eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✍ سبک: دشت،دشت خون است/پنجه در خون ، خصم دون است..... ================== بـاز هــــم  فــصلِ جــنون است رقــص، در مـیدان خـــون است زخــمِ تــن از حَــد فــزون است پیـــکر ســردار دلـها ، (غــرقِ خـون است۲) پاره پاره شــد تنِ تو/ چون علــیِ اکــبرے تو (اے سپــهدار) پر زدے در خاڪ غــربت/ اے که بے بال و پرے تو (اے سپــهدار) اے گذشــته در رَهِ عــشق/از تن و جان و ســرے تو قوت قلب ســپاه و / یار دین و رهــبرے تو بـاز هــــم  فــصلِ جــنون است رقــص، در مـیدان خـــون است زخــمِ تــن از حَــد فــزون است پیـــکر ســردار دلـها ، (غــرقِ خـون است۲) لحـــظه اے خود را ندیدی/ در دل شب پر کشیدی (اے سپهدار) رقــص در خـون ، مرد مــیدان/این چنین در خون تپــیدی (اے سپهدار) تشــنه لب جام شــهادت/جرعــه جرعــه ســرکشــیدی عاقبت ســردارخســته /در دل خاڪ آرمیدی بـاز هــــم  فــصلِ جــنون است رقــص، در مـیدان خـــون است زخــمِ تــن از حَــد فــزون است پیـــکر ســردار دلـها ، (غــرقِ خـون است۲) خون پاکَت گشــته جاری/ در رَگ این عاشقــانت (اے سپــهدار) مے خروشــد موجے ازخــشم/ درصــداے رهروانت (اے سپــهدار) انتــقامِ سخت ما هم/ شد نصــیب دشمنانت جان به کــف ، آمـادهٔ رزم/اے فـداے روح و جـانت اے سلــــیمانــے کجــایــی؟ غـــرقِ در خــون خـــدایــی اے کـه مهــــمانِ   شــهــــیدِ  تشنـــه کــام ِ( کربــلایـے ۲) شاعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۱۰/۱۳ مشابه سبک زیر اجرا شود 👇
. ✍ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ روح ختم المرسلین آهنگِ هجرت کرد و رفت توصیـه بر حرمت قرآن و عترت کرد و رفت برحرم هردم نگاه از روی حسرت کرد و رفت تا  دَمِ  آخر ، اشاره بر ولایـت کرد و رفت با اشـاره از غـدیر خُم حکایت کرد و رفت حرمت قرآن و عتــرت بعــدِ پیغمبــر شکست قلب زهــرا از دو دست بســتهٔ حیدر شکست عالم امکــان برای حضرت طاها گریست چشم پاک مصطفا بر غربت مولاگریست آتشِ در را تصور کرد و با زهــرا گریست یاد داغ مجـتبــا با  زینـب کبــرا گریست لحظهٔ آخــر بیاد ظهــر عاشـورا گریست دید زهــرا پشت در بابا صدایش می زند نالهٔ زهــرا دلــش را سـخت آتش می زند از هجوم شعله های فتنه،یک در سوخته پشت آن در سینـهٔ سـوزان مادر سوخته آیـه هـــای کوثـــر قرآنِ حیــــدر سوخته داغ بابا دیده ، پشـت در مکـــرر سوخته آسمـــان از غــــربت آل پیمبـــــر سوخته اصل ایثارودفاع ازحق بنام فاطمه است رمز اثبات ولایت در  قیام  فاطمه است ناگهان درکوچه ای باریک طوفان درگرفت دست نامردی به روی صورت مادر گرفت هـالهٔ  نیلـی  تمــام یــاس را در  بر گرفت آسمان شد تیره،نور ازچشم مادرپر گرفت چشمهـای مجتبـی با اشـکهــای تر گرفت غـربت کوی بنی هاشم حسـن را پیر کرد قلب او را اینچنین از زندگانی سیر کرد ای کریم بن