بسم الله الرحمن الرحیم-
تبریک دهه کرامت
روایات فراوانی درباره ثواب #زیارت حضرت معصومه(س) نقل شده است که برخی نقل میشود:
1-بهشتی شدن:
امام رضا (علیه السلام) فرمود: کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است.( عیون اخبار الرضا ج 2 ، ص 267)
امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست (بحار؛ ج ٤٨ ص، ٣٠٧)
2- قم حرم امامان است:
امام صادق (علیه السلام):، آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است(بحار، ج. ۶، ص. ۲۱۶) وفرمود: خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (علیه السلام) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از ۸ درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود ، زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (علیه السلام) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.( بحارالانوار،ج 57 ، ص 228)
3-ثواب زیارت امام رضا دارد:
امام رضا(ع): هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»( ناسخ التواریخ، ج. ۳، ص. ۶۸)
4-پناه شیعیان درسختی ها:
امام صادق علیه السلام فرمود: زمانى که رنج و زحمت و گرفتارى به شما رو آورد، به قم روى آورید، زیرا قم پناهگاه فاطمیها و محل آسایش مؤمنان است.(بحار؛ج57، ص 214)
https://eitaa.com/fatemi5/1074
روایات فراوانی درباره ثواب #زیارت حضرت معصومه(س) نقل شده است که برخی نقل میشود:
https://eitaa.com/fatemi5/1076
در احادیث ارزش فراوانی به #دختران داده اند که چند نمونه ذکر میشود:
https://eitaa.com/fatemi5/1076
پاداش زیارت حضرت فاطمه معصومه(س)
https://eitaa.com/fatemi5/1074
منبع سایت حرم مطهر👆👆
📚چنانکه ذکر شد، نیت گناه و بدی، عذاب را به دنبال ندارد، اما نیت خیر، ثواب و پاداش را به دنبال خواهد داشت؛ در اینجا به نمونههایی از روایات این باب اشاره میشود:
1. رسول خدا(ص) «ما در مدینه افرادی را باقی گذاشتیم که هیچ وادیای را نپیمودیم و بر هیچ #تپهای بالا نرفتیم و در هیچ سراشیبی قدم نگذاشتیم، مگر اینکه آنان نیز با #ما بودند. عرض کردند: چگونه با ما هستند، در حالی که حضور پیدا نکردند؟ فرمود: #نیتهایشان ]با ماست[.» (کنزالعمال، ج3، ص 425)
🍃البته مراد این نیست که قصد کنند در کنار پیامبر(ص) #حضور داشته باشند و دیگر کاری انجام ندهند؛ بلکه قصد جدی برای حضور داشته باشند، و واقعا دلهایشان برای حضور در جبهه پر زند و موانعی مثل #بیماری و امثال آن از حضور، محرومشان کرده باشد که در این صورت انشاءالله خدا به آنها پاداش حضور را خواهد داد.
2. امام علی(ع) به مردی که آرزو میکرد کاش #برادرش نیز حاضر میبود تا #شاهد پیروزی خدا بر دشمنانش در جمل باشد، فرمود: «آیا دل برادرت با ما بود؟
عرض کرد: آری. حضرت فرمود: پس او با #ما بوده است. هر آینه در این سپاه افرادی حضور داشتهاند که هنوز در پشت پدران و زهدان مادراناند و به زودی روزگار آنان را به جهان هستی آورد و با وجود آنها (جبهه) ایمان نیرو گیرد) (نهجالبلاغه- خطبه 55)
♦️استاد مطهری(ره) شبیه این داستان را درباره جنگ #صفین چنین نقل نموده است:
«هنگامی که امیرالمومنین(ع) از جنگ صفین مراجعت مینمود، شخصی از #اصحاب آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یا امیرالمومنین! دوست داشتم برادرم در این #جنگ بود و به فیض درک رکاب شما نائل میشد. حضرت در جواب فرمود: بگو نیتش چیست؟ تصمیمش چه هست؟ آیا این برادر تو #معذور بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ و یا نه، بدون عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامد، بهتر همانکه نیامد، و اگر عذری داشته که با ما باشد، پس با ما بوده است.
