❇️عاقبت ظلم به دیگران
👈در روایت آمده است که امام حسین و امام سجاد «ع» در آخرین لحظات حیات و هنگام شهادت، این روایت را وصیّت کردهاند.
👈یعنی علاوهبر اینکه چهار امام معصوم این مطلب را بیان فرمودهاند، دو امام بزرگوار در #حسّاسترین مواقع به ذکر روایت پرداختهاند.
👈معلوم میشود این روایت، بسیار اهمیّت دارد که این سلسلۀ نورانی و مطهّر، آن را نقل فرمودهاند.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️بخصوص حضرت سیّدالشّهداء«ع» در روز عاشورا و پس از شهادت همۀ اصحاب و یاران، یعنی در آن موقعیّت حساس، که لازم است مهمترین و حساسترینِ مطالب بیان شود،
👈آخرین وصیّت خود به فرزند برومندشان که در حقیقت آخرین وصیّت ایشان به شیعیان و بلکه بشریت است را چنین بیان میفرمایند:
👈«یَا بُنَیَّ إِیَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ»
👈ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو ، یاریکنندهای جز خداوند ندارد، بر حذر باش.
👈بارزترین مصداق مظلوم، خود امام حسین«ع» و یاران باوفای ایشان هستند.
👈افراد شروری به آنان #ظلم کردند و ایشان را با آن وضعیت به شهادت رساندند و پس از شهادت مردان، زنان و کودکان را به اسارت بردند.
👈 یعنی به کسانی که در آن بیابان و در اوج تشنگی، هیچ یاوری به جز خداوند متعال نداشتند، ظلم کردند.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
♦️انتقام خداوند از ستمگران به خويشتن در روز قیامت:
«وَ أَنْذِرِ النَّاسَ ... الَّذِينَ ظَلَمُوا ... •
وَ سَكَنْتُمْ فِي مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَكُمُ الْأَمْثالَ • ... إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ • يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ ....
ابراهیم 44
♦️و مردم را بترسان! ... كه ستمكاران ... آرى شما بوديد كه در منازل و كاخهاى كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد؛ و براى شما آشكار شد #چگونه با آنان رفتار كرديم؛ و براى شما، مثالها از سرگذشت پيشينيان زديم (باز هم بيدار نشديد)...
♦️چرا كه خداوند توانا و #مجازات كننده است. در آن روز كه اين زمين به زمين ديگرى مبدّل مىشود....»
♦️برداشت، مبتنی بر این است که «یوم تبدل...» ظرف برای انتقام باشد.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️حق مظلومان
♦️انتقام گرفتن از ستمگران و متجاوزان، حقّ مشروع و مسلّم ستمدیدگان:
۱. «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ • أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ حج 38
♦️خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند #دفاع مىكند؛ خداوند هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد.
👈به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا كه مورد #ستم قرار گرفتهاند؛ و به يقين خدا بر يارى آنها تواناست.»
۲. «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ؛
شوری 41 و کسی که بعد از #مظلوم شدن یاری طلبد ایرادی بر او نیست.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
♦️انتقام از #حیلهگران
♦️تهديد خداوند به انتقام گرفتن از ستمكاران بر خويشتن در برابر حيلهگرىهاى آنان:
🌹«وَقَدْ مَكَرُواْ مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ • ... إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ؛ ابراهیم 46
♦️آنها نهايت مكر و نيرنگ خود را به كار زدند؛ وهمه مكرها و توطئههايشان نزد خدا آشكار و بى اثر است، هر چند مكرشان چنان باشد كه كوهها از جا بركنده شود. ... چرا كه خداوند توانا و مجازات كننده است.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️انتقام از اصحاب ایکه
👈انتقام خدا از بيدادگران «ایکه» (قوم شعیب):
👈«وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ • فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ ...؛حجر78
👈اصحاب ايكه (قوم شعيب، صاحبان سرزمينهاى پر درخت) به يقين قوم ستمكارى بودند. ما آنان را مجازات كرديم....»
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️انتقام از اعراضکنندگان
👈تهديد #ستمگران (اعراضكننده از آیات الهی) به #انتقام از سوى خداوند:
🌹«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ؛[سجده 22]
🌹چه کسی ستمکارتر است از آنکس که آیات پروردگارش به او #تذکر داده شده و او از آن اعراض کرده، مسلما ما از مجرمان #انتقام خواهیم گرفت.»
👈«ال» در «المجرمین» میتواند برای عهد و اشاره به اعراضکنندگان از آیات الهی باشد.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️انتقام از متجاوزین
👈ظلم و تجاوز به حقوق مردم، زمينه جواز انتقام از آنان:
🌹«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ • ...
🌹فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ...؛[بقره 193]
🌹و با آنها پيكار كنيد؛ تا فتنه و بتپرستى، و سلب آزادى از مردم، باقى نماند؛ و دين، #مخصوص خدا گردد.
👈 پس اگر از روش نادرست خود دست برداشتند، مزاحم آنها نشويد؛ زيرا #تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست. ...
و بطور كلّى هركس به شما حمله كرد، همانند حمله وى بر او حمله كنيد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد (و زيادهروى ننماييد)؛
و بدانيدخدا با پرهیزگاران است.»
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️انتقام با قدرت
👈انتقام از ستمپيشگان و سركوبى آنان، با استفاده از قدرت و تواناييها، امرى روا و پسنديده:
🌹«وَ سَكَنْتُمْ فِي مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ...
