eitaa logo
منبرک فاطمی
6.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
985 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم- تبریک دهه کرامت روایات فراوانی درباره ثواب حضرت معصومه(س) نقل شده است که برخی نقل میشود: 1-بهشتی شدن: امام رضا (علیه السلام) فرمود: کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است.( عیون اخبار الرضا ج 2 ، ص 267) امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست (بحار؛ ج ٤٨ ص، ٣٠٧) 2- قم حرم امامان است: امام صادق (علیه السلام):، آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است(بحار، ج. ۶، ص. ۲۱۶) وفرمود: خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (علیه السلام) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از ۸ درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود ، زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (علیه السلام) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.( بحارالانوار،ج 57 ، ص 228) 3-ثواب زیارت امام رضا دارد: امام رضا(ع): هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»( ناسخ التواریخ، ج. ۳، ص. ۶۸) 4-پناه شیعیان درسختی ها: امام صادق علیه السلام فرمود: زمانى که رنج و زحمت و گرفتارى به شما رو آورد، به قم روى آورید، زیرا قم پناهگاه فاطمی‌ها و محل آسایش مؤمنان است.(بحار؛ج57، ص 214) https://eitaa.com/fatemi5/1074
روایات فراوانی درباره ثواب حضرت معصومه(س) نقل شده است که برخی نقل میشود: https://eitaa.com/fatemi5/1076 در احادیث ارزش فراوانی به داده اند که چند نمونه ذکر میشود: https://eitaa.com/fatemi5/1076 پاداش زیارت حضرت فاطمه معصومه(س) https://eitaa.com/fatemi5/1074 منبع سایت حرم مطهر👆👆
📚چنان‌که ذکر شد، نیت گناه و بدی، عذاب را به دنبال ندارد، اما نیت خیر، ثواب و پاداش را به دنبال خواهد داشت؛ در اینجا به نمونه‌هایی از روایات این باب اشاره می‌شود: 1. رسول خدا(ص) «ما در مدینه افرادی را باقی گذاشتیم که هیچ وادی‌ای را نپیمودیم و بر هیچ بالا نرفتیم و در هیچ سراشیبی قدم نگذاشتیم، مگر اینکه آنان نیز با بودند. عرض کردند: چگونه با ما هستند، در حالی که حضور پیدا نکردند؟ فرمود: ]با ماست[.» (کنزالعمال، ج3، ص 425) 🍃البته مراد این نیست که قصد کنند در کنار پیامبر(ص) داشته باشند و دیگر کاری انجام ندهند؛ بلکه قصد جدی برای حضور داشته باشند، و واقعا دل‌هایشان برای حضور در جبهه پر زند و موانعی مثل و امثال آن از حضور، محرومشان کرده باشد که در این صورت ان‌شاءالله خدا به آنها پاداش حضور را خواهد داد. 2. امام علی(ع) به مردی که آرزو می‌کرد کاش نیز حاضر می‌بود تا پیروزی خدا بر دشمنانش در جمل باشد، فرمود: «آیا دل برادرت با ما بود؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: پس او با بوده است. هر آینه در این سپاه افرادی حضور داشته‌اند که هنوز در پشت پدران و زهدان مادران‌اند و به زودی روزگار آنان را به جهان هستی آورد و با وجود آنها (جبهه) ایمان نیرو گیرد) (نهج‌البلاغه- خطبه 55) ♦️استاد مطهری(ره) شبیه این داستان را درباره جنگ چنین نقل نموده است: «هنگامی که امیرالمومنین(ع) از جنگ صفین مراجعت می‌نمود، شخصی از آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یا امیرالمومنین! دوست داشتم برادرم در این بود و به فیض درک رکاب شما نائل می‌شد. حضرت در جواب فرمود: بگو نیتش چیست؟ تصمیمش چه هست؟ آیا این برادر تو بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ و یا نه، بدون عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامد، بهتر همان‌که نیامد، و اگر عذری داشته که با ما باشد، پس با ما بوده است. آن مرد عرض کرد: بله یا امیرالمومنین! اینطور بود؛ یعنی نیتش این بود که با ما باشد. ♦️حضرت فرمود: پس نه تنها برادر تو با ما بود؛ بلکه با ما بوده‌اند کسانی که هنوز در مادران‌اند و افرادی که هنوز در اصلاب پدران‌اند. و تا دامنه قیامت اگر افرادی یافت شوند که واقعا از صمیم قلب نیت و آرزوهایشان این باشد که ای کاش علی را درک می‌کردم و در رکاب او می ‌جنگیدم، ما آنها را جزء اصحاب خود می‌شماریم.» (گفتارهای معنوی، ص 237) ♦️براساس همین منطق است که در امام حسین(ع) عرضه می‌داریم: «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما؛ ای کاش من با شما بودم، پس به رستگاری بزرگی دست می‌یافتم، (و به شهادت می‌رسیدم).»
