eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 قال الصادق، عشاق حسین ✔️ / حاج محمود کریمی ✔️ سال ۱۳۹۷ ✔️ "ع" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قال الصادق، عشاق حسین خون گریه کنید، بر داغ حسین ای آب حیات، کشتی نجات شاه عرصات، عالم به فدات بیچاره کسی که در خیالش ، سودای غم تو را ندارد درد دل عاشقم دوایی ، جز تربت کربلا ندارد آتش به جان همه ، عالم زدی یا حسین ای رحمت واسعه ، یا سیدی یا حسین ای تشنه شهید سر بریده دست از سر و از پسر کشیده ای آب حیات آل احمد ای کشتی امت محمد * رفتیم تصادفا به زلفت مارا سر پیچ و تاب کشتند گفتیم که چیست زندگانی مارا عوض جواب کشتند *شاعر: آتش به جان همه، عالم زدی یا حسین ای رحمت واسعه، یا سیدی یا حسین مانده بر روی زمین شاه مظلومان حسین نوحه خوانند انبیا در زمین کربلا ای کشته دور از وطن، دور از وطن، وای ای تشنه صدپاره تن، ای بی کفن، وای ای کشته ی خونین دهن، آقای من، وای ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇👇
. 📋 قال الصادق، عشاق حسین ✔️ / حاج محمود کریمی ✔️ ✔️ "ع" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قال الصادق، عشاق حسین خون گریه کنید، بر داغ حسین ای آب حیات، کشتی نجات شاه عرصات، عالم به فدات بیچاره کسی که در خیالش ، سودای غم تو را ندارد درد دل عاشقم دوایی ، جز تربت کربلا ندارد آتش به جان همه ، عالم زدی یا حسین ای رحمت واسعه ، یا سیدی یا حسین ای تشنه شهید سر بریده دست از سر و از پسر کشیده ای آب حیات آل احمد ای کشتی امت محمد * رفتیم تصادفا به زلفت مارا سر پیچ و تاب کشتند گفتیم که چیست زندگانی مارا عوض جواب کشتند *شاعر: آتش به جان همه، عالم زدی یا حسین ای رحمت واسعه، یا سیدی یا حسین مانده بر روی زمین شاه مظلومان حسین نوحه خوانند انبیا در زمین کربلا ای کشته دور از وطن، دور از وطن، وای ای تشنه صدپاره تن، ای بی کفن، وای ای کشته ی خونین دهن، آقای من، وای https://eitaa.com/emame3vom/44275 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. 🎤 ای روشنای صبح سحر، روشنای تو «عالم پر است از تو و خالی­ست جای تو» از هرکجا که می­‌گذرم، در مسیر من افتاده است نقش تو و رد پای تو   این روزها که حال­‌و­هوایم بهاری است باید کمی نفس بکشم در هوای تو   از اشتیاق آمدنت کم نمی­‌شود حتی اگر که جان بسپارم برای تو ما را که آب برده و فرعون در پی است چیزی نجات می­‌دهد الّا عصای تو؟ هم‌واره گفته­‌اند که پایان آن خوش است دل بسته­‌‌ام به فصل خوش ماجرای تو   گوش تمام اهل جهان باز می­‌شود روزی که از حجاز بیاید صدای تو عید است، عید نیمه‌ی شعبان، مبارک است میلاد قطب عالم امکان مبارک است ای جمع در وجود تو کل عصاره ها درمانده از بیان تواند استعاره ها بی تو دوباره جمعه و بی تو دوباره آه از رفت و آمد همه ی این دوباره ها بی مبتداست هر خبری در نبود تو پس بی نهاد مانده تمام گزاره ها ای ماه پشت ابر اگر جلوه ای کنی پر می