Shab04Moharram1402[02].mp3
26.78M
|⇦•هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•یاران لب تشنه..
#زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بعد شما توو خیمهها، پای غریبه وا شده
گوشواره ها از گوشای، دخترامون جدا شده
کجایید، بیایید
مگه قرار نبود منو، غریب و تنها نذارید
حسین و دارن میکشن، غیرتیا خبر دارید
کجایید، بیایید
تنها شدم تنها، خداحافظ
تنها در این صحرا، خداحافظ
مردای عاشورا، خداحافظ
«یارانِ لب تشنه، خداحافظ»
بعد شما، توو خیمهها، غوغا سر معجر شده
بعد شما، بالا سرم، دعوای انگشتر شده
میخندن، به اشکام
بعد شما، هرکس منو، میبنه با طعنه میگه
دیدی تو هم تنها شدی، یاری نموند با تو دیگه
میخندن، به اشکام
دیگه نمونده واسه من، لشگر
با صورت افتادم زمین، مادر
دشمن به فکر غارتِ، معجر
«سیدَنا الغَریب حسینجانم»
#شاعر: رضا یزدانی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Shab04Moharram1402[03].mp3
13.84M
|⇦•یاران تشنه لب..
#زمزمه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•می خوام بجنگم ..
#زمزمه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هنوز میترسم که یه روز
از شهیدات جا بمونم
تو دستمو بگیر، نذار
اسیر دنیا بمونم
حسینِ، عزیزم
*عصر یه روز"و بَقیَ الحسین وحیداً فریداً غریبا...." تنهای تنها میشه ..بهش بگواگه تو من و رها کنی من رو از تو جدا میکنن من بی پناه میمونم....آقا من روجهنمی میکنن اگه از تو جدا بشم سقوط میکنم...وقتی حربن یزید ریاحی وقتی می خواست بره سمت سپاه امام حسین فقط با پسرش در میون گذاشت. گفت: پسرجان !من طاقت آتش جهنم رو ندارم ..تو میخوای چیکار کنی؟ گفت: بابا! من همون مسیری رو که تو انتخاب کردی، انتخاب میکنم. پدر جلو افتاد ..پسر از پشت سر می رفت به باباش افتخار می کرد ..شاید با خودش میگفت اولین باره سر بابام پایینه..باباش چی کار؟یه نهیبی به اسبش زد. آرام آرام حرکت کرد.دست رو سر گذاشت، سپر رو واژگون کرد یعنی برا جنگ نمیام.هی زیر لب صدا میزد.. خدا! من به سمت تو رو آوردم توبه ام رو قبول کن...دستهارو بلند کنید.. الهی العفو....*
می خوام بجنگم واسه تو
تا کی فقط دعا کنم
نذار توو این شلوغیا
دست تو رو رها کنم
حسینِ، عزیزم
خبر داری که عاشقت، دق کرد
خبر داری دلم پُره، از درد
*بگو آقا! دلم پره درده، پر غصه است.
من یاد گرفتم از امام رضا همه جوره بهت اقتدا کنم..آخه شنیدم عصر عاشورا خواهرت وقتی اومد تو قتلگاه یه جمله ای گفت:"بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى"پدر و مادرم فدای اون شهیدی که وقتی سر از بدنش جدا میکردند دلش پره غصه بود.*
یه بار خودت بهم بگو، برگرد
حسین قرار بیقراریهام
#شاعر: میلاد عرفان
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Shab04Moharram1402[01].mp3
30.08M
|⇦•می خوام بجنگم..
#زمزمه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•می خوام بجنگم ..
#زمزمه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هنوز میترسم که یه روز
از شهیدات جا بمونم
تو دستمو بگیر، نذار
اسیر دنیا بمونم
حسینِ، عزیزم
*عصر یه روز"و بَقیَ الحسین وحیداً فریداً غریبا...." تنهای تنها میشه ..بهش بگواگه تو من و رها کنی من رو از تو جدا میکنن من بی پناه میمونم....آقا من روجهنمی میکنن اگه از تو جدا بشم سقوط میکنم...وقتی حربن یزید ریاحی وقتی می خواست بره سمت سپاه امام حسین فقط با پسرش در میون گذاشت. گفت: پسرجان !من طاقت آتش جهنم رو ندارم ..تو میخوای چیکار کنی؟ گفت: بابا! من همون مسیری رو که تو انتخاب کردی، انتخاب میکنم. پدر جلو افتاد ..پسر از پشت سر می رفت به باباش افتخار می کرد ..شاید با خودش میگفت اولین باره سر بابام پایینه..باباش چی کار؟یه نهیبی به اسبش زد. آرام آرام حرکت کرد.دست رو سر گذاشت، سپر رو واژگون کرد یعنی برا جنگ نمیام.هی زیر لب صدا میزد.. خدا! من به سمت تو رو آوردم توبه ام رو قبول کن...دستهارو بلند کنید.. الهی العفو....*
می خوام بجنگم واسه تو
تا کی فقط دعا کنم
نذار توو این شلوغیا
دست تو رو رها کنم
حسینِ، عزیزم
خبر داری که عاشقت، دق کرد
خبر داری دلم پُره، از درد
*بگو آقا! دلم پره درده، پر غصه است.
من یاد گرفتم از امام رضا همه جوره بهت اقتدا کنم..آخه شنیدم عصر عاشورا خواهرت وقتی اومد تو قتلگاه یه جمله ای گفت:"بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى"پدر و مادرم فدای اون شهیدی که وقتی سر از بدنش جدا میکردند دلش پره غصه بود.*
یه بار خودت بهم بگو، برگرد
حسین قرار بیقراریهام
#شاعر: میلاد عرفان پور
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Shab04Moharram1402[01].mp3
30.08M
|⇦•می خوام بجنگم..
#زمزمه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•حال دلم تو روضه هات...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شبِ_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حال دلم تو روضههات، حال زیارته حسین
دلای ما از عشق تو، پر از حرارته حسین
حسین جان... حسین جان...
به پرچم مقدست، همیشه تکیه میکنم
از روزی که یادم میاد، برا تو گریه میکنم
حسین جان... حسین جان...
سیاهی کتیبههات نوره
عاشق تو نداره دلشوره
کی گفته کربلا ازم دوره
*من اربعین میام،دلم برات تنگ شده
الان دلم میخواست کربلا بودم، از سرازیری باب القبله پایین می آمدم،می گفتم:آقا!
الان حرف دل می زنم با تو...زیارتنامه بعدا میخونم.حرفای درشت درشت نمیزنم
فقط هی میام پایین میگم:حسین! دوست دارم...*
تو گریههام عشق تو معلومه
اونکه تو رو داره چه آرومه
آقای ما تشنه و مظلومه
«سیدنا الغریب حسین جانم»
#شاعر: محمدرسولی
*سهل ساعدیِ،صحابی پیغمبره.میگه من نبودم...دیر رسیدم...بیت المَقدِس بودم وارد شام شدم...دیدم همه جا رو آزین بستن...پارچه های رنگی از در و دیوار آویزون کردن"والنساء یَلعَبنَ بالدُّفوفِ و الطُّبول"دیدم زن هاشون همه دارن دف می زنند،زن ها دارن طبل میزنند.همه خوشحالند.همه به هم تبریک میگن.میگه رفتم جلو دیدم چند نفر ایستادند،خودمو معرفی نکردم. گفتم:یه سوال دارم! شما مردم شام عیدی دارید که ما بی خبریم؟یه نگاه از سر حقارت بهم انداختند.گفتند:"نَظُنُّک اعرابیا" انگار بیابونی هستی،انگار اهل بادیه ای خبرنداری.گفتم:من صحابی پیغمبرم،من سهل ساعدی ام،من از پیغمبر حدیث نقل کردم.یه نفر برگشت گفت:سهل تعجب نمی کنی چرا آسمون خون نمی باره؟!چرا باید اینطور باشه؟اشاره کرد به باب ساعات"هذا راسُ الحُسَین!یُهدی من العراق"ای سهل! سر پسر پیغمبر و دارن برای امیر هدیه میارن. سهل ساعدی میگه خودمو رسوندم.صحرای محشره...انگار قیامت به پا شده.اولین منظره ای که دیدم این بود*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد، سر برادر زینب....
*میگه دیدم سرها وارد شد.نیزه دارها سرها رو به دست گرفتن...یه سر نورانی دیدم...
"و الریحُ تَلعبُ بها یَمینا وَ شمالا"باد که می وزید این سر به راست و چپ متمایل میشد."و هو راسٌ زهريُّ قمری،اشبه الناس برسول الله..."گفتم حالا که دیر رسیدی لااقل یه کاری بکن. رفتم وسط این زن ها، دخترها روی کجاوه های بدون عِماری و محمل سوارند.به یه دختر بزرگواری رسیدم گفتم:مَن انتِ ؟!شما کی هستی؟اول خیالشو راحت کردم.گفتم:من سهل ساعدی هستم.صحابی جد شما.صدا زد:"انا سُکینه بنت الحسین"من سکینه دختر امام حسینم. بی بی من بیتُ المَقدِس بودم دیر آمدم. اگه کاری از دست من برمیاد با جون و دل همه جوره در خدمتم،سهل پول همراه داری یا نه؟ بله...یه پولی به این نیزه دارها بده، این سرها رو از بین زن ها بیرون ببرن. ای سهل! "فَقد خُزینا لکثرةِ نظرِ الینا" اینقدر به ما نگاه کردن ما خوار و خفیف شدیم.
سر رو بردن .خانواده اشو کنار دارالاماره جا دادن...اگر نمی دیدم نمی گفتم.بعضی مردم شام آمدن"و یَبصُقونَ فی وجوهِهِنَّ "به صورت این زن ها آب دهن می انداختند. سر رو بردند دارالاماره، سُفرا رو دعوت کرده بود.اتفاقات خیلی زیادی افتاد قصر اون ملعون،یکیش اینه: سر رو گذاشت زیر تختش گوشه ی تشت بیرون بود نشسته بود با سُفرا حرف میزد، شراب می خورد. باقیمونده شراب رو توی تشت می ریخت. یه نگاه می انداخت.میگفت:حسین! چقدر زود پیر شدی.بعد دوباره حرف میزد
سر رو برای دخترش بردنددر چه خرابه ای؟!
زین العابدین میگه ما رودر خرابه ای جا دادن روزها گرم بود، آفتاب داغ بود،شب ها سرد بود"حتی تَقَشَّرَت وُجوهِهِنَّ"این دخترها صورتاشون پوست انداخت.
پارچه رو کنار زد،اول عقب عقب رفت بهش گفتن: "هذا راسُ ابیکِ الحسین" اومد نشست"فَرَفَعَتهُ مِنَ الطَّشتِ حاضِنَةًلَه"دستاش کوچیک بود،مراقب بود سر از بین دستاش نیفته سر را به سینه چسبانید*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Shab03Moharram1402[01].mp3
39.64M
|⇦•کحال دلم تو روضه هات...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شبِ_سوم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
4_5913656056575167693.mp3
6.28M
🥀#سید_مهدی_حسینی
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
پا به پایِ پدر سفر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سر کردم ، آه حسین
پدرم بین ریسمان بودُ ، آه حسین
با رقیه پدر پدر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سرکردم ، آه حسین
پا به پای پدر سفر کردم ، آه حسین
عمه ام تا به روی خاک افتاد ، آه حسین
دیده ام را ز اشک تر کردم ، آه حسین
از همان روز تلخ تا امروز ، آه حسین
گریه هر روز تا سحر کردم ، آه حسین
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
تا سه ساله میان راه افتاد ، آه حسین
پدرم را خودم خبر کردم ، آه حسین
سُم مرکب بویِ گلاب گرفت ، آه حسین
از تنی که به آن نظر کردم ، آه حسین
آنقدر داغ دارم از آن دم ، آه حسین
که از این زهر خون جگر کردم ، آه حسین
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
.🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
#زمینه
#حضرت_رقیه_س
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#برای_ظهور
➖➖➖➖➖➖➖
بابا بابا تنها بی من رفتی کجا
بابا بابا میگن رفتی پیش خدا
بابا بابا دلتنگم واسه خنده هات
بابا بابا هرجا هستی زودتر بیا
بیا بگو دیگه دستامو باز میکنی
با یه بوسه لبمو بی نیاز میکنی
با کعب نی شب و روز کتکم میزنن
بیا بگو جای زخمامو ناز میکنی
پیش خودت بمونه رازم بابا
بسته شده چشای نازم بابا
زودی بیا دیدنم بازم بابا
🔺️من الذی ایتمنی بابا حسین🔻
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سرم پرم هر ثانیه تیر میکشه
انگار یکی از تو پهلوم تیر میکشه
بابا بابا هر جا میرم با من میاد
دیگه فقط نازم رو زنجیر میکشه
شامیا خیلی منو بی هوا میزنن
حتی جلو چشای عمه ها میزنن
مگه چه گناهی دیدن ازم که همش
منو برای رضای خدا میزنن
بابا بیا منو از اینجا ببر
خسته شدم منو از دنیا ببر
تا حرم مادرم زهرا ببر
🔺️من الذی ایتمنی بابا حسین🔻
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نگم برات تو صحرا به من چی گذشت
همش همش با ترس تنهایی گذشت
نگم برات کی اومد دنبالم بابا
امون از این زجر بی رحم و بی گذشت
سخته یه سه ساله جا بمونه بابایی
میمیره اگه جدا بمونه بابایی
ازون موقع شبا رو دیگه دوس ندارم
بین خودمون دوتا بمونه بابایی
وقتی رسید دلمو وحشت گرفت
درد سرم با صداش شدت گرفت
اینجوری شد زبونم لکنت گرفت
🔺️من الذی ایتمنی بابا حسین🔻
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
ایمان عاقل
#کانال_متن_وسبک_مداحی
#رضااااا_ابوالحسنی
احسان نوری