eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊*روضه و توسل جانسوز عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی * ┄┅═══••↭••═══┅┄ حالا که من از حرم دورم درمونم صبر ، اخه مجبورم .... یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا آرزو دارم بمیرم عرفه کربلا .... غم کربلا ... منو میکشه ... دل من فقط .... تو حرم خوشه لبیک یا حسین .... هر کی یکبار کربلا رفته ... بطلب ما رو آقا هر هفته ... مگه ما نوکر نبودیم،رزقمونُ بده ... مگه ما گریه نکردیم،مادرت شاهده ... گریه می کنم ... بیا و ببین مادرت میگه به من آفرین ... لبیک یا حسین .... *امسال عرفه مهمون کی هستیم؟!!اینم بگمو دعا رو شروع کنیم ....* (ساقی دل رو بیقرارش کن به حسین ما رو یه سفارش کن ....) 2 سر و کار سینه زن ها با ابوفاضلِ حتی ذکر ارمنی ها یا ابوفاضلِ دستای قلم ... دستمو بگیر .... صاحب علم ... دستمو بگیر .... لبیک یا حسین ....... ________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۲
‍ ‍⚜مناجات ودعا جانسوز_فرازهایی از دعای کمیل_گریز روضه حضرت اباعبدالله(ع)_ویژه شب جمعه_حجت الاسلام میرزامحمدی⚜ إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ"اینجوری که داری ناله میزنی معناش اینه:تو هم داری با زبان زمزمه باخدات میگی"خدایا به حق خودت قسم من کسی رو غیر خودت ندارم"أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي"مگه نفرمودی: "وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ؟!"،انا سَّائِلَ"ما رو دست خالی از درخونت ردنکن"من تو رو اینجوری شناختم"اَللّهُمَّ لااَجِدُ لِذُنُوبي غافِراوَلا لِقَبائِحي ساتِراً،وَلا لِشَيءمِنْ عَمَلِي الْقَبيح بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ"من تو رو اینجوری شناختم"هم گناهامو میامرزی هم بدی هامو میپوشونی،هم به جای بدی هام،تو نامه ی عملم نیکی می نویسی" لا اِلـهَ إلاّ اَنْتَ*این فقط کار خودته* سُبْحانَكَ وَبِحَمْدِكَ*این تویی"حالا می خوام خودمومعرفی کنم:ظَلَمْتُ نَفْسِي(اگه مشتری عفو و رحمتشی بگو)ظَلَمْتُ نَفْسِي وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلي وَسَكَنْتُ لَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی وَ مَنِّکَ إِلَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی وَمَنِّکَ عَلَیَ*یعنی من گدای یه شبه و دوشبه ی تو نیستم،از بچگی نشونه ی خونتو به من دادن بزرگترامون به مااینجوری یاد داده بودن،هر جارفتیم شبا جمعه بیایم در خونت"شبا جمعه در خونت خبراییه"ای خدایی که از بنده هات زود راضی میشی"يا سَريعَ الرِّضا"معطلمون نکن"به آبروی امام رضا راضی بشو ازهممون" اِغْفِرْلِمَنْ لايَمْلِكُ إلاّالدُّعاءَ"من که چیزی ندارم در خونت بیارم،اما یه گوهری خودت به من دادی،در خونت میارم خوب قیمت گذاری می کنی "مرحوم علامه ی فشارکی تو عنوان الکلام این روایت رو میارن، میفرمایند: نزد قدما و مشایخ ما این حدیث مشهوره،قیامت میارن یه بنده ی گنهکاری رو،بهش میگن نامه ی عملت رو بخون"اقْرَأْ کِتابَکَ کَفي بِنَفْسِکَ الْيَوْمَ عَلَيْکَ حَسيبا"نامه ی عملشو که میخونه،سر به زیر،راشو به سمت دوزخ کج میکنه"یه مرتبه ندا میاد،نگهش دارید،خدایاخودشم نامشوخونده اعتراضی نداره،ندا میاد این نزد من یه امانتی داره،من اینجا میخوام امانتیش رو بهش برگردونم ؛الله اکبر؛امانتیش یه گوهره؛اینو بهش میدن،ندا میاد برو تو محشر به همه ی انبیاء نشون بده اینا برات قیمت گذاری کنن؛تک تک انبیاء اظهار عجزمیکنن"خدایااین گوهر چیه ما نمی تونیم قیمت گذاری کنیم؟ندا میاد این قطره یاشک بر حسین ..."همه که اظهار عجز میکنن یه وقت می بینن یه آقای بی سر،از وسط محشر ندا میده صاحب این گوهر منم"قیمت گذاریشم با منه"حسین جان قیمت این گوهر چیه؟فرمود:آمرزش خودش و پدر مادرشه" الله اکبر،قربون مهربونیت برم آقا" لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین حالا بی مقدمه برم کربلا،فرمودکربلا که زائر میاد اینجوری بیاد شعِثاً، غْبَرّاً، جَائِعاً،عَطْشَانا،حَزِیناً مَکْرُوباً*پرسید از امام صادق چرا زائرباید گرسنه بره؟تشنه بره؟گردو خاکی بره؟غمگین ونالان بره؟فرمود:آخه جد ما را همین جوری کشتن" هم گرسنه بود،هم تشنه بود،هم گردو خاکی شده بود،هم غمگین و نالان بود" من فقط یه گوشش رو میگمو دعات میکنم"گریه هاتم کردی همه رو دعا کن اون برو بچه هایی که الان مدافع حرم زینبی هستن"اونام خیلی دلشون میخواد اونجا آزادانه ضجه بزنن"شیعیان مظلوم یمنم خیلی دلشون میخواد اینجوری جلسات توسل برگذارکنن،نمی تونن"به نیابت ازهمشون توناله بزن" گرسنگی وتشنگی رو شنیدید"اما من فقط میخوام گوشه ی آخرو بگم؛غصه دار کشتنش"مگه چه غمی تودلش بود؟! چشمی به چشم قاتلو چشمی به خیمه ها *وقتی نانجیب نشست رو سینه ی ارباب ما،ابی عبدالله نگرانه* چشمی به چشم قاتلو چشمی به خیمه ها همراه کاروان خود ای کاش زن نداشت اونقده نگران زن وبچه بود که بعد حسین بااونا چه می کنن،من میخوام بگم خوب شدندیدی آقا،یه دونه خیمه رو سالم نزاشتن گوشی نمانده بود که پاره نگشته بود حسین ... ازدست ها مپرس که باگوش ها چه کرد ازگوش ها بپرس که بی گوشواره ماند *خودفاطمه ی بنت الحسین که توکربلا صغیره بود بعدها براآقازادش داره روایت میکنه"روایت تو امالی شیخ صدوقه،فرمود پسرم: أنَاجاریَةٌ صَغیرَةٌ من کوچیک بودم وقتی به خیمه هاحمله کردن یه خلخالی تو پای من بود،انقده باشدت وحدت اینواز پام کشیدن که پاهام زخمی شد"بابااز شما می پرسم یه بچه ی سه چهارساله اگه بخواد بدوه سرعت وشتاب دویدنش چقدره؟دیگه لازم نیست بااسب اونو دنبال کنن،فریاد بزنن بچه می ترسه، دیگه لازم نیست با نیزه بزننش" آی حسین ...