کنند دور و برت را ستاره ها وقتی برای آمدن توست، بی‌گمان خوب است پاسخ همه‌ی استخاره‌ها یک‌روز می‌رسد که ظهور تو می‌شود موضوع اول همه‌ی جشنواره‌ها یک روز می رسد که تمام موذنان سر می دهند نام تو را از مناره ها عید است، عید نیمه‌ی شعبان، مبارک است میلاد قطب عالم امکان مبارک است ای آن که نیستی و جهان از تو روشن است شب های بی‌ستاره‌مان از تو روشن است ای روشنایی همه روزهای تار هرآینه زمین‌وزمان از تو روشن است خورشید پشت ابری و با این وجود هم پیوسته آشکار و نهان از تو روشن است احساس زنده بودن عالم به لطف توست وقتی که قلب پیر و جوان از تو روشن است در کورسوی خوف و در آیینه‌ی رجا هم‌واره چشم منتظران از تو روشن است دنیا امید وصل تو را دارد ای عزیز تا آن دمی که هر ‌دل‌وجان از تو روشن است تو آخرین تجلّی " اللهُ اکبری " در ماذنه صدای اذان از تو روشن است عید است، عید نیمه‌ی شعبان، مبارک است میلاد قطب عالم امکان مبارک است .👇
. علیه‌السلام فرازی از یک ای حریمت رشک جنّات النّعیم خطّ تو خطّ صراط‌المستقیم نسل طاها، زادۀ والمرسلات نجل بسم الله رحمان الرّحیم مشعل اِنّا هدیناه السّبیل طلعت مرآت اللهُ الحکیم... با تجلاّی تو از ظلمت چه باک در تولاّی تو از آتش چه بیم دور صحنین تو با صوت ملیح این ندا پیوسته خیزد از نسیم: یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم شهر ری که از تو گرفته احترام قبر تو کعبه، حرم بیت‌الحرام بر رواق و قبر و خدّامت درود بر مزار و صحن و زوّارت سلام فیض جوشد از حریمت روز و شب نور خیزد از مزارت صبح و شام کاروان دل شده لبّیک‌گو دور صحنین تو می‌گردد مدام تا قیامت بر تمام اهل ری سایۀ گلدسته‌هایت مستدام هر که آید در کنار تربتت می‌رسد بوی بقیعش بر مشام هر چه خواندم در ثنایت نارسا هر چه گفتم در مدیحت ناتمام یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا 📝 .
. علیه‌السلام 🔹اشرَقَتِ الاَرض🔹 نور خدا گرفته فضاى مدینه را تغییر داده حال و هواى مدینه را با جلوه‌‏هاى «اَشرَقَتِ الاَرض» قدسیان، بستند چلچراغ، سماى مدینه را... در وادى قُبا به تماشا نشانده‌اند آن نخل‌هاى سبز قَباى مدینه را آن‌گونه خرّم است که گویى گشوده‌اند بر هشت خُلد پنجره‌هاى مدینه را نور جمال حضرت هادى‌ست، اینچنین روشن چو روز کرده فضاى مدینه را ماهى دگر به محور خورشید عشق تافت تا روشنى دهد همه جاى مدینه را... گلبانگ شادى است به گوش فرشتگان امشب رسانده است نداى مدینه را: این ماه جلوه‌‏اى ز جمال محمد است ابن الرضاى دوم آل محمد است ای آسمان ز شرم مَهت را دو پاره کن تکرار معجز نبوی را دوباره کن تا بشکند غرور تو در اوج آسمان ای آفتاب! ماه زمین را نظاره کن از خانۀ جواد دمیده‌ست آفتاب بر مقدمش نثار، هزاران ستاره کن تا سرنهند بیت جوادالائمه را ای جبرئیل سوی ملائک اشاره کن... از کهکشان نور بیاویز سُبحه‌ها هر روز و شب فضائل او را شماره کن این ماه جلوه‌‏اى ز جمال محمد است ابن الرضاى دوم آل محمد است لطف