در دایرهای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
#شعر #خیام
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
پرسش👇
چندرغاز، شندرغاز یا شندر قاز، کدام درست است؟
پاسخ👇
شندرغاز، چندرغاز و چندرقاز
نگارش این کلمه که به هر سه صورت آمده است، بهمعنای پولی بسیار اندک است.
🔹 البته شندرغاز درستتر است.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#شکستن باکسی (انگ.: break with، فر.: romper avec)
✳️ بهکاربردن این عبارت در معنی «قطع رابطه باکسی» بر اثر گرتهبرداری از زبان انگلیسی و فرانسوی است. در زبان معیار باید به جای آن از اصطلاح «بریدن از کسی» استفاده کنیم:
♦️نمونهٔ غیرمعیار: مدتی است که با او شکستهام.
✳️ نمونهٔ معیار: مدتی است که از او بریدهام.
✅ فرهنگ درستنویسی سخن، دکتر حسن انوری، تألیف یوسف عالی عباسآباد، تهران: انتشارات سخن، چاپ سوم، ۱۳۹۰، ص ۱۹۵
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_گفتاری_در_فضای_حقیقی
✅ حکیما اومدن اینا رو ابداع کردن.
❌ حکیما اومدن اینا رو ابداع کرده بودن.
* گفته شده در یه برنامه ی زنده ی تلویزیونی در شبکه ی ۴ سیما
#غلط_ننویسیم
@ghalatnanevisim
🔷موارد استفاده از نیم فاصله
⚡️نکته هفتم: سومشخص مفرد ماضی نقلی، نیمفاصله نوشته میشود. بنابراین مینویسیم «نوشتهاست»، مانند «نوشتهام، نوشتهای، نوشتهاند، نوشتهایم، نوشتهاید، نوشتهاند». اما در برخی از شیوهنامهها، آن را جدا مینویسند: «نوشته است».
#نکات_ویرایش
#غلط_ننویسیم
#نیمفاصله
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
🔸امام رضا علیه السلام :
در روز #غدیر، هر کس یک مومن را اطعام کند انگار تمام پیامبران و صدیقان را طعام داده است.
جهت برگزاری جشن بزرگ #عید_الله_الاکبر منتظر مهر علوی شما خیرین بزرگوار هستیم
✅ اطعام شب و روز غدیر
✅ نورافشانی و کاروان شادی در مناطق محروم
✅ قربانی عید قربان(مصرف گوشت در اطعام عید غدیر با نگهداری بهداشتی)
✅ هدایا و بسته های فرهنگی به کودکان و نوجوانان
✅ ایستگاه صلواتی از #قربان تا غدیر
لطفاً نذورات و هدایای غیرنقدی خود (عقیقه و قربانی) را به آیدی زیر اطلاع دهید👇
@Heatghadiriyeh110
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
شماره کارت جهت کمک های نقدی
👇
6037997750012768
بنام هیئت مذهبی غدیریه
•┈┈••✾••┈┈•
💠 @ghadiriyeh110 💠
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
از آن کز تو ترسد بترس اى حکیم
وگر با چون او صد، برآیى بجنگ
نبینى که چون گربه عاجز شود
برآرد به چنگال، چشم پلنگ
#دوبیتیهای_بریده
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب اول : در سیرت پادشاهان
🌺 حکایت ۸
💫 هرمز، فرزند انوشيروان وقتى به سلطنت رسيد، وزيران پدرش را دستگیر و زندانى كرد. از او پرسيدند: تو از وزيران چه خطايى ديدى كه آنها را دستگير و زندانى نموده اى؟ هرمز در پاسخ گفت: خطايى نديده ام، ولى ديدم ترس از من، قلب آنها را فرا گرفته و آنها بى اندازه از من مى ترسند و اعتماد كامل به عهد و پيمانم ندارند، از اين رو ترسيدم كه در مورد هلاكت من تصميم بگيرند. به همين خاطر سخن حكيمان را به كار بستم كه گفته اند:
🔸از آن کز تو ترسد بترس اى حکیم
🔹وگر با چون او صد برآیى بجنگ
🔸از آن، مار بر پاىِ راعى زند (1)
🔹که ترسد سرش را بکوبد به سنگ
🔸نبینى که چون گربه عاجز شود
🔹برآرد به چنگال، چشم پلنگ
(1) _ راعی: چراننده گله
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
🟨 نویسندگی
در فضای مجازی
توجه به املای کلمات
یک غلط املایی در نوشتهٔ زیبا مانند یک لکهٔ سیاه در تابلو نقاشی زیباست.
غلط املایی در نوشته ممکن است خواننده را به نویسنده بیاعتماد کند و با خود بگوید نویسندهای که هنوز نمیتواند نوشتهای درست را در اختیار خواننده بگذارد، چگونه میتواند محتوایی درست را در اختیار او بگذارد و حتی امکان دارد از جایگاه شخصیتی نویسنده نزد خواننده نیز بکاهد!
نکتهٔ مهم
هر گاه در املای واژهای شک کردید، روزهٔ شکدار نگیرید و بدون درنگ به منابع حقیقی یا مجازی در زمینهٔ فرهنگ لغت مراجعه کنید.
به نمونههای بالا بنگرید👆👆👆👆
پی نوشت: "شکدار" را می توان با نیم فاصله هم نوشت.
#استاد_موگهی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
4_5832161517444792433.mp3
924.2K
پیشدادیان #منوچهر (بخش ۲۷)
#داستان_زال_و_روداوه (بخش ۲۶)
گفتار اندر آگاهی یافتنِ سیندخت از کارِ روداوه با زال
#شاهنامه_خوانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-سروبن: درخت سرو. در اینجا منظور رودابه است، همینطور سرو روان.
-سخن چون ز تنگی به سختی رسید، / فراخیش را زود بینی کلید: پس از اوج سختیها، کلید گشایش آن پیدا میشود. پس از هر سختی، آسانیست.
-سبک: زود
-شاره: همان ساره یا ساری زنان هند. پوشش رنگینِ نازکِ تن یا سر.
-یکی شارهسربند پیش آورید...: رودابه سربندی رنگین به زن هدیه داد که از ظرافت، یا از زیادیِ گوهر و طلا بر آن، تار و پودش دیده نمیشد.
سندروس: درختی زردرنگ
-زمان تا زمان: گاه به گاه
-نان: روزی
-به او گفت سیندخت: بنماییام...: سیندخت پس از این که زن گفت برای رودابه گوهر میآورده از او خواست که برای اثبات حرفش جواهرات را به او نشان دهد و او را از شک درآورَد. زن گفت که آنها را به رودابه داده. سیندخت از او خواست که پول آن را نشانش دهد. زن گفت رودابه پول را فردا خواهد داد. سیندخت حرفهایش را باور نکرد و پس از گشتن او هدیههای رودابه را دید. پس او را کشان بر زمین به کاخ خود برد.
#شاهنامه_خوانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
مُوَقَّت/مُوَقَّتی:
موقّت در عربی بهمعنای «زماندار» است و در وصف چیزی که زمان مشخّصی برای آن تعیین شده است به کار میرود. اما در فارسی آن را بهمعنای «غیر ثابت، ناپایدار» و در وصف چیزی که باید چیز دیگری به زودی جانشین آن شود به کار میبرند (در عربی برای بیان این معنی «وقتی» میگویند که در فارسی مستعمل نیست): «برای زلزلهزدگان خانههای موقّت ساخته شد.» امروزه در فارسی غالباً «ی» [i] صفتساز به این کلمه میافزایند و «موقّتی» میگویند، ولی نیازی به این کار نیست، زیرا موقّت خود صفت است و در فارسی فصیح بهتر است که از استعمال موقتی پرهیز شود.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🔶معرّة النّعمان
منزل بيست و هشتم «معّرة النعمان» قصبچه اى است از خاك «شام»، شش فرسخ بين راه آب ندارد، دو منزل هم آبش منحصر است به آب چاه. چاه هاى فراوان دارد، اگر ده هزار جمعيت باشد، آب چاه كفايت مى كند، زراعتش جميعاً ديم است.
و در اين قصبچه، چندين مكان شريف و قبور محترمه است، از آن جمله مسجدى است بزرگ، گل دسته خيلى بلندى دارد از سنگ، در آن مسجد گوشه اى است معين، سر مبارك «جناب سيدالشهداء عليه السلام» را در آن مكان، آن اوقاتى كه بعد از مقدمه، «خولى اصبحى»- لعن [لعنة] اللَّه عليه- به «شام» شوم مى برد، يك شب در آن مكان [قرار] داده، قبر «حضرت يوشع بن نون»، در آن جا مدفون و قبر «اويس قرنى» در آن جا است. در نيم فرسخى «حلب»، در سر جاده «شام»، علامت بزرگِ مقبره مانندى كه صحن دارد، ساخته اند، باز آنجا هم مكان و منزل سر مطهر مبارك «حضرت ابا عبداللَّه عليه السلام» است؛ و هر كس از مخلصين، وارد زيارت آن مكان شريف مى شود، عليحده اثرى رو مى دهد، علامت گريه و زارى از وجود انسان بروز مى كند. [الان در آن جا مشهد و مسجد و زاويه [۱]
است، و روز عاشورا تمام اهالى مسلمين «حلب» در آنجا جمع شده، عزادارى مى كنند. ]
و همچنان باز در نيم فرسخى «حلب» يك مقبره هست، قريب به مكان سر مطهر، مقبره «محسن» پسر «جناب اسد اللَّه الغالب عليه السلام» در آنجا است. نمى دانم همان «محسن» سقطى است يا «محسن» نام ديگر است. هنوز تحقيق نشده است، «يوشع بن نون» نتيجه «حضرت يوسف- على نبينا و عليه السلام-»
🔶توضيح
«معرّة النعمان» اكنون تابع «حلب» [است] و نائب الحكومه درجه سوم [آن را] اداره مى نمايد. مسقط الرأس «ابوالعلاء المعرّى»، و جماعتى از فضلا است، آب و هواى اين قصبچه معروف است.
🔶خان شيخون
«خان شيخان» غلط است بايد «خان شيخون» نوشت پنج فرسخ است، دهى است قريب صد خانوار رعيتِ گدا دارد، آبش منحصر است به آب چاه، كفايت دو هزار مال و آدم را مى كند ولى به صعوبت، زمين بدى دارد.
🔶شهر حُما
شهر حُما [۲]
منزل بيست و نهم شهر «حُما»، هشت فرسخ است، شهرى بسيار قشنگ، پرآب، در ميان درّه واقع شده است؛ و چرخها براى آب بالا بردن از رودخانه معروف به «عاصى صو» تدبير كرده اند، به طور خاص آب بالا مى رساند، كه به خانه هايى كه در بلندى اتفاق افتاده است، آب را مى رساند. خالى از تماشا نيست وضع چرخ آب ها. حمام هاى بسيار منقّح دارد كه در «حلب» نيست، چه حجارىها كرده اند، چشم مى خواهد كه تماشا كند، پارچه احرام را هم در شهر «حُما» مى بافند، اكثر حاج، پارچه احرام خود را از «حما» همراه برمى دارند و از آن جا مى خرند.
🔶توضيح
«حما» قصبه اى است در «سوريه»، واقع در ساحل رود «اورنت»؛ معروف به «عاصى»، و در شرق شمالى «شام»، اما صد و هشتاد و پنج كيلومتر [۳] از شهر مذكور دور است، در تحرير جديد دوازده هزار نفس ثبت دفتر گرديد، قلعه استوار و جوامع و صوامع و مدارس و حمام هاى عالى و مُزَيّنى دارد، ماهوت [۴] و پارچه هاى ابريشمى و پنبه مى بافند، هر نوع امتعه «اروپا» در اين شهر يافت مى شود، شهر مذكور وقتى «دارالملك» يكى از شعبه هاى ملوك «ايوبيه» بود، «يونانيان» «آپيقانيا» و «رومانيان» «امات» مى گويند.
----------
[۱]: خانقاه
[۲]: در نقشه حماه آمده است.
[۳]: در متن كلومتر
[۴]: نوعى پارچه پشمى ضخيم پُرزدار
ما بر تو امیدها فراوان داریم
یک دل که نه، صد دل پریشان داریم
وصل تو در این شرایط مبهم و تار
سخت است؛ ولی به عشق ایمان داریم
#حمیده_عسکری #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#غیض / غیظ
✳️ غیض [qeyz] به معنی «نقصان مقدار آب» است:
آبهای خرد و چشمهسار ضعیف که به فیضی اندک در جوش آیند و به غیضی جزئی خاموش.(قائم مقام ۲۲)
🔴 غیظ [qeyz] به معنی «خشم، غضب» است:
لاداس پیر نگاهش کرد از غیظ داشت میترکید ولی چیزی نگفت.(قاضی: مسیح باز مصلوب ۳۶۸)
✅ فرهنگ درستنویسی سخن، دکتر حسن انوری، تألیف یوسف عالی عباسآباد، تهران: انتشارات سخن، چاپ سوم، ۱۳۹۰، ص ۲۳۳
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_گفتاری_در_فضای_حقیقی
✅ این مواد رو به کار می برن.