آن مرد عرض کرد: بله یا امیرالمومنین! اینطور بود؛ یعنی نیتش این بود که با ما باشد.
♦️حضرت فرمود: پس نه تنها برادر تو با ما بود؛ بلکه با ما بودهاند کسانی که هنوز در #رحمهای مادراناند و افرادی که هنوز در اصلاب پدراناند. و تا دامنه قیامت اگر افرادی یافت شوند که واقعا از صمیم قلب نیت و آرزوهایشان این باشد که ای کاش علی را درک میکردم و در رکاب او می جنگیدم، ما آنها را جزء اصحاب خود میشماریم.» (گفتارهای معنوی، ص 237)
♦️براساس همین منطق است که در #زیارت امام حسین(ع) عرضه میداریم: «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما؛ ای کاش من با شما بودم، پس به رستگاری بزرگی دست مییافتم، (و به شهادت میرسیدم).»
◾️◾️بخونید👇
🔸چگونه میشود با یک قطره اشک #روضه، همه گناهان بخشیده شود؟!
ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم به محضر #امام_زمان (عج):
🔸سيد #بحرالعلوم(ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر #امام_حسین (ع) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.
🔸همان وقت متوجه شد كه شخص عربى به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد حل کنم!
🔸سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالی اين همه #ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت #سیدالشهدا (ع) مى دهد.🤔
🔸مثلا در هر قدمى كه در راه #زیارت برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره #اشک تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟🤔
🔸آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در آنجا از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
🔸خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن پیرزنی را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه، بز شيرده داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند.
🔸وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از #مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هرطورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برایشان نقل كرد.
🔸و از آنها سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟🤔
يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.
ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
🔸سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
🔸بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، امام حسین(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.😭💔
🔸پس اگر خداوند به زائرين و #گریه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد.✋ چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سید غیب شد.
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
https://eitaa.com/fatemi5/2082
بسم الله الرحمن الرحیم-
✍روایات فراوانی درباره ثواب #زیارت حضرت معصومه(س) نقل شده است که برخی نقل میشود:
1-بهشتی شدن:
🌸امام رضا (علیه السلام) فرمود: کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است.
💐( عیون اخبار الرضا ج 2 ، ص 267)
🌹امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست.
💐 (بحار؛ ج ٤٨ ص، ٣٠٧)
2- قم #حرم امامان است:
🌸امام صادق (علیه السلام):، آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است(بحار، ج. ۶، ص. ۲۱۶) وفرمود: خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (علیه السلام) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از ۸ درب #بهشت سه درب آن به قم باز مى شود ، زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (علیه السلام) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.
💐( بحارالانوار،ج 57 ، ص 228)
3-ثواب زیارت امام #رضا دارد:
🌹 امام رضا(ع): هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
💐( ناسخ التواریخ، ج. ۳، ص. ۶۸)
4-پناه شیعیان در#سختی ها:
🌸امام صادق علیه السلام فرمود: زمانى که رنج و زحمت و گرفتارى به شما رو آورد، به قم روى آورید، زیرا قم پناهگاه فاطمیها و محل آسایش مؤمنان است.
💐(بحار؛ج57، ص 214)
#منبرک_فاطمی
#باهمین لینک درایتا_تلگرام_سروش_بله_روبیکا
@fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که #بررسی اعمال آنها انجام شد،
🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه #بـاطن اعـمال آگـاه مـیشدیم
.
یــعنی #مــاهیت اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را
مـیفهمیدیم.
چـیزی کـه امـروزه به اسم #شانس بیان
مـیشود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام
اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی #علتها رخ میداد.
روزی در دوران #جــوانی بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی
#آمـوزشی رفـتیم. کـلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمیدانید کـه چقدر بچههای
هـم دوره را #اذیـت کـردم. بیشتر نیروها #خسته بودند
و داخـل #چـادرها خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا
مـیرفتیم و بـا #اذیـت کـردن ، آنها را از خواب بیدار میکردیم!
برای همین یک #چادر کوچک، به من و رفیقم دادند و
ما را از #بقیه جدا کردند.
➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را #اذیت کردیم
و سـریع بـرگشتیم #چـادر خـودمان که بخوابیم. البته
➖بـگذریم از ایـنکه هرچه #ثواب و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از #دســـــت دادم!
وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم
یــــک نــــفر ســــر #جــــای مـــن خـــوابیده!
مـن یک #بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با
دو عدد پتو، برای #خودمیک رختخواب قشنگ درست کرده بودم.
🔻چادر ما #چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای
مـن خوابیده، فکر کردمیکی از بچهها میخواهد من
را #اذیـت کـند، لـذا همینطور که #پوتین پایم بود، جلو
آمـــدم و یـــک #لــگد بــه شــخص خــواب زدم!
یـکباره دیـدم #حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود
از جا پرید و #قلبش را گرفته و داد میزد: کی بود؟ چی شد؟
➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها
فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچهها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به #حاج آقا گفتند که این جای
🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست!
امـا لـگد خیلی بدی زده بودم.
بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش!
🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با#عصبانیت گفت: الهی #پـات بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا #غلط کردم. ببخشید. من
بـا کسی دیگه شما را #اشتباه گرفتم. اصلاً حواسم نبود
که پوتین پایم کردم و ممکن است #ضربه شدید شود.
خـلاصه اون شـب خـیلی #معذرت خواهی کردم. بعد
بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من
تـو مـاشین مـیخوابم، فقط با اجازه #بالش خودم رو
برمیدارم.
چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو
بـرداشتم، دیـدم یـک #عـقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد!
حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو
کـشتیم.
🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و #گفت: جان مرا
نـجات دادی، امـا #بد لگدی زدی، هنوز درد دارم. من
هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام
شد و برگشتیم.
🔺روز بـعد، مـن در حـین #تـمرین در باشگاه ورزشهای
رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود
کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح
#جزئیات نوشته شده بود.
🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب #مأمور بود که
تـو را بکشد، اما #صدقهای که آن روز دادی، #مرگ تو را به عقب انداخت!
🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام
افتاد عصر همان روز، #خانم من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پولهایی که کنار
🔺گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟ گفتم: آخه این پولها
بـرای خـرید #مـوتور اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر
مـیخواهی بـه آنهـا بـده. جوان گفت:
➖صدقه #مرگ تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛
ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را
مـیخورد.
🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.
بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم
اشاره کرد.(۱)
الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که
صـدقات، #صـلهرحم، نـماز جماعت و #زیارت اهل بیت
عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری
کـه #خـالصانه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت
عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن #عمر
میگردد.»
۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـیفرماید:
🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـیکنند و نـماز را بر پا میدارند و از
آنـچه بـه آنهـا روزی دادهایـم پنهان و آشکار انفاق
مـیکنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و
کساد در آن نیست.»
یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرمودهاند: صدقه
دادن، #هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند و صدقه
دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــییابد
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🌸🍃﷽🌸🍃
✋تاثیر نیت
📚چنانکه ذکر شد، نیت گناه و بدی، عذاب را به دنبال ندارد، اما نیت خیر، ثواب و پاداش را به دنبال خواهد داشت؛
⭕️در اینجا به نمونههایی از #روایات این باب اشاره میشود:
1⃣👈 رسول خدا(ص) «ما در مدینه افرادی را باقی گذاشتیم که هیچ وادیای را نپیمودیم و بر هیچ #تپهای بالا نرفتیم و در هیچ سراشیبی قدم نگذاشتیم، مگر اینکه آنان نیز با #ما بودند.
