هدایت شده از عارفین
#نماز_اول_وقت
#روایتگری_شهید_نیری(۳)
🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای #اذان اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمیگیره اما گوش نداد و رفت ...
🍀مرتب از داخل کلاس سرک میکشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه میکردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همینطور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ میکردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
☘همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ...
📚کتاب «عارفانه» ص ۲۶ و۲۷
#خاص_ترینها_در_کانال_عارفین
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
#داستان_واقعی_توطئه_مادر_برای_عروس
#عاقبت_این_مادر_و_عروس_جالبه❗️
🌹بسیار عجیب و آموزنده ، حتما بخوانید .
🍃سلیم تنها پسرم بود ، دوست داشتم با دخترخواهرم ازدواج کنه اما عاشق دختر فقیر همکاسیش شد و ازدواج کرد ، من اصلا نمیتونستم با عروسم ، سکینه ارتباط بگیرم ، این بود که با کمک پسرخواهرم نقشه شومی کشیدیم و قرار شد فردی اجیر شه و بگه من با سکینه قبلا رابطه داشتم . با این تهمت ها سلیم رو به زنش بدبین کردیم و طلاق گرفت و بلافاصله دخترخواهرم رو به عقد پسرم دراوردیم ، اما حاصل ازدواجشون دوتا بچه معلول شد و عروسم که حوصله این وضعو نداشت بعد ۱۵ سال به پسرم خیانت کرد و ما رو با دو تا بچه معلول رها کرد . خیلی عذاب وجدان داشتم و دائم زندگیمو مرور میکردم و دنبال نشونه ای از عروس قبلیم بودم که حلالیت بطلبم و تنها راه این بود که برم مشهد از امام رضا(ع) کمک بگیرم ، همه ماجرا از آنجا شروع شد که یه روز بعد از زیارت از حرم برمیگشتم که هنگام عبور از خیابان با یک موتورسیکلت تصادف کردم و وقتی که برای مداوا به بیمارستان انتقال یافتم باورم نمی شد پرستار مرکز درمانی همان کسی باشد که سال ها دنبالش می گشتم. سکینه با مهربانی از من پرستاری و مراقبت کرد و زمانی که دست هایش را محکم گرفتم و با شرمندگی برایش تعریف کردم مرتکب چه گناه بزرگی شده ام ، او با لبخندی معصومانه دستم را بوسید و گفت: مادرجان حتما قسمت این طوری بوده است و من از شما هیچ دلخوری و ناراحتی به دل ندارم و همین جا شما را بخشیدم. درد اورترین لحظه داستان ما این جا بود که میدیدم دو تا دختربچه زیبا تو بیمارستان مشغول بازی بودند و یدفه اومدن سمت سکینه و با گفتن کلمه مامان به سکینه فهمیدم که خدا جای حق نشسته ، حالا من بودم و دو تا بچه معلول و سکینه و دو دختر زیبا و یه عمر پشیمونیم..❗️
#خاص_ترینها_در_کانال_عارفین
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
بسماللهالرحمنالرحیم
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
27 رمضان 1439
ید بیضا (قسمت اول)
پس از بیان فرار موسوی، از معجزۀ #عصا گفتیم؛ حیاتی که در باطن علل و اسباب است و اگر ظاهرشان کنار رود، کار خدایی میکند. دیدیم هر تکیهگاهی که ظاهر جمادی دارد، چنین است و در پسِ پرده، به وجود قوی حق متصل است. ما نیز با شناخت وجه جمادی و کنار زدن آن و نیز شناخت وجه عالی و به کار گرفتن آن، به تعلق اصلی وجودمان که عین ربط و اتّکا به عظمت و قدرت الهی است، میرسیم و میتوانیم مشکلات درونی و بیرونی را حل کنیم.
اعجاز دوم #موسی که پس از عصا آمده، ید بیضاست: "وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرينَ" [1].
نزع یعنی کندن و هرکس ادعایی در #دین و #محبت خدا دارد، حتماً باید نزع داشته باشد. دست به ویژه دست راست هم نشان قدرت و توانمندی است. حضرت موسی وقتی خود را کنار گذاشت و اولاً با انداختن عصا، اتّکا به اسباب بیرونی را کنار زد و ثانیاً با دستبسته شدن در مقابل خدا از قدرت خود دل کَند، نور قدرت الهی برایش آشکار شد و #فرعون را به راحتی مغلوب کرد. درحالیکه تا وقتی نزع انجام نشده بود، شکست یا #هدایت فرعون، ممکن نبود.
به طور کلی هرکس بخواهد قدرت درونی و برهان خدایی را آشکار کند، حتماً باید از قدرت خود بکَند و در مقابل خدا سپر از دست بیندازد؛ تا بتواند بر فرعونیت و قومش که همان لشکر جهل و نفس امّارهاند، پیروز شود. البته منظور این نیست که ضعیف شود؛ بلکه یعنی قدرتهای موهومی را که به او شأن و شئون میدهد و او خود را صاحب آنها میبیند، کنار بزند تا بتواند به قدرت الهی و وجود خداییاش قدرتمند شود.
موسی اول دستش را نزع کرد و بعد دستش نورانی شد. ما نیز باید هر دستی را که در محدودۀ تولد تا مرگ متعلق به ماست و هر قدرتی را که در دنیا و برای جلب سود و دفع ضرر دنیا برایمان کار میکند، نزع کنیم تا ظلمتش از بین برود و وجه الهیاش که تضعیفکننده و شکستدهندۀ دشمن است، روی کار بیاید.
البته هر قدرتی از خداست؛ اما تنها کسی این را میفهمد، که هرگز خود را نبیند و دست خود را نزع کند. معجزۀ عصا و #ید_بیضا نیز یعنی: هرچه در بیرون یا درون برایت مهم است و خود جزئیات را تعریف میکند، باید کنده شود.
البته نزع، این نیست که اسباب و قدرتها را دور بیندازیم؛ بلکه یعنی وجود خود را رها کنیم تا فقط نیاز و لذت بُعد مادهمان با آنها برآورده شود؛ اما قلبمان از آنها لذت و بهره نبرد و به عالم خودش بپردازد.
..........
[1] سورۀ شعرا، آیۀ 33: و دستش را [از گریبان] کَند؛ پس در مقابل بینندگان، سفید و درخشنده بود.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_یازدهم
@Lotfiiazar
هدایت شده از ریحانه
💑 زن و شوهر چگونه کمککار هم باشند؟
💞 رهبرانقلاب: در همهی احوال و اوضاع رعایت همدیگر را بکنید، به هم کمک کنید، عون و بازوی همدیگر باشید، بخصوص در راه خدا و در راه انجام وظیفه.
🔶️ منظور از کمک فقط شستن ظرف و ... نیست، البته اینها هم کمک است ولی منظور بیشتر کمک روحی است. کمک معنوی و فکری است.
🌸 در راه اسلام یکدیگر را ثابت قدم بدارند، همدیگر را توصیه به تقوی و صبر و توصیه به دینداری، توصیه به عفاف، توصیه به قناعت، توصیه به ساده زیستی و ... کنند. با هم همکاری کنند تا بتوانند ان شاء الله به بهترین وجهی بگذرانند.
بیانات در خطبه عقد ۷۴/۵/۱۱ و ۷۷/۱۲/۱۳
#خانواده_اسلامی
زن، خانواده و #سبک_زندگی در نگاه رهبر انقلاب👇
❣ @khamenei_reyhaneh
هدایت شده از عارفین
#آدرس_خانه_امام_زمان(عج)
🍃از علامه حسن زاده آملی پرسیدند: آدرس امام زمان (عج) کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟ ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم #آیه_آخر_سوره_قمر است ، که میفرماید: "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"
☘هر جا که #صدق_و_درستی باشد ، هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد ، هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد ، حضرت آنجا تشریف دارند...
#خاص_ترینها_در_کانال_عارفین
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
#مطربی_که_عارف_شد...
🎼از موسیقی تا لقای الهی...
🎻آقا #میرزا_جهانگیر_خان_قشقایی یکی از بزرگان ایل قشقایی بود که برای تکمیل فن موسیقی به اصفهان آمد. روزی برای تنظیم تار خود روانه بازار می شود . پیرمردی وی را می خواند و از حالش جویا می شود.
🍀پیر ، خیره خیره به او می نگرد و می گوید: گیرم که در این فن ، فارابی شدی ، باز #مطربی بیش نخواهی بود. همین جا(اشاره کرد به حوزه علمیه صدر که در آن نزدیکی بود)حجره ای بگیر و مشغول تحصیل شو .
🌟چنان این حرف در وی تاثیرگذاشت که وی در سن #چهل_سالگی راهی مدرسه طلاب می گردد و در سلک دانشوران علوم دینی جای میگیرد ...
🍃او آنقدر در طریق الی الله رشد میکند که فقط آخرش را بگویم ؛ یکی از دهها شاگرد وی آیت الله العظمی #بروجردی و آیت الله سیدجمال #گلپایگانی شدند ...
#خاص_ترینها_در_کانال_عارفین
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54