eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
پا بر زمين نكش، جگرم تير مي كشد اي نور ديده، پلك ترم تير مي كشد گفتم عصاي پيري من مي شوي، نشد ياري رسان مرا، كمرم تير مي كشد اي ميوه ي دلم چقدر آه مي كشي! اين سينه از غمت پسرم، تير مي كشد با خود نگفتي آخر از اين دست وپا زدن قلب شكسته ي پدرم تير مي كشد!؟ پهلوي تو چه زود مرا تا مدينه برد زخمي كبود در نظرم تير مي كشد من خيزران نخورده لبم درد مي كند از بس دهان نوحه گرم تير مي كشد اي پاره ي تنم چقدر پاره پاره اي با ديدنت علي جگرم تير مي كشد 🔹 🔹
وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت غائله در مجلس یزید اشک سر بریده در آمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دورو برش جمع خسته‌ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحضه‌ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای طشت رقّاصه‌ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای، بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید نفرین نکرد و زخم دلش بی‌نصیب ماند از مرهم مباهله در مجلس یزید صحبت که از خرید و فروش کنیز شد افتاد باز ولوله در مجلس یزید «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
|⇦•روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام اربعینِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفسِ حاج حسن خلج •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• @emame3vom •┄┅═══••↭••═══┅┄• از جانِ خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی ... *برا مردنم بهم وقت نمیدادن .. دشمن از یه طرف مهلت نمیداد من جونمُ فدات کنم بچه هات از یه طرف .. تا میخواستم فدایِ تو بشم میدیدم اینا تو خطرن خودمو سپر میکردم .. تا یه قدم می آمدم برات بمیرم صدا نالۀ رقیه میومد .. امروز اومد نشست کنارِ قبر حسین گفت حالا که تموم شده عزیزم .. حالا که هر چی بود گذشت حسین .. اما یه سوال دارم حسین :* بهتر نبود جایِ تو من کشته میشدم ؟ آقا بهتر نبود جایِ تو ما کشته میشدیم *آقا جان کاش همۀ اولین و آخرین میمردن ، یه مو از سرت کم نمیشد ..* بهتر نبود جایِ تو من کشته میشدم ؟ بی تو چگونه صبر کنم با چه طاقتی از بس برای زخم لبت گریه کرده ایم *چوبُ دست گرفته بود هی با لبایِ حسین بازی میکرد ..* از بس برایِ زخم لبت گریه کرده ایم چشمی ندیده ام که ندیده جراحتی شاعر :
از جان خود اگرچه گذشتم به راحتي دل كنده‌ام ولي ز تنت با چه زحمتي مي‌خواستم به پات سرم را فدا كنم اما به خواهر تو ندادند مهلتي بهتر نبود جاي تو من كشته مي‌شدم؟ بي تو چگونه صبر كنم با چه طاقتي؟ از بس براي زخم لبت گريه كرده‌ايم چشمي نديده‌ام كه نديده جراحتي تو رفتي و غرور حريمت شكسته شد هنگام غارت حرم آن هم چه غارتي آتش زدند خيمه ما را و بعد از آن دزديده شد تمامي اشياء قيمتي اين بچه‌ها تمامي‌شان لطمه خورده‌اند با من ولي به شكوه نكردند صحبتي غصّه نخور حقير نشد خواهرت حسين از فتح شام آمده‌ام با چه هيبتي شرمنده‌ام رقیۀ تو در خرابه ماند لطفي كن و سراغ نگير از امانتي عبّاس اگر نبود اسارت چه سخت بود ممنونم از حمايت آن چشم غيرتي «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» . @emame3vom
شکسته پشت غم از بار غصّه‌های رباب از آن زمان که شنیده‌است ماجرای رباب به سوز سینۀ گهواره داغ غم زده است شرارِ زخمِ دلِ خونِ لای لای رباب و تار صوتی آتش گرفته می‌فهمد که آمده چه بلایی سر صدای رباب برای کودکش آن قدر آه و ناله نکرد که چشم مشک پر از اشک شد به جای رباب به جان گریۀ شش ماهه روی دست حسین کسی نریخته اشکی مگر به پای رباب قنوت صبر گرفته برای حلق علی خدا کند به اجابت رسد دعای رباب میان هلهلۀ چنگ و های و هوی رباب سه‌شعبه زخم زد و ناله شد نوای رباب و ناگهان پر و بال فرشته‌ها تر شد به خون کشتۀ مظلوم کربلای رباب "رقیه" آمده از یک فرشته می‌پرسد پیام تسلیت آورده‌ای برای رباب؟ و فکر می‌کنم آب فرات گِل شده است که ریخته به سرش خاک، در عزای رباب خدا به داد دل خاطرات او برسد چه می‌کشند خیالات انزوای رباب « » .
. آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم دل خون‌تر از شقایق دشت بلا شدیم ما یادمان که نیست ولی راستی حسین با درد غربت تو کجا آشنا شدیم ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم  شکر خدا که فاطمه ما را خریده است شکر خدا که خرج بساط شما شدیم عزت سرای ماست عزا خانۀ شما با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم   ما را خدا به عشق تو می‌بخشد عاقبت ما عاقبت به خیر تو در روضه‌ها شدیم .
‍ . شاعر شعر اول: شاعر شعر دوم: موضوع: لطائف و ظرائف در روضه غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند ستاره گان حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟ بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟ از بس برای زخم لبت گریه کرده‌ایم چشمی ندیده‌ام که ندیده جراحتی تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی .
. ✍ وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید اشک سر بریده در آمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید با کینه ای به قدمت تاریخ، کفر داشت با دین سر مقابله در مجلس یزید دف ها به روی دست، و کِل می کشید مست مطرب میان هلهله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای تشت رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای، بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید شد اشک چشم، بغض و بدل کرد اینچنین آتش فشان به زلزله در مجلس یزید صحبت که از خرید و فروش کنیز شد افتاد باز ولوله در مجلس یزید خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد از دست إبن آکله در .
. آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم دل خون‌تر از شقایق دشت بلا شدیم   ما یادمان که نیست ولی راستی حسین با درد غربت تو کجا آشنا شدیم   ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم   شکر خدا که فاطمه ما را خریده است شکر خدا که خرج بساط شما شدیم   عزت سرای ماست عزا خانۀ شما با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم   ما را خدا به عشق تو می‌بخشد عاقبت ما عاقبت به خیر تو در روضه‌ها شدیم   .
. لعنت الله علیه وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید اشک سر بریده درآمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته‌ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحظه‌ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید با کینه‌ای به قدمت تاریخ کفر، داشت با دین سر مقابله در مجلس یزید دف‌‌ها به روی دست، وَ کِل می‌کشید مست مطرب میان هلهله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای تشت رقاصه‌ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید شد اشک چشم، بغض و بدل کرد این چنین آتش‌فشان به زلزله در مجلس یزید صحبت که از خرید و فروش کنیز شد افتاد باز ولوله در مجلس یزید خون خورد زینب و جگرش پاره‌پاره شد از دست إبن آکله در مجلس یزید ✍ .
Fadaeian_Arbaein1403_Shab3 (5).mp3
23.05M
دلخوری نیست در این قافله از هیچ کسی دلخوری نیست در این قافله از هیچ کسی به خدا من که ندارم گله از هیچ کسی خواب بودم اگر از پشت شتر افتادم طلبی نیست در این مسئله از هیچ کسی بعد از آن نیمه شب و گم شدن و تنهایی نگرفتم نفسی فاصله از هیچ کسی من نمی‌ترسم اگر عمه کنارم باشد غیر از این زجر و ازین حرمله از هیچ کسی خواستم گر چه نشد غیر تو نامی ببرم در قنوت دل هر نافله از هیچ کسی زخم زنجیر مرا کشت الهی دیگر تاب و طاقت نبرد سلسله از هیچ کسی گریه نگذاشت که پوشیده بماند بابا مشکل پای من و آبله از هیچ کسی جز تو و خواهر تو برنمی‌آید به خدا خطبه خواندن وسط هلهله از هیچ‌کسی کاشکی در بغل فاطمه دق می‌کردم تا دگر سر نبرم حوصله از هیچ کسی
4_6033117784479629697.mp3
3.97M
تحلیل مداحی روضه با نوای: شاعر شعر اول: شاعر شعر دوم: : لطائف و ظرائف در روضه غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند ستاره گان حرم را به ريسمان بستند بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا کنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟ بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟ از بس برای زخم لبت گریه کرده‌ایم چشمی ندیده‌ام که ندیده جراحتی تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.👇👇👇👇👇