eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5943032516188310700.mp3
22.8M
روضه (یکی بیاد تو این کوچه به مادرم کمک کنه) 🎥 مراسم مناجات شب پنجم ماه 🗓 پنج‌شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ 🎙 مداح: 📍 حرم (علیه‌السّلام) 🏷
4_5943032516188310704.mp3
19.99M
🏷 ✔️ | حاج محمود کریمی ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ميرسد از منبر كوفه ندای او به گوشم كه ای تمام خلق عالم من امامُ العالمينم من علی ام عالی ام دانای اسرار نهانم انجماراء سمايم كار پرداز زمينم من به قرآن باء بسم الله رحمن رحيمم مومنون و كوثر و طاها و قدر و ياء و سينم آل عمران مائده اعراف توبه هود نوحم مؤمن و شوراء و فتح و صافات و حشر و تينم مقصد رمز الم نشرح لك صدرك منم من زآنكه آرامش به قلب پاك ختم المرسلينم مقصد ذات حق از السابقون السابقونم حجت الله ام وصی رحمة و اللعالمينم دست سرمد، يار احمد، ماه مفرن ، زیب مسند مهر امجد ، نور ایزد، من امامُ العارفینم دائم هستم، قائم هستم، عالِم هستم، حاکم هستم واصل هستم، فاصل هستم، مرشد روحُ الاَمینم تا قيامت گر شود تفسير از نهج البلاغه نيست خطی از خطوط صفحه ی علم اليقينم من معز المومنينم من مذل المشركينم من بصير بالعبادم، من هدی " للمتقينم گفته قرآن چنگ بايد زد به حبلِ الله جميعا: اهل عالم دست پيش آريد من حبل المتينم باد و خاك و آب و آتش در پی فرمانگذاری در شمال و در جَنوب و در يصار و در يمينم بینوایان را نوایم، دردمندان را دوایم بی پناهان را پناهم، بی مُعینان را معینم من همان شاهم که شب ها جای خواب و استراحت مونس طفل یتیمم، یار هر ویران نشینم من همان شاهم كه مَشك پير زن گيرم به دوشم من همان شاهم كه دست حق بوَد در آستينم روز يار خلق و شب همبازی طفل يتيمم همنشينی با گدایی را به شاهی برگزينم گر ببینم اشک غم میریزد از چشم یتیم می رود تا عرش اعلی آه از قلب حزینم .
4_5943032516188310702.mp3
28.62M
قرائت زیارت 🎥 مراسم مناجات شب پنجم ماه 🗓 پنج‌شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ 🎙 مداح: 📍 حرم (علیه‌السّلام)
امام حسین ع
مدح (من کی‌ام چون پاک‌بازان در دل پاکان، مکینم) 🎥 مراسم مناجات شب پنجم ماه #رمضان 🗓 پنج‌شنبه ۱۸ فرور
‍ . 📃 من کی‌ام چون پاک‌بازان 🎙 از 🗓 ۱۴۰۱ 📍 "ع" 🏷 (علیه‌السلام) من کی‌ام چون پاک‌بازان در دل پاکان، مکینم غم ندارم چون‌که با اهل حقیقت هم‌نشینم گاه‌گاهی چون نسیم صبح‌گاهان با صفایم گاه‌گاهی چون کلام عشق‌بازان، دل‌نشینم گاه در سوز و گدازم، گاه در راز و نیازم گاه در اوج معانی، گاه در بحر یقینم جمله موجودات را دیدم که در فخرند باهم هریکی می‌گفت در فضل و شرف، من بی‌قرینم خاک گفتا: من حسین‌بن‌علی را جان‌نثارم آب گفتا: مهر زهرا مام نور خامسینم باد گفتا: من غلام و جان‌نثار کوی اویم نار گفتا: دشمنش سوزم به قهر آتشینم گفت جبرائیل: می‌نازم که هستم بنده‌ی دربار آن شه خواند میکائیل مدحش؛ گفت: عبدش را معینم ماه گفتا: گرد راه مرکبش را چهره سایم مهر گفتا: توسنش را بوسه‌زن بر صدر زینم جملگی گفتند: ای انسان! تو در عشقش چه کردی؟ گفت: من صاحب‌وصال عشق آن عشق‌آفرینم روز عاشورا به موجودات، بانگ اُخرجوا زد جز مرا کز سرویت بر کاخ اجلالش مَکینم آن‌یکی بوسید دستش، دیگری بوسید پایش این‌یکی گفتا که بر گو کیستی؟ ای نازنینم گفت: من ماه بنی‌هاشم، سرور قلب زهرا شبل حیدر، زاده‌ی آزاده‌ی امّ‌البنینم دست دادم، چشم دادم، جسم دادم، فرق دادم تا فدا گردید جان در راه آن عشق‌آفرینم دست دادم در ره حقّ تا که یزدان داد بالم با همه قدّوسیان، طیّار در خُلد برینم خوانده یزدانم ز لطف و مرحمت، باب‌الحوائج دست‌گیر کلّ خلق از اوّلین و آخرینم روز مردی گر بیارم خم به ابروی کمانم آیه‌ی «نصر من الله» نقش بندد بر جبینم معنی درس وفایم، فانی راه بقایم جرعه‌نوش چشمه‌ی علم امیرالمومنینم ای گنه‌کاران! بشارت باد؛ زهرا روز محشر آورد بهر شفاعت، دست‌های نازنیم تشنه‌لب در آب رفتم، این سخن با خویش گفتم من چگونه آب نوشم؟ شاه را عطشان ببینم مشک را پرکردم از آب و به خود گفتم که باید راه نزدیکی برای خیمه رفتن، برگزینم راه نخلستان گرفتم؛ لیک از شمشیر دشمن قطع شد دست علم‌گیر از یسار و از یمینم فکر کردم دست دادم، آب دارم؛ غم ندارم سرفرازم، ساقی اطفال شاهنشاه دینم ناگهان دیدم که در ره ریخت آب و سوخت قلبم تیر زد بر مشک، آن خصمی که بود اندر کمینم دیگر از دیدار اطفال حرم، شرمنده بودم تیر زد دشمن به چشمم تا که طفلان را نبینم گفتم اکنون خوب شد؛ خوب است برگردم به خیمه ناگهان بر سر فرود آمد عمود آهنینم https://eitaa.com/emame3vom/59926 .
9. سلحشور ، مشک.mp3
7.36M
( علیه السلام ) 🎤 تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم تا رو به ساحل اومدی بغضی نشست توی گلوم همون دم بود ، غربت دنیا شد نصیبم رو لب گل کرد ، آیه های أَمَّنْ یُجیبَم بلند شو بنگر که شمشیر ها رو کشیدن آخه می دونن بدون تو من غریبم .. ( ابا الفضل ، اباالفضل ... ) تکرار دشمن با داغ اکبرم آتیش زده ، بر جیگرم حالا شکسته با غمت مثل سرِ تو کمرم روی قلبم ، دیگه این زخمِ ، غم میمونه کمرم دیگه ، مثل مادر خم میمونه می دونی چه فکری می سوزونه دلم رو ؟ تو این فکرم خواهرم بی مَحرم میمونه ... پاشو ببین ، توی حرم عزاخونه ، به پاشده تا آرزوی کوفیا با کُشتنت روا شده بدون تو ، توی هر خیمه پا می ذارن رد پاهاشونو تو آتش جا می ذارن دیگه زینب دستاشو روی سر می گیره پیش چشماش داغمو رو دلها می ذارن ( ابا الفضل ، اباالفضل ... ) تکرار شاعر :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. کاش در این رمضان لایق دیدار شوم در این ماه ضیافت الهی... ماه