حفاظت
از لغات مجعولی است که هرگز در عربی و متون معتبر ادبیات فارسی به کار نرفته است. به جای آن میتوان گفت: حفظ یا محافظت یا نگهداری و جز اینها.
#غلط_ننویسیم
ص۱۶۲
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-سخن بشنو از من گشاده نخست / از آن پس جهان زیرِ فرمانِ توست: (رستم به کاوسِ خشمگین میگوید:) اول حرفِ مرا خوب بشنو؛ بعد اگر قبول نکردی ما همه فرمانبرِ حکمِ توایم؛ هر چه خواستی بکن.
-تیز: تند
-که او خود شتاب آورَد بر درنگ: که او (افراسیاب) شتاب در جنگ را به درنگ کردن ترجیح میدهد.
-درست: کاملاً
-سور: مهمانی
-پیشگاه: حضرت، کنایه از شاه
-سیاوش چو پیروز بودی به جنگ...: (رستم به کاوس میگوید:) اگر رستم در جنگ پیروز بود چه به دست میآورد جز سربلندی و تاج و تخت و نگینِ شاهی و آرامش برای ایرانیان؟ حالا همه را به دست آوردهایم، پس بیهوده پیِ جنگ نباش. و دلت را سیاه مکن به جنگ جُستن. که اگر هم افراسیاب با پیمانشکنی این حرفها را زیرِ پا بگذارد ما هنوز از جنگ سیر نشدهایم و شمشیر و چنگالِ تیزمان سرِ جای خود است. از سیاوش پیمانشکنی نخواه که دروغ و پیمانشکنی با پادشاهی سازگار نیست. خلاصه و رکوراست این که سیاوش پیمانش با افراسیاب را اصلاً زیر پا نخواهد گذاشت و از این تصمیمِ شاه کاوس خشمگین خواهد شد.
-چشم گشادن: خیره نگریستن از نهایتِ خشم
-ایدون نمانَدهمی در نهان: اکنون بهاینترتیب روشن است که
-افگندن: انداحتن
-بیخ: ریشه
-تنآسانی: آسایش
-افروزش: سربلندی، درخشش
-هیون: شترِ (تیزرو)
-ویژگان: بزرگان و سرانِ سپاه
-ببیند ز من هرچه اندرخورست / گر او را چنین داوری در سر است: اگر او (سیاوش) این خودکامگی در سر دارد (و از آن بازنگردد)، از من مجازاتِ درخورِ کارش را خواهد دید.
-آواز: صدای بلند
-گردون سرِ من نیارد نهفت: آسمان نیز نمیتواند سرِ بلندِ مرا پنهان کند یا با من برآید.
-اگر طوس جنگیتر از رستم است / چنان دان که رستم ز گیتی کم است: (رستم به طعنه به کاوس میگوید:) طوس وقتی میتواند دلیرتر از رستم باشد که رستم در جهان نباشد!
-پر از رنگ٘ روی: با رخسارِ برافروخته و سرخ
-هماندرزمان: درهمانزمان، درجا
-ساختن: آماده کردن
-آرایشِ ره کردن: مقدماتِ به راه افتادن را مهیا کردن
-راه٘ کوتاه کردن: با به راه افتادن و حرکت کردن راهِ خود به سوی چیزی را کوتاه و کوتاهتر کردن
-باد گشتن: بهسرعتِ باد راه را طی کردن
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۱۵.mp3
9.86M
🎙#روایت_شب| جوانانی که آینده را رقم میزنند
🔸هر شنبه شهرکنشینان صهیونیست خانۀ جدیدی را تصرف و اهل خانه را بیرون میکردند و خودشان در آنجا مینشستند. ۳ جوان تصمیم گرفتند با عملیاتی جلوی شهرکنشینان را بگیرند.
