eitaa logo
منبرک فاطمی
6.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
985 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸صدقه 5 نوع است : 💕صدقه به انسان صحیح و سالم: پاداش یک به ده دارد (شادی دل کودک، نشاندن امید، دادن هدیه) 💕صدقه به فرد زمین گیر و افتاده: پاداش یک به دارد (کمک به تهی داستان، خرید نان برای همسایه پیر) 💕صدقه به پدر و مادر: پاداش یک به است (لبخند به روی آنان، شاد کردن دل آنها) 💕صدقه برای اموات و مردگان: پاداش یک به دارد (به نیت آنان خیرات کنید درختی بکارید) 💕صدقه به طالب علم: پاداش یک به دارد (خریدن کفش مدرسه برای کودکی، ساخت مدرسه) @fatemi5
🔹واکاوی ، نشان می دهد تشکیل خانواده ، اساس و سنگ نظام خانواده و نظام خانواده نیز جامعه بشری است. 📌تشکیل خانواده و مهمترین بنا درعالم هستی 🔹جالب این است که در روایات اسلامی تشکیل خانواده مخصوصاً به یک بنا تشبیه شده آنهم بنائی محبوب نزد خدا چنان که در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: 👈«ما بُنِیَ بَناءٌ فِی الاسْلامِ احَبُّ الی اللَّه مِنَ التَّزْوِیِج؛ بنائی در اسلام نزد خدا محبوبتر از تزویج نیست. 🔹اهمیت این مسأله تا به آن پایه است که در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السّلام می خوانیم: 👈«بهترین آن است که میان دو نفر برای امر ازدواج کنی، تا این امر به سامان برسد»! ✍دستی که پیامبر اکرم(ص) آن را بوسید 🔹اینگونه است که کار کردن برای اهمیت تأمین آسایش برای خانواده اجر نزد خدا دارد، بلکه طبق روایات، پاداشش بیشتر از معمولی است، زیرا جامعه سربلند و عزّتمند و امّت پرتلاش، مایه مباهات پیامبر اسلام و سبب آبرومندی مکتب است. 🔹در حدیثی می خوانیم: رسول خدا صلی الله علیه و آله کارگر مسلمانی را دید که بر اثر کار و تلاش، کف دستهای او شده بود. از وی پرسید: چرا دستت چنین است؟ 🔹 پاسخ داد: بر اثر کارکردن برای زندگی خانواده ام. پیامبر صلی الله علیه و آله بر دست او را بوسه زد و فرمود:«تلک یدٌ لا تَمَسُّها النّارُ؛ این دستی است که آتش جهنم به آن نمی رسد». 🔰لزوم سخاوت مرد در تأمین خانواده 🔹هم چنین وسعت بخشیدن به زندگی جهت تأمین خود و خانواده از های دین مبین اسلام است. 🔹در حدیثی از امام رضا علیه السلام می خوانیم: «صاحب النعمة یجب علیه التوسعة علی عیاله ؛ کسی که از امکانات برخوردار است است به زندگی اش وسعت بخشد». 📌تحکیم و تعالی خانواده های نیازمند در گرو احیای انفاق 🔹و نیز روایات فراوانی در فضیلت و آثار در تحکیم خانواده های نیازمند وارد شده است؛ از جمله در روایتی: 👈 از امام باقر علیه السلام می خوانیم: « کمک کردن به یک خانواده مسلمان و سیر کردن شکم و پوشانیدن آنها و آبرویشان، از حج در نزد من باارزش تر است.» 📌غیرت ورزی و اخلاق گرایی؛ ضرورتی در ساحت خانواده 🔹در تبیین اهمیت نهاد خانواده در آموزه های روایی باید به شدید نسبت به خانواده؛ «الْغِیْرَةُ الشَّدیدَةُ عَلی حَرَمِکَ... ؛ غیرت شدید نسبت به ناموست...» اشاره کرد که دوستی و رضایت خداوند و رسولش را به همراه دارد. 🔹همانگونه که حفظ اعضای خانواده نیز از جمله شمرده شده است؛ 👈پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه فرمود: برای تشییع سعد بن معاذ ملائک بی­شماری آمده بودند، ولی او از فشار قبر در عذاب است چون با اش بد رفتاری می کرد. سخن آخر 🔹در خاتمه باید گفت مسأله خانواده براساس الگوها و و ارزشهای صحیح ، از یکسو رابطه مستقیم و نزدیکی با حلّ مشکلات خانوادگی و نابسامانیهای شخصی مردم دارد، و از سوی دیگر نیز روشنی با حلّ اجتماعی دارد. 🔹 امید است نعمتهای پروردگار را به یاد داشته باشیم و خداوند بزرگ را مخصوصاً به خاطر نعمت خانواده ، که به ما مرحمت نموده، حمد و سپاس گوییم . @fatemi222
🔹واکاوی ،نشان می دهد تشکیل خانواده،اساس وسنگ نظام خانواده و نظام خانواده نیز جامعه بشری است. 📌تشکیل خانواده و مهمترین بنا درعالم هستی 🔹جالب این است که در روایات اسلامی تشکیل خانواده: ۱_بنای محبوب 👈 مخصوصاً به یک بنا تشبیه شده 👈 آنهم بنائی نزد خدا چنان که در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: 👈«ما بُنِیَ بَناءٌ فِی الاسْلامِ احَبُّ الی اللَّه مِنَ التَّزْوِیِج؛ بنائی در اسلام نزد خدا محبوبتر از تزویج نیست. 🔹اهمیت این مسأله تا به آن پایه است که در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السّلام می خوانیم: 👈۲_بهترین آن است که میان دو نفر برای امر ازدواج کنی، تا این امر به سامان برسد»! ✋ ۳_دستی که پیامبر اکرم(ص) آن را بوسید. 🔹اینگونه است که کار کردن برای اهمیت 👈 آسایش برای خانواده اجر نزد خدا دارد، 👈بلکه طبق روایات، پاداشش بیشتر از معمولی است، زیرا جامعه سربلند و ﷼عزّتمند و امّت پرتلاش، مایه مباهات پیامبر اسلام و سبب آبرومندی است. 🔹در حدیثی می خوانیم: رسول خدا صلی الله علیه و آله مسلمانی را دید که بر اثر کار و تلاش، کف دستهای او شده بود. از وی پرسید: چرا دستت چنین است؟ 🔹 پاسخ داد: بر اثر کارکردن برای زندگی خانواده ام. 👌پیامبر صلی الله علیه و آله بر دست او را بوسه زد و فرمود: ✋«تلک یدٌ لا تَمَسُّها النّارُ؛ ✋ این دستی است که آتش جهنم به آن نمی رسد». 🔰۴_ لزوم سخاوت مرد در تأمین خانواده 🔹هم چنین وسعت بخشیدن به زندگی جهت تأمین خود و خانواده از های مبین اسلام است. 🔹در حدیثی از امام رضا علیه السلام می خوانیم: 👌 «صاحب النعمة یجب علیه التوسعة علی عیاله ؛ 👌 کسی که از امکانات برخوردار است است به زندگی اش وسعت بخشد». 📌۵_ تحکیم و تعالی خانواده های نیازمند در گرو احیای انفاق 🔹و نیز روایات فراوانی در فضیلت و آثار در تحکیم خانواده های نیازمند وارد شده است؛ از جمله در روایتی: 👈 از امام باقر علیه السلام می خوانیم: « کمک کردن به یک خانواده مسلمان و سیر کردن شکم و پوشانیدن آنها و آبرویشان، از حج در نزد من باارزش تر است.» 📌۶_غیرت ورزی و اخلاق گرایی؛ ضرورتی در ساحت خانواده 🔹در تبیین اهمیت نهاد خانواده در آموزه های روایی باید به شدید نسبت به خانواده؛ ✋ «الْغِیْرَةُ الشَّدیدَةُ عَلی حَرَمِکَ... ؛ ✋غیرت شدید نسبت به ناموست...» اشاره کرد که دوستی و رضایت خداوند و رسولش را به همراه دارد. 🔹همانگونه که حفظ اعضای خانواده نیز از جمله شمرده شده است؛ 👈پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه فرمود: برای تشییع سعد بن معاذ ملائک بی­شماری آمده بودند، ولی او از فشار قبر در عذاب است چون با اش بد رفتاری می کرد. @fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. البته ➖بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردمی‌کی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای 🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار 🔺گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست. بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱) الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن می‌گردد.» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. ⭕️روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی‌ رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های‌هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! 🔹برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. 🔹 البته بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! 🔹وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم‌ یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با‌ دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردم‌ یکی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو‌ آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! 👈یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای‌حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! 👈امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود‌ که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو‌ برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو‌ بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های‌رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح‌ نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ 🔺 گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر‌ مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را‌ مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱ الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری‌کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن .» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی وکساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد. @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. البته ➖بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردمی‌کی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای 🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار 🔺گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست. بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱) الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن می‌گردد.» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•