مهمانی خدا... ببین حرف دلت هست یا نه... کاش در این رمضان لایق دیدار شوم (یا بن الحسن) سحری با نظر لطف تو بیدار شوم یعنی میشه مثل یه همچین شبها و روزهایی... وعده خدا محقق بشه و... نزدیکای اذان صبح... صدای مهدی فاطمه رو بشنوم... با صدای امام زمان... چشمام رو باز کنم... آقای خوبم یا بن الحسن... کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان حرف اول و آخرم همینه... امشب اومدم اینو بگم آقا... کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان تا که همسفره ی تو لحظه افطار شوم آی روزه دارها... آی بندگان خوب خدا... لحظه افطار و اذان مغرب... وقت استجابت دعاست... در اون لحظات با عظمت... با لسان (زبان) روزه... و یک روز بندگی خدا... مبادا عزیز فاطمه رو فراموش کنیم... نکنه امام زمان رو فراموش کنیم... قبل از هر دعایی... دستانمون رو به دعا بلند کنیم بگیم خدا... اللهم عجل لولیک الفرج... خدایا بعد یک روز بندگی... اگه در خانه ات آبرویی پیدا کردم... اومدم بگم خدا... فرج امام زمانم رو برسان... هر کجا نشستی... امشب یک طوری آقات رو صدا بزن که... خدا به ناله هامون نظر کنه... یا صاحب الزمان... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداح نوجوان ( 14 ساله از تهران ) اشک من ، ناله ی من هدیه ی ناقابل من این منو ، دعای من خدای من ، خدای من تو مرا صدا زنی بنده ی من ، بنده ی من من تورا صدا زنم خدای من ، خدای من جگرم خون شده از غریبیِ ، حسین تو خانه ی دل شده کربلای من ، کربلای من ........... درد من طبیب من دوای من خدای من بر در خانه تو هدیه ناقابل من ذکر من ناله من دعای من خدای من این تو و کرامت و بزرگی و عنایتت این من و جرم من و خطای من خدای من تو مرا صدا زدی بنده من بنده من من تو را صدا زنم خدای من خدای من « یا عبادی الذین اسرفوا » کلام تو « ربنا اغفر لنا » ندای من خدای من جز تو کس ندارد ای با خبر از راز همه خبر از گریه ی بی صدای من خدای من به علی قسم مرا به صاحب الزمان ببر که بود امام و مقتدای من خدای من جگرم خون شده بر غریبی حسین تو خانه ی دل شده کربلای من خدای من .............. ای پناه قلب ما آقا نمی آیی چرا آخرین نور خدا آقا نمی آیی چرا هر کجا را با امید دیدن تو گشته ام در کجا جویم تو را آقا نمی آیی چرا کی گدای دیدن یک لحظه خال هاشمیت می شود حاجت روا آقا نمی آیی چرا سامرایی، کاظمینی، در بقیعی یا نجف یا که در کرب وبلا آقا نمی آیی چرا منتظر مانده میان کوچه با روی کبود مادرت خیرالنسا آقا نمی آیی چرا پشت درب خانه ی حیدر هنوزم مانده است ناله ی( مهدی بیا) آقا نمی آیی چرا بین محراب عبادت در میان سجده اش فرق حیدر شد دو تا آقا نمی آیی چرا زیر سقف خانه ی خود از جفای همسرش خون جگر شد مجتبی' آقا نمی آیی چرا رأس جدّ اطهرت در مقتل کربوبلا شد شکسته با عصا آ.
