#امام_خامنه_ای
در اکثر ادوار تاریخی، روحانیت با یک چالش مواجه بود؛ آن چالش امروز هست، یک چالش دیگر هم وجود دارد. اشتغال و چالش اصلی روحانیت - که در ادوار مختلف، حوزههای علمیه و علمای ما با آن مواجه بودند - تبیین و تعلیم دین به معنای واسع کلمه بوده است؛ #تعلیم فقهاللَّه، فقهالدین. #فقه فقط فروع نیست؛ فقه اکبر، #توحید و #معارف است؛ چیزهایی است که با غور در مسائل عقلی باید آنها را به دست آورد و فهمید و با #تهذیب_نفس آنها را صیقل داد. میخواستند #دین را فرابگیرند و آن را به مخاطبان خودشان تعلیم بدهند. تعلیم دین هم ابعادی دارد؛ یکی از ابعاد، رشد دادن فکر و عقل #مردم است - که «و یثیروا لهم دفائن العقول» - یکی دیگر از آن ابعاد، رفع شبهات است. شبهات همیشه بوده، اما نوع شبهات متفاوت بوده است. در دورههای مختلف، علمای بزرگ ما را ملاحظه کنید؛ یکی از مسؤولیتهای خودشان را این میدانستند که با #شبهات مقابله کنند. مقابله هم یا به نحو پیشگیری است یا به نحو درمان. پیشگیری، بهتر از درمان است. اینکه کلام را تعلیم میدادند، #فلسفه را تعلیم میدادند و شخصیتی مثل علامهی حلی - که #فقیه عالیقدری است - هم در کلام کتاب دارد، هم در فلسفه کتاب دارد، بهخاطر این بود که با باور کردن عقلیت مخاطبانِ خودشان بتوانند از ورود یا جایگیر شدن شبههها در ذهن پیشگیری کنند. مخاطب آنها - چه انسان معمولی یا طالب علم، یا شخص فرزانه و تحصیلکرده - در مقابل شبههیی که به #ذهن او میرسید یا دیگری به ذهن او وارد میکرد، درنمیماند. کار دیگر هم این بود که شبهه را درمان کنند؛ اگر شبههیی پیش میآمد، مجالس #کلامی و بحث و پاسخ به سؤالات تشکیل دهند و #کتاب بنویسند تا شبههها را برطرف کنند. برای این کار، فقه و فلسفه و #کلام و تفسیر و علوم مقدماتی میخواندند؛ از #تاریخ مطلع میشدند و بسیاری از علوم عصر خود را فرا میگرفتند تا بتوانند دین را #تبلیغ کنند؛ «لقد منّ اللَّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمة». یکی هم #تزکیه است. تعلیم با تزکیه متفاوت است. اگرچه تعلیم چنانچه به شیوهی صحیح و با #متد درست انجام بگیرد، تزکیه را هم در خود دارد؛ اما تزکیه جریان مستقلی است.
شما امروز با این چالش مواجهاید و مسألهی شما مهمتر و دشوارتر است از مسألهی #علامهی_حلی یا مسألهی #علامهی_مجلسی یا مسائل علمای بزرگی که در طول تاریخ بودهاند؛ با آنها قابل مقایسه نیست
۱۳۸۳/۰۴/۱۵
__
#حوزه
#علوم_انسانی
@soha_humanism
#امام_خامنه_ای
در اکثر ادوار تاریخی، روحانیت با یک چالش مواجه بود؛ آن چالش امروز هست، یک چالش دیگر هم وجود دارد. اشتغال و چالش اصلی روحانیت - که در ادوار مختلف، حوزههای علمیه و علمای ما با آن مواجه بودند - تبیین و تعلیم دین به معنای واسع کلمه بوده است؛ #تعلیم فقهاللَّه، فقهالدین. #فقه فقط فروع نیست؛ فقه اکبر، #توحید و #معارف است؛ چیزهایی است که با غور در مسائل عقلی باید آنها را به دست آورد و فهمید و با #تهذیب_نفس آنها را صیقل داد. میخواستند #دین را فرابگیرند و آن را به مخاطبان خودشان تعلیم بدهند. تعلیم دین هم ابعادی دارد؛ یکی از ابعاد، رشد دادن فکر و عقل #مردم است - که «و یثیروا لهم دفائن العقول» - یکی دیگر از آن ابعاد، رفع شبهات است. شبهات همیشه بوده، اما نوع شبهات متفاوت بوده است. در دورههای مختلف، علمای بزرگ ما را ملاحظه کنید؛ یکی از مسؤولیتهای خودشان را این میدانستند که با #شبهات مقابله کنند. مقابله هم یا به نحو پیشگیری است یا به نحو درمان. پیشگیری، بهتر از درمان است. اینکه کلام را تعلیم میدادند، #فلسفه را تعلیم میدادند و شخصیتی مثل علامهی حلی - که #فقیه عالیقدری است - هم در کلام کتاب دارد، هم در فلسفه کتاب دارد، بهخاطر این بود که با باور کردن عقلیت مخاطبانِ خودشان بتوانند از ورود یا جایگیر شدن شبههها در ذهن پیشگیری کنند. مخاطب آنها - چه انسان معمولی یا طالب علم، یا شخص فرزانه و تحصیلکرده - در مقابل شبههیی که به #ذهن او میرسید یا دیگری به ذهن او وارد میکرد، درنمیماند. کار دیگر هم این بود که شبهه را درمان کنند؛ اگر شبههیی پیش میآمد، مجالس #کلامی و بحث و پاسخ به سؤالات تشکیل دهند و #کتاب بنویسند تا شبههها را برطرف کنند. برای این کار، فقه و فلسفه و #کلام و تفسیر و علوم مقدماتی میخواندند؛ از #تاریخ مطلع میشدند و بسیاری از علوم عصر خود را فرا میگرفتند تا بتوانند دین را #تبلیغ کنند؛ «لقد منّ اللَّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمة». یکی هم #تزکیه است. تعلیم با تزکیه متفاوت است. اگرچه تعلیم چنانچه به شیوهی صحیح و با #متد درست انجام بگیرد، تزکیه را هم در خود دارد؛ اما تزکیه جریان مستقلی است.
شما امروز با این چالش مواجهاید و مسألهی شما مهمتر و دشوارتر است از مسألهی #علامهی_حلی یا مسألهی #علامهی_مجلسی یا مسائل علمای بزرگی که در طول تاریخ بودهاند؛ با آنها قابل مقایسه نیست
۱۳۸۳/۰۴/۱۵
__
#حوزه
#علوم_انسانی
@soha_olom_ensani
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
@soha_olom_ensani چگونه میشود فاصله معنوی بین امام و بقیه علما را مقایسه کرد؟ اگر امام پیغبمر بود بق
#امام_خامنه_ای :
یادم میآید در گذشتهها، در دلم به دو نفر از علما افتخار میکردم. یکی #سید_مرتضی بود...چون در دنیای اسلام، تنها مذاهب رسمی، همین مذاهب اربعه اهل تسنّن بود؛ نقل شده که این بزرگوار گفته بود: «هشتادهزار دینار از مال خودم میدهم، برای اینکه شیعه را هم رسمی کنند». این، قدم بسیار بزرگی بود که البته عملی نشد. آنها قیمت را بالا برده بودند و ایشان هم نتوانسته بود بدهد و این کار، انجام نگرفت. من همیشه در دلم، به این مرد که اینگونه #بلند_اندیش بوده که میخواسته شیعه را به رسمیت برساند، افتخار میکردم و از جوانی، در قلبم هیجانی نسبت به او داشتم. یکی هم مرحوم #علی_بن_موسی_بن_جعفر_بن_طاووس_حلّی (رضوانا...علیه) بود. ایشان در یکی از کتابهایش مینویسد: «مردی از بنیهاشم و آل علی، قبل از قیام قائم، به #حکومت خواهد رسید. من، از جهات مختلف که به خودم نگاه میکنم، میبینم آن شخص، باید #من باشم». #ابنطاووس یک #زاهد است. کسانیکه ابنطاووس را میشناسند، میدانند که ابنطاووس مظهر زهد است و کسی است که با همه #فقاهت عالی که داشته، از ترس خدا و بهخاطر تقوا، فتوا نمیداده است. این مرد که چهره و وجهه او در بین علمای ما، وجهه زهد و تقوا و تعبّد و محو شدن در وظیفه شرعی است، اهل دنیا نبوده است. اما همین آدم، که اینگونه #فانی فیالله و اهل عبادت است، میگوید: «به نظرم میرسد آنکسیکه باید به این مقام دست پیدا کند -مقام حکومت شیعه و اسلام- قاعدتاً باید من باشم». یعنی خودش را برای این قضیه آماده میکرد. من همیشه افتخار میکردم که فکر یک عالم، اینگونه بیرون از #آفاق_مدرسه و #کتاب سیر کند و در این #عوالم باشد. معیارهای ما اینها بود. در تاریخ اسلام و علمای شیعه، وقتی آدمهایی را در این حد میدیدیم که چنین فکر و آرزویی را در سرشان میگذراندند، به آنها افتخار میکردیم.حال شما اینها را با #امام مقایسه کنید. این فاصله را، فاصله #زمین و #آسمان بگوییم؟! فاصله بین #انسانهای_معمولی با #پیغمبران بگوییم؟! این فاصله را چگونه تعبیر کنیم؟ اصلاً این #فاصله_معنوی بین امام و سایر علما را چگونه میشود ترسیم کرد و چه کسی را میشود در این زمینهها با امام مقایسه کرد؟! اصلاً #شخصیت_امام یک چیز #عجیب و واقعاً #استثنایی است. نه #پیش از او چنین کسی آمده و نه گمان میکنم #بعد از او، چنین کسی بتواند بیاید، یا تا آن #حدود #پرواز کند. مثل او که #هیچ؛ تا آن #حدود هم کسی نمیتواند #پرواز کند. شخصیت امام، چنین شخصیتی است.
۱۳۷۲/۰۲/۲۷
#امام_خمینی
💠 @soha_olom_ensani
گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس
سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست
#سعدی
_
و گفت: گوسفند از آدمی آگاهتر است از آنکه بانگ شبان او را از چرا کردن باز می دارد و آدمی را سخن خدای از مراد خویش باز نمیدارد.
📚از #کتاب تذکره الاولیا | نوشتهی #عطار_نیشابوری
___
#شعر
💠 @ensani_islami
لزوما هر فکر کردنی حرکت ساز نیست، یعنی تفکری که باعث سعه و گسترش نفس ما بشه میتونه حرکت ایجاد کنه، خیلیا ممکنه کلی #کتاب هم بخونن ولی اهل فکر نباشن و انسان راکدی باشن، قدرت تحلیل و تولید فکر رو نداسته باشن صرفا جمع کننده اطلاعات کتاب هایی باشن که خوندن. پس لزوما کتاب خوندن و کتاب نوشتن هم قوام بخش کار فرهنگی نیست