eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. او که الگوی ولایت محوری فاطمه است یا خدیجه حک روی انگشتری فاطمه است نیست ام المومنین هر زوجه ی ختم رسل شرط ام المومنینی مادری فاطمه است دستگیرش لطف بی حد خدیجه می شود هر که کارش بین عالم نوکری فاطمه است حاصل عمرش بُوَد زهرا ، تمام فخر او قلب لبریز از ولای حیدری فاطمه است روزه را با روضه واکن خیر می خواهی اگر آه آه امشب شبِ بی مادری فاطمه است روضه او رنگ و بوی فاطمیه می دهد بس که فکر روزگار بستری فاطمه است وقت رفتن ، آه زهرا ، آه زهرا بر لبش غصه اش رخساره نیلوفری فاطمه است . . تا کفن ها را پیمبر دید زد ناله: حسین ! بعد مادر اول نوحه گری فاطمه است .
. حیای چشم هایت فوق ادراک بلاگردان انفاس تو افلاک تو ام الفاطمه هستی و قدیس ز بسکه بوده مادر دامنت پاک تمام ثروتت عشقِ نبی بود گریبان میکنی از عشق او چاک نبوت را ز جان تصدیق کردی زمان قحطی ایمان و ادراک تو که جان رسول خاتمینی چگونه جان خود را کرد در خاک ✍محمد حبیب زاده ۴۰۱/۱/۲۲ .
. تو را کدام مدیح آورم که شخص رسول توراست همسر و دختر توراست شخص بتول زبان به اشهد اگر وا کنی کرامت توست فروع حسن تو کافی است بر قبول اصول کدام پله علم است تا که ذیل تو نیست؟ غلام کوی تو معقول و خادمت منقول به ضرب سکه کجا شان ضرب شمشیر است؟ جز این درم که علی از کرم نموده قبول زبان بگو به دهان سنگ شو حمیرا را که این فضیلت عظمی نمی رسد به فضول کسی به معرفت دختر تو راه نیافت بلی همیشه ز مجهول می دمد مجهول به هر مقام که دیدم مقام مسئول است بجز گدای درت کاو نمی شود مسئول ببخش دنیی و عقبی به معنی مسکین بدار کوکب ما را مصون ز ننگ افول .
 وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب سخن از بانوی دین است که نورش یکتاست روشنی‌اش به جهان روشنی بی‌همتاست مدح او را نتوان گفت ز بس که والاست هرچه گوییم فقط عرض ارادت ازماست مـام اسلام و هـمـان مـام تمام دنـیاست هـمۀ نـور وجـودش ز وجود زهـراست هـر چه دارد هـمه در راه حبـیـبش داده یار بیـمار، که هـستی به طـبـیـبـش داده ثـروتش را که به مـولای غـریبـش داده حـق بر او لایحـۀ دلخـوش سیـبـش داده عطر زهرا و حسین و حسن از حضرت اوست بَه چه پاداش کرم نزد کریمان نیکوست او که خـود در هـمه ایّـام بـمـانـد بـر جا رفت تا دلـبـر خـوش نـام بـمـانـد بر جا رفـت و از او غـم و آلام بـمـانـد بـر جا سوخت چون شمع که اسلام بماند بر جا پـا بـه پــا هــمــره دلــدار ز غــم آزرده یک تـنـه تـوشۀ او را به حـرا مـی‌بُـرده هست اسلام اگر یکسره از بودن اوست همه از بخشش او آن همه فرمودن اوست دین که آسوده شده حاصل فرسودن اوست لحـظۀ دادن جـان لحـظۀ آسـودن اوست انـبـیـا در ره دین گر چه نـتـیـجـه دارند هـر چـه دارند ز ایـثـار خـدیـجـه دارنـد حال بـیـنـید چرا هـمـچو گـلـی پـژمـرده حـاصل غـربت یـار است اگـر افـسـرده رنـج بـسـیـار به هـمـراه پـیـمـبـر بُــرده بس گرفـتـنـد بر او جـملۀ زن‌ها خورده که تو از چه شده‌ای همسر این مرد یتـیم غافـل از این دلـش بود پی عـشق قدیم عـاقـبـت در ره دلــدار فـدا شـد جـانـش با دل زخـمی و خـونـبار فـدا شد جانش بعد از او فـاطـمه بر یـار فدا شد جانش وای بـیـن در و دیـوار فــدا شـد جـانـش مـادر فـاطـمـه در راه پـیـمـبـر جان داد دخترش نیز در راه حـیدر جان داد بر تو استبـرق زیـبای جـنان گشت کـفن آن چه جبـریل بـیاورد همان گشت کفـن کـربلا بر نوه‌ات خون روان گشت کفن بـوریـایی به تن شـاه زمـان گشت کـفـن هـر چه بر پـا گشته غم در عـالـمـیـن نیـست والله غـریـبـانه‌تـر از داغ حـسین .
. تو می روی و تازه غم ها پا بگیرد بعد از تو تنهاییِ من معنا بگیرد بانو! فقط نام تو «اُمّ المؤمنین» است آن زن اگر چه نام زیبا را بگیرد با رفتن تو گوشه ای از خانه، تنها زانوی غم را در بغل، زهرا بگیرد از بس که دلتنگ تو می گردد یتیمم شب ها کنار قبر تو احیا بگیرد بهتر که رفتی و ندیدی بین کوچه رنگ کبودی زیر چشمش جا بگیرد هنگام رفتن، روضه می خوانی برایم با روضه خواندن های تو دل ها بگیرد بانو! تو هم گفتی «حسین» اشکت روان شد؟ ترسَم که چشمان تو را دریا بگیرد آری در عاشورا میان قتلگاهش دعوا سرِ پیراهنش بالا بگیرد نامرد! با خنده سرِ از تن جدا را ... ... در پیش روی زینب کبری بگیرد .
. زمینه سلام اللّه علیها مادرم اِی تنها باورم  هستی تاجِ سرم مادرم مادرم مادرم فقط احمد خاتم‌المرسلین است فقط حیدر امیرالمؤمنین است فقط خدیجه اُمُّ‌المؤمنین است تکیه گاهِ مصطفی  سرپناهِ مادرم من همیشه با شما  در پناهِ حیدرم یا اُم‌ُّالمؤمنین مدد مدد/۴/ بانویِ ..... کلِّ ماسِوایی  عشقِ مصطفایی خدیجه مادرِ مادرِ مایی تا ابد دِیْنِ تو بر گردنِ دین است بانویِ ما ملیکه‌یِ عرشِ برین است فقط خدیجه اُم‌ُّالمؤمنین است زائرت عرشِ خدا  طائرت حور ُو مَلک مادرِ خیرُالنِّسا روحی وَ قلبی لَدَیْک یا اُم‌ُّالمؤمنین مدد مدد/۴/ کربلا رویایِ خوشِ ما آقایِ دو دنیا یاحسین یاحسین شاهِ وفا هوا هوایِ کربلایِ نگارم به عشقِ دلبرِ حرم بی‌قرارم غیر از تربت دوا وُ درمونی ندارم یا مَنِ اسمهُ دوا  وَ ذکرهُ شفا دارویِ هر دردیه  یه خورده تربتِ شما صلّی‌اللّهُ علیک  حسین حسین/۴/ ✍ .👇
. السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِین به نیّت ِ خوشنودی صاحب‌الزّمان در روز جمعه عرض ادبی به مادر بزرگوارِ صدّیقه‌ی طاهره سلام الله علیها با امید گوشه‌ی چشم و نظری چون سیّده‌ی نسا بُوَد دخترِ تو دنیاست حقیر و هیچ در محضرِ تو وقتی که نگاهت به محمّد اُفتاد اُفتاد جز آن جناب ، از منظرِ تو تو خالصه ؛ تو ناصره ؛ تو حافظه‌ای جبریل بُوَد هُدهُد ِ نامه برِ تو دریای وقار و کوه ِ ایمان و حیاست دامانِ عفیف ِ فاطمه‌ پرورِ تو اَعلىٰ‌درجات! شاهبانوی بهشت! تکثیر شده بهشت با کوثرِ تو افلاک بُوَد دامنه‌ی دامنِ تو خورشید بُوَد نگینِ انگشترِ تو تو قبلِ غدیر ، با ولایت بودی خود ، معجزه‌ایست قصّه‌ی باورِ تو اسلام کِشَد منّت ِ دو حامی را شمشیر علیّ و مالِ دین‌گُسترِ تو تو مادر مؤمِنینی و باید هم... با دستِ خدا کفن شود پیکرِ تو تختی که زدی تِکیِه به آن ، خاطرِ ماست هستیم غلام ِ تو و پیغمبرِ تو  يا وَجيهَةً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ الله... ✍ .
. ۲۰۱ از داغ مادر، فاطمه دلغمین است عزای حضرت اُمّ المومنین است واویلا واویلا واویلا واویلا **** آسمان از داغ خدیجه نیلی پوش صدای گریه‌ی زهرا آید بر گوش واویلا واویلا واویلا واویلا **** یکسو پیغمبر از دیده خون ببارد یکسو زهرا زانوی غم به بر دارد واویلا واویلا واویلا واویلا **** رفتی و از غم، قدِ پیغمبر تا شد بعد از تو بابِ غصه بر رویش وا شد واویلا واویلا واویلا واویلا **** دیگر کسی سیلی نزد به روی تو نزد کسی با لگد به پهلوی تو واویلا واویلا واویلا واویلا **** عبای پیغمبر برایت کفن شد حرف از کفن شد، دلم غرق محن شد واویلا واویلا واویلا واویلا **** شنیدم در کربلا یوسف زهرا شد کفنش از تیر و سنگ و نیزه ها واویلا واویلا واویلا واویلا **** ✍ 👇
. ۲۰۲ شب وفات ام المومنین است فاطمه از ماتمش دلغمین است رفته ز دنیا   مادر زهرا یا صاحب الزمان عجل ظهورک **** یا رسول الله میروم ز دنیا بعد از من جان تو و جان زهرا ترسم گُلرُخَش   سوزد در آتش یا صاحب الزمان عجل ظهورک **** بر من کفن عبای پیغمبر شد بوریا قسمت جسم بی سر شد می‌سوزم امشب   به یاد زینب یا صاحب الزمان عجل ظهورک **** کفن به جسم پاک او بوَد خوب ترسم زیر مرکب گردد لگدکوب نور دوعینم   مظلوم حسینم یا صاحب الزمان عجل ظهورک **** .👇
. ۲۰۳ داغ خدیجه آتش زده به دلها صاحب عزا گردیده ام ابیها احمد غمین است  زهرا حزین است عزای حضرت اُمّ المومنین است **** پیراهن پیغمبر شد کفن او با اشک دیده می‌شوید بدن او رفته ز دنیا  یاور طاها بی مادری در طفلی شد سهم زهرا **** زنها همه تسلیت دادن به زهرا در کربلا امّا شد شیون و غوغا از بعد بابا    شنیدم اعدا سیلی زدن بر روی کودک نوپا **** .👇
. ۲۰۴ از داغ اُمّ المومنین گِرید پیغمبر فاطمه می‌زند به سر از داغ مادر واویلتا واویلتا آه و واویلا **** چراغ عمر یار پیغمبر شد خاموش با رفتن خدیجه شد مکه سیه پوش واویلتا واویلتا آه و واویلا **** دیدن اشک بر صورت پیغمبر سخت است یک دختر گرید در فراق مادر سخت است واویلتا واویلتا آه و واویلا **** در عبای رسول الله تنت کفن شد امّا حسینت روی خاک، بی پیرُهن شد واویلتا واویلتا آه و واویلا **** نبودی ببینی گل را از شاخه چیدند ده مرکب با نعل تازه رویش دویدند واویلتا واویلتا آه و واویلا **** ✍ 👇
. خاتم نبی باشد که شانش هر نگینی نیست دست خدا اصلا که در هر آستینی نیست مانند زهرا که فقط هم‌کفو حیدر بود غیراز خدیجه مصطفی را هم نشینی نیست حجب و حیا اعلی، حجابش نور ، دامن پاک پس با عفتش غیر از " مُطهر " ها قرینی نیست آن خانه که روح الامینش خادم در بود جای زنانی جز زنان اینچنینی نیست هرکس که شک دارد به دختر بودن این زن حتی اگر علامه هم باشد ، " امینی " نیست از دامن زن مرد تا معراج خواهد رفت من مطمئن هستم که این بانو زمینی نیست مال خدیجه ، تیغ حیدر ، هر دو لازم بود این دو نباشد گفت پیغمبر که دینی نیست مادر به دختر رفته این فصل الخطاب ماست جز این دو بانو دیگر ام المومنینی نیست .............. . زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو زنی که هست از القاب او بزرگ قریش نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا برای بردن نامش گرفته اند وضو خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق در آن زمان که کسان داشتند با بت خو هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن شتر سوار جمل را قیاس با بانو خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام دوبار آمده السابقون خود از این رو خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو به سال رفتن او گفته اند عام الحزن غم خدیجه و قلب نبی‌ست، سنگ و سبو خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت چنان عبای علی بر دلش نشان رفو خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو... ✍ .