کریم ای سفــره دار محتــرم ما گداییم و شمـا سلـــطان و آقــای کرم پرچم سبزت همیشه سـایه دارد بر سرم تا ابد با عشـق می مانیم پای این عَـلَـم جان به قربان کریمی که ندارد یک حرم گنبد وگلدسته می سازیم باصحن و سرا می شــود راه بقیــع ، آزاد مثـــل کــربلا در کرامت ، خوان تو گستـرده گویا از ازل خوی زیبا ، روی زیبای تو شد ضرب المثل شـد پیـام  صـبر تو حَـیِّ عَلـیٰ خَیرِ العَمَـل در شجـاعت قاسمت شد وارث شیـر جمل یادگارت مرگ را نوشیـد  اَحلـیٰ مِنْ عسل کربلا شد جای تو، قاسم ، هوادار حسین یادگـار دیگرت شــد آخـرین یار حسین بودی عمـری بین مردم ظاهراً ،  اما غریب در میـان لشکــرت بی یاور و تنهـا ، غریب پای منبر در هجـوم طعنـــهٔ اعــدا ، غریب زندگــی کردی کنـار همسـرت حتی غریب آه ای تنهــاترین ســردار  در دنیـا ، غریب غربت وتنهایی ات ما را پریشان کرده است جمـع ما را زائر شـاه خراسان کرده است حضرت شمس الشموس!آیا پناهم می دهی؟ در حریم وآستان خویش راهم می دهی؟ سرفرودم،لحظه ای اذن نگاهم می دهی؟ نامه ای ، خط امانی ، بر گناهم می دهی؟ یا  امیــن الله ! اذنِ  بـارگاهـم  می دهی ؟ دلخوشم وقتی خودت اینگونه دعوت میکنی آهـوی گم کرده راهی را ضمـانت میکنی آخـر ماه صفــر کــردی چرا عــزم سفــر ؟ تا عبــا بر ســر کشیدی زندگی آمد به سـر شد اباصـلت از عبا و حال و روزت باخبر سوختــی در حجــرهٔ تنهـایی از سوز جگر داغ تو بر جـان اِنس و جان عالـم زد شَرَر روضه میخواندی به یادغربت جد غریب ناله می زد همصـدا با ناله ات ابن شبیب لحظـهٔ آخـر جـوادت بر سـرِ بالیــن رسید با حضورش روح تازه بر دل وجانت دمید تا تو را لب تشنه و تنها میان حجـره دید سوخت بالای سرت با ناله آه از دل کشید رفتنت را دیدو با بی صبری ازتو دل برید بـود اگـر اینــجا سـرِ بابا به زانـوی پسـر کربـلا ، رأس پسـر بــوده  به زانوی پدر ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیه سعیدی (ڪیمیا) ۱۴۰۱/۷/۲ .
. علیها_سلام دلم زیر و رو شد... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عالَم ، پریشان از (غمــی آتشیـن است۳) گریان از این ماتم،( زمان و زمین است۳) دوباره خیمــه ای بر ماتمی برپاست بزن برسَر از  این داغی (که جانفرساست۲) نوای سیــنهٔ حــزین بمیرم خدایا ز ماتم ام البنیـــن بمیرم خدایا (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از بعد عاشــورا (لبش نوحه گر بود۳) از داغ گلهایش، (همش خون جگر بود۳) فلـک ! با مادر سقّـــا چهـــا  کــردی سر و دستان سقّا را (جــدا کردی ۲) مرثیه خــوان زینــب و شَـــهِ عالمینـــه (توی تموم روضــه هاش به یاد حسینه)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وقتی بشیر آمد  (چه شوری بپا شد ۳) ام البنین! برخیـــز (زمــان عـزا شد ۳) خبــــردارِ غـــمِ  داغِ  پســر آمــد ببین زینـب بدونِ همسفـــر آمــد غریب ، مادر(۲) بیــا و مـــادری نما ، برای حسیـــنش (که قامتـش خمیده در عزای حسینش۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می خونه یک مادر ( کجایی اباالفضل۳) در احتضــارم تــا (بیــــایی اباالفضل ۳) از بس من برایت نوحه ســر دادم داغت نمیــره یک لحظـــه از یادم (اباالفضلم۲) بیا به جـان  مــادرت ، ببیــن بیقــرارم سری به غربتم بزن که چشم انتظارم(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عباس ! ، نبــودم (کــربلاتـو ندیدم۳) اشــک تو و شــرمِ( فُـــراتـو ندیدم ۳) گفتن که دستاتو به ناغافل قلـــم کردن قدّ حسیـــن  رو در کنار تو خــَـم کردن ابو فاضل(۲) فاطمـه جای من رسیـــد به دلداریِ تو گریه می کـــرد برای اون وفــاداری تو(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ أدرک أَخـــای تو (به اذن گل یاس۳) آورد حسینــت رو (کنار تو عباس۳) برادر گفتــی و زهرا دلش خون شد حسینــت در کنار تو پریشــــون شد ابوفاضل(۲) میگفت بلند شو از زمین ، علمدارم عباس! نذار که تنها بمــونم ، کس و کارم ، عباس!(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دامن کـشان برگرد (که آروم بگیـــرم۳) تا جون بِدَم راحت( کنـــارت بمیــرم۳) اگر چه اُمّ البنینم  ، بی بَنینم من عــزادار حسیــنِ بی قرینـــم من غریبم من(۲) فدای غربت حسین ، که مادر نداره تنِ عزیز فاطمــه ، چرا ســر نداره؟(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یارب عطایم کن (توصبــرجمیـــلی۳) وقتی ببینم آن (رخ و جسم نیــلی۳) بگـــویم ای مادرِ قــامت کمان من! شــده نام حسینت آرام جــان من حسین جانم(۲) تمــــام زنــدگــانی ام  برای حسینه عمر من و جوانی ام برای حسینه(۳) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سروده ای مشترک از : ۱۴۰۱/۱۰/۱۳ .👇
امام حسین ع
. #زمزمه_شهدایی #مظاهر_کثیری_نژاد به سبک بارونه کربلای محمد اسداللهی بند اول: ای جانم ای شهید ا
. 👈 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شب جمعه است شب هدیه و خیر و برکات شب اشک و حرم و خیمهٔ کشتی نجات رو به ارباب کرم حضرت شاه شهدا هدیه بر شادی ارواح شهیدان صلوات ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۳/۱/۳۰ ............. . در آرزوی گرچه یکی یکی و جدا می‌برندمان شکر خدا به کرببلا می‌برندمان ما نذر کرده‌ایم که قربانی‌اش شویم دارند یک به یک به منا می‌برندمان حالا که حجم کل حسینیه‌ها کم است از خاک کنده و به سما می‌برندمان بال ملائکه است که فرش قدوم ماست محض تبرک است به پا می‌برندمان اول میان خیل ملک سینه می‌زنیم بعداً به هیئت شهدا می‌برندمان سربند یا حسین به ما می‌دهند و بعد با هروله به عرش خدا می‌برندمان جان می‌دهیم در وسط روضه‌ها سپس در خاک با لباس سیا می‌برندمان این دل حسینی و رضوی بوده از ازل از کربلا بهشتِ رضا می‌برندمان گیرم به کربلا نرسیدیم تا به حال یک روز عاقبت رفقا می‌برندمان .
