eitaa logo
امام حسین ع
19هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
226.2K
مزن ظالم حسین مادر ندارد
. لعنت الله علیه وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید اشک سر بریده درآمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته‌ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحظه‌ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید با کینه‌ای به قدمت تاریخ کفر، داشت با دین سر مقابله در مجلس یزید دف‌‌ها به روی دست، وَ کِل می‌کشید مست مطرب میان هلهله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای تشت رقاصه‌ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید شد اشک چشم، بغض و بدل کرد این چنین آتش‌فشان به زلزله در مجلس یزید صحبت که از خرید و فروش کنیز شد افتاد باز ولوله در مجلس یزید خون خورد زینب و جگرش پاره‌پاره شد از دست إبن آکله در مجلس یزید ✍ .
. دلبرم یوسف زهراست خدا میداند یادش آرامش دلهاست خدا میداند علت غیبت او هست گناه من وتو خون جگر،از گنه ماست خدا میداند بر عطا و کرمش جن و ملک محتاجند از دمش زنده مسیحاست خدا میداند همه دنبال زر و سیم و گرفتار دلند پسر فاطمه تنهاست خدا میداند   *الان کجای عالم داره مناجات می کنه،کجا داره برامن و تو دعا می کنه،چرا هر کی آقا رو زیارت کرده،خیمه نشین زیارتش کرده؟چرا هر کی یوسف زهرا رو دیده تو بیابونا دیده؟مگه این آقا تو بین ما،تو شهر ما،توخونه های ماجا نداره؟از امیرالمومنین طلب کردن مهدی فاطمه رو برا ما معرفی کنید،حضرت با سه چهار جمله معرفی کرد،فرمود:”صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ ان الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ” یعنی مهدی من غریبه،مهدی من تک و تنهاست،مهدی من از شهرها رانده شده*   * آری اعمال من و توست حجاب من و تو ورنه آن چهره هویداست خدا میداند از همه بیشتر آنکس که بود منتظرش مادرش حضرت زهراست خدا میداند   *حالا آماده ای گریه هات با گریه های امام زمانت عجین بشه،مگه نفرمود،یا جدا ،آگه نبودم کربلا یاریت کنم” اما صبح و شام برات گریه می کنم،نه تنها گریه می کنم،بلکه فرمود:”لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً” یعنی برات خون گریه میکنم،برا کدوم مصیبت امام زمان خون گریه می کنه؟*   آن مصیبت كه كند گریه برایش شب و روز روضه زینب كبری است،خدا میداند   *انقده به روضه ی عمه جانش امام زمان،ارادت داره که به شیخ حسین سامرایی هم دستور داد،به شیعیان ما بگو،خدا رو به حق عمه جانم زینب قسم بدن،موانع فرج من برطرف بشه؛امشب دلاتونو کجا ببرم،کدوم گوشه ی روضه رو بخوانم؟ان شاالله چشمی نباشه که گریان نباشه،پیغمبر فرمود فاطمه جان،همه چشمها قیامت گریانه،غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه،حالا آماده ای یا نه؟دلاتونو ببرم اون روضه ای که راوی میگه،زینب کاری کرد که دوست و دشمن به گریه افتادن،بی مقدمه میرم وارد روضه میشم*   وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید 👇 ادامه
امام حسین ع
. #مناجات #امام_زمان #مجلس_یزید دلبرم یوسف زهراست خدا میداند یادش آرامش دلهاست خدا میداند علت غ