⭕️ عرض کردند: چگونه با ما هستند، در حالی که حضور پیدا نکردند؟ فرمود: #نیتهایشان ]با ماست[.» (کنزالعمال، ج3، ص 425)
⭕️🍃البته مراد این نیست که قصد کنند در کنار پیامبر(ص) #حضور داشته باشند و دیگر کاری انجام ندهند؛
📌بلکه قصد جدی برای حضور داشته باشند، و واقعا دلهایشان برای حضور در جبهه پر زند و موانعی مثل #بیماری و امثال آن از حضور، محرومشان کرده باشد که در این صورت انشاءالله خدا به آنها پاداش حضور را خواهد داد.
2⃣👈امام علی(ع) به مردی که آرزو میکرد کاش #برادرش نیز حاضر میبود تا #شاهد پیروزی خدا بر دشمنانش در جمل باشد، فرمود: «آیا دل برادرت با ما بود؟
⭕️عرض کرد: آری. حضرت فرمود: پس او با #ما بوده است. هر آینه در این سپاه افرادی حضور داشتهاند که هنوز در پشت پدران و زهدان مادراناند و به زودی روزگار آنان را به جهان هستی آورد و با وجود آنها (جبهه) ایمان نیرو گیرد) (نهجالبلاغه- خطبه 55)
⭕️استاد مطهری(ره) شبیه این داستان را درباره جنگ #صفین چنین نقل نموده است:
👈 «هنگامی که امیرالمومنین(ع) از جنگ صفین مراجعت مینمود، شخصی از #اصحاب آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یا امیرالمومنین! دوست داشتم برادرم در این #جنگ بود و به فیض درک رکاب شما نائل میشد. حضرت در جواب فرمود: بگو نیتش چیست؟
⭕️ تصمیمش چه هست؟ آیا این برادر تو #معذور بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ و یا نه، بدون عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟
⭕️اگر معذور نبود و نیامد، بهتر همانکه نیامد، و اگر عذری داشته که با ما باشد، پس با ما بوده است.
🤔آن مرد عرض کرد: بله یا امیرالمومنین! اینطور بود؛ یعنی نیتش این بود که با ما باشد.
♦️حضرت فرمود: پس نه تنها برادر تو با ما بود؛ بلکه با ما بودهاند کسانی که هنوز در #رحمهای مادراناند و افرادی که هنوز در اصلاب پدراناند. و تا دامنه قیامت اگر افرادی یافت شوند که واقعا از صمیم قلب نیت و آرزوهایشان این باشد که ای کاش علی را درک میکردم و در رکاب او می جنگیدم، ما آنها را جزء اصحاب خود میشماریم.» (گفتارهای معنوی، ص 237)
♦️براساس همین منطق است که در #زیارت امام حسین(ع) عرضه میداریم: «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما؛ ای کاش من با شما بودم، پس به رستگاری بزرگی دست مییافتم، (و به شهادت میرسیدم).»
@fatemi222
#منبر_متنی
#زیارت
بسم الله الرحمن الرحيم
💠ثواب زیارت امام رضا(علیه السلام)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَا يَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَيَّ النَّارِ
به زودي پارهي تن من در سرزمين خراسان دفن ميشود که هيچ مؤمني او را زيارت نميکند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر (آتش) دوزخ حرام ميسازد. (📚الوافی ج14 ص1551)
سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مکروب الَّا نَفَّسَ اللَّهُ کربته وَ لَا مُذْنِبُ الَّا غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ
پارهاي از تن من در سرزمين خراسان دفن ميشود که هيچ گرفتاري او را زيارت نميکند، جز اين که خداوند پريشاني را از او ميزدايد و هيچ گنهکاري به زيارت او نائل نميشود، مگر آن که خداوند گناهانش را ميآمرزد. (📚وسائل الشیعه ج10 ص437)
مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُلْقِيَ اللَّهِ ضاحکا مُسْتَبْشِراً فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ موسي الرِّضَا عليهالسلام . . . فَهَؤُلَاءِ مَصَابِيحُ الدجي وَ أَئِمَّةِ الْهَدْيِ وَ أَعْلَامُ التَّقِيِّ، مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ تَوَلَّاهُمْ کنت ضَامِناً لَهُ عَلِيُّ اللَّهُ تَعَالِي بِالْجَنَّةِ
کسي که دوست بدارد خندان، خداوند را ملاقات کند، بايد محبت و ولايت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام را داشته باشد... اينان (ائمه اطهار عليهمالسلام) چراغهاي تاريکي و امامان هدايتگر و نشانههاي تقوا هستند، کسي که ايشان را دوست بدارد و بهرهمند از ولايت آنان گردد، من نزد خداي تعالي بهشت را براي او ضمانت ميکنم. (📚بحار الانوار ج 36 ص296)
💠مگر امام رضا( علیه السلام )چه خصوصیتی دارد که به زیارت ایشان برویم؟
یزیدبن سلیط نقل میکند همراه عدهای به قصد سفر عمره حرکت کردیم و در بین راه به موسیابن جعفر علیه السلام برخورد کردیم. حضرت سئوال کردند درخاطرت هست اینجا کجاست؟ گفتم بله! در همینجا شما را همراه با پدرتان امام صادق علیه السلام و دیگر برادرانتان زیارت کردم. پدرم به امام صادق علیه السلام عرض کرد شما همه امامان پاک و معصوم هستید، مطلبی بگو تا برای آیندگان بیان کنم تا دچار گمراهی نشوند. حضرت فرمودند: اینها همه فرزندان من هستند. سپس به شما اشاره کردند و فرمودند: این آقا سرور آنهاست. به او حکمت و فهم و بخشندگی آموخته شده و نیز آنچه مردم نیاز دارند و در آن اختلاف کنند. او از مشکلات دینی و امور دنیوی شناخت دارد. خوش اخلاق است و دری از درهای رحمت الهی است. در او خصوصیت دیگری نیز هست که از همهی اینها برتر است. پدرم عرض کرد آن خصوصیت چیست؟
فرمود:👈 خداوند از نسل او دادرس و فریادرس این امت و صاحب دانش و نور و فضیلت و حکمت خارج میکند که بهترین نوزاد و بهترین نوجوان است. خداوند به سبب او خونها را حفظ میکند و بین افراد صلح و سازش برقرار مینماید. پراکندگی را به اجتماع و اتفاق تبدیل میکند، برهنه را میپوشاند، گرسنه را سیر میکند، ترسان را ایمن میسازد. خداوند به واسطهی او بارانش را میفرستد و به بندگانش رحم میکند....(📚اصول کافی جلد1 صفحه313)
این است امام رضا (علیه السلام) ولی حیف قدر دان نیستیم
حاضر نیستیم کمی از تفریحات ناسالم خود بزنیم و برویم پابوس آقا
💠زائر واقعی کیست؟
این که اهل بیت همه را قبول میکنند شکی نیست.گنه کار خوب ندارد.
اما زائر واقعی بنده ی واقعی خداست مثل اهل بیت.
درست است اهل بیت همه را میپذیرند اما گنه کاری را هم که پذیرفته اند به برکت ایشان توبه کرده و شده بنده پاک خدا
یعنی ای زائران، زائر واقعی باید بشود بنده واقعی خدا وگر نه این ضریح بوسی و سلام به امام و ... همه ظاهریست
شب عروسی مطرب آورده🎼🎹، رقصیده🕺، صورت و سر باز عروس 👰را نامحرم دیده، مشروب🍷 و... حالا میگویند داماد دو رکعت نماز بخونه، خب به کمرش بزنه، این نماز را صد سال سیاه نخواند
عروس خانم با هزار افاده، سر و روی بازش رو نامحرم دیده، کلی مرتکب حرام شب عروسی شده، آخر کار که همه کارهایشان را کرده اند میگویند قرآن بیاورید از زیر قرآن رد شود، چه فایده؟
این خانم قرآن را زیر پا گذاشته حالا از زیر قرآن رد بشود؟
ما توقع داریم همه کار بکنیم زیارت هم برویم
نه عزیز من زیارت واقعی یعنی بشویم بنده واقعی
━━━┄✧✾✧✾✧✾✧✾✧┄━━
🌹ناشر معارف باشیم
@fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که #بررسی اعمال آنها انجام شد،
🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه #بـاطن اعـمال آگـاه مـیشدیم
.