. در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن ماه قرآن آمده، ای تالی اش بنما ظهور کن تلاوت با نوای جان فزا یابن الحسن دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن چشم دریایی بده بر من که در شب های قدر خون بگریم در عزای مرتضی' یابن الحسن اولین مظلوم عالم بود و در بین نماز شد سرش بشکسته از تیغ جفا یابن الحسن در حقیقت کشته ی مسمار درب خانه بود قاتلش شد کوچه و چل بی حیا یابن الحسن غسل بازوی شکسته جان حیدر را گرفت درد هجر فاطمه شد بی دوا یابن الحسن آخرش راحت شد از درد فراق فاطمه با شهادت حاجتش گشته روا یابن الحسن گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن بعد از آن که کشته شد تنها علمدار حسین در یم خون جدّ تو زد دست و پا یابن الحسن ارباً اربا شد تنش با نیزه و شمشیر و تیر پیکرش شد زخمی از سنگ و عصا یابن الحسن رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ای قرار ِقلب شیدا در کجا جویم تو را ای بهشت آرزوها در کجا جویم تو را آمده ماه صیام و زخم هجرت تازه شد ای به زخم دل مداوا در کجا جویم تو را روز وشب‌ هستی تو ناظر بر گناهانم ببخش رحمت باری تعالی' در کجا جویم تو را شیعه مظلوم است بی تو،ای معزّالمؤمنين ای همه دارایی ما در کجا جویم تو را حسرت دیدارت آقا برده از دیده قرار کی کنم رویت تماشا در کجا جویم تو را در میان نوکرانت ،من نبینم بی کسی ای بیابان گرد تنها! در کجا جویم تو را محرم مسمار در شد، سینه ی یار علی ای جواب آه زهرا در کجا جویم تو را بین محراب عبادت،از سر بغض عدو شد شکسته رأس مولا،در کجا جویم تو را از جفای قوم ظالم،کشته شد جدّت حسین تشنه در بین دو دریا،در کجا جویم تو را شد کنار مقتل او روبه روی زینبین بر سر عمّامه دعوا در کجا جویم تو را بسته شد دستان زینب،همسفر شد با عدو شد کتک جای تسلّی' در کجا جویم تو را ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ای پناه قلب ما آقا نمی آیی چرا آخرین نور خدا آقا نمی آیی چرا هر کجا را با امید دیدن تو گشته ام در کجا جویم تو را آقا نمی آیی چرا کی گدای دیدن یک لحظه خال هاشمیت می شود حاجت روا آقا نمی آیی چرا سامرایی، کاظمینی، در بقیعی یا نجف یا که در کرب وبلا آقا نمی آیی چرا منتظر مانده میان کوچه با روی کبود مادرت خیرالنسا آقا نمی آیی چرا پشت درب خانه ی حیدر هنوزم مانده است ناله ی( مهدی بیا) آقا نمی آیی چرا بین محراب عبادت در میان سجده اش فرق حیدر شد دو تا آقا نمی آیی چرا زیر سقف خانه ی خود از جفای همسرش خون جگر شد مجتبی' آقا نمی آیی چرا رأس جدّ اطهرت در مقتل کربوبلا شد شکسته با عصا آقا نمی آیی چرا یک هزار و نهصد و پنجاه زخم کینه ها با تنش شد آشنا آقا نمی آیی چرا ارباً اربا پیکرش از پستی ده بی حیا زیر مرکب شد رها آقا نمی آیی چرا شد برای پاره پاره پیکر جدّت کفن قطعه ای از بوریا آقا نمی آیی چرا عمّه ی مظلومه ات همراه شمر و حرمله رفته تا شام بلا آقا نمی آیی چرا شد جواب ناله های دختران جدّ تو تازیانه از جفا آقا نمی آیی چرا خیزرانی شد لبش در غربت بزم شراب بر روی تشت طلا آقا نمی آیی چرا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
امام حسین ع
⏯ #ماه_رمضان 🍃مجنون شدم اما غم لیلا ندارم 🍃تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم 🎤 #محمدحسین_پویانفر #م
. سلام_الله_علیها مجنون شدم اما غم لیلا ندارم تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم دیروز من را حسرت یک عمر پُر کرد در کوله ام جز نالهء فردا ندارم با آتش عصیان، همه سرمایه ام سوخت چیزی برای محشر کبرا ندارم من را بزن تا حال نفسم جا بیاید اما نگو دیگر برایت جا ندارم خشم تو هم هرچند از روی علاقه است من طاقت ناراحتی ات را ندارم این آخر عمری شتر دیدی ندیدی سنگین شده پرونده ام، امضا ندارم با اینهمه آلودگی اصلاً نگفتی کاری به کار نوکر زهرا ندارم بین نجف جان مرا باید بگیری چون حاجتی جز دیدن مولا ندارم دنیای بی کرببلا یعنی جهنم بی کربلا امیّد به دنیا ندارم مهمانی تو آمد و کاری نکردم دیگر سلاحی غیر گریه ها ندارم وا کن گره های مرا جان رقیه آن دختری که گفت من بابا ندارم با لکنت روی زبانش گفت عزیزم حالا که با سر آمدی، من پا ندارم حالا که دیدم سوخته تر بودی از من دیگر گلایه از سر سقا ندارم این شهر را روی سر خود می گذارم هرچند از ضرب لگدها، نا ندارم ✍ 👇
4_5942620212212795895.mp3
27.42M
📆 زمان: دوشنبه ۱5 فروردین ماه ۱۴۰۱ 🔷 با مداحی:کربلایی سید رضا نریمانی 🔊 بخش اول مناجات وروضه | مجنون شدم اما غم لیلا ندارم
. 🔸سی شب مناجات ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳ _ شب چهارم 📆 زمان: 👈 دوشنبه ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۱ 👈 کربلایی سید رضا نریمانی 🔊 بخش اول | مجنون شدم اما غم لیلا ندارم 🔊 بخش سوم l در دل صحرا گلم بی پیرهن افتاده است 👇👇
4_5942620212212795917.mp3
20.6M
در دل صحرا گلم بی پیرهن افتاده است (علیه‌السلام) دردل صحرا گلم بی پیروهن افتاده است جسم صد چاک حسینم بی کفن افتاده است زینت دوش نبی!! باور ندارم اینچنین زیر کوهی تیغ و نیزه پاره تن افتاده است کاش تنها جای تیر و تیغ بود و نیزه ها جام سم اسب ها روی بدن افتاده است غیرتی خیز و نگاهی کن به حال خواهرت بعد تو چشم‌ حرامی ها به من افتاده است یک طرف شمر و سنان و یک طرف هم حرمله خواهرت گیر دو سه تا بد دهن افتاده است ای زمین ‌کربلا من میروم اما بدان روی خاکت کشته ای دور از وطن افتاده است  
. مسجدارک۱۹ فروردین ١۴٠١ شد بنده پشیمان و خدایش بخشید هر کس که رسید و زد صدایش بخشید انگار نه انگار گنهکاری دید زود از سر مغفرت خطایش بخشید مخلوق حیا نکرد هنگام گناهان درد است که خالق از حیایش بخشید تا بنده دلش نرم شود گریه کند شیرینی و لذت دعایش بخشید هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست از دوستی آل عبایش بخشید بخشید به هر بهانه ای هر کس را ما را به علی و ربنایش بخشید هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت بر ساحت پاک مرتضایش بخشید هستی مرا اشک مرا رزق مرا در گوشه ی ایوان طلایش بخشید از شاه نجف هر که فلاحش را خواست فِلفور برات کربلایش بخشید بی نام حسین هر مناجاتی بود باید که عطایش به لقایش بخشید امشب دل من رفته به پایین پایش ارباب مرا به پایین پایش بخشید آن کهنه عبا که بر سر پنچ تن است زهرا به حسین و مصطفایش بخشید ای وای که از کار گره وا نشده در وسعت این عبا علی جا نشده .
امام حسین ع
در دل صحرا گلم بی پیرهن افتاده است #امام_حسین (علیه‌السلام) دردل صحرا گلم بی پیروهن افتاده است جسم
. در دل صحرا گلم بی پیروهن افتاده است جسم صد چاک حسینم بی کفن افتاده است زینت دوش نبی!! باور ندارم اینچنین زیر کوهی تیغ و نیزه پاره تن افتاده است کاش تنها جای تیر و تیغ بود و نیزه ها جام سم اسب ها روی بدن افتاده است غیرتی خیز و نگاهی کن به حال خواهرت بعد تو چشم‌ حرامی ها به من افتاده است یک طرف شمر و سنان و یک طرف هم حرمله خواهرت گیر دو سه تا بد دهن افتاده است ای زمین ‌کربلا من میروم اما بدان روی خاکت کشته ای دور از وطن افتاده است .
امام حسین ع
. آقامیری در بخش دوم سخنان خود با اشاره به تذکرات رهبر انقلاب به مداحان در دیدارهای سالانه گفت: از د
‍ . آقای ما فرمان جهاد درعرصه ی تبیین می دهد نه کشاورزان نه معدن چی ها که به اصطلاح نخبگان طرح مصوبه بودجه ی میلیاردی برای آن به مجلس بردند، این چشم بندی نیست این نتیجه ی قرائت های نادرست ، سلیقه ای و بعضاً تجارت پیشه ی همیشگی بعضی ها از فرمایشات آقا بوده ، نمونه ی همین قرائت های سلیقه ای اینجاست، در هیئت در جریان ستایش گری که از هر بیانی خواستگاه شخصی یا گروهی نتیجه گیری می شود و البته همین جا متوقف نمی شود جلو تر می رویم افرادی که مطابق میل و سلیقه ی همان اشخاص نیستند را نکوهش می کنند برچسب می زنند، ضد انقلاب ، خارج از ولایت ، خواننده ... کوتاه کنم وقت در این برنامه کم بود، این جملات باید پیوست می شد استودیو در لغت یعنی هنرگاه و خواندن در هنرگاه به معنی همخوانی با ارکستر سمفونی و ساز و آواز نیست پس محصول آن موزیک نمی شود و تدوین آن قطعه با تصویری از هیئت اقدام علیه امنیت ملی ،ضدیت با ولایت فقیه یا گناه کبیره نیست ، برای مداح ساحت قدسی قائل هستیم... پس اگر در استدیو خواند خارج از ساحت قدسی شده!؟ چرا؟ چون باید به سنت ها پای بند بود! پس چرا بجای کت و شلوار انگلیسی روی منبر یا در تمام شهر از همان عبا ها و نیمه قبا های مداحان قدیم نمی پوشند !؟ کلام آخر امام حسین علیه‌السلام گران است اما راهی گودال قتلگاه شد تا قیمت ها را بشکند ، زور بی بضاعت ها برسد در صف خریدار های ناز نگار فقط ایستاده باشند، نعمت محبت را دریغ نکنیم ،ما باید اثر گذار باشیم چه در صلح چه در قتلگاه مداح باید اثر گذار باشد چه در هیئت چه در هنرگاه، از شما که پنهان نیست من هم می‌خوانم اما شخصاً مداح را صاحب شأن قدسی نمیدانم ما فقط نوکریم ، اگر نوکر باشیم همه چیز درست می شود.
. دل‌ مرده‌ ایم و یاد تو جان می‌ دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما 📝 .
. هوالعلی العلیم مست ها را شراب لازم نیست عالمان را کتاب لازم نیست تا ابد بین جهل بیدارند غافلان را که خواب لازم نیست با تو که نور فی السما هستی بودن آفتاب لازم نیست دل اگر محرم حریم شود بر نگاهش حجاب لازم نیست جبرمان کن برای بندگی ات بیش از این انتخاب لازم نیست بنده ای را اگر نرنجانیم میپذیری، ثواب لازم نیست ما که ذوبیم بین آتش شرم بیش از اینها عذاب لازم نیست تو که از هرچه هست، آگاهی پیش رویت نقاب لازم نیست منکه با پای خویش آمده ام پس خطاب و عتاب لازم نیست کاش روزی که دستمان خالیست لحظه ای که جواب لازم نیست روی پرونده های مان حیدر_ بنویسد حساب لازم نیست ✍ 01/01/19 .
. ‍ ‍ کبری سلام الله علیها ▪️اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ اَلسَّلام ُعَلَیک یا رسول الله آجرک الله فی مصیبه ام المومنین ، اَلسَّلام ُعَلَیک یا فاطمه الزهرا آجرک الله فی مصیبه امک ...▪️ صدا زد اسما ، هر دختری، شبی که خونه ی شوهر میره محتاج مادره،من نیستم شب عروسی فاطمه ام رو ببینم،جای من براش مادری کن ..." پنج سال ازین وصیت به اسما گذشت ، شب زفاف فاطمه و علی که رسید ، پیغمبر فرمود همه برن" همه رفتن ، آمد به دیدن این زن و شوهر ، دید اسما کنار زهرا ایستاده" اسما مگه نگفتم همه برن ، عرضه داشت یا رسول الله ،وصیت خدیجه بود" اینجا بمونم کنار فاطمه" تا نام خدیجه اومد بازم پیغمبر گریه کرد ... اسما رو دعا کرد .... یه چیزی بگم و عرضم و تمام کنم ، دیگه تو این شبا مقدمه نمی خوای ، شب آخر دهه ی اول ، دیدید چقدر زود تمام شد دهه ی اول ... اسما هم رفت با علی و فاطمه خلوت کرد پیغمبر ، گفت علی دستتو بده ، زهرا جان تو هم دستتو بده بابا جان ، دست زهرا رو گذاشت تو دست علی .... نگفت این دختر منه ، فرمود : "هذه ودیعه الله و ودیعه الرسوله" علی این امانت خداست ..." فهمیدی چی میخوام بگم؟!! ..... خود پیغمبر فرمود هر امانتی دو شرط داره ، اول اینکه امانت رو از هر کی گرفتی به همون برگردونی ، اما شرط دوم امانت اینه" اگه امانتو سالم گرفتی ، سالمم پس بدی ..." (کجا رفت دلت؟!!) ... علی امانت و از پیغمبر گرفته بود ، به خود پیغمبرم امانتو داد . دل شب امانتو گرفته بود ، دل شبم امانت و برگرداند ، اما شرط دوم نمی دونم با دل علی چه کرد" این امانتی که تحویل گرفته بود دیگه پهلو شکسته نبود ... صورتش کبود نبود ... سینه اش سوراخ نشده بود ... اما امانتی که شب دفن به پیغمبر داد ، یه جای سالم تو بدنش نبود ... یا زهرا ... .
. دوری از آغوش تو جز دردسر چیزی نداشت جاده ی بی عشقِ تو غیر از خطر چیزی نداشت لذت عصیان گذشت و ذلت آن مانده است معصیت جز بار حسرت بیشتر چیزی نداشت آخر دست طلب از این و آن تحقیر بود رو به خلق انداختن غیر از ضرر چیزی نداشت من همانم که تمام روز عصیان کرده است آنکه در پرونده اش وقت سحر چیزی نداشت چشمهایم پر ولیکن کوله بارم خالی است بنده ات غیر از همین چشمان تر چیزی نداشت ...  دست در دست کمان برد و نفس را حبس کرد نانجیب انگار جز تیر سه پر چیزی نداشت گریه اش تنها برای چند قطره آب بود ورنه بحر جنگجویی این پسر چیزی نداشت شاعر: ✍ .............................................. .
. گریز به گره افتاده در کارم ز لطف و مرحمت وا کن شبِ هشتم بیا با حالِ من قدری مدارا کن پر و بالی شکسته از معاصی پیشت آوردم مرا یا جابرالعظم ‌الکسیر امشب مداوا کن شدم مرده دل از اعمالِ نافرجامِ بیهوده خدایا این دلِ وامانده را یک روزه احیا کن به فضل تو پناه آورده‌ام یا نور و یا قدوّس تو بخشنده ترین بخشنده‌ای من را تماشا کن مسیرم گم شده افتاده‌ام در جاده‌ی غفلت به نورِ فضلِ خود گم گشته را در راه، پیدا کن به هر در می‌زنم نفسَم نمی‌گردد جدا از من رهایم کن ز نفسم، از گنه من را مُبَّرا کن ز خجلت سر به زیر انداختم شرمنده‌ام از تو دوباره عفو کن من را، شکستم توبه، رسوا کن عُقابِ مرگ سایه بر سرم افکنده می‌ترسم گرفتی دستِ من امروز، قدری فکرِ فردا کن جدایم کن از این دنیای وانفسا، زمین گیرم مرا امشب اسیرِ روضه‌ی فرزندِ لیلا کن زمین افتاد از مرکب، حسین آمد به بالینش صدا زد ای عصایِ پیریِ من فکر بابا کن نمی‌خواهد برای من ز روی خاک برخیزی تنت پاشیده از هم ای پسر، کمتر تقلّا کن ................................................ .
. سفره ی افطار خود را پهن کردی در کجا؟ سامرا یا طوس یا کنج بقیع یا کربلا؟ لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیر کن جان من آقا فدای لقمه ای نان شما ... اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