eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.7هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️حال دل بیچاره‌ی ما تا تو نباشی مانند بقیعی است که ویران شده آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ دستپاچه گفت - مـ...مـــمــ....مــن کی ؟ - حدیث طفره نرو، چرا اونروز از زهراخانم خواستی بره پارک و خودت نرفتی - به جون مامان من از چیزی خبر ندارن صدیقه خانم که انگار تازه متوجه قضیه شده، عصبی گفت - ببینم حدیث باز چه غلطی کردی؟ حدیث از ترس زبونش بند اومده بود، نگاهی به حمید کردم، رگ گردنش باد کرده و هر لحظه احتمالش هست کنترل خودش رو از دست بده - ببین حدیث یه نفر کلی عکس از زهراخانم و اون پسره بین فامیل پخش کرده، تو از اون پسره چی میدونی حدیث سکوت کرد و این سکوتش باعث شد عصبی تر بشم، تمام سعیم اینه خودم رو کنترل کنم. یاد زهرا که افتادم چشم هام رو بستم و گفتم - زهراخانم اونروز به اصرار تو میره پارک تا با اون پسره حرف بزنه ولی سر قرار که میره تو نمیری! نمیخوای که بگی اینا دروغه ها؟ دوباره سکوت کرد، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم. عصبی داد زدم.. - حدیث حرف بزن و زودتر بگو، نذار یه جور دیگه باهات برخورد کنم حمید یهو خیز برداشت و عصبی گفت - دختره ی نفهم جواب بده، برا چی زهرا رو فرستادی پارک، اون پسره ی عوضی کی بود که با زهرا عکس گرفته صدیقه خانم بلند شد و کنار حدیث نشست، رنگ پریده به نظر میومد محکم بازوی حدیث رو گرفت و گفت - مگه لالی جواب نمیدی؟ یا حرف میزنی، یا اون زبونت رو از حلقونت میکشم بیرون حدیث که مامانش رو عصبی دید ، از ترس زد زیر گریه و گفت - به روح بابا قسم من نمیخواستم اینجوری بشه، حمید تیز نگاهش کرد و گفت - از اینکه ابروی زهرا رو ببری چی بهت میرسید، زبون باز کن بگو کی بهت گفت همچین غلطی بکنی؟ صدیقه خانم گفت -یکیتون به من توضیح بدین قضیه چی بوده؟ جواب دادم - چند روز پیش،حدیث از زهرا خانم میخواد بره با دوست پسرش حرف بزنه تا دست از سرش برداره، زهرا خانم به ناچار تنهایی میره و با اون پسره حرف میزنه. ولی حدیث خانم شما سر قرار نمیره و میگه مامانم حالش بده و نمیره. اون از خدا بی خبرا هم جوری عکس میگیرن و وانمود میکنن که انگار زهراخانم و اون باهم دوستن. حالا اون عوضیا عکسایی که گرفتن رو به فامیل پخش کردن. الانم زهراخانم توشماله و از ظهر حالش بد بوده و با آرامبخش تونستن بخوابوننش. صدیقه خانم با شنیدن این حرف شروع با کتک زدن حدیث کرد - ای بی چشم و رو، حرف بزن ببینم دور از چشم من چه غلطی میکنی، حرف بزن تا نکشتمت حدیث زیر بار کتک گریه میکرد، نمیدونم چجوری جلوش رو بگیرم. حدیث با گریه و التماس گفت - باشه میگم تو رو به روح بابا نزن صدیقه خانم با شنیدن این حرف دست از کتک زدن برداشت و تو سرش زد و گریه کرد. - آبروم رو بردی حدیث یه لیوان آب براش آوردم و دادم دستش. حدیث با گریه گفت ♥️قسمت‌اول‌رمان‌‌درحال‌تایپ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ - من اشتباه کردم، همش تقصیر مهسا بود اون ازم خواست این کارو بکنم حمید از جا پرید و عصبی گفت - کدوم مهسا؟ درست حرف بزن ببینم حدیث از ترس حمید با هق هق ادامه داد - مهسا...نا...مزد...سعید حمید با چشم های گرد شده نگاهم کرد و رو به حدیث گفت - چی ازت خواسته بود اصلا تو اونو از کجا میشناسی؟ - میخواست....سر...زهرا یه بلا....یی بیاره... و آبروش رو ببره. صدیقه خانم عصبی داد زد - یعنی تو اینهمه نمک به حروم شدی که با اونا برعلیه زهرا نقشه کشیدی؟ بگو چرا اینکارو کردی آخه؟ حدیث که هق هق گریه ش بالا رفته بودگفت - اون...قرار...بود...کمک...کنه...من....به...سینا...برسم. از پارچ آب روی زمین یه لیوان آب ریختم و دستش دادم و گفتم - اینو بخور تا آروم بشی بعد بگو ببینم از اول چی بینتون گذشته. حدیث چند قلپ از اب رو خورد و کمی که آرومتر شد گفت - یه روز رفته بودیم خونه ی دوستم تولد، اونجا مهسا رو دیدم باهم دوست شدیم و کم کم صمیمی تر شدیم. تا اینکه فهمید با شما میخوام برم مشهد، بهش درباره ی زهرا حرف زدم و گفتم که دختر خیلی خوبیه وقتی اونو شناخت بهم گفت اگه تو کارایی رو که من میگم بکنی منم کمکت میکنم به سینا برسی. اولش قبول نکردم بعدش متقاعدم کرد و گفت که زهرا تو زندگی ما دخالت میکنه و باعث شده سعید ازم سرد بشه! گفت که زهرا همش به سعید پیام میزنه و میگه که زنت رو طلاق بده. با تهمتایی که مهسا درباره ی زهرا به حدیث گفته بودکم مونده بودم سرم رو به دیوار بکوبم. ادامه داد - روز اول که با زهرا حرف زدم دودل بودم که به حرفای مهسا گوش کنم یانه، بعدش دوباره خام حرفاش شدم و تصمیم گرفتم انتقام مهسا رو از زهرا بگیرم. اینجوری هم اون به هدفش میرسید هم من به سینا میرسیدم. تو مشهد ازم خواست یه قرص برنج داخل چاییش بریزم ولی من از خدا ترسیدم و گفتم این کارو نمیکنم. چند باری بهم فشار آورد ولی این کارو نکردم، همون شبی که من داشتم تلفنی تو مشهد حرف میزدم و شما اومدین بیرون و با زهرا و سحر دعوا کردین.. حس کردم خون به مغزم نمیرسه، عصبی داد زدم - حمید این پست فطرت خونشون کجاست؟ حمید که عصبی تر از من به نظر میومد گفت - قبلش باید تکلیف اون پسره رو مشخص کنیم حدیث گفت - من آدرس اون پسره رو دارم، اونروز مهسا گفت بهتون پیام زده که زهرا و میثم تو کوچه دارن حرف میزنن، زهرا اصلا مقصر نبود، مهسا از میثم خواسته بود سر زهرا یه بلایی بیاره اما... حمید گفت - اما چی؟ - اما خدا اینقدر دوستش داشت که علی آقا به موقع رسیده بود. با یادآوری همه اون حرفا پاهام دیگه توانی نداشت. یاد حرف زینب افتادم و گفتم - ببین حدیث به زهرا پیام دادن که فردا سوپرایز جدیدی داره تو میدونی میخواد چیکار کنه؟ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 68 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 68- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ مَدَحْتُهُ بِلِسَانِي أَوْ هَشَّتْ إِلَيْهِ نَفْسِي أَوْ حَسَّنْتُهُ بِفِعَالِي أَوْ حَثَثْتُ إِلَيْهِ بِمَقَالِي وَ هُوَ عِنْدَكَ قَبِيحٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 68: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با زبان آن را مدح کردم، یا نفسم به سوی آن مشتاق گشت، یا با کردار خود آن را نیکو جلوه دادم، یا با گفتارم به آن تشویق کردم، در حالی که آن نزد تو قبیح بوده و بر آن عذابم میکنی؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
الحمدلله عزیزانی که تو وی ای پی رمانو تموم کردن نظراتشون داره میرسه😊🌸 💞💍 ❤️ 💎
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ باسر جواب داد - اره، میخواد اون پیامی رو که به شما فرستاده رو به همه بفرسته. یاد این افتادم که زهرا میگفت جواب سعید رو نداده پرسیدم - ببینم زهراخانم میگفت که جواب سعید رو نداده کار تو بود؟ از شرمندگی لب پایینش رو با دندوش گزید و گفت - اره، اونروز زهرا از کوپه رفت بیرون، من با مهسا هماهنگ بودم بهش گفتم سعید پیام زده گفت اون متنو بفرستم به سعید و سریع از گوشی زهرا پاک کنم تا شک نکنه! مهسا و سعید اونروز باهم بودن نفهمیدم که مهسا چجوری از متن پیام عکس گرفته، فقط به من گفت همه چی روبراهه. حمید عصبی بلند شد و گفت - علی پاشو بریم، من باید تکلیفم رو با یه نفر مشخص کنم صدیقه خانم کلی عذرخواهی کرد خواستیم بریم که حدیث با صدای گرفته گفت - علی آقا زهرا خیلی پاکه، من نمیدونستم مهسا اینقدر ادم کثیفیه! یه لحظه صبر کنین به اتاق رفت و وقتی برگشت تو دستش یه گوشی بود گفت - این گوشی زهراست، من برش داشته بودم. میخوام یه چیزی رو هم بهتون بگم نفسم رو سنگین بیرون دادم - چی؟ - منو بابت اون حرفایی که تو مشهد بهتون زدم ببخشین. اون موقع تومشهد وقتی میدیدم که شما به زهرا محبت میکنین حسادت میکردم و کم کم تصمیم گرفتم سینا رو فراموش کنم. اما الان میبینم من لیاقت ادمایی مثل شمارو ندارم حق شما زهراست نه من! زهرا خیلی پاکه از طرف من ازش حلالیت بگیرین. دلم به حال حدیث هم سوخت، چون سنش کمه مهسا ازش سواستفاده کرده. ازشون خداحافظی کردیم و سوار ماشین شدیم. به محض حرکت حمید پرسید - تو از کی خبر داشتی؟ - از وقتی که سوار قطار شدیم، هر روز یه پیام جدید میومد و حرفایی رو برعلیه زهراخانم میزدن. آخرین بار هم اون عکسارو چند روز پیش برام فرستادن و بعدشم که تو کوچه دیدمشون - بین تو و زهرا چی شد که زهرا رفت شرمنده سرم رو پایین انداختم، حمید یکی از بهترین رفیقامه ولی من در حق خواهرش بدی کردم با شرمندگی لب زدم.. - اون روز خیلی عصبی بودم به غیرتم بر خورده بود. فکر میکردم باهام بازی شده، اولش باور نمیکردم اما طوری همه چی رو وانمود کردن که نتونستم خودم رو کنترل کنم. ماشین رو نگه داشتم و گفتم -شرمنده م داداش، به مرگ خودم از اون روز یه لحظه آروم قرار ندارم حتی اگه با سیلی بزنی تو صورتم حق داری ازت ناراحت نمیشم حمید عصبی داد زد - چی .. باورم نمیشه تو به زهرا شک کردی، حق نداشتی زهرا رو این طور قضاوت کنی. مگه تو زهرا رو نمیشناختی؟ ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸کیمیای صلوات سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت سی‌ و دوم👇 https://eitaa.com/elteja/6443 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
4_5811983898527143113.mp3
1.3M
🔸کیمیای صلوات سیری در فضائل بی‌انتهای ذکر شریف صلوات 🎧 قسمت سی‌ و دوم 👈 عضویّت در اِلتجا 👉 @Elteja
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ نگاهی به چهره ی عصبی حمید کردم، بهش حق میدم - به جون خودم حمید نمیخواستم اینجوری بشه، خودمم میدونم اشتباه کردم. - فقط همین؟اشتباه کردم و تمام؟پس بگو چرا زهرا اونروز حالش خراب بود. تن صداش رو کمی بالا برد و انگشت اشاره ش رو به سمتم گرفت - علی تو میدونستی من چقدر روی زهرا حساسم به چه حقی سرش داد زدی و ناراحتش کردی؟ها؟ اگه رفیقم نبودی بلایی سرت... درمونده نگاهش کردم که بقیه ی حرفش رو خورد، دستش رو مشت کرد و محکم به داشبورت کوبید، عصبی پیاده شد و رفت. رفتنش رو با چشم دنبال کردم، کنار جدول نشست و سرش رو مابین دست هاش گرفت. حق داره خودم رو جای حمید گذاشتم اگه یکی از گل نازکتر به زینب یا نرگس بگه قاطی میکنم. صبر کردم تا آروم بشه، از ماشین پیاده شدم و پیشش نشستم. روش رو ازم برگردوند - یکی بزن تو گوشم تا آروم شی! حمید خدا شاهده به جان عزیزترین کسم از اون روز تا حالا خواب و خوراک ندارم. بعد از اون دعوا، زهرا خانم بهم جواب رد داده حالم خرابه! حالم اون قدر خرابه که پریروز رفتم مشهد، تازه الان برگشتم وقتی زینب گفت چی شده اومدم دنبالت. بازم حرفی نزد و سکوت کرد، این سکوت برام از هرچیزی بدتره - حق داری جوابم رو ندی! من رفیق خوبی برات نبودم. ولی خداشاهده خودم داغونم. اگه فکر میکنی به درد زهرا نمیخورم میرم و پشت سرمم نگاه نمیکنم از کنارش بلند شدم و تو ماشین نشستم، حالم خرابتر از قبله، سرم رو روی فرمون گذاشتم. نمیدونم چقدر گذشت که در ماشین باز شد. با صداش سرم رو بالا آوردم و دیدم حمید روی صندلی نشست. - ماشین رو روشن کن بریم خونه ی خاله م کمی دلم اروم شد، شرمنده سرم رو پایین انداختم و گفتم - باور کن.... نذاشت ادامه بدم، جواب داد - اتفاقیه که افتاده، شاید اگه منم جای تو بودم از کوره در میرفتم و عصبی میشدم من روی زهرا خیلی حساسم ولی اونی که بیشتر مقصره سعید و زنشه! میخوام برم خونه ی خاله م. صورتش رو بوسیدم - نوکرتم داداش! ماشین رو روشن کردم و به سمت خونه ی سعید حرکت کردم. تومسیرمون حمید تو فکر بود و اصلا حرفی نزد. آدرس رو کامل داد و وقتی رسیدیم، ازم خواست تو ماشین بشینم. کاری رو که میخواست انجام دادم، زنگشون رو زد و بعداز چند دقیقه سعید بیرون اومد. به محض اینکه پاش رو از در بیرون گذاشت حمید یقه ش رو گرفت و محکم به دیوار کوبید، سعید که شوکه شده بود تلاش کرد خودش رو از دستهای حمید آزاد کنه، حمید فشارش رو بیشتر کرد، سریع از ماشین پیاده شدم و سمتشون رفتم ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 69 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 69- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ مَثَّلَتْهُ فِيَّ نَفْسِي اسْتِقْلَالًا لَهُ وَ صَوَّرَتْ لِي اسْتِصْغَارَهُ وَ هَوَّنَتْ عَلَيَّ الِاسْتِخْفَافَ بِهِ حَتَّى أَوْرَطَتْنِي فِيهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند 69: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که با کوچک شمردن آن در نفسم آن را تصوّر کردم، پس حقیر شمردن آن را برایم مجسّم نمود، و خفیف شمردن را بر من آسان کرد تا آن که مرا در ورطه ی آن فرو برد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا