eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
435 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
وادی به وادی می‌‌روم دنبال محمل آهسته‌تر ‌ای ساربان! دل می‌‌بری، دل اشک ملائک می‌‌چکد از کهکشان‌ها پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل ای آسمان پایین بیا! منظومه اینجاست هم اختران بر گِرد او، هم ماه کامل گاهی به زانوی پیمبر، گه به نیزه عشق است و او را می‌‌برد منزل به منزل ای روضه‌خوان تنها بگو نامش حسین است دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .
. من ماندم و مرغ سحر و نوحه‌گری‌ها اندوه پرستو، غم بی‌بال‌وپری‌ها من ماندم و هشتاد و چهار آیۀ عصمت در سایۀ آوارگی و دربه‌دری‌ها من خواهر خورشید به‌خون خفتۀ عشقم باید که بگیرم خبر از هم‌سفری‌ها در این شب تاریک خدایا! کمکم کن تا راه به جایی ببرد، راهبری‌ها خون شهدا ریخت، در این دشت بلاخیز تا خشک شود ریشۀ بیدادگری‌ها تا صاعقۀ ظلم و ستم را ببرد باد تبدیل به فریاد شد این نوحه‌گری‌ها ای خون شما آبروی چشمۀ توحید ای چشم شما آینۀ حق‌نگری‌ها عباس علمدار! تو همّت کن و برخیز تا سهم شقایق نشود خون جگری‌ها ای ماه شب چارده‌، امشب به کجایی؟ جان بر لب من‌ آمده از بی‌خبری‌ها «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 این حسین کیست . @emame3vom
@emame3vom با دستِ بسته است ولی دست‌بسته نیست زینب سرش شكسته ولی سرشكسته نیست هرچند سر به‌ زیر... ولی سرفراز بود زینب قیام كرده چون از پا نشسته نیست زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم داغ سه‌ ساله دیده ولی باز خسته نیست حتی اگر به صورت او سنگ می‌خورد او زینب است،معجرش از هم گسسته‌نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 گفتن ندارد
دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو من به تو دوخته‌ام دیده، تو بر من، از نی یک جهان راز، نهفته به نگاه من و تو اُسرا با من و رأس شهدا با تو به نی چشم تاریخ ندیده‌ست سپاه من و تو روی تو ماه من و ماهِ تو عباس امّا ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من، تا دانند که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو هر دو نَستوه چو کوهیم برِ سیل امّا عشق، دلگرم شد، از سردی آه من و تو... «مدّعی خواست که از بیخ کند ریشهٔ ما» بی‌خبر زآن که غروب است پگاه من و تو «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom 📚 دل سنگ آب شد .
این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله‌ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می‌کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش، گرفته بود و سر از پا نمی‌شناخت از خیمه‌های بی سر و سامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته‌بود می‌دید آیه آیهٔ آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود @emame3vom یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود زینب هزاربار خودش هم شهید شد از بس که از کنار شهیدان گذشته بود بر صفحه‌های سرخ مقاتل نوشته‌اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مرثیه باشکوه
ای صبر تو چون كوه در انبوهی از اندوه طوفانِ برآشفتهٔ آرام وزیده ای روضه‌ترین شعر غم‌انگیز حماسه ای بغض‌ترین ابر به باران نرسیده ای كوه شبیه دلت و چشم تو چون رود هر روز زمانه به غمت غصه‌ای افزود غم در پی غم در پی غم در پی غم بود ای آن‌كه كسی شِكوِه‌ای از تو نشنیده من تاب ندارم كه بگویم چه كشیدی تا بشنوم آن روضه و آن داغ كه دیدی تو در دل گودال چه دیدی چه شنیدی؟ كه آمده‌ای با دل خون، قدِّ خمیده نه دست خودم نیست كه شعرم شده مقتل شد شعر به یك روضهٔ مكشوف مُبدَّل نه دست خودم نیست خدایا چه بگویم؟ این بیت رسیده‌ست به رگ‌های بریده این كرب‌وبلا نیست مدینه‌ست در آتش شد باز درون دل تو شعله‌ور آتش در خیمه كسی هست ولی خیمه در آتش ای آن‌كه شبیه تو كسی داغ ندیده این قافلهٔ توست سوی كوفه روان است بر نیزه برای تو كسی دل‌نگران است «شُكر» است كه تا شام فقط ورد زبان است «رفتید دعا گفته و دشنام‌ شنیده» سخت است كه بنویسم دستان تو بسته‌ست مانند دلت قدِّ تو چندی‌ست شكسته‌ست قد تو شكسته‌ست نماز تو نشسته‌ست من ماندم و این شعر و گریبان دردیده «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom 📚 مرثیه باشکوه
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی، به با شکوهی زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! ترکیبِ عقل روشن و بیداری دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است آنقدر از زبانِ تو، حکمت شنیده است تا با یقین، به وادی عصمت رسیده است... یک شب رسید و سنگ صبورِ غم تو شد او زینب تو، محرم تو، مرهم تو شد بر دامن حسین و سرِ شانهٔ حسن این است، راز زینت شیرخدا شدن قانون عقل و عشق جهان را به هم زند وقتی عقیلة العرب از عشق دم زند :: زینب به بند، بندگی یار می‌کند گیراست زلف یار و گرفتار می‌کند از چشم یار، قامت دلدار، دیدنی‌ست نام حسین، از لب زینب شنیدنی‌ست... زن دیده‌اید؟ از همهٔ شهر، مردتر از هرچه مردِ عشق، بیابان‌نوردتر؟ زن دیده‌اید؟ در سخنش، برقِ ذوالفقار دربند و سربلند، اسیر و امیروار دریادلی، که پشت بلا را شکسته است از دستِ استواریِ او، خصم خسته است شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهل‌بیت آن لحظه‌ای که دُخت‌علی گفت:«ما رَاَیت...» با «ما رَاَیت...»، بندگی‌اش را تمام کرد حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد حمدی نشسته خواند و دل عالمی شکست حمد نشسته‌اش، به دل عالمی نشست :: «از هرچه بگذری، سخن‌دوست خوشتراست» این دخترت، علی! چقَدَر، شکل مادر است! @emame3vom هر بار، تا صدا زده‌ای نام زینبت انگار نام دیگر زهراست، بر لبت زینب، طلوع دیگری از نور فاطمه‌ست یک جلوه، از حقیقت مستور فاطمه‌ست آن زهره‌ای که چادر زهراست بر سرش ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش باغ حیاست؛ کوچ بیابانی‌اش مبین فخرُالنّساست؛ بی‌سر و سامانی‌اش مبین در پایمردی از همهٔ مردها، سر است دُخت علی‌ست، در رگِ او خون حیدر است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مرثیه باشکوه .
آن روز که شهر از تو پر غوغا بود در خشمِ تو، هیبت علی پیدا بود آن خطبهٔ پر شور تو در کوفه و شام فریادِ بلند و سرخ عاشورا بود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 ایستاده باید مُرد