‌⚜مناجات و روضه جانسوز_ویژه شب جمعه ایام ولادت آقا و مولا علی ابن موسی الرضا علیه السلام_استاد حجت الاسلام میرزامحمدی⚜ 🌾🌿🌾🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌾🌾🌿 شب جمعه ست با امام رضا(ع) بریم کربلای معلی،کربلایی که امام صادق علیه السلام فرمود:مادرم فاطمه حاضر میشه،نزد زوار قبر جد بزرگوارم حسین ....،اولین کاری که مادرم میکنه اینه : "فتستغفر لهم ذنوبهم" مادرم برا گنه کارا،اونایی که زائر حسینن،استغفار می کنه،امشب فاطمه مادرش کربلاست ..." وقتی دعبل آمد محضر امام رضا(ع) حضرت فرمود شنیدم برا جد غریب ما مرثیه گفتی؟عرض کرد بله یابن رسول الله" فرمود قدری تامل کن،قبل از اینکه دعبل قصیدش رو بخونه،میگه دیدم امام رضا بلند شد،پارچه ای بین ما و محارم زد" دستور داد زن ها اومدن پشت پارچه، همه قصیده ی من دعبل رو بشنون،بعد به من فرمود "ارثل الحسین" حالا قصیدت رو برا جد غریبم بخون، دعبل قصیده رو اینجور شروع کرد: افاطم لو خلت الحسین مجدلا .... *به بهانه ی امام رضا بریم زیارت کربلا* افاطم لو خلت الحسین مجدلا .... وقد مات عطشانا بشط فرات .... *یعنی بی بی جان حسینتو بین دو نهر آب ، با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن ...." آماده ای یا نه؟!! میدونی امام رضا با این شعر چه کرد دعبل خزاعی میگه قصیدم هنوز توم نشده بود *وبكَاء رضا بُكَاءً شَدِيداً* دیدم امام رضا به شدت داره گریه میکنه .... واتامی علیهم مَرَّتَيْن"ِ اونقدر گریه کرد دو مرتبه از حال رفت الله اکبر ... شنیدم صدای ناله زن ها روز پشت پرده "و علی سراخ من وراء السطح" زنها لطمه به صورت میزدن،آماده ای یا نه ..." اگر این است تاثیر شنیدن آخ ..شنیدن کی بود مانند دیدن .... امان از آون ساعتی که دختر امیرالمومنین عقیله بنی هاشم بالای بلندی داشت میدید ، عزیز فاطمه رو محاصره کردن ، هر کی با هر چی دستشه داره پسر فاطمه رو میزنه ، چه کرد دختر علی؟!! دست روی سر گذاشت، شنیدن هی می گه: "يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ"،اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد... هی زمین میخوره،هی بلند میشه میگه وا حسینا ....." اخه دید:«و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه ....» هر جا نشستی ناله بزن .... یا حسین .... @emame3vom .
با عجل الله تعالی فرجه الشریف عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی *↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد دست من نیز به آن چشمۀ کوثر برسد اگر از شانۀ من کوه گنه برداری پای این بنده هم از عرش فراتر برسد باز هم توبه شکستم،بگذارید فقط باز هم فرصت یک توبۀ دیگر برسد ... همۀ ترسم ازین است که به هنگام گناه عمر این بندۀ آلوده به آخر برسد *ان شاالله اینجوری نمیشه،ان شاالله ما همونجوری میمیریم که اربابمون دوست داره* بس که آلوده ام،اَبکی لِخروجِ نَفسی ... وای از آن لحظۀ سختی که اجل سربرسد همۀ خواهشم این است که در موقع مرگ سر این بنده رویِ دامنِ حیدر برسد ... مطمئنم که در آن لحظۀ سخت و حساس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد ... *از کجا مطمئنی؟ ... روایت داره تو کامل الزیارات از حضرت صادق پرسید: أن تزور قَبْرِ الْحُسَیْنِ " عرض کرد آقاجان من نمی تونم به راحتی برم به زیارت جد غریبتون،شناخته میشم ، حضرت فرمودن حالا که زیارت نمیری ، آیا بر جد ما جزع و فزع می کنی؟آیا گریه می کنی به یاد مصائبش؟ گفت بله یابن رسول الله وقتی یادش می کنم، آگه غذا جلوم بزارن دیگه غذا از گلوم پایین نمیره ..." میدونی چرا؟ آخه ارباب ما رو اول گرسنه کشتن ..." آگه کربلایی باشی هر غذایی ببینی میگی حسین ..."بعد حضرت فرمود : رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَكَ ، رحمت خدا بر اشک چشمت" یه بشارت بهش داد فرمود اَما اِنَّكَ مِنَ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا سَتَرى عِنْدَ مَوْتِكَ حُضُورَ آبائى لَكَ. ، حالا که جزع و فزع می کنی حالا که به یاد جد غریب ما گریه می کنی ،بهت بشارت بدم دم جون دادنت همه ی ما میایم بالاسرت ... " مطمئنم که در آن لحظه ی سخت و حساس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد ... *این برا جون دادنمون ، قیامت چی؟!!* چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد ... امام صادق علیه السلام فرمود یه سر چادر به دست مادرم زهرا تو بهشته،یه سر چادر رو پل صراط پهن میشه ..." ندا میدن * یَا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ * ای زهرا دوستا بیاید ... به ریشه های چادر زهرا چنگ بزنید .... چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد مثل هر دفعه به ارباب توسل کردم حتما ارباب به داد دل نوکر برسد .... ____ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۱۴
. قرائتِ حدیث شریف کساء ویژۀ ایام فاطمیه و شهادتِ حضرت صدیقۀ طاهره به نفس حجت الاسلام میرزامحمدی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَیهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَی اَبی رَسُولُ اللَّهِ فی بَعْضِ الاْیامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیک السَّلامُ قالَ اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُک بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ *اینجا که چیزی نشده بود .. به بابا اشاره کردی از ضعفُ و ناتوانی بی بی جان .. پیغمبر یه لحظه ام نمی تونه ضَعفِ تورو ببینیه .. آخ این روزا چه ضعفی داشتی خانم .. کاری کردن ازت دیگه چیزی باقی نموند .. نَاحِلَةَ الْجِسْمِ .. بَاكِیَةَ الْعَیْنِ .. ببین ضعف به جایی رسید که فرمود فضه من صورتمم نمی تونم برگردونم .. سادات من معذرت میخوام ، مادرتونُ چه جوری زده بودن که حتی صورتشم نمی تونست برگردونه ..* فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینی بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطّینی بِهِ فَاَتَیتُهُ بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطَّیتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیهِ وَاِذا وَجْهُهُ یتَلاَلَؤُ کاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیلَةِ تَمامِهِ وَکمالِهِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤ ادی فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَک تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا صاحِبَ حَوْضی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکساَّءِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحُسَینِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤادی فَقالَ لی یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک وَاَخاک تَحْتَ الْکساَّءِ فَدَنَی الْحُسَینُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکما تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا شافِعَ اُمَّتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِک اَبُوالْحَسَنِ عَلِی بْنُ اَبی طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک رائِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ اَخی وَابْنِ عَمّی رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِی نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَخی یا وَصِیی وَخَلیفَتی وَصاحِبَ لِواَّئی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ عَلِی تَحْتَ الْکساَّءِ ثُمَّ اَتَیتُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَن اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ قالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا بِنْتی وَیا بَضْعَتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکساَّءِ فَلَمَّا اکتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکساَّءِ اَخَذَ اَبی رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَی الْکساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیدِهِ الْیمْنی اِلَی السَّماَّءِ وَقالَ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦• قرائتِ حدیث شریف کساء ویژۀ ایام فاطمیه و شهادتِ حضرت صدیقۀ طاهره به نفس حجت الاسلام میرزامحمدی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیتی وَخاَّصَّتی وَحاَّمَّتی لَحْمُهُمْ لَحْمی وَدَمُهُمْ دَمی یؤْلِمُنی ما یؤْلِمُهُمْ وَیحْزُنُنی ما یحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنّی وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِک وَبَرَکاتِک وَرَحْمَتَک وَغُفْرانَک وَرِضْوانَک عَلَی وَعَلَیهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکتی وَیا سُکانَ سَمواتی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ الامینُ جِبْراَّئیلُ یارَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَهْبِطَ اِلَی الارْضِ لاِکونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَک فَهَبَطَ الامینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِی الاعْلی یقْرِئُک السَّلامَ وَیخُصُّک بِالتَّحِیةِ وَالاکرامِ وَیقُولُ لَک وَعِزَّتی وَجَلالی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ لاَجْلِکمْ وَمَحَبَّتِکمْ وَقَدْ اَذِنَ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکمْ فَهَلْ تَاْذَنُ لی یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَمینَ وَحْی اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ لاَبی اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحی اِلَیکمْ یقُولُ اِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهیراً فَقالَ عَلِی لآَبی یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنی ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللَّهِ فَقالَ النَّبِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الآَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یتَفَرَّقُوا ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
. قرائتِ حدیث شریف کساء ویژۀ ایام فاطمیه و شهادتِ حضرت صدیقۀ طاهره به نفس حجت الاسلام میرزامحمدی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• *یعنی الان محلِ نزولِ رحمتِ خداست .. ملائکه دارن استغفار میکنن ، از همۀ اینا بالاتر خوده صاحب روضه حضرتِ صدیقۀ طاهره داره برامون استغفار میکنه .. اسماء میگه غسل کرد ، سورۀ یس زو خواند ، به من فرمود تو بستر دراز میکشم ، ساعتی بعد صدام بزن ، اگه جواب ندادم برو مسجد علی رو خبر کن .. قبل از اینکه تو بستر دراز بکشه دیدم آخرین مناجاتشُ اینجوری شروع کرد : اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی وَ شَوْقِهِ اِلَیَّ، وَ بِبَعْلی عَلِیِّ الْمُرْتَضی وَ حُزْنِهِ عَلَیَّ، وَ بِالْحَسَنِ الْمُجْتَبی وَ بُکائِهِ عَلَیَّ، وَ بِالْحُسَیْنِ الشَّهیدِ وَ کَآبَتِهِ عَلَیَّ، وَ بِبَناتِیَ الْفاطِمِیَّاتِ وَ تَحَسُّرِهِنَّ عَلَیَّ، اَنَّکَ تَرْحَمُ وَ تَغْفِرُ لِلْعُصاةِ مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَ تُدْخِلُهُمْ الْجَنَّةَ بی بی برا همه دعا کرده .. حقِ دعاش اینه خوب اقامۀ عزا کنی ..* فَقالَ عَلِی اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکعْبَةِ فَقالَ النَّبِی ثانِیاً یا عَلِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِیٌ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکذلِک شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْکعْبَة . *وقت گذشته دو سه جمله روضه و التماسِ دعا ، ساعتی گذشت ، اسماء هرچه صدا زد دید فاطمه جواب نمیده .. گریبان پاره کرد ، حَسَنین سلام الله آمدند .. تا حالا سابقه نداشته مادرِ ما این ساعت ، غروب استراحت کنه ..اسماء هرکاری کرد مخفی کنه نتونست .. آخرالامر گفت بچه ها برید باباتون علی رو خبر کنید .. یا صاحب الزمان .. علی میدونه داغِ زهرا چقدر سنگینه .. تو مسجد نشسته بود ، این خونه ای که درش به مسجد باز میشد یه وقت دید دوتا آقازاده هاش سراسیمه دارن میان .. هنوز حرفشون تموم نشده علی بلند شد .. ابن عباس میگه بلند نشده با صورت زمین خورد .. از مسجد تا خونه چند قدم بیشتر راه نبود ، بعضی ها گفتن سه مرتبه خورد زمینُ بلند شد .. هی میگفت : بِمَنِ الْعَزَاءُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ .. (جانم ... آماده ای به وصیتِ فاطمه عمل کنی یا نه ؟..) کربلا هم دخترِ همین علی از خیمه پا برهنه ، سراسیمه دوید .. این لباسِ عربی مانع میشد .. هی زمین میخوردُ بلند میشد .. هی میگفت وا محمدا .. وا حسینا ..* ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
. ی جانسوز _ حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه سلام الله علیها _ حجت الاسلام 🌾 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 چه جور از مسجد آمد میدونید،از مسجد تا خونه چند قدم بیشتر راه نبود ،نه اینکه بنشینه زمین، ابن عباس میگه دیدم با تمام هیبت حیدری با صورت به زمین خورد،این خبر مرگ رکن علی ست " آمد کنار بستر ، اسماء بلافاصله حجره رو خالی کرد ،چه جوری؟ نمیدونم" شایدم تو یه حجره دیگه بچه ها رو به زحمت نگه داشت ،بچه ها آگه نفس باباتون به مادرتون نخوره،دیگه مادر رو نمی بینید ، آگه میخواید وداع آخر رو کنید بزارید باباتون کارشو کنه، نشست کنار بستر نه به حال طبیعی ،به خدا نص عبارته ، اول عباش رو درآورد عمامه ش رو برداشت تو عرب آگه کسی این کار رو کنه یعنی دیگه چاره نداره، چاره ساز همه عالم بیچاره شده .... نشست کنار بستر ، غروب بود صدا زد فاطمه جان ... این چه وقت استراحت کردن است *بابات پیغمبر فرموده بود خواب غروب کراهت داره* این چه وقت خواب راحت کردن است جان من ، جان حسن ، جان حسین رحم کن امشب به حال زینبین *تا صدا زد "انا علی" این روح به بدن فاطمه برگشت ، چشمان بی تابشو باز کرد ..... نمی دونم یه چشمش کبود شده بود یا دو چشمش ، من اینجوری میفهمم از مقتل ، هر دو چشمش آسیب دیده بود ، یدونه تو کوچه ی بنی هاشم ، یدونه ام پشت در ........ چجوری پلکاشو باز کرد نمی دونم ، اما تا چشمش به نگاه علی افتاد ، علی دید فاطمه داره گریه میکنه ، فرمود: "یا سیدتی ما یبکی" تو چرا داری گریه می کنی ؟ "ابکی لما تلقی بعد" همه گریه هام برا توست ، بعد من با تو چه می کنن" حالا سردار بدر و خیبر کنار بستر نشسته ، زبان حالو بگم و از همه التماس دعا ، نه سال بود که با هم اینجوری حرف نزده بودن ، نه سال بود که خاطرات گذشته رو یادآوری نکرده بودن ، اما اینجا دونه دونشو یادآوری کرد ، صدا زد : آمدی تو قد کشیده .... *یادته شب اول بابات دستت رو گذاشت تو دست من ، تا جایی که یادمه قد و قامتت کشیده بود ...* آمدی تو قد کشیده ..... *اما* میروی قامت خمیده..... این سخن پیچیده هر جا ..... مرتضی افتاده از پا ..... ناله بزن یا زهرا ...... @emame3vom 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
‍ ⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی⚫️ ⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ السلام علیک یااباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ...... حسین ..... برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن .... هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین ..... حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت ....... رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم" محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین ..... .
. متن مناجات زیبا و حکایت جوان توبه کار تو بصره یه جوونی بود مشهوره به فسق و فجور ، مردم دیگه از دستش به ستوه اومده بودن ، ما چی بگیم ؟ من میگم؛ شما ها رو جسارت نمی کنم ، آقامون از دستمون دیگه به ستوه اومده ... اخه آگه نوکری ،نوکر که اینجور نمیشه ! تو اومدی اربابی کنی ..." نوکر که انقده پیمان نمیشکنه ، نوکر که انقده توبه نمیشکنه ..." مردم از دستش به ستوه اومدن ، خوش به حال اونایی که آخر عمری دیگه توبه می کنن ...حالا چه جوری این واسطه حاصل میشه ، خودش اول الکلامه" روزای آخر که از چشم مردم افتاده بود ، یه جور دیگه توبه کرد ، حق الناس به گردنش نبود ، مادرش رو صدا زد ، مادر" سه تا وصیت بهت می کنم تو که میدونی مردم از من بدشون میاد ، وصیت اول : وقتی من مردم یه طنابی به پای من ببند ، دور خونه بگردون بگو: "الهی ... هذا عَبْدُکَ الآبقَ" خدایا این بنده ی فراری تو آوردم ..." وصیت دوم : شبانه دفنم کن ، نمیخوام این مردم زیر جنازه ام ناسزا بگن ، کسی نیاد تشییع جنازه ام لعن و نفرین کنه دل تو رو بسوزونه ... وصیت سوم : خودت منو تو قبر بزار ، شاید خدا به گیسوان سفید تو رحم کنه منو ببخشه ...." جوونش از دنیا رفت میخواد به سه تا وصیت عمل کنه ؛ طنابی به پاهای جوونش بست شروع کرد این بدن رو کشون ، کشون دور خونه گردوندن ، هی میگفت خدایا این بنده ی فراریه تو ... (تو هم میتونی بگیا...) دیگه چیزی نمونده به ماه رمضان ... "َأَنَا هَارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ" امروز اومدم در خونه ی تو ، همین که داشت این دعا رو میکرد یه وقت دید یه صدایی اومد ، یه منادی میگی : "اِنَّ اَوْلِياء اللّه هُمُ الْفائِزُون" مادر چی کارش داری ؟ اون ولی ماست ..." وصیت دوم ، چهار غلام گرفت ، بهشون پول داد ، گفت نیمه شب بدن پسرمو ببرین قبرستان دفن کنید ، نیمه شب اومدن ؛ کسی خبر نداره ، شیخ نجیب الدین از علمای بزرگ بصره س ،میگه شبانه از کنار قبرستان رد می شدم ، به نظر اهل ریاضته" میگه دیدم یه بدنی رو دارن چهار غلام دارن میبرن ، یه پیرزنی هم دنبال بدن داره به سر میزنه ؛ گفتن حتما این بدن رو حتما اینا کشتن ، نیمه شب دارن دفن میکنن کسی خبر دار نشه ، اومدم مانع شدم ، پیرزنه گفت اینجوری نیست ، ظن و گمان بد نبر" این جنازه ی پسرمه ، وصیت کرده نیمه شب دفنش کنم ؛ همچنین وصیت کرده خودم تو قبر بزارمش ، شیخ میگه دلم سوخت بعد از اینکه ماجرای "عبدالآبق" رو شنیدم ، گفتم مادر اجازه بده من خودم دفنش کنم ... بدن رو گذاشتن تو قبر لحد و چیدم ، آخرین قطعه سنگ لحد رو که میخواستم بچینم ، یه وقت دیدم این جون به اذن خدا به زبون اومد ، به من گفت شیخ نجیب الدین ، برو به همه بگو ، خدا اونقده مهربونه ... اونقده آمرزنده س که منو آمرزید ..." شیخ میگه لحد رو چیدم ، گفتم نیمه شبه حتما یه صدایی تو خیالم شنیدم ، با خودم گفتم بزار خودم سوال کنم ، سر رو که پایین آوردم دیدم یه ندایی بلند شد شیخ نجیب الدین چرا حبیب ما رو داری اذیت می کنی ؟ باورت نمیشه ما اونو آمرزیدیم ؟!! امروز این عبد فراری اومده در خونت ... به حق اون آقایی که راوی میگه مثل دهانه ی مشک باز شده چنان اشک از چشمان سید الشهدا جاری بود ... اینجوری با خدا حرف می زد ... ما رو بیامرز ... الهی العفو ... 💠
. دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم کبوترانه در این آستانه پر بزنم به نا امیدی از این در نمیروم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره دربزنم خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم بیاد غربت تو عهد کرده ام با خود که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم خدا ی را کمی ای زائران درنگ کنید که خاک پای شما را به چشم تر بزنم بمن هر آنچه که بخشیده اند توفیق است مبادآنکه دم از دولت هنر بزنم اگرچه خارم و نسبت بگل ندارم باز خوشم که گاه گداری بباغ سر بزنم اگر شمیمی از این بوستان بمن برسد معاشران بخدا تاج گل بسر بزنم من آشنای همین درگهم ، خدا نکند که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم صفای تربیت باغبان ، حرامم باد که در مجاورت گل دم از سفر بزنم اگر چه غرق گناهم سفینه ام اینجاست مراد و قبله ام اینجا مدینه ام اینحاست محمد جواد غفورزاده ✍ https://eitaa.com/emame3vom/46518 👇
MirzaMohamadi_Shab_8_Moharam_1400_a.mp3
7.81M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله 🔊 دل من از غم هجران رخت غمگین است ... ◾️ با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - 🎤حجت الاسلام . دل من از غم هجران رخت غمگین است بار هجران تو بر سینه ی من سنگین است به گدائیّ تو بر پا د شهان فخر کنم پادشاهی که گدایت نبود مسکین است شادم ازآن که اسیر غم عشق تو شدم گرچه تلخ است فراق تو، غمت شیرین است مدّعی گرچه ملامت کندم ازعشقت عشق تو کیش من ودین من آئین است چه کنم گر نکنم گریه زهجران رخت دل سوزان مرا اشک روان تسکین است هرکه او حلقه زند بر در کاشانه تو عزّت هردو جهانش به خدا تضمین است ریزه خواریّ سرسفره تو ما را بس خاکسار ره تو زندگی اش تأمین است استخوانی به سگ قافله ی عشق بده سهم بنده زسر سفره ی مولا این است *** 🎤
‍ ‍ . و توسل به روحی له الفدا به نفس حجت الاسلام ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ دارم امید از کرمت یاری ام کنی یک گوشه چشم بر منو بر زاری ام کنی بار گناه هر چه که داشتم دگر بس است مانند اشک آمده ام جاری ام کنی شاید خدای خواست و چشمت مرا گرفت بی قیمت آمدم که خریداری ام کنی بی تو یتیمم ... *همین روز اولی میگم آقا* بی تو یتیمم ای گل زهرا چه میشود در سایه سار خویش نگه داری ام کنی *اگه خودتو یتیم آقا بدونی ،این خانواده به یتیم قهر نمی کنن ... این خانواده با یتیم بد رفتاری نمی کنن ...* اخه قران فرمود:"فأما الیتیمَ فلا تَقهَر ..." حالا هرکی میخواد اعتراف کنه یتیم امام زمانشه آقا کفالتشو به عهده بگیره ، آقا و مولاشو صدابزنه: یابن الحسن ... السلام علیک یا بقیه الله ، اجرک الله فی مصیبه جدک الحسین ، از زبان امام زمان عرض ادب کنیم به ساحت مقدس جدشون ابی عبدالله(ع)... أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ ، اَلسَّلامُ عَلَی غَریبَ الغُرَباء ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ؛ به کی داره سلام میده ...أَلسَّلامُ عَلى ساکن کربلا ...." حسین .... حالا میخوای گریه هات با گریه های حجت ابن الحسن عجین بشه؟ اقا نوشته اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نداشت چرا پیرهن نداشت *یه چیزی شنیدم خدا کنه راست نباشه آقا جان نه از علما،نه از ارباب مقاتل ،نه از روضه خوان ها ...* از پای کوب اسب سواران شنیده ام بردن روی نیزه سری را که تن نداشت بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله .. بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت حسین جان همه را بخشیدی *یدونه امشب حسین گفتن فاطمه، ثمرش بخشش همه ی ماست؛ببین من و توام میتونیم با این ذکر غفران الهی رو بخریم ... حسین جان ... و بعد قال‌ اللهُ الحكيمُ في‌ محکم كتابِه‌ الكريم‌ «بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ» ــــــــــــــــــ 🎼
. ‍ ⚫️روضه بسیار جانسوز سلام الله علیها_ویژه شب جمعه_استاد حجت الاسلام آخ بابا سلام ... *من از شما عذرخواهی می کنم،عرضم تمام" گریه ام نکنی برا من بسه،من اینو برا امام رضا امشب می خونم ....* آخ بابا سلام برگشتی ....؟!!! *کدوم بچه به باباش اینجوری سلام میده؟اول میگه سلام" چرا میگه آخ بابا!!دیگه لب و دندونی برام نمونده* آخ بابا سلام برگشتی سفرت خوش گذشت باباجان؟!! مثل یک هاله ی نور می ماند سر تو توی تشت باباجان عمه میگفت زود می آیی .... سرزده سر زدی چرا حالا؟ تو نبودی خلاصه میگویم یک نفر گوشواره هایم را .... *ان شاالله تو حرمش زمزمه کنیا ...* یک نفر زد به صورتم سیلی چشم خود را بدوز معلوم است چند روزی گذشته است اما جای دستش هنوز معلوم است * بابا * کمرم درد می کند اما نگرانم نباش چیزی نیست باید عادت کنم چنین دردی توی این خانواده موروثی ست *الله اکبر ...* دستی از پشت خیمه ها آمد ناگهان راه چاره ام گم شد در هیاهوی غارت خیمه ناگهان گوشواره ام گم شد ..... تا رسیدیم شام دخترها همه من را اشاره میکردن میشنیدم صدای نجواشان صحبت از گوشواره میکردن ..... تو رفتی و رقیه پژمرد .... کتک زدشمن فدک خورد .... در آن شبی که تو نبودی بگو تو با عمویم عباس نیلوفری شده گل یاس زبس که شمر دون مرا زد حسین ...... وای ........ *شب زیارتی مخصوصه ی ابی عبدالله هستا،چه گفتی چه نگفتی تموم شدا .... حسین ...... وای ........ .
‍ . و توسل به روحی له الفدا به نفس حجت الاسلام ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ دارم امید از کرمت یاری ام کنی یک گوشه چشم بر منو بر زاری ام کنی بار گناه هر چه که داشتم دگر بس است مانند اشک آمده ام جاری ام کنی شاید خدای خواست و چشمت مرا گرفت بی قیمت آمدم که خریداری ام کنی بی تو یتیمم ... *همین روز اولی میگم آقا* بی تو یتیمم ای گل زهرا چه میشود در سایه سار خویش نگه داری ام کنی *اگه خودتو یتیم آقا بدونی ،این خانواده به یتیم قهر نمی کنن ... این خانواده با یتیم بد رفتاری نمی کنن ...* اخه قران فرمود:"فأما الیتیمَ فلا تَقهَر ..." حالا هرکی میخواد اعتراف کنه یتیم امام زمانشه آقا کفالتشو به عهده بگیره ، آقا و مولاشو صدابزنه: یابن الحسن ... السلام علیک یا بقیه الله ، اجرک الله فی مصیبه جدک الحسین ، از زبان امام زمان عرض ادب کنیم به ساحت مقدس جدشون ابی عبدالله(ع)... أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ ، اَلسَّلامُ عَلَی غَریبَ الغُرَباء ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ؛ به کی داره سلام میده ...أَلسَّلامُ عَلى ساکن کربلا ...." حسین .... حالا میخوای گریه هات با گریه های حجت ابن الحسن عجین بشه؟ اقا نوشته اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نداشت چرا پیرهن نداشت *یه چیزی شنیدم خدا کنه راست نباشه آقا جان نه از علما،نه از ارباب مقاتل ،نه از روضه خوان ها ...* از پای کوب اسب سواران شنیده ام بردن روی نیزه سری را که تن نداشت بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله .. بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت حسین جان همه را بخشیدی *یدونه امشب حسین گفتن فاطمه، ثمرش بخشش همه ی ماست؛ببین من و توام میتونیم با این ذکر غفران الهی رو بخریم ... حسین جان ... و بعد قال‌ اللهُ الحكيمُ في‌ محکم كتابِه‌ الكريم‌ «بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ» ــــــــــــــــــ .👇
‍ . و توسل به روحی له الفدا به نفس حجت الاسلام ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ دارم امید از کرمت یاری ام کنی یک گوشه چشم بر منو بر زاری ام کنی بار گناه هر چه که داشتم دگر بس است مانند اشک آمده ام جاری ام کنی شاید خدای خواست و چشمت مرا گرفت بی قیمت آمدم که خریداری ام کنی بی تو یتیمم ... *همین روز اولی میگم آقا* بی تو یتیمم ای گل زهرا چه میشود در سایه سار خویش نگه داری ام کنی *اگه خودتو یتیم آقا بدونی ،این خانواده به یتیم قهر نمی کنن ... این خانواده با یتیم بد رفتاری نمی کنن ...* اخه قران فرمود:"فأما الیتیمَ فلا تَقهَر ..." حالا هرکی میخواد اعتراف کنه یتیم امام زمانشه آقا کفالتشو به عهده بگیره ، آقا و مولاشو صدابزنه: یابن الحسن ... السلام علیک یا بقیه الله ، اجرک الله فی مصیبه جدک الحسین ، از زبان امام زمان عرض ادب کنیم به ساحت مقدس جدشون ابی عبدالله(ع)... أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ ، اَلسَّلامُ عَلَی غَریبَ الغُرَباء ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ؛ به کی داره سلام میده ...أَلسَّلامُ عَلى ساکن کربلا ...." حسین .... حالا میخوای گریه هات با گریه های حجت ابن الحسن عجین بشه؟ اقا نوشته اند که جدت کفن نداشت گیرم کفن نداشت چرا پیرهن نداشت *یه چیزی شنیدم خدا کنه راست نباشه آقا جان نه از علما،نه از ارباب مقاتل ،نه از روضه خوان ها ...* از پای کوب اسب سواران شنیده ام بردن روی نیزه سری را که تن نداشت بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله .. بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت حسین جان همه را بخشیدی *یدونه امشب حسین گفتن فاطمه، ثمرش بخشش همه ی ماست؛ببین من و توام میتونیم با این ذکر غفران الهی رو بخریم ... حسین جان ... و بعد قال‌ اللهُ الحكيمُ في‌ محکم كتابِه‌ الكريم‌ «بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ» ــــــــــــــــــ .
. ______________________ دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره،،، ” ساعت های آخر عمر امام صادق هست” دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست،،،” هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده،،،” آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت به روی سر در خانه همیشه پرچم بود اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره،،، همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود وسط آتش ایستاد فرمود: ان ابن ابراهیم خلیل الله(این یه مصیبت،،،) شتاب مرکــب و پای برهنـه ی آقا میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله،،،” شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود کبود زخم طناب و اسارت و غربت چقدر در نظرش کـــربلا مجسم بود عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش بساط غسل و بساط کفن فراهم بود در آن زمان به خدا هر دلی پریشان شـهیـد بی کفـــن وادی محـــرم بود به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود،،، چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن” با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم،،، ” عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش: ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من حسین،،، 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت‌های خطاب به مادحین ساکت و منفعل 🔺امروز نصرت اهل‌بیت یعنی نصرت ولی فقیه، امروز تنها پرچمی که حامی اهل بیت است، پرچم ایران اسلامی است. برای همه چیز توییت میزنند، ولی وقتی پرچم امام حسین را آتش زدند، لال هستند... کجا نون و نمک امام حسین(ع) خوردی و چه نون و نمکی رو قاطی رزق امام حسین کردی؟! 🔺امروز اگر دفاع نکردی از این حریم، حرمی باقی نمی‌ماند... رسالتِ نوکری، کبریت بی‌خطر بودن نیست. قیامت میتوانی جواب بدهی ؟! 👈
4_6019254403142255826.mp3
3.27M
حجت الاسلام السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَة همه ی بچه هاش گفتن مادر ما صدیقه بود،اما اینا گفتن فاطمه دروغ میگه "باید بره شاهد بیاره ...." الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّة... راضی ام کتک بخورم اما یه تار مو از سر علی کم نشه ... آخرالامرم انقده گریه کرد؛گفت علی جان حلالم کن ..." یعنی از من راضی شدی یانه ؟ شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند ... دستم شکست و بند زدست تو وا نشد .... چه جوری شکست؟(عذر خواهی می کنم از محضر امام زمان(عج))یه جوری شکست،که فرمود سلمان پیغام منو به علی بده ،بگو فاطمه گفته،مبادا کسی کتف و شانه ام رو ببینه ....." *فلا یکشفن احداً لی کتفاً.....* *الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا... الْمَغْصُوبَةِ حَقَّهَا... الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا ... الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا..... بد کشتنش ....* خود بی بی تو عباراتشون هست،وقتی مهاجمین آمدن پشت در قرار گرفتن،به نقل اهل سنت اول سوال کرد،فرمودأتراك محرّقا عليّ بابي؟نکنه میخواید درو رو من بسوزانید؟؟نانجیب گفت آری " تو بعضی عبارات هست که خود بی بی فرمود من اصلا گمان نمی کردم اینا بیهوا وارد بشن"" وقتی وارد شدن (گفتم و نشستم،سادات ببخشید)معمولا اگر یه همچین حادثه ی غیر منتظره ای پیش بیاد اول دستارو سپر می کنن .... تا حمل شیشه آسیب نبینه ...." اما قبل از اینکه دستاشو جلو بیاره و رَكْل الباب برجله.... ای زهرا .... .
. ‍ ‍ وتوسل جانسوز تقدیم به روح پاک شهدا ، مخصوصا استاد حجت الاسلام اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ي اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ چقدر نام تو زیباست اباعبدالله حرمت عرش معلی ست اباعبدالله دستگیری زگدا،گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست اباعبدالله ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله *راوی میگه : فواللَّه،لا انسی زینب بنت علی ابن ابیطالب فابکت واللَّه،کل عدوا و صدیق، یه جوری با این بدن اربا اربا حرف زد،که حتی مرکب ها به گریه افتادن ....* السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) وعَلی عَلِِِّیِ ابن الحُسَین(ع) وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع) و عَلی اَصحابِ الحُسَین (ع) *اینم برا امام و شهدامون شهدای آتشنشان،مدافعان حرم زینبی فیض ببرن مرحوم شیخ نمر فیض ببره گفت :* ای مصحف ورق ورق روح پیکرم آیا تویی برادر من نیست باورم بر سینه ی شکافته ات چون نظر کنم یاد آورم ز سینه ی مجروح مادرم حسین ...... این غم کجا برم که ز هجده عزیز خود یک پیرهن نشانه برم نزد مادرم .... حسین .... جان .... یاد همه شهدا بخیر بابی المستضعف الغریب یااباعبدالله .... لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ما را خدا به عشق تو می بخشد عاقبت ما عاقبت به خیر تو در روضه ها شدیم ━━━━━━━━ *قربون همتون،هیچ وقت سیریه از گریه ی بر حسین ندارید،به خدا اینا همه سرچشمه ش گریه های مادرش فاطمه ست" فرمود ابوبصیر مادرم فاطمه رو می خوای یاری کنی یا نه؟!! انَّ فَاطِمَهَ لَتَبْکِیهِ وَ تَشْهَقُ شهقة .... مادرت گفت بنی دل ما ریخت بهم بردن نام تو غوغاست اباعبدالله *اصلا از روضه ی گودال نمیشه ابتر خارج شد بزار بگم همه فیض ببرن* خواهرت گوشه ی گودال تماشا می کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله *یکی می گفت عمامه ش مال منه ،یکی می گفت انگشت و انگشترش مال منه یکی گفت پیراهنش مال منه،اما خدا لعنت کنه خوبی رو چنان سر بریده رو از تو گودال .... ای حسین .....* سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب *مَاتَوَهَّمتُ یاشَقیقَ فُوادِی کانَ هَذَا مُقَدَّرًا مَکتُوبَاً* یارب از دل های ما نور محبت را مگیر این تجمع این توسل این ارادت را مگیر هستی ما بستگی دارد به عشق اهل بیت هرچه می خواهی بگیر اما ولایت را مگیر .
. عجل الله تعالی فرجه الشریف _ استاد حجت الاسلام ▪️اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً...▪️ هيچ اميدي نباشد بر من و احوال من مستحق هيچ پروازی نباشد بال من كارهای من وصالت را به تاخير افكند بوی هجران می دهد پرونده ی اعمال من من دگر آن نوكر خوب و قديمی نيستم *این جوریه یا نه؟! دلامون چقدر تو جوونی و نوجوونی آماده تر بود؟پاهاتو تو مسجد نذاشته اون قدر یابن الحسن میگفتی با آقا زیبا درد دل میکردی...* من دگر آن نوكر خوب و قديمی نيستم این لباس نوكری گريد بر اين احوال من *حالا اگر میخوای با آقا و مولات خودمونی درد دل کنی بشنو ... بگو آقا : * بارها دستم گرفتی و نمک گيرت شدم بارها شد ، جای من تو آمدی دنبال من *یابن الحسن ... هرجای این مسجد که نشستی دهانت رو خوشبو کن ... یابن الحسن ...* بارها خوردم زمين از جا بلندم كرده ای2 شكر يک نعمت نكرد آخر زبان لال من تا دم آخر منم شرمنده ی احسان تو من گنه كردم تو كردی گريه براحوال من *امام رضا علیه السلام فرمود: "الامام الانیس الرفیق والاب الشفیق والاخ الشقیق والام البره بالولد الصغیر ..." امام زمان از پدر مهربان تره ، از مادر و برادر مهربان تره، اگه پدر ومادر و رفیق و برادر میدونستن من چه کاره ام هیچ کدومشون دیگه من رو به حضور نمی پذیرفتند ... اما آقا ، شمایی که صدای ما رو میشنوی ، عمل ما رو هر روز میبینی شمایی که میدونی من چه کاره ام ولی وقتی میام تو این مکان صداتون میزنم بلافاصله آغوش رحمتت رو باز میکنی ... حالا هر کی آمده تو آغوش رحمت امام زمان جا بگیره بسم الله ... یا صاحب الزمان الغوث الامان ... * .
. به كربلا حجه الاسلام 🎤 حالا كه من، از حرم دورم درمونم صبر ِ، آخه مجبورم یه سلام میدم با حسرت، طرف كربلا آرزو اینه بمیرم محرم كربلا غم كربلا،من و میكشه دلم من فقط، تو حرم خوشه لبیک یا حسین... هر كی یك بار ،كربلا رفته بطلب مارو، آقا هر هفته مگه ما نوكر نبودیم،رزقمون رو بده مگه ما گریه نكردیم،مادرت شاهده گریه میکنم،بیا و ببین مادرت میگه،به ما آفرین لبیک یا حسین... (ساقی دل رو ،بی قرارش كن به حسین مارو،یه سفارش كن)3 سرو كار سینه زنها با ابوفاضل ِ حتی ذکر ارمنی ها،یا ابوفاضل ِ دستای قلم،دستم و بگیر صاحب علم،دستم و بگیر لبیک یا حسین..... * أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى،...سال ها پامنبر بزرگ شدی دیگه...من این جوری معنی میکنم:سلام بر اون آقایی که دهاتیا دفنش کردن...میخوام یه روضه روستایی برات بخونم.گوش بده.پیرمردا که تو جلسه شرف حضور دارن اونا بهتر میدونن که من چی میگم...شماها بعضیاتون بچه شهرید روستا نبودید وقتی رسید کربلا، زمین رو که خریداری کرد،اگه کسی بچه روستا باشه میدونه زمینو بدون آب کسی نمیخره...اجازه بده...اجازه بده...کسی زمینو بدون آب نمیخره،شصت هزار درهم داد کربلا رو بدون آب فرات خرید...میدونید چرا؟! آخه ابی عبدالله یقین داره این آب مهریه مادرش فاطمه هست، کسی که مهریه مادرش رو نمیخره...الله اکبر...بنی اسد هم میدونستن این آب مهریه مادرش زهراست...لذا کسی نگفت آقا چرا زمین رو بدون آب میخری! اما من میگم شاید دیگه باورش نمیشد این نانجیبا از این آب فرات یه جرعه هم بهش ندن...الله اکبر...زهیر میگه:تا رسیدیم به این سرزمین ،من نقل مرحوم مقرم رو میگم،مرکب ابی عبدالله دیگه حرکت نکرد.از من پرسید:زهیر! اسم این سرزمین چیه؟ گفتم:آقا جان به اینجا طف میگن...فرمود:اسم دیگه ای هم داره یا نه؟آقا نام دیگرشم کربلاست...تا نام کربلا رو شنید"فبکی الحسین...اللهم انی اعوذ بک من الکرب والبلاء..."تو نمیذاری من روضه بخونم؟عیبیم نداره...اما محرم اومدی روضه بخونیم...من این جوری میگم:ابی عبدالله از تو گهواره بااین اسم آشنا بود...کامل الزیارات رو ببین.وقتی پیغمبر قرار شد فاطمه شو خبر کنه که جبرئیل خبر داده حسینت رو میکشن خیلی ناراحت شد آخه فاطمه" وَ وَضَعَتْه اُمُهُ کُرْهاً..."آخه فاطمه حسینش رو به سختی حملش میکرد..به سختی به دنیاش آورد...اون قده این بچه میگفت:انا الغریب...حالا مادری که به سختی بچشو به دنیا آورده،شش ماهه به دنیا آورده،حالا پیغمبر باید بهش بگه فاطمه جان حسینت رو میکشن...خیلی برای پیغمبر سخته ولی امر الهیه،اومد به فاطمه بگه...دید فاطمه داره گهوارشو تکون میده،لالایی حسین رو این جوری میگه:کربلا...کربلا...کربلا...کربلا..."مازلت منه کرب و بلا..."یعنی ابی عبدالله از تو گهواره با این نام که ذکر لالاییش باشه بارها و بارها خوابیده و بلند شده...فرمود:"اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء"عباس جان خیمه ها رو بر پا کن...وقت گذشته و الا برات میگفتم:فرمود:"هاهنا مسفک دمائنا..."همین جا خون های ما ریخته میشه..."و سبی نسائنا و ذبح اطفالنا..."نوبت رسید به پیاده کردن زینب...بنی هاشم کوچه باز کردند با چه عزت و احترامی عقیله بنی هاشم رو پیاده کردند...آی روزگار...حتی کسی اینجا سایه زینب رو ندیده...تاریخ نوشته تا کربلا احدی قامت زینب رو ندیده بود،چشمی نبود که زینب رو تا کربلا دیده باشه اما بعد کربلا ورق برگشت...یابن الحسن ببخش من رو...دیگه چشمی نبود که ناموس حسین رو ندیده باشه...حسین... .
. ‍ تحلیل توسط 📌مناجات تعلیمی و اخلاقی جوان گنهار یکی از روشهایی که می توان در مناجات خوانی به کار برد، مناجات تعلیمی و اخلاقی است که در این نوع مناجات، برخی از مفاهیم اعتقادی و اخلاقی دینی، ذیل تفسیر عبارات دعا، به مستمع منتقل می شود. این نوع مناجات بسیار پسندیده است، چراکه در آن مستمع، در تمام زمینه های دینی رشد پیدا می کند و از جلسه ذکر و مناجات، بهره عملی در زندگی خود می برد. شاید به جرأت بتوان گفت استاد و معلم اینگونه مناجات خواندن، حاج ماشاءالله عابدی، باشند. لذا برای آشنایی بیشتر با این روش توصیه می کنیم، از ایشان بهره مند شوید. در فایل زیر حجت الاسلام نمونه ای از اینگونه مناجات را ارائه داده اند. 📝متن صوت ارائه شده📝👇 مرحوم شیخ بهایی تو کشکولش این ماجرا رو میاره: تو بغدادیه جوونی بود فاسق و فاجر همه از دستش به ستوه اومده بودن ـ بگو خدا ملائکه تو هم از ما به ستوه اومدن، خسته شدن انقده نوشتن و پاره کردن، خسته شدن انقده نوشتن که ما رو بخشیدی، از این در بیرون نرفته، دوباره پروندمون و پر کردیم ـ تا دم مرگ اینجوری بود، خودشم می دونست بمیره کسی دفنش نمی کنه، چهار تا غلام و اجیر کرده بود، ببرنش تو بیابونا دفنش کنن. هیچ کس هم نیومد تشییع جنازه ش، یه وقت دیدن عالم و فقیه شهر دوان دوان با جمعیت زیادی داره میاد، غلاما بدن و رو زمین گذاشتن، چه خبره! این عالم اومد نمازش و خوند، با چه عزتی بردن تو قبرستون مسلمونا دفن کردن، برای خود این عالم سوال بود، تو خواب بهش گفته بودن یکی از دوستان ما غریبانه داره دفن می شه، جماعت شهر و بردار ببر، خیلی برا خودش سوال شده بود، پرس و جو کرد، اومد در خونه این میت، خانومش و صدا زد، مرد تو اینجوری بوده اما من تو خواب این پیام و دریافت کردم، چی جوری اینا با هم جمع می شه؟ چی کار می کرد توخونه؟ زنه گفت سه تا کارش هیچ وقت ترک نمی شد، هر گناهی انجام می داد اما نمازش هیچ وقت ترک نمی شد ـ دوم همیشه یتیم سر سفره ما بود ـ سوم هر وقت با خدا می خواست حرف بزنه اینجوری می گفت: خدایا اگه قرار باشه من و بسوزونی چیزی گیر تو نمیاد، اما اگه من و ببخشی خیلی چیزا گیر من میاد. من بهشت می رم خدمت اربابم می رسم. ✔️ذکر نام مأخذ و ناقل، در بیان استناد مطلب، و اطمینان مستمع از صحت محتوا، موثر است مخصوصا اگر بین علما و اهل تحقیق می خوانید.( مرحوم شیخ بهایی تو کشکولش این ماجرا رو میاره) ✔️بین نقل ماجرا، حدیث نفس کردن و برداشت از آن، در این نوع مناجات بسیار مهم است تا اثر اخلاقی لازم را بگذارد.( بگو خدا ملائکه تو هم از ما به ستوه اومدن، خسته شدن انقده نوشتن و پاره کردن، خسته شدن انقده نوشتن که ما رو بخشیدی، از این در بیرون نرفته، دوباره پروندمون و پر کردیم) ✔️توصیه های اعتقادی و اخلاقی این مناجات(توصیه به نماز، توجه به ایتام، مناجات با خدا و...) 🔰 👇بشنوید👇
. گریز دعای جوشن کبیر مناحات آمدم با چشم گریان آمدم                گر گنه کارم پشیمان آمدم یا کریم و یا رحیم و یا رفیع               چهارده معصوم را آرم شفیع با چنین راُفت که می خوانی مرا       کی خداوندا بسوزانی مرا جوانی، هنگام مرگ رو به مادرش کرد و گفت: مادر جان می خواهم وصیتی کنم:وقتی مردم طنابی بیاور و دست و پای مرا محکم ببند. آن وقت مرا با طناب روی زمین بکش و با دلی شکسته به خداوند بگو:خدایا بنده فراری تو را اوردم؛بلکه خداوند به دل شکسته ی تو از من بگذرد. این جوان مُرد و از دنیا رفت .با این که برای مادر، مرگ جوان خیلی سخت است و طاقت و تحمل دیدن جنازه ی عادی به زمین افتاده ی پسر جوان را ندارد،بااین حال ،این مادر بنا به وصیت پسرش این کار را انجام داد.طنابی آورد و دست و پای پسرش را بست .آن وقت جنازه او را بر روی زمین کشید وبا حال رقت باری می گفت: خدایا ! بنده فراریت را اوردم.چیزی نگذشته بود که هاتفی ندا داد که مهمان ما را رها کن! او میهمان ماست.  اری دعای مادر در حق فرزند این چنین اثر گذار است و این چنین سریع به اجابت می رسد.باید دست به دامان مادران شد و از انها التماس دعای خیر داشت؛اما من مادری را سراغ دارم که یک نیم نگاه او عالمی را کن فیکون میکند.یک لحظه توجه او عالمی را زیرو رو میکند . امشب دست توسل مان را به سمت خانه ی مادر سادات دراز کنیم و از او مدد بجوییم. می پرسی کدام خانه؟ خانه ای که بوی اتش میدهد                  داغ مادر را به قلبم مینهد خانه ای که دست مردی بسته است    خانه ای که پهلویش بشکسته است خانه ای که دختری افسرده است             دید مادر را که سیلی خورده است خانه ای که کعبه ی دلها بود                        قتلگاه حضرت زهرا بود  خانه ای که از درش خون میچکد         خصم مولا را به بیرون میکشد خانه ای که مادری را میزند                  پیش چشمش دختری را میزند  اتش بر جان او انداختند                         گرگ ها از چه بر او میتاختند؟     اه خفاشان به قلب شب زدند                           تازیانه از چه بر زینب زدند؟   *پیغمبر به سلمان از فضائل دخترشون زهرای مرضیه بیاناتی رو فرمودند، تا رسیدن به ورود حضرت به صحنه ی محشر . یا سلمان ، دخترم فاطمه سواره وارد محشر میشه ، ندا میاد: "حَبِيبِي سَلِينِي تُعْطَيْ" ای حبیبه ی من هر چی میخوای اینجا درخواست کن به تو عطا میشه ، دخترم فاطمه تقاضاش اینه "یا رب اَسْأَلُكَ اَنْ لا تُعَذِّبَ مُحِبّي وَ مُحِبَّ عِتْرَتي بِالنَّارِ" خدایا محبین منه زهرا و محبین فرزندان منه فاطمه رو اینجا به آتش عذاب نکن ..." دلت با منه یا نه؟ کنار حرم فاطمه معصومه سلام الله گفتم ، همون خانمی که امیرالمومنین فرمود ثواب زیارت حضرت زهرا رو خدا به این بانو و زیارت او داده ، بلافاصله ندا میاد "وعزتی و جلالی" زهرا جان به عزت و جلالم قسم "لقد آلیت علی نفسی ان لا اعذب محبیک ومحبی عترتک بالنار" منه خدا بر خودم سوگند خوردم محبین تو و بچه های تو رو در آتش نسوزونم ..." حالا با محبت فاطمه و بچه های فاطمه پای مناجات شوهر فاطمه ، امیرالمومنین نشستی ...* .