. ✍ سبک به سمت گودال از خیمه دویدم من ... (سلامٌ علیٰ قلبِ زینبِ الصبور) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ چهـل روزه داداش تـو رو صـدا کردم ســرت به نِــی دیدم فقــط دعا کردم که تــا ببــینم باز کــرب و بــلای تو بپــا کنـــــم بــزمِ عـــزا بـــرای تو غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ رسیـــدم و دیــدم مـــزار غمبـــارت مونده به دل،داداش،حسـرت دیدارت چــه غــــربتی داره کـــرب و بـلای تو خــواهــر گـریـونـت بشــه فـــدای تو غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ پاشـو ببیـن ، زیـنب خمیـــده از داغت جون به لب خــــواهر رسیده از داغت سفید شده از غـم، مـوی ســرم داداش آتیـــش زده داغـت بـر جـگــرم داداش غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ روی دلـم داداش یـه بغـض سنگــینـه دلخـوشـی من ایـــن پیــرهن خـونینه به غیــرِ پــــیراهن ، چیــزی نـدارم من ســرِ مــــزار تو هـــدیـــه بیـــارم من غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ رسیــده ام امــا رقیـــه جــــا مــونده خــــرابه و داغــش دلم رو ســوزونده شبونه از بـس که تو رو صدا میکـــرد بـرای دیـدارت خــدا خــدا مـی کــــرد امــان از این غــربت (۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ میگفت که خواب دیدم بابارسید از راه خــرابــه روشــن شــد ز نــور ثــارالله شــدی همــون شب در خـرابه مهمونش ســـرِ تو رو دید و به لب رسید جونـش غریب خواهـــر وای(۴) ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ چهــــل روزه اما دوباره عـاشـــور است توی دلـــم بازم کــرب و بــلا بر پاســت دوبــاره گـــودال و روضـــه و واویــلا بُنَـــیَّ می خــونـه مــادرمـــون زهــــرا غــریب مــادر وای (۴) ........................ اربعین آمد... حرم، آغوش خود را باز کرد باز، دردم را برای یک نفر آورده ام سالها صبح و غروبی گریه کردم با حسین سالها نان از تنور روضه در آورده ام کربلا و شام و کوفه زیر پای زینب است آنکه می گوید حسین؛ درد کمر آورده ام گریه کرد و گفت؛ راهم را سریعاً واکنید سر برای جسم مفقود الاثر آورده ام آنقدر اهل و عیالت تازیانه خورده اند از کبوترهای تو یک مُشت، پَر آورده ام ............... . علیه السّلام ((ای دستگیر مردم بی دست و پا حُسین)) دستم بگیر محض رضای خدا حُسین راه تسلّی دل من غیر گریه چیست؟ حالا که روزی ام نشده کربلا حُسین روزی نداشتم که بدون تو سر شود از‌ لحظه‌ای‌ که‌با‌تو شدم‌ آشنا‌ حُسین جُز دوری‌از خدا‌به‌خداحاصلی‌نداشت جُز دورِ تو پرید دلم هر کجا حُسین گرم‌است‌پُشت‌من‌به‌تو‌ ای‌کوه‌معرفت گرچه‌همه‌زدند به من پُشت‌ِ پا حُسین تاانتها به‌مَرحمت گریه‌ با‌ من‌ است شوقی‌که‌داشتم‌‌به تو از ابتدا‌ حُسین داروی دردهای بدون دوای من چیزی‌به‌غیر تُربت‌ِتو نیست"یاحُسین" ((دربارگاه‌قُدس‌که‌جای مَلال نیست)) شیون کنند در غم تو انبیا حُسین حور و ملک به صورت خود لطمه می‌زنند با ضجّه‌های حضرت خیرُالنّسا حُسین مادر گرفته بود سرت را به دامنش که شمر ذبح کرد تورا از قفا حُسین این غم کجا بَریم که قبل از شهادتت لِه شد تن تو زیر سُمّ اسب‌هاحُسین .................... . علیه_السلام مِن أینَ لِیَ الخیر به غیر از حرمت مِن أینَ لِیَ النَّجاة جز کهف غمت آن گونه که شیرینی عمرم شده ای باید بشمارم همه دم مغتنمت در سینه ی من که زنده از ماتم توست مانند غمت، نیست غمی با عظمت ای سوره ی فجر، علت بسط جهان زنده شده عالم از دمِ صبح دمت آن عشق مقدسی که در بزم شهود لطف علوی زده برایم رقمت دیدی که کسی مرا خریدار نبود گفتی که بیا روضه، خودم می خرمت برکت بده با یک نظرت بر قدمم تا اینکه شوم نوکر ثابت قدمت با گریه، تمنای شهادت دارم انداخته بر طمع، مرا هم کرمت وا شد گره های کور از زندگی ام دادم به رقیه هر زمانی قسمت تا میر و علمدار غمت عباس است بالاست همیشه تا قیامت علمت یک عمر ازین روضه بهم ریخته ام در قتلگهت ریخته قاتل بهمت آن گونه تنت پخش به صحرا شده که مانده چه کند عقیله با جسم کمت اصلا به چه رویی جلوی مادر تو بردند لباس از بدن محترمت ✍ .
