.
|⇦•اگر با من نبود این .....
#قسمت_اول #مناجات_امام_زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت علی اصغرعلیه اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ العَصرِ والزَّمانِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ
اگر با من نبود این ابرو بارانی که من دارم
برایم دردسر می شد گناهانی که من دارم
من از وقتی که یادم هست غرق معصیت بودم
چه اندوهی ست در حال پریشانی که من دارم
دل شیطانی نفسم را به دست آوردم و دیدم
چه سودی می برد از بار خُسرانی که من دارم
ضرر کردم، سرِ بازار هم بیمشتری ماندم
خودت گاهی بخر از جنسِ ارزانی که من دارم
*آقاجان! چیزی برای عَرضه ندارم..اما اومدم کلاف نخ آوردم برات..اومدم اسم منم بنویسی عزیز زهرا!...آقا جان!....*
من از بی کربلایی گم شدم در شهر، کاری کن
دلت آیا نمی سوزد به هجرانی که من دارم؟
*عزیز زهرا! آقاجان راستی امشب کجایی؟
"ليْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ؟بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَبِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَوَ لا تُرَی وَ لا أَسْمَعَ لَكَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَی "....خیلی برام سخته همه رومی بینم تو رونمی بینم..صدای همه رومی شنوم و فقط صدای تو رونمی شنوم...آقاجان!*
بمیران و به دیدارم بیا تا اهل گورستان
به پا خیزند از دیدار مهمانی که من دارم
یقیناً من هم از سرچشمه با خود نور خواهم بود
اگر بیرون بیاید ماه پنهانی که من دارم
تو می آیی مُحرم ها برایم روضه خواهی خواند
بخوان روشن بماند آهِ سوزانی که من دارم
بخوان از روضه ی اصغر، بخوان از تیر از خنجر
بخوان تا خون ببارد چِشم گریانی که من دارم
*مرحوم سید حیدر حلی ، از علما و شعرای بزرگ شیعه ست سالها از این شهر به اون شهر ، از این زیارتگاه به اون زیارتگاه ، دنبال یوسف زهرا میگرده.یه قصیده ای گفت، گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند :*
"اَتری تَجیءُ فَجیعهً
بِأمَضَ مِن تِلْکَ الفَجیعه؟
حَیثِ الحُسینَ عَلی الثَری
خَیلُ العِدی طُحِنَت ضُلُوعه"
*یعنی اون لحظه ای که ابی عبدالله رو زمین افتاد سوارها با اسبها اومدن اینقدر رو این بدن تازوندن که اینجا سَید حیدر میگه :"طُحِنَت ضُلُوعه....."
"قَتَلَتهُ آلُ أمية ظامٍي إلى جنبِ الشريعَة”
تا اینجا روخوند اما وقتی به اینجا رسید یه اتفاقی افتاد تا اینجمله روگفت:"و رضيعُه بدم الوريدٍ مُخضَّبٌ فاطلُب رضيعَه"یه مرتبه دید یه دستی اومد رو شونه اش سَید حیدر بس کن منه مهدی دیگه طاقت شنیدن ندارم ...*
عجب رازی است در روضه یقین دارم همین دنیا
نجاتم می دهد ذکر حسین جانی که من دارم
شروعم با تو بود و با تو خواهد بود پایانم
ندارد هیچ کس آغاز و پایانی که من دارم
*بریمدر خونه ی علی اصغرامامحسین..
میرزای قمی که روضه می گرفت هرشبی که مداح میومدروضه بخونه ..می پرسید آقا! از کی بخونم؟ میرزای قمی می فرمودن: از علی اصغرِ امام حسین برام بخون..شب دوم پرسید آقا از کی بخونم؟ فرمود: از علی اصغر امام حسین بخون.. شب سوم ..شب چهارم..شب پنجم..هرچی می گذشت مداح سؤال می کرد از کی بخونم؟ میرزای قمی می فرمود از علی اصغر امام حسین بخون..مداح اعتراض کرد، آقا!چند شبه داریم از علی اصغر میخونیم. میرزا گفت: آری، هر ده شب و میخوام از علی اصغر برام بخونی. آخه همه ی شهدا تو کربلا زبون داشتن می تونستن حرف بزنن ..با دستشون می تونستن دفاع بکنند. زره به تن داشتن. اما این شیرخواره نه زبون داشت که حرف بزنه، نه می تونست از خودش دفاع کنه، یه مرتبه ابی عبدالله دید این بچه داره دست وپا میزنه. ....
