.
#محرم
نام تو زینتِ هر زمزمه یابنَ الزهرا
میدهیمَت قسمِ فاطمه یابنَ الزهرا
یابنَ مظلوم! قسم بر غمِ زهرا برگرد
شرمساریم ز روی تو ، ز صحرا برگرد
یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم
گریه بر جدِّ غریبت همگانی کردیم
کارِ ما، نالۀ یابن الحسنِ تنها نیست
آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست
ما که از کشتۀ بی غسل و کفن میگوئیم
با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم
ما اگر نامه نوشتیم بیا، با خون بود
همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود
ما گرفتار حسینیم، خدا شاهدِ ماست
تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست
کِی دگر مسلمِ دوران سرِ بازار شود
«نگذاریم دگر واقعه تکرار شود»
مَردِ میدان عمل، پای ولی میماند
در رکابِ سپهِ سید علی میماند
پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ
نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ
ما سخن را ز لسان شهدا میگوئیم
«نَـه» به هر لایحۀ بی سر و پا میگوئیم
با شما دوست و با دشمن تان در حربیم
آگه از بَد دلی و توطئه های غربیم
مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد
اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد
تا که در راهِ حرم، با قدَمت همراهیم
کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم
ما ز تو ، غیر ترا هیچ نخواهیم بیا
جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا
محمود ژولیده ✍
#امام_زمان
#ماه_صفر
.
.
#حضرت_زینب
#کوفه
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
@emame3vom
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد)
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
.
.
#امام_زمان عج
#مناجات_محرمی
با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه های عزا گریه می کنی
ما با گناه اشک تو را در می آوریم
از سوز بی وفایی ما گریه می کنی
ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما
می آیی و بدون صدا گریه می کنی
«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه می کنی
بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه می کنی
این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی
بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی
#وحید_محمدی
*
.#امام_زمان
غزل مناجات
اول مجلس🍃
چرا آواره کوه و بیابانم، نمی دانم
چه می خواهد غم عشق تو از جانم، نمی دانم
به سمت آسمان رو می کنم هر جمعه می پرسم
کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی دانم
تو که هر هفته امضا می کنی پرونده مارا
نمی مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی دانم
در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو
به جا می ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی دانم
نمی دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو
چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی دانم
فدای قلب پر مهرت که این شب ها پر از درد است
محرَم مثل تو ناحیه می خوانم، نمی دانم
چه می شد اینکه مانند شما خون گریه می کردم
خدا می کرد چون زینب پریشانم، نمی دانم
شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه ارباب
نگاهش می کند امروز مهمانم؟، نمی دانم
شاعر: عباس احمدی
#امام_زمان_عج
#امام_حسین علیه_السلام
#مناجات
#مرثیه
#اول_مجلس
.👇
1. شروع جلسه.mp3
زمان:
حجم:
5.49M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
#مرثیه_خوانی
مطالبی درمورد شروع جلسه
تعریف مرثیه و مصیبت ، زبان حال یا قال ، زمزمه گرفتن از مردم و ...
#آموزش_مداحی
2. حاج علی خورشیدی.mp3
زمان:
حجم:
7.47M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
1372
اجرای مداحی را مطمئن نیستم اما خیلی شبیه به جوانی های مرحوم حاج علی خورشیدی است
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
شب آمد و
به سرت آمدم ، بر آر سری
نبود شرط وفا
خود روی مرا نبری
به روز لحظه شماری کنم
که شب برسد
کنون که شب شده
ای کاش نَبوَدَش سحری
ز کوچه ای که در آن
با رُخت جسارت شد
تمام عمر از آنجا
نمی کنم گذری ...
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
#عاشقانه_های_مولا
حضرت علی ( عليه السلام ) بعد از شهادت حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) فرمودند :
نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ
جان من با نالههاى خود حبس شده
یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ
اى كاش جان من با نالههایم خارج مىشد
لَا خَیرَ بَعدَكَ فِی الحَیاةِ وَ إِنَّمَا أَبكِی مَخَافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی
بعد از تو خیرى در زندگانى نخواهد بود ،گریه میکنم از اینکه مبادا بعد از تو ، عمرم طولانی شود ...
( بحارالانوار ج43 ص213 )
#آموزش_مداحی
5. حاج آقای محبی.mp3
زمان:
حجم:
3.71M
#حاج_آقای_محبی
#دستگاه_همایون
اگرچه باغ خواهد باغبان
اما به پای جان
نگهداری ز گلهای تو
دسته دسته خواهم کرد
#حسین_جان
نمیگویم چه آمد بر سر من
برسرنعشت
ولی امشب نماز خویش را
بنشسته خواهم کرد
#شعر_دوم
خودم دیدم
که صحرا لاله گون بود
خودم دیدم زمین
دریای خون بود
خودم دیدم فضاى آسمانها
پُر از اِنا اِلَیهِ راجِعون بود
گُلى گُم کرده ام
میجویم او را
به هر گل میرسم
میبویم او را ...
خودم دیدم
که نور چشم زهرا
جراحات تنش
از حد فزون بود
خودم دیدم
گلوى اصغرش را
خودم در بر کشیدم
اکبرش را
خودم دیدم
که بر هر برگِ لاله
نوشته این سخن
با خط خون بود
گُلى گُم کرده ام
میجویم او را
به هر گل میرسم
میبویم او را ...
گلِ من یک نشان
اندَر بدن داشت
یکى پیراهنِ
کُهنه به تن داشت ...
#شام_غریبان
6. حاج رضا عاصی.mp3
زمان:
حجم:
9.43M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاج_رضا_عاصی
تو مثل اهل مدینه
ز من مگردان روی
که فارغم ز دو عالم
گر یک سلام کنی
نماز نافله ات را
نشسته میخواندی
که گفته پیش علی
اینقدر قیام کنی ؟
#شعر_دوم
فریاد که یار ضعفا یار ندارد
مولود حرم مَحرم اسرار ندارد
#استاد_سازگار
#تک_بیت
( به کشوری که
همه سخت با تو دشمنند علی
یک دوست مانده بهر تو ،
آن هم نماندنیست ... )
#ادامه_شعر_استاد_سازگار
فریاد که یار ضعفا یار ندارد
مولود حرم
مَحرم اسرار ندارد
شد خانه نشين
شير خدا ، فاتح خيبر
بي فاطمه او
قدرت پيكار ندارد
سوگند به مظلومي تاريخ
كه تاريخ
مظلوم تر از حيدر كرار ندارد
بر حاشيه برگ شقايق بنويسيد
گُل تاب فشار در و ديوار ندارد
#استاد_سازگار✍
به همت جواد افشانی
7. حاج مهدی منصوری.mp3
زمان:
حجم:
2.83M
#آموزش_روضه_خوانی
#استاد_حاج_مهدی_منصوری
روضه #حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
نه چون پروانه ام
کز سوز غم ،
بال و پرم سوزد
من آن شمعم
که از شب تا سحر
پا تا سرم سوزد
همان بهتر نگردد هیچ کس
نزدیک این بستر
که دانم هر کسى آید
کنار بسترم ، سوزد
گذارد دست خود
بر سینه ی سوزان من ، زینب
ولى من بیم آن دارم
که دست دخترم سوزد ...
شاعر : # حاج_علی_انسانی
#شعر_دوم
نه بر محسن ، نه بر بازو
نه بر سینه ، نه بر پهلو
دل من بیشتر
بر غصه های شوهرم سوزد
.
9. مرحوم مرشد زاده.mp3
زمان:
حجم:
4.39M
#بعد_از_شهادت #امام_حسین
از لسان #حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#حاج_مرشد 🎤
از سر كويت عزيزم
با رقيبان مي روم
اين ره عشق است
اكنون با دل و جان مي روم
از كنار پيكر خونينت
اي سالار عشق
با دلي پرخون و
هم با چشم گريان مي روم
شاعر : #رضائي
به همت جواد افشانی
.............................
حسین جان:
گر به خون قانون، آزادی نوشتی در جهان
من هم آن را با اسیری رفتنم امضا کنم
تا شود ثابت که حق جاوید و باطل فانی است
زین زمین، تا شام غم، برنامهها اجرا کنم
تا یزید دون نگوید فتح کردم زین عمل
میروم تا آن جنایت پیشه را رسوا کنم
و شاعر دیگر میگوید:
پرچم تبلیغ بر دوش من از امروز شد
بهر تبلیغ رسالت با یتیمان میروم
من به دنبال سرت چون سایه تا شام خراب
بهر اثبات حق و تفسیر قرآن میروم
.
#اسارت #شام #_19_محرم
#مجلس_یزید
کاروان حضرت زینب(علیها السلام) به سوی شام
پس از فاجعه کربلا، یزید بن معاویه از شنیدن شهادت امام حسین(علیه السلام)و یارانش شادمان گردید. او به عبیداللّه نامه نوشت که قافله اسیران را با سرهای شهدا به شام بفرستد. ابن زیاد با رسیدن نامه یزید، کاروان حضرت زینب(علیها السلام) را همراه سرهای شهیدان به شام فرستاد.77خاندان امام حسین(علیه السلام) به سوی شام روان شدند.
کاروان اسیران در شام
موقعیت حکومت یزید هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود. شهری که مردم آن سالها بغض خاندان علی(علیه السلام)را داشتند; چراکه سالها تبلیغات دودمان ابوسفیان را شنیده بودند، از اینرو، میتوان پیشبینی کرد که مردم فریبخورده این سرزمین چگونه از کاروان حسینی استقبال میکردند. بنابراین، شگفت انگیز نیست که «هنگام ورود اهلبیت پیامبر در شام، مردم لباسهای نو برتن کردند و شهر را زینت دادند و نوازندگان مشغول نواختن شدند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور است.»78
ولی قافله اسیران در مدتی کوتاه، شرایط را به نفع خویش عوض کرد. خطابههای آتشین، که به وسیله خواهر داغدار امام حسین و زینالعابدین(علیهما السلام)در شام ایراد گردیدند و در آن جنایتهای ننگین بنیامیّه را آشکارا بیان کردند، از یکسو، دشمنی شامیان نسبت به اهلبیت(علیهم السلام) را به علاقه و محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین(علیه السلام) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربههای کوبندهای بر پایههای حکومتش وارد آورد.
حضرت زینب(علیها السلام) در کاخ یزید
یزید از قتل امام حسین(علیه السلام) و پیروزی خود سرمست بود. از اینرو، مجلسی بیسابقه ترتیب داد، اشراف و سران کشوری و لشکری شام در آن شرکت نمودند و وی بر بالای تخت زرنگار خود نشست و قدرت خویش را نمودار ساخت. «در این هنگام، دستور داد سر مطهّر حسین(علیه السلام) را در برابر او حاضر سازند و زنان و فرزندان آن حضرت را وارد مجلس کنند.»79 در اینجا، آن ناپاکزاده، کینههای موروثی خویش را نسبت به خاندان علی(علیهم السلام)آشکار ساخت و گستاخیهای بسیار کرد; اشعار کفرآمیز خواند و درباره پیروزی خود، یاوهها گفت و آیات قرآن را به نفع خود تأویل کرد.80
یزید با چوبدستی، که در دست داشت، نسبت به سر بریده فرزند پیامبر اسائه ادب کرد81 و کینه شدیدی را، که او و خاندانش در باطن نسبت به پیامبر عالیقدر و اسلام در دل داشتند، علنی ساخت و اشعاری را خواند که مضمون آنها این بود:
کاش سران قبیله من، که در بدر کشته شدند، میبودند و میدیدند که طایفه خرزج چگونه از شمشیرهای ما به ناله آمدند، تا از خوشحالی فریاد میزدند: ای یزید! دست تو شل مباد! ما بزرگان بنیهاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزی را در برابر آن شکست قرار دادیم. هاشم با حکومت بازی کرد، وگرنه، نه خبری از آسمان داشت و نه وحی بر او نازل شد.82 من از نسل «خُندُف»83 نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.
یزید که نه ترتیب درستی داشت و نه از تدبیر و دوراندیشی برخوردار بود و نه ظاهر اسلام را رعایت میکرد، اینچنین گستاخانه به امام حسین(علیه السلام) اهانت نمود.
فریاد حضرت زینب(علیها السلام) در برابر یزید
سخنان کفرآمیز یزید، که در آن معتقدات اسلام را انکار کرد و انتقام گرفتن از پیامبر را به میان آورد و کشتن فرزندانپیامبر را در برابر شکستکفّار قریش در جنگ بدر قرار داد، با اینکه در مجلساثریبسیاربد بر افکار مجلسیان گذارد، ولی کمترین اعتراضی به وی صورت نگرفت.
ناگهان #حضرت_زینب از گوشه مجلس با سخنان کفرآور یزید به مقابله برخاست! ایشان در برابر یاوهگوییهای وی، واکنش شدیدی نشان داد و با منطق کوبنده خود، آن مرد فرومایه را رسوا نمود. او حقایقی را که طی دهها سال به دست بنیامیّه بر مردم شام مخفی گشته بود، نمایان کرد تا رسالت تبلیغی و الهی خویش را عملی سازد. و با صدای رسا، خطبهای آتشین ایراد کرد و فرمود:
«اَلحَمدُلِلّه رَبِّ العَالَمِین وَ صَلّی اللّهُ عَلی رَسُولِهِ و آلِهِ اَجمَعِین، صَدَقَ اللهُ، کذلِکَ یَقُولُ: (ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَی أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون)84 اَظَنَنتَ یا یَزیدُ! حَیثُ اَخَذتَ عَلَینا أقطارَ الَارضِ و آفاقَ السَّماءِ فَأصبَحنَا نُساقُ کما تُساقُ الاساری، اِنَّ بنَا عَلَی اللِه هَوانا.. حَسُبنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکِیل»;85 حمد و ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است، و درود بر پیامبر و خاندان او باد! خداوند راست گفت که فرمود: سرانجام کار آنها که بد عمل کردند به جایی رسید که آیات خداوند را دروغ شمردند و بدانها استهزا میکردند
سپس فرمود:
ای یزید! آیا گمان کرده ای از اینکه ما را گرفتار ساختی و به صورت اسیر در