eitaa logo
منبرک فاطمی
6.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
985 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
✅دستور به کارگزینی 🔹شهید مهدی باکری؛ شهردار که بود، به کارگزيني گفته بود از حقوقش روي کارگرهاي دفتر بگذارند. بي سرو صدا، طوري که خودشان نفهمند. 🔹کسی که در جامعه مسئول می شود، باید این افراد را الگوی خود قرار دهد. نه اینکه هر زمان از گوشه و کنار خبر برسد فلانی که تا دیروز اینقدر حقوق داشته است، امروز مسئول شده و ۱۰ یا ۲۰ برابر قبل حقوق می گیرد. این مسئله حقوق های کمی به جمهوری اسلامی نزد و نمی زند. خواه در اینجا آنها را به هر بهانه ای تبرئه کنند؛ روز قیامت که تبرئه نخواهند شد. 🔹اینجا جمهوری اسلامی است. اینجا قرار نیست یک مسئول ۲۵۰ میلیون تومان در ماه حقوق بگیرد. در این کشور برای این مسئولین کم هزینه نکرده ایم. ما بیش از ۲۰۰ هزار شهید تقدیم این نظام و انقلاب کرده ایم. اگر به تعداد مسئولین مملکتی حساب کنیم، به ازای هر مسئول، ۷۳ شهید داده ایم. یعنی به ازای هر مسئول یک تقدیم کرده ایم. حال درست است که مسئولی پا روی این خون های مقدس بگذارد؟ 🔹مسئول در جمهوری اسلامی، مردم است. این جمله مقام معظم رهبری (حفظه الله) است. وقتی ایشان که سرور ما هستند، می فرمایند ما نوکر مردمیم و افتخار ما به این است و آبروی ما به این است، دیگر شهردار و استاندار که عددی به حساب نمی آیند! اینها هم که قطعا نوکر مردم به حساب می آیند. حال چه کسی گفته است که نوکر باید اینقدر داشته باشد؟ 🔹مسئولین ایثار را باید از شهدا یاد بگیرند. 🔹@fatemi24 🔸@fatemi5 🔹@a_fatemi24
7️⃣توقع نابجا ➖بعضى توقع دارند كه هرچه گفتند عمل شود. آنها به خاطر توقعى كه دارند، امر به معروف و نهى از منكر نمى كنند و مى گویند : «نگرانیم كه به گفته ما عمل نشود.» ➖ این گونه افراد توقع نابجایى دارند؛ زیرا مگر مردم سخنان انبیا و امامان معصوم را گوش دادند؟ ما باید مسائل را نسبى و درصدى بررسى كنیم و اگر به تمام اهداف نرسیدیم : ➕به همان چند درصد شویم. حضرت رسول اكرم (ص) به حضرت على (ع) فرمود : «به خدا سوگند كه اگر حتى یك نفر را خداوند توسط تو كند، براى تو از آنچه خورشید بر او مى تابد، بهتر است.» در این حدیث، پیامبر عزیز به هدایت یك نفر نیز قانع است. ➗نمونه دیگر از توقع نابجا آن است كه مى خواهد امروز و همین الان در كمال رفاه و آسایش با حفظ همه شؤون و عزّت، آن هم با یك تذكر كار انجام شود و اگر به یكى از مسائل فوق اى وارد شود، مى گوید : «من وظیفه اى ندارم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کوتاه وسوسۀ شیطان هنگام بیرون رفتن خانمها 🍂🍁🥀🍁🍂 📛 دشمنی بیرونی است و تا پایگاهی در درون نداشته باشد، نمی‌تواند به انسان بزند. 🔥کار شیطان صدور به درون انسان است. 👈اگر کسی که می‌خواهد دیگری را با سم از پای درآورد، آن را در جیب شخص بگذارد، تأثیری در وی ندارد یا اگر سم را به او بخوراند و او بالا بیاورد، باز هم اثری ندارد. ✅دستگاه گوارش باید سم را بپذیرد و آن را جذب کند تا پس از ورود به خون، اثر زیانبار خود را به جای بگذارد. 📌 ‌ها نیز چنین است. 👤آیت الله جوادی آملی @fatemi222 @umefafgaraei
🔰نقش در گام دوم انقلاب 📌خانواده‌ در کشاکش روزگار و پستی و بلندی‌های ایام و دوران، باید نگاهشان همواره به باشد و فراموش نکنند که فرزندی که در دامان آنها پرورش می‌یابد، قرار است چه را به دوش بکشد. 📌چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج 👈چندی می‌گذرد از وارد شدن انقلاب شکوهمند اسلامی به دهۀ پنجم عمر خود و صدور بیانیۀ مهم گام دوم توسط رهبری معظم. 📌هنگامی نقش و ربط آن به این بیانیه را حقیقتاً درک خواهیم کرد که اساسی را مد نظر داشته باشیم: ✔️اول آنکه مخاطب اصلی این بیانیه جوانان اند و طبعاً برای محقق شدن آرمان بزرگی چون ایجاد تمدن نوین اسلامی، می‌خواهیم که «مؤمنانه و متعهدانه» در جهت محقق شدن این تمدن بزرگ حرکت کنند و به تعبیر رهبری حکیم 👈«نگاه انقلابی و روحیۀ انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند». ✔️و دوم آنکه اگرچه آموزشی، رفاقتی و شغلی هر یک تأثیرات بسیار مهم و بر روحیات و عقاید انسان می‌گذارند ولی از جهت و محیطی که نقش سازندگی برای انسان دارد، محیط است. 🔹اساساً در تربیت انسان، و خصوصاً رابطۀ پدر و مادر با فرزند است که نقش را ایفا می‌کند زیرا دوران مقطعی است که ساختار وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد. 👈 و همچنین در غالباً روابط بر شدیدترین محبت‌ها است و محبت هرچقدر بیشتر باشد اثرپذیری انسان نیز بیشتر خواهد بود. 👈نتیجه اینکه تربیت در این محیط اگر عمیق و همه جانبه ای باشد تا حد زیادی می‌تواند تأثیرات محیط‌های بعدی را و یا حداقل کم کند. 👌پس از طرفی برای «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای خورشید ولایت عظما (ارواحنا فداه)» که آرمان بزرگ جمهوری اسلامی است، هر به کار نمی‌آید بلکه جوانی کارآیی دارد که برای محقق کردن این آرمان از جمیع جهات آماده شده باشد و به معنای واقعی کلمه «مؤمن انقلابی» باشد و از طرفی عمدۀ تربیت چنین جوانانی باید در شکل بگیرد. 👈به این جهت است که می‌گوئیم خانواده نقش محوری دارد. ❌از اینها گذشته، اگر به خود نیز نیک بنگریم خواهیم یافت که توصیه‌های در آن به هیچ وجه بی یاری به بار نخواهد نشست. ✍در اینجا به دو مورد اشاره می‌کنم: 🔻اولاً: 👈برای افزایش و وجدان اخلاقی در جامعه، باید ابتدا محقق شدن این هدف عظیم را در خانواده‌ها دنبال کنیم و در این میان تک تک خانواده‌ها نقش مستقلی دارند. 👈زیرا این هستند که با وجود آنها تشکیل شده است؛ پس نباید هریک از آنها و جایگاه خویش را در تحقق اهداف بزرگ جامعه فراموش و یا کم بشمرند و همان طور که در الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت آمده: 👈 «بنیادی‌ترین تشکیل دهندۀ جامعه، خانواده است که نقشی بی بدیل در تولید، و ارتقای فرهنگ جامعه دارد». 🔺ثانیاً: 👈نقش بسیار خطیر خانواده برای کردن زندگی اسلامی ایرانی در محدودۀ خویش است. 👈در اینکه حکومت وظیفۀ برجسته ای دارد برای همه جانبه با تهاجمات فرهنگی دشمنان که هدفشان ضربه زدن به انقلاب و تهی کردن آن از دینی و ایمانی است، شکی نیست ولی 👈وظیفۀ چیزی از وظیفۀ خانواده‌ها نمی کاهد و آنها باید با روش‌های ظریف و دقیقی که به کار می‌بندد جوانان خود را تا حد زیادی از خوردن از این تهاجمات مصون نگه دارند و نگذارند سبک زندگی درون خانواده رخنه کند. 🔻اکنون در جامعه مشاهده می‌کنیم که بین والدین با فرزندانشان و زمین تا آسمانی وجود دارد و می‌بینیم که بعضاً پدر و مادر معتقد به ارزشهای اسلامی و همچنین ارزشهای انقلابی و ملی هستند ولی فرزندانشان پایبندی به آن ارزشها ندارند. 🔻 این که بین نسل حاضر و نسل قبل رخ داده، قطعاً قسمتی مربوط به آن است که مقولۀ در خانواده‌ها گرفته نشده است که اگر جدی گرفته شده بود این همه اختلاف غیر منطقی می‌نمود. 🔻دقت شود! 👈اصلاً و ابداً نمی‌خواهم شوم که در درون خانواده همه باید یک جور و یک طور عمل کنند؛ خیر! 👈سخنم این است که اسلامی، انقلابی و ملی بالاخره یک سری ثابت دارند که مطلق است و محدود به زمان و مکان و مختص به این نسل و یا آن نسل نمی‌باشد. @fatemi222
