eitaa logo
امام حسین ع
18.9هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5902009024391416233.mp3
11.28M
🎙بانوای: 🎼سبک: 🖊 ◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ ●حُبِ علی سُنتِ نبیه از امتش هم گرفته بیعت سقیفه بدعت گذاری کرد و پس مریدش میشه اهل بدعت ■إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینُ شنیدنو دنبال اولی رفتن ولی خوش به حال اَمثال سلمان که به هر سختی بود دنبال علی رفتن ★اُولی الامرُ منکم اینکه قرآن میگه برای علی و آقا زاده هاشِ ولی بازم یه عده منکرش میشن چقد آدم باید پَست و لعین باشه ♢حــیدری‌ام الحمــدلله... ●روز غدیر گفت نبی اڪرم من کنت مولا علی مولا راه علی صراطِ مستقیمِ شیعه‌ی مولا نمیشه گمراه ۲ ■ بَلَغَ ما اُنزُلِ اِلیکَ مِن رَبڪ۲ که اِتمام حجت با پیغمبر بوده نشون میده به عالَم مُهر اِڪمال رسالت قطعا ولای حیدر بوده ★خیلیا گشتن دور خونه ڪعبه اونایی ڪه حاجیِ شیعه‌ی علیِ بین هفتاد و سه فرقه بدون شڪ فرقه‌ی ناجیِ شیعه‌ی علیِ ♢حــیدری‌ام الحــمدلله ... ●نَصِّ قرآن مَثَل اهلبیتُ شجره‌ی طیبه نوشته ما نمی گیم نَسب بعضیارو واسشون این قضیه خیلی زشته ■یُطهِرُکُم تطهیرأ اهل بیتن وچهارده معصوم ذاتاً عصمت دارن نه اونایی ڪه از توضیح انسابه گذشته شون پیش مردم وحشت دارن ★خیلیا گشتن دوره‌ی خونه‌ی ڪعبه از این اهانت به ساحت ائمه قلب شیعیان پُر نفرت و ڪینه‌اس انتقام ما بعد ظهوره وقتی آتیش بزرگی وسط مدینه‌اس ✍تایپ:زهرابانو‌ღ
1400.10.05_1.mp3
50.8M
🔻گزارش صوت هیئت هفتگے 🎤حجت الاسلام 🔊 📆یکشنبه ۵ دیماه۱۴۰۰ 🕌موسسه حداث الحسین علیه السلام
1400.10.05_2.mp3
9.47M
🔻گزارش صوت هیئت هفتگے 🎤حجت الاسلام 🔊 📆یکشنبه ۵ دیماه۱۴۰۰ 🕌موسسه حداث الحسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| قاسم بودی و مثه مهری..؛ | 🎤کربلایی‌علی‌اڪبر‌حائرے اجرا ؛ ایام عزاداری فاطمیه ۹۹ قاسم بودی و مثه مهری تو دلا تقسیم شدی هدیه بودی و به خدای عاشقا تقدیم شدی این یک سال مثه صد سال برای هرکدوم از ما گذشت دیگه اون خنده ی صبح عید فطرت برنگشت مکتب تو یعنی خدمت روز و شب تو یعنی ذکر خدا رو لب تو یعنی که حضرت زینب تو یا زینب مدد یازینب تو ذهن همه تا ابد یه قهرمان ترسیم شدی هدیه بودی و به خدای عاشقا تقدیم شدی تا دنیاست غیرتت تو خون و رگ های جووناست حس میشه جای خالیت توی روضه های آقا مکتب تو یعنی عقیده و مذهب تو یعنی حال نماز شب تو یعنی که حضرت زینب تو یازینب مدد یازینب
. شب جمعه بازم رسیده امام غریبم‌ کجایی شاید رفته ای به مدینه یا با مادرت، کربلایی میری با دلی زار و خسته که از داغ مادر شکسته می بینی که مادر با ناله روی خاک مقتل نشسته میخونه: بُنَیَّ تو رو تشنه کشتن سرت رو فقط نه لباست رو بردن بیا یابن زهرا..... 🌸🌸🌸🌸🌸 گذاشته یه دست روی پهلوش بمیرم که پهلوش شکسته ولی میگه از نیزه ای که تو پهلوی یاسش نشسته یکی نیزه میزد یکی تیر میدم حق که زینب شده پیر آخه دید حسینم شده دفن زیر سنگ و نیزه و شمشیر بمیرم که بوسید رگ حنجرش رو روی نیزه ها دید سر اطهرش رو بیا یابن زهرا.