eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
3. مدح حضرت زینب س.mp3
3.22M
( سلام الله علیها ) : با حدیث عشق غوغا می کنم عشق را باعشق معنا می کنم صحبت از عشق است ونام زینب است عشق معنای تمام زینب است عشق ، با زینب تجلّی یافته تارو پودِ عشق را او بافته عالِم هر عِلم بی تعلیم اوست زاده ی شیر و جدا ازبیم اوست ما رأیت الاّ جمیلا ورد اوست حضرت اُم البنین شاگرد اوست درتمام عمر حتّی در بلا یک نماز شب نشد از او قضا شاعر :
2. مدح حضرت زینب س.mp3
3.22M
( سلام الله علیها ) : با حدیث عشق غوغا می کنم عشق را باعشق معنا می کنم صحبت از عشق است ونام زینب است عشق معنای تمام زینب است عشق ، با زینب تجلّی یافته تارو پودِ عشق را او بافته عالِم هر عِلم بی تعلیم اوست زاده ی شیر و جدا ازبیم اوست ما رأیت الاّ جمیلا ورد اوست حضرت اُم البنین شاگرد اوست درتمام عمر حتّی در بلا یک نماز شب نشد از او قضا شاعر :
1. دم ز نام.mp3
6.92M
( سلام الله علیها ) هر چه بادا باد امشب من به مِی لب میزنم دم ز نام ناميِ زيباي زينب مي‌زنم ذوالفقار عشق را بگرفته ام با دست جان تيغ ، بر قلب كثيفِ خصمِ زينب مي‌زنم گوش دل واكن ببين ذات خدا ، با ناي عشق مي‌زند فرياد من هم دم ز زينب مي‌زنم جنت رضوان به عشق روي او دارد صفا پشت پا بر جنتِ بي روي زينب مي‌زنم تا بفهمد ، عالَم و آدم كه زينب مذهبم نعره ی هو ، تا سحر با عشق زينب مي‌زنم هر كسي بر قلب خود مُهري زده در راه عشق من به روي سينه خود مُهر زينب مي‌زنم طعنه بر من مي‌زند واعظ به كفر و ارتداد خنده بر اين طعنه ها با ياد زينب مي‌زنم چون که درحج سنگ دین بر قلب شیطان میزنند سنگ بغض و کینه بر اعداء دشمن میزم عشق بی سودای زینب هیچ بود کربلا منهای زینب هیچ بود هر که خواهد با حسین گیرد تماس ابتدا باید شود ، زینب شناس لال گردد آن زبان های عناد دخت زهرا ، کی ز سر معجر بداد ؟ ترس دشمن از حجاب زینب است حفظ چادر ، انقلاب زینب است نابکاران مِی گساران جمله مست در مقابل یک اسیرِ حق پرست دشمن او را بر طناب انداخته او به کوفه ، انقلاب انداخته بر سران ظلم ، می تازد چو شیر دشمنان در پنجه ی زینب اسیر عارفان را نقش خاتم زینب است عمه ی مولای عالم زینب است ... .
1. نشستم عشق را.mp3
10.32M
🎤 نشستم عشق را معنا کنم دل گفت یا زینب ... به همت جواد افشانی
1. آسمان خوبی ها.mp3
4.46M
🎤 مادرت آسمان خوبی ها پدرت از اهالی بالا ای که شاگرد اشکِ تو آدم ای هوادار عشقِ تو حوّا گوشه ای از نجابتت مریم شمّه ای از عروج تو عیسی متحیّر ز صبر تو ایوب متوسل به طور تو موسی همه شاگرد مکتبت هستند از مسیحی گرفته تا بودا پرچم کربلا به شانه ی توست ای علَمدار عصر عاشورا فتنه ها را تو بر مَلا کردی کربلا را ، تو کربلا کردی روحِ مضمونِ ناب یعنی تو رمز پاکیِ آب یعنی تو وامدار تلألؤ ات خورشید حضرت آفتاب یعنی تو ملَأَت کُلُّ شی یا زینب! همه با این حساب یعنی تو صاحب رایت ُ القیامِ حسین واژه ی انقلاب ، یعنی تو منجیِ تنگنایِ آخرتی پس حساب و کتاب یعنی تو جنس نوری عقیلۀ عشقی تو بزرگِ قبیلۀ عشقی قصد کرده است خدا جلوه ی دیگر بکِشد سوره یِ مریمی از سوره یِ کوثر بکشد بگذارید همین جا به قدش سجده کنم نگذارید دگر کار به محشر بکشد دختر این است اگر، فاطمه پس حق دارد از خداوند فقط مِنَّتِ دختر بکِشد بال جبریل به این قبّه تمایل دارد تا حرم هست چرا جای دگر پر بکشد ؟ مادر دَهر نزائید و نخواهد زائید آنکه را از سرِ این آینه معجر بکشد ... *یا زینب ... یازینب ...* شاعر :
4_5792012090147343912.mp3
20.07M
سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حاشا که بیابی دل پر درد تر از او آن زن که نبود است کسی مردتر از او زن بود ولی زینت مردی چو علی بود چون فاطمه آن زن ابدی بود ازلی بود زن اوست که هم‌سنگ علمدار رشید است هم مادر و هم خواهر و هم دخت شهید است مردانه سخن با همه مردان و زنان گفت تعریف زن آن بود که زینب به جهان گفت زن قافله سالار اسیران بلا شد زن یک تنه فریاد گر کربلا شد زن خطبه پر طمطره با لحن علی خواند زن معرکه را با نفس فاطمه گرداند زن خوب نشان داد که از نسل خلیل است زن گفت ما هر چه که دیدیم جمیل است زن یکسره از خشم خدا گفت به دشمن زن یک تنه یا ابن طلقاء گفت به دشمن زن یک تنه نگذاشت که اسلام بمیرد یا صبح عدالت همه در شام بمیرد در عقل و عواطف همه را راهبری کرد پیغامبر حق شد و پیغامبری کرد در سلسله‌ی صالحه این نام جلیله‌ست از عقل کل است آن که ملّقب به عقیله‌ست یک روز دفاع از حرم است آبروی ما یک روز دفاع از وطن است آرزوی ما هنگام دفاع از وطن ، او در نیت ماست چون زینب کبری سبب امنیت ماست با آنکه هنوز از غم صد حادثه داغیم با آنکه عزادار غم شاهچراغیم اکنون که نشسته‌است به رخسار زمان گرد هنگام شناسایی مرد است ز نامرد اکنون که ز حد خیل جنایات گذشته است هنگام مدارا و مماشات گذشته است باید که ببخشند همه کم‌اثران را اعدام نمایند همه فتنه‌گران را فرمود خمینی به دل است آنکه ز فریاد یکباره بزن بر سر آن دولت جلاد فریاد ز آمریکا فریاد ز کارش فریاد ز صهیون، سگ زنجیری و هارش مرز علوی نیست دگر عرصه دشمن ایران قدیم نیست دگر عرصه دشمن
. با چادرش قیامت عظما رقم زده بانویِ برتری که جهان را بهم زده در علقمه علم به زمین زَد برادرش در شام و کوفه اوست که حالا علم زده با "یاحسین" گفتن خود عشق می کند او که فقط زِ عشق حسین آه.. دم زده غم های او چو کوه بلند است و اُستوار با صبر خود چه طعنه بر این کوهِ غم زده از کودکی به غصّه و غم مبتلا شده لطمه به صورتش زِ همان سنّ کم زده زینب عفیفه ایست که در راه عفتش معجر نداده، بوسه به دست قلم زده از آسمان بپرس چه شد عاقبت، که او.. در کربلای خونِ خدایش قدم زده! ای"ملتمس"قیام خدا زنده شد از او، او زیرِ تازیانه دَم از این ستم زده.. .
. برای عمـّه یِ شما جشن گرفتیم بیا بیا عزیزِ ما قدمْ گـُذار روی چشم ما حال و هوای سینه را مثل مدینه شاد کن بیا خودت نشان بده به عاشقان دمشق را به جز شما نمی شناسد این ملیکه را کسی بیا بخوان مدیحه یِ زینتِ بیتِ مرتضیٰ مدد بگیر از عقـیلةُ الحـرم بگو حسین جشن دمشق می بَرد دل مرا به کـربلا به عشق خاک کربلا به عشق بانوی دمشق حک شده روی سینه اَم حسینْ پادشاه عشق تو آمـدی که واٰکنی سفره یِ عشق شاه را نشان دَهی به ما مسـیر آفتاب و ماه را تو آمدی که طی کنی پشت سرِ شاه کرم قدمْ قدمْ    پایِ عَلَـم   تمامِ طول راه را تو آمدی آینِـه یِ کـمال مادرت شَوی علی به سوی صورت تو دوخـته نگاه را تو آمدی که سینه زن درک کند روز جزا به زیر چـتر چـادر فاطمی اَت پناه را پناه روز محـشری وارث حُجب کوثری تو مادری...تو حیدری...تو لشکر برادری به روی دست فاطمه خیره به یار می شوی تو با نگاه اوّلت مـَست نگار می شوی حجاب تو نَمایی از حجب و حیای فاطمه به وقت خطبه رعد و برق ذوالفقار می شوی تو حامی ولایتی  مطـیعِ اَمر دلبری پس از ولیِ امر خود طلایه دار می شوی اگر چه دور از حسینْ بی قرار و مضطری به او که می رسی تجـلِّیِ قرار می شوی تو بی قـرار یاری و قـرار قلب عاشقمان سلام ما به صبر تو عمّه یِ صاحب الزّمان سلام بر صبر و نجابت و شکیبایی تو سلام بر زمزمه و خطبه یِ مولایی تو سلام بر مدافـعان حرم مقدّست سلام بر هر که شده عاشق و شیدایی تو سلام بر قافـله و سلام بر نافـله و... سلام بر مَحـاٰرم و غروب تنهایی تو سلام بر روضه یِ تو سلام بر گریه یِ تو سلام بر خرابه و هِق هقُ و لالایی تو صدای هق هقِ دمشق می رسد به گوش ما ندبه بخوان عمـّه بگو أیـْنَ مُعِـزُّالاولیا _ایمانی ✍ ‌.
2. گفتم از کوه بگویم.mp3
2.54M
|⇦•گفتم از کوه... سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج عباس حیدرزاده
. (س) مداح توصیف مقامش جبرئیل است علمِ تمام عالم و آدم قلیل است از نسل حیدر، جلوه ی انوارِ خالق زینب که باشد؟اسوه ی صبر جمیل است کاخ ستم از منبرش گردیده لرزان بعد از علی در خطبه خوانی بی بدیل است نام و مرامش در تضادی آشکارند شرح دلاورمردیِ بانو طویل است دین خدا شد زنده با خون ِ حسینش رمز بقای کربلا را او دلیل است اوعصمت الله باشد و سرِّ ابیها آیینه دار عفت مادر،اصیل است عزت گره خورده به زینب در دو دنیا هرکس ندارد رشته ی مهرش،ذلیل است ✍ .
. |⇦•به نام آنکه... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── به نام آنکه به ما داد درس ایمان را همان که زندگی اش زنده کرد انسان را همان که بر همگان درس عاشقی آموخت ز دستِ لیلی و مجنون گرفت میدان را به نام نامی آن بانویی که با زحمت نشاند بر لبِ عالَم دمِ حسین جان را اگر نبود،نبودیم نوکران حسین میانِ سفره ی ما او گذاشت این نان را همان کسی که همیشه حکایت صبرش صبور کرد دلِ مادر شهیدان را به نام آن زنِ مرد آفرینِ کرب و بلا همان که از دل ما بُرد ترسِ طوفان را کجاست دشمنِ شیعه؟حریف می طلبیم مُریدِ حضرتِ زینب عقیلةُ الْعَربیم دوباره در دلم آشوب محشر کبراست چگونه من بنویسم از آن که بی همتاست گرفته ام به روی دست کاسه ی چه کنم ؟ و مانده ام که بگویم خدیجه یا زهراست ؟ خدا کند که بفهمیم کیست این بانو ؟ شناخت هر که مقامش از اولیاءِ خداست نوشته اند که خیلی به مادرش رفته نوشته اند که خیلی فداییِ مولاست نوشته اند که یک عمر اهل نافله بود مُراد و پیرِ تمامِ نماز شب خوان هاست *حتی شام عاشورا با آن همه داغ سنگین، نماز شبش ترک نشد ، نشسته نماز شب خوند، همان نماز شبی که ابی عبدالله علیه السلام، به ایشان فرمود : خواهرم، منو توی نماز شبت یادت نره ...* نوشته اند از آن دَمْ که چشمِ خود وا کرد اسیر و عاشق و حیرانِ سید الشهداست نوشته اند کِراماتِ کوثری دارد ببین مقام علی را چه دختری دارد رسیده شیعه به اینجا به همّتِ زینب زمین، حسینیه شدبا عنایت زینب چه با شُکوه سپاهی چه لشکری دارد حسینیان جهانند اُمَّت زینب بزرگ و کوچکِ عالَم مُحرمِ هر سال شوند راهی روضه به دعوتِ زینب هزار طایفه در روز اربعین، جا شد میان کرب و بلا با کرامتِ زینب هزار شکر، خدا را که خانواده ی ما شدند نوکرِ دربار و رعیتِ زینب برای دیدن آن جمعه یِ فرج باید قسم دهیم خدا را به حُرمتِ زینب :محمدحسین رحیمیان✍ ــــــــــــــــــ سلام_الله_علیها ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
51957امشب-خدا-به-کوثر-خود-داد-کوثری.mp3
35.03M
|⇦•امشب خدا به کوثر.... سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید مهدی
. سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر من درود باد به ابنا و جدّ اطهر من منم پیمبر خون خدای عزوجلّ که وحی می دمد از نطق روح پرور من مرا به تربیت حیدری کنار حسن برای کرب و بلا پرورید مادر من تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من هماره بر گل روی عزیز زهرا بود نگاه اول من تا نگاه آخر من ز آفتاب قیامت اثر نمی ماند اگر به حشر فتد سایه ای ز معجر من منم پیمبر ثارالله و چهل معراج به پیشباز بلا ثبت شد به دفتر من کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا نهاد بوسه به پیشانی منوّر من نگاه نافذ بابا به صورتم میگفت به حق که فاطمه دوم است دختر من شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا رسد به گوش همه نسل ها ز حنجر من حسین داشت بسی پاس احترام مرا نمی نشست علمدار او به محضر من جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا کنند خم سر تعظیم در برابر من اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام شد این سفر عرفات و منا و مشعر من ز دست رفتم و یکدم ز پای ننشستم هماره محمل من گشته بود سنگر من زمام ناقه من بود اگر به دست عدو سر حسین، سر نیزه گشت رهبر من سرم شکست ولی سرفراز برگشتم اگرچه ریخت ز هر بام، سنگ بر سر من خدا گواست ندیدم به غیر زیبایی زهی عقیده و ایمان و عشق و باور من می بهشت شد، از جام دیده ام جوشید هر آنچه ریخت عدو خون دل به ساغر من قدم قدم همه آب حیات جاری بود به کام خشک شهیدان ز دیدة تر من سخن ز فاطمه گوید به موج حادثه ها نماز و چادر خاکی و ماه منظر من چنان به خطبه گشودم زبان به بزم یزید که لال شد ز سخن، دشمن ستمگر من نمود کاخ ستم را خطابه ام ویران اگر چه دامن ویرانه گشت بستر من عجیب نیست اگر رأس یوسف زهرا ز نوک نیزه بیاید چو روح در بر من رواست مهر بسوزد ز آتش نفسم که داغ ها همه در دل شدند آذر من اگر چه آتش داغ حسین آبم کرد به دادگاه قیامت خداست داور من به جای چادر خاکی، ز طیّ ره گردید غبار، مقنعة گیسوی معطر من جمیل بود به حق خدا جمیل جمیل بلا و داغ دل و غصّة مکرر من نه شام و کوفه و کرب و بلا، قسم به خدا زمانه تا گذرد عالم است محشر من پس از شهادت عباس و اکبر و قاسم: همین زنان اسیرند خیل لشکر من به بیت بیت بلند قصیده ات "میثم" بگیر حاجت خود را هماره از درِ من ✍ .
. گوش کن از دل افلاک خبر می آید به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید سوره صبر در آغوش سحر می آید شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر فاطمه دختری آورده برای حیدر دختری آمده تا همدم مادر باشد دختری آمده تا حیدر حیدر باشد خواهری آمده عشق دو برادر باشد گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد عصمت و عفت و تقواش همه مادری است به خداوند قسم لایق پیغمبری است فاطمه محو گل روی درخشانش بود مرتضی زمزمه میکرد و غزلخوانت بود گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود احمد آنروز چه می دید که گریانت بود احمد آنروز تجلی رسالت را دید یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟ قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را یا که تشریح کند قلهء اهداف تو را عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات به گل روی بهشتی تو بانو  صلوات بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد دست در دست شدی گریه ات آرام نشد دیدی از دور و برت عطر کسی می آید مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید چشم بر  هم زدی و عشق مجسم آمد بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد اشک از گوشهء چشم همه آن دم آمد کودکی سوی تو با دیدهء پر نَم آمد گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب کمی آرام عزیزم که حسینم زینب بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است پیش تو عشق حسین ،اصل سلوک و سِیر است سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی کعبهء عشق برادر شدی و محترمی مریم از جام حیای تو چشیده است نمی نائب فاطمه، صدیقهء ثابت قدمی کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست جای امثال شما در کُره خاکی نیست چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست داغها دیده ای اما لب تو شاکی نیست چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود در دل جهل زمان شمسهء تابنده شود با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود روی نی گفت برادر همه جا در هر راه طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله ای تمنای دل خون خدا یا زینب در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر ✍ .
. فاطمه ترین سلام چشمه ي بقا ، سلام فخر اوليا سلام نجمة السما ، سلام مرد كربلا سلام فاطمه ترين ، مليكه عرش برين دست خدادرآستين،سلام اُخت ُ الشهدا سلام بي بيِ گلم ، بهانه ی توسلم مهرتودرآب وگلم سجده به خاك تو روا بنام نامي ولي ، به ذوالفقارسيقلي قسم به حضرت علي تويي قدرتويي قضا كفيله اي كامله اي ، وجيهه اي فاضله اي تودرد راحوصله اي به غصه داده اي شفا سيدة الـعقائلي ، رفيعة المـنازلي مُحلِل المسائلي ، دقيق مثل مرتضي شجاع وبي واهمه‌اي تو عرش را قائمه‌اي ادامه ی فاطمه اي ، شفيعه روز جزا رَضيعة ُ الولايتي ، مليكه ی قيامتي چوكوه پرصلابتي وصف تو كار انبيا بليغه ای،فصيحه ای، عليمه ای، فهيمه ای حكيمه ای ،كريمه ای ، اَجَلّ ِ نعمت خدا وقار در كمال تو ، جلال در جمال تو شكوه بي زوال تو ، نميرسي به انتها نائبةُ الامامي و ، واجب الاحترامي و تيغه ي در نيامي و ، صِـدرنشين انّما وَليدَة الفِـصاحتي ، اصیل و با درایتی چه ساحتي مساحتي ، شبيه ام النجبا شريكة الشَهيدي و...درعشق روسفيدي و... جميل ، هرچه ديدي و ... و البلا ُٕ لِلوَلا چه كوثري چه دختري چه خواهري چه ياوري چه مادر ِ برادري ، تويي عزيز مجتبي توفاتح الفتوحي و پير و مرادنوحي و برتن خسته روحي و عصاره آل عبا به فاطمه سليله اي ، سَيدةُ الجَليله اي تومريم قبيله اي ، دراوج عفت وحيا به سينه رمزورازي و... غرورجانمازي و... فراز در فرازي و... شأن نزول هل اتي معني خيرالعملي ، فاطمه در تو منجلي عابده ي آل علي ، تويي تو قبله ی دعا تومنحصر به فردي و اميردرنبري و ... تو مرد مرد مردي و شكوه قدرت خدا اسوه شده زندگي ات عبادت و بندگي ات شيوه رزمندگي ات ، مشق شب فرشته ها محورعالميني و ... فروغ مشرقيني و... توبعثة الحسيني و... بطلة ارض كربلا غصه وغم مجانبت مرثيه قوت غالبت سلام برمصائبت سلام دائم البكا ... ✍ .
. دلا مژده که امشب جشن یــار است شب میــلاد زینب آن نگــــار است جهان خُـــــرم زِ یُمــــن مقـــدم او دل اهــــل ولا فصــــل بهــار است منـــــور گشتــــه بیت شیـــر خیبـر دل زهــــرا و حیــدر بی قرار است ملائک صف به صف با شاخه ای گل برای دیدنــــش  بی اختیــــار است چه زیبا دختری مـَـه رو و خوش خو به حیدر هــــدیه از پروردگار است مدینه شــــد چراغــــــان نور باران خلایق بهــر زینب ریزه خوار است خدا نــــوری زایمـــــان آفـــریده درون خلقتش این شاهکــار است علــــی بابا و زهـــــرا مـــــادر او برای تــــازه مولـــود افتخار است چه زینب صاحب فضل و کرامت چه زینب کوه و دریای وقار است چه زینب صــــــولت او مرتضایی چه زینب خصلتش زهرا تبار است چه زینب در بلاغت چـــــون پیمبر چه زینب نطق او چون ذوالفقار است چه زینب خواهـــــــر شاه شهیدان به دشت کــربلا غمخوار یار است نگهبان حــــــــریم آل عصـــمت قوی دل شیر زن بـــــا اقتدار است بگـو ای (پوریا ) دخـــــت ولایت سراپا عشق و غیرت حق شعار است .
. آمده زینب شود زهرا شود کوثر شود بین فرزندان عصمت بهترین دختر شود دختر انسیه الحورا چه می دانی که چیست آمده مریم شود حوا شود هاجر شود آمده تا پله ای از هر چه مریم ، بیشتر آمده تا پله ای از فاطمه کمتر شود آمده تا در بلاغت مثل زهرا گل کند آمده تا در فصاحت حیدری دیگر شود وارث نهج البلاغات و فصاحات خداست مثل جدش می تواند صاحب منبر شود خاندان وحی دارد معجزاتی این چنین زن ندیدم در ابهت مثل پیغمبر شود آمده تا کوه ها مغرور تر گردن کشند سرو را قامت شود، در استقامت سر شود آمده در روشنای چشم های اهلبیت چشم را روشن کند یک جا چهل اختر شود بس که عمری با برادرهای خوش منظر نشست می تواند سال ها این گونه خوش محضر شود دختر است و در سجایا پا به پای مادر است می تواند پس خطاب سوره ی کوثر شود این چنین با آیه های نور بخش کوثرش می رود در کربلا تا شاهد وانحر شود فصلی از نیلی کبودی های مادر سهم اوست در مدینه یاس بوده شام نیلوفر شود اذن اگر باشد که شمشیری به دستانش دهند می تواند در رشادت صد علی اکبر شود دو پسر نذر برادر کرده تا ظهر عطش دست های حضرت عباس را خواهر شود روی تلّ زینبه ایستاده مثل کوه تا اگر لازم شود خواهر شود مادر شود نیم روزی بیشتر در کربلا فرصت نداشت جلوه اش خواهی ببینی باش تا محشر شود زن ندیدم با اشاره کوفه را سازد خموش جای آن دارد که او فرمانده ی لشکر شود تا بماند کربلا در ذهن مغشوش زمین مثل زینب یک نفر باید روایت گر شود مهر زینب نور قلب و نام زینب نور چشم ذکر یا زینب از این پس نقش انگشتر شود جای آن دارد تمام کهکشان های خدا بر زمین آید فدای دختر حیدر شود .
. گمان کن که با کعبه همسایه ای پی حفظ چندین هزار آیه ای و حتی اگر غرق سرمایه ای بدان بی علی پست و بی مایه ای خود کعبه هم می رود صبح و شام به دیدار حیدر علیه السلام علی نزد حق است و حق با علیست مسیر الی الله تنها علیست مپرس از چه ذکر لب ما علیست عبادت همین گفتن یا علیست اگر که خدا خواندن او بد است بشر خواندنش کفر صد در صد است همیشه خدا بود هم صحبتش به محراب خم شد فقط قامتش خدا نیز در پاسخ طاعتش به او دختری داد شد زینتش ندیده فلک اینچنین دختری که بر خلق عالم کند سروری از افلاک تا خاک پرواز کرد برای برادر کمی ناز کرد در آغوش او چشم را باز کرد سپس پرده برداری از راز کرد چنین گفت چشمش به ماه منیر امیری حسینٌ و نعم الامیر نگاهش دوای تب پنج تن حضورش چراغ شب پنج تن چه بنویسم از کوکب پنج تن شده قبله ام زینب پنج تن به طغیان کشانده جنون مرا به پایش بریزید خون مرا چه خوب است امشب خدا خواستن طلا نه دل مبتلا خواستن هر آنچه که خوب است را خواستن خلاصه فقط کربلا خواستن تمام سحر ذکر یا رب بگو همه حاجتت را به زینب بگو چنان مادرش عالمه زینب است به بیت علی قائمه زینب است به غم های او خاتمه زینب است پس از فاطمه، فاطمه زینب است زمان دعا نوحه دم داده ام خدا را به زینب قسم داده ام چو با او کسی همنشین می شود یکی از بزرگان دین می شود یکی مثل ام البنین می شود که روزی قمر آفرین می شود به ام البنین مرحمت کرده است ابالفضل را تربیت کرده است اباالفضل حالا هوادار اوست اباالفضل ماه شب تار اوست ابالفضل امروز علمدار اوست و  کار دفاع از حرم کار اوست خوشا آنکه او انتخابش کند فدایی زینب خطابش کند ۱۴۰۲ ✍ .
. از گوشه ی چشمی که بزرگی بنماید ذهنم به نظر گوهر مضمون بسراید اشک قلم از گوشهء چشمان ورق ریخت تا جوهر این شعر ز خون جگر آید نه مریم و نه آسیه،نه هاجر و حوا در آنچه که زینب محکش خورد نپاید مثل حسنین و علی و خویش و خدیجه است جز فاطمه کس دختر اینگونه نزاید جوشانده و می نیست که مستش شدم، این ظرف آشی است که با دست خودش هم زده شاید   کی کار کویر است که از آب بگوید زینب فقط آن است که ارباب بگوید   یک پارچه اشک است و مطّهرتر از این نیست دیپاچه ی نور است و منوّرتر از این نیست گفتند که دختر شده اما همه دیدند شش سال دگر بانویِ مادرتر از این نیست در کوفه همینکه به روی ناقه سخن گفت دیدند در این معرکه حیدرتر از این نیست دین را گره بر معجر خود زد همه جا برد جز احمد مختار پیمبرتر از این نیست در گوشه ی اقلیم قدمهای تو هستیم جنت به خداوند قسم سرتر از این نیست   ما را ببر از ما که فقط مست تو باشیم چون جام بلا منتظر دست تو باشیم   نامش سر هر میکده هر باده نشسته مهرش به دلِ هرکسی افتاده نشسته او آیت عظمایِ خدا روی زمین است از اوج کمال است چنین ساده نشسته ارباب شده ملتمس دست قنوتش هر وقت که زینب سر سجاده نشسته در گوشهء ویران نه که از پای فتاده جان را وسط دشت بلا داده نشسته در خمیه دعا کرده حسینش زده شمشیر پشت سرِ هر شیر نری ماده نشسته   عالم شده زیر و زبر از سوزِ صدایش لاحول ولا قوة الا به خدایش   با غصه کنار آمد و با درد مدارا پرورده به چشمان خودش اشک و بکا را چون عالمه ی غیر معلم شده باید بنشیند و تفسیر کند حرف خدا را بیدار شد از خواب خبر داد که دیشب با دست خودش پس زده طوفان بلا را خورشید عقب رفت و سحر ماند که زینب با روسری اش وفق دهد شمس و ضحی را ای حضرت مجذوب خدا جاذبهء رب با یک نظرت بنده کن این سر به هوا را   سرباز سپاه تو شدم از کرم تو هیهات کسی کج برود در حرم تو   لب باز کن از دل ولی از رنج خزان نه فریاد کن از ظلم ولی از آه و فغان نه ناله بزن ای شمر رها کن سر او را اَخنس بزن اما نوک نی را به دهان نه وقتی که نگهبان تو سرهای بریده است رفتن وسط جمعیت خیره سران نه با کعب نی افتاد به جان بدنت آه خم کن کمرت را ولی از بار گران نه گفتی بنویسند به پیشانی آفاق سر تشنه بریدن بغل آب روان نه   ای آنکه رسیدی همه گفتند حسینی چون پنج تن آل عبا نور دو عینی ۱۴۰۲ .
Veladat_Hazrzat_Zeinab_Karimi_1402_a.mp3
10.55M
زینب رسید و خاک جهان عطر و بو گرفت دنیای شیعه از نفس‌اش آبرو گرفت 🌺 کبری سلام الله علیها 🎤حاج
. گلستان امامت را گلی یکدانه پیدا شد یَمِ مواج رحمت را یکی دُردانه پیدا شد به گِرد شمع عشق و معرفت پروانه پیدا شد برای جان عالم جان و هم جانانه پیدا شد که از بیت علی امشب نوای شوق می آید که طبع من ز شادی بر سریر ذوق می آید علی امشب ز خوشحالی تبسم بر لب آورده غم هجران زهرا را به پایان زینب آورده به دنیا فاطمه نوزاد خود را امشب آورده علی گردیده شادان ، فاطمه زِینِ اَب آورده همه خوشحال و خندانند از میلاد نور امشب شده چشم نبی روشن ازین جشن و سرور امشب به دنیا کوثر پیغمبرِ حق کوثر آورده برای مرتضی زهرای اطهر دختر آورده ز دریاب ولایت شیر حق را گوهر آورده حسین بن علی را اُمِّ اَب یک خواهر آورده قدم زد در جهان زینب که الگوی زنان گردد که روشن از وجود او زمین و آسمان گردد به دنیا آمده تا رهبر خیل زنان گردد چراغ روشنی در ظلمت مُلک جهان گردد که استاد وفاداری به هر پیر و جوان گردد که عشق آموز خیل کاروان عاشقان گردد علی را مونس و بر فاطمه جان است این دختر حسین بن علی را جان و جانان است این دختر امیر کاروان عشق و ایمان است این دختر به مُلکِ معرفت سرخیل و سلطان است این دختر سفیر عاشقان و محو جانان است این دختر زبانش بهر دشمن تیغ برّان است این دختر علی را وارث نطق و بیان و علم و دین باشد چو زهرا مادرش حُورایِ در روی زمین باشد کجا وصفش توان کردن که حُورائیست چون زهرا کجا مدحش توان گفتن که زهرائیست چون زهرا به علم و معرفت دردانه ی یکتائیست چون زهرا به گلزار ولایت گلشن آرائیست چون زهرا بُوَد زَینِ اَب این دختر که مادر بر جهان باشد که دین از نطق شیرینش همیشه جاودان باشد مبارک باد یا زهرا که نورِ بحر و بر زادی تو هستی کوثر و کوثر بر ابناءِ بشر زادی تو زهرا هستی و زهرا و مانندی دگر زادی حسین بن علی را یاور و نور بصر زادی خدا از بهر قرآن یاور و یار آفرید امشب برای قهرمان کربلا دلدار و غمخوار آفرید امشب به روی دوش زهرا یاور دین خدا را بین فراز عرش حق محبوبه ی عرش خدا را بین به روی دست زهرا مصدر مهر و وفا را بین به گلزار ولایت غنچه ی سرخ ولا را بین که نخل عصمت پیغمبری امشب ثمر داده خدا بر آسمانِ غیرتِ هستی قمر زاده چه شور محشری در خانه ات برپاست یا زهرا که بر بال ملائک پای انسان هاست یا زهرا ز تبریک ملائک خانه پر آواست زهرا مبارک بادشان تا عرصه ی اعلاست یازهرا مبارک باد یا زهرا تو را میلاد فرزندت هزاران آفرین بر جان این محبوب دلبندت علی جان زینبت آمد مبارک باد مولا جان که جان در این تنت آمد مبادک باد مولا جان صفای گلشنت آمد مبارک باد مولا جان صفای دامنت آمد مبارک باد مولا جان برای جسم عشق و معرفت او جان جانان است برای حفظ ارزش های عاشورا نگهبان است سلام الله علیها . https://eitaa.com/emame3vom/86297 . آسمون امشب ستاره بارونه ستاره بارونه ، ستاره بارونه داره زیر لب ، یا زهرا میخونه یازهرا میخونه ، یازهرا میخونه اومده از راه یه کوثر دیگه ، یه حیدر دیگه ، زینب رسیده طرح چشمای ، پر آیه ی زینب ، خیلی به چشمای مادر کشیده قدر و کوثر اومده وصف حیدر اومده زینب زینب شأن چشماش عادیات روی لبهاش بینات زینب زینب یازینب یازینب بند دوم هرکسی قلبش اهل یجاییه ، اهل یجاییه ، اهل یجاییه دل من امشب کرببلاییه ، کرببلاییه ، کرببلاییه نره سوریه هرکی هواییه ، هرکی هواییه ، هرکی هواییه خود زینب امشب کربلاییه ، کرببلاییه کرببلاییه هرکسی عیدی میخواد باید همراهم بیاد تا شش گوشه داده حاجاتو خدا دست شاه کربلا و شش گوشه بند سوم جبل الصبره و عصمة الصغری ، صدیقه ی کبری و روح ایمان رو لبش از وقتی دنیا اومد دم شد یا حسین جان حرمش حالا شد پادگان واسه اون عاشقایی که از سر گذشتن مردایی که عشق زینبو با خونه توی رگهاشون اینجور نوشتن که دنیا میخوره نمک از زیر پاش جانم زینب که دنیا اومده آره صبر از نگاش جانم زینب ✍ اجرا و 🎤 .
. بانوی برتر با چادرش قیامت عظما رقم زده بانویِ برتری که جهان را بهم زده در علقمه علم به زمین زَد برادرش در شام و کوفه اوست که حالا علم زده با«یاحسین»گفتن خود عشق می کند او که فقط زِ عشق حسین آه.. دم زده غم های او چو کوه بلند است و اُستوار با صبر خود چه طعنه بر این کوهِ غم زده از کودکی به غصّه و غم مبتلا شده لطمه به صورتش زِ همان سنّ کم زده زینب عفیفه ایست که در راه عفتش معجر نداده، بوسه به دست قلم زده از آسمان بپرس چه شد عاقبت، که او.. در کربلای خونِ خدایش قدم زده! ای«ملتمس»قیام خدا زنده شد از او، او زیرِ تازیانه دَم از این ستم زده.. .