eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔊 مراسم دعای کمیل سحر 📆  جمعه ۱۶ شهریور ماه ماه ۱۴۰۳ 🔷 با نوای : 👈 حاج 👈 کربلایی سید سعید نصر 🔊 بخش اول | مجال نطق ندارد زبان تقدیرم 🔊 بخش دوم | اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ 🔊 بخش سوم l انگار نه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار 🔊 بخش چهارم | هَيْهَاتَ أَنْتَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ 🔊 بخش پنجم l تو بی قراری و من نیز بی قرارترینم .👇👇👇👇👇
Fadaeian-Komeil-14030616 (1).mp3
24.83M
🔊 بخش اول | مجال نطق ندارد زبان تقدیرم متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/106313 📋 مجال نطق ندارد زبان تقدیرم (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مجال نطق ندارد زبان تقدیرم نیامده‌ست قلم پای کار تحریرم صفر تمام شد و یارم از سفر نرسید چه قدر چشم بدوزم به قاب تأخیرم گرچه ‌پای فراقت جوانی‌ام طی شد برای دیدن تو حسّ نمی‌کنم پیرم همیشه فاصله اشک مرا درآورده همیشه از غم هجر تو تحت تأثیرم طناب نفْس مرا می‌کِشد به هر طرفی به دست بد کسی افتاده‌ست زنجیرم کشیده کارم از معصیت به رسوایی میان مردم این شهر کرده تحقیرم چه غصه‌ها که نخوردی برای سرکشی‌ام چه دردها نکشیدی برای تغییرم اگرچه مایه‌ی ننگم به من مَحَبَّت کن شبیه کودک آزرده سخت دلگیرم هزار مرتبه دیدم مرا بغل کردی خوش است خواب و خیالم، خوش است تعبیرم دلیل زندگیم دوستت دارم وَ اللّٰه مُسَلَّم است که بی‌عشق زود می‌میرم زمان دفن بگو یا علی دَمِ گوشم بلند می‌شود از بین قبر تکبیرم بشور جسم مرا با غبار صحن نجف همیشه خاک علی کرده است تطهیرم خدا کند که من امسال کربلا بروم زیارتی بگذارید بین تقدیرم تو را به روضه‌ی یابن الشبیب زود بیا همان گریز عجیبی که کرده تسخیرم به گریه گفت:« که آن شمر پست، یابن الشبیب به روی سینه‌ی جَدَّم نشست، یابن الشبیب چه ‌بی‌ملاحظه خنجر کشید، یابن الشبیب! سرِ عزیز خدا را بُرید، یابن الشبیب! سنانِ بی همه‌چیزِ پلید، یابن الشبیب به سمت خیمه‌ی زن‌ها دوید، یابن الشبیب شده است قلب من از غم کباب، یابن الشبیب طناب حرمله، دستِ رباب، یابن الشبیب
Fadaeian-Komeil-14030616 (3).mp3
18.56M
🔊 / انگار نه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار https://eitaa.com/emame3vom/88638 📋 توو کوچه‌ها زخمم نمک خورده (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توو کوچه‌ها زخمم نمک خورده انگشتر خلقت ترک خورده درد من و هیچ کس نمی‌فهمه زهرام جلو چشام کتک خورده دستام و از دستت جدا کردند توو شعله دنبال تو می‌گردم جوری زد و جوری زمین خوردی سنگینیه دستاش و حس کردم دار و نداره زندگیم چیزی بگو حرفی بزن خاکی میشه باز چادرت هرشب توو کابوس حسن از تو خجالت می‌کشم زهرا از خاک رو چادر نمازِ تو از پا من و میندازه می‌دونم این چشم‌های نیم بازه تو روت و نگیر از من که می‌میرم دنیا بدون تو برام پوچه اینقدر پر از زخمی که حیرونم از جنگ برگشتی نه از کوچه دار و نداره زندگیم زخمی‌ترین یاسِ علی اشکات و پاک کن فاطمه گریه نکن واسه علی زهرای من، زهرای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت یک‌نفر که دلش از بُغض علی می‌جوشید ضربه‌ای زد به درِ خانه و دَر را انداخت گره انداخت به کار همه دنیا آن‌که، ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
Fadaeian-Komeil-14030616 (5).mp3
13.43M
🔊 بخش پنجم l تو بی قراری و من نیز بی قرارترینم متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/77718 📋 تو بی‌قراری و من نیز بی‌قرار ترینم (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو بی‌قراری و من نیز بی‌قرارترینم که من غریب‌ترین مرد در تمام زمینم کشیده است از آن سو مدینه تیغ به رویم نشسته است از این سو فراق تو به کمینم به حال و روز تو گیرم که اشک شَرم نبارم چه سازم این عرقی را که مانده روی جَبینم علی به خاطر بستر نشینی تو بگرید تو هم به خاطر من گریه کن که خانه‌ نشینم به چادرت متوسل شدم که باز بمانی منی که کهف امانم منی که حِصن حَصینم مرا شکستن پهلو مرا شکستن بازو چنان شکست که من بعد با شکست عجینم تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. دل  زهجر  تو   کباب   است  کجایی آقا؟ حالمان   بی تو خراب  است  کجایی آقا؟ روزگار       همه    منتظرانت       بی  تو محنت و رنج و  عذاب  است  کجایی آقا؟ به    امیدی  سر     راه  تو   نشینم    اما چه  امیدی  که سراب است   کجایی  آقا؟ من   و  پرسیدن   مأوای   تو از  قافله ها و  سکوتی که  جواب  است  کجایی  آقا؟ نه فقط‌من خودِ غربت هم ازاین غربت تو سینه اش در تب‌وتاب  است  کجایی  آقا؟ همه  گویندکه  بخت  است دهد  مژدهٔ یار بختمان هم‌که به‌خواب است کجایی  آقا؟ کن قدم  رنجه  که گهواره  ششماهه هنوز همدم   اشک    رباب  است  کجایی  آقا؟ می کند ناله  هنوزم که هنوز  است  فقط روزیش   روضه ٔ  آب  است  کجایی  آقا؟ گو(منادی)به‌چه‌خوش‌باشدازاین‌فاصله‌ها مگر این   رنج ثواب  است   کجایی  آقا؟ یابکُش‌یا که به‌بر اوجلوه ای ازخویش نما حرف او حرف حساب است  کجایی  آقا؟ (منادی)✍ .
. ای به قربان تو کس و کارم هرچه دارم به تو بدهکارم سرعاشق شدن ببین حالا به کجا ها کشیده شد کارم دل صحرا در این شب تاریک من هوای تو را به سر دارم چاره ای کن برای بیچاره جان آقا عجب گرفتارم از فراق تو من پریشانم نیمه ی شب شده ست و بیدارم من گدایم کمک کنید آقا بینوایم کمک کنید آقا سائل ابن فقیر این کویم دامنت را میاوری سویم از تو حتی اگر بلا برسد خم نمی آورم به ابرویم با فقیری اگر که میسازم از نداری اگر نمیگویم نه بلد بودم و بلد هستم تازه کارم ، گدای کم رویم من گدایم کمک کنید آقا بینوایم کمک کنید آقا باز از این کوچه ها گذر کردی شب تار مرا سحر کردی ای بمیرم بگو در این مدت تک و تنها چگونه سر کردی ای به قربان آن قدم هایت مخفیانه چرا سفر کردی حقمان است اگر نمی آیی کم مگر از بشر ضرر کردی آسمان و زمین گرفتار است عالمی را تو دربدر کردی من گدایم کمک کنید آقا بی نوایم کمک کنید آقا ✍ .
. شهر برکات است ربیع المولود پر از حسنات است ربیع المولود میلاد پیمبر و امام صادق ماه صلوات است ربیع المولود ........................ . آمد ربیع ، فصل شکـُفتن رها شدن با رویش گـــل نبوی هم صدا شدن فصل شکـوفه های امامت شکفتن است از پیله ی تواتر خاکــــی جدا شدن در سایه سارباغ نبوت نشــــستن و با کاروان دلشــــــــدگان آشنا شدن فصل برون نمودن هر کینه ازدل است هنگام آشنایی دل ، با خــــــداشدن آری ربیع موسم باران رحـمت است از ابر رحمتش گل تکبیر وا شدن با بلبلان نغمه سرای بهشت گـــو: وقت سرودن است و به گل مبتلا شدن همراه نور بوی بهشت خـداست با ماه ربیع آمدن و، همــــــــنوا شدن بوی ربیع میشنوم ! خاکیان خموش زین بوی خوش ، ملال دو عالم دوا شدن ماه صفر گذشت و غم و خزن و اشک رفت اینجــا به سینه شادی وغم ، جابجا شدن ✍ .
. حلول ماه ربیع الاول ماه ربیع الاول و عالَم شد غوغا بگو بگو از دل و جان یا علی مولا جانم علی جانم علی یا علی مولا... ماه ربیع الاول و موسم شور است بر لب اهل ولایت تطهیر و نور است جانم علی جانم علی یا علی مولا... باشد بر طبقِ آیاتِ خالقِ داور راه نجات عالَمین ولای حیدر جانم علی جانم علی یا علی مولا... خوش به حال کسی که شد خادمِ مولا دلش به عشق مولا شد اهلِ تولّیٰ جانم علی جانم علی یا علی مولا... آقا دعا کن به وَلات مبتلا باشیم مثل شهیدان زائرِ کربلا باشیم جانم علی جانم علی یا علی مولا... ✍ 👇
45281_1397822192511_818231.aac
818.2K
سرود ماه ربیع الاول
. علیه‌السلام در لَیلَه المَبیت ما را ببر به چشمه‌ی شعر و شراب‌ها ما را ببر به  خاطره‌ای از کتاب‌ها هرشب هزار رکعتِ فیضِ تو شاهد است پهلو تُهی نموده‌ای  از رخت خواب‌ها هرگز ندید دیده‌ی لیل و نهار‌ها چون لَیلَةُ‌المَبیتِ علی در حساب‌ها یک شب فقط نگاه تو مهمانِ خواب بود شامی که بود دور و برت التهاب‌ها در بستر برادر خود تا سحر بخواب ای خوابِ تو عبادتِ اُمُ‌الکتاب‌ها تو گرمِ خواب بودی و گردنکشانِ کفر نیزه به دست  گِردِ تو همچون سراب‌ها مکه شنید ناله‌ی واویلتایشان این حیدر است حضرت عالی جناب‌ها تنها امیر ، نقش تو را تیشه می‌زند وقتی که بُت تراش کند انتخاب‌ها ما را ببر نجف به دَمِ ما دوا بریز امشب بیا به کاسه‌ی ما کربلا بریز (حسن لطفی)✍ .
. رضا رضا گفتم و بی قرارم به یاد تو خون شده قلب زارم مشهد تو بهشت قلب خسته مرقد تو زمزم و چشمه سارم شد دل من ، آهوی صحرای امام هشتم آمده ام ، پابوس تو مثل تموم مردم مرغ دلم ، ز دست تو گرفته آب و دونه طایر جان ، خورده ز دستِ کرم تو گندم رضا رضا ، رضا رضا، رضا رضا یا مولا 00 رضا رضا کوی تواَم وطن شد ضریح تو قبله ی جان من شد ببین دلم توی حرم رسیده با حرمت آینه هم سخن شد گشته رضا ، پنجره فولاد تو قبله گاهم گنبد تو ، آینه دار همه مهر و ماهم رسونده ام ، تا که دلم را به حریم پاکت گشوده شد ، سمت حرم پنجره ی نگاهم رضا رضا ، رضا رضا ، رضا رضا یا مولا 00 ✍ 👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سامرا جان داد،تشنه لب و محزون مهدی او میزد،ناله به قلب خون خورد به ظرفِ آب،چون لب و دندانش زنده شده داغ،جدّ پریشانش خیزران بر لبِ حسین میزد پیش چشمان خواهرش زینب مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب چشم گریان خواهرش زینب (وایِ من وایِ من حسین جانم) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه به زهر غم،داده به حُجره جان ولی نشد دیگر،به خون خود غلطان ولی به جدّ او،چه ظلم ها گردید سرش جدا از تن،مِنَ القفا گردید مادری در میان قربانگاه بود و شمرِ لعین ستم ها کرد روی سینه نشست و واویلا خون به قلبِ علی و زهرا کرد (وایِ من وایِ من حسین جانم) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/106502 .👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نه که روضه هات خود سامرات گریه داره غمِ تو نگات بارون چشات گریه داره خشکی لبات لرزش صدات گریه داره توی غم و بیقراری ، خوبه یه پسر که داری دم آخری روی پاش ، داری سر تو میذاری مظلوم امام عسکری مسموم امام عسکری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دم آخره که میخواد بره غم نداره نه توفکرخلـ خال خال دختره غم نداره نه تو فکر چا دُرِ خواهره غم نداره الهی که خواهر اینجور ، برادرشو نبینه نبینه یکی با چکمه ، روی سینه میشینه مظلوم امام عسکری مسموم امام عسکری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/106504 .👇
. . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الهی بِدَمِ‌المحسن الهی بِدَمِ‌‌الزهرا الهی که همین جمعه بیاد منتقم زهرا یابن‌فاطمه ،به همون مادر بی حرم بیا یابن‌فاطمه ،به غریبی علی قسم بیا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اللهم عجل لولیک الفرج ....... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از این مدینه دلگیری چرا از پیش من میری دلت میاد حسینت رو دیگه بغل نمیگیری ای زهرای من ،بمون و ازاین غریب ترم نکن ای زهرای من ،خونه‌مو خونه درد و غم نکن زهرای من نرو از پیشم بمون دنیای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اونا که پهلوونیم و شنیده بودن و دیدن زمین خوردنم و هرگز ندیده بودن و دیدن ای زهرای من ،پاشو با منِ غریب حرفی بزن ای زهرای من ، پیش بچه هام رومو زمین نزن زهرای من نرو از پیشم بمون دنیای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ندید هیچ کسی اشکم رو تو اشکم و در آوردی آخه به خاطر من بود تو کوچه ها کتک خوردی با هم میزدن ،تو رو عمدا جلو چشمم میزدن با هم میزدن،افتاده بودی و بازم میزدن زهرای من نرو از پیشم بمون دنیای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به کی بگم که زهرا رو زدن یه عده رَجّاله گریز روضه کوچه فقط روضه گوداله واویلا حسین ، همه با بغض علی میزدنش واویلا حسین ، زیر تیغ و نیزه گم شد بدنش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/106506 .👇
. بنی_ساعده باز هم بوی دود می‌‌آید فتنه‌ها باز شعله‌ور شده‌اند مصطفی رفت و امتش دور خانه‌ی فاطمه چه شر شده‌اند باز کردند دست شیطان را بند بر دست پنج‌تن بستند جانشین پیمبر است علی دست او را چرا رسن بستند آه این خانه؛ خانه‌ی وحی است گرد این خانه حرف بد نزنید باردار است مادر سادات بر در خانه‌اش لگد نزنید ناله‌ی گل ز پشت در آمد ای‌پدر، ای محول‌لاحوال ساقه‌ام را شکست امت‌تو غنچه‌ام شد به زیر پا پامال مرتضی را کشان‌کشان بردند چشم زینب ز بهت وا مانده فاطمه رفت در پی حیدر رد خونی از او بجا مانده رد‌خون دید زینب مضطر رد‌خون از زنی پسرمرده لحظه‌ای می‌رسد که طفل‌رباب شیر از تیر حرمله خورده رد‌خونی که در هوا پخش است رد‌خونی که از عبا می‌ریخت باورش سخت، سخت‌تر آن‌که خون اصغر ز نیزه‌ها می‌ریخت شاعر: _______________ .
. ✅بنداول امشب دل سینه زنا از غم وغصه حزینه روضه می خونه روضه خون روضه ی بی بی سکینه(س) شبیه عمه زینبش دلش یه عمره مضطره روضه های بنت الحسین سنگینه و زجر آوره شبیه عمه زینبش رفته به دشت کربلا دیده سرای بریده رُو به روی سر نیزه ها واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ✅بنددوم شبیه عمه زینبش طعم اسیری چشیده پابه پای رقیه رو خارای صحرا دویده شبیه عمه زینبش بوده اسیرسلسله شبیه به رقیه بود کف پاهاش پرآبله شبیه عمه زینبش سنگ خورده از بالای بام ریختن خاکستر روسرش توی محله های شام واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ✅بندسوم از سیلی وتازیونه کل تنش شده کبود خون بود دلش از شامیا ازقوم بدتر از یهود شبیه عمه زینبش خیلی شنید حرفای بد از خولی و شمرو سنان خورد تازیونه و لگد شبیه عمه زینبش با مادرش بی بی رباب سرباباش و دیده تو تشت تومجلسِ شراب واویلتا واویلتا ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: .👇
217.5K
. همپای خطر همسفر زینب بود همراز نماز سحر زینب بود یک لحظه نشد ز عمه جانش غافل پروانه‌صفت دور و بر زینب بود ✍ ........... . سلام الله علیها آهم به گوش سر نرسیده، سری که نیست ازدست‌ رفته خاطره ی پیکری که نیست آتش به جان موی من افتاد، بارها بر باد رفت خوشه ی خاکستری که نیست دیگر سکینه‌ای به دلم نیست بعد تو خشکیده‌است چشمه‌ی چشم تری که نیست آتش گرفت خیمه، تو از دور سوختی از دوری تو سوخته بال‌وپری که نیست خونی که روی خاتم‌تو ریخته گواست بازار شام آمده انگشتری که نیست پوشانده ایم صورت خود را به آستین این غم کجا برم، چه کنم؟ معجری که نیست سوغات برده‌اند اهالی شهر شام اینگونه بود قصه ی هر زیوری که نیست تنها امیدمان به همین بود لااقل عباس هست بعد علی اکبری که نیست بیچاره مادرم که دم خیمه بی‌قرار مانده به انتظار علی‌اصغری نیست .