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. زبان حال حضرت امیرالمؤمنین با علیهماالسلام لحظه های آخر چشم هایت تا که بسته می شود شب می شود مطلع ابیات اشک چشم زینب می شود می کند هر ناله ات یک موی زینب را سپید قامتش مانند تو در زیر بار غم خمید چشم هایت را نبند ای منبع آرامشم می شود زهرا بمانی،ای تمام خواهشم کاسه ی صبر مرا لبریز کرده آه تو پشت ابر غربت از چه مانده روی ماه تو می زنی لبخند پیش من میان کوه درد دست بر پهلو گرفتنهات من را پیر کرد صفحه ی تاریک تاریخ است این غم تا ابد روبه روی من تو را دشمن به قصد کشت زد هر کسی با کینه ی بدر و احد می زد تو را روبه روی من شدی نقش زمین در کوچه ها بعد کوچه دست تو بالا نمی آید دگر هستم از گلگونی پیراهن تو خون جگر چشم هایت را ببند اما عزیز من بدان بعد تو،خون جای اشک از چشم من گردد روان بعد تو چاه است ای زهرا انیس غربتم می شود لبخندهای تلخ قنفذ قسمتم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ۶ «السَّلامُ علیکِ یَا فَاطِمَة الزَّهرا یَا بِنْتَ رَسُول الله.» از مظلومیت زهرا(سلام الله عليها) مخفی بودن قبر اوست طوریکه حتی زمان شهادتش نیز مخفی است. اما چرا باید یادگار پیغمبر زمان، مکان و محل دفنش مخفی باشد؟! در نقل آمده است امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌گوید، آمدم کنار زهرای مرضیه سلام الله علیها؛ امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم از اتاق بیرون رفتند، تعبیر اینست: «أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»[1] امیرالمؤمنین فرمودند: بچه‌ها بیرون بروید برای اینکه مادرتان زهرا می‌خواهد وصیت کند. امام علی(ع) نشست کنار زهرای مرضیه «و ضَمَّ رَأسَها علی صَدْره» زهرای مرضیه شروع کرد به وصیت کردن، اولین مطلبی که گفت این بود علی جان! از من راضی هستی یا نه؟! اشک در چشمان علی حلقه زد و فرمود: فاطمه جان! تو حتی یک بار مرا ناراحت نکردی. «فَوَ اللهِ... لَا أَغْضَبَتْنِی» به خدا قسم فاطمه یک بار ناراحتی مرا بر نیانگیخت. «لَا عَصَتْ لِی أَمْرا» در هیچ امری با من مخالفت نکرد. به امیرالمؤمنین می‌فرمود: «اِن کُنْتَ فی خَیْرٍ مَعَک ان کُنْتُ فی شَرٍّ مَعَک». «رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاء» علی جان! زهرا فدایت گردد! هر چه تو بگویی من مطیع هستم. آری، عمل زهرا شاهد بر این گفته است زیرا جانش را در راه علی داد. اما علی جان سفارش هایی دارم، نخست اینکه مرا شب غسل بده، شب کفنم کن و شب بدنم را به خاک بسپار؟! مگذار آن دو نفر بر بدنم نماز بخوانند و در تشییع جنازه‌ام حاضر گردند. علی جان! وقتی بدنم را به خاک سپردی، زود از کنار قبرم نرو؛ «اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی» بالای سرم بنشین، برایم قرآن و دعا بخوان! لحظه نخست دفن و قرار گرفتن در قبر، لحظه‌ایست که انسان احتیاج به مونس دارد،[2] چه مونسی بالاتر از امیرالمؤمنان. ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق[3] علی جان! برای من و یتیمانم اشک بریز و گریه کن! حسینم را فراموش نکن و از یاد مبر! پیراهن خود، در غم من چاک مکن از فاطمه یادگار اگر میخواهی جز نیمۀ شب جسم مرا خاک مکن خون‌های مرا ز روی در پاک مکن علی جان! مرا غسل چو نیمه شب به پیش کودکان دهی/ مبادا سینۀ مرا به زینبم نشان دهی علی جان! مبادا بچه هایم تنها بمانند و احساس غربت کنند! یا بقیة الله! یا فاطمة الزهرا شما سفارش کردید که کسی سر بچه‌هایت داد نزند تا آنها احساس غربت نکنند و آنها تنها نمانند؛ اما نبودی کربلا تا ببینی نازدانه‌های حسینت را چگونه با تازیانه رو به روی بدن مقدس بابا می‌زدند. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.» پی نوشت(منابع) : [1]. بحارالانوار، ج43، ص 191. [2]. بحارالانوار، ج43، ص 134؛ کشف الغمه، ج1، ص 362. [3] بحارالانوار، ج79، ص 27؛ سوگنامه آل محمد، ص 29. . ۷ فاطمیه، باید بیش از این‌ها تجلیل شود، زیرا سند مظلومیت شیعه است. فاطمیه فصل تجدید غم است/ بر لب شیعه سرود ماتم است در فاطمیه یک دنیا اندوه وجود دارد. عاشورا و شهادت امیرالؤمنین جای خود، اما مصیبت فاطمه سلام الله علیه آغاز مصیبت‌های شیعه بود. اول شهیدی که در راه امامت و ولایت فدا شد در این ایام بود. نمی‌دانم فاطمه در این شب‌ها چه حالتی داشت، اما نوشته‌اند: «کَالشَّبَهِ» به قدری لاغر شده بود مثل شبهی می‌ماند در رختخواب. دیگر فاطمه بعد از پدر «نَاحِلَةَ الْجِسْمِ، مُنْهَدَّةَ الرُّکْنِ، بَاکِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْب[1]» اشک چشمش خشک نشد، سوز قلبش آرام نگرفت و روز به روز لاغرتر می‌شد. اگر کسی پیش او میرفت می‌دید که امروزش با دیروزش به کلی فرق کرده است. بعضی از زن‌ها می‌آمدند سؤال می‌کردند: خانم! بیماری شما چیست؟! که این قدر بدنتان نحیف شده و شما را از پا درآورده است! می‌فرمود: بیماری من تنها بیماری جسمی نیست، من از ظلمی که به حق علی علیه‌السلام روا داشته شده می‌سوزم. فقدان پدر و ظلم به علی؛[2] جسمم را نحیف و مانند شَبَح ساخته است. سنگ صبورش قبر پیغمبر بود. بلند می‌شد، آرام می‌آمد کنار قبر رسول الله و با خودش نجوا می‌کرد: یا رسول الله! «بَقِیتُ وَالِهَةً وَحِیدَةً وَ حَیْرَانَةً فَرِیدَة» بابا، به خدا بعد از تو تنها شدم. مردم از ما اعراض کرده‌اند. بابا! بعضیا دیگر جواب سلام علی را هم نمی‌دهند! خانه‌ای را که شش ماه بر در آن خانه می‌آمدی و می‌گفتی: السّلام علیکم یا اهل البیت و آیۀ تطهیر را می‌خواندی، بلند شو ببین با آن چه کرده‌اند. 🥀 بنگر به جانب کاشانۀ زهرا ماندم به میان در و دیوار زکینه به دل خستۀ زهرا نظری کن بعد از تو پدر رفت ز کف عزّت زهرا بنگر به در سوختۀ خانۀ زهرا تا محسن من سقط شد ای ماه مدینه بر پهلوی بشکستۀ زهرا نظری کن جز مرگ نباشد پس از این حسرت زهرا🥀 بابا، یک خواهش از تو دارم. دعا کن فاطمه پیش تو بیاید و به تو ملحق
‍ . زبانحال،صحبت های آخرِ بی بی،با مولا بیمارم و من جز تو پرستار ندارم جز ناله پیوسته دگر کار ندارم ای باغ وبهارم - شد فصل خزانم من می روم امشب - با قد کمانم مظلوم علی جان - مظلوم علی جان از حادثه کوچه به کس لب نگوشدم بین درو دیوار دعاگوی تو بودم ای من به فدای - چشمان تر تو تاهستم علی جان - هستم سپر تو مظلوم علی جان - مظلوم علی جان سوزانده مرا اشک غریبانه ات ای یار تو شمعی و من سوخته پروانه ات ای یار گرچه همه سوزم - گرچه همه دردم تا لحظه آخر - دور تو بگردم مظلوم علی جان - مظلوم علی جان بیمار تو را سجده آخر بود امشب با دست خودم شانه زدم بر سر زینب پرگشته مشامم - از بوی حسینم من بوسه بگیرم - از روی  حسینم مظلوم علی جان - مظلوم علی جان 👇
. یا روضه ای جدید و قتلگاه #_۱۴۰۰ بند اول: تاریکه کوچه مون ترسم از اینه باریکه کوچه مون گرد و خاکه تا وقتیکه کوچه مون تاریکه کوچه مون دیوار و آجرش یاس حیدر رو میکردن دلخورش رد پاها مونده روی چادرش دیوار و آجرش اینا که کینه از حیدر دارن مادر و می آزارن بند دوم: خورد زخم دل نمک لحظه ای که با گریه میگفت کمک بی توقف میزد مادر رو کتک خورد زخم دل نمک گوشوارش رو شکست دست سنگینی که راهمونو بست مادرم افتاد و رو خاکا نشست گوشوارش رو شکست وقت برگشتنش راه و گم کرد هی صدا کردم برگرد بند سوم: گودالِ قتلگاه جلوی زینب جنجالِ قتلگاه مادرش اومد دنبالِ قتلگاه گودالِ قتلگاه پیراهن رو درید جلو چشم مادر خنجر رو کشید سمت خیمه واسه غارت می دوید پیراهن رو درید وقتی گهواره رو غارت بردن بچه ها سیلی خوردن 👇👇👇
. در سپاه خانه ات شیران نر داری هنوز داغ محسن را تحمل کن، پسر داری هنوز از صدای ناله هایت تا سحر فهمیده ام: درد پهلو وکمر ، سوز جگر داری هنوز ای پرستوی علی پر پر نزن ،کشتی مرا زخم های عشق من را روی پر داری هنوز اشک های بی کسی ام میچکد بر گونه ام ای شریک زندگی ، قصد سفر داری هنوز؟ نان بپز، مو‌شانه کن، غم از دل حیدر بگیر پاشو از جا و‌ نشانم ده ،هنر داری هنوز خانه ی نا امن حیدر ، قتلگاهت شد ببخش عشق من بانو دلیل سوز و‌آهت شد ببخش چند روزی بین کوچه ،سر به زیرم فاطمه سوختی در پیش چشمانم ،بمیرم فاطمه اهل رو‌گرداندن از حیدر نبودی، پس چه شد؟ ای که بودی از ازل خیر کثیرم فاطمه من حریف گریه های بچه هایت نیستم بی قراری حسینت کرده پیرم فاطمه بغض جانسوز حسن آتش به جانم می زند من سراغ کوچه را از که بگیرم فاطمه هر که میبیند مرا ، حال تو را جویا شود در مسیر خانه تا مسجد اسیرم فاطمه چند روزی را بمان رحمی به حالم کن فقط گر بدی دیدی در این خانه ، حلالم کن فقط حیدرت را بین این ویرانه ،یاری کن کمی با همین دست شکسته خانه داری کن کمی بشکن این بغض گلو را، در میان بسترت در عزای محسن خود ،سوگواری کن کمی اینقدر عجل وفاتی را نخوان دق میکنم جان من با درد دنیا ،بردباری کن کمی حال باغی را که آتش رونقش را برده است باز هم با خنده های خود بهاری کن کمی من کنار تو حریف مکر این شهرم فقط قوت زانوی حیدر ، ذوالفقاری کن کمی از غرور و بغض شان ، زخمیِ دردم فاطمه من بدی در حق این مردم نکردم فاطمه ‌.
. سالگرد شهادت سلیمانی تو شاهکار عشق و ایمانی سرلشکرِ سپاهِ ایرانی سردارِ سرسپرده یِ عاشق شهید قاسمِ سلیمانی تا آخرین نفس پریشانی تا پایِ جان در دلِ میدانی فداییِ عمّه یِ ساداتی سینه زنِ شاهِ شهیدانی تو بارانی تو طوفانی علمداری قاسمِ سلیمانی فداییِ ولا هستی تو عمّارِ رهبریِ ایرانی بِاِذنِ الله بِاِذن الله بگو جُندالله علی ولی الله ۴ خونِ تو جاریه تویِ رگها پرچمِ هرچی زینبی بالا شهادتِت میده شهادت که.... نزدیکه روزِ مرگِ آمریکا نمی مونه بیرقِ تو حتّی... یه لحظه رو زمین رویِ خاکا عَلَمِ سردارِ ولا آخر جا می گیره رو شونه یِ آقا می گیره لشکرِ موعود انتقامتو از فتنه گرِ یهود می دونم خیلی نزدیکه نابودیِ تروریست وآل سعود باذن الله باذن الله..... https://eitaa.com/emame3vom/54676 .
. زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا شاعر :  ✍ وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن   می شویمت که آب شـوم در عـزایِ تو            یا خویش را به خاک سپـارم بجای تو قـسـمـت نـبـود نـیـتِ گهـواره ساخـتن            شـد تـمـامـیِ چـوبش برایِ تو خون جای آب می چکد از سنگِ غسلِ تو            خون میچکد که زنده کند ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو            گُـم شد مـیـانِ خـنـدۀ مَـردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد            هر کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حـالا زمـانِ غـسـلِ تو فهمیـده ام چـرا            رویِ تو را نـدیـد کـسـی تا شـفـایِ تو تنها نه جای دست نه زخم و کبودی است           ‌ آتش اثـر گـذاشـتـه بـر چـشـمـهـای تو گـر وا نمی شـدنـد گره های این کـفـن            دق مرگ می شدند زِ غم بچه های تو .............              شعر غسل حضرت زهرا(س) نیمه شب است و مانده علی که چه ها کند باید بساط غسل کسی را به پا کند حیدر بنا نداشت که بی فاطمه شود اما بناست خانه ي قبری به پا کند با گریه کار غسل خودش را شروع کرد باید که مثل شمع نباید صدا کند بعد از سه ماه رو زدن و رو ندیدنش وقتش رسیده فاطمه را رو نما کند هر عضو شستشوش یکی را ز هوش برد مانده علی چه با جگر بچه ها کند دستش کجا رسید که دادش بلند شد مجبور شد که کار خودش را رها کند مانده که گرم شستن زخم تنش شود یا فکر جابجا شدن دنده را کند زهرا چه راحت است و علی پر جراحت است دنیا نخواست با جگرش خوب تا کند .