امام هادی و نور ولایتش ما را اسیر کرده به دام محبتش بر لطف بی‌کرانۀ او بسته‌ایم دل امشب که جلوه‌گر شده خورشید طلعتش... ماه تمام و نیمۀ ذی‌الحجّه مطلعش خیر کثیر و کوثر قرآن بشارتش... این است آن امام که ذرات کائنات اقرار کرده‌اند به جود و کرامتش... این است آن امام که دشمن به چندبار رخسار عجز سوده به درگاه عزتش سر تا به پای، عاطفه و مرحمت ولی دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش... افزون ز ریگ‌های بیابان عطای او بیش از ستاره‌های درخشان فضیلتش... این ماه جلوه‏‌اى ز جمال محمد است ابن الرضاى دوم آل محمد است آن نازنین که وصف جمالش خدا کند امشب خدا کند که نگاهى به ما کند آن دلنوازِ از دل و از جان عزیزتر باشد که درد جان و دل ما دوا کند... آن محو ذات خالق و بى‌اعتنا به خلق شاید به ما شکسته‌دلان اعتنا کند آن چشمۀ دعا که دعا مستجاب از اوست چون می‌شود به حال دل ما دعا کند؟ پیوند خورده زندگى ما به مهر او این رشته را کسی نتواند جدا کند گویى على به روى محمد کند نگاه چون این پسر به‌ روى پدر دیده وا کند... دیدار او کدورت دل را جلا دهد ایمان او حوائج مردم روا کند... باید رضای خاطر او آورد به دست خواهد ز خود هر آنکه خدا را رضا کند اى یادگار آل محمد! خدا به ما لطفى اگر کند ز طفیل شما کند عالم به خوان رحمت تو میهمان، ولی یک تن نشد که حق نمک را ادا کند... صاحب‌دلى کجاست که چون ابن مهزیار بر دیده خاک پاى تو را توتیا کند... افتاده‌ام به دام بلا، یا ابالحسن! غیر از تو کیست؟ آنکه ز دامم رها کند... 📝 .
. ای که قرآن بهر تو کرده نزول ای تمام هستی آل رسول خاک کویت گر کنم مهر نماز چون نماز عشق تو گردد قبول خلقت عالم همه از نور تو جملگی فرع اند و تو اصل اصول از برای وصل حق یا فاطمه ذکر نامت بهترین راه وصول مجمع الاسماء ذات کبریا فاطمه ، زهرا و عذرا و بتول ای فروغ آسمانی همه جان فدای نام تو یا فاطمه ای طهورای نگاهت رشک نور ای ز تو تاریکی و ظلمت به دور دم به دم فوج ملائک خادمت خادمه بر فضه ی تو جمع حور ریشه ی عصمت ز تار چادرت پاکی از راه رَهَت کرده عبور لیلة القدر تمام خلقتی قدر تو در عقل ، ناکرده خطور دشمنانی که تو را نشناختند مردگانند و همه اهل قبور ای فروغ آسمانی همه جان فدای نام تو یا فاطمه ای ولای تو همه معنای دین جان و هستی امیر المومنین علت خلق علی و احمدی چشمه ی نور سماوات و زمین ازچه نقش بر زمین شد پیکرت ای تو بالاتر ز قرآن مبین سوره ی کوثر مگر تفسیر شد یا نزول دیگری کردی چنین خاک روی چادرت یا فاطمه سجده گاه حضرت روح الامین ای فروغ آسمانی همه جان فدای نام تو یا فاطمه نور تو خلق همه دنیا کند روی تو عقده ز مولا وا کند چهره ات نیلی شد اما تا ابد این کبودی خصم را رسوا کند بردن نام پر از اندوه تو اشک را در دیده ها دریا کند قطره ی اشک عزایت بس بُوَد تا که دل را چون مسیح احیا کند روز محشر بعد عمری نوکری خوش بُوَد گر یک نظر زهرا کند ای فروغ آسمانی همه جان فدای نام تو یا فاطمه .
. علیه‌السلام 🔹اوَلَسنا عَلَی الحق🔹 ای خداجلوه و نبی‌مرآت مرتضی‌خصلت و حسین‌صفات انبیا در جلال تو شده محو اولیا بر جمال تو همه مات... ز تو نازد همیشه حلم و رضا به تو بالد هماره صوم و صلات نام حق را ز عزم توست بقا باغ دین را ز خون توست حیات جان اهل صلات قربانت اَشهَدُ اَنّ قَد اَقَمتَ صلات... از تو آنی دلم جدا نشود با توام با تو، در حیات و ممات مدح تو در زبان آل رسول بهترین سوره، خوش‌ترین آیات... دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست... به جلال نبی به ذات خدا که تویی آفتاب برج هُدی... نعت تو بر زبان دشمن و دوست مدح تو ذکر اهل ارض و سما ناخلف‌زادۀ ابوسفیان که دلش بود پر ز بغض شما کرد روزی سؤال از یاران که خلافت که را بود اولی همه از بیم جان خود گفتند: کاین جلال و شرف تو راست سزا گفت نه، باللّه این مقام بُوَد حق فرزند یوسف زهرا... همچو ختم رُسُل به خلق حَسَن همچو آل ثقف به رخ زیبا هم سخاوت ز دست او جاری هم شجاعت ز تیغ او پیدا گفت فضل تو دشمنت؛ «اَلفَضل، هِیَ ما تَشهَدُ بِهِ الاَعدا»... دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست... ای به نام خوش تو، احیا دل ای که دل با تو و تویی با دل همچو زندان ز مقدم یوسف با صفای تو شد مصفا دل... دل ز دست پدر بری آن‌سان که برد از رسول، زهرا، دل... با چنین حُسن احمدی زیبد که بری از علی اعلا، دل حرم خاص توست از رفعت چون خداوند حق تعالی، دل جُسته بر درگهت توسّل، جان یافته از رخت تجلّا، دل... حق به خون تو تا ابد زنده‌ست از محبّت چنان‌که احیا دل دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَلَی الحق از لب توست 📝
. چه زیباست غرق رهایی شدن رها در حریم خدایی شدن در آغوش پروانه ها پر زدن شبیه کبوتر، هوایی شدن کنار ورودی باب الجواد به لطف رضا، کربلایی شدن زمان تماشای گلدسته ها پریشان شیخ بهایی شدن شده کیمیا خاک طوس و خوش است در ایوان طلایش، طلایی شدن به مشهد سفر کردن و بعد از آن علی بن موسی الرضایی شدن نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست #### رضا زمزم است و رضا کوثر است رضا عاشق روضه ی مادر است سه جا او می آید به دیدار ما رضا از هر آقایی آقاتر است رضا یار ما در حساب است و قبر رضا شافع عرصه ی محشر است رضا وارث ذوالفقار علی رضا نور چشمان پیغمبر است در امواج دریای درد و بلا رضا کشتی است و رضا لنگر است رضا نور چشمان معصومه است رضا هستی حضرت خواهر است نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست ###### دلم در حرم از غم آزاد شد وجود پر از غصه ام شاد شد به لطف شهنشاه و مولای طوس چه ویرانه هایی که آباد شد نسیم آمد و گفت در گوش آب که جارو کش صحن او باد شد دل خاک از داغش آتش گرفت دل پنجره سوخت، فولاد شد ببین در حریم پر از نور او بهشتی که سهم گوهرشاد شد رضا آمد و با وجود رضا در ایران شفاخانه ایجاد شد فقط ضامن بچه آهو، که نه رضا ضامن هر چه صیاد شد نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست #### در اینجا پر از شور و حیرانی ام هم آغوش دریای طوفانی ام به اندازه چشم بر هم زدن گذشته است شب‌های طولانی ام گدایم ولی موقع بازگشت پر از آیه های فراوانی ام قمی هستم و از همان کودکی به دنبال یار خراسانی ام منم آنکه نام امام رئوف