🖼قسمت پانزدهم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝صد مرتبه و در وسط شهر مسجدی بزرگ و تمیز و زیبا حکاکی شده و مستحکم و در صحن آن گنبد بزرگی است که زیر آن حوضی مرمری است که در وسط آن جرقه ای برنجی زرد رنگ است. در بازار، بازاری آزاد با پنج شیر آب است که از آن آب فراوان بیرون میآید و مردم آنچه را که نیاز دارند از آن میبرند و بقیه آن بر زمین میریزد و به دریا میریزد و میگویند در آنجا در آن بیست نفرند و سیاهان و روستاییان زیادی از آن پیروی می کنند و با آن کاغذهای زیبا می سازند، مانند کاغذ سمرقندی، و از آن سلطان مصر است زیرا این در یک زمان خاص بود لشکر کافر روم به آن یورش بردند و سربازان سلطان مصر با آن جنگیدند و آن را زیر سلطه خود درآوردند در این شهر جمع آوری می شود، بنابراین کشتی هایی که از سرزمین رومیان، فرانک ها، اندلس و مراکش می آیند یک دهم به سلطان می پردازند و او از او معیشت سربازان را می پردازد و سلطان کشتی هایی دارد که به سرزمین ها می روند. رومی ها، سیسیل، مراکش و ساکنان طرابلس همگی شیعیان هستند. خانه هایی مانند رباط در کشور وجود دارد، اما هیچ کس در آنها زندگی نمی کند و به آنها صحنه می گویند و اصلاً خانه ای در خارج از طرابلس وجود ندارد، به جز دو یا سه مورد از آنهایی که در بالا ذکر شد، من طرابلس را ترک کردم و رفتم ساحل دریا به سمت جنوب و به فاصله یک لیگ قلعه ای به نام قلمون دیدم که در داخل آن چشمه آب بود و از آنجا به ترابزون رفتم و از طرابلس به آن پنج فرسنگ رفتم و از آنجا به شهر بیبلوس که مثلثی شکل است که گوشه ای از آن مشرف به دریا است و اطراف آن را دیواری بلند و مستحکم احاطه کرده است.
بلندی و اطراف آن درختان خرما و درختان دیگر از مناطق گرم بود که در دست پسری یک گل سرخ و یک گل رز سفید تازه بود تاریخ پارسی از آنجا به بیروت رسیدیم و با آن حاشیه سنگی دیدم که در وسط آن راه بریده شده بود و ارتفاع آن را پنجاه ذراع دانستم و کناره های آن را از سنگ سفید ساخته اند.
هر قطعه از آن بیش از هزار پوند وزن دارد، در دو طرف آن ساختمانی از آجرهای خام ساخته شده است که بر بالای آن ستون هایی از سنگ مرمر ساخته شده است که طول آن ها به اندازه ای هشت ذراع است آنها را با بازوهای خود احاطه کرده اند، جز به سختی، بر بالای این ستون ها طاق هایی از هر طرف سنگی قرار دارد که با سنگ ریزه یا خاک رس از یکدیگر جدا نمی شوند و در وسط آن ستون بزرگی قرار دارد، پنجاه ذراع بالاتر. هر سنگ آن را اندازه گرفتم و طول آن هشت ذراع و عرض آن چهار ذراع بود. من فکر می کنم یک سنگ هفت هزار پوند وزن دارد این سنگ ها با چنان دقت و مهارتی حکاکی شده اند که چیزهای مشابهی روی چوب حکاکی شده است و جز این ساختمانی نمانده است و به من گفتند شنیدیم که دروازه باغ فرعون است و بسیار قدیمی است و دره مجاور این منطقه پر از ستون است. آنقدر محکم هستند که آهن بر آنها اثر نمی گذارد و هیچ کوهی در این طرف نیست که می گویند از آنجا آورده اند. خمیر گرانیت که از آهن میچکد و در نواحی شام بیش از پانصد هزار ستون و سرستون و تنه است و کسی نمیداند چه بوده و از کجا حمل شدهاند شهر صیدا که در ساحل دریا قرار دارد، جایی است که به وفور در آن نیشکر می رویند و دارای یک قلعه سنگی است و دارای یک مسجد زیبای جمعه است صیدا یک بازار زیبا و تمیز دارد، فکر کردم مخصوصاً برای حامی سلطانی تزیین شده است و وقتی پرسیدم: «این چیه شهر همیشه این کار را انجام داده است و باغ ها و درختان آن چنان آراسته شده است که می گویند سلطانی آماتور آنها را کاشت و در همه این باغ ها کیوسک هستند و بیشتر درختان آن مثمر است پس از سفری به مدت پنج لیگ در ساحل به شهر صور رسیدیم که آن هم شهری ساحلی است که بر روی صخره ای ساخته شده است که در داخل آب امتداد یافته است، به طوری که قسمتی از ارگ آن که در خشکی قرار دارد بیشتر از یک سنگ نیست. صد ذراع و بقیه در آب دریاست. ارگ از سنگ تراشیده شده است که شکافهای آن را با قیر پر کرده اند تا آب از دریا وارد نشود و دیوارهای آن را هزار ذراع تخمین زده اند از پنج یا شش طبقه تشکیل شده بود که همگی در مجاورت یکدیگر بودند و بسیاری از آنها فواره داشتند و بازارهای آنها زیبا و پر از چیزهای خوب بود. شهر صور در میان شهرهای ساحل شام معروف است. اکثر ساکنان آن شیعه هستند و قاضی آن مردی اهل سنت به نام ابن ابی عقیل است، او مردی خوب و ثروتمند است که در دروازه شهر، فرشها، حصیرها، چراغها و چلچراغهای نقرهای ساخته شده است. و بر سر بلندیها و آبهایی که از کوه میآیند طاقهایی ساخته شده که از بالای آن به داخل شهر میگذرد و در کوهستان درهای است که هجده فرسخ از آن میگذرد به طرف مشرق به دمشق می رسد پس از آنکه هفت فرسخ از صور پیمودیم به عکا رسیدیم و در آنجا شهر عکا نوشته شده است.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
تا عشق گل رخ تو در دل دارم
چون گل ز غم تو پای در گل دارم
تا زیر خم زلف تو منزل دارم
چون زلف تو کار خویش مشکل دارم
#شعر #سوزنی_سمرقند
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی
ناویراسته👇
نظارت و افزایش ضریب امنیت جابهجایی مسافر چشمانداز مثبتی را نشان میدهد.
ویراسته👇
نظارت بر امنیت جابهجایی مسافر و افزایش ضریب آن، چشمانداز مثبتی را نشان میدهد.
نکته👇
گاهی دو کلمه را با یک حرف اضافه به کار میبریم که نادرست است.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
#ویرایشِ_زبانی
✍ خطاها و کاربُردهای مکروهِ رایجِ زبانی
🔴 خطاهای مصداقی
🔴 به خود اختصاص دادن
◻️ جوایزی را به خود اختصاص دادند.
برندهٔ جوایزی شدند.
◻️ مقامِ اول را به خود اختصاص داد.
مقامِ اول را کسب کرد.
🔴 اقبال (بهجایِ شانس)
◻️چاپ مجدّدِ این کتاب اقبالِ چندانی ندارد.
احتمالِ چاپِ مجددِ این کتاب وجود ندارد.
🔴 جهتِ... برای
◻️جهتِ رفعِ مشکل باید تدبیری اندیشید.
◻️ برای رفعِ مشکل باید تدبیری اندیشید.
🔴 حرفِ اول را زدن
◻️ حرفِ اول را در کشتیِ جهان بزند.
◻️در کشتیِ جهان مقامِ اول را احراز کند.
✅ سمیعی، احمد، نگارش و ویرایش، چاپ سیزدهم، تهران: سمت، ۱۳۹۲، ص ۱۷۷ تا ۱۷۹.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim