eitaa logo
غلط ننویسیم
14.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
429 ویدیو
4 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و چهلم و سوم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-یکی رایِ بادانش افگند بُن: تصمیمی بخردانه گرفت. -جهاندیده: باتجربه، پخته -عنبر: ماده‌ی سیاه خوشبو که از شکمِ ماهیِ عنبر می‌گیرند. -به عنبر سرِ خامه را کرد پست: نوکِ قلم را در مُرکبِ خوشبو فرو بُرد. بخشی از این معنی از تصویرِ خم کردنِ سرِ قلم برای فروبردن در مرکب است. -نمایش گرفتن: آشکار ساختن -کجا برتر است از مکان و زمان. / بدو کی رسد بندگان را گمان: خدایی که در زمان و مکان نمی‌گنجد و از همه چیز برتر است. و (از این رو) فکر و اندیشه‌ی بندگان راهی به چیستی‌ِ او نمی‌یابد. -خداوندِ جان است و آنِ خِرد / خردمند را دادِ او پرورد: خداوندِ جان و خداوندِ خرد است و خردمند (و خِردش) از بخششِ او پرورده می‌شود. -خداوند: صاحب -کوپال: گرز -خود: کلاهخود -خداوندِ شرم و خداوندِ باک: صاحبِ شرم و خداترسی، که صفاتِ انسانِ فرهیخته بوده -در کنارِ تأمل و وقار و آوای نرم. -کژّی: کجی، نادرستی -از کران تا کران: کاملاً -تیز: خشمگین، بدرفتار -ایدر: این‌جا -آراسته: آماده، مهیا -خواسته: ثروت، گنج -همه شهرِ توران بَرندت نماز / مرا خود به مهرِ تو باشد نیاز: همه‌ی کشورِ توران به تو احترام می‌کنند (و در خدمتِ تواَند) و من خودم هم اصلاً نیازمندِ مهرِ تواَم. -کمر بستن: آماده شدن برای کاری، و در این‌جا آماده‌ی خدمت بودن، گوش‌به‌فرمان بودن -دست گشادن: بخشش کردن -گاهِ نشست: تختِ شاهی -بدارمت بی‌رنج فرزندوار: از تو چون فرزندم مراقبت می‌کنم تا درکمالِ آسودگی باشی. -وزین روی دشوار یابی گذر / مگر ایزدی باشد آیین‌وفر: و (نیز) گذشتن از این کشور (برای رفتن به کشوری دیگر) دشوار است (چون دریای چین پیشِ روست) مگر این که موهبتِ الهی نصیبت باشد. -ساختن: زندگی کردن -رای آمدن: میل کردن -نبندم به‌دلسوزگی بر تو راه: (اگر بخواهی پیشِ پدر برگردی) با وجودِ مهرم به تو مانعِ رفتنت نخواهم شد. -نمانَد تو را با پدر جنگ دیر / کهن شد؛ مگر گردد از جنگ سیر: جنگ‌وجدلِ تو با پدر مدتِ زیادی طول نخواهد کشید چون کاوس سالخورده شده (یا این ستیزِ او با تو کهنه شده) و از جنگ‌وجدل سیر می‌گردد. -گر آتش ببیند پیِ شست‌وپنج، / رسد آتش از بادِ پیری به رنج: اثرِ شست‌وپنج‌سالگی حتی اگر بر آتشِ خشمگین هم برسد، آن را خاکستر می‌کند (چه برسد به کاوس). -کلاه: در این‌جا چون بسیاری جاهای شاهنامه کنایه از تاج است و حکمرانی. -نفرمایم و خود نسازم گزند / بداندیشه دل را ندارم به بند: نه خودم آسیبی به تو می‌رسانم و نه دستوری برای این کار به کسی می‌دهم. و دلم را بند‌ِ این ماجرا نگه نمی‌دارم. یا: دلم را بندِ نگرانی (از این که تو به من آسیب برسانی) نیز نخواهم کرد. 🖊@ghalatnanevisim
-یکی رایِ بادانش افگند بُن: تصمیمی بخردانه گرفت. -جهاندیده: باتجربه، پخته -عنبر: ماده‌ی سیاه خوشبو که از شکمِ ماهیِ عنبر می‌گیرند. -به عنبر سرِ خامه را کرد پست: نوکِ قلم را در مُرکبِ خوشبو فرو بُرد. بخشی از این معنی از تصویرِ خم کردنِ سرِ قلم برای فروبردن در مرکب است. -نمایش گرفتن: آشکار ساختن -کجا برتر است از مکان و زمان. / بدو کی رسد بندگان را گمان: خدایی که در زمان و مکان نمی‌گنجد و از همه چیز برتر است. و (از این رو) فکر و اندیشه‌ی بندگان راهی به چیستی‌ِ او نمی‌یابد. -خداوندِ جان است و آنِ خِرد / خردمند را دادِ او پرورد: خداوندِ جان و خداوندِ خرد است و خردمند (و خِردش) از بخششِ او پرورده می‌شود. -خداوند: صاحب -کوپال: گرز -خود: کلاهخود -خداوندِ شرم و خداوندِ باک: صاحبِ شرم و خداترسی، که صفاتِ انسانِ فرهیخته بوده -در کنارِ تأمل و وقار و آوای نرم. -کژّی: کجی، نادرستی -از کران تا کران: کاملاً -تیز: خشمگین، بدرفتار -ایدر: این‌جا -آراسته: آماده، مهیا -خواسته: ثروت، گنج -همه شهرِ توران بَرندت نماز / مرا خود به مهرِ تو باشد نیاز: همه‌ی کشورِ توران به تو احترام می‌کنند (و در خدمتِ تواَند) و من خودم هم اصلاً نیازمندِ مهرِ تواَم. -کمر بستن: آماده شدن برای کاری، و در این‌جا آماده‌ی خدمت بودن، گوش‌به‌فرمان بودن -دست گشادن: بخشش کردن -گاهِ نشست: تختِ شاهی -بدارمت بی‌رنج فرزندوار: از تو چون فرزندم مراقبت می‌کنم تا درکمالِ آسودگی باشی. -وزین روی دشوار یابی گذر / مگر ایزدی باشد آیین‌وفر: و (نیز) گذشتن از این کشور (برای رفتن به کشوری دیگر) دشوار است (چون دریای چین پیشِ روست) مگر این که موهبتِ الهی نصیبت باشد. -ساختن: زندگی کردن -رای آمدن: میل کردن -نبندم به‌دلسوزگی بر تو راه: (اگر بخواهی پیشِ پدر برگردی) با وجودِ مهرم به تو مانعِ رفتنت نخواهم شد. -نمانَد تو را با پدر جنگ دیر / کهن شد؛ مگر گردد از جنگ سیر: جنگ‌وجدلِ تو با پدر مدتِ زیادی طول نخواهد کشید چون کاوس سالخورده شده (یا این ستیزِ او با تو کهنه شده) و از جنگ‌وجدل سیر می‌گردد. -گر آتش ببیند پیِ شست‌وپنج، / رسد آتش از بادِ پیری به رنج: اثرِ شست‌وپنج‌سالگی حتی اگر بر آتشِ خشمگین هم برسد، آن را خاکستر می‌کند (چه برسد به کاوس). -کلاه: در این‌جا چون بسیاری جاهای شاهنامه کنایه از تاج است و حکمرانی. -نفرمایم و خود نسازم گزند / بداندیشه دل را ندارم به بند: نه خودم آسیبی به تو می‌رسانم و نه دستوری برای این کار به کسی می‌دهم. و دلم را بند‌ِ این ماجرا نگه نمی‌دارم. یا: دلم را بندِ نگرانی (از این که تو به من آسیب برسانی) نیز نخواهم کرد. 🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۲۱.mp3
زمان: حجم: 13.66M
🎙| ساختن و شکستن 🔸درحالی‌که خانواده درگیر ساخت خانۀ جدید هستند، مردان خانواده دستگیر می‌شوند و به زندان می‌افتند... 🖼قسمت بیست‌ویکم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار 🖊@ghalatnanevisim
💠 متن‌های خوشبخت برخی متن‌ها خیلی خوشبخت هستند؛ چون نویسنده و خواننده و متن یکی می‌شوند؛ جدا کردنشان دشوار است. نویسنده خود را غرق نوشته کرده، فاصله‌ها را از میان برده. با تمام وجود نوشته، از سر شوق و درد نوشته، با متن یکی شده؛ این حس را متن به خواننده منتقل می‌کند. جمله‌ها مثل موسیقی منظم کنار هم نشسته‌اند؛ کوتاهی و بلندی آنها شبیه نت به هم بافته شده‌اند. واژه‌ها نرم در هم تنیده شده‌اند؛ اینها و مواردی از این دست موجب می‌شوند با متن یکی شویم. زمان و مکان را فراموش کنیم. غرق لذت خواندن شویم. برای همین می‌گویم چنین متن‌هایی خوشبخت هستند. برای رسیدن به این سطح و برای تولید چنین نوشته‌هایی علاوه بر کسب تجربه‌های جدید، باید آثار برجسته را زیاد بخوانیم؛ آن هم با حوصله و بدون شتاب در تمام کردنش. ذره ذره و با تأمل بخوانیم. مزه مزه کنیم. کتاب مثل غذا و میوه است؛ زیاد خوردنشان موجب جذب نشدن انرژی‌های آنها می‌شود؛ یک دفعه خواندن هم باعث ندیدن زیبایی‌های متن می‌شود؛ فراز و فرود نوشته را لمس نمی‌کنیم. پس از روی دست نویسندگان خوب رونویسی کنیم؛ تقلید کنیم؛ جا پای قلم آنها بگذاریم؛ کم‌کم مستقل می‌شویم. نگران نباشید؛ راز مستقل شدن تقلیدهای اولیه است. چندتا نویسنده برای من همین ویژگی را داشتند و دارند؛ یکی محمد بهمن بیگی در خاطره نویسی. دیگری مرادی کرمانی در توصیف کردن و صریح از خود نوشتن. گلی ترقی در انتقال احساس و تجربه و خیلی‌های دیگر... کتاب‌های این بزرگواران را چندباره می‌خوانم و نمونه بر می‌دارم. ✍حسین حسینی‌نژاد 🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
23.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔉 | من اُمّ بی‌بنین‌م 🎙 با نوای 📆 یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲ 🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س) 🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت ♾ مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مختلف 🎵 فایل صوتی قطعه 🖌 متن شعر 🏴 به مناسبت رحلت 🇮🇷 کانال‌رسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir
🍂سفرنامه ناصر خسرو🍂 🥀قسمت چهاردهم🥀 🖊@ghalatnanevisim 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 📝وسعت دارد و دارای کتیبه‌ها و کتیبه‌هایی است که بیش از یک پا از هم جدا نمی‌شوند و میخ‌ها و حلقه‌هایی در آن‌ها کوبیده شده است سلیمان بن داوود علیه السلام این رواق را برای پدرش بنا کرد که رواق به طرف مشرق می شود، سمت راست این دو در، درب توبه است می گویند این در همان دری است که خداوند متعال توبه داوود علیه السلام را در آن پذیرفت و در این ایوان مسجدی زیبا قرار دارد. زمانی دهلیز بود و آن را به مسجد تبدیل کردند و با انواع قالی‌ها آن را تزیین کردند و خادمان زیادی به آن می‌رفتند و در آن نماز می‌خواندند و خداوند تبارک و تعالی را می‌خواندند. قبل از توبه داوود در این مکان بود و هر کس در آنجا امیدوار بود که توبه کند و از گناهان برگردد و گویند داود علیه السلام به سختی پا در آستانه این مسجد گذاشته بود تا اینکه وحی به او عطا کرد مژده به اینکه خداوند متعال توبه او را پذیرفته است، از این رو این مکان را محل سکونت قرار داده و به عبادت پرداخت. ناصر من نماز خواندم در این مکان از خدای متعال خواستم که در اطاعت از او توفیق عنایت فرماید و از گناهانم بگذرد ديوار شرقي تا به گوشه جنوبي قبله كه در ضلع جنوبي قرار دارد مي رسد، در مقابل ديوار شمالي مسجدي مي يابد كه از پله هاي زيادي به آن پايين مي آيد كه مساحت آن بيست ذراع است. در پانزده، و سقف آن از سنگ ساخته شده بر روی ستون. سنگ مرمر و این زیرزمین گهواره حضرت عیسی علیه السلام است و به اندازه کافی بزرگ است که بر روی آن نماز بخوانند و محکم در زمین گذاشته شده بود تا تکان نخورد گهواره ای است که عیسی دوران کودکی خود را در آن گذراند و در مسجدی است که محراب آن است و در سمت شرقی این مسجد محراب حضرت مریم است محراب دیگری دارد برای زکریا سلام الله علیها و بر روی این دو طاقچه آیاتی از قرآن است که در مورد زکریا و مریم نازل شده است گویند عیسی علیه السلام در این مسجد و بر سنگ به دنیا آمد از ستون‌های آن دو انگشت حکاکی شده است که گویی مریم در حال زایمان آن را با دو انگشت خود نگه داشته است چراغ‌های مسی فراوانی دارد که هر روز غروب هنگام خروج از مسجد، به دنبال دیوار شرقی، نقره روشن می‌شود و وقتی به گوشه مسجد بزرگ می‌رسد، مسجد دیگری را می‌بیند، بسیار بزرگ‌تر. دو مرتبه از مسجد زادگاه حضرت عیسی(ع) به آن مسجد الاقصی می گویند و همان مسجدی است که خداوند متعال در شب معراج از مکه، برگزیده رضی الله عنه را از آن گرفت. به سوی او و از او به آسمان عروج کرد، چنانکه در قرآن آمده است * با خادمش شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی) *در آنجا ساختمانهای بسیار آراسته ساختند و با فرشهای فاخر مبله کردند و خادمان فداکار دائماً روی آن کار می کردند و وقتی واکر به دیوار جنوبی برمی گردد دویست ذراع. از آن گوشه سقفی نمی یابد و صحن مسجد است و قسمت بزرگ مسجد که مقصوره است در طول دیوارهای جنوبی و غربی قرار دارد این قسمت بیست و چهارصد ذراع و عرض آن پنجاه و صد ذراع و هشتاد و دویست ستون دارد. روی سرستون‌ها نوارهایی از سنگ وجود دارد که سرستون‌ها و قاب‌های آن‌ها با سرب محکم شده است مقصره در وسط دیوار جنوبی بسیار بزرگ است و می تواند شانزده ستون را در خود جای دهد. گنبدی بسیار بزرگ با میناکاری به شیوه ای که شرح داده شده است، با حصیرهای مراکشی مبله شده و دارای چراغ ها و چراغ هایی است که با زنجیر آویزان شده و از یکدیگر فاصله دارند و در دو طرف آن دو ستون نقش بسته است از سنگ مرمر که رنگ آن مانند عقیق سرخ است، در سمت راست، محراب معاویه است مسجد با چوب های کنده کاری شده محلی با تزئینات پوشیده شده است و در و دیوار مقرا نقاشی شده است بر روی میدان پانزده رواق با درهای تزئین شده وجود دارد که ارتفاع هر یک از آنها ده ذراع و عرض آن به شانزده ذراع بر روی دیوار باز می شود که طول آن بیست و چهارصد ذراع است و پنج تا از آنها به دیوار باز می شود. چهارصد ذراع طول دارد. صد و پنجاه ذراع و دری از آن به قدری زیبا تزیین شده بود که گمان می کنید از نقره حکاکی شده بود و نام خلیفه مأمون روی آن نوشته شده بود می گویند او بود که آن را از بغداد فرستاد، وقتی همه درها باز می شود، آنقدر روشن می شود که تو فکر می کنی صحن باز است، اما وقتی باد می آید، آسمان بسته می شود درها: نور از طاقچه ها به داخل مسجد ساطع می شود و در چهار طرف حرم سرپوشیده صندوق هایی از شهرهای شام و عراق قرار دارد که همسایگان در کنار آن ها می نشینند، همانطور که در مسجد جامع مکه چنین است. خداوند متعال او را گرامی داشت و در بیرون از این حرم، در دیوار بزرگی که در بالا ذکر شد، راهرویی با چهل و دو طاق وجود دارد که تمام ستون های آن از مرمر رنگین است و در زیر زمین در محراب سرپوشیده است حوضه ای است که به گونه ای ساخته شده است که در یک سطح باشد. 🖊@ghalatnanevisim ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از یار نیاز ندیده کسی جز عشوه و ناز ندیده کسی گویند بسوز و بساز ولی این سوز و گداز ندیده کسی یک ساعت جور ترا بر من در عمر دراز ندیده کسی باز آگه اینهمه دوری را از محرم راز ندیده کسی جز لطف و نوازش دلجوئی از بنده نواز ندیده کسی این شور و نوای عراقی را در ملک حجاز ندیده کسی جز از لب مفتقرت هرگز این نغمه و ساز ندیده کسی 🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی 🔹 هرگاه همزه پایانی ماقبل ساکن (بدون کرسی) یا همزه پایانی ماقبل مفتوح (با کرسی «ا») و یا همزه پایانی ماقبل مضموم (با کرسی «و») به یای وحدت یا نکره متصل شود، کرسی «ی» می‌گیرد و کرسی قبلی آن نیز حفظ می‌شود: 👈 جزئی، شیئی، منشائی، لؤلؤئی دستور خط فرهنگستان زبان و ادب فارسی 🖊@ghalatnanevisim