🔰نقش در گام دوم انقلاب 📌خانواده‌ در کشاکش روزگار و پستی و بلندی‌های ایام و دوران؛ ✋باید نگاهشان همواره به باشد و فراموش نکنند که فرزندی که در دامان آنها پرورش می‌یابد، قرار است چه را به دوش بکشد. 📌چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج 👈چندی می‌گذرد از وارد شدن انقلاب شکوهمند اسلامی به دهۀ پنجم عمر خود و صدور بیانیۀ مهم گام دوم توسط رهبری معظم. 📌هنگامی نقش و ربط آن به این بیانیه را حقیقتاً درک خواهیم کردکه: ✔️ اگرچه آموزشی، رفاقتی و شغلی هر یک تأثیرات بسیار مهم و بر روحیات و عقاید انسان می‌گذارند. 👌 ولی از جهت و محیطی که نقش سازندگی برای انسان دارد، محیط است. 🔹اساساً در تربیت انسان، و خصوصاً رابطۀ پدر و مادر با فرزند است که نقش را ایفا می‌کند . 👌زیرا دوران مقطعی است که ساختار وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد. 👈 و همچنین در غالباً روابط بر شدیدترین محبت‌ها است و هرچقدر بیشتر باشد اثرپذیری انسان نیز بیشتر خواهد بود. 👈نتیجه اینکه تربیت در این محیط اگر عمیق و همه جانبه ای باشد تا حد زیادی می‌تواند تأثیرات محیط‌های بعدی را و یا حداقل کم کند. 👌پس از برای «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای خورشید ولایت عظما (ارواحنا فداه)» که آرمان بزرگ جمهوری اسلامی است، هر به کار نمی‌آید بلکه جوانی کارآیی دارد که برای محقق کردن این آرمان از جمیع جهات آماده شده باشد و به معنای واقعی کلمه «مؤمن انقلابی» باشد و از طرفی عمدۀ تربیت چنین جوانانی باید در شکل بگیرد. 👈به این جهت است که می‌گوئیم خانواده نقش محوری دارد. ❌از اینها گذشته، اگر به خود نیز نیک بنگریم خواهیم یافت که توصیه‌های در آن به هیچ وجه بی یاری به بار نخواهد نشست. ✍در اینجا به دو مورد اشاره می‌کنم: 🔻اولاً: 👈برای افزایش و وجدان اخلاقی در جامعه، باید ابتدا محقق شدن این عظیم را در خانواده‌ها دنبال کنیم و در این میان تک تک خانواده‌ها نقش مستقلی دارند. 👈زیرا این هستند که با وجود آنها تشکیل شده است؛ پس نباید هریک از آنها و جایگاه خویش را در تحقق اهداف بزرگ جامعه فراموش و یا کم بشمرند و همان طور که در الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت آمده: 👈 «بنیادی‌ترین تشکیل دهندۀ جامعه، خانواده است که نقشی بی بدیل در تولید، و ارتقای فرهنگ جامعه دارد». 🔺ثانیاً: 👈نقش بسیار خطیر خانواده برای کردن زندگی اسلامی ایرانی در محدودۀ خویش است. 👈در اینکه حکومت وظیفۀ برجسته ای دارد برای همه جانبه با تهاجمات فرهنگی دشمنان که هدفشان ضربه زدن به انقلاب و تهی کردن آن از دینی و ایمانی است، شکی نیست ولی 👈وظیفۀ چیزی از وظیفۀ خانواده‌ها نمی کاهد و آنها باید با روش‌های ظریف و دقیقی که به کار می‌بندد جوانان خود را تا حد زیادی از خوردن از این تهاجمات مصون نگه دارند و نگذارند سبک زندگی درون خانواده رخنه کند. 🔻اکنون در جامعه مشاهده می‌کنیم که بین والدین با فرزندانشان و زمین تا آسمانی وجود دارد و می‌بینیم که بعضاً پدر و مادر معتقد به ارزشهای اسلامی و همچنین ارزشهای انقلابی و ملی هستند ولی فرزندانشان پایبندی به آن ارزشها ندارند. 🔻 این که بین نسل حاضر و نسل قبل رخ داده، قطعاً قسمتی مربوط به آن است که مقولۀ در خانواده‌ها گرفته نشده است که اگر جدی گرفته شده بود این همه اختلاف غیر منطقی می‌نمود. 🔻دقت شود! 👈اصلاً و ابداً نمی‌خواهم شوم که در درون خانواده همه باید یک جور و یک طور عمل کنند؛ خیر! 👈سخنم این است که اسلامی، انقلابی و ملی بالاخره یک سری ثابت دارند که مطلق است و محدود به زمان و مکان و مختص به این نسل و یا آن نسل نمی‌باشد. @fatemi222
