eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
37.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙| امید دارم در شلوغی قیامت در بین جمعیت مرا حیدر ببیند دستان حیدر روز رستاخیز باز است عالَم علی را صاحب محشر ببیند
سلام_الله_علیه فرق دارد جلوه‌اش در ظاهر و معنا حرم گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم کل معصومین مُعزّالمؤمنین در عالم‌اند قبرشان قبله‌ست حالا بی‌حرم یا با حرم یک حرم در زینبیه، یک حرم در شهر قم یک طرف زائر فراوان، یک طرف تنها حرم مرتضی و فاطمه از هر نظر مثل هم‌اند در نجف دارند با هم حیدر و زهرا حرم اوج غربت در کدامین داغ معنا می‌شود این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟ فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگِ قبر خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم شادی واهی کنید امروز را وهابیون چون که می‌سازیم با قتل شما فردا حرم در مدینه کاخ‌ها با خاک یکسان می‌شوند بعد از آن، از دور چون دُرّ می‌شود پیدا حرم گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم یک سوی زینب حرم، یک سوی دیگر قتلگاه پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم ناله می‌زد مادری با اشک، واویلا حسین ناله می‌زد خواهری با اشک، واویلا حرم ✍ ایام .
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداح: هر که جز تو رفیق راهم شد باعث جرم و اشتباهم شد دیگر از تو جدا نخواهم شد بهترین یار، یار دیرین است از وفاتم که می شوی آگاه حتم دارم که میرسی از راه السلام علیک یا ارباب اولین ذکر بعد تلقین است 🖋️
. علیه‌السلام در بهار زندگی رنگ خزان را دیده‌ای هرچه را مقتل روایت‌کرده آنرا دیده‌ای سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی تشنه لب سوزان‌ترین روز جهان را دیده‌ای روز عاشورا میان خنده‌های کوفیان نالهٔ پیری به بالین جوان را دیده‌ای در تمام عمر اگر می‌سوختی مثل رباب روی دوش حرمله تیر و کمان را دیده‌ای در میان خیمه‌ها وقت غروب آفتاب لحظه لحظه اضطراب عمه جان را دیده‌ای خاک عالم بر سرم در زیر سم اسب‌ها جسمِ عریانِ بزرگِ خاندان را دیده‌ای از درون‌خیمه‌هایی که در آتش سوختند گوشواره بردن غارتگران را دیده‌ای وقتی از زحم زبان کوفیان راحت شدی تازه بعدش شامیان بد دهان را دیده‌ای در کنار عمه‌جان در مجلس‌نامحرمان بر لب قاری قرآن خیزران را دیده‌ای داغ‌هایی که شمردم شمه‌ای از داغ توست هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیده‌ای ................ علیه‌السلام ✍ بهترین پیشه در این شهرِ غم، آهنگری است گوشه تا گوشۀ بازار، پر از مشتری است درددل‌های غریبِ پدرت یادت هست؟ رسم‌این‌شهرهمان‌است، ستم‌پروری است طوعه دیشب سر سجاده که حالم را دید خوب دانست که این نافلۀ آخری است یابن‌عم، موسم غربت که رسد، می‌بینی بدترین غصّۀ شه، ساعتِ بی‌لشکری است هرکه اوّل سر مهمان شدنم دعوا داشت حال در سنگ‌زدن پیش‌تر از دیگری است من و تو بعد شهادت، سه شباهت داریم شاهد اوّلم این گیسوی خاکستری است مثل تو هتک شود حرمت رأس و بدنم آری این لازمهٔ نوکری و سروری است لیک بین تو و من هست تفاوت بسیار ای که بر هر المی داغِ تو را برتری است نه کنار سر من نوحه کنان مادر من «یا بُنَی» گوید و جانش به لب از مضطری است نه زمانی که کشانند تنم را بر خاک خواهرم ضجه‌زنان گرم تماشاگری است ای سلیمانِ وجود عزمِ رهی دیگر کن که در اینجا سخن از غارت انگشتری است .......... . یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن ما را غلام حضرت باقر حساب کن آقا عنایتی بده بر سینه ناله را پر کن ز داغ کرببلا این پیاله را ای باغبان ساقه شکسته به ما بگو داری به باغ سینه غم چند لاله را؟ یا حضرت غریب بمیرم برای تو طی کرده ای چگونه تو این چند ساله را؟ دیدی که رأس جد غریبت به نیزه شد دیدی به چشم خود شب غسل سه ساله را دارم به سر زیارت قبر بقیعتان امضا بزن به دست خودت این قباله را یا رب تو دیده را ز غمش پر ز آب کن ما را غلام حضرت باقر حساب کن ميلاد يعقوبی .
. ای چشم، یاد دشت عطش، مثل رود باش ای اشک، لحظه لحظه به فکر فرود باش خود را شبیه پرچم او سربلند کن تعظیم کن به ساحت او، در صعود باش صاحب عزا مقابل در ایستاده است در لحظه‌ی ورود سرا پا درود باش حسرت به دل به صدر مراسم نظر مکن اما به چای ریز عزایش حسود باش مِهر حسین، مُهر قبول نماز ماست تنها به روی تربت او در سجود باش جمع است آب، دور درختان بارور خواهی که غرق جود شوی اهل جود باش یک سکه نذر او کن و صد سکه پس بگیر اینجا بدون هیچ ضرر غرق سود باش مادر میان روضه به یاد تو بوده است امشب به یاد آنکه به یاد تو بود، باش ارباب تو مقابل ظالم قیام کرد حالا تو هم مقابل ظلم یهود باش در خاک خفته‌اند جوانان بی شمار فرصت کم است گریه کن ای چشم، زود باش.. ✍ .......... این خیمه، این حصن حصین را دوست داریم این روضه‌های آتشین را دوست داریم با گریه‌های خود حماسه خلق کردیم اشک بصیرت‌آفرین را دوست داریم " اِنَّ مَعی رَبّی سَیَهدین " بر لب ما تکرار آیات مبین را دوست داریم " اَلعِزَّةُ لله " نقش خاتم ماست همواره این نقش نگین را دوست داریم اسلام آل الله اسلام سیاسی‌ست ما اعتقادی اینچنین را دوست داریم " هَیهات مِنَّ الذِّلَّه " ما را رهنمون شد تبیین دستورات دین را دوست داریم دست ولیّ امر ما در دست مهدی‌ست این باور و فهم و یقین را دوست داریم ایران مان ملک امیرالمؤمنین است با جان و دل این سرزمین را دوست داریم فرمود پیغمبر یدالله است حیدر دست خدا در آستین را دوست داریم هرکس ندارد چشم دیدن، کور گردد نسل امیرالمؤمنین را دوست داریم بین الفبا، حا و سین و یا و نون را این حرف‌های دلنشین را دوست داریم بیش از هر آنچه عاشق نام حسینیم کار جنون است، این طنین را دوست داریم با " اَلبَلاءُ لِلولا " مأنوس هستیم سختی راه اربعین را دوست داریم شوق شهادت حسرت دیرینه‌ی ماست شمشیرهای در کمین را دوست داریم وقتی سر ما را به دامانش بگیرد آن لحظه‌های واپسین را دوست داریم :: مرثیه خوان روضه‌اش روح الامین است آن که سرش بر نیزه جسمش بر زمین است .
. سلام_الله_علیه با پدر دوس نداشتم وسط هلهله ها پاتو به معرکه باز کنم ببخش کوفیای لعنتی باعث شدن جلو تو پامو دراز کنم ببخش چرا غصه میخوری عزیز من تو از امروز منو بیشتر داری که یه زمانی یه علی داشتی ولی حالا صدتا علی اکبر داری که برو خیمه ولی خواهش می کنم دستای خونیتو پاک کنی بری بردنم به خیمه خیلی مشکله کاش منو همینجا خاک کنی بری جلوی خنده دشمن نباید غمی که داریم و آشکار کنیم خیلی دلشوره ی عمه رو دارم اگه از خیمه بیاد چیکار کنیم اگه پا نشی بری عمه میاد قصه مدینه تکرار میشه ها زبونم لال وسط نامحرما مثه مادرت گرفتار میشه ها پشت اون دری که آتیشش زدن هر چی اومد سرمون بسمونه نزا دیگه چادری لگد بشه چادر مادرمون بسمونه ✍ ............. . 🎤 با رفتنت ای اکبرم، "نور حرم رفت ۲" بال و پرم بودی ولی، "بال و پرم رفت ۲" ای قوت قلب حرم ای نور چشم مادرم پاشو بریم ای اکبر من پاشو غریبی‌مو ببین پاشو دیگه از رو زمین پاشو بریم پیغمبر من این دفعه گرگا یوسف دریدن باید بسازم با دل بریدن " وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی " با ناله‌هات توی حرم، "تاب‌وتب افتاد ۲" بابای پیرت بی‌هوا، "از مرکب افتاد ۲" سخته چقد داغ جوون از زانوهام رفته تَوون صورت رو صورتت میذارم داغت شکست پشت منو جسم کَمت کشته منو داره میره صبر و قرارم دشمن با خنده میزد کنایه قرآنت آخر شد آیه آیه " وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی " از سفره‌ی کرامتت، "پر شده صحرا ۲" پاشو ببین بالاسرت، "اومده زهرا ۲" میشه مگه یادم بره سنگینی خود و زره آورده بود جونت را بر لب دور از نگاه خیمه‌ها می‌پیچمت توی عبا ای وای اگه زینب ببینه میبینی از پا افتاده بابا مثل تو قلبم شد اِرباً اِربا " وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی " * شاعر: ✍ 🔊 دانلود سبک 👇 https://emam8.com/upload/maddah/sabks/10/98/12/[006]_Fadaeian_Moharam_9807_04_1582367511.mp3 این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/62329/ .
. سلام_الله_علیه دنیا و زیر پرت می‌گردونم دشمنو دور سرت می‌گردونم حتی با این کمر شکسته هم اجازه بدی برت می‌گردونم تو امید آخر منی بمون تکیه‌گاه خواهر منی بمون نزا دنیا رو سرم خراب بشه تو ستون لشکر منی بمون تو باشی حرمله جرأت نداره که بخواد تیر سپر در بیاره پاشو کارشو تموم کن و نزار پاره پاره شه گلوی شیرخواره تو بری خون به دل ما میکنن مارو با خنده تماشا میکنن پاشو و ببین که از حالا دارن قتلگاهمو مهیا میکنن تو بری خیلی حسین تنها میشه چشمای خواهرمون دریا میشه سر اینکه سرمو کی ببره میون شمر و سنان دعوا میشه خزون زندگیمو بهاری کن یه‌بار دیگه حسین و یاری کن لرزه افتاده به جون بچه ها رسیدن حرم، پاشو یه کاری کن ✍ .
. عج شبیهِ خیمه تو در جهان عِمارت نیست سحر به خانة تو در زدن ، مِرارت نیست لباس سلطنت ما لباس نوکری است اگر غلام نباشیم ، جز حِقارت نیست میان هیئت تان دائم الوضو شده ایم کسی که گریه کُنت مانده بی طهارت نیست پدربزرگ مرا ، سفره ات بزرگش کرد تنور خانة او ، بی تو پُر حرارت نیست « رفیق ! کار خودت را گره نزن به کسی بجز امام زمان ، هیچکس کنارت نیست » گذشت ماه محرم ، گذشت کن از من بخر مرا و ضرر کن ، در آن خِسارت نیست دلم گرفته برای اذان شهر نجف مرا فدای علی کن ، اگر جِسارت نیست دوباره تشنه شدم ، تشنة ضریح حسین که غیر بوسه به خاک حرم بِشارت نیست خرابی دل ما را خودت دُرُستش کن مگو که قسمت ما ، اربعین زیارت نیست هلال کوفه رسیده به شام ، وای از شام کجاست عمه تان ، شأن او اِسارت نیست سنان و شمر ، دو تایی خجالتش دادند که رقصِ سر ، روی نیزه بجز شرارت نیست « برو سنان طَلَبَت را گرفته ای ز حسین میان قافله چیزی برای غارت نیست ......... . بیابان در بیابان در بیابان گریه می‌کردم تمام راه را از تو چه پنهان گریه می‌کردم تمام راه را با حرمله طی کرده‌ام بابا کمان در دست او بود و کماکان گریه می‌کردم خبر دارم که می‌دانی مرتب زجر می‌دیدم پیاپی زخم می‌خوردم، فراوان گریه می‌کردم صدای گریه‌هایم زجر را آزار می‌داد و هراسان بی صدا با چنگ و دندان گریه می‌کردم تو روی نیزه‌ها غرق تلاوت بودی اما من بدون وقفه با صوتت به قرآن گریه می‌کردم سرت خورشید بود و در میان آسمان بودی ولی من ابر بودم مثل باران گریه می‌کردم نمی‌خندند لب‌هایی که با آن ذکر می‌گفتم نمی‌بینند چشمانی‌ که با آن گریه می‌کردم در آن ساعات پایانی شبیه مادرم زهرا چه مشکل راه می‌رفتم، چه آسان گریه می‌کردم ✍ ...... 📋 شبیه خیمه‌ی تو در جهان عمارت نیست (ع) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبیه خیمه‌ی تو در جهان عمارت نیست سحر به خانه‌ی تو در زدن مِرارَت نیست لباس سلطنت ما، لباس نوکری است اگر غلام نباشیم جز حقارت نیست میان هیئت تو، دائم الوضوء شده‌ایم کسی که گریه‌کنت مانده بی‌طهارت نیست پدربزرگ مرا سفره‌ات بزرگش کرد تنور خانه‌ی او بی‌تو پُر حرارت نیست رفیق کار خودت را گره نزن به کسی به جز امام زمان هیچ کس کنارت نیست گذشت ماه مُحَرَّم، گذشت کُن از من بخر مرا و ضرر کن، در آن خسارت نیست دلم گرفته برای اذان شهر نجف مرا فدای علی کن اگر جسارت نیست دوباره تشنه شدم، تشنه‌ی ضریح حسین که غیر بوسه به خاک حَرَم بشارت نیست خرابیه دل ما را، خودت درستش کن مگو که قسمت ما اربعین‌ زیارت نیست هلال کوفه رسیده به شام وای از شام کجاست عمه‌یتان، شأن او اسارت نیست سنان و شمر دوتایی خجالتش دادند که رقص سَر روی نیز به جز شرارت نیست برو سنان طلبت را گرفته‌ای ز حسین میان قافله چیزی برای غارت نیست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 بابا می‌خوای یه ذره جلوت راه برم (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا به یه نفری پول داده و همچین که وارد شهر شام شدند، همچین که دید آقا رو شناخت پول بهش داد گفت:« میشه یه درخواستی ازت بکنم»؟! - جونم آقا! - اگه میشه این پولها رو بده به کسایی که نیزه‌ها رو حمل می‌کنند بگو نیزه‌ها رو جلو‌تر ببرند اینا کمتر به این زن و بچه نگاه کنند. بابا می‌خوای یه ذره جلوت راه برم ببینی راه رفتن من و می‌بینی یاد چی میوفتی؟! یاد چه کسی میوفتی؟! همه دیدن این سر رو گذاشت توو طَبَق یه دست به کمرش گرفت، شروع کرد دور خرابه راه بره هی می‌گفت:« بابا! پاهام خیلی درد می‌کنه، صورتم خیلی می‌سوزه، بازوم خیلی وَرم کرده. بابا! اصلا بزار نشونت بدم ببین پهلوم جای پای اون نامرد روشه. بابا جان! اصلا به موهام نمی‌تونم دست بزارم آخه هر وقت می‌خواست من و سوار ناقه کنه من و بغل نمی‌کرد، موهای من و می‌گرفت». ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 همه‌ی خرابه غرق غم شده همه‌ی خرابه غرق غم شده یه شیرین زبون دیگه کم شده یه امامزاده توی خرابه موند حالا دیگه خرابه حَرَم شده طفل دلشکسته کی دیده بگه یه سه ساله خسته کی دیده بگه شایدم دیده باشه کسی ولی تشییع نشسته کی دیده بگه عمه دست غم روی کمر داره از کبودیِ تنش خبر داره رباب از رو تجربه بهش می‌گفت قبرش و عمیق بِکَن خطر داره کاش ماهم به فکر آینده بودیم قبر بچه‌م و عمیق کَنده بودیم کاش لحد براش می‌ذاشتیم و حالا کمتر از شیرخواره شرمنده بودیم رفت و بین بچه‌ها جاش خالیه توو نماز جماعتا جاش خالیه وقتی که چهلم باباش میشه اربعین توو کربلا جاش خالیه .
