eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ اونقدر غرق در افکار خودم بودم که بیشتر صحبت هاشون رو نشنیدم، چقدر حیف شد... اشک چشم هام رو پاک کردم و آبی،به دست و صورتم زدم. باتموم شدن سخنرانی، یکی از مداحان شروع به مولودی خوانی کرد. همراه سحر و زینب، میوه و شیرینی ها رو تو سبدها گذاشتیم و بردیم تا بین خانم ها پخش کنیم . مامانِ زینب و خانم جون مشغول صحبت بودن و مهسا کنار خاله نشسته بود و با دیدنم بلند شد، سبد میوه ها رو از دستم گرفت - زهرا جون بده من نگه میدارنم، تو بده به خانما لبخندی زدم و تشکر کردم. بعد از تموم شدن پذیرایی، سبد های خالی رو تو آشپزخونه گذاشتیم. مامان صدام زد - زهرا جان، مادر حمید داره غذاهارو میاره. میگه یه آماری بدید ببینیم چند نفرن. باچشم شمردم و حمید، غذاها رو به همراه سعید بالا آوردن و نزدیک در ورودی گذاشتن. بعداز پخش کردن شام، کم کم مهمون ها بلند شدن و بدرقه شون کردیم. چون خونه خیلی بهم ریخته ،سحر برای کمک کردن شب رو موند و خانواده ش رفتن. به غیر از خانواده زینب کسی نمونده، با کمک زینب و سحر، طبقه بالا رو تمیز کردیم و به طبقه پایین رفتیم. حمید و داداشِ زینب مشغول تمیز کردن حیاط بودن، حمید با دیدنمون نزدیک اومد - سلام خداقوت، اجرتون با صاحب الزمان. بابا و حاج آقای محبی داخلن، تا اونجایی که میشد ما وسایل رو جمع کردیم باقیش دست شمارو میبوسه. باشه ای گفتیم و وارد خونه شدیم. به بابا و حاج آقای محبی،سلام دادیم و به گرمی جواب دادن. به درخواست خودشون به طبقه بالا رفتن، تا ماهم بدون چادر راحتتر به کارهامون برسیم. چادرم رو در آوردم و نگاه کلی به خونه کردم. مبل ها سرجای خودشون گذاشته شده و پرچم هارو هم باز کردن. به آشپزخونه وارد شدم،کلی ظرف نشُسته روی سینک بود، زینب و سحر مشغول شستن ظرف ها شدن و منم به اتاق جارو کشیدم ، تقریبا کارها تموم شد و همه چیز سرجای خودش قرار گرفت. مامان وارد شد و گفت - دخترا خدا اجرتون بده بیاین بالا میخوایم شام بخوریم. احساس ضعف داشتم، رو به سحر و زینب کردم - بچه ها،من که دارم از گشنگی میمیرم زود چادراتون رو سر کنین بریم بالا. سحر با خنده گفت - زینب جان، این زهراخانم ما خیلی شکمو تشریف دارن، زود بریم تا از حال نرفته، دیر بریم میره بالا و سهم ما رو هم میخوره ها!!! نیشگون آرومی از پهلوش گرفتم و باخنده هُلش دادم به جلو و گفتم - برو ببینم، برا من بلبل زبونی نکن. از پله ها بالارفتیم. صدای خنده حمید از خونه میومد ، در رو باز کردم و وارد شدیم. سلام دادیم و جوابمون رو دادن. با اشاره مامان،کنار خانم جون نشستیم. با یاداوری اتفاقات چند روز پیش، هنوزم از دیدن داداشِ زینب خجالت میکشم. تمام سعیم رو کردم که نگاهشون نکنم، اما از شانس من، حمید کنارش نشسته بود و هر از گاهی مخاطب حرف هاش من بودم. مجبور میشدم نگاهشون کنم. به درخواست مامان سفره رو پهن کردیم و غذاهارو تو سفره گذاشتیم. شام که تموم شد چایی ریختم و با اشاره من، حمید سینی رو از دستم گرفت و به مهمونها تعارف کرد. سحر به زینب، درباره فعالیتهامون تومسجد صحبت میکرد، کنارشون نشستم و با یادآوری فردا به زینب گفتم - راستی زینب جان فردا هم تو مسجد جشنه، میای دیگه؟ - اره چرا که نه! فقط میتونی هماهنگ شیم باهم بریم؟ - اره عزیزم، شماره ت رو بده یه زنگ بزنم بهت، شماره م بیفته. گوشی رو از روی اپن برداشتم و زینب شماره ش رو گفت و ذخیره کردم. - راستی اون گوشیت که شکسته بود درست شد؟ لیخندی زدم و گفتم: - نه دیگه ، اون عمرش تموم شده بود. اشاره ای به گوشی دستم کردم و جواب دادم - فعلا این گوشی ساده هم کارم رو میندازه. تقریبا نزدیک ساعت یازده شب بود که با اشاره حاج آقای محبی، کم کم آماده رفتن شدن. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5843711758245564142.mp3
7.59M
💚 با مهمترین منبع نور و پاکترین رحمت حال حاضر جهان یه مداومت دائم بگیر!!! چجوری؟؟؟ 😊👆 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
و 📌 حواس پرت... 🔸 اینجا حواس همه پرت است؛ یکی مشغول کار و دیگری سرگرمِ یار. یکی از درد می‌نالد و یکی از غم نان. غمگین و خوشحال فرقی نمی‌کند. 🔹 همه برای فراموش‌کردنت بهانه‌ای داریم. در شهر خبری از تو نیست. فوق‌فوقش نامت را بر مسجدی، مدرسه‌ای یا خیابانی گذاشته‌ایم. 🔸 ما هم که ادعا می‌کنیم به یادت هستیم، نمی‌گویم همه، اما بیشترمان فقط حرف می‌زنیم. اول از همه خودم! که خیال می‌کنم کاره‌ای هستم، اما حال و روزم از همه بدتر است. تنها حواس‌جَمعمان تویی که هیچ‌کداممان را یادت نمی‌رود. هوای تک‌تکمان را داری. حتی ما بی‌وفاهای فراموش‌کار! 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ 🌸🌿 .
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ بعد از رفتن خانواده زینب، چایی ریختم ودور هم نشستیم، روبه حمید گفتم - سخنرانی استاد واقعا عالی بود اما حیف نتونستم کامل گوش کنم و بنویسم حمید کمی از چاییش خورد و جواب داد - نگران نباش، گوشیم رو نزدیک استاد گذاشته بودم همه رو ضبط کردم. از خوشحالی جیغ خفیفی کشیدم - وای خداروشکر، فقط میخواستم بگم به گوشیم بفرسی با ناراحتی نگاهی به گوشیم کردم و ادامه دادم - ولی حیف... به این گوشی ساده که نمیشه بفرسی آخه. - این که ناراحتی نداره، میریزم تو لپ تاپ، تو اون گوش کن لبخندم عمیق تر شد - پس همین الان برم بیارم بریز تو لپ تاپ، میخوام وقت کردم گوش کنم. حمید کل سخنرانی رو برام تو لپ تاپ فرستاد، به درخواست من با سحر شب بخیری گفتیم و به اتاقم رفتیم. روی تختم نشستیم،با اینکه خیلی خوابم میاد، ولی باهم کلی حرف زدیم. دیگه کم کم پلک هام سنگینی می کرد، شب بخیری گفتم و خوابیدم. نزدیک اذان صبح، خانم جون بیدارمون کرد و نماز رو خوندیم و دوباره به خاطر خستگی دیشب خوابیدیم. صبح با نور آفتاب که از پشت پرده ی اتاقم به چشمم میخورد بیدار شدم، نگاهی به ساعت دیواری توی اتاق کردم ده رو نشون میداد، احتمالا چون خسته بودیم، مامان بیدارمون نکرده. باصدای آرومی سحر رو صدا زدم. - سحر جان، پاشو ساعت ده شده. چشم هاش رو باز کردم و نشست. - وای چقدر خوابیدیم زهرا! - اشکالی نداره، احتمالا مامان خودش بیدارمون نکرده. اخه دیشب خیلی کار کردیم. موهام رو شونه کردم و سحر هم روسری سرش کرد - سحر جون، اینجاکه نامحرم نیست روسریتو دربیار. همونطور که مرتب میکرد جواب داد - پیش بابا خجالت میکشم، حالا امروز رو سر کنم تا بعد ببینیم چی میشه. به هال رفتیم و سلام و صبح بخیری گفتیم. همه صبحانه شون رو خورده بودن و سفره روی زمین بود. دوتا چایی ریختم و با سحر مشغول خوردن صبحانه شدیم، حمید نزدیک ما اومد، کنار سحر نشست و برای بار دوم مارو همراهی کرد. صدای پیامک گوشیم از اتاقم اومد، مامان گوشیم رو داد، پیامک از طرف خانم اسلامی بود. - سلام زهرا جان ساعت دو حتما مسجد باشید به سحر هم بگو، مسئول فرهنگی گفتن قبل از شروع مراسم جلسه ای برای تقسیم کارها و مسئولیت ها داشته باشیم. جوابش رو دادم و به سحر گفتم - خانم اسلامیه ساعت دو باید مسجد باشیم ، فکر کنم زینب مجبوره خودش بیاد. - خب مگه مامانت نمیخواد بیاد، بگو باهم بیان. به زینب پیام دادم و قرار شد باهم هماهنگ بشن و بیان. نزدیک یه ربع به دو حمید مارو به مسجد رسوند و چون خودش کار داشت گفت میره و برای شروع مراسم خودش رو میرسونه. تقریبا نفرات اولی بودیم که وارد مسجد شدیم، تزیین بی نظیرِ حیاط و داخل مسجد ما رو به هیجان آورد. صدای مولودی که از مسجد پخش می شد فضا رو معنوی تر کرده بود. چند دقیقه ای میگذشت که محو تماشای حیاط بودیم، با صدای خانم اسلامی و دوستانِ دیگه که وارد حیاط شدن برگشتیم و سلام واحوالپرسی کردیم و وارد مسجد شدیم. با سحر مشغول حرف زدن بودم تقریبا نزدیک ساعت دو یکی از پسرها گفت - همه اومدن؟ مسئول فرهنگی هم الان رسیدن. خانم اسلامی نگاهی به جمع کرد و تایید کرد که همه هستیم. منتظر بودم مسئول فرهنگی رو ببینم، چشمم به در ورودی مسجد بود بالاخره بعداز این همه تعریف مسئول فرهنگی رو دیدم وچشم هام از تعجب گرد شد، باورم نمیشه این اینجا چیکار میکنه. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ هر دو وارد مسجد شدن و به احترامشون بلندشدیم. پسری که همراهش بود نگاهی به جمع کرد و گفت - سلام و عرض ادب خدمت خواهران و برادران بزرگوار. ایشون آقای محبی، مسئول فرهنگی جدید هستن. داداش زینب با بسم اللهی شروع به صحبت کرد -سلام عرض میکنم خدمت همه شمابزرگواران. ممنون میشم به نوبت خودتون رو معرفی و مسئولیتتون رو بگین تا آشنابشیم. خانم ها یکی یکی شروع به معرفی خودشون ومسئولیتشون کردن. نوبت به من که رسید به سختی جواب دادم - فلاح هستم، مسئول فرهنگی قسمت خانمها، البته هماهنگی اردو های زیارتی و تفریحی هم با بنده ست. لبخند کمرنگی روی لبهاش نشست و با سر تأیید کرد. نوبت به سحر رسید چون هردو باهم کار فرهنگی انجام میدیم، همون جوابهای من رو گفت. معرفی که تموم شد، به برگه های دستش، نگاهی کرد و ادامه داد -بنده ازتون خواستم زودتر تشریف بیارید که بتونیم با همکاری هم، مراسم خوبی برگزار کنیم. مهمانان جشن تقریبا دوساعت دیگه میان، چون جمعیت زیاد میشه، بهتره چه قسمت آقایون، چه خانومها دونفر برای خوش آمدگویی جلوی درب ورودی بایستن. داخل مسجد چون کار زیاد میشه سه یا چهار نفر پذیرایی رو برعهده بگیرین، ولی حواستون باشه کسی بدون پذیرایی نره. سخنران هم استاد فاضل هستن، نمیدونم تاچه حدودی با ایشون آشنایی دارین، موقع سخنرانی تموم تلاشتون رو بکنین که سرو صدا نباشه تا حواسشون پرت نشه. برای بچه ها هم، چون حوصله شون سر نره، توقسمت کتابخونه به همراه دوستان چندتا میز و صندلی، دفتر و مدادرنگی گذاشتیم اگر مادران مایل بودن میتونن بفرستن اونجا، هم بازی کنن، هم نقاشی بکشن. درنهایت براشون جوایزی در نظر گرفتیم که پایان جشن بهشون بدیم. فقط تأکید میکنم چون این مجلس برای مولاست نمیخوام برخورد تندی با بچه ها بشه. تا خاطره خوبی تو بچگی از این مراسمات داشته باشن. به پرچم روی دیوار مسجد، که اسم یا صاحب الزمان نوشته شده خیره شدم و دیگه صدایی نمی شنیدم. با سقلمه ای که سحر به پهلوم زد، متوجه شدم مخاطب صحبت آقای محبی منم. - خانم فلاح؟؟ با لکنت حواب دادم - بــ.....بله، با من بودین؟ لبخند کمرنگی زد و ادامه داد - بله با شمام ، میتونین با خانم هاشمی مسئولیت این کاررو بر عهده بگیرین؟ سرم رو پایین انداختم - شرمنده حواسم پرت شد! متوجه شد نشنیدم چی گفته دوباره تکرار کرد - میخوام شماو خانم هاشمی مسئولیت بچه ها رو به عهده بگیرین. - چشم - ولی بعداز سخنرانی موقع شروع جشن و مولودی خوانی، میتونن بیان به جمع و از جشن استفاده کنن. روی نقاشی های بچه ها اسمشون رو بنویسین تا بهشون جوایزی بدیم. هر دو چشمی گفتیم و بعد از گفتن بقیه مسئولیت ها، از داخل جعبه ای که همراهش بود به تعدادنفراتمون، پیکسل هایی داد که روش " خادم المهدی" نوشته شده بود. جلسه با ذکر صلواتی ختم شد. پیکسل رو روی روسریم زدم، چه حس خوبی داره، "خادم المهدی" خدایا یعنی میتونم خادمشون باشم؟ باور نمیشه امسال بعد از سختیهایی که کشیدم، یهو مسیر زندگیم داره عوض میشه. چشم هام رو بستم و تو دلم گفتم "یاصاحب الزمان ادرکنی، یا صاحب الزمان اغثنی" نگاهی به اطرف کردم هرکسی درباره مسئولیتشون با دوستش صحبت میکردبه همراه سحر به طبقه بالای مسجد که قرار بود خانم ها اونجا باشن رفتیم. کتابخونه تقریبا سمت چپ در ورودی بود، وارد شدیم و با دیدن میز وصندلی هایی که برای بچه ها آماده شده بود روبه سحر گفتم. - وای خیلی بد شد سحر! من نمیدونم چرا همون موقع باید حواسم پرت شه ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام... 🎧 دکتر دولتی ♨️ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️امیدِ ما به خدا، مونده فقط به شما اگه بیای میشه باز بساط شادی به پا...✨💐 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌸🌿 ⛅️ همـان لحـظه ایـست که احساس میکنی تو را می بیند و تـو ، به احتـرامش از گنـاه فاصله میگیـری و آن روز ، عید است ... 🌸🌿 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20230928-WA0003.mp3
4.43M
💎 *دردت را با امام زمان علیه‌السلام در میان بگذار* 🎙استـاد محـمد حسیـن یوسفی 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ سمتم برگشت و جواب داد - نمیخواد فکر خودتو خراب کنی، فعلا باید به فکر یه برنامه خوب برا بچه ها باشیم. - میدونی چیه؟ فکر نکنم بتونم امروز سخنرانی رو گوش بدم. - چرا؟ - آخه باید بچه هارو مشغول کنیم. - این که نگرانی نداره، به حمید زنگ میزنم میگم کل سخنرانی رو ضبط کنه تا بعدا دوتایی گوش بدیم. - چرا خودم یادم نبود، پس الان تو زنگ بزن تا سرمون شلوغ نشده. سحر گوشیش رو برداشت و باحمید تماس گرفت. چادرم رو از سرم باز کردم و همراه کیفم روی یکی از صندلی ها گذاشتم. صدای مولودی از بلندگوی مسجد بلند بود و همراه باهاش زمزمه میکردم. میز و صندلی هارو مرتب کردیم و آماده ورود بچه ها شدیم. نگاهی به ساعتم کردم، تقریبا ساعت چهار شده و دیگه مهمونها دارن میان. روبه سحر گفتم - اینجا باش، من برم ببینم مامانینا اومدن یانه باشه ای گفت و چادرم رو سر کردم از کتابخونه بیرون اومدم. تقریبا دور تا دور مسجد خانم های مسن تکیه داده بودن، سلامی به همسایه ها دادم. باچشم دنبال مامان گشتم بالاخره کنار در ورودی همراه خانم جون و خانواده زینب دیدمشون. نزدیک رفتم و سلام دادم، به گرمی جوابم رو دادن. یکی از بچه ها گوشه ای رو نشون داد تا اونجا بشینن، بعداز کمی صبحت ازشون جداشدم و به کتابخونه برگشتم. پنج، شش نفری از بچه ها اومده بودن و سحر باهاشون نقاشی کار میکرد. نردیک رفتم و با خوشرویی گفتم - سلاااااام، بچه های گل و گلاب، خوبین؟ خوش اومدین به جشن امام زمان.میخوام یه خبر خوش بهتون بدم، امروز قراره هرکسی نقاشی بکشه یا شعر بخونه، میخوام یه جایزه ی خوب بهش بدیم. بچه ها باخوشحالی شروع به نقاشی کردن. مراسم شروع شد و صدای دلنشین قرآن فضای مسجد رو پرکرد و همه به احترام قرآن ساکت شدن. زینب وارد کتابخونه شد وبالبخندی گفت - کمک نمیخواین؟ گفتم شاید کاری باشه منم انجام بدم - چرا که نه!!! بیا به بچه ها شعر یاد بده - با کمال میل زهراجون. صدای زنگ گوشیم بلند شد، از داخل کیف برداشتم. نگاهی به اسم حمید کردم و دکمه پاسخ رو زدم - سلام خوبی - سلام زهراجان من تو حیاطم، علی گفت زنگ بزنم یکیتون بیاین جوایز بچه ها رو ببرین - باشه الان میام. بچه ها شما مشغول باشین، من برم جوایز رو بگیرم.سخنرانی شروع شده، از پله ها پایین رفتم، تمام حواسم به صحبتهای استاده.نزدیک در خروجی مسجد شدم و نگاهی به داخل حیاط کردم خیلی شلوغه، شماره حمید رو گرفتم - جانم زهرا - داداش حیاط خیلی شلوغه، من جلوی دَرم، بیار اینجا باشه یه چند دقیقه صبر کن الان میام. ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