. هر چند به چشم،اشک و بر لب،آه است تا قلـــه مسیــرمـان دگـــر کــوتاه است در رأس امـــور مــاست آزادی قــدس این توصیــهٔ شهیــــد نصـــرالله است ✍ ۱۴۰۳/۷/۷ .
امام حسین ع
. #زمینه #امام_زمان #زمزمه_امام_زمان(عج) #سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا *بند اول* آرزو و حاجت
. یاد اشکای رباب و مشک خالی علمدار حالو روز من بهم میریزه هرشب وقت افطار مادرم وقتی می بینه تشنگیمو بی قراره زیر لب میگه مسلمانان حسین مادر نداره گنا داره کسی بهش محل نمیذاره یه کاسه آب براش نمیاره حسین لب تشنه ترینه بمیرم من کسی دلش براش نمیسوزه می زننش با دهن روزه الهی مادرش نبینه می خونم با _ چش گریان سلام الله _ علی العطشان حسین جانم ۴ #۲ ای خدا از ما نگیری حس و حال نوکری رو یاد زینب میکنم تا می‌شنوم [فُکَّ اسیر]و بوی افطاری میاد تو خونه میگم یا رقیه لقمه میگیرم میگم درد دلامو با رقیه میگن حالِ گرسنه رو گرسنه میفهمه یه تشنه رو یه تشنه میفهمه ولی رقیه فرق داره سه ساله ش بود باباشو تازه داده بود از دست یکی نگف گرسنه و تشنست رقیه هیچکسو نداره میخونم با _ چش گریان رقیه جان _ رقیه جان رقیه جان ۴ .👇 ..................... ❁ علیه_السلام علیهاسلام به :حلالم کن ..... ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ حال و روز خونه مون شد مثل اون وقتا دوباره داره بابا مثل مادر باز ما رو تنــها میذاره التماست می کنــم بابا نرو زینب می میره بیقراره هر یتیمی که سراغت رو می گیره نرو بابا ! به هــــم نریز پنــــاهِ زینــب رو ببیـــن تو اشـــک و آه زینب رو طاقت این غمو نداره می دونم که چقــد دلت تنـــگه برا مـــادر زمـــزمهٔ لبـات شـــده کـــوثر اشک غم از چشات می باره منِ دلخون ، منِ تنها ، ازت میخوام نرو بابا(۲) ________________ زینبم ! یک زخم سر دیدی داره قلبت می گیره کربلا می بینی هجده سر به روی نیزه میره جای شکرش باقیه اینجا نشستی دور بستر دختری هم جون میده توی خرابه پیش یک سر میگه بابا ! هر جـــا که اســـم تو رو آوردم از آدمـــای بد کتـــک خوردم گناه دخترت چی بوده دیگه بابا ! منو ببر که خستـَـم از دنیا شدم شبیـــه مادرت زهرا تنم پر از زخم و کبوده منم خسته ، منم تنها ، منو با خود ، ببر بابا(۲) ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
زمان: حجم: 4.87M
عج و حاج مهدی ایروانی🎤 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ✍ محتاج یک نگاه تو ام ، صاحب الزمان دلتنــگ روی ماه تو ام ، صاحب الزمان شکـــر خدا به غیــر شما دل نبسته ام عمریست در پناه تو ام ، صاحب الزمان هر جمعــه دلشکسـته تر از کلّ روزها چشم انتظار راه تو ام ، صاحب الزمان دلگیرم از سیاهی شب ، لحظه ای بتاب در حســرت پگاه تو ام ، صاحب الزمان ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ .