eitaa logo
حوزه علمیه تمدن ساز
4.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
552 ویدیو
92 فایل
فضایی طلبگی برای نگاهی راهبردی‌تر و عمیق‌تر ... ✏نقد تحجر ✏نقد التقاط @amin_dehghani ◾صوت @s_feghheakbar
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 دیدگاه آیت الله العظمی (رحمه الله) راجع به فلسفه آموزی (برگرفته از سایت رسمی ایشان - بخش - ) ⭕️ سؤال:  در بعضی نشریات و سایت‌های اینترنتی، منتشر شده که حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت رحمه‌الله با خواندن فلسفه مخالف بوده‌اند، درست است یاخیر؟ 🔴 پاسخ:  بسمه تعالی. 🔶 حضرت آقا از استاد خود مرحوم آیت‌الله غروی قدس‌سره نقل می‌فرمودند که بدون خواندن فلسفه، کتاب «کفایةالاصول» فهمیده نمی‌شود. و همچنین معظم‌له می‌فرمودند: یک روز استاد (ره) درس اصول را خیلی عمیق و دقیق بیان فرمودند، به‌حدی که موجب اعتراض شاگردها گردید که متوجه نشده‌اند؛ بعد از درس درحالی‌که همراهشان بودم به بنده فرمودند: عمداً دقیق وارد بحث شدم تا لااقل «منظومه» را خوب بخوانند! 🔶 البته حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره می‌فرمودند: «برای تحصیل فلسفه، ابتدا تعلم علم و بررسی روایات، سپس اشتغال به فلسفه نمایند؛ خصوصاً آنان که استعداد بیشتری برای تعلّم فلسفه دارند. ولی کسانی که استعداد و ذوق تحصیل آن را ندارند، ادامه آن برای ایشان مفید نیست». 👈 لذا با توجه به مطالب مذکور، شایعات پیرامون مخالفت معظم‌له با یادگیری فلسفه صحیح نمی‌باشد. 🍀 منبع: مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره - بخش شایعات (سایت رسمی ایشان) bahjat.ir ♦️ کانال فلسفه اسلامی: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
#رهبرمعظم : این، حقیقتا فاجعه است ... حوزه علمیه اسلام و اهل بیت در درجه اول حوزه کلام بود و بعد حوز
💎 این حقیقتاً فاجعه است. انقلاب: ... عیب دوم، عدم گسترش کافی و لازم در باب است که این، حقیقتاً فاجعه است. از این بالاتر و تلخ تر، فراموش شدن کلام است. حوزه‌ی اسلام و حوزه‌ی علمیه‌ی اهل بیت، در درجه‌ی اوّل، حوزه‌ی کلام و بعد حوزه‌ی بود و بزرگانِ فقهای ما، متکلّمین بودند. شما نگاه کنید، در حوزه‌های ما «کلام» منسوخ است؛ در حالی که امروز بیشترین تهاجم از سمت مباحث کلامی است.   همان‌طور که مطرح کردم، ما در گذشته عقب نبودیم و هر کس چیزی می گفت، فوراً جوابش حاضر بود؛ ولی امروز این قدر مباحث کلامی در دنیا مطرح میشود که حوزه‌ی علمیه از آنها مطّلع نیست. می دانید امروز چقدر در دنیا مسأله‌ی دین شناسی و ، مورد بحث است و چه کسانی می نویسند و می گویند و تحقیق می کنند و ما خبر نداریم؟ این عیب بزرگی است.   البته کسانی از آحاد منتسب به حوزه، کارهای با ارزشی کردند و می کنند؛ اما این کار، کار حوزه - در شکل نظام یافته‌ی آن - نیست. کارهای افراد، غیر از کارِ نظام است. نظام حوزه بایستی جواب بدهد. حالا یک نفری پیدا شد و وارد منطقه‌ای گردید و کاری کرد و محصولی هم داد؛ نمی شود این را به حساب حوزه گذاشت. انصافاً حوزه در این زمینه کاری نمی کند.   🍃 بیانات در جمع برخی از نخبگان حوزه علمیه ♦️ کانال فلسفه اسلامی: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
علامه #جوادی_آملی : حوزه از نظر عقلانیت و علم دستش خالی است. فقه دارد اما فلسفه و کلام و تفسیر ...
💎 دست اکثریت حوزویان در علوم عقلی خالی است. آیت الله : اين نكته را عزيزان حوزوی و دانشگاهی بايد بيشتر توجه كنند. حوزه از نظر عقلانيّت و علم الآن دستش خالی است. دارد كه فقه احكام فرعی را دارد، در آن نيست، در آن نيست، در آن نيست، نيست، صحيفه سجاديه نيست. ما بخواهيم به مردم بگوييم شما انقلابی باشيد، آقايان! انقلابی بودن با سفارش و موعظه حلّ نمی شود. انقلابی بودن مثل درس‌ های مجلس ترحيم و مجلس فاتحه نيست كه انسان با سفارش حلّ كند. انقلاب، حداقل يك علم قوی غنی می خواهد؛ مثل نهج ‌البلاغه. اين نهج ‌البلاغه هم بايد در دو سطح: يك عده كسانی كه رسائل و مكاسب می ‌خوانند، بخشی از نهج‌ البلاغه را بخوانند، يك عده كسانی كه كفايه و قسمت دوم نهج‌ البلاغه، اين گروه دوم يقيناً نهج‌ البلاغه بفهم نمی شوند. نهج ‌البلاغه يك علم جان ‌گيری دارد؛ ولی آن مقداری كه برای اداره كشور كافي باشد، اين مقدار را می توانند بفهمند، وگرنه نهج‌البلاغه بدون علوم عقلی، بدون كلام غنی و قوی قابل حلّ نيست. وقتي در نهج ‌البلاغه شما می ‌خوانيد «وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُول» طرفِ شما يكی است يكی است، اين دارد عليّت را ثابت مي‌كند. حضرت امير در اين خطبه می فرمايد چيزی كه هستیِ او عين ذات او نيست، الاّ ولابد علّت می ‌خواهد، شانس و بخت و اتفاق و طبيعت و اينها همه باطل است. اگر كسی بخواهد اين بخش از نهج‌البلاغه را بفهمد اين با كفايه و مكاسب و اينها حلّ نمی ‌شود. اين طرف مقابلش مستقيم با دكارت درگير است و كانْت است و مانند آن. در بخش‌ های اصولی انسان شبهه كعبی را نقل می ‌كند، گذشت آن زمانی كه شبهه رسمی حوزه، شبهه عبائيه بود، الآن شبهه كانْت و دكارت است. اين را مطئمن باشيد كه نهج‌البلاغه در حدّ كفايه و مكاسب قابل فهم نيست، حواسّ شما جمع باشد؛ اما براي ضرورت اين است كه نهج‌ البلاغه را دو قسمت بكنند: يك قسمتش خطبه و نامه و كلماتي تا حدودی نرم‌ تر اين برای رسائل ‌خوان، آن بخش دومش يك مقدار دشوارتر هست برای كفايه و كسی كه بخش دوم مكاسب و اينهاست، همراه با بدايه و نهايه و منظومه و و اين ها. 🍃 درس اخلاق- ۱۳۹۶/۰۲/۰۷ ♦️ کانال فلسفه اسلامی: ✅ @feghheakbar
💎 علمای مسلط به حکمت متعالیه هنگام حمله ی به دین فقط غصه نمی خورند بلکه می زنند و می بُرند... اما بقیه حتی اگر مرجع هم باشند، می مانند تویش! هیچی!! ... علامه : 🔸 حكمت يعنى درس كلام؛ اسلامى يعنى پشتيبان مسائل اعتقاد ى، پشتيبان امامت، پشتيبان معاد، پشتيبان توحيد، ردّ نصارى، ردّ كمونيست ها، و ردّ ماديين همه با حكمت است ديگر! 🔸 والّا اين آقايانى كه حكمت نخواندند اگر مرجع هم بشوند ازشان بپرسيد: فلان مسأله؟ می مانند تويش! هيچى!! و [اگر] يك قضیه هایى پيش بيايد، يك سر و صدايى يكجا بشود بر عليه دين، يك اقداماتى بشود، فقط همين [است که] آن ها غصّه می خورند؛ 🔸 و امّا نه، آنهايى كه درس ( حکمت) خوانده هستند غصّه نمی خورند آنها می زنند و می بُرند، يا در سخنرانیشان يا در نوشته جاتشان يا بواسطه همان شاگردانشان قلبشان مطمئن است و انتشار می يابد. 📜 لوح فشرده: متن سخنراني هاى علامه طهرانى، ص: ۹۴۳ تا ۹۴۷ تحت عنوان«تغيير و تحول روش حوزه علمیه توسط استعمار » ♦️ کانال فلسفه اسلامی: ✅ @feghheakbar
انقلاب: ... اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزه‌ی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک ذرّه و دو ذرّه نیست. مثل این است که دو نفر سوار بر اسب، در وادی ای همراه یکدیگر بروند و یکی اسبش از دیگری تندروتر باشد و آن‌که اسبش کندروتر است، بعداً به اتومبیل دست پیدا کند. طبیعی است آن‌که اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمیرسد. الان وضعیت این گونه است. در حال حاضر، امواج و فلسفه و و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتی به خودمان برگردیم، خیلی فاصله داریم.   حتّی در «اخلاق» هم این گونه است. یکی از اَعلام حوزه (عَظم‌اللَّه بقائه) - که الان در این‌جا تشریف دارند - چند سال قبل از این، سفری به انگلستان کرده بودند و در آن‌جا کتابخانه‌ای را دیده بودند. به من فرمودند: «یک طبقه از این کتابخانه، کتب اخلاقی بود که فرنگیها در چند سالِ اخیر نوشته‌اند»! در آن چند سال، حوزه‌ی علمیه‌ی قم، چند کتاب اخلاق بیرون داده بود؟ یک هزارم آن؟ یک ده هزارم آن؟ گمانم هنوز هم کمتر از این مقدار است! این تازه اخلاق است که میدانید غرب با اخلاق، چندان سرآشتی ندارد. البته کتب اخلاقی آنها بیشتر، فلسفه‌ی اخلاق و ردّ اخلاق و بیان اخلاقِ غیرمعنوی و اخلاق مادّی است. ما بعد از «معراج السعادة» و «جامع السعادات»، در حوزه هایمان، چه کتابی نوشتیم؟ البته بعدها در چند سال اخیر، چند کتاب اخلاق نوشته شده است؛ چیزی که بشود به عنوان یک کتاب علمی ارائه کرد.   عین همین قضیه در «حقوق» هم مشاهده میشود. شما ببینید چقدر در باب حقوق مدنی، حقوق جزا و انواع و اقسام مباحث حقوقی، تحقیقات گوناگون شده است. این کار، هم در غرب و هم در دنیای اسلامِ غیرشیعه شده است. ما در این زمینه ها انصافاً باید بگویم خیلی عقبیم. حال، این رشته‌ی تخصّصی ماست و بیشترِ تخصّصِ حوزه‌ها تقریباً فقه است.   چقدر در زمینه‌ی فلسفه و کلام و و و مباحث دین شناسی و سایر زمینه‌ها، مطلب نوشته‌اند و چقدر کار کرده‌اند! ممکن است همه‌ی اینها هم غلط باشد؛ اما بالاخره یک متاع فکر و موج فکری است که بخشی از فضای ذهن جامعه را اشغال خواهد کرد. شما در حال حاضر کجایید؟ چطور میخواهید با اینها مقابله کنید؟ کجاست آن «عبدالجلیل رازی قزوینی» که «النقضِ» مناسب این زمان را هم بنویسد و نه یک کتاب، بلکه ده هزار کتاب در این زمینه ها نوشته شود.   امروز دنیا، دنیای امواج است. با امواج و رایانه، همه‌ی مفاهیم از این طرف به آن طرفِ دنیا منتقل میشود. الان دورترین کتابخانه‌های دنیا میتوانند در ظرف مدّت پنچ دقیقه، مطالب کتابی را که در کتابخانه‌ی کنگره‌ی امریکاست، روی صفحه‌ی کاغذ خود چاپ کنند! این گونه، مطالب منتقل می شود. ما از این دنیا عقبیم؛ دیگر چرا این را منکر شویم!؟ این یک عیب قطعی است که حوزه‌ی امروز ما، آن را دارد.   عیب دوم که احتمال میدهم این عیب هم مخصوصِ ما باشد و در گذشته نبوده است، این است که از موجودی انسانی کنونی حوزه، استفاده‌ی بهینه نمیشود. همین حالا در همین حوزه‌ی علمیه‌ی قم، هزاران استعداد برجسته و طلاّب فاضل و جوانان خوب وجود دارد که اگر اندکی به آنان توجّه شود و در جای خود قرار گیرند و کار بایسته‌ای از آنان خواسته شود و از تضییع وقتشان به زواید، جلوگیری شود، هر کدامشان خواهند توانست بخشی از این خلأ را پر کنند.   البته این عیب، زمانِ ما هم بود. آن زمان که ما ساکن حوزه بودیم، همین عیب وجود داشت؛ اما احتمال میدهم که در گذشته ها این گونه نبوده است. مثلاً «علاّمه‌ی حلّی»، مدرسه‌ی سیار درست کرده بود و با «الجایتوی خدابنده» به اطراف راه میافتاد و طلبه ها را با خودش به مدرسه می‌برد. بعضی از قضایای تاریخی، واقعاً انسان را به شک میاندازند که شاید در آن وقت، واقعاً از موجودىِ انسانىِ خود، استفاده‌ی درست می کردند. ☘ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3962  ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎 دست اکثریت حوزویان در علوم عقلی خالی است. آیت الله : اين نكته را عزيزان حوزوی و دانشگاهی بايد بيشتر توجه كنند. حوزه از نظر عقلانيّت و علم الآن دستش خالی است. دارد كه فقه احكام فرعی را دارد، در آن نيست، فلسفه در آن نيست، در آن نيست، نيست، صحيفه سجاديه نيست. ما بخواهيم به مردم بگوييم شما انقلابی باشيد، آقايان! انقلابی بودن با سفارش و موعظه حلّ نمی شود. انقلابی بودن مثل درس‌ های مجلس ترحيم و مجلس فاتحه نيست كه انسان با سفارش حلّ كند. انقلاب، حداقل يك علم قوی غنی می خواهد؛ مثل نهج ‌البلاغه. اين نهج ‌البلاغه هم بايد در دو سطح: يك عده كسانی كه رسائل و مكاسب می ‌خوانند، بخشی از نهج‌ البلاغه را بخوانند، يك عده كسانی كه كفايه و قسمت دوم نهج‌ البلاغه، اين گروه دوم يقيناً نهج‌ البلاغه بفهم نمی شوند. نهج ‌البلاغه يك علم جان ‌گيری دارد؛ ولی آن مقداری كه برای اداره كشور كافي باشد، اين مقدار را می توانند بفهمند، وگرنه نهج‌البلاغه بدون علوم عقلی، بدون كلام غنی و قوی قابل حلّ نيست. وقتي در نهج ‌البلاغه شما می ‌خوانيد «وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُول» طرفِ شما يكی است يكی است، اين دارد عليّت را ثابت مي‌كند. حضرت امير در اين خطبه می فرمايد چيزی كه هستیِ او عين ذات او نيست، الاّ ولابد علّت می ‌خواهد، شانس و بخت و اتفاق و طبيعت و اينها همه باطل است. اگر كسی بخواهد اين بخش از نهج‌البلاغه را بفهمد اين با كفايه و مكاسب و اينها حلّ نمی ‌شود. اين طرف مقابلش مستقيم با دكارت درگير است و كانْت است و مانند آن. در بخش‌ های اصولی انسان شبهه كعبی را نقل می ‌كند، گذشت آن زمانی كه شبهه رسمی حوزه، شبهه عبائيه بود، الآن شبهه كانْت و دكارت است. اين را مطئمن باشيد كه نهج‌البلاغه در حدّ كفايه و مكاسب قابل فهم نيست، حواسّ شما جمع باشد؛ اما براي ضرورت اين است كه نهج‌ البلاغه را دو قسمت بكنند: يك قسمتش خطبه و نامه و كلماتي تا حدودی نرم‌ تر اين برای رسائل ‌خوان، آن بخش دومش يك مقدار دشوارتر هست برای كفايه و كسی كه بخش دوم مكاسب و اينهاست، همراه با بدايه و نهايه و منظومه و و اين ها. 🍀 درس اخلاق- ۱۳۹۶/۰۲/۰۷ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
علامه #جوادی_آملی : حوزه از نظر عقلانیت و علم دستش خالی است. فقه دارد اما فلسفه و کلام و تفسیر ...
💎 دست اکثریت حوزویان در علوم عقلی خالی است. آیت الله : اين نكته را عزيزان حوزوی و دانشگاهی بايد بيشتر توجه كنند. حوزه از نظر عقلانيّت و علم الآن دستش خالی است. دارد كه فقه احكام فرعی را دارد، در آن نيست، در آن نيست، در آن نيست، نيست، صحيفه سجاديه نيست. ما بخواهيم به مردم بگوييم شما انقلابی باشيد، آقايان! انقلابی بودن با سفارش و موعظه حلّ نمی شود. انقلابی بودن مثل درس‌ های مجلس ترحيم و مجلس فاتحه نيست كه انسان با سفارش حلّ كند. انقلاب، حداقل يك علم قوی غنی می خواهد؛ مثل نهج ‌البلاغه. اين نهج ‌البلاغه هم بايد در دو سطح: يك عده كسانی كه رسائل و مكاسب می ‌خوانند، بخشی از نهج‌ البلاغه را بخوانند، يك عده كسانی كه كفايه و قسمت دوم نهج‌ البلاغه، اين گروه دوم يقيناً نهج‌ البلاغه بفهم نمی شوند. نهج ‌البلاغه يك علم جان ‌گيری دارد؛ ولی آن مقداری كه برای اداره كشور كافي باشد، اين مقدار را می توانند بفهمند، وگرنه نهج‌البلاغه بدون علوم عقلی، بدون كلام غنی و قوی قابل حلّ نيست. وقتي در نهج ‌البلاغه شما می ‌خوانيد «وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُول» طرفِ شما يكی است يكی است، اين دارد عليّت را ثابت مي‌كند. حضرت امير در اين خطبه می فرمايد چيزی كه هستیِ او عين ذات او نيست، الاّ ولابد علّت می ‌خواهد، شانس و بخت و اتفاق و طبيعت و اينها همه باطل است. اگر كسی بخواهد اين بخش از نهج‌البلاغه را بفهمد اين با كفايه و مكاسب و اينها حلّ نمی ‌شود. اين طرف مقابلش مستقيم با دكارت درگير است و كانْت است و مانند آن. در بخش‌ های اصولی انسان شبهه كعبی را نقل می ‌كند، گذشت آن زمانی كه شبهه رسمی حوزه، شبهه عبائيه بود، الآن شبهه كانْت و دكارت است. اين را مطئمن باشيد كه نهج‌البلاغه در حدّ كفايه و مكاسب قابل فهم نيست، حواسّ شما جمع باشد؛ اما براي ضرورت اين است كه نهج‌ البلاغه را دو قسمت بكنند: يك قسمتش خطبه و نامه و كلماتي تا حدودی نرم‌ تر اين برای رسائل ‌خوان، آن بخش دومش يك مقدار دشوارتر هست برای كفايه و كسی كه بخش دوم مكاسب و اينهاست، همراه با بدايه و نهايه و منظومه و و اين ها. 🍃 درس اخلاق- ۱۳۹۶/۰۲/۰۷ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
انقلاب: ... اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزه‌ی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک ذرّه و دو ذرّه نیست. مثل این است که دو نفر سوار بر اسب، در وادی ای همراه یکدیگر بروند و یکی اسبش از دیگری تندروتر باشد و آن‌که اسبش کندروتر است، بعداً به اتومبیل دست پیدا کند. طبیعی است آن‌که اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمیرسد. الان وضعیت این گونه است. در حال حاضر، امواج و فلسفه و و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتی به خودمان برگردیم، خیلی فاصله داریم.   حتّی در «اخلاق» هم این گونه است. یکی از اَعلام حوزه (عَظم‌اللَّه بقائه) - که الان در این‌جا تشریف دارند - چند سال قبل از این، سفری به انگلستان کرده بودند و در آن‌جا کتابخانه‌ای را دیده بودند. به من فرمودند: «یک طبقه از این کتابخانه، کتب اخلاقی بود که فرنگیها در چند سالِ اخیر نوشته‌اند»! در آن چند سال، حوزه‌ی علمیه‌ی قم، چند کتاب اخلاق بیرون داده بود؟ یک هزارم آن؟ یک ده هزارم آن؟ گمانم هنوز هم کمتر از این مقدار است! این تازه اخلاق است که میدانید غرب با اخلاق، چندان سرآشتی ندارد. البته کتب اخلاقی آنها بیشتر، فلسفه‌ی اخلاق و ردّ اخلاق و بیان اخلاقِ غیرمعنوی و اخلاق مادّی است. ما بعد از «معراج السعادة» و «جامع السعادات»، در حوزه هایمان، چه کتابی نوشتیم؟ البته بعدها در چند سال اخیر، چند کتاب اخلاق نوشته شده است؛ چیزی که بشود به عنوان یک کتاب علمی ارائه کرد.   عین همین قضیه در «حقوق» هم مشاهده میشود. شما ببینید چقدر در باب حقوق مدنی، حقوق جزا و انواع و اقسام مباحث حقوقی، تحقیقات گوناگون شده است. این کار، هم در غرب و هم در دنیای اسلامِ غیرشیعه شده است. ما در این زمینه ها انصافاً باید بگویم خیلی عقبیم. حال، این رشته‌ی تخصّصی ماست و بیشترِ تخصّصِ حوزه‌ها تقریباً فقه است.   چقدر در زمینه‌ی فلسفه و کلام و و و مباحث دین شناسی و سایر زمینه‌ها، مطلب نوشته‌اند و چقدر کار کرده‌اند! ممکن است همه‌ی اینها هم غلط باشد؛ اما بالاخره یک متاع فکر و موج فکری است که بخشی از فضای ذهن جامعه را اشغال خواهد کرد. شما در حال حاضر کجایید؟ چطور میخواهید با اینها مقابله کنید؟ کجاست آن «عبدالجلیل رازی قزوینی» که «النقضِ» مناسب این زمان را هم بنویسد و نه یک کتاب، بلکه ده هزار کتاب در این زمینه ها نوشته شود.   امروز دنیا، دنیای امواج است. با امواج و رایانه، همه‌ی مفاهیم از این طرف به آن طرفِ دنیا منتقل میشود. الان دورترین کتابخانه‌های دنیا میتوانند در ظرف مدّت پنچ دقیقه، مطالب کتابی را که در کتابخانه‌ی کنگره‌ی امریکاست، روی صفحه‌ی کاغذ خود چاپ کنند! این گونه، مطالب منتقل می شود. ما از این دنیا عقبیم؛ دیگر چرا این را منکر شویم!؟ این یک عیب قطعی است که حوزه‌ی امروز ما، آن را دارد.   عیب دوم که احتمال میدهم این عیب هم مخصوصِ ما باشد و در گذشته نبوده است، این است که از موجودی انسانی کنونی حوزه، استفاده‌ی بهینه نمیشود. همین حالا در همین حوزه‌ی علمیه‌ی قم، هزاران استعداد برجسته و طلاّب فاضل و جوانان خوب وجود دارد که اگر اندکی به آنان توجّه شود و در جای خود قرار گیرند و کار بایسته‌ای از آنان خواسته شود و از تضییع وقتشان به زواید، جلوگیری شود، هر کدامشان خواهند توانست بخشی از این خلأ را پر کنند.   البته این عیب، زمانِ ما هم بود. آن زمان که ما ساکن حوزه بودیم، همین عیب وجود داشت؛ اما احتمال میدهم که در گذشته ها این گونه نبوده است. مثلاً «علاّمه‌ی حلّی»، مدرسه‌ی سیار درست کرده بود و با «الجایتوی خدابنده» به اطراف راه میافتاد و طلبه ها را با خودش به مدرسه می‌برد. بعضی از قضایای تاریخی، واقعاً انسان را به شک میاندازند که شاید در آن وقت، واقعاً از موجودىِ انسانىِ خود، استفاده‌ی درست می کردند. ☘ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3962  ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎 این حقیقتاً فاجعه است. انقلاب: ... عیب دوم، عدم گسترش کافی و لازم در باب است که این، حقیقتاً فاجعه است. از این بالاتر و تلخ تر، فراموش شدن کلام است. حوزه‌ی اسلام و حوزه‌ی علمیه‌ی اهل بیت، در درجه‌ی اوّل، حوزه‌ی کلام و بعد حوزه‌ی بود و بزرگانِ فقهای ما، متکلّمین بودند. شما نگاه کنید، در حوزه‌های ما «کلام» منسوخ است؛ در حالی که امروز بیشترین تهاجم از سمت مباحث کلامی است.   همان‌طور که مطرح کردم، ما در گذشته عقب نبودیم و هر کس چیزی می گفت، فوراً جوابش حاضر بود؛ ولی امروز این قدر مباحث کلامی در دنیا مطرح میشود که حوزه‌ی علمیه از آنها مطّلع نیست. می دانید امروز چقدر در دنیا مسأله‌ی دین شناسی و ، مورد بحث است و چه کسانی می نویسند و می گویند و تحقیق می کنند و ما خبر نداریم؟ این عیب بزرگی است.   البته کسانی از آحاد منتسب به حوزه، کارهای با ارزشی کردند و می کنند؛ اما این کار، کار حوزه - در شکل نظام یافته‌ی آن - نیست. کارهای افراد، غیر از کارِ نظام است. نظام حوزه بایستی جواب بدهد. حالا یک نفری پیدا شد و وارد منطقه‌ای گردید و کاری کرد و محصولی هم داد؛ نمی شود این را به حساب حوزه گذاشت. انصافاً حوزه در این زمینه کاری نمی کند.   🍃 بیانات در جمع برخی از نخبگان حوزه علمیه ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
🔴 مداحان را باید سر جای خود نشاند انتقاد ابراهیم فیاض از برخی مداحان در گفتگو با مجله خیمه: مسجد جای تفکر و علم است. این را پیغمبر(ص) فرموده است... مردم فقیرند، ولی با این وجود برای حسینیه پول میریزند، مساجد ویران و حسینیه‌ها آباد هستند. این ها از عوارض مداح محوری است و مداحان انحرافات دینی بسیاری به خاطر به وجود آورده‌اند و علما را کنار گذاشته‌اند. در تهران هم متاسفانه برخی از مداحان به مراجع روشنفکر و متمدن ما تعرض کرده‌اند که نیازی به اسم بردن نیست و مردم اطلاعات لازم در این زمینه را دارند. این کار را می‌کنند تا مراجع عقب نشینی کنند، با این کار برای مراجع حد تعیین می‌کنند. داشتند سیاست تعیین میکردند، حتی می‌خواستند برای مقامات نظام در سیاست هم تکلیف تعیین کنند. این نشان داد که مداحی اوج میگیرد تا جای علما را بگیرد. منظورم این است که مداح‌ها تا اینجا پیش رفتند. مداحان باید سر جای خود بنشینند، آن ها پامنبری هستند و باید جایگاه خود را بدانند. منبر برای علما است. متاسفانه این حرکت یعنی مداح محوری با هم شروع شد، یعنی عده ای از روحانیون در ایجاد این وضعیت تأثیرگذار بودند. وضعیت به گونه‌ای شد که کم کم مداح جای روحانی روی منبر‌ نشست و تاریخ و قرآن ‌گفت. اسلامی هم که توسط این عده رواج یافت، اسلام تمثیلی و تشریعی – ادبیات و استقرایی بود. نتیجه‌اش این شد که مداحان بعد از این موضوع سوار کار شدند و متاسفانه چنین وضعیتی رخ داد. هشدارها و تذکرات زیادی سر کلاس مردم شناسی دین که مرتبط با این بحث‌ها بود دادم که دختر یکی از مسئولان فرهنگی صدای من را ضبط کرد و به پدرش داد. پدرش هم برد و در شورای انقلاب فرهنگی پخش کرد و به گوش معاون فرهنگی دانشگاه تهران رسید و او مرا تهدید کرد که اگر بخواهی ضد مداحان و برخی منبری هایی که زمینه چنین وضعیتی را فراهم کرده‌اند حرف بزنی ما تو را به دادگاه معرفی می‌کنیم. مسبب بخشی از این وضعیت صدا و سیماست. مبنای این گونه مداحی‌ها است. اخباریگری در دوره صفویه به وجود آمد و باعث نابودی صفویه شد، چون فساد زیادی ایجاد کرد. فقط می گفتند ولایت داشته باشید و همین برای شما بس است. اولین هیئت‌هایی که با غلظت به راه افتادند و در مسائل سیاسی هم وارد شدند، ضد دین عمل کردند و سفارت بانی آن بود. کار سفارت انگلیس در این زمینه بسیار قوی بوده است. سفارت انگلیس در این گونه فعالیتها سابقه زیادی دارد، به همین خاطر بود که مشروطه بعداً ضد اسلام و ضد فقها شد و فقیهی مثل را بالای دار بردند. بحث بسیار پیچیده است؛ این دیدگاه(مداح محوری) اسلام فقاهتی عقلانی که مبدأ آن مراجع هستند را کنار می‌زند. الان باید منابع دست فقها و علما باشد که این گونه نیست و دست مداحان است. این مشکلات همان طور که صفویه را نابود کرد می تواند برای نظام ما هم خطرناک باشد. می‌خواهند اسلامیتی که مبنای عقلانیت دارد را از بین ببرند و جنگ شیعه و سنی را به وجود آورند. کشتاری که در جهان اسلام وجود دارد ناشی از این تفکر است. (به جای جمهوری مداحان) من عبارت پادشاهی مداحان را می پسندم، اینها پادشاهی می‌کنند که خیلی خطرناک است و اصلاً مبدأ پادشاهی همین مداحی است. مداحان در آن زمان هم بودند. فردی بنام ذبیحی در دوران شاهنشاهی وابسته به دربار بود. مداحی هم وجود داشت، اما این مداح ها اسلام سکولار را دوست داشتند و ترویج می دادند. ما باید عالم‌ محور و فقیه محور باشیم و این کار اصیل و درست است و گرنه نظام بر باد فنا می‌رود. باید به نوعی و علم کلام اسلامی برگردیم که در آن چارچوب‌های عقلانی و پدیداری وجود داشته باشد همان کارهایی که آقای انجام می‌داد و مقام معظم رهبری در سخنرانی سالگرد شهادت آیت الله مفتح در سال ۶۳_۶۴ می فرمایند که همین اسلام کلامی و اجتهادی خیلی مهمتر از اجتهاد علما است. ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
💎 آیةمحکمه، اولین سفارش پیامبر (ص) است. آیت الله العظمی : علوم فراوان است، امّا خطوط کلّی و خطوط اصلی علم سه رشته است؛  «آیةٌ محکمة»،  «فریضةٌ عادلة»  و «سنّةٌ قائمة» این‌ها علومی است که ما در حوزه باید فرا بگیریم. بخشی از این علوم الحمدلله در حوزه رایج است به نام فقه و اصول. اما بخش دیگرش که بخش عظیم سفارش حضرت است و با نام «آیة محکمة» در جمله‌ی اول قرار گرفته، یانیست یا بسیار اندک است. باید رایج باشد، باید رایج باشد، باید رایج باشد، بخش‌های عمیق مناظره‌ای باید رایج باشند، اما نیستند.  این‌طور نیست که آیة محکمة به معنی فقه باشد و فریضة عادلة هم به معنی فقه باشد و سنّة قائمة هم به معنی فقه باشد. حضرت این سه رشته را به عنوان سه رشته‌ی اساسی علم در حوزه‌ها واجب کرده است  بر فرض شما در فقه و اصول الآن سی‌هزار یا چهل‌هزار داشته باشید، این مشکل شما را حل نمی‌کند. ‌ی راسل و امثال راسل را که مکاسب حل نمی‌کند آیة محکمة است، اصول دین و اعتقادات است. خوب، فرض کنیم معنی این‌ها، اعتقادات و جهان‌بینی باشد،‌بدون بررسی اشکالات شرق و غرب یا با بررسی؟ یک رخش می‌خواهد تا بار رستم را بکشد، یک فلسفه و می‌خواهد. مگر می‌شود آدم خدا را ثابت کند بدون بررسی آن پنجاه اشکال انبار شده؟ حداقل پنجاه اشکال نقد جلوی پای آدم است. آیة محکمة مربوط به جهان‌بینی است که آیا این جهان حادث است یا قدیم؟ خدا دارد یا ندارد؟ این جهان پایان‌پذیر هست یا نه؟ انسان با مرگ می‌پوسد یا از پوست به‌درمی‌آید؟ میلیون‌ها مردم می‌گویند انسان با مردن می‌پوسد. ما می‌گوئیم از پوست به‌درمی‌آید، مهاجرت است. این‌ها صدها اشکال نقد جلوی پای آدم است. این می‌شود آیة محکمة.. ما آیة محکمة می‌خواهیم و این آیة محکمة اولین سفارش وجود مبارک پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است. فریضة عادلة می‌خواهیم، می‌خواهیم. اخلاق غیر از روضه‌خوانی است، غیر از موعظه است، غیر از سخن‌خوانی و سخن‌رانی است. آیا اخلاق مبدأ علمی دارد یا نه؟ مبادی علمیش کجاست؟ جاودانه است یا نه؟ نظیر رسوم و آداب و سنن ملّی است که تاریخ مصرفش گذشته باشد و هر ملّتی برای خودش یک اخلاق خاصی داشته باشد؟ یا اخلاق یک امر جاوید است؟ ابدی و ازلی است یا نِسبی؟  مبادا کسی خیال کند فن اخلاق در حد رسائل و مکاسب است. خیلی دشوارتر از این‌هاست؛ بررسی شئون است. باید ثابت شود روح وجود دارد و روح مجرّد است و غرب و شرق ندارد تا شما بتوانید یک مطلبی منزّه از شرق و غرب ثابت کنید. 🍃 در جمع طلاب ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎 حوزویان وقت و انرژی خود را به جای هدر دادن در زوائد و لاطائلات اصول، صرف علوم عقلی کنند. #رهبرمعظم انقلاب: 🔶بنده طرفدار #اصول به عنوان يك علم مستقل نيستم! و این را خيلى براى حوزه مفيد نميدانم! يكى از كارهاى مهم اين است كه ما علوم را طبقه بندى كنيم- كه بعضى از آقايان هم گفتند- اولويت بندى كنيم، رتبه بندى كنيم، ارزشگذارى كنيم، با نيازها بسنجيم. اگر با نيازهاى امروز سنجيده شود، من مي ترسم نتيجه جور ديگرى در بيايد. به هر حال آنچه كه مسلّم است، اين است كه در حوزه، علم #فقه و اصول- كه دنباله ى فقه است- مبناى كار حوزه است؛ اما بنده طرفدار اختصاص يافتن به مسئله ى اصول به عنوان يك علم مستقل نيستم و خيلى براى حوزه مفيد نمي دانم؛ اصول بايد در خدمت فقه باشد. خود فقها و اصوليون هم معترفند كه بعضى از مباحث اصولى هيچ خدمتى به فقه نميكند، ارتباطى هم با فقه ندارد. اصول بايد در كنار فقه باشد؛ 🔶 آن وقت به رشته هاى مهم ديگر، مثل فلسفه، تفسير و كلام بايد اهميت داد. ما چقدر امروز به رشته ى #كلام احتياج داريم. همه ى اين رشته ها لازم است. 🍃 ديدار جمعى از اساتيد، فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم ۸۹/۸/۲ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
آیت الله العظمی : 🔸 علوم فراوان است ولی خطوط کلی و اصلی علم سه رشته است: آیه محکمه، فریضه عادل و سنت قائمه 🔸 الحمدلله بخشی از این رشته ها به نام و در حوزه رایج است. 🔸 اما بخش عظیم آن که آیه محکمه و و فلسفه و و بحث های عمیق مناظره ای است، در حوزه یا نیست یا بسیار اندک است. 🔸 این سه رشته همه اش که فقه نیست. 🔸 مگر بدون فلسفه و کلام و قوى مى توان آن پنجاه اشکالی را که درباره اثبات خدا مطرح است پاسخ داد؟! 🔸 آن ها می گویند جهان پایان پذیر است ولی ما می گوییم جهان پایان ندارد. آن ها می گویند انسان با مردن می پوسد ولی ما می گوییم انسان با مردن از پوست به در می آید و مهاجرت می کند. 🔸 آیا این گونه اشکال ها را فقه حل می کند؟! 📔 حوزه و روحانیت در آثار آیت الله جوادی آملی، ص۲۶ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
🔴 مداحان را باید سر جای خود نشاند انتقاد ابراهیم فیاض از برخی مداحان در گفتگو با مجله خیمه: مسجد جای تفکر و علم است. این را پیغمبر(ص) فرموده است... مردم فقیرند، ولی با این وجود برای حسینیه پول میریزند، مساجد ویران و حسینیه‌ها آباد هستند. این ها از عوارض مداح محوری است و مداحان انحرافات دینی بسیاری به خاطر به وجود آورده‌اند و علما را کنار گذاشته‌اند. در تهران هم متاسفانه برخی از مداحان به مراجع روشنفکر و متمدن ما تعرض کرده‌اند که نیازی به اسم بردن نیست و مردم اطلاعات لازم در این زمینه را دارند. این کار را می‌کنند تا مراجع عقب نشینی کنند، با این کار برای مراجع حد تعیین می‌کنند. داشتند سیاست تعیین میکردند، حتی می‌خواستند برای مقامات نظام در سیاست هم تکلیف تعیین کنند. این نشان داد که مداحی اوج میگیرد تا جای علما را بگیرد. منظورم این است که مداح‌ها تا اینجا پیش رفتند. مداحان باید سر جای خود بنشینند، آن ها پامنبری هستند و باید جایگاه خود را بدانند. منبر برای علما است. متاسفانه این حرکت یعنی مداح محوری با هم شروع شد، یعنی عده ای از روحانیون در ایجاد این وضعیت تأثیرگذار بودند. وضعیت به گونه‌ای شد که کم کم مداح جای روحانی روی منبر‌ نشست و تاریخ و قرآن ‌گفت. اسلامی هم که توسط این عده رواج یافت، اسلام تمثیلی و تشریعی – ادبیات و استقرایی بود. نتیجه‌اش این شد که مداحان بعد از این موضوع سوار کار شدند و متاسفانه چنین وضعیتی رخ داد. هشدارها و تذکرات زیادی سر کلاس مردم شناسی دین که مرتبط با این بحث‌ها بود دادم که دختر یکی از مسئولان فرهنگی صدای من را ضبط کرد و به پدرش داد. پدرش هم برد و در شورای انقلاب فرهنگی پخش کرد و به گوش معاون فرهنگی دانشگاه تهران رسید و او مرا تهدید کرد که اگر بخواهی ضد مداحان و برخی منبری هایی که زمینه چنین وضعیتی را فراهم کرده‌اند حرف بزنی ما تو را به دادگاه معرفی می‌کنیم. مسبب بخشی از این وضعیت صدا و سیماست. مبنای این گونه مداحی‌ها است. اخباریگری در دوره صفویه به وجود آمد و باعث نابودی صفویه شد، چون فساد زیادی ایجاد کرد. فقط می گفتند ولایت داشته باشید و همین برای شما بس است. اولین هیئت‌هایی که با غلظت به راه افتادند و در مسائل سیاسی هم وارد شدند، ضد دین عمل کردند و سفارت بانی آن بود. کار سفارت انگلیس در این زمینه بسیار قوی بوده است. سفارت انگلیس در این گونه فعالیتها سابقه زیادی دارد، به همین خاطر بود که مشروطه بعداً ضد اسلام و ضد فقها شد و فقیهی مثل را بالای دار بردند. بحث بسیار پیچیده است؛ این دیدگاه(مداح محوری) اسلام فقاهتی عقلانی که مبدأ آن مراجع هستند را کنار می‌زند. الان باید منابع دست فقها و علما باشد که این گونه نیست و دست مداحان است. این مشکلات همان طور که صفویه را نابود کرد می تواند برای نظام ما هم خطرناک باشد. می‌خواهند اسلامیتی که مبنای عقلانیت دارد را از بین ببرند و جنگ شیعه و سنی را به وجود آورند. کشتاری که در جهان اسلام وجود دارد ناشی از این تفکر است. (به جای جمهوری مداحان) من عبارت پادشاهی مداحان را می پسندم، اینها پادشاهی می‌کنند که خیلی خطرناک است و اصلاً مبدأ پادشاهی همین مداحی است. مداحان در آن زمان هم بودند. فردی بنام ذبیحی در دوران شاهنشاهی وابسته به دربار بود. مداحی هم وجود داشت، اما این مداح ها اسلام سکولار را دوست داشتند و ترویج می دادند. ما باید عالم‌ محور و فقیه محور باشیم و این کار اصیل و درست است و گرنه نظام بر باد فنا می‌رود. باید به نوعی و علم کلام اسلامی برگردیم که در آن چارچوب‌های عقلانی و پدیداری وجود داشته باشد همان کارهایی که آقای انجام می‌داد و مقام معظم رهبری در سخنرانی سالگرد شهادت آیت الله مفتح در سال ۶۳_۶۴ می فرمایند که همین اسلام کلامی و اجتهادی خیلی مهمتر از اجتهاد علما است. ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎 دیدگاه آیت الله العظمی (رحمه الله) راجع به فلسفه آموزی (برگرفته از سایت رسمی ایشان/ بخش شایعات) ⭕️ سؤال:  در بعضی نشریات و سایت‌های اینترنتی، منتشر شده که حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت رحمه‌الله با خواندن فلسفه مخالف بوده‌اند، درست است یاخیر؟ 🔴 پاسخ:  بسمه تعالی. 🔶 حضرت آقا از استاد خود مرحوم آیت‌الله غروی قدس‌سره نقل می‌فرمودند که بدون خواندن فلسفه، کتاب «کفایةالاصول» فهمیده نمی‌شود. و همچنین معظم‌له می‌فرمودند: یک روز استاد (ره) درس اصول را خیلی عمیق و دقیق بیان فرمودند، به‌حدی که موجب اعتراض شاگردها گردید که متوجه نشده‌اند؛ بعد از درس درحالی‌که همراهشان بودم به بنده فرمودند: عمداً دقیق وارد بحث شدم تا لااقل «منظومه» را خوب بخوانند! 🔶 البته حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره می‌فرمودند: «برای تحصیل فلسفه، ابتدا تعلم علم و بررسی روایات، سپس اشتغال به فلسفه نمایند؛ خصوصاً آنان که استعداد بیشتری برای تعلّم فلسفه دارند. ولی کسانی که استعداد و ذوق تحصیل آن را ندارند، ادامه آن برای ایشان مفید نیست». لذا با توجه به مطالب مذکور، شایعات پیرامون مخالفت معظم‌له با یادگیری فلسفه صحیح نمی‌باشد. 🍃 منبع: مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره - بخش شایعات (سایت رسمی ایشان) bahjat.ir ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
علامه : 🔸 حكمت يعنى درس كلام؛ اسلامى يعنى پشتيبان مسائل اعتقاد ى، پشتيبان امامت، پشتيبان معاد، پشتيبان توحيد، ردّ نصارى، ردّ كمونيست ها، و ردّ ماديين همه با حكمت است ديگر! 🔸 والّا اين آقايانى كه حكمت نخواندند اگر مرجع هم بشوند ازشان بپرسيد: فلان مسأله؟ می مانند تويش! هيچى!! و [اگر] يك قضیه هایى پيش بيايد، يك سر و صدايى يكجا بشود بر عليه دين، يك اقداماتى بشود، فقط همين [است که] آن ها غصّه می خورند؛ 🔸 و امّا نه، آنهايى كه درس ( حکمت) خوانده هستند غصّه نمی خورند آنها می زنند و می بُرند، يا در سخنرانیشان يا در نوشته جاتشان يا بواسطه همان شاگردانشان قلبشان مطمئن است و انتشار می يابد. 📜 لوح فشرده: متن سخنراني هاى علامه طهرانى، ص: ۹۴۳ تا ۹۴۷ تحت عنوان«تغيير و تحول روش حوزه علمیه توسط استعمار » ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
آیت الله العظمی #جوادی_آملی: 🔸 علوم فراوان است ولی خطوط کلی و اصلی علم سه رشته است: آیه محکمه، فریضه عادل و سنت قائمه 🔸 الحمدلله بخشی از این رشته ها به نام #فقه و #اصول در حوزه رایج است. 🔸 اما بخش عظیم آن که آیه محکمه و #تفسير و #فلسفه و #کلام و بحث های عمیق مناظره ای است، در حوزه یا نیست یا بسیار اندک است. 🔸 این سه رشته همه اش که فقه نیست. 🔸 مگر بدون فلسفه و کلام و #جهان_بينى قوى مى توان آن پنجاه اشکالی را که درباره اثبات خدا مطرح است پاسخ داد؟! 🔸 آن ها می گویند جهان پایان پذیر است ولی ما می گوییم جهان پایان ندارد. آن ها می گویند انسان با مردن می پوسد ولی ما می گوییم انسان با مردن از پوست به در می آید و مهاجرت می کند. 🔸 آیا این گونه اشکال ها را فقه حل می کند؟! 📔 حوزه و روحانیت در آثار آیت الله جوادی آملی، ص۲۶ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
علامه #جوادی_آملی : حوزه از نظر عقلانیت و علم دستش خالی است. فقه دارد اما فلسفه و کلام و تفسیر ...
💎 دست اکثریت حوزویان در علوم عقلی خالی است. آیت الله : اين نكته را عزيزان حوزوی و دانشگاهی بايد بيشتر توجه كنند. حوزه از نظر عقلانيّت و علم الآن دستش خالی است. دارد كه فقه احكام فرعی را دارد، در آن نيست، در آن نيست، در آن نيست، نيست، صحيفه سجاديه نيست. ما بخواهيم به مردم بگوييم شما انقلابی باشيد، آقايان! انقلابی بودن با سفارش و موعظه حلّ نمی شود. انقلابی بودن مثل درس‌ های مجلس ترحيم و مجلس فاتحه نيست كه انسان با سفارش حلّ كند. انقلاب، حداقل يك علم قوی غنی می خواهد؛ مثل نهج ‌البلاغه. اين نهج ‌البلاغه هم بايد در دو سطح: يك عده كسانی كه رسائل و مكاسب می ‌خوانند، بخشی از نهج‌ البلاغه را بخوانند، يك عده كسانی كه كفايه و قسمت دوم نهج‌ البلاغه، اين گروه دوم يقيناً نهج‌ البلاغه بفهم نمی شوند. نهج ‌البلاغه يك علم جان ‌گيری دارد؛ ولی آن مقداری كه برای اداره كشور كافي باشد، اين مقدار را می توانند بفهمند، وگرنه نهج‌البلاغه بدون علوم عقلی، بدون كلام غنی و قوی قابل حلّ نيست. وقتي در نهج ‌البلاغه شما می ‌خوانيد «وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُول» طرفِ شما يكی است يكی است، اين دارد عليّت را ثابت مي‌كند. حضرت امير در اين خطبه می فرمايد چيزی كه هستیِ او عين ذات او نيست، الاّ ولابد علّت می ‌خواهد، شانس و بخت و اتفاق و طبيعت و اينها همه باطل است. اگر كسی بخواهد اين بخش از نهج‌البلاغه را بفهمد اين با كفايه و مكاسب و اينها حلّ نمی ‌شود. اين طرف مقابلش مستقيم با دكارت درگير است و كانْت است و مانند آن. در بخش‌ های اصولی انسان شبهه كعبی را نقل می ‌كند، گذشت آن زمانی كه شبهه رسمی حوزه، شبهه عبائيه بود، الآن شبهه كانْت و دكارت است. اين را مطئمن باشيد كه نهج‌البلاغه در حدّ كفايه و مكاسب قابل فهم نيست، حواسّ شما جمع باشد؛ اما براي ضرورت اين است كه نهج‌ البلاغه را دو قسمت بكنند: يك قسمتش خطبه و نامه و كلماتي تا حدودی نرم‌ تر اين برای رسائل ‌خوان، آن بخش دومش يك مقدار دشوارتر هست برای كفايه و كسی كه بخش دوم مكاسب و اينهاست، همراه با بدايه و نهايه و منظومه و و اين ها. 🍃 درس اخلاق- ۱۳۹۶/۰۲/۰۷ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
🔴 مداحان را باید سر جای خود نشاند انتقاد ابراهیم فیاض از مداح‌محوری: مسجد جای تفکر و علم است. این را پیغمبر(ص) فرموده است... مردم فقیرند، ولی با این وجود برای حسینیه پول میریزند، مساجد ویران و حسینیه‌ها آباد هستند. این ها از عوارض مداح محوری است و مداحان انحرافات دینی بسیاری به خاطر به وجود آورده‌اند و علما را کنار گذاشته‌اند. در تهران هم متاسفانه برخی از مداحان به مراجع روشنفکر و متمدن ما تعرض کرده‌اند که نیازی به اسم بردن نیست و مردم اطلاعات لازم در این زمینه را دارند. این کار را می‌کنند تا مراجع عقب نشینی کنند، با این کار برای مراجع حد تعیین می‌کنند. داشتند سیاست تعیین میکردند، حتی می‌خواستند برای مقامات نظام در سیاست هم تکلیف تعیین کنند. این نشان داد که مداحی اوج میگیرد تا جای علما را بگیرد. منظورم این است که مداح‌ها تا اینجا پیش رفتند. مداحان باید سر جای خود بنشینند، آن ها پامنبری هستند و باید جایگاه خود را بدانند. منبر برای علما است. متاسفانه این حرکت یعنی مداح محوری با هم شروع شد، یعنی عده ای از روحانیون در ایجاد این وضعیت تأثیرگذار بودند. وضعیت به گونه‌ای شد که کم کم مداح جای روحانی روی منبر‌ نشست و تاریخ و قرآن ‌گفت. اسلامی هم که توسط این عده رواج یافت، اسلام و و بود. نتیجه‌اش این شد که مداحان بعد از این موضوع سوار کار شدند و متاسفانه چنین وضعیتی رخ داد. هشدارها و تذکرات زیادی سر کلاس مردم شناسی دین که مرتبط با این بحث‌ها بود دادم که دختر یکی از مسئولان فرهنگی صدای من را ضبط کرد و به پدرش داد. پدرش هم برد و در شورای انقلاب فرهنگی پخش کرد و به گوش معاون فرهنگی دانشگاه تهران رسید و او مرا تهدید کرد که اگر بخواهی ضد مداحان و برخی منبری هایی که زمینه چنین وضعیتی را فراهم کرده‌اند حرف بزنی ما تو را به دادگاه معرفی می‌کنیم. مسبب بخشی از این وضعیت صدا و سیماست. مبنای این گونه مداحی‌ها است. اخباریگری در دوره صفویه به وجود آمد و باعث نابودی صفویه شد، چون فساد زیادی ایجاد کرد. فقط می گفتند ولایت داشته باشید و همین برای شما بس است. اولین هیئت‌هایی که با غلظت به راه افتادند و در مسائل سیاسی هم وارد شدند، ضد دین عمل کردند و سفارت بانی آن بود. کار سفارت انگلیس در این زمینه بسیار قوی بوده است. سفارت انگلیس در این گونه فعالیتها سابقه زیادی دارد، به همین خاطر بود که مشروطه بعداً ضد اسلام و ضد فقها شد و فقیهی مثل را بالای دار بردند. بحث بسیار پیچیده است؛ این دیدگاه(مداح محوری) اسلام فقاهتی عقلانی که مبدأ آن مراجع هستند را کنار می‌زند. الان باید منابع دست فقها و علما باشد که این گونه نیست و دست مداحان است. این مشکلات همان طور که صفویه را نابود کرد می تواند برای نظام ما هم خطرناک باشد. می‌خواهند اسلامیتی که مبنای عقلانیت دارد را از بین ببرند و جنگ شیعه و سنی را به وجود آورند. کشتاری که در جهان اسلام وجود دارد ناشی از این تفکر است. (به جای جمهوری مداحان) من عبارت پادشاهی مداحان را می پسندم، اینها پادشاهی می‌کنند که خیلی خطرناک است و اصلاً مبدأ پادشاهی همین مداحی است. مداحان در آن زمان هم بودند. فردی بنام ذبیحی در دوران شاهنشاهی وابسته به دربار بود. مداحی هم وجود داشت، اما این مداح ها اسلام سکولار را دوست داشتند و ترویج می دادند. ما باید عالم‌ محور و فقیه محور باشیم و این کار اصیل و درست است و گرنه نظام بر باد فنا می‌رود. باید به نوعی و علم کلام اسلامی برگردیم که در آن چارچوب‌های عقلانی و پدیداری وجود داشته باشد همان کارهایی که آقای انجام می‌داد و مقام معظم رهبری در سخنرانی سالگرد شهادت آیت الله مفتح در سال ۶۳_۶۴ می فرمایند که همین اسلام کلامی و اجتهادی خیلی مهمتر از اجتهاد علما است. ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
🔴 حداقل کتب ممکن ❇️ اشخاصی که قصد ادامه دادن رشته فلسفه ( یا اسلامی یا فلسفه دین یا تطبیقی یا ...)
آیت الله #جوادی_آملی: 🔸 علوم فراوان است ولی خطوط کلی و اصلی علم سه رشته است: آیه محکمه، فریضه عادل و سنت قائمه 🔸 الحمدلله بخشی از این رشته ها به نام #فقه و #اصول در حوزه رایج است. اما بخش عظیم آن که آیه محکمه و #تفسير و #فلسفه و #کلام و بحث های عمیق مناظره ای است، در حوزه یا نیست یا بسیار اندک است. این سه رشته همه اش که فقه نیست. 🔸 مگر بدون فلسفه و کلام و #جهان_بينى قوى مى توان آن پنجاه اشکالی را که درباره اثبات خدا مطرح است پاسخ داد؟! 🔸 آن ها می گویند جهان پایان پذیر است ولی ما می گوییم جهان پایان ندارد. آن ها می گویند انسان با مردن می پوسد ولی ما می گوییم انسان با مردن از پوست به در می آید و مهاجرت می کند. 🔸 آیا این گونه اشکال ها را فقه حل می کند؟! 📔 حوزه و روحانیت در آثار آیت الله جوادی آملی، ص۲۶ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
#رهبرمعظم : این، حقیقتا فاجعه است ... حوزه علمیه اسلام و اهل بیت در درجه اول حوزه کلام بود و بعد حوز
انقلاب: ... اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزه‌ی علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک ذرّه و دو ذرّه نیست. مثل این است که دو نفر سوار بر اسب، در وادی ای همراه یکدیگر بروند و یکی اسبش از دیگری تندروتر باشد و آن‌که اسبش کندروتر است، بعداً به اتومبیل دست پیدا کند. طبیعی است آن‌که اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمیرسد. الان وضعیت این گونه است. در حال حاضر، امواج و فلسفه و و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتی به خودمان برگردیم، خیلی فاصله داریم.   حتّی در «اخلاق» هم این گونه است. یکی از اَعلام حوزه (عَظم‌اللَّه بقائه) - که الان در این‌جا تشریف دارند - چند سال قبل از این، سفری به انگلستان کرده بودند و در آن‌جا کتابخانه‌ای را دیده بودند. به من فرمودند: «یک طبقه از این کتابخانه، کتب اخلاقی بود که فرنگیها در چند سالِ اخیر نوشته‌اند»! در آن چند سال، حوزه‌ی علمیه‌ی قم، چند کتاب اخلاق بیرون داده بود؟ یک هزارم آن؟ یک ده هزارم آن؟ گمانم هنوز هم کمتر از این مقدار است! این تازه اخلاق است که میدانید غرب با اخلاق، چندان سرآشتی ندارد. البته کتب اخلاقی آنها بیشتر، فلسفه‌ی اخلاق و ردّ اخلاق و بیان اخلاقِ غیرمعنوی و اخلاق مادّی است. ما بعد از «معراج السعادة» و «جامع السعادات»، در حوزه هایمان، چه کتابی نوشتیم؟ البته بعدها در چند سال اخیر، چند کتاب اخلاق نوشته شده است؛ چیزی که بشود به عنوان یک کتاب علمی ارائه کرد.   عین همین قضیه در «حقوق» هم مشاهده میشود. شما ببینید چقدر در باب حقوق مدنی، حقوق جزا و انواع و اقسام مباحث حقوقی، تحقیقات گوناگون شده است. این کار، هم در غرب و هم در دنیای اسلامِ غیرشیعه شده است. ما در این زمینه ها انصافاً باید بگویم خیلی عقبیم. حال، این رشته‌ی تخصّصی ماست و بیشترِ تخصّصِ حوزه‌ها تقریباً فقه است.   چقدر در زمینه‌ی فلسفه و کلام و و و مباحث دین شناسی و سایر زمینه‌ها، مطلب نوشته‌اند و چقدر کار کرده‌اند! ممکن است همه‌ی اینها هم غلط باشد؛ اما بالاخره یک متاع فکر و موج فکری است که بخشی از فضای ذهن جامعه را اشغال خواهد کرد. شما در حال حاضر کجایید؟ چطور میخواهید با اینها مقابله کنید؟ کجاست آن «عبدالجلیل رازی قزوینی» که «النقضِ» مناسب این زمان را هم بنویسد و نه یک کتاب، بلکه ده هزار کتاب در این زمینه ها نوشته شود.   امروز دنیا، دنیای امواج است. با امواج و رایانه، همه‌ی مفاهیم از این طرف به آن طرفِ دنیا منتقل میشود. الان دورترین کتابخانه‌های دنیا میتوانند در ظرف مدّت پنچ دقیقه، مطالب کتابی را که در کتابخانه‌ی کنگره‌ی امریکاست، روی صفحه‌ی کاغذ خود چاپ کنند! این گونه، مطالب منتقل می شود. ما از این دنیا عقبیم؛ دیگر چرا این را منکر شویم!؟ این یک عیب قطعی است که حوزه‌ی امروز ما، آن را دارد.   عیب دوم که احتمال میدهم این عیب هم مخصوصِ ما باشد و در گذشته نبوده است، این است که از موجودی انسانی کنونی حوزه، استفاده‌ی بهینه نمیشود. همین حالا در همین حوزه‌ی علمیه‌ی قم، هزاران استعداد برجسته و طلاّب فاضل و جوانان خوب وجود دارد که اگر اندکی به آنان توجّه شود و در جای خود قرار گیرند و کار بایسته‌ای از آنان خواسته شود و از تضییع وقتشان به زواید، جلوگیری شود، هر کدامشان خواهند توانست بخشی از این خلأ را پر کنند.   البته این عیب، زمانِ ما هم بود. آن زمان که ما ساکن حوزه بودیم، همین عیب وجود داشت؛ اما احتمال میدهم که در گذشته ها این گونه نبوده است. مثلاً «علاّمه‌ی حلّی»، مدرسه‌ی سیار درست کرده بود و با «الجایتوی خدابنده» به اطراف راه میافتاد و طلبه ها را با خودش به مدرسه می‌برد. بعضی از قضایای تاریخی، واقعاً انسان را به شک میاندازند که شاید در آن وقت، واقعاً از موجودىِ انسانىِ خود، استفاده‌ی درست می کردند. ☘ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3962  ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎 رکود و رکون سدگانی در دین پژوهی آیت الله : ⭕️ سده ها است که در قلمرو ، گرفتار رکود و رکون شده ایم، طی چند قرن گذشته، از قله های مکتوب در قلمرو ، تنها تجرید الاعتقاد خواجه را می شناسیم که ده ها شرح و تعلیقه نیز بر آن نگاشته شده است و شوراق هم قله ی دیگری است که در دیدرس ماست. اما پیش تر که می آئیم، هر چه افق را نگاه می کنیم جز چند مورد انگشت شمار، کار برجسته ای به چشم نمی خورد، تا این که در روزگار ما، فرزند برومند و آبرومند حوزه، استاد شهید با عرضه ی مجموعه ی رساله های اسلامی و رساله ها و مقاله های دیگر، " نو" ایران را بنیان نهاد. (نمی گویم" "، چون از این تعبیر، تلقی های متفاوت بلکه متعارضی در اذهان تداعی می شود). ⭕️ در نیز- از روزگار تا عهده علامه ی سه قرن تعلیقه نگاری و تکرار بر تعالیم صدرا و اصرار بر طرح غیرکاربردی حکمت، پشت سر نهاد تا مردی از حوزه برخاست و در همین قم مقدس، رکود و رکون را شکست و فلسفه ی اسلامی را نو کرد. مرحوم علامه طباطبایی با نگاشتن اصول فلسفه و روش رئالیسم، فلسفه ی نوصدرایی را بنا نهاد و رکود در قلمرو فلسفه را شکست، به رغم آن که هر آن چه پیش از او نوشته می شد، تعلیقه و تحشیه، ذیل و شرح بر متون پیشین به ویژه فلسفه ی صدرایی بود، و کسی سخنی معتنابه عرضه نمی کرد. ⭕️ طی قرون، در و ، افت و خیز بسیار بوده است و از نقش و سهم بزرگانی چون آخوند در اصول و شیخ اعظم در اصول و فقه و صاحب جواهر در فقه که بگذریم، وضع چندان مطلوب نیست. به خصوص از زمانی که امواج ، مرزهای جهان اسلام را درمی نوردد و حیات مدرن به صورت ناقص الخلقه خود را بر مناسبات مسلمانان تحمیل می کند، نیازهای جدید و مسائل نو پدید بی شماری، خود را برابر فقه می نهد، و چندان پاسخ در خور دریافت نمی کند، فقه به نحو مضاعف از زمان فاصله می گیرد. ⭕️ من به قلمرو اشاره نمی کنم، که رکود در بحث های نظری در حوزه ی دانش های اخلاقی دوچندان بوده است. به رغم این که منابع ما آکنده از مفاهیم بلند و دقیق و ارزشمندی است، در مسائل اساسی و بنیانی اخلاق کار در خوری نکرده ایم. من حتی نمی توانم از گذشته های دور هم مصادیق برجسته ی متعددی را که بتوان گفت کاری است کارستان، نام ببرم. ⭕️ تربیت پژوهی نیز که رکن چهارم معرفت دینی است مطلقاً مغفول مانده است، رسالت اساسی دین، فردسازی و جامعه پردازی است و بدون آن دین به غایت مطلوب خود نمی رسد.  📜 پژوهش و حوزه: ش ۱۲، زمستان ۱۳۸۱ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💎 آیةمحکمه، اولین سفارش پیامبر (ص) است. آیت الله العظمی : علوم فراوان است، امّا خطوط کلّی و خطوط اصلی علم سه رشته است؛  «آیةٌ محکمة»،  «فریضةٌ عادلة»  و «سنّةٌ قائمة» این‌ها علومی است که ما در حوزه باید فرا بگیریم. بخشی از این علوم الحمدلله در حوزه رایج است به نام فقه و اصول. اما بخش دیگرش که بخش عظیم سفارش حضرت است و با نام «آیة محکمة» در جمله‌ی اول قرار گرفته، یانیست یا بسیار اندک است. باید رایج باشد، باید رایج باشد، باید رایج باشد، بخش‌های عمیق مناظره‌ای باید رایج باشند، اما نیستند.  این‌طور نیست که آیة محکمة به معنی فقه باشد و فریضة عادلة هم به معنی فقه باشد و سنّة قائمة هم به معنی فقه باشد. حضرت این سه رشته را به عنوان سه رشته‌ی اساسی علم در حوزه‌ها واجب کرده است  بر فرض شما در فقه و اصول الآن سی‌هزار یا چهل‌هزار داشته باشید، این مشکل شما را حل نمی‌کند. ‌ی راسل و امثال راسل را که مکاسب حل نمی‌کند آیة محکمة است، اصول دین و اعتقادات است. خوب، فرض کنیم معنی این‌ها، اعتقادات و جهان‌بینی باشد،‌بدون بررسی اشکالات شرق و غرب یا با بررسی؟ یک رخش می‌خواهد تا بار رستم را بکشد، یک فلسفه و می‌خواهد. مگر می‌شود آدم خدا را ثابت کند بدون بررسی آن پنجاه اشکال انبار شده؟ حداقل پنجاه اشکال نقد جلوی پای آدم است. آیة محکمة مربوط به جهان‌بینی است که آیا این جهان حادث است یا قدیم؟ خدا دارد یا ندارد؟ این جهان پایان‌پذیر هست یا نه؟ انسان با مرگ می‌پوسد یا از پوست به‌درمی‌آید؟ میلیون‌ها مردم می‌گویند انسان با مردن می‌پوسد. ما می‌گوئیم از پوست به‌درمی‌آید، مهاجرت است. این‌ها صدها اشکال نقد جلوی پای آدم است. این می‌شود آیة محکمة.. ما آیة محکمة می‌خواهیم و این آیة محکمة اولین سفارش وجود مبارک پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است. فریضة عادلة می‌خواهیم، می‌خواهیم. اخلاق غیر از روضه‌خوانی است، غیر از موعظه است، غیر از سخن‌خوانی و سخن‌رانی است. آیا اخلاق مبدأ علمی دارد یا نه؟ مبادی علمیش کجاست؟ جاودانه است یا نه؟ نظیر رسوم و آداب و سنن ملّی است که تاریخ مصرفش گذشته باشد و هر ملّتی برای خودش یک اخلاق خاصی داشته باشد؟ یا اخلاق یک امر جاوید است؟ ابدی و ازلی است یا نِسبی؟  مبادا کسی خیال کند فن اخلاق در حد رسائل و مکاسب است. خیلی دشوارتر از این‌هاست؛ بررسی شئون است. باید ثابت شود روح وجود دارد و روح مجرّد است و غرب و شرق ندارد تا شما بتوانید یک مطلبی منزّه از شرق و غرب ثابت کنید. 🍃 در جمع طلاب ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
▫️ پذیرش مرکز تخصصی دین پژوهی علوی (در رشته کلام جدید) ▫️ زمان ثبت نام تا ۲۱ خرداد با مراجعه به سایت نجاح 💢 علاقمندان به رشته‌های تخصصی حوزه (، ، ، مطالعات اسلامی به انگلیسی و ...) می توانند جهت ثبت نام و کسب به سایت معاونت آموزش حوزه های علمیه به آدرس http://paziresh.ismc.ir مراجعه نمایند. ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
💢 آیةمحکمه، اولین سفارش پیامبر (ص) است. آیت الله العظمی : علوم فراوان است، امّا خطوط کلّی و خطوط اصلی علم سه رشته است؛  «آیةٌ محکمة»،  «فریضةٌ عادلة»  و «سنّةٌ قائمة» این‌ها علومی است که ما در حوزه باید فرا بگیریم. بخشی از این علوم الحمدلله در حوزه رایج است به نام فقه و اصول. اما بخش دیگرش که بخش عظیم سفارش حضرت است و با نام «آیة محکمة» در جمله‌ی اول قرار گرفته، یا نیست یا بسیار اندک است. باید رایج باشد، باید رایج باشد، باید رایج باشد، باید رایج باشند، اما نیستند.  این‌طور نیست که آیة محکمة به معنی فقه باشد و فریضة عادلة هم به معنی فقه باشد و سنّة قائمة هم به معنی فقه باشد. حضرت این سه رشته را به عنوان سه رشته‌ی اساسی علم در حوزه‌ها واجب کرده است  بر فرض شما در فقه و اصول الان سی‌هزار یا چهل‌هزار داشته باشید، این مشکل شما را حل نمی‌کند. راسل و امثال راسل را که مکاسب حل نمی‌کند آیة محکمة است، اصول دین و اعتقادات است. خوب، فرض کنیم معنی این‌ها، اعتقادات و جهان‌بینی باشد،‌ بدون بررسی اشکالات شرق و غرب یا با بررسی؟ یک رخش می‌خواهد تا بار رستم را بکشد، یک فلسفه و می‌خواهد. مگر می‌شود آدم خدا را ثابت کند بدون بررسی آن پنجاه اشکال انبار شده؟ حداقل پنجاه اشکال نقد جلوی پای آدم است. آیة محکمة مربوط به جهان‌بینی است که آیا این جهان حادث است یا قدیم؟ خدا دارد یا ندارد؟ این جهان پایان‌پذیر هست یا نه؟ انسان با مرگ می‌پوسد یا از پوست به‌درمی‌آید؟ میلیون‌ها مردم می‌گویند انسان با مردن می‌پوسد. ما می‌گوئیم از پوست به‌درمی‌آید، مهاجرت است. این‌ها صدها اشکال نقد جلوی پای آدم است. این می‌شود آیة محکمة. ما آیة محکمة می‌خواهیم و این آیة محکمة اولین سفارش وجود مبارک پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است. فریضة عادلة می‌خواهیم، می‌خواهیم. اخلاق غیر از روضه‌خوانی است، غیر از موعظه است، غیر از سخن‌خوانی و سخن‌رانی است. آیا اخلاق مبدأ علمی دارد یا نه؟ مبادی علمیش کجاست؟ جاودانه است یا نه؟ نظیر رسوم و آداب و سنن ملّی است که تاریخ مصرفش گذشته باشد و هر ملّتی برای خودش یک اخلاق خاصی داشته باشد؟ یا اخلاق یک امر جاوید است؟ ابدی و ازلی است یا نِسبی؟  مبادا کسی خیال کند فن اخلاق در حد رسائل و مکاسب است. خیلی دشوارتر از این‌هاست؛ بررسی شئون است. باید ثابت شود روح وجود دارد و روح مجرّد است و غرب و شرق ندارد تا شما بتوانید یک مطلبی منزّه از شرق و غرب ثابت کنید. 🍀 در جمع طلاب ♦️ کانال حوزه علمیه تمدن ساز: ✅ @feghheakbar