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#امام_زمان
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
شب هفتم رسیده میبینی
بازماصغر به گریه افتاده
توی خیمه کنارِ گهواره
بهگمونم رباب جون داده
بازم انگار، مادری تشنه
روضه ی شیرخواره میخونه
خالیه آسمون آغوشش
از شبِ گاهواره میخونه
«میدونی چی میگه؟»
لا لالا گلم لالاعلی اصغرم لالا
کودکش روحسین با خود برد
رفته شاید با آب برگرده
شاید این دفعه با لبِ سیراب
شیر خوارِ رباب برگرده
شاید این دفعه حرمله دستش
وقت پرتاب تیرها بِبُرِه
شایدم تیر، پرت شه اما
به علی اصغر حسین نخوره
شاید این دفعه روی دست حسین
اصغرم دست و پا نزنه
واسه یک قطره آب الهی که
یه پدر رو به دشمنا نزنه
کاش میشد؛ ولی نشد که نشد
باز هم تیر با شتاب آمد
باز دست حسین پُرخون شد
غم سراغ دلِ رباب اومد
مونده حیرون دوباره ارباب و
باز نگاهش به پهنه ی دشته
یه قدم سمت خیمه اومده و
دو قدم سمت دشت برگشته
*همه دیدنداین بچه رو زیر عبا پنهان کرده یه قدم میره سمت خیمه ها یه قدم برمی گرده ..خدا نیاره برا کسی بچه اش رو دستش جونبده..خدا میدونه اون لحظه چقدر سخته..بچه توبغلت جون داده، نمی تونی برگردی خونه ات، میگی الان مادرش چشم به راهه......*
تا نبینه رباب اصغر رو
طفل رو داخل عبا برده
مُتَحَیِّر حسین از صحرا
پشت اون خیمه سَر درآورده
*یه مرتبه دیدن ابی عبدالله پشت خیمه ها رو زمین نشست. با نوک خنجر یه قبر کوچولو آماده کرد تا اومد این بچه رو تو خاک بذاره..یه مرتبه دید یکی داره میگه ،حسین صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم .....ای حسین .....
«صَلَی اللّهُ عَلَیْکَ یا مَظْلوم یا أَبا عَبدِاللّه»
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
AudioCutter_narimani_shab7_1401.mp3
7.39M
|⇦•اگر با من نبود این.....
#روضه و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
.
|⇦•درود اهل کرامت...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
درود اهل کرامت به بنده ی کَرَم است
حرم سلام رساند به زائر حرمت
خدا چنان عَلمت کرده در جهان وجود
که هست مملکتش زیر سایه ی عَلمت
جهنم است به چشم بهشتیان درحشر
دلی که نیست در آن سوزی از شرار غمت
اگر شود زِ غمت اشک آب دریاها
به قطره قطره ی خونت قسم کم است
به وقت مرگ بیا پا به دیده ام بگذار
هزار جانِ گرامی فدای یک قدمت
بعید نیست ببخشی گناه حرمله را
اگر به خونِ علی اصغرت دهد قَسمت
(جای دیگه ای شاعر گفته :
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین)
«کربلا کربلا این دل تنگم عقده ها دارد
گوییا میل کربلا دارد»
*هیچکس برا بچه مثل مادر نمیشه. مگهمادر دلش میاد خار به پای بچه اش بره ...سلامخدا به رباب..چه جوری از بچه اش گذشت. عشق حسین چه میکنه...
وقتی به مادر موسی امر شد و قرار شد فرزند یه روزه اش رو تو سبد روی آب روان بذاره. مادر مگه به این راحتی دل میکنه. خدا تو قرآن ببین برا این مادر چه کرده.به احترام این مادر وحی بر دلش نازل شد" وَ أوحَیٰ إِلی اُمِّ موسی" برای اینکه یه مادر نگران نشه. چند تا جمله این مادر رو آرومکرد.
"و رَبَطْنا عَلى قَلْبِها "تازه غیر از اینا بازم آرومش کرد. قول داد خدا ضمانت کرد
"إِنَّا رَادًّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ"هم برش میگردونیم همپیامبرش می کنیم هم زنده تحویلت میدیم.بعد قرآن یه حرفی زده، قبل از اینکه بچه ات رو تو سبد رو آب روان بذاری"أَنْ أَرْضِعِيهِ"بچه ات رو اول سیرابش کن، شیرش بده. این یه مادر بود، تازه بچه یه روزه کجا شیش ماهه کجا، دل کندن از بچه ی یه روزه راحتره، اما شیش ماه رو شیش ماه شیرش دادی، بغلش کردی، بوش کردی،انگشتاش رو لمس کردی، لباش رولمس کردی، چشماش رو دیدی.....
اما یه مادری توکربلا نه وحی براش اومد.نه آرومش کردن. اماچی شد از بچه اش گذشت. از وحی بالاتر حُبُّ الحُسین بود.
بعضی نقلها نوشتن رباب نشست ته خیمه گفت: نرم جلو شاید حسین من رو ببینه سرش رو از خجالت بندازه پایین. خجالت آقام رو نبینم.نیومد جلو. "رادًوه إلیه" کجا برگردونی؟کجا بهتراز سینه ی حسین.. بذار بچه ام رو سینه ات بمونه. ای جانم فدای این مادر...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
AudioCutter_Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 7 - 1.mp3
5.02M
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی #میرداماد
●━━━━━━───────
حضرت وسط میدانه یه نگاه کرد به طرف چپ یه نگاه کرد به طرف راست، دید عباس یه طرف، قاسم و علی اکبر یه طرف ، حجت خدا تنهاست صدا بلند کرد "هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی"
اما تا فرمود: "هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" صدای هلهله ی دشمن بلند شد. دشمن گفتن حسین دیگه تنها شده، غریب شده. از اون طرف صدای هلهله بلند شد از این طرف صدای ضجّه ی زنها بلند شد. ابی عبدالله دید صدای زنها بلند شد با همه ی سختی رفت به طرف خیمه که زنها رو آرومکنه. آمد داخل خیمه دید غوغا مال یه نقطه است همه دور یه گهواره دارن گریه می کنن. فرمود:" نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیر" اینجام باز رباب جلو نیومد. بچه رو دست عمه اش داد.خانم شما بچه رو ببر بده به آقام ابی عبدالله. آمد بچه رو گرفت.
مرحوم دربندی میگه:وقتی حسین تو میدون گفت:"هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" اول خدا گفت: لبیک، بعد پیغمبر جوابش رو داد لبیک، بعد امیرالمؤمنین گفت لبیک، بعد مادرش زهرا گفت لبیک، بعد داداشش حسن گفت لبیک، مرحومدربندی میگه جمیع انبیا و اولیا لبیک گفتن. حتی ابدان شهدا لبیکگفتن. مقتل میگه تا حسینگفت:"هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" ابدان مجروح شهدا تکون خورد. شهدامگفتن: لبیک. آخرین کسی که کربلا گفت لبیک ..میدونی کی بود؟ دیدن بچه داره دست و پا میزنه خودش رو از گهواره میخواد بندازه پایین... بابا منم هستم اینجا ابی عبدالله بچه رو برداشت رفت تو دل لشکر.. حسین اومده میدون. نوشتن نه لباس رزم پوشید نه شمشیر و سپر بست، با لباس پیغمبر و عبا و عمامه ی رسول خدا به میدان رفت .اینقدر دستش رو برد بالا یعنی بچه امخیلی حال نداره....
امیر المؤمنین فرمود:حسین من مظهر عزّت خداست.حسینمنحاجت از کسی نمی خواد. ابی عبدالله به کسی رو نمی زد. تو سن خردسالی هم از کسی حاجت نمی خواست امیرالمؤمنینمیگه: حتی از جدّش پیغمبر چیزی نمی خواست.
اما کربلا قصّه فرق داره برا خودش نخواست.کاری کردن بچه اش رو بیاره روی دست.."يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل" ای قوم، اگه به من رحم نمی کنید،به این طفل خردسال رحم کنید.
امام سجاد علیه السلام فرمود: گریه ی ما برای تیر نیست، برای شهادت نیست، برای بلا نیست، درد ما برای نیزه و شمشیر و سه شعبه نیست. پس گریه ی ما برای چیه؟ حضرت فرمود: روضه ی ما به خاطر هتک حرمته، گریه ی ما به خاطر بی ادبی وجسارته.
کجا بهحضرت جسارت کردن، بی ادبی کردن؟ حسین داشت حرف می زد نذاشتن حرف زدنش تموم بشه. یهو دید بچه داره دست وپا می زنه. یه نگاه کرد، "فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ..."
یه نگاه کرد دید این بچه میخواد دست وپا بزنه. حضرت بند قنداق رو باز کرد بچه ام راحت دست و پا بزنه..
اینقدر مصیبت سنگین بود حسین نگاه کرد به آسمون ،خون رومی پاشید به آسمون داری میبینی باهام چه می کنند....ای حسین....
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 7 - 2.mp3
4.11M
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد
.
#شور
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
نام اثر : گهواره خالی ...
( #شور_روضه)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنداول 📝
قحطیه آبه / علی اصغر آروم نداره
کاشکی یکم بارون بباره
بیچاره رباب / حالش خراب و بیقراره
رفته عمو که آب بیاره
باز و بسته میشه لبهای علی اصغر
داره میمیره مادر
از نگاهش معلومه ، که تشنه آبه
کاشکی یکم بخوابه
بمیرم من / لبای کوچیکت / شبیه کویره
لالا علی اصغر
گریه های / تلظی وارت / چقد دلگیره
لالا علی اصغر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢علی اصغر لالا علی اصغر💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ #بنددوم 📝
گهواره خالی / صدای گریه ها زیاده
هرکی یه گوشه افتاده
تیر سه شعبه / حرمله کرده آماده
جوابی جز همین نداده
ذبح من الاذن الی الاذن واویلا
داره میمیره بابا
از خجالت علی اصغرو گرفت زیر عبا
شده غریب و تنها
یه قدم سَم/تِ خیمه ها میره/
ولی برمیگر/دِه سمت میدون
چجوری این / گل پرپر رو
بیاره وُ بِده / به مادرش نشون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢علی اصغر لالا علی اصغر💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️به قلم : #علی_حاجیان_فر
👇
.
برای: #شب_هفتم_محرم
سبک: #زمینه_شور_احساسی
متن: #خیمه_به_خیمه_همه_جارو
به قلم: #عباس_زاده (منتظر) مشهد
💫✨💫✨💫✨💫
بند ۱
خیمه به خیمه همه جارو برا آب گشتم
آبی پیدا نشده گل پسرم گریه نکن
حتی یک قطره ی آب برای تو کافیه
ببین حال و روزمو من پدرم، گریه نکن
لالایی ... لالایی بخواب باباجون گل پسرم
لالایی ... آبی نمونده علی قربونت برم
لالایی ... گریه نکن دیگه علی اصغرم
روزدم، رومو زمین زدن ببین عدو میخنده
دست و پانزن بیشتر از این نکن منو شرمنده
/// ای گلم علی،لالایی///
💫✨💫✨💫✨💫
بند۲
میخواستم اکبر بشی این آرزو از بین رفت"
رو زدم آب بگیرم این آبرو از بین رفت
دیگه کار از کار گذشت شکوفه سر وا کرده
اصغرم با یه دونه تیر تو گلو از بین رفت
لالایی ... لالایی لالایی لالایی لالایی
لالایی ... لالایی لالایی لالایی لالایی
لالایی ... چه زود خوابیدی روی دست بابایی
رفتی به سوال های یک حرم اضطراب چی بگم؟
رو به رو شدم وقتی با مادرت رباب چی بگم؟
/// ای گلم علی،لالایی///
💫✨💫✨💫✨💫
https://eitaa.com/m_o_n_t_a_z_e_r_eitaa/502
#نذر_فرج
#حضرت_علی_اصغر
.👇👇
.
#زمزمه
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
لباتو میچرخونی بی جون علی
مادرتو می کنی دلخون علی
حالا که بارونم نمیاد بخواب
شاید ببینی خواب بارون علی
لالا گل رباب/ آروم بگیر بخواب
که از خجالت تو بابا داره میشه آب
اینا که خوابو از/چشمات میبرن
گهواره تم حتماً برا سوغات می برن
کاسه ی چشمات/ رنگ خون شد
سرت به گردن/ آویزون شد
بعد تو بابا/ سرگردون شد
سرت رو نیزه روی دامن گرفت
زیر گلوتو چشم دشمن گرفت
چشات تموم زندگیم بود علی
حرمله زندگیمو از من گرفت
چقد برا لبت/ رباب گریه کرد
برای خشکی لب تو آب گریه کرد
لشکر به حیرتِ/ بابات خنده کرد
حرمله به گریه ی خواهرات خنده کرد
بعد تو تیره ست/ روزگارم
تنت رو به نی/زه میسپارم
لالا عزیزم/ دوست دارم
#مظاهرکثیرینژاد ✍
👇
4_5886564085771813272.mp3
4.51M
.
#حضرت_رباب
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#سبک_می_بینی_تو_دسته
بند اول
علی جون
می بینی پر از غصه و اضطرابم
علی جون
منم مثل تو تشنه ی جرعه آبم
علی جون
غم تشنگی تو میده عذابم
لالابی
بخواب ای گله خوشگله من
لالایی
بخواب ای عزیزه دله من
لالایی
بخواب عمر من حاصله من
لالایی. لالایی لالایی. لالایی. لالایی. لالایی
بند دوم
خدایا.
چی میشه که چند قطره بارون بیاره
خدا یا
آخه اصغرم تاب موندن نداره
خدایا
می ترسم من و دیگه تنها بزاره
می ترسم
که غنچم بشه پر پر اخر
می ترسم
بشم بی علی اصغر آخر
می ترسم
عزیزم بشه بی سر آخر
می ترسم.
لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی
بند سوم
می بینی
بابات دیگه چاره نداره علی جون
غم تو
داره گریمو در میاره علی جون
رو دستم
تو موندی با حلقوم پاره علی جون
رو دستم
همش در پی رفتنی تو
رو دستم
داری دست و پا می زنی تو
عزیزه
دلم داری جون می کنی تو
علی جون
هنوز یادمه خنده ی آخره تو
علی جون
چراروی نی بند نمیشه سر ه تو
علی جون
هنوز می چکه خون از اون حنجره تو
می خنده
بهم حرمله بین لشگر
می خنده
از این شاده که هستی بی سر
می خنده
به چشمای غمگینه مادر
#سبک_حسین_جان
_______________
شعر. کاری مشترک
#رضا_نصابی
#حسین_جبرئیل_نژاد دلجو
#شب_هفتم_محرم
#شیرخوارگان
شاید که نه حتما رباب هم یرای اصغرش لالایی میخونده:
لالایی
لالالالاگل دشتی همه رفتن توبرگشتی
خداونداتوپیرش کن زیارت رانصیبش کن
لالالالاگل زردم نبینم
داغ فرزندم
خداونداتوپیرش کن کلام الله نصیبش کن
لالالالاگلم باشی بزرگ شی همدمم باشی
خداونداتوستاری همه خوابن توبیداری
به حق خواب وبیداری عزیزم رانگه داری
لالالالاگل خشخاش بابات رفته خداهمراش
__
لالایی علی اصغر
لالالالاگل دشتی
همه رفتن توبرگشتی
لالالالاگلم باشی
بزرگ شی همدمم باشی
لالالالاگل زردم
نبینم داغ فرزندم
لالالالاگل لاله
یه گل دارم به گهواره
لالالالاگل مینا
گل نازم گل زیبا
لالالالاگل صدپر
بخواب ای نازنین دلبر
لالالالا گل زیره
گلم خوابش نمیگیره
لالالالاگل بادوم
گل نازم بگیرآروم
لالالایکی یه دونه ی من
لالالاگل گلخونه ی من
لالالاگلم ماهم امیدم
لالالاگل سرخ وسفیدم
لالایی ماه ومهتابه
لالایی اصغرم خوابه
چشای خسته ی اصغر
نگاهی مهربون داره
لالایی این گل نازم
لالایی آسمون داره
گل ورنگین کمون داره
گلویی پرزخون داره
.
1_1663692551.mp3
3.57M
#شیر_خوارگان
#نوحه
#حضرت_علی_اصغر
لالا لالا بخواب آروم قهر نکن من طاقت ندارم
لالا لالا گل تشنه از کجا مادر آب بیارم
لالا لالا بخواب آروم تا نگیره دشمن سراغ تو
لالا لالا گل تشنه میسوزم از لبهای داغ تو
لالا لالا علی لای لای علی لای لای
لالا لالا بخواب آروم مشک ساقی شد پاره پاره
لالا لالا گل تشنه آسمون هم ابری نداره
لالا لالا علی لای لای علی لای لای
از گریه های اصغر دلم داره میگیره
یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح ناله میزد
امروز روی دستم بنگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد
اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد
ای حرمله مکش تیر یک سوفکند کمان را
یک برگه گل که تاب، تیر و کمان ندارد
حسین غریب حسین غریب ثارالله حسین غریب حسین غریب ثارالله
🖤😭😭🖤
مادحین عزیز درمصرع هنگام گریه کوشدتا ...(کوشد) را بافتحه بخونین نه ضمه
کوشد به معنای تلاش کردن
#شیرخوارگان
#شب_هفتم_محرم
.
#روضه_حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لالایی عموش بیاد،مشک و علم به دوش بیاد
گلم با بوسه ی عمو ،خدا کنه به هوش بیاد
لالایی باباش بیاد، سوار ذوالجناش بیاد
صدای خنده گلم ،برای عمه هاش بیاد
لالایی بارون بیاد، خوشی به خیمه مون بیاد
عمو نره سمت فرات، ابرا تو آسمون بیاد
▪️وقتی بچه خوابه،میدونی چرا خوابه؟ شکمش سیره،گرسنه اش نیست،خدا کنه همه بچه ها خواب باشند امشب،میدونی چرا خوابه؟تشنه اش نیست،میدونی چرا خوابه؟ تازه تو بغل مادرش بوده، بچه ای رو نیم ساعت دست به دست کنی بیدار میشه،یه ساعت هرکی تو خیمه بغلش کرد،آروم نشد.
لالایی بارون بیاد؛ خوشی به خیمه مون بیاد
عمو نره سمت فرات، ابرا تو آسمون بیاد
همش گفتیم بیاد،بیاد،حالا این یکی نیاد،چی نیاد؟
لالایی خزون نیاد، حرمله با کمون نیاد
آتیش به جونمون بسه، آتیش به خیمه مون نیاد
▪️ناله میزنی بگم؟یا بچه رو حسین عمودی گرفته که لشکر ببینه،یا بچه رو دو دست گرفته بغل کنه،خداحافظی کنه،در هر دو صورت:
لالایی خدا کنه ،تو خیمه سرصدا نشه
هرچی میخواد بشه بشه، سر از تنت جدا نشه
وای…حسین..
اینی که مقتل میگه:
فذبحوه من الأُذن الی الأُذن
یه بچه شش ماهه رو در نظر بیار،ببین از گوش تا گوش چقدره،ببین یه سر اگه از گوش تا گوشش بریده بشه،چی میمونه؟وای حسین…شماها مَردید،این همه سال گذشته،من دارم برات تعریف میکنم،داری گریه میکنی،حالا ببین مادر چه کرده کربلا، فذبحوه من اذن الی اذن،می خوام یه جایی ببرمت،شب هفتم،خیلی از مریض ها التماس دعا گفتند،آورد علی رو پشت خیمه ها،بمونه حسین چه بلایی سرش اومد،بخدا روضه علی اصغر پاره شدن گلو نیست،اینها پاره گلو زیاد داشتند،روضه علی اصغر اینه،کسی که تکلیف عالم رو معلوم میکنه،کارش به جایی رسید،هی یه قدم میرفت،برمیگشت،متحیر،یه نگاه میکرد،میدید زنها جلو در خیمه اند،رفت پشت خیمه،نشست رو خاک،بچه رو آروم آروم گذاشت،دید علی دست انداخته تیرو گرفته،تیر و کشید بیرون،سر داره جدا میشه،سر و آروم آروم کنار بدن گذاشت،حسین…….
نماز صبر خوند،استعینو بالصبر و الصلوة
تا اومد علی رو بذاره،الله اکبر،اومد آروم سرُ چسبوند،به بدن،پارگیِ گلو پیدا نشه،مادر داره میاد،رباب خودش رو رسوند،یه نگاه به علی کرد،میخوام یه حرفی بزنم باید ناله بزنی،داد بزنی،ان شاءالله که گلوی بریده رو ندید مادرش،حنجر بریده رو ندید،حسین سر رو یه جوری گذاشت،مادر نبینه سه شعبه چه کرده،ای وای،می خوام از رباب بگم،اولشم گفتم،اینجا،حنجر بریده ندید،ندید،میدونی کی حنجر بریده دید
▪️لااله الا الله،راوی نقل میکنه،میگی وقتی داشتن با چوب میزدن رو لبها،دیدن یه زنی از تو اُسرا دوید،رفت،سر حسین رو بغل کرد،دید رگُ بریده،چقدر بریزه تو خودش،دید دیگه الان وقتشه،یه دل سیر ناله بزنه،سر بریده رو بغل کرد،رباب برات بمیره،حسین…….
#شیر_خوارگان
#شیرخوارگان
#شب_هفتم_محرم
.👇
.
هدیه به حضرت رباب. حضرت خدیجه. حضرت آمنه. حضرت ام البنین حضرت فاطمه صلوات
اللهم. صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
#زمینه
#شور
#واحد
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر_ع
بند اول
علی جون
می بینی پر از غصه و اضطرابم
علی جون
منم مثل تو تشنه ی جرعه ابم
علی جون
غم تشنگی تو میده عذابم
لالابی
بخواب ای گله خوشگله من
لالایی
بخواب ای عزیزه دله من
لالایی
بخواب عمر من حاصله من
لالایی. لالایی لالایی. لالایی. لالایی. لالایی
بند دوم
خدایا.
چی میشه که چند قطره بارون بیاره
خدا یا
آخه اصغرم تاب موندن نداره
خدایا
می ترسم من و دیگه تنها بزاره
می ترسم
که غنچم بشه پر پر اخر
می ترسم
بشم بی علی اصغر آخر
می ترسم
عزیزم بشه بی سر آخر
می ترسم.
لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی
بند سوم
می بینی
بابات دیگه چاره نداره علی جون
غم تو
داره گریمو در میاره علی جون
رو دستم
تو موندی با حلقوم پاره علی جون
رو دستم
همش در پی رفتنی تو
رو دستم
داری دست و پا می زنی تو
عزیزه
دلم داری جون می کنی تو
علی جون
هنوز یادمه خنده ی آخره تو
علی جون
چراروی نی بند نمیشه سر ه تو
علی جون
هنوز می چکه خون از اون حنجره تو
می خنده
بهم حرمله بین لشگر
می خنده
از این شاده که هستی بی سر
می خنده
به چشمای غمگینه مادر
شعر. کاری مشترک
#رضا_نصابی✍
حسین جبرئیل نژاد دلجو✍
#شیرخوارگان
.
.
#نوحه_سنتی
#شب_هفتم_محرم
#شیر_خوارگان
#حضرت_علی_اصغر
ششماهه یارِ نارک گلویم
خون گلویت . شد آبرویم
ای علی جانم . می لرزد دستانم
آهسته برایت . لالایی بخوانم
لای لای علی جان . لالایی علی جان
یکی دوتا نیست . این لحظه دردم
با چه رویی من . خیمه برگردم
درخیمه مادر . منتظرت اصغر
روی سینه من . پاره شده حنجر
لای لای علی جان لالایی علی جان
آماده کردم . یک قبر کوچک
می آید از راه . مادر کودک
تو سربلندی . حق داری می خندی
مهلت نشد بابا . چشمت را ببندی
لای لای علی جان لالایی علی جان
#نوحه
#محرم
#قاسم_نعمتی ✍