◾️◾️بخونید👇 🔸چگونه میشود با یک قطره اشک ، همه گناهان بخشیده شود؟! ‌ ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم به محضر (عج): ‌ 🔸سيد (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر (ع) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد. ‌ 🔸همان وقت متوجه شد كه شخص عربى به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد حل کنم! ‌ 🔸سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالی اين همه به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت (ع) مى دهد.🤔 ‌ 🔸مثلا در هر قدمى كه در راه برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟🤔 ‌ 🔸آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در آنجا از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد. ‌ 🔸خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن پیرزنی را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه، بز شيرده داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند. ‌ 🔸وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از ، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هرطورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برایشان نقل كرد. ‌ 🔸و از آنها سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟🤔 ‌ يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ‌ ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. ‌ يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. ‌ 🔸سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. ‌ 🔸بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، امام حسین(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.😭💔 ‌ 🔸پس اگر خداوند به زائرين و كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد.✋ چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سید غیب شد. 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊 https://eitaa.com/fatemi5/2082
بسم الله الرحمن الرحیم- ✍روایات فراوانی درباره ثواب حضرت معصومه(س) نقل شده است که برخی نقل میشود: 1-بهشتی شدن: 🌸امام رضا (علیه السلام) فرمود: کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است. 💐( عیون اخبار الرضا ج 2 ، ص 267) 🌹امام صادق (ع) کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست. 💐 (بحار؛ ج ٤٨ ص، ٣٠٧) 2- قم امامان است: 🌸امام صادق (علیه السلام):، آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان بعد از من قم است(بحار، ج. ۶، ص. ۲۱۶) وفرمود: خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على (علیه السلام) حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از ۸ درب سه درب آن به قم باز مى شود ، زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه دختر موسى (علیه السلام) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند. 💐( بحارالانوار،ج 57 ، ص 228) 3-ثواب زیارت امام دارد: 🌹 امام رضا(ع): هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.» 💐( ناسخ التواریخ، ج. ۳، ص. ۶۸) 4-پناه شیعیان در ها: 🌸امام صادق علیه السلام فرمود: زمانى که رنج و زحمت و گرفتارى به شما رو آورد، به قم روى آورید، زیرا قم پناهگاه فاطمی‌ها و محل آسایش مؤمنان است. 💐(بحار؛ج57، ص 214) لینک درایتا_تلگرام_سروش_بله_روبیکا @fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. البته ➖بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردمی‌کی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای 🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار 🔺گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست. بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱) الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن می‌گردد.» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🌸🍃﷽🌸🍃 ✋تاثیر نیت 📚چنان‌که ذکر شد، نیت گناه و بدی، عذاب را به دنبال ندارد، اما نیت خیر، ثواب و پاداش را به دنبال خواهد داشت؛ ⭕️در اینجا به نمونه‌هایی از این باب اشاره می‌شود: 1⃣👈 رسول خدا(ص) «ما در مدینه افرادی را باقی گذاشتیم که هیچ وادی‌ای را نپیمودیم و بر هیچ بالا نرفتیم و در هیچ سراشیبی قدم نگذاشتیم، مگر اینکه آنان نیز با بودند. ⭕️ عرض کردند: چگونه با ما هستند، در حالی که حضور پیدا نکردند؟ فرمود: ]با ماست[.» (کنزالعمال، ج3، ص 425) ⭕️🍃البته مراد این نیست که قصد کنند در کنار پیامبر(ص) داشته باشند و دیگر کاری انجام ندهند؛ 📌بلکه قصد جدی برای حضور داشته باشند، و واقعا دل‌هایشان برای حضور در جبهه پر زند و موانعی مثل و امثال آن از حضور، محرومشان کرده باشد که در این صورت ان‌شاءالله خدا به آنها پاداش حضور را خواهد داد. 2⃣👈امام علی(ع) به مردی که آرزو می‌کرد کاش نیز حاضر می‌بود تا پیروزی خدا بر دشمنانش در جمل باشد، فرمود: «آیا دل برادرت با ما بود؟ ⭕️عرض کرد: آری. حضرت فرمود: پس او با بوده است. هر آینه در این سپاه افرادی حضور داشته‌اند که هنوز در پشت پدران و زهدان مادران‌اند و به زودی روزگار آنان را به جهان هستی آورد و با وجود آنها (جبهه) ایمان نیرو گیرد) (نهج‌البلاغه- خطبه 55) ⭕️استاد مطهری(ره) شبیه این داستان را درباره جنگ چنین نقل نموده است: 👈 «هنگامی که امیرالمومنین(ع) از جنگ صفین مراجعت می‌نمود، شخصی از آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یا امیرالمومنین! دوست داشتم برادرم در این بود و به فیض درک رکاب شما نائل می‌شد. حضرت در جواب فرمود: بگو نیتش چیست؟ ⭕️ تصمیمش چه هست؟ آیا این برادر تو بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ و یا نه، بدون عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ ⭕️اگر معذور نبود و نیامد، بهتر همان‌که نیامد، و اگر عذری داشته که با ما باشد، پس با ما بوده است. 🤔آن مرد عرض کرد: بله یا امیرالمومنین! اینطور بود؛ یعنی نیتش این بود که با ما باشد. ♦️حضرت فرمود: پس نه تنها برادر تو با ما بود؛ بلکه با ما بوده‌اند کسانی که هنوز در مادران‌اند و افرادی که هنوز در اصلاب پدران‌اند. و تا دامنه قیامت اگر افرادی یافت شوند که واقعا از صمیم قلب نیت و آرزوهایشان این باشد که ای کاش علی را درک می‌کردم و در رکاب او می ‌جنگیدم، ما آنها را جزء اصحاب خود می‌شماریم.» (گفتارهای معنوی، ص 237) ♦️براساس همین منطق است که در امام حسین(ع) عرضه می‌داریم: «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما؛ ای کاش من با شما بودم، پس به رستگاری بزرگی دست می‌یافتم، (و به شهادت می‌رسیدم).» @fatemi222
بسم الله الرحمن الرحيم 💠ثواب زیارت امام رضا(علیه السلام) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَا يَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَيَّ النَّارِ به زودي پاره‏ي تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏شود که هيچ مؤمني او را زيارت نمي‏کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر (آتش) دوزخ حرام مي‏سازد. (📚الوافی ج14 ص1551) سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مکروب الَّا نَفَّسَ اللَّهُ کربته وَ لَا مُذْنِبُ الَّا غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ پاره‏اي از تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏شود که هيچ گرفتاري او را زيارت نمي‏کند، جز اين که خداوند پريشاني را از او مي‏زدايد و هيچ گنهکاري به زيارت او نائل نمي‏شود، مگر آن که خداوند گناهانش را مي‏آمرزد. (📚وسائل الشیعه ج10 ص437) مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُلْقِيَ اللَّهِ ضاحکا مُسْتَبْشِراً فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ موسي الرِّضَا عليه‏السلام . . . فَهَؤُلَاءِ مَصَابِيحُ الدجي وَ أَئِمَّةِ الْهَدْيِ وَ أَعْلَامُ التَّقِيِّ، مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ تَوَلَّاهُمْ کنت ضَامِناً لَهُ عَلِيُّ اللَّهُ تَعَالِي بِالْجَنَّةِ کسي که دوست بدارد خندان، خداوند را ملاقات کند، بايد محبت و ولايت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام را داشته باشد... اينان (ائمه اطهار عليهم‏السلام) چراغهاي تاريکي و امامان هدايتگر و نشانه‏هاي تقوا هستند، کسي که ايشان را دوست بدارد و بهره‏مند از ولايت آنان گردد، من نزد خداي تعالي بهشت را براي او ضمانت مي‏کنم. (📚بحار الانوار ج 36 ص296) 💠مگر امام رضا( علیه السلام )چه خصوصیتی دارد که به زیارت ایشان برویم؟ یزیدبن سلیط نقل میکند همراه عده‌ای به قصد سفر عمره حرکت کردیم و در بین راه به موسی‌ابن جعفر علیه السلام برخورد کردیم. حضرت سئوال کردند درخاطرت هست اینجا کجاست؟ گفتم بله! در همینجا شما را همراه با پدرتان امام صادق علیه السلام و دیگر برادرانتان زیارت کردم. پدرم به امام صادق علیه السلام عرض کرد شما همه امامان پاک و معصوم هستید، مطلبی بگو تا برای آیندگان بیان کنم تا دچار گمراهی نشوند. حضرت فرمودند: اینها همه فرزندان من هستند. سپس به شما اشاره کردند و فرمودند: این آقا سرور آنهاست. به او حکمت و فهم و بخشندگی آموخته شده و نیز آنچه مردم نیاز دارند و در آن اختلاف کنند. او از مشکلات دینی و امور دنیوی شناخت دارد. خوش اخلاق است و دری از درهای رحمت الهی است. در او خصوصیت دیگری نیز هست که از همه‌ی اینها برتر است. پدرم عرض کرد آن خصوصیت چیست؟ فرمود:👈 خداوند از نسل او دادرس و فریادرس این امت و صاحب دانش و نور و فضیلت و حکمت خارج میکند که بهترین نوزاد و بهترین نوجوان است. خداوند به سبب او خونها را حفظ میکند و بین افراد صلح و سازش برقرار مینماید. پراکندگی را به اجتماع و اتفاق تبدیل میکند، برهنه را میپوشاند، گرسنه را سیر میکند، ترسان را ایمن میسازد. خداوند به واسطه‌ی او بارانش را میفرستد و به بندگانش رحم میکند....(📚اصول کافی جلد1 صفحه313) این است امام رضا (علیه السلام) ولی حیف قدر دان نیستیم حاضر نیستیم کمی از تفریحات ناسالم خود بزنیم و برویم پابوس آقا 💠زائر واقعی کیست؟ این که اهل بیت همه را قبول میکنند شکی نیست.گنه کار خوب ندارد. اما زائر واقعی بنده ی واقعی خداست مثل اهل بیت. درست است اهل بیت همه را میپذیرند اما گنه کاری را هم که پذیرفته اند به برکت ایشان توبه کرده و شده بنده پاک خدا یعنی ای زائران، زائر واقعی باید بشود بنده واقعی خدا وگر نه این ضریح بوسی و سلام به امام و ... همه ظاهریست شب عروسی مطرب آورده🎼🎹، رقصیده🕺، صورت و سر باز عروس 👰را نامحرم دیده، مشروب🍷 و... حالا میگویند داماد دو رکعت نماز بخونه، خب به کمرش بزنه، این نماز را صد سال سیاه نخواند عروس خانم با هزار افاده، سر و روی بازش رو نامحرم دیده، کلی مرتکب حرام شب عروسی شده، آخر کار که همه کارهایشان را کرده اند میگویند قرآن بیاورید از زیر قرآن رد شود، چه فایده؟ این خانم قرآن را زیر پا گذاشته حالا از زیر قرآن رد بشود؟ ما توقع داریم همه کار بکنیم زیارت هم برویم نه عزیز من زیارت واقعی یعنی بشویم بنده واقعی ━━━┄✧✾✧✾✧✾✧✾✧┄━━ 🌹ناشر معارف باشیم @fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. ⭕️روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی‌ رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های‌هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! 🔹برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. 🔹 البته بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! 🔹وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم‌ یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با‌ دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردم‌ یکی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو‌ آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! 👈یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای‌حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! 👈امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود‌ که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو‌ برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو‌ بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های‌رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح‌ نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ 🔺 گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر‌ مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را‌ مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱ الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری‌کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن .» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی وکساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد. @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
◾️◾️بخونید👇 ♦️چگونه میشود با یک قطره اشک ، همه گناهان بخشیده شود؟! ‌ ماجرای تشرّف علامه بحرالعلوم به محضر (عج): ‌ ♦️سيد (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر (ع) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد. ‌ ♦️همان وقت متوجه شد كه شخص عربى به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد حل کنم! ‌ ♦️سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالی اين همه به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت (ع) مى دهد. ‌ ♦️مثلا در هر قدمى كه در راه برمیدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟ ‌ ♦️آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در آنجا از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد. ‌ ♦️خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن پیرزنی را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه، بز شيرده داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند. ‌ ♦️وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از ، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هرطورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برایشان نقل كرد. ‌ ♦️و از آنها سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ ‌ يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ‌ ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. ‌ يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. ‌ ♦️سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. ‌ ♦️بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، امام حسین(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد. ‌ ♦️پس اگر خداوند به زائرين و كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد. چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سید غیب شد. ‌ 📚منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹ @fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. البته ➖بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردمی‌کی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای 🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار 🔺گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست. بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱) الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن می‌گردد.» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
﷽ 🔰 علامت اجازه‌ ورود به این خانه، اشک است. ✍🏻 وقتی انسان قبل از بر در حرم ایستاده و اذن دخول می‌خواند، باید منتظر شود تا ببیند اهل خانه اجازه ورود داده‌اند یا نه؟ 🔘 راه فهمیدن این اذن را آیت‌الله بهجت (رحمة‌الله‌علیه) اینگونه بیان فرمودند که: «وقتی به عبارت "أَ أَدْخُلُ یَا حُجَّةَ اللهِ" میرسی، به قلبت رجوع کن، ببین آیا صاحبخانه بر آن نظری افکنده و تحول و تغییری در آن مشاهده میکنی یا نه؟ ⬅️ اگر دیدی قلبت متحول نشده پس اجازه ورود ندادند باید برگردی و به دنبال کار مستحبی دیگری بروی، سه روز روزه بگیری، تضرع و استغاثه کنی و بعد از سه روز برگردی و اذن دخول بخوانی و ببینی راهت می‌دهند یا نه. در ادامه روایتی خواندند که زائر چگونه متوجه می‌شود او را به خانه راه داده‌اند؛ «فإن خشع قلبك و دمعت عينك فهو علامة الإذن»[1] اگر اشکی از چشمت آمد این علامت اذن است.»[2] ✍🏻 چون «امام ساکن اعلی علیین است»[3] و از عرش پاسخ زائر را می‌دهد. «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» (سوره هود، آیه۷) و عرش الهی بر روی آب است. ⬅️ دل مؤمن هم عرش خداست و این آب جاری در عرش، مؤمن است! ✍🏻 پس آن بخش از وجود او که اتصال به اعلی علیین دارد اشک اوست و اگر پاسخی از عرش بیاید علامتش سرازیر شدن این اشک است، که مؤمن نه به زور، بلکه با یک حالت انکسار باطنی، شرمندگی یا شوق درونی برای زیارت، توجه صاحبخانه را احساس می‌کند. [1] مصباح المتهجد، ج۱، ص ۷۲۰. [2] به‌سوی محبوب، ص۱۲۴. [3] خصال، ج۲، ص۳۴۲. ✍️سیره رضوی https://eitaa.com/fatemi222/3540
📌در حرمها باید به چه چیزی تبرک جست؟ ✍پاسخ یکی از آموزه‌های مهم شیعه و بسیاری از فرقه‌های اهل سنت، تبرک به آثار بزرگان است. تبرک به آثار پیامبر، امامان معصوم علیهم السلام و اولیای الهی، قلمرو فراوانی از اشیا را در بر می‌گیرد و تفاوتی نیز میان آنها نیست، مگر آنکه ثابت شود، پیامبر، امام معصوم یا ولی خدا خود روی برخی اشیای منسوب به خود، تاکید بیشتری داشته است. در دوران کنونی، تمام اشیای موجود در حرم های بزرگان دین، از آن جهت که منسوب به ایشان هستند، قابل تبرک می‌باشند، و از آنجا که به یک اندازه، به آن بزرگان منسوبند، تفاوتی هم میان آنها نیست. بنابراین تفاوتی میان تبرک جستن به فرش زیر پا با ضریح نیست. تفاوتی میان آب در آبسردکن حرم با غذای آشپزخانه حرم نیست. حتی تفاوتی میان آبی که در هیأت های عزاداری به عزاداران داده میشود با غذای آشپزخانه مخصوص حرم مطهر نیست. چون به یک اندازه به آن امام منسوب است. بنابراین، اگر قصد تبرک به امور و اشیای منسوب به امام علیه‌السلام را داریم، لازم نیست حتما ضریح مطهر را برای این منظور انتخاب کنیم. 🍃🌹🍃 @fatemi222