👈فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ؛ابراهیم 45
🌹آرى شما بوديد كه در منازل و كاخهاى كسانى كه به خويشتن ستم كردند، ساكن شديد؛ ...
👈 پس هرگز گمان مبر كه خدا از #وعدهاى كه به پيامبرانش داده، تخلّف كند.
👈چرا كه خداوند توانا و مجازات كننده است.»
👈برداشت مزبور، از عمل خداوند و برخورد او با #ظالمان حقستيز استفاده مىشود، زيرا يكى از اوصاف خداوند، #منتقم است و بىترديد، انتقام خداوند براى #دفاع از حق است، نه براى #شخص خود، بنابراين از عمل خداوند مىتوان آموخت كه انتقام براى حق، عملى نيكو است.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️برکات و ثمرات عصر #ظهور در روایاتی از پیامبر(ص) و امام حسن(ع)
👈همچنین بر اساس روایات، در عصر ظهور، قلب انسانها به عنوان مهمترین پایگاه ایمان، مورد تزکیه قرار میگیرد؛
👈چرا که تا تزکیه واقع نشود، تعلیم و تربیت معنوی سودی در پی نخواهد داشت.
👈یکی دیگر از برکات عصر ظهور، #سرکوبی #کفار و ظالمان جهت التیام و شفای دلهای مؤمنینی است که به خاطر ستم آنها زخم برداشته بود؛
👈امام رضا در روایتی فرمود: «.. در این موقع فرج (و آزادى) مردم فرا مىرسد و آنان که مردهاند دوست مىداشتند که در آن وقت زنده بودند و خداوند دلهاى مردم با ایمان را التیام و شفا مىبخشد؛
👈ذَلِکَ یَأْتِی لِلنَّاسِ الْفَرَجُ وَ یَوَدُّ الْأَمْوَاتُ أَنْ لَوْ کَانُوا أَحْیَاءً وَ یَشْفِی اللَّهُ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِین.»
(الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة، ص440)
👈همچنین رسول گرامی اسلام(ص) نزدیک به مضمون این حدیث خطاب به #سلمان فارسی فرمود:
👈امامانِ پس از من دوزاده نفرند تمامشان از قریش هستند.
سپس قائم ما خروج میکند و قلوب مؤمنین را #شفا میبخشد؛
👈الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ ثُمَّ قَالَ کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ ثُمَّ یَخْرُجُ قَائِمُنَا فَیَشْفِی صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِین» (کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، ص 44)
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️انتقام اقسام و مراتبی دارد و هم نحوه انتقام گرفتن.
👈 گاهی هم خداوند از #طریق مؤمنان از کافران انتقام میگیرد و مؤمنان وسیلهای برای دفع ظلم ظالمان میشوند.
👈خداوند در قرآن میفرماید: «قـتِلوهُم یعَذِّبهُمُ اللّهُ بِاَیدیکم و یخزِهِم و ینصُرکم عَلَیهِم و یشفِ صُدورَ قَوم مؤمنین و یذهِب غَیظَ قُلوبِهِم»؛
👈 با آنان بجنگید. خدا آنان را به دست شما عذاب و رسوایشان مىكند و شما را بر ایشان پیروزى مىبخشد و دلهاى گروه مؤمنان را خنك مىگرداند.(توبه/ 14)
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️اخنس بن مرثد حضرمی
👌از عناصر خبیث در لشکر عمر بن سعد در کربلا که #عمامه امام حسین علیه السلام را #ربود و جنایات دیگری نیز مرتکب شد.
👈نامش را (احبش بن مرثد بن علقمه حضرمی، احبش بن یزید، اخنس بن مرید)، هم گفته اند.
👈روز عاشورا سال ۶۱ هـ.ق، بعد از شهادت حسین بن علی علیه السلام، لشگر کوفه به جهت #غارت لباس های او، بر جسد مقدسش روی آوردند که «اخنس» ملعون عمامه آن حضرت را برداشت و به سرش بست.
❇️ او بعدا به #مرض «جذام» مبتلا شد اگرچه به روایتی، «جابربن یزید ازدی»، به این جنایت متهم است ولی اکثر مورخین، همین «اخنس» را سارق عمامه امام علیه السلام می دانند.
👈دیگر از جنایات او این که:چون امام حسین علیه السلام شهید شد، عمربن سعد (لعنه الله علیه) در بین لشگریانش ندا داد که:کیست که داوطلب شود تا بر بدن حسین با اسب #بتازد؟
👈 آن ملعون با چند نفر دیگر حاضر بر اینکار شدند.
👈اخنس آمد و با ۹ نفر دیگر با اسب بر بدن آنحضرت تاختند و استخوان سینه و پشت و پهلوی مبارکش را شکستند. و بعدا نزد عبیدالله بن زیاد رفته و جایزه اندکی گرفتند.
👈 ابوعمرو زاهد می گوید:وقتی نسب آنها را دیدیم همگی حرامزاده بودند.
❇️سرانجام شوم زندگی او:
👈به نقل از کتاب «نفس المهموم» و ناسخ التواریخ:مختار ثقفی در زمان قیام خودش به خونخواهی شهداء کربلا، نخست همین جماعت را آورد و دست ها و پاهایشان را با میخ های آهنین بر زمین بست و دستور داد تا با اسب های تازه نعل، آنقدر بر بدن پلیدشان تاختند تا گوشت و پوست و استخوانشان در هم کوبیده شده و هلاک گشتند.
👈در تاریخ طبری روایتی است که اخنس بعد از این جنایاتش، در #جنگی_ایستاده بود که تیری ناشناس به او خورد و قلبش شکافت و مرد. (لعنه الله علیه)
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️اسحاق بن حیوه [حیاه] حضرمی
👈از جنایتکاران لشگر عمر بن سعد در کربلا که #لباس امام حسین علیه السلام را #سرقت و جنایات دیگری هم مرتکب شد.
👈نام پدرش را حریه، یحیی و حویه، نیز گفته اند.
👈روز عاشورا، پس از شهادت حسین بن علی علیه السلام، لشگر عمربن سعد به جهت غارت لباس های او بر جسد مقدسش #حمله کردند.
👈اسحاق بن حیوه، پیراهن آنحضرت را ربود و به سرقت برد و پوشید، در حالی که در آن پیراهن بیشتر از ۱۱۰ سوراخ از تیر و #نیزه و شمشیر بود. اگرچه این عدد را به اختلاف ذکر کرده اند.
👈اسحاق بعد از این قضیه به مرض #پیسی مبتلا شد و موی سر و رویش ریخت.
👈 دیگر از جنایت این ملعون، آنکه وقتی امام حسین علیه السلام شهید شد، عمر بن سعد (لعنه الله علیه) در بین یارانش فریاد زد که:چه کسی داوطلب می شود که بر #بدن حسین با اسب بتازد؟ او، (اسحاق حضرمی) با چند نفر دیگر حاضر بر اینکار شدند.
👈آمد و با اسب خویش بر بدن امام علیه السلام تاخت، چندان که پشت و سینه آنحضرت درهم شکست؛ و بعد هم به اتفاق دیگر جانیان، نزد عبیدالله بن زیاد رفتند و جایزه اندکی از او گرفتند. ابوعمر زاهد می گوید:در نسب آنها دیدیم که همگی حرامزاده بودند.
⭕️سرانجام شوم زندگی او:
به نقل از «نفس المهموم»، #مختار_ثقفی در زمان خونخواهی شهداء کربلا، او و دوستانش را گرفت و دست و پایشان را به #بندهای آهنین بست و دستور داد آنقدر #اسب بر بدن آنها تاختند تا #هلاک شدند.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️حصین بن نمیر
👈حصین بن نمیر سکونی یا “حصین بن تمیم”
👈 از سران امویان و از دشمنان آل علی بن ابیطالب علیه السلام، وی از قبیله کنده و از «بنی تمیم» بود که از جنایت و شقاوت هیچ کوتاهی نکرد.
👈پدرش:”تمیم بن اسامه بن زبیربن ورید تمیمی” همان کسی است که وقتی امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:«سلونی قبل ان تفقدونی» از من هرچه می خواهید بپرسید قبل از اینکه از میان شما نباشم، پرسید تعداد موهای سر من چه قدر است؟
👈 البته حضرت فرمودند:به خدا قسم می دانم ولیکن کجاست برهان آن! یعنی از کجا بر “تو” معلوم کنم که عددش همانست که من می گویم.
👈 حصین از دلاوران و شجاعان عرب نیز بود و #همیشه با آل البیت علیه السلام دشمنی داشت و از مخالفان سرسخت شیعه بود.
👈بعضی از اقدامات #جنایتکارانه “حصین بن تمیم” یا “نمیر” در دوران زندگی
۱- در جنگ #صفین در سپاه معاویه، حاکم بنی امیه بود.
۲- در زمان #خلافت “یزیدبن معاویه” فرمانده گروهی از سپاه او و از دست اندرکاران حکومت بود
.۳- سال ۶۰ هجری ق، زمانی که حسین بن علی علیه السلام (امام سوم شیعیان) در #مخالفت با یزید قیام کرد و از مدینه به مکه و از آنجا به طرف سرزمین عراق رفت به دستور “ابن زیاد” که کارگزار یزیدبن معاویه در کوفه بود، “حصین بن نمیر” را با لشگر انبوهی بر سر راه آن حضرت به «قادسیه» فرستاد و او پیاده و سواره اش را بین قادسیه و منطقه «حفان تا قطقطانه» و از طرف دیگر تا کوه «لعلع» در بصره مستقر کرد و در مقابل حسین علیه السلام ایستاد.
۴- حصین را در #قادسیه دستگیر کرد و نزد “ابن زیاد” فرستاد و در همین واقعه، قیس به شهادت رسید.
۵- در دوران قیام مسلم بن عقیل قبل از عاشورا سال ۶۱ وی #رئیس پلیس “ابن زیاد” بود و ماموریت یافت برای پیدا کردن و دستگیری مسلم، خانه ها را تفتیش کرده و تمام دروازه های شهر کوفه را بست.
۶- در حادثه عاشورا سال ۶۱ هـ ق، از فرماندهان گروه #تیرانداز بود که به سپاه حسین بن علی علیه السلام حمله کردند.
۷- در شهادت #حبیب بن مظاهر، از یاران “اباعبدالله حسین بن علی” در عاشورا ۶۱ هـ ق، دستی داشت و بعد از شهادت آن بزرگوار، #سر مقدس او را در کوفه برگردن اسب خویش آویخت تا به قصر “ابن زیاد” ببرد، به نقلی بعدها پسر حبیب بن مظاهر یعنی قاسم کمین کرد و او را کشت.
۸- سال ۶۴ هـ ق زمانی که “عبدالله بن زبیر” در شهر مکه بر ضد “یزیدبن معاویه” حاکم وقت سر به مخالفت برداشت و به #کعبه پناه برد حصین بن نمیر بر کوه “ابوقبیس” منجیق گذاشت و #کعبه را هدف قرار داد.
