.
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#سبک_به_خونه_برگردیم
بند اول:
با گریه میبوسم
صورتِ ماه تو رو شبه نبی
تو رو را میندازم
برو میدون از حرم بابا ولی
یک کمّی آهسته
تا ببینم قد و بالاتو علی
ای همه هستم
بعدِ تو، کی میشه، عصای دستم
ای همه هستم
کی تسّلا میده، به دلِ خستم
ای همه هستم
زود برو زود بیا، منتظر هستم
علی، میره با رفتنه تو جونم، بابا
علی، چجوری بعدِ تو بمونم، بابا
علی، تو میری و میره توونم، بابا
سرو صنوبرم ( علی اکبر ۳ )
شبهِ پیمبرم ( علی اکبر ۳ )
بند دوم:
پاشو علی اکبر
پاشو ای پهلوونِ بی نظیرم
با من بزن حرفی
بابایی تا یکّم آروم بگیرم
چی سرت آوردن
واسه چشم و لبِ خونیت بمیرم
بمیرم واست
که شده پاره پاره تنت بابا
بمیرم واست
که شکسته همه بدنت بابا
فک کنم انگار
که با هرچی میشد زدنت بابا😭
علی، استخونات چه قد، شکسته بابا
علی، اِرباً اِربا شدی، شکسته بابا😭
علی، داغِ تو رو دلم، نشسته بابا
سرو صنوبرم ( علی اکبر ۳ )
شبهِ پیمبرم ( علی اکبر ۳ )
بند سوم:
بیاین جوونا زود
که علیمو ببرم سمتِ حرم
بیاین جوونا زود
برسین به دادِ من که پدرم
بیاین جوونا زود
اِرباً اربا شده جسم اکبرم😭
خواهرم زینب
بیا که، پسرم، پاره پیکر شد
خواهرم زینب
غنچه ی، باغِ من، دیگه پرپر شد
کربلا حالا
پرِ از، بدنِ، علی اکبر شد
ای وای، چجوری جسمتو، ببرم بابا
ای وای، تو عبا ریختمت، ای بلند بالا
ای وای، بعده تو ای علی، اُف به این دنیا
سرو صنوبرم ( علی اکبر ۳ )
شبهِ پیمبرم ( علی اکبر ۳ )
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امیر_حسین_سلطانی
#وحید_زحمتکش_شهری
.👇
.
#زمینه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#سبک_به_خونه_برگردیم
بند اول:
برو علمدارم
برو علقمه برو با مشک آب
برو علمدارم
برو آب بیار برا طفلِ رباب
برو علمدارم
برو سقای حرم تو با شتاب
برو تنهایی
منتظر، میمونم، تا که بیایی
برو تنهایی
ندارم، جز تو من، آخه سقایی
برو تنهایی
آب بیار، که همه، امّیدِ مایی
برو، ای یلِ بوتراب، به خیمه برگرد
برو، برو کن انقلاب، به خیمه برگرد
برو، تو با مشک پُر آب، به خیمه برگرد
ساقیِ لشکرم ( برو عباس ۳ )
عزیز برادرم ( برو عباس ۳ )
بند دوم:
قسم به عشقِ تو
نمیام بدون آب سمتِ حرم
به علقمه میرم
اگرم رو نیزه ها بره سرم
خداکنه باشم
مرحمی برای قلب خواهرم
بگو به زینب
رفته تا، علقمه، ساقیِ لشکر
رفته تا که آب
بیاره، برای، علیِ اصغر
بگو به زینب
دعا کن، تا نشه، مثلِ گل پرپر
حسین، به فدای سرت، اگه جون دادم
نذار، ببینه دخترت، اگه جون دادم
کاشکی، که بیاد مادرت، اگه جون دادم
امام و سرورم ( ای حسینم ۳ )
عزیز برادرم ( ای حسینم ۳ )
بند سوم:
پاشو اباالفضلم
پاشو اومده حسین بالا سرت
پاشو اباالفضلم
اگه مشکت خالیه فدا سرت
شکسته فرقِ تو
چه جوری زدن شده دوتا سرت؟😭
پاشو ای سردار
پاشو از، رو زمین، مشکتو بردار
پاشو سالارم
پاشو تا، از چِشِت، تیرو دریارم😭
پاشو که زهرا
مادرم، اومده، رو سرت حالا
داداش، کمرم از غمت، شکسته حالا
داداش، خاکِ عالم سرم، نشسته حالا
دستِ، زینبت میشه دیگه بسته حالا
ساقیِ لشکرم ( پاشو عباس ۳ )
پناهِ خواهرم ( پاشو عباس ۳ )
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امیر_حسین_سلطانی
#وحید_زحمتکش_شهری
.👇
.