. یاصاحب الزمان،چه گذشت به عمه جان شما در این مجلس،الان این مسجد و جلسه به این وسعت خدام محترم جایگاه بانوان مجلله رو جدا کردن،اگه یه بانو اشتباهی وارد قسمت مردانه بشه،همه ی مردهای غیرتی بهش تذکر میدن،راه رو براش باز می کنن،مبادا اثباب مزاحمتی براش فراهم بشه،اما عمه ی امام زمان وارد مجلس نامحرم” اونم مجلسی که همه مشغول لهو و لعبن،همه مشغول می گساری اند،همه مشغول شادی اند،سرهای بریده رو بالا نیزه زدن،این زن و بچه ابی عبدالله رو در لباس اسیری*    زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید   *ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد،اشک سر بریده درآمد”دیدن سر بریده داره اشک میریزه*   اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید   *ای حسین*   اماامشب میخوام اسم یه بانویی رو ببرم،که خیلی تو کربلا مضطر شد،تا به مقام اضطرار نرسی،نمی تونی با آقات درد دل کنی*   داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید   *این زن و بچه رو به سلسله و غل و زنجیر بسته بود،چجوری وارد شدن،بماند” همه دارن نظاره میکنن،این بانوی مجلله ای که تا کربلا چشم نامحرمی سایه شم ندیده بود،این دختر علی که یحیی مازنی میگه،بیست سال با علی همسایه بودم،یه بارم نشد قد و قامت دختر علی رو ببینم،حالا بین نامحرما گیر افتاده” یا صاحب الزمان”وقتی با خطبه خوانیش یزید رو رسوا کرد،دیدن یزید دستور داد،سر بریده ابی عبدالله رو از رو نیزه بیرون بیارن،بزارن تو تشت طلا،آخ بمیرم این تشت طلا رو زیر پای نحسش گذاشت،میز قمارشو رو تشت طلا قرار داد،اینجا زینب کاری کرده که دوست و دشمن به گریه افتادن،حریف خطبه ی زینب نشد،دیدن چوب دستیشو بالا میبره، انقده با چوب خیزران بر لب و دندان حسین،بچه ها دیدن چوب یزید که بالا میاد دو دست عمه هم بالا میاد،چوب که به تشت پایین میاد عمه چنان با سیلی به سر و صورت میزنه،ناله بزن یا حسین*   هرچه سفارش کرد مزن ظالم که او از ره رسیده لبان غنچه اش زهرا مکیده مردم از شما میپرسم،قاری قرآن محترم هست یا نه؟پیغمبر لب های قاری قرآن رو میبوسید،امیرالمومنین به قاری و معلم قرآن جایزه میداد،امامن یه قاری قرآن میشناسم،تا شروع کرد به قرآن خوندن،نه تنها احترامش نکردن،بلکه جلو زن و بچه انقده با چوب خیزران بر لب و دندانش زدن حسین ..‌ .
. بسم الله الرحمن الرحیم باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو (حسن لطفی)✍ 👇
امام حسین ع
. شب پنجم سفره حضرت ام‌البنین علیهاالسلام (گریز به روضه ی امام سجاد علیه السلام) سفره ای شد پهن در
. شب هشتم علیهاالسلام ( علیه السلام) ای غریب حضرت زهرا بیا باز هم گسترده شد خوان‌ کرم تا ظهورت را بخواهیم بی امان با مدد از مادر صاحب علم راهی کربوبلا هستیم ما کاش بودیم با تو آقا همسفر در کجای این مسیری؟تا به کی شیعه ات باشد ز حالت بی خبر یک شب جمعه ی دیگر آمده عازم‌ کربوبلا چون مادری باز هم چون او تو هستی محتضر روضه خوان پیش امام بی سری تا به جمعمان تو را دعوت کنیم در کنار سفره ی ام البنین روضه می خوانیم از سقای او که شده در علقمه نقش زمین آه یا ام البنین عباس تو بود غمخوار و علمدار حسین قهرمان بی بدیل کربلا در حرم تنها کفیل زینبین در مقام او همین بس که حسین در هیاهوی زمین کربلا روز عاشورا خطابش کرده است زد صدا: ارکب بنفسی یا اخا آه یا ام البنین عباس تو بود تنها ساقی لب تشنگان رفت بین دشمنان وقتی که دید لعل خشک کودکان کاروان بود تشنه لب ولی آبی نخورد آن زمان که رفت در دریای آب در میان دشمنان زد یک تنه تا رساند آب بر طفل رباب آه یا ام البنین مظلوم تو رفت تنها در میان کینه ها تیرباران شد میان علقمه شد دو دست ساقی ات از تن جدا مشک را دندان گرفت و باامید رفت سمت خیمه اما بی هوا مشک را بر سینه عباس دوخت تیر بغض حرمله ی بی حیا تیر در چشم و بدون دست بود بی هوا آمد عمودی آهنین در میان خنده های دشمنان خورد او با صورتش روی زمین چون حسین آمد کنار پیکرش با چه حالی تیر از چشمش کشید گفت عباسم ببین از داغ تو روبه روی دشمنان قدم خمید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ................... شب نهم (آخر) سفره حضرت ام البنین علیهاالسلام السلام ای صاحب این روضه ها تسلیت ای داغدار اربعین باز با قصد دعا بهر ظهور پهن گشته سفره ی ام‌البنین باز هم یک جمعه ی دیگر گذشت نیست اما از ظهور تو خبر ای امید شیعیان آقای ما می شود کی شام هجر تو سحر ای غریب فاطمه روضه بخوان کاروان برگشته به کربوبلا روبه روی عمه ات در این زمین پاره پاره شد تن خون خدا امشب اینجا در کنار ما بیا از زبان عمّه ات روضه بخوان او که هنگام‌ مرور روضه ها جای اشک از دیده اش خون شد روان آه یا ام‌البنین‌ من زینبم موی من بر روی تل گشته سپید داغ روی داغ پیرم‌کرده است زیر بار غصه ها قدم خمید آه یا ام‌البنین وقتی که ما بعد چل روز آمدیم در کربلا بر مشامم چون که بوی خون‌رسید یاد من آمد دوباره کینه ها بر روی این خاک غم ،من دیده ام اکبرم را ارباً اربا بر عبا در کنار علقمه، ام البنین دست عباست شده از تن جدا در همینجا دیده ام که حرمله اصغرم را با سه شعبه سر برید نوجوان ِ تازه داماد حرم زیر دست و پای مرکب قد کشید آه یا ام‌البنین دیدم‌حسین بین‌مقتل در میان لشکر است شمر با چکمه به گودال آمده در میان‌دست او یک خنجر است می برید و می برید و می برید روبه روی دیدگان مادرم سمت او رفتم‌ولی یک بی حیا تازیانه زد به روی پیکرم روبه روی چشم من در قتلگاه پیکر او رفت زیر دست و پا پیکرش عریان رها شد روی خاک شد سرش بر روی نیزه جا به جا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .......... .
. زبان حال حضرت زینب علیهاالسلام شام اربعینه نه شام غریبان اون شامی که رو خاک ،خوابیدن یتیمان دیگه نیس رقیه ،که روضه بخونه تو صحرا بگیره، باباشو بهونه دیدم نیمه ی شب رقیه سمت قتلگاه رفته تنها توی دستشه ظرف آبی داره میبره واسه بابا دیدم که با گریه کنار ِ جسم پاره پاره نشسته دیده که باباشه به زیر ِ یه مشت تیر و نیزه شکسته ای وای از غریبی..... 🌸🌸🌸🌸🌸 شام اربعینه،نه شام غریبان پیش آب نشستم، یاد طفل عطشان چل روزه که دلخون،از اشک ربابم لالایی ِشبهاش،داده هی عذابم وقتی خورد یه کم آب همین جا گفت ای اصغر من کجایی حالا که توی سینمه شیر ای لاله چرا سرجدایی اصغرجان ببین غرق اشکم به من حرمله هی می خنده فردا من ببینم چه جوری رو نیزه سرت رو می بنده ای وای از غریبی..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج‌محسن_عرب‌خالقی_خسته‌ام_مثل_نوکری_که_صاحبش_جوابش_کرده_.mp3
7.1M
🔊 | 📝 خسته‌ام مثل نوکری که صاحبش جوابش کرده... 👤 حاج‌محسن         خسته ام مثل نوکری که صاحبش جوابش کرده خسته ام مثل آدمی که زندگی خرابش کرده خسته ام مثل مجرمی که دنیا آبروشو برده خسته ام مثل بی گناهی که حقشو ظالم خورده خسته ام خسته ام خسته ام خستگی هامو کجا بیارم الا حرمت ای به فدای کرمت خستگیم در میره با سجده به خاک قدمت ای به فدای کرمت بذار با خستگیم بیام آقا من از خدا تو رو میخوام آقا انقدر دور دور دورم که به تو نمیرسه صدام آقا ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله ... خسته ام مثل نوجونی که درد یتیمی داره خسته ام مثل پیرمردی که زخم قدیمی داره خسته ام مثل بیماری که دکترش جوابش کرده خسته ام مثل جانبازی که شیمیایی آبش کرده خسته ام خسته ام خسته ام خستگی هامو تو راه اربعینت میبری کی آخه ما رو میخری ؟! در میره خستگی زائر تو با نظری کی آخه ما رو میخری ؟! چه خوبه خستگی تو راهت آقا گرمی راه کربلات آقا همیشه حسرت ملائک هست تاول پای زائرات آقا ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله ... خسته ام مثل اون پایی که هیچ موقع به مقصد نرسید خسته ام مثل اون که اربعین به هر دری زد نرسید خسته ام مثل شونه ای که زیر بار غم شکستنش خسته ام مثل حرمتی که مردم با ستم شکستنش خسته ام خسته ام خسته ام خستگی هام به فدای خستگی خواهرت ای فدای زخم سرت خسته شد بسکه دوید تو بیابونا دخترت ای فدای زخم سرت به خستگی پای اولادت به زخم پیشونی اجدات ما خیلی تو دنیا صدات کردیم ما رو قیامت نبر از یادت ای صاحب دل شکسته ابی عبدالله ...
زیارت اربعین امام حسین.mp3
5.68M
🏴 امام حسین (ع) با نوای حاج محمود کریمی ▪️ زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ياذالکرم، منو ببر تا به حرم» اين قطعه مربوط به مراسم عزاداری شب حسینی در سال ۱۳۹۸ مى‌باشد كه در (عليه‌السّلام) اجرا شده است.
. مجتبی علیه‌السلام علیه‌السلام آخر ماه صفر، اول ماتم شده است دیده‌ها پر گهر و سینه پر از غم شده است آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال! رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است عرشیان، منتظر واقعه‌ای جان‌سوزند چشم قدسی‌نفسان، چشمهٔ زمزم شده است شب تودیع پیمبر، شهدا می‌گفتند: آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است تا که برچیده شد از روی زمین سایهٔ وحی آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است مجتبی گلشنی از لاله به لب، کرد وداع داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود لاله، دل‌تنگ‌تر از حجلهٔ ماتم شده است میهمانی، که خراسان شد از او باغ بهشت میزبان غم او عیسی مریم شده است از همان روز، که زد سکّه به نامش در طوس شب، پی کشتن خورشید مصمم شده است تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول زهر در ساغر انگور فراهم شده است راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است پایتخت دل صاحب‌نظران است این‌جا مشهد انگشت‌نمای همه عالم شده است گر چه بسیار خطا دیده‌ای از ما، اما سایهٔ مهر تو، کی از سرِ ما کم شده است؟ گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس! باز پیوند من و عشق تو محکم شده است.. 📝 ✍ 🕋 .
علیه‌السلام 🔹یاران چشم‌انتظار🔹 نفس‌های آخر، عطش، روضه‌خوان شد که لب‌های تشنه، به یادم بیاید اباصلت! آبی بزن کوچه‌ها را قرار است امشب جوادم بیاید قرار است امشب شود طوس، مشهد شود قبله‌گاه غریبان مزارم اگر چه غریبی شبیه حسینم ولی خواهری نیست اینجا کنارم به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا و قبرٍ بطوسی که خواندم برایش بگو این نفس‌های آخر هم اشکم روان است از بیت کرب و بلایش از آن زهر بی‌رحم پیچیده‌ام من به خود مثل زهرای پشت در از درد شفا بخش هر دردم از بس که خواندم در آن لحظه‌ها روضهٔ مادر از درد بلا نیست جز عافیت عاشقان را تسلای دردم نگاه طبیب است من آن ناخدایم که غرق خدایم «رضا»یم، رضایم رضای حبیب است.. اباصلت آبی بزن کوچه‌ها را به یادِ سواری که با ذوالفقارش بیاید سحر تا بگردند دورش خراسان و یاران چشم انتظارش 📝 ایام .
علیه‌السلام 🔹مسافر🔹 مدینه! بی تو شب من سحر نمی‌گردد شب فراق، از این تیره‌تر نمی‌گردد مدینه! شب همه شب با ستاره‌های صبور بگو که شام غریبان سحر نمی‌گردد مدینه! از همۀ نخل‌های تشنه بپرس مگر کسی که سفر رفت برنمی‌گردد؟ مدینه! سکه به نامم زدند و نیست شبی که دست و دامنم از اشک، تر نمی‌گردد مدینه! سینۀ من تنگ شد در این غربت چرا مدار فلک تندتر نمی‌گردد؟ مدینه! گوشۀ غربت چه عالمی دارد کسی ز راز دلم باخبر نمی‌گردد مدینه! در عَجَبم من، که خوشۀ انگور چرا ز آه دلم شعله‌ور نمی‌گردد؟ مدینه! چشم مرا انتظار کرد سپید چه شد که یوسف من جلوه‌گر نمی‌گردد مدینه حاصل عمرم اگر نمی‌آید حدیث عمر، چرا مختصر نمی‌گردد؟ مدینه! بی گلِ روی «جواد»، دست و دلم رضا به بستن بار سفر نمی‌گردد مدینه! کاش برادر امیدواری داشت که خواهر از پی او دربه‌در نمی‌گردد مدینه! کاش به این آرزو دلم خوش بود: که بعدِ من پسرم خون‌جگر نمی‌گردد مدینه! مردم نوغان گریستند ولی کسی چو مادر من نوحه‌گر نمی‌گردد مدینه! پشت سر من گلاب اشک بریز مسافر تو به این شهر برنمی‌گردد 📝 ایام ...................... . (حرکت کاروان از شهر ) خداحافظ ای وادی بد مرام خداحافظ ای مردم شهر شام خداحافظی از سر شِکوه است همین اشک سرخ بصر شِکوه است گشودی تو دروازه کینه را شکستی دل زخم آئینه را مگر یادمان میرود چنگتان سر کاروان ، بارش سنگتان مگر یادمان میرود هروله و اهلا" و سهلا"ی بر حرمله شما سفره طعنه را چیده اید شما گریه دیدید و خنده اید شما رقص و مستی شده رزمتان به ماتم مبدل شود بزمتان مگر یادمان میرود شامیان امیر ستم خوی و یک خیزران لب قاری آسمان چوب خورد شما گفته اید مرحبا خوب خورد سرا پرده گی های حجب و عفاف سرایی نداشتند حد کفاف سه ساله رقیه گناهی نداشت به جز یک خرابه پناهی نداشت تو با این همه ظلم و جور و جفا به حال دل خسته ام کن وفا  سپردم امانت نگهداریش  مبادا دوباره بیازاریش جراحات و پا و تن او بس است شهید سحر بوده و بی کس است محسن غلامحسینی✍   .
علیه‌السلام 🔹وداع🔹 پشت سر مسافر ما گریه می‌کند شهری که بر رسول خدا گریه می‌کند حنانه‌ای که معتکف مسجدالنبی‌ست اصلاً نپرس از این‌که چرا گریه می‌کند از بس که سوزناک خودت گریه می‌کنی شانه به شانۀ تو عبا گریه می‌کند دستی بکش به قلب پر از درد زینبت بی‌تاب در وداع شما گریه می‌کند دیده‌ست شهر تشنه که بر دستت آسمان سرشار التماس دعا، گریه می‌کند زنجیرۀ طلایی نقل حدیثتان هر یک به سیدالشهدا گریه می‌کند یابن الشبیب! گریه به داغ حسین کن شیعه به یاد کرب‌وبلا گریه می‌کند 📝 ایام .
Shab19Safar1401[01].mp3
28.91M
🎙 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 شب۱۹ ۱۴۰۱
Shab19Safar1401[02].mp3
3.7M
هر جا برم دلم، پر میزنه به کربلا ( ) 🔺بانوای: حاج 🏴 شب۱۹ ۱۴۰۱ هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا هر اربعین دلم سر میزنه به کربلا دل اگه دل باشه شعله‌ی ماتم کربلاس دل اگه دل باشه سرخی پرچم کربلاس هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا هر اربعین دلم سر میزنه به کربلا جایی که عشقو به چشم خودم دیدم اینجاس جایی که راز رسیدنو فهمیدم اینجاس دل منم ریخت، پای ضریحت جایی که عطر شهادتو بوسیدم اینجاس هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا هر اربعین دلم سر میزنه به کربلا با گریه، الوداع میخونم دل میگه، من اینجا میمونم هر جا برم دلم پر میزنه به کربلا هر اربعین دلم سر میزنه به کربلا شاعر: محمدمهدی سیار✍ نغمه پرداز: سیدمهدی سرخان و مصطفی منتظری✍
44.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 انا لله و انا الیه راجعون با کمال تأسف شاعر پیش‌کسوت دیار کرمانشاه؛ استاد کیومرث عباسی، آسمانی شد. روحش شاد و یادش گرامی باد... 📹 شعرخوانی زنده‌یاد عباسی در دیدار شاعران با رهبر انقلاب روحش شاد
. 📋 لال شده قلم تو دستم که مدح دریا بنویسم 🏷شهادت ۱۴۰۱ 🎤 با نوای حاج محمود کریمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لال شده قلم توو دستم که مدح دریا بنویسم که از یه دنیا غم و غربت، باید یه دنیا بنویسم از دل مهربون مردی که تنگه قدر آسمونا از چشایی که راه گرفته؛ خیره شده به دور دورا اون‌که با تیغ تیز صلحش، دستای فتنه‌گر قلم شد از برکات صلح اون مرد، پرچم «کربلا» علم شد کرب‌و‌بلا هنوز برپاست از پی محکمی که ساخته غیر خدا و آل‌عصمت، حسن رو هیچ‌کی نشناخته ما که تموم عمرمونو غیر کَرَم ازش ندیدیم فقط به پای درد دلهاش، خوندیم و گفتیم و شنیدیم فقط شنیدیم که با لطفش، عالمی رو اسیر کرده غصه‌ی تنهایی حیدر، بین گلوش گیر کرده شنیدیم از زخم زبونا که صلح بی‌دلیل کردی غصه چقد که هی میگفتن مسلمینو ذلیل کردی درد دلت چقد زیاده، قصه‌ها بس‌که گریه داره هیچ‌کی نمی‌تونه خودش رو یه‌لحظه جای تو بذاره کی می‌تونه یه‌لحظه حتّی به پای منبری بشینه به پای منبری که نُقلش، سَبِ امیر مومنینه روزا و شب‌های کی انقدر با درد و خاطره عجینه کی می‌تونه یه عمر هر روز، قاتل مادرو ببینه یه وقتایی که چشم ابریش به سمت عمق آسمونه فقط خدا می‌دونه با ماه چه روضه‌ای داره می‌خونه روضه‌ی بی‌کسی حیدر، روضه‌ی دود و در و دیوار روضه‌ی ناله‌های مادر، روضه‌ی خون روی مسمار طناب دور دست بابا، نشون روی دست مادر هق‌هق خواهرش توو کوچه، میون دست و پا برادر روضه‌ای که نوشته تاریخ، پیر و جوون گفته شنیده ولی تا مادرش نفس داشت، دم نزد از غمی که دیده کاشکی قدم بلند تر بود؛ از رو سرم دستی که رد شد مادر توو کوچه‌ها نشست و فقط بگم که خیلی بد شد دیدم با چشمای پر از اشک، رو خاکا گوشواره شکسته دیدم رو خاک کوچه گریون، مادر آسمون نشسته https://eitaa.com/emame3vom/67743 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
4_5823255310051052418.mp3
32.23M
📌عزاداری روز ۱۴۴۴ 🎙 بامدّاحی: 🕌 هیئــت رایةالعبّاس (علیه‌السّلام)