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. البته ➖بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردمی‌کی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای 🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار 🔺گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست. بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱) الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن می‌گردد.» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. ⭕️روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی‌ رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های‌هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! 🔹برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. 🔹 البته بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! 🔹وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم‌ یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با‌ دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردم‌ یکی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو‌ آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! 👈یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای‌حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! 👈امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود‌ که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو‌ برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو‌ بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های‌رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح‌ نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ 🔺 گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر‌ مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را‌ مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست.بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱ الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری‌کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن .» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی وکساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد. @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🔰در مـیان روزهـایی که اعمال آن‌ها انجام شد، 🔺یـکی از روزهـا بـرای من خاطره ساز شد. چون در آن وضــعیت، مــا بــه اعـمال آگـاه مـی‌شدیم . یــعنی اتــفاقات و عـلت بـرخی وقـایع را مـی‌فهمیدیم. چـیزی کـه امـروزه به اسم بیان مـی‌شود، اصـلاً آنـجا مـورد تـأیید نـبود، بـلکه تمام اتـفاقات زنـدگی به واسطه برخی رخ می‌داد. روزی در دوران بـا اعـضای سـپاه بـه اردوی رفـتیم. کـلاس‌های روزانه تمام شد و برنامه اردو بـه شـب رسـید، نـمی‌دانید کـه چقدر بچه‌های هـم دوره را کـردم. بیشتر نیروها بودند و داخـل خـوابیده بودند، من و یکی از رفقا مـی‌رفتیم و بـا کـردن ، آن‌ها را از خواب بیدار می‌کردیم! برای همین یک کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از جدا کردند. ➕شـب دوم اردو بـود کـه بـاز هـم بقیه را کردیم و سـریع بـرگشتیم خـودمان که بخوابیم. البته ➖بـگذریم از ایـنکه هرچه و اعمال خیر داشتم، به خــــــاطر ایـــــن کـــــارها از دادم! وقـتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یــــک نــــفر ســــر مـــن خـــوابیده! مـن یک مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، برای رختخواب قشنگ درست کرده بودم. 🔻چادر ما نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای مـن خوابیده، فکر کردمی‌کی از بچه‌ها می‌خواهد من را کـند، لـذا همینطور که پایم بود، جلو آمـــدم و یـــک بــه شــخص خــواب زدم! یـکباره دیـدم آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و را گرفته و داد می‌زد: کی بود؟ چی شد؟ ➖وحـشت کـردم. سـریع از چـادر آمـدم بیرون. بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه‌ها برای ایـنکه مـرا اذیت کنند، به آقا گفتند که این جای 🔻حــــــاضر و آمــــــاده بــــــرای شـــــماست! امـا لـگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش بــه قــلبش بــود و یــک دســتش بــه پـشتش! 🔺حـاج آقا آمد از چادر بیرون و با گفت: الهی بـشکنه، مـگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟ جـلو رفـتم و گفتم: حاج آقا کردم. ببخشید. من بـا کسی دیگه شما را گرفتم. اصلاً حواسم نبود که پوتین پایم کردم و ممکن است شدید شود. خـلاصه اون شـب خـیلی خواهی کردم. بعد بـه حـاج آقـا گفتم: شرمنده، شما بروید بخوابید، من تـو مـاشین مـی‌خوابم، فقط با اجازه خودم رو برمی‌دارم. چـراغ بـرداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو بـرداشتم، دیـدم یـک به بزرگی کف دست زیر بالش من قرار دارد! حـاج آقـا هـم داخـل شـد و هر طوری بود عقرب رو کـشتیم. 🔻حـاجی نـگاهی به من کرد و : جان مرا نـجات دادی، امـا لگدی زدی، هنوز درد دارم. من هـم رفـتم داخـل ماشین خوابیدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم. 🔺روز بـعد، مـن در حـین در باشگاه ورزش‌های رزمـی، پـایم شـکست. اما نکته جالب توجه این بود کـه مـاجرای آن روز در نامه عمل من، کامل و با شرح نوشته شده بود. 🔺جوان پشت میز به من گفت: آن عقرب بود که تـو را بکشد، اما که آن روز دادی، تو را به عقب انداخت! 🔺هـمان لـحظه فـیلم مربوط به آن صدقه را دیدم. یام افتاد عصر همان روز، من زنگ زد و گفت: فلانی کـه هـمسایه ماست، خیلی مشکل مالی دارد. هیچی بـرای خـوردن نـدارند. اجازه دارم از پول‌هایی که کنار 🔺گذاشتی مبلغی به آن‌ها بدهم؟ گفتم: آخه این پول‌ها بـرای خـرید اسـت. امـا عیب نداره. هر چقدر مـی‌خواهی بـه آن‌هـا بـده. جوان گفت: ➖صدقه تـو را عـقب انـداخت. امـا آن روحانی که لگد خورد؛ ایـشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را مـی‌خورد. 🔺ولی به نفرین ایشان، پای تو هم شکست. بـعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد.(۱) الـبته ایـن نکته را باید ذکر کنم: «به من گفته شد که صـدقات، ، نـماز جماعت و اهل بیت عـلیه الـسلام و حـضور در جـلسات دینی و هر کاری کـه بـرای رضای خدا انجام دهی جزو مدت عـمرت حـساب نـشده و بـاعث طـولانی شـدن می‌گردد.» ۱. آیـه ۲۹ سـوره فـاطر مـی‌فرماید: 🔺«کسانی که کتاب الـهی را تـلاوت مـی‌کنند و نـماز را بر پا می‌دارند و از آنـچه بـه آن‌هـا روزی داده‌ایـم پنهان و آشکار انفاق مـی‌کنند، تجارت(پرسودی) را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست.» یـا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده‌اند: صدقه دادن، بلا از بلاهای دنیا را دفع می‌کند و صدقه دهــــنده از مــــرگ بــــد رهــــایی مـــی‌یابد •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•