❌ این مواد ها رو به کار می برن.
* «مواد» خودش جمع«ماده» هست و جمع بستنش درست نیست.
* گفته شده در یه برنامه ی زنده ی تلویزیونی توسط کارشناس برنامه
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🔷موارد استفاده از نیم فاصله
⚡️نکته هشتم: از میان صفتهای تفضیلی و عالی، چهار کلمه پیوسته نوشته میشوند: بیشتر، کمتر، بیشترین، کمترین.
#غلط_ننویسیم
#نیمفاصله
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
#شال #روسری مخصوص خانم های لاکچری پسند 🥳
روسری مخصوص خانم های #چادری و شیک پوش 😍
🔴 تخفیف ویژه #روسری_مشکی اربعین
°•🦋 تضمین کیفیت و ضمانت تعویض 🦋•°
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4125753531Cabe61b46d3
https://eitaa.com/joinchat/4125753531Cabe61b46d3
زوجات/اَزواج:
زوجات، بر وزن «نوزاد» (و نه بر وزن «خَدَمات» که به غلط رایج شده است)، جمع زوجه است و زوجه یعنی «زنی که همسر مردی باشد». اما اَزواج، به فتح اول و سکون دوم، جمع زوج است و زوج اعمّ از زن یا شوهر و معادل همسر در فارسی است. بنابراین اَزواج بر حسب مورد یا به معنای «زوجات» است یا به معنای شوهران.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-دو گل را به دو نرگس خوابدار / همیشست تا شد گلان آبدار: از اشک چشمان خمارش گونههایش خیس و پرطراوت شدند.
-گزین کردی از ناز بر گاه٘ چاه: از خوشی زیاد، به جای تخت بزرگی، چاه را انتخاب کردی. بهقول امروزه: خوشی زیر دلت زد!
-زمین دید روداوه و پشت پای: تصویر بسیار زیبایی از شرم رودابه که سر به زیر انداخته و فقط پا و پشت پای خود را میبیند.
-به خون دو نرگس بیاراست چهر: باز هم شبیه مورد بالاتر، از اشک گونه و صورت را خیس کردن؛ اما اینبار رودابهست که اشک میریزد، اشکی خونین.
-شکردن: شکار کردن، در اینجا شکستن، درهمشکستن
-همی مهر جان مرا بشکرد: عشق مرا درهمشکسته.
-پیچیدن: به خود پیچیدن از غم یا نگرانی
-آهو: عیب
-نخواهد که از تخم ما بر زمین / کسی پای٘ خوار اندرآرد به زین: سیندخت میگوید که منوچهر از ما دل خوش ندارد و تاب این ندارد که از نژاد ما کسی آسان به رکاب شاهی درآید.
-چنان کرد پیدا که نشناختش: سیندخت پس از شنیدن حرفهای رودابه چنان با آن کنیز رفتار کرد که گویی اصلا او را نمیشناسد.
-تیمار: اندوه
-کَفتن: شکافتن. شکفتن، شکوفه، شکاف و اشکاف همه از همین خانوادهاند.
-بیامد به تیمار و تنها بخفت / همی پوست بر تنش گفتی بکفت: سیندخت آمد و خوابید و از نگرانی زیاد، گویی پوست تنش شکافت.
در این بیت اشکال قافیه وجود دارد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
4_5832161517444792433.mp3
924.2K
پیشدادیان #منوچهر (بخش ۲۸)
#داستان_زال_و_روداوه (بخش ۲۷)
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
4_5836670588860498050.mp3
926.7K
پیشدادیان #منوچهر (بخش ۲۸)
#داستان_زال_و_روداوه (بخش ۲۷)
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
بدین امید به سر شد دریغ عمر عزیز
که آنچه در دلم است از دَرم فراز آید
امید بسته برآمد ولى چه فایده زانک
امید نیست که عمرِ گذشته باز آید
#دوبیتیهای_بریده
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim