#توضیحات
-چو دانست سوداوه کو گشت خوار، / نیاویخت اندر دلِ شهریار، // یکی چاره جست اندر آن کار٘ زشت. / ز کینه درختی بهنوی بکِشت: سودابه وقتی دید حرفش در کاوس کارگر نیفتاده و پیشِ او خوار شده، نیرنگی زشت زد و درختِ کینهی تازهای کاشت، یعنی کینهی تازهای پرورد.
-پردهندرون: درونِ پرده، کنایه از شبستان
-بند: نیرنگ
-گران: سنگین، باردار
-همی از گرانی بهسختی گذاشت: از سنگینیِ بارداری بهسختی راه میرفت یا: بهسختی روز میگذراند.
-از آغاز٘ پیمانت خواهم نخست: (سودابه به آن زن گفت که) ابتدا باید قولِ وفاداری به من بدهی.
-ستَد: ستاند. گرفت.
-یاد کردن: گفتن
-یکی داروی ساز کاین بفگنی / تهی مانی و رازِ من نشکنی // مگر کاین چنین بند و چندین دروغ / بدین بچگانِ تو گیرد فروغ: (سودابه به آن زن میگوید:) دارویی بساز که این بچهات را بیندازی. از این بارِ در شکمت خالی شوی و جای آن، رازِ مرا در دل نگه داری! تا شاید این دروغهای من بهوسیلهی این بچگانِ تو راست جلوه کند و تٲیید شود.
-چنین کشتهی ریمناهریمن است: (این کودکان) اینگونه بهدستِ اهریمنِ پلید (سیاوش) کشته شدهاند.
-مگر کاین شود بر سیاوش درست: باشد که دروغهای من بهوسیلهی این تهمت که به سیاوش میزنیم راستودرست جلوه کند.
-گر این نشنود، آبِ من نزدِ شاه / شود تیره و، دور مانم ز گاه: اگر (کاوس) این نیرنگ را باور نکند، آبرو و اعتبارِ من پیشِ او از بین میرود، و همینطور جاهومقامم.
-سر افگنده بودن: فرمانبردار بودن
-دو بچه چنانچون بود دیوزاد. / چه باشد چو دارد ز جادو نژاد!؟: دو بچهی (آن زن که آنها را سقط کرد) چون دیو بودند. عجیب هم نیست، چون نژادشان از زنِ جادوگر بود.
-جامه: رختخواب، بستر
-تن بر جامه افگندن: به رختخواب رفتن، خوابیدن
-نهفت: شبستان
-گوش گشادن: دقت کردن
-روزگار گشتن: اتفاق افتادن، ماجرایی پیش آمدن
-دم نزدن: حرف نزدن
-شبگیر: سحرگاه
-خستهجگر: زار
-روشن ببین آفتاب: حقیقت را ببین که چون روز روشن است. دیگر از این روشنتر!؟
-به گفتارِ او خیره ایمن شدی: بیهوده به حرفِ او (سیاوش) اعتماد کردی و از او آسودهخاطر شدی.
-پراندیشه: نگران
-یک زمان: مدتی
-چیزی را بر دل آسان کردن: چیزی را سخت نگرفتن، اهمیت ندادن به آن
-نگه کردن: دقت کردن، بررسی کردن
-اختر نگاه کردن: طالع دیدن
-جُستن: خواستن، طلب کردن
-پرسیدن: احوالپرسی کردن، موردِ لطف قرار دادن
-پرگار راندن: پژوهیدن
-به دانش برانند پرگارِ اوی: با دانش حقیقتِ کارِ او (سودابه) را روشن کنند.
-نهفته برون آورید از نهفت: رازِ پنهان (قصهی آن دو کودک) را به اختربینان گفت.
-زیج: جداولِ احوالات و حسابِ ستارگان و نیز علمِ نجوم و اختربینی
-صرلاب: کوتاهشدهی اسطرلاب، ابزارِ ستارهشناسی
-این کی بود که جایی که زهر افگنی می بود!؟: مگر ممکن است که جایی زهر بریزی و تبدیل به پادزهر شود!؟ کنایه از امرِ ناممکن (بچهی کاوس بودنِ آن دو کودک).
-بند: پیوند
-گر از گوهرِ شهریاران بُدی، / از این زیجها جُستن آسان بدی: اگر این دو کودک از نژادِ شاهان بودند، یعنی فرزندِ کاوس (و سودابه)، دیدنِ طالعشان کارِ آسانی بود. پس حالا که طالعشان بهآسانی پیدا نیست، فرزندِ کاوس و سودابه نیستند و بچهی کسانی دیگرند.
-نشان: خبر، گزارش
-بیانجمن: در خلوت، بهصورتِ غیرعلنی
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
در واژههای پایانیافته به همزهای که پیش از آن حرف «ا» قرار دارد (الف ممدوده)، مانند آراء، اعضاء، انشاء، شهداء و ...، در نگارش فارسی، همزه حذف میشود.
پس مینویسیم:
🔸شمارش آرا تا فردا ادامه دارد.
🔸 زنگ انشا، زنگ تفریح بود!
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 شگفتانه جدید ایتا!
با بهروزرسانی جدید ایتا 📲، امکان شگفتانگیزی به اسم برنامکهای ایتا براتون فعال شده! 🚀
اگه میخوایید یاد بگیرید چطور از این قابلیت استفاده کنید و کسبوکارتون رو به 32 میلیون کاربر ایتا نشون بدید، این فیلم 🎥 رو حتماً ببینید!
🔗 همین حالا ایتا رو بهروزرسانی کنید و قدم به دنیای برنامکها بگذارید!
#ایتا 🌐 #برنامک_های_ایتا 🚀 #کسب_و_کار 💼
#معرفی_کتاب
📚عنوان: مثنوی معنوی به نثر روان
✍نویسنده: فریبا جعفری، مولانا جلال الدین محمد بلخی
ناشر: انتشارات ملینا
قصه و حکایت یکی از گونههای ادبی است که از دیرباز پیوند تنگاتنگی با ادبیات عرفانی داشته و حکما و عرفا از آن برای انتقال مفاهیم و حکمتهای مدنظر خود استفاده کردهاند. در کتاب مثنوی معنوی به نثر روان - جلد سوم، فریبا جعفری حکایتها و داستانهای مثنوی معنوی، سرودهی مولانا جلالالدین محمد بلخی را، به همراه شرح آنها، به نثری ساده و خالی از تکلفهای ادبی بازنویسی کرده تا مخاطب عمومی بتواند با مطالعهی آن بهتر و بیشتر با مثنوی آشنا شود.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
ندهی گوش خود به فریادم
یا به گوشَت نمیرسد دادم
تو چو لیلی و من چو مجنونم
تو چو شیرین و من چو فرهادم
#شعر #طبیب_اصفهانی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#نکتههای_دستوری
✍ فعل دومصدری
همهٔ مصدرهای فارسی به روش قیاسی و با افزودن پسوند «–َن» به ستاک گذشته ساخته میشوند: گفت ← گفتن، رفت ← رفتن، دانست ← دانستن. آن گروه از فعلهایی که دارای دو ستاک گذشته هستند طبیعتاً دو مصدر نیز دارند:
ستاک گذشته مصدر
◻️جست، جهید جستن، جهیدن
◻️پرورد، پرورید پروردن، پروریدن
◻️سرود، سرایید سرودن، سراییدن
✅ علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چ ۱، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۳۶۹.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزینِ فارسی
● هیچوقت ☜ هیچگاه
● وضوح ☜ روشنی
● مضیقه ☜ تنگنا
● اکثر ☜بیشتر
● پروسه ☜ فرایند
● مابقی ☜ باقیمانده، بازمانده
● مابین ☜ در میان
● مات ☜ تار
● مانیتور ☜ نمایشگر
● مولتیمدیا ☜ چندرسانهای
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ تصویر دروازه قرآن رو لطفا ...
✅ می خوام
❌ سلام تصویردروازه قران لطفابفرستیدمیخام سفارش ساختشوبدم ممنون
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هفتم : در تاثیر تربیت
🌺 حکایت ۱۴
💫 مردی به یک نوع بیماری چشمی مبتلا شد، پس به جاى آنکه نزد پزشک بروند پیش دامپزشک رفت. دامپزشک از همان داروهایی که برای حیوانات استفاده می کرد نیز برای او استفاده کرد، در نتیجه آن فرد کور شد. او از دست دامپزشک شكايت كرد. قاضی پس از بررسی گفت: هیچ مجازاتی برای دامپزشک نخواهد بود چرا که اگر اين كور خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشک نمى رفت.
هدف از اين حكايت آن است كه: هر كس کاری را به شخص نا آزموده و غير متخصص واگذارد، علاوه بر اينكه پشيمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان كم خرد و سبكسر خوانده خواهد شد.
🔸ندهد هوشمند روشن راى
🔹به فرومايه كارهاى خطير
🔸بوريا باف اگر چه بافنده است (۱)
🔹نبرندش به كارگاه حرير
۱_بوریا باف: کسی که با نی حصیر می بافد
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-نهفت: دل
-قفیز: معربِ کبیز، واحدِ وزن و مسافت. در اینجا یعنی پیمانه؛ و قفیز پر آمدن یعنی لبریز شدنِ کاسهی صبر یا سرآمدنِ عمر
-ز جادو جهان را پُر آمد قفیز: پیمانهی صبرِ جهان از جادوگری (یا از آن زنِ جادوگر و بداندیش) لبریز شد پس خواست که آن راز آشکار شود (از این رو سودابه دوباره ماجرا را پیش کشید).
-همی گفت: همداستانم ز شاه / به زخم و بدافگندن از تخت و گاه...: (سودابه گفت:) به این راضی هستم که شاه مرا کتک بزند و از تخت و مقام دورم کند ولی دلم از کشته شدنِ فرزندم چنان پردرد است که میخواهم دم به دم خودم را بکُشم (پس شاه باید دادِ مرا بدهد و حقیقت را روشن کند).
-همه منگر امروز؛ فرجام گیر: فقط امروز را نبین؛ به پایانِ کار هم فکر کن.
-روزبان: نگهبان
-راه برگرفتن: به راه افتادن
-به پای آوردن: زیرِ پا آوردن، گشتن
-بدکنش: بدکار
-به جای آوردن: پیدا کردن
-نشان یافتن: یافتنِ اثر و نشان
-بهخوشی بپرسید و کردش امید...: شاه نخست با خوشرویی و مِهر از آن زن احوالپرسی و او را دلگرم کرد و به چیزها و روزهای خوبی وعدهوعید داد، سپس او را به کتک و زندانی شدن تهدید کرد اما آن زن اعتراف نکرد. شاه راضی نشد و گفت او را بیرون ببرید و به هرطریقِ ممکن او را به راه آورید. اگر نیامد، با اره از میان به دو نیمش کنید که رسموچارهی کار از نظرِ من همین است.
-چنین گفت جادو که من بیگناه / چه گویم بدان نامور پیشگاه!؟: زنِ جادوگر گفت: من بیگناهم و چیزی برای گفتن به شاه ندارم.
-جهانآفرین داند اندر نهفت: (اختربینان به کاوس گفتند که) حقیقتِ این ماجرا را در پسِ پرده فقط خدا میداند.
-ستارهشمر خواند گفتارِ خویش: اختربینان حرف و گزارشِ خود را گفتند.
-دیدار: چهره
-چنین پاسخ آورد سوداوه باز...: سودابه در جواب چنین گفت که ولی حقیقت چیزِ دیگریست که اختربینان از ترسِ سیاوش جرٲتِ گفتنِ آن را ندارند. سیاوشی که شیر از او لرزان است و نیروی هشتاد فیل را دارد و میتواند راهِ آبِ نیل را ببندد و لشکرِ صدهزارسرباز از او میگریزد. من هم تابِ رویارویی با او ندارم و چارهای جز همیشه پرخون کردنِ چشم ندارم. پس قطعاً اخترشناسان هم هر چه سیاوش گفته بگویند گفتهاند چون نمیتوانند انتظارِ حقشناسی از کسی دیگر جز سیاوش داشته باشد.
-تو را گر غمِ خُردفرزند نیست / مرا هم فزون از تو پیوند نیست: (سودابه به کاوس گفت:) اگر تو غمِ کودکانِ خردسالت را نمیخوری، من هم که جز تو کسی را ندارم، یا: من هم بیش از تو نمیتوانم نگرانِ این باشم که میمیرم و کسی مراقبِ آنها نیست.
-سخن گر گرفتی چنین سرسری / بدان گیتی افگندم این داوری: حالا که اصلاً اهمیتی به این ماجرا نمیدهی من هم دادخواهی را به جهان دیگر مینهم. حوالهت میکنم به آن دنیا.
-ز دیده فزون زان ببارید آب / که بردارد از رودِ نیل آفتاب: بیشتر از آبی که خورشید از نیل بخار میکند گریه کرد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
👈 ناویراسته
به علت تغییر شغل شوینده جات به قیمت خرید فروخته میشود.
👈 ویراسته
به علت تغییر شغل، شویندهها/ شویندهجات به قیمت خرید فروخته میشود.