۹- سال ۶۵ هـ ق در #سرکوبی نهضت «توابین» به سرکردگی سلیمان بن صرد خزاعی، حصین به عنوان فرمانده کل سپاه شام، با وی جنگید تا اینکه سلیمان “رحمه الله” کشته شد.
⭕️پایان زندگی جنایتکار تاریخ
👈و سرانجام سال ۶۶ هـ ق، در نهضت خروج #مختار ثقفی، بعد از کشته شدن “ابن زیاد” در جنگ با “ابراهیم اشتر”، “حصین بن تمیم” یا “نمیر” بدست “شریک بن جدیر تغلبی” در نزدیکی #موصل کشته شد.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️حکیم بن طفیل طایی سنبسی
👈از عناصر خبیث که در قتل حضرت #عباس بن علی (اباالفضل) علیه السلام شرکت داشت.
👈او از قبیله «طی» و از همین جهت طائی می گفتند.
سنبسی را نیز با اعراب مختلف، سنبسی و… خوانند.
👈حکیم از سران و اشراف کوفه و از سپاهیان عمر بن سعد در کربلا بود.
👈روز عاشورا، آن زمان که عباس بن علی علیه السلام، به سمت رود فرات رفت تا برای خیمه های امام حسین علیه السلام آب بیاورد، حکیم همراه «زیدبن ورقاء» در یکی از #نخلستان های اطراف کمین کرد و بطور #ناگهانی به حضرت اباالفضل حمله برد و دستان حضرتش را #قطع کردند.
و چون سپاه دشمن، آن حضرت را احاطه کردند، به تنهایی با آنها آنقدر جنگید تا به شهادت رسید.
👈 به نقل برخی مورخین، حکیم بن طفیل در آخرین لحظه، عمودی از آهن به فرق مبارکش زد و آنحضرت نقش بر زمین شد.
👈عده ای نام آن خبیث را، «نوفل ازرق» گفته اند.
👈بعد از شهادت حضرت عباس علیه السلام حکیم جامه و سلاح او را به سرقت برداشت.
👈تمام مقاتل، او را از قاتلین حضرت ابالفضل العباس (ع) می دانند.
👈وی بعد از شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا، به دستور #عمربن سعد همراه با ۱۰ نفر دیگر بر بدن آن حضرت اسب تاختند و استخوان های سینه و پشت و پهلوی حضرتش را در هم شکستند (لعنت خداوند بر آنها)، وقتی به کوفه به #حضور ابن زیاد رفتند، اظهار #خوش خدمتی کرده و گفتند ما بودیم که در بعدازظهر عاشورا بر پیکر حسین اسب تاختیم ولی عبیدالله به آنها جایزه اندکی داد.
👈 محدثین چون (ابوعمرو زاهد) گویند که چون نسب این ده نفر را بررسی کردیم، دیدیم که همگی حرامزاده و از اولاد زنا بودند.
⭕️سرانجام کار او:
👈مختار ثقفی، سال ۶۶ هـ.ق، که به خونخواهی کشته شدگان کربلا برخاست.
👈عبدالله بن کامل شاکری را با عده ای مامور کرد تا #حکیم بن طفیل را دستگیر کردند.
👈او می گفت تیری بر حسین بن علی علیه السلام انداختم ولی به زیر جامه آنحضرت رفت و هیچ زیانی به او نرساند نزدیکان حکیم، نزد «عدی بن حاتم طائی» رفتند و از او خواستند تا ضامن شود و حکیم را آزاد کنند زیرا عدی، هم قبیله آنها بود.
👈عدی این تقاضا را از «ابن کامل» کرد ولی او گفت:اختیار با من نیست، امر با مختار است.
👈و شیعیان نگران بودند که مبادا امیر (مختار) شفاعت #عدی بن حاتم را بپذیرد.
👈 لذا به ابن کامل اصرار می کردند که بگذار این خبیث را بکشیم و از این جهت او را #برهنه کردند و گفتند تو بودی که فرزند علی علیه السلام را بعد از کشتن برهنه کردی و تو گفتی که بر حسین علیه السلام، تیر انداختی و کارگر نشد، حال ما بر تو تیر می افکنیم تا کارگر شود و آنقدر بر بدن آن تیز زدند تا مانند #خارپشت شد و بر زمین افتاد و به هلاکت رسید.
👈از آن طرف که عدی بن حاتم، نزد مختار رفت تا شفاعت او کند، مختار گفت آیا تو روا داری که کشندگان حسین علیه السلام را شفاعت کنی؟
👈 عدی گفت:بر حکیم بن طفیل دروغ بسته اند. او از کشندگان نبود. مختار گفت:اگر یقین به این حرف کنم، او را رها می نمایم. اما:غافل از اینکه، گروه ابن کامل، حکیم را کشته بودند و خبر #قتل او را برای مختار آوردند.
👈حضرت مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، در زیارت شهدا از ناحیه مقدسه، او را #لعنت کرده است. آنجا که بر عموی خود حضرت اباالفضل العباس علیه السلام سلام و درود فرستاده و فرموده:
سلام بر عباس فرزند امیرالمومنین علیه السلام، یاور برادر با جان خویش، آن که از دیروزش برای فردای خویش توشه برگرفته است.
👈فدایی برادر، او که حافظ مشک آب و به سوی برادر شتابان بود و دو دست از بدنش جدا شد.
👈خداوند قاتلان او یزید بن وقاد و حکیم بن طفیل طائی را لعنت کند.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️خولی بن یزید اصبحی
👈خولی یا خولی:
از دژخیمان شهر کوفه که سر حضرت حسین بن علی علیه السلام (امام سوم شیعیان) را از کربلا به کوفه برد و در خانه اش پنهان کرد.
👈همچنین از قاتلان عثمان بن علی فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام نیز بود.
پدرش:یزید اصبحی نام داشت.
👈سال ۶۰ هـ ق، زمانی که عبیدالله بن زیاد، برای جنگ با حسین بن علی علیه السلام، سپاهی از کوفه به کربلا فرستاد، خولی با این سپاه همراه شد و در کربلا در روز دهم محرم (عاشورا) در سال ۶۱ هـ ق، در جنگ با سپاه حسینی، شقاوتهایی از خود نشان داد.
👈حساس ترین زمان شقاوت او، آنگاه که امام علیه السلام از اسب به زمین افتاد و به شهادت رسید و دشمنانش، سر مطهر او را از بدنش جدا کردند.
👈 خولی از طرف «عمربن سعد» مأمورین یافت تا آن سر را به همراهی حمیدبن مسلم ازدی، برای ابن زیاد، والی کوفه به آنجا ببرد.
👈اگرچه نقل دیگری است که:او خود، سر آن حضرت را از بدنش جدا نمود، به اینصورت که، در آخرین لحظات حیات حسین بن علی علیه السلام، که دشمنانش او را تیرباران می کردند، «سنان بن انس نخعی» بر او حمله کرد و نیزه ای برآورد که خولی با عجله آمد و از اسبش پیاده شد تا سر آن حضرت را جدا کند، اما بر خود لرزید که «شمربن ذی الجوشن» به او نهیب زد و گفت:
👈خداوند بازویت را سست کند! چرا اینگونه می لرزی؟ و این مرد خبیث سر آن امام عزیز را از تن جدا نمود.
👈و نتیجه اینکه:سر منور حسین بن علی علیه السلام را، #خولی به کوفه برد. اما شب شد و دیر به (دارالاماره) قصر عبیدالله بن زیاد، رسید و درب آنجا بسته بود.
👈لذا به خانه اش رفت و سر را در زیر طشتی، و به نقلی در «تنور» پنهان کرد.
👈خولی دو زن داشت، یکی از قبیله حضرمیان، و یکی از قبیله بنی اسد.
👈نام انها، نوار و عیوف در تاریخ آمده و پدر یکی از آنها، مالک بن عقرب است. وقتی خولی نزد همسرش به اتاق رفت، همسرش پرسید، با خود چه آورده ای؟ خولی گفت:چیزی آورده ام که برای همیشه ثروتمند و بی نیاز خواهیم بود.
👈سر حسین بن علی علیه السلام را به خانه آورده ام!
👈همسر او گفت:وای بر تو! مردم سیم و زر به خانه می برند و تو، سر فرزند رسول خدا آورده ای! به خدا سوگند که هرگز در کنار تو نخواهم ماند.
👈این را گفت و بلند شد و بیرون آمد و ناگهان نظرش بر نوری عظیم افتاد و دید که:نوری به آسمان می رود و این نور از آن سر منور ساطع است و ملائکه به صورت مرغان سپید، در اطراف آن هستند.
👈در بعضی اقوال تاریخی است که او شبانه، همسرش را ترک کرد و از آن خانه بیرون رفت.
👈خولی سر را برای ابن زیاد برد تا جایزه بگیرد.
👈او بعد از واقعه عاشورا همچنان زنده بود تا سال ۶۵ هـ ق، زمانی که مختار ثقفی به خونخواهی حضرت حسین علیه السلام، قیام کرد و دنبال قاتلان آن حضرت بود، «معاذبن هانی» و «اباعمره کیسان» امیر پاسبانان خاص خودش را به دنبال خولی فرستاد.
👈خولی در خانه اش، در بیت الخلاء (مستراح) پنهان شده بود. یکی از همسرانش که کینه او را از آن زمان که سر بریده حسین علیه السلام را آورده بود به دل داشت و دشمنش شده بود،
👈محل اختفای شوهرش را به مأموران مختار با اشاره دستش، به آنها نشان داد که خولی در کجاست! مأموران او را دستگیر کرده و خبرش را به مختار دادند.
⭕️به دستور مختار، او را کشتند و جسدش را سوزانده و #خاکسترش را بر باد دادند.
👈امام #زمان علیه السلام در زیارت شهدا از ناحیه مقدسه او را #لعنت کرده است آنجا که میفرماید
👈:سلام بر عثمان فرزند امیرالمؤمنین همنام «عثمان بن مظعون»، خداوند تیرزنندگانش «خولی بن یزید» و «ابانی دارمی» را لعنت کند.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️شمربن ذی الجوشن
نام اصلی او شمر ابن فرط ضیابی کلابی، از طایفه بنی کلاب، از فرماندهان جنایتکار و بی رحم سپاه کوفه و از بزرگترین قاتلان تاریخ، قاتل امام سوم شیعیان حسین بن علی علیه السلام و از مسببان شهادت اهل بیت پیامبر اسلام و اصحاب امام حسین علیه السلام است.
👈پدرش “ذی الجوشن” که در آغاز اسلام از مسلمان شدن امتناع کرد و به دعوت پیامبر اعتنایی نکرد، تنها وقتی که متوجه پیروزی مسلمانان بر مشرکین شد، اسلام آورد و اسبی بنام “عرجاء” را بعنوان هدیه نزد پیغمبر برد ولی ایشان، هدیه او را قبول نکردند.
👈از مادر “شمر” هم به پست فطرتی و پلیدی یاد شده و چون او دامنش به گناه بی عفتی آلوده شده بود لذا این فرزند (شمربن ذی الجوشن) از راه نامشروع به دنیا آمد.
👈شمر، مردی زشت رو و پیس و آبله رو، و از روسای هوازن بود. اگر چه اول با امیرالمومنین علی بن ابیطالب بیعت نمود و در جنگ صفین در لشگر آن حضرت بود و ضربتی از سپاه شام خورد و مجروح شد او بعدا به گروه خوارج پیوست و در کوفه مسکن کرد و در آن شهر به روایت حدیث پرداخت.
👈او همیشه کینه آل علی را در دل داشت و منتظر فرصت مناسبی بود تا این کینه و عقده های دلش را بیرون بریزد.
👈سال ۶۱ هجری قمری که حرکت امام حسین علیه السلام به سمت عراق شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقا پی گیری می کرد.
👈جاسوسان او مسیر حرکت امام را تا ورود به کربلا، برای او گزارش میدادند.
👈در تاریخ این واقعه عظیم، شمربن ذی الجوشن از طرف دولت وقت و دشمنان اسلام، چند جا نقش اساسی داشت.
۱- و از جمله افرادی بود که “عبیدالله بن زیاد” حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار باوفای حسین بن علی، به دارالاماره فرستاد.
۲- زمانی که عمربن سعد، فرمانده لشگر کوفه در نامه ای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی حاضر شده که یا برگردد و یا به یکی از سرحدات کشور اسلامی برود “عبیدالله حاکم کوفه” نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی خود را تسلیم نکند و برود، بعدا قدرتمند می شود. پس بهتر است الان که در چنگ شما گرفتار است، نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجوی زبده کرد و همراه با نامه ای به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از حسین بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر اینکار را انجام نمی دهی از لشگر ما کناره بگیر و لشگر را به شمربن ذی الجوشن واگذار.
۳- اوج جنایت و شقاوت این مرد از روز عاشورا دهم محرم سال ۶۱ هجری در کربلا است. در آن روز او فرمانده #پیاده های لشگر کوفه بود و جنایات بسیار را مرتکب شد. زمانی هم که بسیاری از اصحاب امام حسین شهید شدند، دشمنان امام، به طرف خیمه ها حمله کردند و شمر فریاد زد که آتش بیاورید تا خیمه ها و اهلش را بسوزانم. در این موقع امام علیه السلام در مقابل شمر فرمود:ای پسر ذی الجوشن، خدا ترا به آتش دوزخ بسوزاند. وای برشما، اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید و بعد حضرت خواستند که تا من زنده ام به حرم من تعرض نکنید که شمر از کلام امام شرم کرد و برگشت.
۴- این جنایتکار، در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که امام علیه السلام جراحت های زیادی در سر و بدن داشتند، دستور داد تا حضرت را از پشت، تیرباران کردند و سپس آن خبیث کثیف، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه فرزند رسول خدا نشست و سر مقدس حضرت را از تن جدا کرد.
۵- او بعد از شهادت امام و همه یاران حضرت، می خواست خیمه گاه خاندان وحی را آتش بزند و علی بن حسین، زین العابدین را به قتل برساند که دیگران مانع شدند.
۶- در میان مورخین اتفاق نظر است که کسی که به فرمان عمربن سعد، سرهای مقدس شهداء کربلا را نزد “ابن زیاد” برد، او بود و از طرف ابن زیاد هم، سرهای شهداء را مجددا به همراه چند نفر دیگر، نزد یزید حاکم وقت شام برد.
پایان زندگی شمربن ذی الجوشن
زندگی سراسر ننگین و کثیف این مرد، زمانی که مختار ثقفی در سال ۶۶ هجری برای خونخواهی ابا عبدالله الحسین قیام کرد، شمر از کوفه فرار کرد. یکی از غلامان مختار، به دنبال او رفت ولی شمر با ترفندی او را کشت و بعد به قریه دیگری فرار کرد و از آنجا هم باز به قریه «کلتانیه» تا اینکه سپاهیان مختار در آن جا، او را محاصره کردند. یاران شمر همگی پا به فرار گذاشتند. خود او هم فرصت نکرد تا لباس رزم بپوشد، پارچه ای به خود پیچید و با نیزه در مقابل سپاه مختار ایستاد تا اینکه از پای در آمد. بعضی گویند که جسم او را نزد سگان انداختند و بعضی گویند که او را دستگیر کردند، گردنش را زدند و بر بدنش اسب تاختند و سر او را، مختار نزد “محمد بن حنفیه” فرستاد.
اقوال دیگری نظیر اینها هم هست. نام قاتل او “ابن ابی الکنود” است که به زندگی پلید و لعین او در سال ۶۶ هجری قمری خاتمه داد.
❇️عمر بن سعد
عمر بن سعد معروف به "ابن سعد" فرمانده سپاه عبیدالله بن زیاد در کربلا در سال 61 هجری قمری و جزو منفورترین چهره های تاریخ.
👈 در بدخوئی و شقاوت، زبانزد خاص و عام است.
👈 پدرش سعدبن ابی وقاص، از سرداران #صدر اسلام بود.
👈امام حسین علیه السلام به کوفه رفت تا از مردم آنجا برای حسین (ع) بیعت بگیرد، ابن سعد با بعضی از اشراف کوفه، به یزید نامه نوشتند و توصیه #هائی به او کردند. از این رو، مسلم به دستور عبیدالله بن زیاد، از طرف یزید دستگیر شد و به جهت خویشاوندی که با عمربن سعد داشت، او را وصی خودکرد، ولی این مرد به او خیانت کرد و اسرار مسلم بن عقیل را فاش نمود.
👈در همین زمان، عبیدالله بن زیاد به کوفه آمد و عمربن سعد را به استانداری (ری) منصوب کرد. ابن سعد با 4000 سپاهی، در بیرون کوفه آماده حرکت به طرف ری بود که خبر حرکت امام حسین (ع)، به سوی کوفه رسید.
👈 عبیدالله، از ابن سعد خواست تا قبل از رفتن به ری، حسین و یارانش را سرکوب کند.
ابن سعد ابتدا تردید کرد ولی متوجه شد که اگر قبول نکند، حکومت ری از دست او خواهد رفت، به همین علت با لشگر خود به طرف کربلا رفت.
🔹روز عاشورا
روز دوم یا سوم محرم سال 61 هـ ق در کربلا، کسی را نزد حسین بن علی فرستاد و از حضرت خواست که یا با "یزید بن معاویه" بیعت کند و یا به جنگ تن در دهد و زمانی که امتناع امام حسین از بیعت با یزید را دید برای اینکه نشان دهد که در جنگ با امام (ع) راسخ است اولین تیر را به طرف حسین بن علی و یارانش فرستاد و دستور داد تا آب را به روی آنها ببندند.
👈او پس از شهادت امام (ع) و یارانش، دستور داد که سپاهیانش بر بدن آنها با اسب بتازند.
👈روز 12 محرم بعد از دفن اجساد سپاهیانش، خاندان حسین بن علی (ع) را به کوفه برد. وقتی خدمت عبیدالله بن زیاد رفت، عبیدالله از او خواست تا نامه حکومت ری را به او پس بدهد. عمرسعد که فهمید دیگر حکومت و استانداری ری به او، وصال نمی دهدخودش را چنین توصیف کرد:
هیچ کس بدتر از من به خانه اش برنگشت، زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کردم و عدالت را پایمال و خویشاوندی را قطع کردم.
⭕️سرانجام او:
بعد از واقعه کربلا، تا مدتها از #ترس کشته شدن توسط مردم، پنهان می شد. پس از فرارهای مداوم به دستور مختار ثقفی دستگیر شده و به نزد او آورده شد. سال 66 هـ ق، در مجلس عمربن سعد به همراه پسرش به قتل رسید. مختار، سر او را برای محمدبن حنفیه، برادر امام حسین (ع) فرستاد.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
❇️عبیدالله بن زیاد
عبید الله زیاد عامل مهم قتل مسلم بن عقیل پیش از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا و روانه کردن سپاهیان خود به سوی حضرت و به شهادت رساندن ایشان بود و پس از واقعه عاشورا، خاندان امام (ع) را به اسارت برد.
👈عبیید الله پس از پیروزی لشکریان مختار، با سپاه خود به سوی آنان آمد، و سپاه مختار عقب نشینی کرد.
👈. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و افراد دیگری بود که در واقعه کربلا دست داشتند، ابراهیم بن مالک اشتر را با سپاه برای مقابله با ابن زیاد فرستاد.
👈ابراهیم که میخواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در نزدیکی موصل به لشکر شام رسید.
👈 در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد (محرم ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از ابومخنف، ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانده است
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
15محرم:
◾️فرستادن سرهاي مطهر شهداي كربلا به شام
👈یزید بن معاویه (لعنه الله علیهما)، به عبیدالله بن زیاد دستور داد که سر مطهر فرزند علی(علیه السلام) را با سرهاى جوانان و یاران آن جناب که در رکاب آن حضرت شهید شده بودند با کالاها و زنان اهل بیت و عیالات آن حضرت را روانه شام نماید.
👈در تاریخ آمده بعد از آن که ابن زیاد یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای کربلا را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.
👈 ابن زیاد سرهای شهدای کربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود.
👈ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین(علیه السلام)، اسراء را در 15 محرم با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد(علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بیجهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار، دیار به دیار با ذلت و انکسار طوری که مردم به تماشاى آنها مىآمدند، به شام آورد.
❇️جریان راهب مسیحی
👈حاملان سرهای شهدا در اولین منزل جهت استراحت بار انداختند، با سر مقدس به بازی و تفریح مشغول شدند و مقداری از شب را به #عیش و نوش گذراندند، به ناگاه #دستی از دیوار بیرون آمد و با قلمی آهنین این شعر را با خون نوشت:
👈اَتَرْجُو اُمَّهٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَهَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ
👈آیا گروهی که امام حسین(علیه السلام) را کشتند در روز قیامت امید شفاعت جدش را دارند؟
👈حاملان سرها بسیار ترسیدند، برخی از آنها برخاستند تا آن دست و قلم را بگیرند که ناگهان ناپدید گشت، وقتی برگشتند دوباره آن دست با جوهر خون آشکار شد و این شعر را نوشت:
👈فَلا وَ الله لَیْسَ لَهُم شَفیع وَ هُمْ یَومَ القیامَه فی الْعَذاب
بخدا سوگند شفاعت کنندهای برای آنها نخواهد بود و آنها روز قیامت در عذاب خواهند بود
👈دوباره عدهای خواستند آن دست را بگیرند که باز ناپدید شد، برای بار سوم که برگشتند آن دست با همان شرایط این شعر را نوشت:
وَ قَد قتلُو الحُسینَ بحکم جَور وَ خالف خَلفَهُم حکم الکِتاب
امام حسین (علیه السلام) را از روی ظلم و ستم شهید کردند و با این کارشان مخالف قرآن عمل نمودند حاملان سر، از غذا خوردن پشیمان شدند و با ترس بسیار آن شب را نخوابیدند
👈 در نیمه شب صدایی به گوش راهب دیر رسید که در آنجا زندگی می کرد. راهب خوب گوش داد:
ذکر تسبیح الهی را شنید. راهب برخاست و سر خود را از پنجره بیرون کرد متوجه شد از نیزهای که کنار دیوار دیر گذاشتهاند نوری عظیم به سوی آسمان افراشته شده و فرشتگان از آسمان گروه #گروه فرود میآیند و میگویند:
السلام علیک یابن رسول الله ... السلام علیک یا ابا عبدالله.
راهب از دیدن این حالات متعجب شد و ترس او را فرا گرفت. از صومعه خارج شد و میان یاران ابن زیاد رفت و پرسید: بزرگ شما کیست؟ گفتند: خولی. به نزد خولی رفت و پرسید: این سر کیست؟
گفت: سر مرد خارجی است (نعوذبالله) که در سرزمین عراق خروج کرد و ابن زیاد او را کشت. راهب گفت: نامش چیست؟ خولی جواب داد: حسین بن علی بن ابیطالب(علیه السلام)
باز پرسید: نام مادرش چیست؟ خولی گفت: فاطمه بنت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله(
راهب با تعجب پرسید: همان محمدی که پیغمبر خودتان است؟
خولی گفت: آری. راهب فریاد میزد که هلاکت برای شما باد به خاطر کاری که کردید. از آنها خواهش کرد سر مبارک حسین(علیه السلام) را تا صبح نزد او بگذارند. خولی گفت: نمیتوانیم بدهیم تا نزد یزید بن معاویه ببریم و از او جایزه بگیریم. راهب گفت: جایزه تو چقدر است
👈خولی پاسخ داد: ده هزار درهم. راهب گفت که من ده هزار درهم به تو میدهم. خولی هم پذیرفت، درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد، راهب سر مطهر را به مشک خوشبو نمود و آن را روی سجادهاش گذاشت و تمام شب را گریه کرد. وقتی صبح شد به سر منور عرض کرد: ای سر من، من جز خویشتن، چیزی ندارم ولی شهادت میدهم که معبودی جز خدا نیست، جد تو محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر خداست و گواهی میدهم که من غلام و بنده تو هستم و عرض کرد:
ای اباعبدالله بخدا سوگند، بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فدای تو نکردم. ای اباعبدالله، هنگامی که جدت را دیدار میکنی گواهی ده که من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله
صبح سر را به آنها تحویل داد، پس از این دیدار از صومعه خارج و خود را خدمتکار اهل بیت کرد
ابن هشام میگوید: وقتی سر را از راهب گرفتند، به راه افتادند تا نزدیک دمشق رسیدند به یکدیگر گفتند بیائید این درهمها را میان خود تقسیم کنیم تا یزید از آنها خبردار نشود، کیسههای درهم را باز کردند و دیدند سفال شده است. بر روی آن نوشته شده است "فلا حسبن الله غافلا عما یعلم الظالمون" (سوره ابراهیم، آیه 42)؛ گمان مبرید خدا از آنچه ستمکاران انجام میدهند غافل است. بر روی دیگری نوشته بود (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون)؛ و به زودی ستمکاران بدانند چه سرانجامی دارند.
حاملان سر، سفالها را در نهری ریختند. خولی گفت: این راز را پوشیده نگهدارید و با خود گفت: انا لله و انا الیه راجعون، حذر الدنیا والاخره(3)
تاریخ، حوادث میان راه شام را مشخص نکرده است که حاملان سرها چند منزل، استراحت کردند و چه بر آنها گذشت؟ ابن شهر آشوب میگوید یکی از کرامات امام زیارتگاههایی است که از سر ایشان به جای مانده است؛ در کربلا و در شهرهای عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مکانها میباشد. (یعنی این که وجود سر مقدس امام در این مکانها ، زیارتگاههای معروف دارد، برای نمونه وقتی خواستند به شهر موصل روند شخصی را به نزد حاکم شهر موصل فرستاند که توشه و آذوقه برای آنها فراهم کند و شهر را آذین کنند، اهل موصل گفتند هر چه میخواهید برای شما فراهم میکنیم ولی از آنها درخواست کردند که به شهر نیایند، بیرون شهر منزل کنند و از همانجا بروند، آنها در یک فرسخی شهر منزل کردند و سر شریف را روی سنگی نهاند، از آن سر مقدس قطره خونی بر آن سنگ چکید و مانند چشمهای از آن خون میجوشید).
مردم هنگام محرم اطراف آن جمع میشدند و مراسم عزاداری بر پا میکردند و این مراسم تا زمان عبدالملک بن مروان حکم به جا بود و او دستور داد آن سنگ را از آنجا به جای دیگری ببرند لذا اثر آن محو شد البته در جای سنگ گنبدی ساختند.
حاملان سر نزدیک هر شهری از کربلا (از کوفه تا دمشق) میرسیدند جرات نداشتند که وارد شوند، میترسیدند قبائل عرب علیه آنها شورش کنند و سر را از آنها بگیرند لذا از بیراهه میرفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را میفرستاند و میگفتند این سر یک خارجی است.