Haj Meysam Motieeshab29safar1402[02].mp3
زمان: حجم: 15.54M
▪️به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید () 🎙 حاج 🏴 فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود ، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود ، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آن که را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید دو ماه گریه برای حسین باعث شد که رزق اشک حسن را خدا به ما بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن این چنین بلا بخشید گمان دیگرم این است که دم آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید شاعر:
. آه از این روزگار پر حسرت آه از این سرنوشت آه از غم باز دوری دوباره دلتنگی بازهم بغض و گریه ی نم نم روز وصل نگار نزدیک و همه یاران به راه افتادند منِ جامانده سخت غمگین و همه ی زائران او شادند او خودش شاهد است تا امروز چقدر التماس کردم من باورم نیست اربعین برسد دور شش گوشه اش نگردم من بحثِ خوب و بد است یا همت مانده ام! علت نرفتن چیست؟ هرچه باشد تحملش سخت است دوری از کربلا که آسان نیست گر چه عمریست اهل میکده ام اربعین آمد و نیامده ام جمع مستان به کربلا راهی کاش میشد می آمدم من هم زائران حرم خداحافظ! پسر فاطمه مرا نخرید چشم من نیست لایق دیدار پس دلم را به کربلا ببرید... ✍ .
. از کجای ماجرا برات بگم از کدوم دشمن بی حیات بگم اگه قول میدی که طاقت بیاری یه کم از حال مخدرات بگم میگم اما همه جاشو نمیگم بازار و شلوغیاشو نمیگم یکی از دخترا خیلی ساکته ترسیده ولی چراشو نمیگم خدا میدونه چقد پسته یزید خسته شد چوب و نشد خسته یزید بمیرم واسه لبت قاری من الهی که بشکنه دست یزید من چهل روز پیش و یادم نمیره داغ قوم و خویش و یادم نمیره چه شبی بود شب شام غریبون خیمه و آتیش و یادم نمیره نه سری برات گذاشتن نه تنی نه کفن داشتی و نه پیرهنی به زیر بارش تازیونه ها رفتیم از کنار تو چه رفتنی سر تو رفت و روی نیزه نشست سر من با چوب سر نیزه شکست دستی که سر تورو بریده بود با طناب دستای خواهرت رو بست وقت سر بریدنت من نبودم بوریا شد کفنت من نبودم این چجور خواهری کردنه آخه وقت تدفین تنت من نبودم شب دفن مادر و یادته که سکوت و چشم تر و یادته بابامون خیلی خجالت زده بود شرمش از پیمبر و یادته که حالا اونی که تو حسرته منم اون که لبریز ندامته منم نیاوردم با خودم رقیه رو اونی که غرق خجالته منم قلب من خونه غم شده حسین قد خواهر تو خم شده حسین یه امامزاده توی خرابه موند حالا ویرونه حرم شده حسین دلشو به آسمون داد مثه تو به همه عشقو نشون داد مثه تو تو فقط الگوی زندگیش بودی آخرم گرسنه جون داد مثه تو زخمای تنش عمیق و کاری بود رفتنش رفتن گریه داری بود بسکه روی بدنش کبودی داشت زن غساله ازش فراری بود _ مرداد ۱۴۰۴ .
. این روزها اگر که دلم غرق ماتم است دلتنگ روزهای نخست محرم است چشمم هنوز خیره به اشعار پرچم است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است»۱ اشک آنقدر که باید و شاید نداشتم شرمنده‌ام برای غمش کم گذاشتم قطره بدون عشق به دریا نمی رود پایی که روضه آمده هر جا نمی رود هر کس پیِ غلامی این خانه می رود «هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود»۲ چشمان ما همینکه ز گریه نشان گرفت مثل همیشه فاطمه تحویل‌مان گرفت ای وای اگر که ماه محرم نداشتیم والله بی حسین خدا هم نداشتیم داغش نبود اگر دل خرّم نداشتیم «ای کاش غیر غصه او غم نداشتیم»۳ آیا نظیرش آمده در عالمین؟ نه ما را گدا کنید ولی بی حسین نه بعد از وفات کاش محبت به من کنید جسم مرا محافظت از سوختن کنید با اشک روضه شستشوی این بدن کنید «بر من لباس نوکری ام را کفن کنید»۴ یک لحظه هم مباد زمان را هدر دهید پیش از همه امام رضا را خبر دهید تا خواندمش بدون کلامی قبول کرد دادم به هر طریق سلامی قبول کرد طعنه نزد به من تو کدامی؟ قبول کرد «بی امتحان مرا به غلامی قبول کرد»۵ سجده به خاک او عمل واجب من است ایرانی‌ام امام رضا صاحب من است هنگام مرگ سائل سلطان شدن خوش است چشم انتظار شاه خراسان شدن خوش است مثل خودش غریب و پریشان شدن خوش است در خاک غلط خوردن و گریان شدن خوش است از سوز زهر رنگ رخ او سفید شد آقا شبیه مارگزیده شهید شد صد شکر زخم تیر روی پیکرش نبود هنگام دست و پا زدنش خواهرش نبود چشمی به فکر غارت انگشترش نبود دستی پی کشیدن موی سرش نبود این داغ ها برای حسین است والسلام اوج بلا، بلای حسین است والسلام ۱- مرحوم محتشم کاشانی ۲- حاج جواد حیدری ۳- آقای هادی جان‌فدا ۴- آقای علی اکبر لطیفیان ۵- مرحوم حسان .......... . صلوات الله علیه به سما نوحه چنین دم دادند به غریب الغربا سم دادند تا کشید است عبا را برسر شده در کوچه شبیه مادر لرزه بر قامت  دین افتاده مقتل آورده زمین افتاده دارد از درد به خود می پیچد شررش کم که نشد... می پیچد ... ...درد در دامنه ی چشمانش پسرش آمد و شد  مهمانش گرچه با آه و شرر جان داده سر به دامان پسر جان داده روضه سر بسته بماند بهتر روضه را شاه بخواند بهتر مثنوی گرم غمی سوزان است  آخرش  فابک علی العطشان است کربلا جای پسر بوده پدر آنکه شد خون جگر،  بوده پدر به دلش داغ فراوان دادند دو پسر در بغلش جان دادند روضه خوان یا ولدی می‌خواند از سر نابلدی می خواند نفسش رفته حسین بر گشته شده با اصغر خود سر گشته قطعه قطعه به عبا یک پسرش دیگری زیر عبایش ...جگرش ... ... بین گودال غریبی سوزد نیزه تن را به  زمین می دوزد... روضه سربسته بماند بهتر مادرش روضه بخواند بهتر یا بنی قتلوک ...عطشان یا بنی خذلوک... عریان