یــعنی #مــاهیت اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـیفهمیدیم.
چـیزی کـه امـروزه به اسم #شانس بیان
مـیشود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی #علتها رخ میداد.
⭕️روزی در دوران #جــوانی بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی #آمـوزشی رفـتیم.
کـلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمیدانید کـه چقدر بچههایهـم دوره را #اذیـت کـردم. بیشتر نیروها #خسته بودند
و داخـل #چـادرها خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـیرفتیم و بـا #اذیـت کـردن ، آنها را از خواب بیدار میکردیم!
🔹برای همین یک #چادر کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از #بقیه جدا کردند.
➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را #اذیت کردیم و سـریع بـرگشتیم #چـادر خـودمان که بخوابیم.
🔹 البته بـگذریم از ایـنکه هرچه #ثواب و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از #دســـــت دادم!
🔹وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یــــک نــــفر ســــر #جــــای مـــن خـــوابیده!
مـن یک #بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای #خودمیک رختخواب قشنگ درست کرده بودم.
🔻چادر ما #چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردم یکی از بچهها میخواهد من
را #اذیـت کـند، لـذا همینطور که #پوتین پایم بود، جلو آمـــدم و یـــک #لــگد بــه شــخص خــواب زدم!
👈یـکباره دیـدم #حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و #قلبش را گرفته و داد میزد: کی بود؟ چی شد؟
➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچهها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به #حاج آقا گفتند که این جایحــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست!
👈امـا لـگد خیلی بدی زده بودم.
بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش!
🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با#عصبانیت گفت: الهی #پـات بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا #غلط کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را #اشتباه گرفتم.
اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است #ضربه شدید شود.
خـلاصه اون شـب خـیلی #معذرت خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من
تـو مـاشین مـیخوابم، فقط با اجازه #بالش خودم رو برمیدارم.
چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو بـرداشتم، دیـدم یـک #عـقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد!
حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم.
🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و #گفت: جان مرا نـجات دادی، امـا #بد لگدی زدی، هنوز درد دارم.
من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم.
🔺روز بـعد، مـن در حـین #تـمرین در باشگاه ورزشهایرزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود
کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح #جزئیات نوشته شده بود.
🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب #مأمور بود که تـو را بکشد، اما #صدقهای که آن روز دادی، #مرگ تو را به عقب انداخت!
🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، #خانم من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پولهایی که کنار گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟
🔺 گفتم: آخه این پولها بـرای خـرید #مـوتور اسـت.
امـا عیب نداره. هر چقدر مـیخواهی بـه آنهـا بـده. جوان گفت:
➖صدقه #مرگ تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛
ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را مـیخورد.
🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱
الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، #صـلهرحم، نـماز جماعت و #زیارت اهل بیت
عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاریکـه #خـالصانه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت
عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن #عمرمیگردد.»
۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـیفرماید:
🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـیکنند و نـماز را بر پا میدارند و از
آنـچه بـه آنهـا روزی دادهایـم پنهان و آشکار انفاق
مـیکنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی وکساد در آن نیست.»
یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرمودهاند: صدقه دادن، #هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند و صدقه
دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــییابد.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
◾️◾️بخونید👇
♦️چگونه میشود با یک قطره اشک #روضه، همه گناهان بخشیده شود؟!
ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم به محضر #امام_زمان (عج):
♦️سيد #بحرالعلوم(ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر #امام_حسین (ع) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.
♦️همان وقت متوجه شد كه شخص عربى به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد حل کنم!
♦️سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالی اين همه #ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت #سیدالشهدا (ع) مى دهد.
♦️مثلا در هر قدمى كه در راه #زیارت برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره #اشک تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟
♦️آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در آنجا از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
♦️خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن پیرزنی را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه، بز شيرده داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند.
♦️وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از #مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هرطورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برایشان نقل كرد.
♦️و از آنها سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟
يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.
ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
♦️سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
♦️بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، امام حسین(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.
♦️پس اگر خداوند به زائرين و #گریه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد. چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سید غیب شد.
📚منبع: العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که #بررسی اعمال آنها انجام شد،
🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه #بـاطن اعـمال آگـاه مـیشدیم
.
یــعنی #مــاهیت اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را
مـیفهمیدیم.
چـیزی کـه امـروزه به اسم #شانس بیان
مـیشود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام
اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی #علتها رخ میداد.
روزی در دوران #جــوانی بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی
#آمـوزشی رفـتیم. کـلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمیدانید کـه چقدر بچههای
هـم دوره را #اذیـت کـردم. بیشتر نیروها #خسته بودند
و داخـل #چـادرها خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا
مـیرفتیم و بـا #اذیـت کـردن ، آنها را از خواب بیدار میکردیم!
برای همین یک #چادر کوچک، به من و رفیقم دادند و
ما را از #بقیه جدا کردند.
➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را #اذیت کردیم
و سـریع بـرگشتیم #چـادر خـودمان که بخوابیم. البته
➖بـگذریم از ایـنکه هرچه #ثواب و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از #دســـــت دادم!
وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم
یــــک نــــفر ســــر #جــــای مـــن خـــوابیده!
مـن یک #بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با
دو عدد پتو، برای #خودمیک رختخواب قشنگ درست کرده بودم.
🔻چادر ما #چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای
مـن خوابیده، فکر کردمیکی از بچهها میخواهد من
را #اذیـت کـند، لـذا همینطور که #پوتین پایم بود، جلو
آمـــدم و یـــک #لــگد بــه شــخص خــواب زدم!
یـکباره دیـدم #حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود
از جا پرید و #قلبش را گرفته و داد میزد: کی بود؟ چی شد؟
➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها
فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچهها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به #حاج آقا گفتند که این جای
🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست!
امـا لـگد خیلی بدی زده بودم.
بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش!
🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با#عصبانیت گفت: الهی #پـات بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا #غلط کردم. ببخشید. من
بـا کسی دیگه شما را #اشتباه گرفتم. اصلاً حواسم نبود
که پوتین پایم کردم و ممکن است #ضربه شدید شود.
خـلاصه اون شـب خـیلی #معذرت خواهی کردم. بعد
بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من
تـو مـاشین مـیخوابم، فقط با اجازه #بالش خودم رو
برمیدارم.
چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو
بـرداشتم، دیـدم یـک #عـقرب به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد!
حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو
کـشتیم.
🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و #گفت: جان مرا
نـجات دادی، امـا #بد لگدی زدی، هنوز درد دارم. من
هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام
شد و برگشتیم.
🔺روز بـعد، مـن در حـین #تـمرین در باشگاه ورزشهای
رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود
کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح
#جزئیات نوشته شده بود.
🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب #مأمور بود که
تـو را بکشد، اما #صدقهای که آن روز دادی، #مرگ تو را به عقب انداخت!
🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام
افتاد عصر همان روز، #خانم من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پولهایی که کنار
🔺گذاشتی مبلغی به آنها بدهم؟ گفتم: آخه این پولها
بـرای خـرید #مـوتور اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر
مـیخواهی بـه آنهـا بـده. جوان گفت:
➖صدقه #مرگ تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛
ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را
مـیخورد.
🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.
بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم
اشاره کرد.(۱)
الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که
صـدقات، #صـلهرحم، نـماز جماعت و #زیارت اهل بیت
عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری
کـه #خـالصانه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت
عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن #عمر
میگردد.»
۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـیفرماید:
🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـیکنند و نـماز را بر پا میدارند و از
آنـچه بـه آنهـا روزی دادهایـم پنهان و آشکار انفاق
مـیکنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و
کساد در آن نیست.»
یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرمودهاند: صدقه
دادن، #هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند و صدقه
دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــییابد
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
•┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
﷽
🔰 علامت اجازه ورود به این خانه، اشک است.
✍🏻 وقتی انسان قبل از #زیارت بر در حرم ایستاده و اذن دخول میخواند، باید منتظر شود تا ببیند اهل خانه اجازه ورود دادهاند یا نه؟
🔘 راه فهمیدن این اذن را آیتالله بهجت (رحمةاللهعلیه) اینگونه بیان فرمودند که: «وقتی به عبارت "أَ أَدْخُلُ یَا حُجَّةَ اللهِ" میرسی، به قلبت رجوع کن، ببین آیا صاحبخانه بر آن نظری افکنده و تحول و تغییری در آن مشاهده میکنی یا نه؟
⬅️ اگر دیدی قلبت متحول نشده پس اجازه ورود ندادند باید برگردی و به دنبال کار مستحبی دیگری بروی، سه روز روزه بگیری، تضرع و استغاثه کنی و بعد از سه روز برگردی و اذن دخول بخوانی و ببینی راهت میدهند یا نه.
در ادامه روایتی خواندند که زائر چگونه متوجه میشود او را به خانه راه دادهاند؛
«فإن خشع قلبك و دمعت عينك فهو علامة الإذن»[1]
اگر اشکی از چشمت آمد این علامت اذن است.»[2]
✍🏻 چون «امام ساکن اعلی علیین است»[3] و از عرش پاسخ زائر را میدهد.
«وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» (سوره هود، آیه۷) و عرش الهی بر روی آب است.
⬅️ دل مؤمن هم عرش خداست و این آب جاری در عرش، #اشک مؤمن است!
✍🏻 پس آن بخش از وجود او که اتصال به اعلی علیین دارد اشک اوست و اگر پاسخی از عرش بیاید علامتش سرازیر شدن این اشک است،
که مؤمن نه به زور، بلکه با یک حالت انکسار باطنی، شرمندگی یا شوق درونی برای زیارت، توجه صاحبخانه را احساس میکند.
[1] مصباح المتهجد، ج۱، ص ۷۲۰.
[2] بهسوی محبوب، ص۱۲۴.
[3] خصال، ج۲، ص۳۴۲.
✍️سیره رضوی
https://eitaa.com/fatemi222/3540
📌در حرمها باید به چه چیزی تبرک جست؟
✍پاسخ
یکی از آموزههای مهم شیعه و بسیاری از فرقههای اهل سنت، تبرک به آثار بزرگان است.
تبرک به آثار پیامبر، امامان معصوم علیهم السلام و اولیای الهی، قلمرو فراوانی از اشیا را در بر میگیرد و تفاوتی نیز میان آنها نیست، مگر آنکه ثابت شود، پیامبر، امام معصوم یا ولی خدا خود روی برخی اشیای منسوب به خود، تاکید بیشتری داشته است.
در دوران کنونی، تمام اشیای موجود در حرم های بزرگان دین، از آن جهت که منسوب به ایشان هستند، قابل تبرک میباشند، و از آنجا که به یک اندازه، به آن بزرگان منسوبند، تفاوتی هم میان آنها نیست.
بنابراین تفاوتی میان تبرک جستن به فرش زیر پا با ضریح نیست. تفاوتی میان آب در آبسردکن حرم با غذای آشپزخانه حرم نیست. حتی تفاوتی میان آبی که در هیأت های عزاداری به عزاداران داده میشود با غذای آشپزخانه مخصوص حرم مطهر نیست. چون به یک اندازه به آن امام منسوب است.
بنابراین، اگر قصد تبرک به امور و اشیای منسوب به امام علیهالسلام را داریم، لازم نیست حتما ضریح مطهر را برای این منظور انتخاب کنیم.
#تبرک
#زیارت
#اربعین
🍃🌹🍃
@fatemi222