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#سبک_به_خونه_برگردیم نریمانی
بند اول:
واسم اومد مهمون
دلمو فرشِ گذرگاش میکنم
واسم اومد مهمون
خودمو قربونیِ راش میکنم
واسم اومد مهمون
با چشای خسته نیگاش میکنم
دستِ تنهامو
چجوری، بردارم، سرِ بابامو😭
زخمه لبهامو
چجوری، ببوسم، همه دنیامو😭
تارِ چشمامو
چجوری، ببینم، ماهِ زیبامو
بابا، اومدی اما دیر، زمین گیرم من
بابا، کبوده دست و پام به زنجیرم من
بابا، میدونم اینو خوب، که میمیرم من
خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن ( بابا جونم ۳ )
بند دوم:
بابا حسین جونم
شدی درگیره خرابه مثلِ من
بابا حسین جونم
میبینم حالت خرابه مثلِ من
بابا حسین جونم
صورتت با خون خضابه مثلِ من
غمگین و زارم
بابایی با تو من، دردِ دل دارم
خیلی بیمارم
بسکه زجر، توی راه، داده آزارم
شبا بیدارم
شبیهِ فاطمه، پهلو درد، دارم😭
بابا، بین شامی های یهود، میمردم
بابا، اگه عمه نبود، که زود، میمردم
بابا، اگه واسم سپر نبود، میمردم😭
خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن ( بابا جونم ۳ )
بند سوم:
منو ببر بابا
که دیگه از این زمونه سیر شدم
سه سالمه اما
تو نگاه کن بابا جون که پیر شدم
دستم به دیواره
مثه مادرم به غم اسیر شدم
ای بابا جونم
ببرم، که دیگه، ندارم جونی
اینجا توی شام
ندادن، حتی یک، تیکّه ی نونی
ببرم بابا
دلِ من، شده تنگ، اینو میدونی
بابا، دخترای شامی، به من خندیدن
تا که، روی گوشای من، یه کم خون دیدن
بابا، با لباسای نو، جلوم رقصیدن😭
خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن ( بابا جونم ۳ )
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امیر_حسین_سلطانی
#وحید_زحمتکش_شهری
.👇
.
📋 به خونه برگردیم خونه آغوش حسینه،مگه نه؟
#زمینه
#سبک_به_خونه_برگردیم
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به خونه برگردیم، خونه آغوش حسینه مگه نه؟
به خونه برگردیم، خونه بین الحرمینه مگه نه؟
منِ ویرونه، اربعین، میرسم خونه
بِده سامونم، دیگه تو، خونه میمونم
حسین، حرف مادر پدر بزرگامون بود
حسین، قبل از این دنیا دین و دنیامون بود
به خونه برگشتم، مگه میشه پام به هیئت نرسه؟
به خونه برگشتم، نمیشه دلم به خیمت نرسه
مگه از سنگه؟ چه کنم باز دلم تنگه!
مهربون ارباب یا حسین دلمو دریاب
حسین! خونه ی مادریم هیئته والله!
حسین! همه ی نوکریم هیئته والله!
حسین! لحظه ی دلبریم هیئته والله!
«به خونه برگردیم، خونه آغوش حسینه مگه نه؟
به خونه برگردیم، خونه بین الحرمینه مگه نه؟»
برم نگردونی، برنگردون منو زشته به خدا!
برم نگردونی، هیئتت برام بهشته به خدا…
آرزومی تو، یا حسین آبرومی تو
بی تو غم دارم، یاحسین تورو کم دارم
حسین، خاکم ای کاش منو دُر کنی ارباب!
حسین، من بدم کاش منو حُر کنی ارباب
حسین، دست خالیمو میشه پر کنی ارباب؟
یه آرزو دارم، مادرم به آرزوهاش برسه
یه آرزو دارم، پدرم به کربلا پاش برسه
چقدر ساده! مادرم یاد من داده
با شما باشم، عاشق کربلا باشم
حسین! پدرم بود دعاش نوکرت باشم!
حسین! گفته با گریه هاش نوکرت باشم
حسین! بعد از این من بجاش نوکرت باشم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/emame3vom/60059
.👇
رادیو عقیق_۲۰۲۱_۰۹_۲۷_۱۲_۴۷_۰۹_۳۷۵.mp3
7.28M
🎼خانه دوست
به خونه برگردیم خونه آغوش حسینه مگه نه؟!
#سید_رضا_نریمانی
#سبک_به_خونه_برگردیم
.
#مناجات_با_خدا
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم
نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی
در اگر باز نگردد نروم باز بجائی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه ببخشی
من بیچاره چه سازم که ندارم پر کاهی
سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم
به بهشت ندهم گر بدهی شعله آهی
سوز ده تا که بسوزد زغمت سخت درونی
اشک ده تا که بگرید زغمت نامه سیاهی
چو بدوزخ زدهان شعله صفت سر بدر آرد
این زبانی که دل شب به تو گفته است الهی
چون پسندی که فرود آوریش در دل آتش
این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی
سخن از وسعت عفوت نتوان گفت که فردا
جرم کونین به پیش کرمت نیست گناهی
دست «میثم» تو بگیر از کرم خویش که باشد
همچو کوری که نشسته است به غفلت سر چاهی
👇
.
#حضرت_خدیجه
مسندنشین عالم بالا خدیجه
فخر قریش و همدم طاها خدیجه
ام الائمه مادر زهرا خدیجه
مادربزرگ زینب کبرا خدیجه
اسلام ما مدیون اسلام خدیجه است
هرجا علی گفتیم پیغام خدیجه است
با جان و با دل جور دلبر را کشیده
با شانه اش بار پیمبر را کشیده
با چشم گریان، آب کوثر را کشیده
با نور ایمان، نور حیدر را کشیده
آنگونه که تسبیح با نخ سودمند است
دین خدا هم با خدیجه سربلند است
او که همان اول به داد غم رسیده
وقت گدایی یادش افتادم، رسیده
از برکت او خرجی ما هم رسیده
با نیت خیرش به ما پرچم رسیده
بر دین و دینداری خود پابندمان کرد
از مال خود بخشید و ثروتمندمان کرد
تحریم کردند از شقاوت مرد او را
دیدند نزدیکان بی بی طرد او را
هی مسخره کردند آه سرد او را
مردم نفهمیدند اصلاً درد او را
آن بانوئی که کنیه، ام المومنین داشت
مثل امیرالمومنینش درد دین داشت
صدیقه شد زهرا پس از مادر که رفته
همدرد مولا بوده پشت در که رفته
حتماً علی را دیده بی لشکر که رفته
چون شوهرش حیدر شده حیدر، که رفته
انداختند او را کنار در که میسوخت
میسوخت او هم با علی، حیدر که میسوخت
او را زدند آنجا که با غم خو بگیرد
نگذاشتند آئینهء ما رو بگیرد
فرصت نشد که دست بر به پهلو بگیرد
یا راه آتش را به سمت مو بگیرد
وقتی صدای رنج مادرها زیاد است
یعنی مصیبت های دخترها زیاد است
ای وای از غم، از پر آتش گرفته
از ماجرای دختر آتش گرفته
از غصهء موی سر آتش گرفته
زینب کجا و معجر آتش گرفته
روی کلام او به آقای نجف بود
با خولی و شمر و سنان دیگر طرف بود
ای وای از آن شب، از شب درد و بلاها
گم شد میان سم مرکبها صداها
آتش گرفته دامن ناموس طاها
می رفت زینب در پی طفلان کجاها
او که عزا هم داشت از داغ برادر
می زد به قلب شعله ها مانند مادر
می سوخت خیمه، آه زینب سوخت از درد
چشم کسی این صحنه را طاقت نیاورد
بازادهء زهرا ببین دنیا چه ها کرد
سر از تنور خانهء خولی درآورد
باید به پای غصه هایش مُرد امشب
با دست بسته تا کجاها رفت زینب!
#حضرت_خدیجه_س ۱۴۰۱
#رضا_دین_پرور
.......................................................
.
.
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا
تشنه ام! آب در این مشک ندارم چه کنم
آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم
طبل رسوایی من را سر بازار زدند
آبروریزی من را همه جا، جار زدند
جرم و عصیان مرا اینهمه باهم ننویس
اعترافات مرا وقت گناهم ننویس
زده از بار گناهان به سرم بی خوابی
آمدم پیش علی تا که مرا دریابی
منِ آلوده و بیچاره همینم که همین!
تو بزرگی کن و در خانهء قلبم بنشین
پای شیطان به دلم بود، قلم کردی باز
سر تو داد کشیدم بغلم کردی باز
به ابالفضل قسم کار خودت را بلدی
کار این بچه زدن داشت، ولی تو نزدی
وای اگر تلخی غم را نمکِ زخم کنی
به حسابم برسی، پشت سرش اخم کنی
گرچه بیمار شدم باز شفا می گیرم
چادر سوختهء فاطمه را می گیرم
مادری حرز علی داشت، ولی حال نداشت
به خدا طاقت رفتن ته گودال نداشت
فاطمه پیرهنی دوخت به چشمان ترش
با همان چشم ترش دید به جسم پسرش
کربلا با پسر فاطمه درگیر شدند
همه بر پیرهن کهنه سرازیر شدند
#رضا_دین_پرور
#شب_نهم_رمضان
.
.
#حضرت_خدیجه
جز نوای عشق هرگز نیست شوری در سرش
او که سرتا پا شده محو صفات دلبرش
شد مسلمانِ نگاه رحمه للعالمین
قبل از آنیکه بخواند آیه ای پیغمبرش
شان او بنگر، سلام از ذات حق می آورَد
تا که از معراج می آید به خانه همسرش
هرچه زن های عرب زخم زبانش میزدند
بیشتر از قبل ها میشد به احمد باورش
میرود اسلام تا اوج آن زمان که میشود
ثروت بانو و تیغ مرتضی بال و پرش
اشهد انَّ علی را گفته چون قبل از غدیر
اسوه ی عالم شد ایمان ولایت محورش
پاک تر از او نبوده پس خدا میخواسته
پرورش یابَد درآغوش خدیجه کوثرش
مادر زهراست ام المومنین، شاعر بگو
کوری چشم تمام دشمنان ابترش
تا قیامت زیر دین مادری هستیم که
مادری کرده برای اهل عالم دخترش
#احمد_جواد_نو_آبادی
.
4. جز نوای عشق.mp3
7.06M
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا
اُمَّ فاطِمَةُ الزَّهرا
#مدح_حضرت_خدیجه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
جز نوای عشق
هرگز نیست شوری در سرش
او که سرتا پا شده
محو صفات دلبرش
شد مسلمانِ نگاهِ
رحمتً لِلعالمین
قبل از آنیکه بخواند
آیه ای پیغمبرش ..
شأن او بنگر
سلام از ذات حق می آورَد
تا که از معراج می آید
به خانه همسرش ..
هرچه زن های عرب
زخم زبانش میزدند ؟
بیشتر از قبل ها میشد
به احمد باورش ..
میرود اسلام
تا اوجِ آن زمان که میشود
ثروت بانو و
تیغ مرتضی بال و پرش ..
اَشهدُ اَنَّ علی را گفته
چون قبل از غدیر
اُسوه ی عالَم
شد ایمانِ ولایت محورش
پاک تر از او نبوده
پس خدا میخواسته
پرورش یابَد
درآغوشِ خدیجه کوثرش
مادرِ زهراست اُم المومنین
شاعر بگو :
کوری چشمِ تمامِ دشمنانِ ابترش
تا قیامت
زیر دِینِ مادری هستیم که
مادری کرده
برای اهلِ عالم دخترش ...
شاعر : #احمد_جواد_نوآبادی
#حضرت_خدیجه
5. روضه حضرت خدیجه س.mp3
4.85M
#روضه_حضرت_خدیجه
#استاد_حیدرزاده
تا قیامت زیر دِینِ مادری هستیم که
مادری کرده برای اهلِ عالم دخترش ...
دور بابا می گشت ، دختر پنج ساله ، گریه میکرد ، فاطمه زهرا ، میگفت بابا مادرم کو ؟
دختر پنج ساله نیاز به مادر داره ...
قنوت امشب زهرا فقط شده مادر
به روی سینه ی مادر نهاده سر، کوثر
الهی ، مادرِ یاسم غریب می میرد
غریب بود و غریبانه جان دهد آخر ...
نفسای آخرشه ، چند کلام با پیغمبر گفته ، دلِ پیغمبر رو آتیش زده ... اولین جملش اینه : یا رسولَ الله حلالم کن ... همه زندگیشو داده ، همه هستی و دارائیشو داده ، دمِ آخر میگه : یا رسولَ الله حلالم کن ...
وصیت دومش این بود : یا رسولَ الله ، دخترم داره بی مادر میشه ، یا رسولَ الله مواظب فاطمه باش ، یا رسولَ الله مواظب دخترم باش ، یا رسولَ الله ، یه حرف دیگه دارم ... ببین ادب رو ... یا رسولَ الله یه حرف دیگه دارم اما خجالت میکشم به شما بگم ، به دخترم میگم ، فاطمه به شما بگه ، چیه حرف خانم خدیجه که خجالت میکشه به پیغمبر بگه ؟
میدونم اگه بگم ، شما هم برای این خانم گریه میکنید ... دخترش رو صدا زد ، مادر بیا ، من یه حرفی دارم تو دلم اما خجالت میکشم به بابات پیغمبر بگم ...
مادر من از شب اول قبر میترسم مادر ، شب سختیه ، مادر میترسم ، دلم میخاد از بابات تقاضا کنی ، اون عبایی که هنگام وحی روی دوشش می انداخت ، اون عبا رو کفن خدیجه کنه ...
جبرئیل نازل شد ، کفنی از بهشت آورد ، یا رسولَ الله ، این کفن بهشتی مالِ خدیجه است .
بگم یا خدیجه ، کفن از بهشت برات آوردند خانم ، اما بمیرم برا اون غریبی که کربلا ...
.
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده🎤
وقتی زین العابدین میخواست بدنش رو برداره ، هر کاری کرد دید نمیتونه این بدن رو برداره ... چرا ؟ آخه اونقدر زیر سم اسبا کوبیده بودند ...
دلت رفت کربلا ، برو کنار ضریح شش گوشه ، سرت رو روی ضریح ارباب بگذار ... دو جمله بگم : صدا زد بنی اسد ، بروید یک قطعه بوریا بیارید ...
تنِ سالار زینب
به زیر سم مرکب
به خون غلطیده یا رب
حسین کفن ندارد ..
بدن رو داخل بوریا پیچید ، ( اینو یادگاری از من داشته باش ) کربلا که رفتی ، کنار ضریح شش گوشه ی ارباب ، چشمت رو ببند ، چشم دلت رو باز کن ، ببین یه بدن بی سر ، میان بوریا پیچیده شده ... آی ی ی ی...
اما میدونی دل امام سجاد کجا آتیش گرفت ؟ وقتی میخواست خشت لحد رو بگذاره ، وقتی نگاه کرد دید بابا سر نداره ، یه مرتبه دیدند آقا خم شد ، لباش رو گذاشت روی حلقوم بریده ی بابا ، ... بابا بابا بابا ...
خدا اشک چشمت رو زیاد کنه ... این مکان این بیت ، بوی کربلا میده ، این اشک شما این حال شما ... حسییییین ... جانم ...
خدا نفس بهت داده ، باهاش بگی حسین ... آقام آقام آقام ...
روزه دار بهتر متوجه میشه ... خاک رو بدن ریخت ، نشست کنار قبر ، رو قبر با انگشتش نوشت ... چی نوشت ؟
ننوشت این قبر کسی است که سر در بدن نداره ، ننوشت این قبر کسیه که کفن نداره ... بگم ناله میزنی ؟
نوشت : هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب ، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً ... حالا هر کجا نشستی بگو حسیییین ...
زان تشنگان هنوز
به عيوق ميرسد
فرياد العطش
ز بيابان کربلا ...
#محتشم_کاشانی
ایام #وفات_حضرت_خدیجه
.
27.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه سحر هفتم
فضایل امیرالمؤمنین
موضوع: سخاوت و بخشندگی امیرالمؤمنین و خدمت به مردم
حجتالاسلام #حامدکاشانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برنامه سحر نهم
فضایل امیرالمؤمنین
موضوع: عبادت حیرت انگیز #امیرالمؤمنین
حجتالاسلام #کاشانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برنامه سحر ششم
فضایل امیرالمؤمنین
موضوع: عدالت و عدم تبعیض امیرالمؤمنین و قبیله گرایی
حجتالاسلام #حامد_کاشانی
.
#نوحه_سنتی
#امالمومنین
#حضرت_خدیجه
سلام ما به مادر مومنین
به اشک چشم خاتم المرسلین
به هستی قائمه مادر فاطمه
بر پا مصیبت خدیجه است
عزای حضرت خدیجه است
......
کفن شده با جامه ی پیمبر
غسلش شده از آب چشم کوثر
سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان
بر پا مصیبت خدیجه است
عزای حضرت خدیجه است
.......
دلهای مومنین عزاخانه اش
گریه کنم به قبر ویرانه اش
گشته چون پیمبر چشم آسمان تر
بر پا مصیبت خدیجه است
عزای حضرت خدیجه است
#میثم_مومنی_نژاد ✍
https://eitaa.com/emame3vom/60075
.👇
.
#حضرت_خدیجه
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام
وی محمّد برده نامت را به لب با احترام
همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام
سایهات تا صبح محشر بر سر دین مستدام
ای شده وقف خداوند تعالی هست تو
وی تمام هستی خالق به روی دست تو
پاکتر از پردۀ بیت الهی دامنت
خلعت زیبای اُمالمؤمنینی بر تنت
بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت
نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت
کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟
کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟
این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت
میسزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت
نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت
یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت
بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس
ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی
هر که هستی احمد مختار داند کیستی
بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی
فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی
ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت
وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت
در مقام زن ولی مردانگی قانون توست
تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست
بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست
هر که از اسلام دارد بهرهای، مدیون توست
مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت
در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت
این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین
هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین
از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین
راستی این است در اسلام، دین راستین
با علی همگام در احیای قرآن بودهای
پیشتر از بعثت احمد مسلمان بودهای
مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز
مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز
بر تو میبالد محمّد، بر تو مینازد حجاز
با محمّد خواندهای پیش از شب بعثت، نماز
مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت
یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت
کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن
گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن
بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن
جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن
گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت
شد روان از دیدهاش بر چهره اشک ماتمت
ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر
در هجوم سنگها جان محمّد را سپر
بر محمّد از همه زنهای عالم خوبتر
مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر
بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست
بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست
مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد
همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد
شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد
منطقت تا حشر بر بوجهلها کوبنده باد
جان شیرین محمّددرلب خندان توست
میوههای نخل«میثم» مدح فرزندان توست
استاد حاج غلامرضا سازگار✍
#وفات_حضرت_خدیجه
.
.
#وفات_حضرت_خدیجه
باید از ذات تو آموخت فقط باور را
دید در آینه ی چشمه ی تو کوثر را
تو همانی که کمی قبل رسالت حتی
خواند بیت غزل بعثت پیغمبر را
چه نیازی است که از مرتبه ات دم بزنیم
فقط این بس که تو مادر شده ای مادر را
مادر مادر سادات به نورت سوگند
برکت توست که بر سجده گذارم سر را
چه نمازیست نمازی که به چشمش یکجا
دیده نفس نبوی را و تو و حیدر را
شرح این لحظه پر شور شنیدن دارد
این همه نور به یک آینه دیدن دارد
ای که خورشید در این آینه حیران شماست
آسمان کودک مستوجب احسان شماست
پسر مریم اگر گشت مسلمان نبی
شخص مریم به گمانم که مسلمان شماست
کاملا اشرف زنهای قریشی بانو
کیست آن مرد که اندازه برهان شماست؟
هیچ کس قبل نبی اهل حریم تو نبود
این خودش مدرک عذرایی دامان شماست
شجر طیبه هم را که همه میدانند
که گل سرسبدش برکت گلدان شماست
بی سبب نیست به این مرتبه خوشنام شدی
بانوی وحی شدی مادر اسلام شدی
بعد پرواز تو غم بر دل طه مانده
اشک در آینه صورت زهرا مانده
مادر فاطمه جایت چقدر خالی بود
که ببینی گل تو پشت دری جا مانده
کاش بودی که حسن پیش تو اشکی میریخت
از همان کوچه و آن لحظه ی تنها مانده
ارغوانی شدن صورت و درد بازو
روضه هایی است که از ام ابیها مانده
نفسی سرد نشد آتش این غم هرگز
داغ این واقعه در سینه ی دریا مانده
اسم آب آمد و آمد به لبانم ناگاه
به فدای لب خشک تو ابا عبدالله
#احمد_حیدری✍
#حضرت_خدیجه
.
•
لحظه های آخر عُمر...
#روضه و توسل به #حضرت_خدیجه کبری سلام الله علیها اجرا شده #شب_دهم_رمضان ۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
حضرت خدیجه سلام الله علیها، اون لحظه های آخر عُمر، با رسولِ خدا حرف زد، وصیت کرد، عرضه داشت: یا رسول الله! فاطمه ی من، بعد از من یتیم میشه، حواست به دخترم باشه، یا رسول الله! یه چیزِ دیگه از شما میخوام، اما به شما روم نمیشه بگم، اون حرفم رو با دخترم میزنم...
قربونِ حیایِ این بی بی برم، همه ی زندگیش رو خرجِ اسلام کرده، یه کفن میخواد، یه عبا میخواد ازپیغمبر، روش نمیشه به پیغمبر بگه، فاطمه رو در آغوش گرفت، دخترم! عزیزِ دلم، من روم نشد به بابات بگم، بگو: همون پیراهنی که اون لحظه ای که وحی بر تو نازل شد، همون پیراهن رو به من بده، من بگم اون پیراهن رو تویِ قبرم بذارن...
رسولِ خدا هم پیراهنش رو داد و هم عباش رو داد، تا اینجا کارِ پیغمبر بود، یه وقت جبرئیل نازل شد، عرضه داشت یارسول الله! خدیجه همه ی زندگیش رو خرجِ دینِ خدا کرده، خدا فرموده: کفنِ خدیجه با منِ...
چندتا کفنِ بهشتی آوُردن، یارسول الله! این برا خدیجه است، یه دونه برا خودته، یه دونه برا علی، یه دونه برا فاطمه، این آخری هم برا حسن...
از همین جا روضه ی حسین شروع شد، شاید همین جا جبرئیل روضه ابی عبدالله رو خونده باشه، اما این سئوال موند تا زمانی که حضرت زهرا وصیت کرد به زینب، یک یک کفن هارو که گفت، یه وقت زینبِ کبری، زینبی که از لحظه ی تولد حسینی است، یه نگاهی به مادر کرد، صدا زد: مادر! مگه حسینم کفن نداره؟ فرمود: دخترم! اگه حسینم سهمی ازاین کفن ها نداره، اما پیراهنی رو برای حسینم با دستایِ خودم بافتم، یه ساعتی که داره میره میدان، غریب و تنهاست، این پیراهن رو بهش بده، اما یه کاری هم عوضِ مادر انجام بده، عوضِ من زیرِ گلویِ حسینم رو بوسه بزن...
کربلا زینب وصیتِ مادر رو عمل کرد، زیرِ گلو رو بوسه زد، اما هنوزنمیدونه چرا مادر گفته زیرِ گلو رو بوسه بزن، چرا نگفت: دستِ برادر، پیشانیِ برادررو ببوس؟ زینب اون لحظه ای متوجه فرمایش مادر شد که اومد بالا تلِ زینبیه، وقتی دید نانجیب رو سینه ی برادر نشسته، خنجر رو زیرِ گلویِ برادر گذاشته، هر قدر ناله داری بلند صدا بزن" یا حسین!...
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_طاهری
#ماه_مبارک_رمضان
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