شده نقش سربند پیشانی ام به یاد شهیدان نفس می کشم پر از شور قاسم سلیمانی ام نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست ###### به صحنش رسیدم ، که باران گرفت دل مرده ام لحظه ای جان گرفت غریبانه غرق زیارت شدم لبم بوی آیات قران گرفت گدا بودم و شاهم از لحظه ای که دست مرا دست سلطان گرفت خوشا آن فقیری که بی واسطه بر این سفره سیراب شد، نان گرفت یتیمی که سرمایه اش اشک بود کم آورد اما فراوان گرفت اسیری هم از صحن آزادی اش کلید رهایی ز زندان گرفت نظرکرده بی شک امام زمان به شعری که اینگونه پایان گرفت: نگاهم بدست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست ######## ندارم به جزعشق او مسلکی ندارم جزاین اشکها مدرکی گنهکاری امیدوارم که هست به لطف خدا و رضا متکی چون آتشفشان هستم و میکشم فقط آه از این سینه ی آهکی بهشتی ست لبریز از خاطره کنار حرم عکسهای تکی چه خوشبخت هستم که این بیت شعر به روی لبم بوده ازکودکی: نگاهم بدست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست ###### دلم حسرتی جز زیارت نداشت به شبهای بی نور عادت نداشت اسیر خراسانم و چشم من بدون حرم خواب راحت نداشت بگو موسم حج به مشهد رود مسلمان اگر استطاعت نداشت ببخشید این شعر درمانده را اگر بهره ای از بلاغت نداشت ببخشید اگر شاعر خسته جان برای سرودن بضاعت نداشت ولی غیر از این بیت روی لبش به هنگام عرض ارادت نداشت نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست ####### در این بحرمواج ساحل کجاست به جز خانه ی دوست منزل کجاست چگونه بفهمیم بی نور او که حق در کجا هست و باطل کجاست سیاه است دلهایمان یارضا خبردارمان کن که مشکل کجاست من از شرح اوصاف تو عاجزم ثناخوان توکیست؟دعبل کجاست؟ نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست روح اله گایینی _ ذیقعده ۱۴۰۲✍ .
. نهم ربیع مبارک ... عرض ارادتی به ساحت امام زمان عج عاشقی صاف و ساده ام آقا دل به عشقِ  تو  داده ام آقا کم طلب کردم از شما اما داده ای تو  زیاده ام آقا برسانم به عرضتان ؛ خیلی ... ... خسته از طول جاده ام آقا اختیارم بدست چشمانت ... پیش تو بی اراده ام آقا مستِ ذکر شریف تو هستم فارغ از جام و باده ام آقا بی شما میخورم زمین اما با  شما  ایستاده ام  آقا ! ای  فدای نگاهِ محترمت همه ی  خانواده ام آقا ای امام زمان من آقا صاحب بی نشان من آقا _ ای که از حال ما خبر داری بر دلِ  خستگان ، نظر داری حضرتِ فارس الحجازی و ... تاجِ شاهنشهی به سر داری! ای گرفتارِ تو دلآراها... خلعتِ دلبری به بر داری! چشم ما مانده بر در خانه میل برگشتِ از سفر داری؟! بهر شامِ سیاه ما آقا در نگاهِ خودت سحر داری! کی شود از جمال زیبایت  یابن الزهرا  نقاب  برداری؟! در شبِ گیسوانِ موّاجت روی زیباتر از قمر داری مرد این روزگار، تنهاگرد تو نشان از غم پدر داری در حوالیِ  ناحیه  هر روز... صبح و شب دیدگان تر داری ای امام زمان من آقا صاحب بی نشان من آقا _ حل هر  مسئله فقط باتو ختمِ  هر غائله فقط باتو بی سبب دل به هرکسی دادیم دولت کامله فقط باتو! آمدن بین قافله با من بُردنِ  قافله فقط باتو! رزقمان را به یُمنِ تو دادند روزی عائله فقط باتو!! دردمان دوری از خدا باشد وصلِ این فاصله فقط باتو! بی تو حج را مگر صفایی هست؟ در صفا  هروله  فقط باتو!! پله پله به آسمان رفتن مرحله مرحله  فقط باتو! الامان  الغیاث یا مهدی حل این مسئله فقط باتو ! ای امام زمان من آقا صاحب بی نشان من آقا _ السلام  ای  امام خوبی ها اصل و فرع تمام خوبی ها بی نظیری عزیزِ  آلُ الله جمعِ  نورِ کلام خوبی ها! ارتفاعِ تو بیکران باشد ابتدای تو بام خوبی ها ! عرشیان پای مکتبت هستند وقتِ درس  مرام خوبی ها ای سلام ملائکه برتو بر تو بادا سلام خوبی ها ساکنِ نورِ معبرت  هستم جلوه ی مستدام خوبی ها! زائرانت بدون شک شده اند صید تو بین دام خوبی ها !! ای امام زمان من آقا صاحب بی نشان من آقا _ از   شهیدان  تو  جدا ماندم بی لیاقت منم که جا ماندم عده ایی رفته اند  بالاها... آه از بخت بد کجا ماندم من چه شبها که تا سحر تنها حرمِ   مشهد الرضا  ماندم کاروان رفته و فقط حالا...  من هواییِ  کربلا ماندم! به  همه  گفته ام  امیدِ دلم دلخوشم  نوکر  شما ماندم! تشنه ام تشنه ی وصال شما بین  دریای  غصه ها  ماندم نامه  کوتاه  میکنم  ، با اشک بی لیاقت منم که جا ماندم ای      امام زمان  من آقا صاحب بی نشان  من اقا پ.ن: بر دشمن مرتضی علی لعنت .... ......... . غزل و ترانه ی من تویی دم  عاشقانه ی من تویی وَ برای زندگی ام فقط همه ی بهانه ی من تویی منِ خسته و  منِ خونجگر منِ بی دل و منِ بی خبر که سپرده ام به تو جان و دل تو زدی به جان و دلم شرر رخ ماه تو  که  ندیده ام به وصال تو نرسیده ام وَ قسم به کعبه ی خال تو زِهمه به جز تو بریده ام به گدا مگر نظری کنی تو از این محل گذری کنی وَ مرا نبر تو زخاطرت چو به کربلا سفری کنی تو که  احمدی تو که حیدری تو که مهربانیِّ مادری چه شود که از سر مرحمت به گدای خود بزنی سری نه مرا توان که بخوانمت وَ در این بیان  بنشانمت تو مگر خودت مددی کنی به غزل به حرف بکشانمت بنگر به عشق  زبانی ام به جنون و آه نهانی ام شده ام غبار عبای تو بخدا قسم نتکانی ام منم آنکه از نظر شما شده سائلی به در شما منم آنکه می کند به اقتدا به نماز  چشم تر شما تو دلیل اشکی و خنده ها تو نوای شوق پرنده ها و خدا نوشته برای ما تو امیر و ما همه بنده ها .
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ــــــــــــــــ دلم رفته ز دستم بی قرارم اسیر حسن رخسار نگارم دل من با صفا شد از صفایش از او باشد همه دارو ندارم به شوقش می‌تپد قلبم به سینه به یادش سر به صحرا می‌گذارم من آن پژمرده دل خسته بودم خزانی بودم و حالا بهارم اگر عاشق نبود این قلب خسته ولی حالا ز عشقش در شرارم چنان از شوق او مدهوش هستم که می‌خواهم سرشک از دیده بارم فضای سینه‌ام از عطر او پر ز عطر دلجویش مست و خمارم چنان امشب به یادا و اسیرم که دائم گرم مداحی یارم اسیر حسن آن حیدر مرامم علی اکبر امیر و من غلامم ظهور کوثر و یاسین شد امشب و محراب دلم آذین شد امشب ثمر داده گل بستان زهرا چراغان بیت شاه دین شد امشب مدار چرخش نور پیمبر به این تازه پسر تضمین شد امشب ز حسن خلق و حسن خلق و منطق ز هر سو این پسر تحسین شد امشب جواز عاشقی دادند بر دل بساط مستی‌ام تأمین شد امشب خبر آمد که نوزادی رسیده به پشت در صف مسکین شد امشب شرابم رنگ و بوی کوثری یافت مذاق جان من شیرین شد امشب به هر لحظه بود بر او سلامم علی اکبر امیر و من غلامم سراپا شورم و پیمانه خواهم من امشب همدمی دیوانه خواهم برای مستی از صهبای کوثر رفیق و همرهی رندانه خواهم برای اینکه دل رونق بگیرد نوا و نعره‌ای مستانه خواهم به گرد شمع نورانی یارم ‌دلی مجنون چنان پروانه خواهم بگردم دور او تا مطلع‌الفجر طوافی گرد آن جانانه خواهم اگر در میزنم امشب ز ساقی کلید و رخصت میخانه خواهم فقط دلدار من عشق حقیق است دلی بی قید هر افسانه خواهم حقیقت آشکارا در کلامم علی اکبر امیر و من غلامم الا آئینه روی پیمبر الا تسبیح تو تندیس حیدر نه تنها زاده خون خدایی تو هستی مظهر الله اکبر قیام و هم قعود و هم قنوتت بود یادآور زهرای اطهر به شاگردی سلطان کرامت تویی که می‌درخشی مثل اکبر به کشتی دل شیدای زینب ز حد آدمی رفتی فراتر تو صیادی و من هم صید دامم علی اکبر امیر و من غلامم دل و جانم فدای یک نگاهت اذانت بمیرم برای یک اذانت کجا می‌رفت قلب حضرت عشق به وقت ابتلای یک اذانت خدا را می‌توان با چشم دل دید میان هر هجای یک اذانت اذانت اذن مستی با خدا بود ببر دل را به پای یک اذانت بیا و قلب من را کن حسینی به تکبیر رسای یک اذانت دل بیمار من را کن مداوا به اکسیر شفای یک اذانت اذانت می‌شود رمز قیامم علی اکبر امیر و من غلامم مرا هم اهل تسلیم و رضا کن غمی در سینه‌ام دارم دوا کن مرا از قید نفس بی حیایم به هوی حیدری خود جدا کن تو ای داوود آل‌الله آکبر مرا صاحب نفس کن بی ریا کن دمیکه بر عقاب خود نشستی مرا بر خاک نعلش مبتلا کن بزن از تیر مژگانت بر این دل مرا صید غمت ای دلربا کن الا چشمان تو تندیس عرفان دل سرگشته‌ام را با خدا کن تو که شش‌گوشه را شش گوشه کردی مرا زائر بر آن صحن و سرا کن بود یاد تو بر غم التیامم علی اکبر امیر و من غلامم اسیر تو مکان تا لامکان است به دستت داروی افسردگان است قدم‌های تو ای بنیان مرصوص سلوک و وصل هر نسل جوان است به محشر بر محبان حسینی قد سروت به از صد سایبان است عسل شرمنده از لعل لب توست هلال ابرویت مثل کمان است به شهلای نگاهت دل گرفتار دل از شوق تو چون آتشفشان است مکش شانه به زلفت چونکه دلها اسیر زلفتو تا بی‌کران است گرفتار غمت یا اشبه‌الناس لوب جمله‌ی بیچارگان است ز جان محتاج یک عرض سلامم علی اکبر امیر و من غلامم گل ارباب ای شهزاده اکبر رخت مهتاب ای شهزاده اکبر به حق جده‌ات یاس مدینه مرا دریاب ای شهزاده اکبر مخواه این دل بدون تو بمیرد بر آن برتاب ای شهزاده اکبر به حال این گدای بی سر و پا بیا بشتاب ای شهزاده اکبر سلامی می‌کنم برگو جوابش ولو در خواب ای شهزاده اکبر دوباره می‌کنم از دل تمنا مرا دریاب ای شهزاده اکبر بجز تو کی بود مشی و مرامم علی اکبر امیر من غلامم دلم را شرح دردت مبتلا کرد غمت قلب پدر را نینوا کرد عذاب حق بر آن که با عمودی تمام حق احمد را ادا کرد عذاب حق سنان را تا قیامت که بر پهلوی تو نیزه رها کرد میان جذر و مد تیغ و نیزه پدر می‌دید و زینب هم دعا کرد نمیدانم هجوم آنهمه تیغ به جسم نازنین تو چها کرد سه بار از پرده‌ی قلبی شکسته کنار تو پدر نامت صدا کرد حفاظت از امامت را کنارت در آنجا دخت پاک مرتضا کرد چسان بوده مگر احوال جسمت که بابایت جوانان را صدا کرد چگونه حمل جسمی ارباًاربا حسین فاطمه تا خیمه‌ها کرد تو که هر قطعه‌ات افتاده یکجا چگونه جمع بر روی عبا کرد الا ای بهترین حسن ختامم علی اکبر امیر و من غلامم ـــــــــــــــــــــ ✍ .