👈 نکته
«فرهنگ درستنویسی سخن» به نکتۀ ظریفی اشاره میکند و مینویسد: به کار بردن «جات» در زبان معیار، درصورتیکه مراد بیان «جنس و نوع» باشد، جایز است.
بااینحال، دربارۀ کاربرد «جات» اختلاف نظر وجود دارد. اگرچه در موارد زیادی میتوان از نشانۀ جمع «ها» بهجای «جات» استفاده کرد.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
📝 #پست_آموزشی
🔻 نویسندگی و تنوع در جملهبندی
▫️ هر نویسندهای باید به خود بقبولاند که برای بیان هر مضمونی، هزاران جمله میتوان ساخت و هیچ اجباری نیست که نخستین جمله متبادر به ذهن را بر روی کاغذ آورد.
🔸 از همین جا فرق نویسنده با نانویسنده مشخص میشود: نانویسنده، معمولا به اولین جملهای که در ذهنش نقش میبندد، دل میسپارد و دستهای خود را بالا میبرد.
▫️ او در میان کلیشههایی که در ذهنش جا خوش کردهاند، میگردد و یکی از همانها را به قلم میآورد. این شیوه، باعث میشود نویسنده گرفتار جملههای قابل پیشبینی برای خواننده شود. جملات هرقدر کمتر قابل پیشبینی باشند، برای خواننده گیراترند و ذهن او را بیشتر درگیر خود میکنند؛ تا آنجا که گفتهاند: جملات دوگونهاند: یا قابل پیشبینیاند یا زیبا!
🔸 بنابراین نخستین گام در زیبانویسی، این است که به خود بباورانیم که برای بیان هر مطلبی، میتوان دهها جمله ساخت و لزومی ندارد که تسلیم جملههای تکراری و کلیشهای شد.
#آموزش_نویسندگی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: چنین گفت خیام
✍نویسنده: سعید مبینا، عمر خیام نیشابوری
ناشر: انتشارات اهورا قلم
کتاب چنین گفت خیام ترکیبی است از جملات پرمایهی بزرگان جهان و دوبیتیهای حکیم عمر خیام نیشابوری که در مضامین مشترکند. سعید مبینا با پیوند زدن فرهنگ ایرانی به فرهنگ جهانی، راهنمای شاد زیستن به شیوهی خیام را به مخاطب عرضه میکند. در این کتاب در کنار اشعار خیام سخنانی از توماس ادیسون، پائولو کوئیلو، ژوزف مورفی و صائب تبریزی آورده شده است.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
چقدر صبح قشنگ است اگر باشی تو
یا که در خاطر من وقت سحر باشی تو
یا که احساس کنم یاد منی وقت پگاه
در شب تار دلم قرص قمر باشی تو
#شعر #سیاوش_عرف #ارسالی_مخاطب
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#نکتههای_دستوری
✍ پسوندهای اشتقاقی زبان فارسی
◻️گانه
این پسوند به عددهای اصلی افزوده میشود و صفتهایی میسازد که شمار عددی را که پایه بر آن دلالت میکند نشان میدهند: پنجگانه: پنجتایی/ دارای پنج عضو؛ دیگر مثالها: سهگانه، هفتگانه، چندگانه.
◻️یادآوری: «– گانه» در جداگانه صورتی از «–انه» است.
✅ علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چ ۱، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۹۹.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزین فارسی
غلبه 👈چیرگی
غلیان 👈جوشش
غنی 👈بینیاز، دارنده
غیظ 👈خشم
غبن 👈زیان
غائله 👈آشوب
غوغا 👈هیاهو، هنگامه
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
تا حالا 🥰 🥰 مزاج شناسی شدی؟؟؟
🤷♀ میدونی مزاجت چیه؟؟
⁉️روزی چند بار دست و صورتت رو میشوری؟؟
⁉️ هفته ای چند بار حموم میکنی؟؟
یه بار شده داخل بدنت رو هم تمیز کنی، پاکسازی کنی 🤦♀🤦♂
💥داروی شیمیایی
✅ داروی گیاهی
🔰 کدوم رو ترجیح میدی؟؟
👩🏫 برای پیدا کردن😮 جواب همه سوالات عضو کانال زیر شو👌🤩
https://eitaa.com/joinchat/2544959632C431da444a7
وقتی قرار شد به خونمون بیاد، پدرم خیلی خوشحال شد.
خونمون: خون ما
خونهمون: خونۀ ما
🔹گفتارینویسی دستور و قانون دارد، نباید خودسرانه نوشت که موجب بدخوانی و آشفتگی در زبان شود.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
May 11