هر چیزی به جانب اصل خود میرود، اگر باطن و اصل کسی گرایش به ظلمت باشد، در نهایت آنرا جوید وچنانچه از نور والوهیت باشد منجذب آن شود.
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ تحریف حافظ
از جمله انتقادات وارد بر جریان #روشنفکری عدم احاطه وآشنایی عموم آنها از میراث معنوی و حکمی وعرفانی #ایران وبعضا مخالفت با آن میباشد.
برخورد سطحی ونازل این افراد با تُراث معنوی ایران جای بسی تعجب است چه اینکه این جریان خود را ملیگرا و وطن پرست مینامند و قائلند که اسلام ونگاه دینی سبب از خودبیگانگی ما با گذشته باستانی وپرافتخارمان شده، لذا خود را محی و زنده کننده روحیه ملی میدانند. اما مواضع آنها نسبت به مفاخر ایران حاکی از جهلشان نسبت به گذشته وتمدن پرافتخار ایرانی_اسلامی میباشد.
به عنوان مثال اشاره ای به نوع مواجهه این جریان با چهره شاخص ملی ودینی ایرانیها یعنی لسان الغیب جناب #حافظ میکنیم.
#احمد_شاملو شاعر معاصر که از چهرههای شاخص جریان روشنفکری است در مقدمه مفصلی که بر دیوان اشعار حافظ دارد ایشان را ( کافر کفرگوی منکر معاد ورستاخیز) که (شیطان راعقل میداند) و(وعدههای مذهب راقبول ندارد) وبا (علما و روحانیون مخالف) است معرفی میکند.
شاملو میگوید:
حافظ راز عجیبی است!
به راستی کی است این قلندر یک لاقبایِ کفرگو که در تاریکترین ادوارِ سلطه ی ریاکاران زهد فروش، در ناهار بازار زاهدنمایان و در عصری که حتی جلادانِ آدمی خوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیانِ حکومت آنچنانی خود را برحد زدن و خُم شکستن و نهی از منکر و غزواتِ مذهبی نهاده اند یک تنه وعده رستاخیز را انکار میکند، خدا را عاشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگ انداز و دست افشان میگذرد که:
«این خرقه که من دارم در رهن شراب اُولی / و این دفتر بی معنی غرق می ناب اُولی»
کی است این آشنای ناشناس مانده که چنین رو در رو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری میکند که:
«پیر مغان حکایتِ معقول میکند / معذورام ار محال تو باور نمیکنم»
به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه، حتی در خانه قشری ترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک تاقچه می نهند، دستِ آلوده به سوی اش نمیبرند و چون برگرفتند همچون کتاب آسمانی میبوسند و به پیشانی میگذارند، سروش غیب اش میدانند و سرنوشتِ اعمال و افعالِ خود را با اعتمادِ تمام به او میسپارند؟ کی است این کافر که چنین به حرمت در صفِ پیغمبران و اولیاءالله اش مینشانند؟
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔹فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
احمدشاملو شاعر معاصر که از چهرههای شاخص جریان روشنفکری است در مقدمه مفصلی که بر دیوان اشعار حافظ دارد ایشان را ( کافر کفرگوی منکر معاد ورستاخیز) که (شیطان راعقل میداند) و(وعدههای مذهب راقبول ندارد) وبا (علما و روحانیون مخالف) است معرفی میکند.
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻در میان #روشنفکرانی که درباره جناب #حافظ سخن گفته و شعر وشخصیت وی رابه تحلیل بررسی پرداخته اند، #احمد_کسروی مطالب بدیع وعجیبی بیان داشته که پرداختن به آن جهت شناخت خط ایران شناسی جریان روشنفکری خالی از لطف نیست.
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ تحریف حافظ_۲
در میان #روشنفکرانی که درباره جناب #حافظ سخن گفته و شعر وشخصیت وی رابه تحلیل بررسی پرداخته اند، #احمد_کسروی مطالب بدیع وعجیبی بیان داشته که پرداختن به آن جهت شناخت خط ایران شناسی جریان روشنفکری خالی از لطف نیست.
وی در مقدمه کتاب (حافظ چه می گوید) درباره جناب لسان الغیب میگوید:
از سالهاست كه شرق شناسان اروپا كه افزار سياستاند، ستايشها از حافظ و شعرهای او سروده اند؛ اين ستايشها كه جز از راه سياست نيست مايه گمراهی انبوهی از ايرانيان گرديده كه آنها را راست پنداشته رو به كتاب حافظ آورده اند، و چون گفته های حافظ درهم و پريشان است و يك خواستی از آن فهميده نميشود، كسانی خود را به رنج انداخته اند كه خواست او را بدانند، و اين خود مايه گرفتاری برای بسياری شده است كه خود فريب خورده اند و ديگران را نيز فريب میدهند.
برای چاره كردن به آن گرفتاری و جلو گرفتن از آن رنجهاست كه من به اين نوشته ميپردازم.
من خواهشمندم خوانندگان آن خوش گماني را كه به حافظ دارند به كنار گزارند و نام «لسان الغيب» و ديگر ستايشهاي گزافه آميز را كه درباره اين شاعر شنيدهاند، فراموش كنند و با يك انديشهی ساده يكايك اين شعرها را بسنجند و بيازمايند تا ببينند چه معناهای پوچی از هر كدام بيرون ميآيد و برای آنكه به آسانی اين موضوع را دريابند بهتر است هر شعری را به نثر برگردانند و با آنحال به انديشه سپارند. چنانكه خوانندگان می دانند شاعران در ايران، در غزلسازی بيش از هر چيزی به قافيه اهميت میدهند؛ اين است يك شاعری چون میخواهد غزلی بسازد نخست قافيه های آن را (يا بهتر گويم: كلمه هايی را كه بكار قافيه میخورد) جسته
و يافته و فهرست وار زير هم يا پهلوی هم
مینويسد.
مثلا: كَس، بَس، عدس، نفس، پس، مگس، هوس و سپس به هر يكی جمله هايی انديشيده شعری پديد می آورد و بدينسان غزلی می سازد. راستی را رشته سخن در دست قافيه است، و شاعر ناگزير است كه پيروی از آن نمايد. حافظ نيز از همين شيوه پيروی مینموده و ما اينك غزلی را از او برای گواهی ياد ميكنيم:
در ضمير ما نميگنجد بغير از دوست كَس
هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بَس
يار گندم گون ما گر ميل كردی نيم جو
هر دو عالم پيش چشم ما نمودی يك عَدس
ياد ميداری كه بودی هر زمان با ديگران
ای كه بی ياد تو هرگز بر نياوردم نفس
ميروی چون شمع و جمعی از پس و پيشت روان نی غلط گفتم نباشد شمع را خود پيش و پس
غافلست آنكو بشمشير از تو ميپيچد عنان
قند را لذت مگر نيكو نميداند مگس
اين غزل را شما چون بينديشيد هر شعری از آن مطلب جداگانه ايست، و ارتباط آنها با يكديگر جز از راه قافيه نميباشد. از آنسوی بسياری از اين شعرها جز يك معنای خُنكی را در بر نميدارد و پيداست كه مقصود شاعر تنها استفاده از قافيه بوده و چندان توجهی به معنی جمله ها نداشته است. مثلاً شعر دوم كه معنای بسيار خنكی دارد و بی گفتگوست كه مقصود جز استفاده از كلمه «عدس» نبوده...
مثلاً اين شعر را بينديشيد:
بعزم توبه سحر گفتم استخاره كنم
بهار توبه شكن ميرسد چه چاره كنم
آيا براي توبه نيز استخاره ميكنند؟ !.. توبه كجا و استخاره كجا؟ !.. استخاره آنست كه كسی بوسيله قرآن يا دانه های تسبيح يا بوسيله ديگری از خدا شور خواهد كه فلان كار را كنم يا نكنم، و اين عقيده مسلمانان عامی است.
در همین غزل ميگويد:
اگر شبی بزبانم حديث توبه رود
ز بی طهارتی آنرا بمی غراره كنم
آنجا شاعر مسلمان بوده و سخن از توبه و استخاره ميرانده. در اينجا به اسلام توهين زشتی زده ميگويد:
من اگر نام توبه را به زبان بياورم دهانم ناپاك ميشود و آن را با غراره كردن (غرغره كردن) می پاك ميکنم. در اينجا نيز تنها آنرا ميخواسته كه از كلمه «غراره» استفاده كند و آنرا قافيه آورد و تنها براي همين مقصود است كه چنان مضمونی را بافته است.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔹فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
🔻 بدان اول چیزی که حق تعالی بیافرید گوهری بود تابناک. او را «عقل» نام کرد. و این گوهر را سه صفت بخشید: یکی شناخت حق و یکی شناخت خود و یکی شناخت آنکه نبود، پس ببود. از آن صفت که به شناخت حق تعلق داشت حُسن پدید آمد - که آن را «نیکویی» خوانند. و از آن صفت که به شناخت خود تعلق داشت عشق پدید آمد که آن را «مهر» خوانند و از آن صفت که نبود پس به بود تعلق داشت حُزن پدید آمد - که آن را «اندوه » خوانند.
📖 فی حقیقه العشق
#سهروردی
⌜@falsafeh_nazari⌟
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معماری_ایرانی_اسلامی
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد...
🔻فی الجمله از زیبایی آفاق و هنر و حُسن وجمال نهفته در میراث ملی_دینی ماست، اما در پی یافتن این امور به دست اجنبی نگاه کرده و با تحقیر خود بر طبل تقلید میکوبیم...
⌜@falsafeh_nazari⌟
record.ogg
21.86M
🎙 وویس چت با موضوع:
ادراک عقلی و شهودی.
▫️ارائه دهنده: محسن بهرامی
▫️گروه تلگرامی: الهیات اسلامی.
https://t.me/Islami_Theologyy
#عقل_حصولی #عقل_نظری #عقل_عملی #حقیقت_ذومراتب
#عقل #عشق #شهود #قلب
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
⌜@falsafeh_nazari⌟
خدا رحمتش کنه انسان بزرگواری بود...
کنار ساختمان وفروشگاه کشف ملی در میدان قیام تهران بساط دستفروشی داشت....مگر اهل علم وطریقت واخلاق وسلوک، مردم عادی نمیدونستند که این پیرمرد ساده دستفروش از سالکان ومقربان روزگار است....از حوزه که میومدیم خونه میرفتیم بهشون سر میزدیم....چند خط نصیحت میکرد ...کلامش نورانی بود...
🏴 تصویری از عبدصالح خدا مرحوم آقای حاج محسن قزوینی(ره) از نخبگان شاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط(ره) که امروز به رحمت خدا واصل شد.
رحم الله من قرأ الفاتحة و مع الصلوات و اهدى ثوابهـا للمرحوم الحاج محسن قزوینی
⌜@falsafeh_nazari⌟
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 خاطرۀ شنیدنی استاد منصوری لاریجانی از کرامات علامه حسن زاده آملی که خود، شاهد آن بودهاند: طیالارض به همراه علامه حسن زاده، و گفتگو و پرسش ایشان از ارواحِ امامزادگان، و قدرت بر احضار ارواح بزرگانی چون سید حیدر آملی، ابنسینا و ملاصدرا.
⌜@falsafeh_nazari⌟
45.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻خاطره مرحوم #قیصر_امین_پور از ذوق هنری وخلاقیت شاعرانه استاد #شهریار
🌱اگر ذوق باشد این موانع خودشان هنر آفرینن اما اگر ذوق نباشد موانع که هیچ، زمین هموار هم ذوق کش میشود.
⌜@falsafeh_nazari⌟