eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍ همه دارن غم و یک بی غمی نیس همه ماتم زده بی ماتمی نیس همه چشما چو ابر نو بهاری گهر بارند و چشم بی نمیری نیس چه غمگین و چه تنها شد دل من ببین ماتم سرا شد منزل من بابام رفته ز دستم تا قیومت دیه چاره نداره مشکل من دلم تنگه بری کس گفتنی نیست که ای دنیا به هیچ کس موندنی نیست همه میگن دگر بابا نداری یقین دارم ولی دل کندنی نیست غم داغ پدر کوچک غمی نیست جگر می سوزد و داغ کمی نیست پدر غم خوار ودل سوز و عزیزه کخ بی او زندگی جز ماتمی نیست بسوز ای دل به حال روزگارم بنال ای دل کسی را من ندارم بسوز ای شمع امشب در کنارم که درخاکه همه دار و ندارم قسم بر تو که تا دنیاست دنیا فراموشت نخواهم کرد بابا گوای من خدای می و قهار تو رفتی شدم بعد تو بی یار شب از ره میرسد بابا کجایی شدم بی مونس و تنها کجایی به لانه پر کشند مرغان ز گلشن ولی بابا نیاید در پر من بنال ای دل که دائم بی قرارم غریب و بی کس و بیمار و زارم بنال ای دل که مو از داغ بابام هوای های های گریه دارم فلک دیدی چه آوردی به روزم گرفتی بابای خوب و دل سوزم یقین دارم که تقدیرم همین بود سزاوارم خودم تنها بسوزم لالاییت می کنم شبهای زمستون لالاییت می کنم گل در گلستون لالالالا گلم باشی عزیزم بمونی همدمم باشی عزیزم فلک دیدی چه تیر کاریم زد نه در خواب و بیداریم زد ز ده تیری که تا آخر بسوزه کفن از بهر بابایم بدوزه تو را دیدم کفن پوشیده بودی به روی خاک غم خوابیده بودی برایم گریه میکردی تو بابا اگه حال دلم را دیده بودی مسلمونون دل زارم ببینید جدایی من و بابام ببینین نمی خاستم من از بابا جدا شم جدایی با پدر هرگز نبینید .
سبک 🖌به قلم: خادم الحسین ع 🌹ــــــــــــــــــــــبنداول بیقرارم بیقرارم بازشب شادی شده مرغ دلها بازدوباره پرزده راهی شده تا مدینه می پره و باز دلم مجنون شده بهرمولود تو بی بی باز لبم خندون شده کوثروطوبا رسید ثانی زهرا رسید فاطمه اخت الرضا بانوی عظما رسید معصومه یا معصومه 🌹ــــــــــــــــــــــبنددوم شهرقم امشب چراغانی شده هرکوچه هاش جان من باشد فدای حضرتش بازائراش کربلای شهرقم شدگنبدو صحن وسراش بوی مشهدوگرفته گنبدوایون طلاش عمه صاحب الزمان ڪوثروزهــرانشان ازکرامت میدهی رحمته تو بیکران معصومه یامعصومه 🌹ـــــــــــــــــــــــبندسوم خواهرِسلطانه طوس و قبله ی حاجات ما دختـرِموسی بن جعفر آینه ی حـیدرنما دخترهفتم امام و فاطـمه ی کوثری دخترِ موسی ڪاظم کریمه ی محشری رسیده بدرالنفوس خواهرشمس الشموس دیده بررویش گشود زینبِ سلطان طوس معصومه یامعصومه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🖌 نزدیکه باماهمراه باشید
. .... ....: .... ....: ▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️ 🎤 توی آسمون قلبم ،یه ستاره مونده تنها یه ستاره ای که شاید نرسه به صبح فردا کربلای تو دلم و برده ِمهر عشق تو رو دلم خورده ابی عبدالله یاحسین ✧✾═══✾🏴✾═══✾✧ آقاجون، آجرک الله فدای شال سیاهت چی میشه روضه بخونی برامون،با اشک و آهت با نوای تو نینوای شیم پا به پای تو کربلایی شیم آقا جون روز ظهورت آرزوی ماست همیشه با شعار یا لثارات عالمی حسینی میشه ابی عبدالله یاحسین .... ✧✾═══✾🏴✾═══✾✧ ✧✾═══✾🏴✾═══✾✧ توی آسمون قلبم ،یه ستاره مونده تنها یه ستاره ای که شاید نرسه به صبح فردا کربلای تو دلم و برده ِمهر عشق تو رو دلم خورده ابی عبدالله یا حسین .... ✧✾═══✾🏴✾═══✾✧ ⚜ ✧✾═══✾🏴✾═══✾✧ 🎤 ▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️
ای دختر کهکشان هفتم همشیره آسمان هشتم بانوی گل بهار نارنج باران همیشه در ترنم ای ابر کرامتت همیشه گسترده در آسمان مردم تو چشمه کوثر ولایت این دشت کویر برکه خم ای نور تو نور پاک زهرا صد آینه در شعاع آن گم ای رحمت عام و عصمت خاص زهرا رخِ زینبی تجسم تو ساحل امن حق پرستی ما بحر همیشه در تلاطم از قدر قیامت تو این شهر کرده ست قیام و قم شده قم ای ساکن شهر شورِشیرین اعجاز تو گریه با تبسم وقتی که غم نگفته دانی دیگر چه نیاز به تکلم تا هست نفس ز عمق جانم یا فاطمه اشفعی بخوانم حضرت سلام الله علیها 🔹
. ای ماه کرامت به تو صدبار درود برفاطمه و احمد مختار درود برباغ گل موسی جعفر درخاتمه براحمد مختار درود ای خسرو طوس برجمالت صلوات برجوشش علم بی مثالت صلوات برجلوهٔ معصومه و برشاه چراغ برجدو جوادو اب و آلت صلوات جز درگه معصومه مرا نیست پناه بردوش دلم کوله ای ازبار گناه چشمم به عنایت شما باشدوبس یافاطمه اشفعی لنا عندالله روئی که به خاک درگهت نیست سیاه نائی که نوائیت نشد خستهٔ آه بر دار شود سری که برپای تونیست یافاطمه اشفعی لنا عندالله شدبسته دو دست دیده دربند سیاه آه از شب زلف ووای ازچاه نگاه با پای طلب آمده ام دستم گیر یا فاطمه اشفعی لنا عندالله شد یوسف دل اسیردر چاه نگاه این است سزای دیدن چشم سیاه دل رفت زکف ولی بلب جان آمد یا فاطمه اشفعی لنا عندالله یک لاله دمید و باغ را حیران کرد بوسید لب نسیم و گلباران کرد خندید که دید صبح نذر قدمش باتیغ سپیده ماه راقربان کرد اول به گل روی پیمبر صلوات دوم به جمال ماه حیدر صلوات ذی القعده شده بگو به آوای جلی برباغ گل موسی جعفر صلوات امروز زمانه شور دیگر دارد بستان علی گلی معطر دارد از یمن قدوم حضرت معصومه گلخنده به لب موسی جعفر دارد میلاد کریمه است یارب کرمی من مدح نگفته ام برای درمی دینارو درم مرا نیاید در کار عیداست عطا نما برات حرمی سلام الله علیهم اجمعین مصطفی نظری .
. دارد دل ما راه نجاتی دیگر در مشهد و در قم عتباتی دیگر بر بانوی با کرامت قم صلوات بر شاه خراسان صلواتی دیگر 🔹
. یا علی اکبر... خبر آمد ولیُ الله آمد بر سر دوش حسین، ماه آمد شد پدر ، شاه دو عالم ، امروز خبر آمد پسر شاه آمد ❤️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ مولا صلوات...❤️ اسوه ی راه جوانها آمد جلوه ی روشن طاها آمد عاشقان! جمله خبر دار شوید علی اکبر، یلِ لیلا آمد ❤️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ مولا صلوات...❤️ دوستان! دسته گل یاس آمد شیعیان! چشمه ی احساس آمد شیرمرد علوی ، نجلِ حسین یاور و دلبر عباس آمد ❤️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ مولا صلوات...❤️ خبر آمد گل ارباب آمد ماه تر از رخ مهتاب آمد اَشبهُ النّاس به پیغمبرمان لیلیِ هر دل بی تاب آمد ❤️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ مولا صلوات...❤️ پسر حجّت داور آمد نوه ی حضرت حیدر آمد شاد باشید به شادیّ حسین دلبر و سرور و صفدر آمد ❤️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ مولا صلوات...❤️ پسر سیّدِ اَمجد آمد نوه ی دختر احمد آمد چه قدَر هست شبیه جدّش همه گفتند محمد آمد ❤️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ مولا صلوات...❤️ ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بشر جدُّهُ فیهِ تجلّی و ظَهَر کیست این مه که نبی وار بوَد کیست این نور بصر ، قُرص قمر ❤️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات بر علی اکبرِ مولا صلوات...❤️ . " اللهمّ صلّ علی محمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم " .
. یا مهدی! خبر آمد نَفَسی می آید دهر را کار و کَسی می آید دین نگه دار و مشو زار و ملول شهر را دادرسی می آید ☀️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات هدیه بر یوسف زهرا صلوات☀️ منجی ذوالمِنَنی می آید حجّت بن الحسنی می‌آید خواب بر دشمن دین باد حرام حیدر بت شکنی می آید ☀️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات هدیه بر یوسف زهرا صلوات☀️ منتظِر! منتظَری می آید دهر را تاج سری می‌ آید می رود ظلمت هجران ، آخر آسمان را قمری می آید ☀️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات هدیه بر یوسف زهرا صلوات☀️ قلبها شیفته ی نرگس او دیده ها خا‌ک پی نرجس او کاش گردیم زهیرش ، آخر یا که حرّ یا وَهَب و عابس او ☀️اِرفَعوا الصّوت بِاَعلَی الاَصوات هدیه بر یوسف زهرا صلوات☀️ " اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم " جمعه ۳۰ فروردین ۹۸ .
. 📋 / *بخش دوم صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا امیرالمؤمنین یا ذَالنِّعَم یا امام المتقین یا ذالکرم اِنَّنا جِئناکَ فی حاجاتِنا لاتُخَیِّبنا و قُل فیها نَعَم ای ز نفس ما به ما اولی علی! یا علیّ و یا علیّ و یا علی در مکتب اهل فضل و ایمان قرآن علی و علی‌ست قرآن توحید علی، علی‌ست توحید ایمان علی و علی‌ست ایمان اعمال علی، علی‌ست اعمال میزان علی و علی‌ست میزان معبودِ هماره غرقِ معبود انسانِ همیشه فوقِ انسان "علی‌علی علی‌علی مولا علی" *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
فرمانروايي بر تمام موجودات گر طبيبانه بيايي به سر بالينم به دو عالم ندهم لذت بيماري را در زمان حضرت امام حسين(ع) شخصي دچاربيماري و تب سختي شده بود. امام حسين(ع) براي عيادت و ديدار او راهي منزلش شد، و چون که حضرت خواست وارد منزل شود بلافاصله تب او برطرف گرديد؛ و مريض گفت: راضي شدم به حقّانيّتي که از طرف خداوند متعال به شما اهل بيت ارزاني شده است تا جايي که تب با وجود شما از بين مي رود. امام حسين(ع) فرمود: قسم به خداوند! چيزي آفريده نشده است مگر آن که تحت فرمان ما خواهد بود.   زنده شدن زني مرده عدّه اي در حضور امام حسين(ع) نشسته بودند، که ناگاه جواني گريه کنان وارد شد. امام حسين(ع) به او فرمود: چرا گريان و ناراحتي؟ جوان اظهار داشت: هم اکنون مادرم بدون آن که وصيّتي کرده باشد، فوت نمود و از دنيا رفت؛ و او اموال بسياري داشت، پيش از آن که بميرد به من گفت که بدون مشورت با شما هيچ دخالت و تصرّفي در اموالش نکنم. پس امام حسين(ع) به کساني که آنجا حضور داشتند فرمود: برخيزيد تا به منزل اين زن برويم. لذا همگي حرکت کردند و به منزلي که جنازه ي زن در آن نهاده شده بود، وارد شدند و جلوي درب اتاق ايستادند. در اين هنگام حضرت اباعبدالله الحسين(ع) دعايي را خواند؛ و به اذن خداوند متعال آن زن مُرده، زنده شد. همين که زنده شد نشست و پس از گفتن شهادتين، نگاهي به امام(ع) انداخت و گفت: اي سرورم! سخني بفرما و مرا به دستورات خود راهنمايي نما. حضرت اباعبدالله الحسين(ع) داخل اتاق شد و بر بالشي تکيه داد و فرمود: هم اينک وصيّت کن، خداوند تو را رحمت نمايد. زن اظهار داشت: اي پسر رسول خدا! من اموالي چنين و چنان در فلان مکان دارم، يک سوّم آنها را به شما مي دهم تا در هر راهي که مصلحت مي داني، مصرف نمايي. و دو سوّم ديگر آنها را به اين پسرم مي دهم؛ البتّه به شرط آن که او از دوستان و علاقه مندان شما اهل بيت عصمت و طهارت(ع) باشد. ولي چنانچه مخالف شما گردد، پس تمامي اموال خودم را در اختيار شما قرار مي دهم؛ چون که مخالفين شما هيچ حقّي در اموال مؤمنين ندارند. سپس آن زن از حضرت خواهش نمود که بر جنازه اش نماز بخواند؛ و مسائل کفن و دفنش را نيز خود حضرت برعهده گيرد. چهل داستان و چهل حديث از امام حسين(ع) عبدالله صالحي منبع : شريه قدر ،شماره 21
فرمانروايي بر تمام موجودات گر طبيبانه بيايي به سر بالينم به دو عالم ندهم لذت بيماري را در زمان حضرت امام حسين(ع) شخصي دچاربيماري و تب سختي شده بود. امام حسين(ع) براي عيادت و ديدار او راهي منزلش شد، و چون که حضرت خواست وارد منزل شود بلافاصله تب او برطرف گرديد؛ و مريض گفت: راضي شدم به حقّانيّتي که از طرف خداوند متعال به شما اهل بيت ارزاني شده است تا جايي که تب با وجود شما از بين مي رود. امام حسين(ع) فرمود: قسم به خداوند! چيزي آفريده نشده است مگر آن که تحت فرمان ما خواهد بود.   زنده شدن زني مرده عدّه اي در حضور امام حسين(ع) نشسته بودند، که ناگاه جواني گريه کنان وارد شد. امام حسين(ع) به او فرمود: چرا گريان و ناراحتي؟ جوان اظهار داشت: هم اکنون مادرم بدون آن که وصيّتي کرده باشد، فوت نمود و از دنيا رفت؛ و او اموال بسياري داشت، پيش از آن که بميرد به من گفت که بدون مشورت با شما هيچ دخالت و تصرّفي در اموالش نکنم. پس امام حسين(ع) به کساني که آنجا حضور داشتند فرمود: برخيزيد تا به منزل اين زن برويم. لذا همگي حرکت کردند و به منزلي که جنازه ي زن در آن نهاده شده بود، وارد شدند و جلوي درب اتاق ايستادند. در اين هنگام حضرت اباعبدالله الحسين(ع) دعايي را خواند؛ و به اذن خداوند متعال آن زن مُرده، زنده شد. همين که زنده شد نشست و پس از گفتن شهادتين، نگاهي به امام(ع) انداخت و گفت: اي سرورم! سخني بفرما و مرا به دستورات خود راهنمايي نما. حضرت اباعبدالله الحسين(ع) داخل اتاق شد و بر بالشي تکيه داد و فرمود: هم اينک وصيّت کن، خداوند تو را رحمت نمايد. زن اظهار داشت: اي پسر رسول خدا! من اموالي چنين و چنان در فلان مکان دارم، يک سوّم آنها را به شما مي دهم تا در هر راهي که مصلحت مي داني، مصرف نمايي. و دو سوّم ديگر آنها را به اين پسرم مي دهم؛ البتّه به شرط آن که او از دوستان و علاقه مندان شما اهل بيت عصمت و طهارت(ع) باشد. ولي چنانچه مخالف شما گردد، پس تمامي اموال خودم را در اختيار شما قرار مي دهم؛ چون که مخالفين شما هيچ حقّي در اموال مؤمنين ندارند. سپس آن زن از حضرت خواهش نمود که بر جنازه اش نماز بخواند؛ و مسائل کفن و دفنش را نيز خود حضرت برعهده گيرد. چهل داستان و چهل حديث از امام حسين(ع) عبدالله صالحي منبع : شريه قدر ،شماره 21
🕊💕مدح و توسل زیبا ویژۀ میلادِ اُخت الرضا حَضرتِ معصومه سلام الله علیها به نفس حاج محمدرضا طاهری 💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ به شوق شاخۀ طوبی ستاره می ریزد به پایِ دختر موسی ستاره می ریزد به روی خویش در آیینه می زند لبخند خدا به خندۀ زهرا ستاره می ریزد علی چه ذوقی کرده به خیرِ پاقدمش و مشت مشت قمر با ستاره می ریزد نشسته زل زده بابا به چهرۀ دختر به لحظه هایِ تماشا ستاره می ریزد به یُمنِ مقدمِ این نورسیده جبرائیل زِ بامِ جنت الاعلی ستاره می ریزد هزار مرتبه الله اکبرش گفته براش چادرِ حوا ستاره می ریزد به چشم روشنیِ نجمه آمده مریم گلاب می پاشد یا ستاره می ریزد خبر دهید به مردم کریمه آمده است بیاورید تمنا ، ستاره می ریزد کریمه ای که زیک گوشه چشمِ احسانش میانِ سفرۀ دنیا ستاره می ریزد به بارش آمد نه قطره قطره که این ابر به قدرِ وسعتِ دریا ستاره می ریزد فرشته ها همه تعارف کنن نقل و نبات نثار زینبِ آقا امام رضا صلوات ___________ دوباره بحرِ کرم در تلاطم آمده است به جلوه طاهرۀ یذهب عنکم آمده است چه دیدینی ست در آغوشِ حضرتِ نجمه عزیز کردۀ مولایِ هفتم آمده است دهانش آب نیفتاده بلکه نهرِ عسل ز بوسه از لبِ سلطانِ هشتم آمده است نگاه کن به دلِ ذره ذرۀ هستی ز شوقِ آمدنش در ترنم آمده است تمام پنجره ها محو در تماشایت مگرکه حُسن خدا در تجسم آمده است سلام کرده و در پایِ گنبدش خورشید پی جوابِ سلامٌ علیکم آمده است سرِ گرفتنِ اذن طلوع چون هر روز از آسمانِ چهارم سویِ قم آمده است نشسته است دو زانو که مستفیض شود جنابِ خضر به کسبِ تعلم آمده است اگر که صحن عتیقش فرشته باران است عجیب نیست ، بهشتِ تبسم آمده است چه احتیاج به خواهش کریمه با رقبت به استجابت حاجاتِ مردم آمده است امام از تو بخواهد که کم دلیلی نیست کسی به جز تو سزاوارِ اشفعی لی نیست ___________ سلام و عرضِ ارادت به محضرت بانو رسیده ام بزنم حلقه بر درت بانو به غیرِ گوشۀ بام تو آشیانم نیست بریز دانه برایِ کبوترت بانو امام تو به لبش مزۀ فداها داشت به سِیر در جَلواتِ مطهرت بانو ملیکه ای به حدودِ حریم اهل البیت و خواهریِ تو فخرِ برادرت بانو مصمم است به قربانیِ پسر این بار خلیل دست به سینه در برابرت بانو ز بیکرانِ علم تو قطره ای کافیست برایِ حورۀ علامه پرورت بانو نگاهِ ملتمس زائرِ تو دل بسته به دستگیریِ فردایِ محشرت بانو *گفت مردد بودم تو ذهنم اومده بود آیا این خانم روزِ محشر میتونه اهلِ قم رو شفاعت کنه یا نه ؟ در عالم رویا دیدم فرمودن این چه حرفیه داری میزنی ؟.. شفاعت اهلِ قمُ میرزایِ قمی هم میتونه انجام بده .. این خانم شفیعۀ عالمه .. روزِ محشرِ همه دست به دامنِ بی بی هستند ..* نگاهِ ملتمس زائرِ تو دل بسته به دستگیریِ فردایِ محشرت بانو فقط به نذرِ فرج این دو بیت هم روضه ببخش میشود آزرده خاطرت بانو به احترام شما را به قم که آوردن نه سنگ و چوب که گل بود بر سرت بانو ندید سایه ای از ناقۀ تو نامحرم نسیم کی شده نزدیکِ معجرت بانو؟ س
✨﷽✨ 🔖داستان واقعی پدر آیت‌الله سیستانی(ره) ✍حکایت شنیدنی خانمی که امام زمان عج در تشییع جنازه ش حاضر شدند 💠 اسمش سید علی بود، سید علی سیستانی، پدر همین آیت‌الله سیستانی خودمان، ساکن مشهدالرّضا،با تقوا و پرهیزکار، نیت کرده بود چهل بار در چهل مسجد بصورت سیار زیارت عاشورا بخواند تا مولایش را ببیند،ختم زیارت را شروع کرد، گذشت و گذشت، هفته ی سی و نهم رسید، او اما به مرادِ دلش نه... 🔰آخرهای زیارتِ هفته ی سی و نهم یا چهلم بود، حین زیارت متوجه نوری شد در یکی از خانه های اطراف مسجد، نوری نه از جنسِ این نورهایی که ما می شناسیم،بلند شد و از مسجد بیرون آمد، ردِّ نور را گرفت، رسید به خانه ای که درب آن باز بود،يا الله یا الله گفت و داخل شد، جنازه ای وسط اطاق روبه قبله خوابانده بودند،همین که وارد اطاق شد امام زمانش را دید، در بین آنهایی که اطراف میت ایستاده بودند، چشم در چشم شدند با حضرت، آقا با اشاره ی دست حالی اش کردند که صدایش را در نیاورد،که امام زمانش را دیده است... 💚 رفت سمت مولا، ایستاد کنارشان ،شانه به شانه، سلام و احوال پرسی کردند، آقا آرام در گوشش گفتند: «لازم نیست برای دیدن ما خودتان را به زحمت بیاندازید، مثل این خانم باشید، ما خودمان به دیدارتان می آییم، این خانم (اشاره کردند به جنازه ای که وسط اطاق بود) هفت سال در دوران کشف حجاب رضا خان از خانه بیرون نیامد تا یادگار مادرم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها روی سَرش بماند...» نگاهم کرد و لرزیدم خجالت می کشم از او بگوئید عاشقت گفته: نگاهِ محشری داری... 📚روایتی داستان گونه از تشرف آیت الله سید علی سیستانی ‌‌‌‌✅ استاد دانشمند ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
🕊💕سرود زیبا ویژۀ میلادِ اُخت الرضا حَضرتِ معصومه سلام الله علیها به نفس حاج سید مهدی میرداماد💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ دریای مِهر و وفا تویِ نگاشه مخصوصاً اسمش اگه فاطمه باشه عشقش که یکی یه دونه است تو مهربونی نمونه است هستی و نفسِ بابا دختر شیرینیِ خونه است دریایِ مِهر و وفا تویِ نگاشه مخصوصاً اسمش اگه فاطمه باشه دل با تو ، آرومه دردمو خاکِ حرمت دارومه هر تپش دلم میگه یا معصومه «مولاتی یا اُختُ الرضا مدد ...» عشقش که یکی یه دونه است تو مهربونی نمونه است هستی و نفسِ بابا دختر شیرینی خونه است دریایِ مِهر و وفا تویِ نگاشه مخصوصاً اسمش اگه فاطمه باشه هر کی حرمُ میبینه جنت میگه که همینه هستی ملیکۀ ایران قم با تو شده مدینه ما دل به مهرِ تو دائمی می بازیم ما به این مضجعِ فاطمی می نازیم شوری بر پا میشه با لطفِ تو هر گره ای وا میشه زائرِ تو زائرِ زهرا میشه «مولاتی یا اُختُ الرضا مدد ...» عشقش که یکی یه دونه است تو مهربونی نمونه است هستی و نفسِ بابا دختر شیرینی خونه است تو این دهۀ کرامت ، رویام همینه مجدد اول مسافرِ قم شم ، بعداً مسافرِ مشهد اگه رسیدم حرم ضامنِ آهو سلام ِ اول به نیابتِ تو بانو اشکِ شوق می باره دل به هوایِ مشهدِ آواره ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
🕊💕مدح و توسل زیبا ویژۀ میلادِ اُخت الرضا حَضرتِ معصومه سلام الله علیها به نفس استاد حاج منصور ارضی 💕 ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ هرکس گدایی می‌کند بر ساحتِ زهرا باید بیاید قم ، بیاید خدمتِ زهرا معصومه یعنی نور ، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا مانند زهرا روشنایِ خانه این بانوست راضیه و انسیه و حنّانه این بانوست کوثر شده، زهرای اطهر می‌شود بی شک انسیه الحورایِ دیگر می‌شود بی شک معراج را معنا و مظهر می‌شود بی شک بند دل موسی بن جعفر می‌شود بی شک بابا اگر این است دختر، باید این باشد چون فاطمه حق است ‌اُم المؤمنین باشد وا می‌شود سجاده‌اش ، وا می‌شود درها درهایِ الطافِ خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل‌ها تا نسل هاجرها در محضرش از فضّه‌ها هستند و قنبرها در کهکشانش شاعران منظومه می‌گویند معصوم‌ها یا حضرت معصومه می‌گویند دست کریمه برکتش مثل کریمان است قم ظاهراً خشک است ، در باطن گلستان است باران نمی‌خواهد ، همیشه نورباران است هر زائر قم ، زائر شاه خراسان است محتاجم و دور کس دیگر نمی‌گردم از محضر او دست خالی بر نمی‌گردم کعبه تمام عزتِ خود را به او داده جنّت به دست خادمان او سبو داده زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده کن درد دل با او که وقت گفتگو داده بیخود نمی‌آیند مردم سر به زیر اینجا پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست چون زینب است و جز رضا ورد زبانش نیست گرچه شکسته ، حرفی از قدّ کمانش نیست بر آسمانِ نیزه ، ماه کاروانش نیست بی کس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد ، اما نشد اینجا اسیر اصلاً باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا، مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه‌ای پیکر که تنها شد در ازدحام خیمه ، زینب ناتوان افتاد روبندۀ زن‌ها به دست این و افتاد شاعر : سید پوریا هاشمی ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
حضرت لب تشنه : برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها نوشته اند چه بر روزگارتان آمد نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تبرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر غنیمتی ات همین که غائله خوابید ساربان آمد 🔸شاعر: .