. دوباره شــب شد و ظلمت بر آمد کنار قبر زهـــرا حـــیدر آمد پس ازآنی که طفلان خوابشان برد فلک، تاب از دل بیتابشان بـــرد زخانه تا بقیع، شاه یگــــــانه قدم آهسته بردارد شبـــــانه به آوایـــی که دل در دل نماند خداوندا علـــــی دیگر بنالد به آوایی که خــیزد از دلِ تنگ به آوایی، که ســوزد سینه سنگ به آوایـــی، که پیغمبر بنـالد زمین و آسمان، یکــسر بنـالد بگوید زیر لب در آن دل شــب امان از سینه سوزان زیـــنب بدین حالش چوطی شد راه صحرا بیاید در کنار قـبر زهـــــرا نهدصورت به خاک،آن شاه ابرارب گوید این سخن با چشم خونبار سلام ای بانوی در خـاک خفته درود زندگی را زود گـــفته بخــواب آرام ای پهلو شکسته علـی اندر سر قــبرت نشسته بخواب آرام، ای نور دو عـینم که من، چون تو پرستارحـسینم بخواب آرام، با رخــسار نیلی به پیغمبر نشان ده جـای سیلی به خـانه چون روم، روین نبینم بریزم اشـک و، با زیـنب نشینم به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غــــم سیلی او را چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سـر قبرت بمـــانم حاج غلامرضا سازگار (میثم) .
YEKNET.IR - roze - fatemieh 2 - 1400 - hamid alimi.mp3
5.73M
🔳 🌴دوباره شب شد و ظلمت بر آمد 🌴کنار قبر زهـــرا حـــیدر آمد 🎤
. شده دو سال تو ، شهید امت شدی تو ز لطف خدا صاحب عزت شدی محرم رهبری تو گل پرپری واشهیداواشهیدا(۲) قاسم سلیمانی تو گل عالمی بر نگین شهیدان خدا خاتمی به عجب سیرتی صاحب شوکتی وا شهیدا وا شهیدا انقلاب ای شهید از تو شده پایدار در تمام جهان قاسم تویی افتخار تا ابد زنده ای راه آینده ای وا شهیدا وا شهیدا بوده ای حامی رهبر و اسلام ناب خون تو آبیاری کرده این انقلاب بوده ای حیدری پیرو رهبری وا شهیدا وا شهیدا راه تو راه حق راه حسینی بود پیر تو از اول امام خمینی بود بوده ای بی‌نظیر دشمنانت حقیر وا شهیدا وا شهیدا رفتی و خون تو شد اعتبار همه خون دل خامنه‌ای پسر فاطمه تویی هادی راه صاحب عزو جاه وا شهیدا وا شهیدا ای که ترسید ز تو اسرائیل و آمریکا داغ تو زد شرر به قلب اهل ولا لطف تو بیکران در تمام جهان وا شهیدا وا شهیدا شد حمایت ز رهبری تقاضای تو آمریکا بوده در زیر قدمهای تو شده فریاد ما مرگ بر آمریکا وا شهیدا وا شهیدا https://eitaa.com/emame3vom/54680 .👇
. |⇦•وای بر حالم اگر از... / و توسل به سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری ●•┄༻↷◈↶༺┄•● وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من همۀ عمر گرفتار بلا باشم من شک ندارم همۀ خواسته تو این است لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من تا زمانی که دلم خانه ی این و آن است جا ندارد که پذیرای شما باشم من چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی همه عمرم خجل از روی شما باشم من کاش میشد به دل و جان بکشم نازِ تو را یارِ تو مثل امام و شهدا باشم من کاش میشد که به همرا تو یک فاطمیه میهمان حرم کرب و بلا باشم من جانِ آن مادر غم دیده و بیمار بیا به گرفتارِ میان در و دیوار بیا یا صاحب الزمان... ــــــــــــــــــ .👇
991025-Babolharam-mohamadreza-taheri-monajat.mp3
2.28M
|⇦•وای بر حالم اگر از... / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•چادرش بین کوچه.. / و توسل به سلام الله علیها و مجتبی علیه السلام ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری ●•┄༻↷◈↶༺┄•● روایت داریم هر شب جمعه که ابی عبدالله مدینه بود ... کنار قبرستان بقیع زیارت برادرش امام حسن می رفت... چه امام حسنی قربونش برم .. چشمی که برا غربت امام حسن گریان باشه، گریان وارد محشر نمیشه ... الهی بمیرم براش ... مگه میشه اینقدر کسی غریب باشه ؟ حتی دوستانش وقتی بِهش سلام میکردن میگفتن: "اَلسلامُ علیک یا مُذِّلَ المؤمنین" غصه، مظلومیت، همین بس این همه سال بعد امیرالمؤمنین می نشست پایِ منبرا... خطبای ملعون، روی منبر می رفتن مولا علی رو لعن می کردن، دشنام می دادن ، بی ادبی می کردن ... فقط نوشتن یه جا امام حسن از جا بلند شد دیگه طاقت نیاورد، وقتی مُغیرۀ ملعون رفت بالای منبر .. تا اومد بی ادبی کنه امام حسن بلند شد فرمود : نانجیب تو دیگه بنشین گمان میکنی من از یادم رفته، اون روز تو کوچه با مادرم چه کردی؟ اون صحابی آقا رو دید گفت: آقا من باباتون رو هم توی این سن دیدم اینقدر سر و روش سفید نشده بود که سر و روی شما اینقدر سفید شده؟ حضرت فرمود : آن چیزی که من دیدم اگه بابام هم دیده بود بدتر از این روز من می شد... حالا میخوام از اون روز امام حسن برات بگم:...* بی تاب و تبِ خسته حالی بود سخت گیرِ شکسته بالی بود چادرش بین کوچه، پا خور شد بسکه از غم قدش هِلالی بود با مادرم رفتیم مسجد رسول الله جای بابا چقدر خالی بود از دل آهی کشید و با گریه خطبه هایش همه سئوالی بود نفسش بارِ لخته ی خون داشت سوزِ آهش در آن حوالی بود خطبه اش جاودانه بر می گشت با قباله به خانه بر می گشت آه! ظلم سقیفه بی حد شد غیرتیان! راه کوچه به آیینه سد شد همۀ نور و چنگِ تاریکی اتفاقی که باب خواهد شد ضربِ دست چپش زبان زَد بود زدنِ سیلی اش زبان زَد شد هر قدر روی پا پریدم باز دستِ سنگینش از سرم رد شد بعد از آن راه خانه تا مسجد طولِ یک خطِ سرخ مُمتد شد آنقدر به غرور من برخورد حسنش کاش از غمش می مُرد *تا همین جا هم بسه، اما شبِ امام حسن ان شاءالله حقش رو ادا کنیم...* چه بگویم که زار و مضطر گشت قد کمان بود و قد کمان تر گشت در مسیرِ عبورِ عابرها ریخت نیلوفری که پرپر شد "فَرَفَسَها بِرِجلِهِ..." ای وای آنقدر دورِخویش مادر گشت هر قدم چشم او سیاهی رفت وسط کوچه موقع برگشت زخم هایش دوباره سر وا کرد مرگ خود از خدا تمنا کرد *برای این روضه بهترین روضه همون روضه ای است که خودِ امام حسن در عالم رؤیا به عَبدُالزَهرا فرمود: عَبدُالزهرا! اگه میخوای روضه ی ما رو بخونی این طوری که من میگم بخون: روضه ی ما اهل بیت اون ساعتی بود که دستم توی دستِ مادرم بود..خوشحال از مسجد داشتم برمی گشتم ..یه وقت نانجیب اومد جلو راهمون رو سد کرد ... عَبدُالزَهرا یه ضربه به مادرم زد اما دو گونۀ مادرم کبود شد... ــــــــــــــــــ 👇
991025-Babolharam-mohamadreza-taheri-roze.mp3
5.01M
|⇦•چادرش بین کوچه.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و امام حسن مجتبی علیه السلام ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمد رضا طاهری