eitaa logo
غلط ننویسیم
16.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
175 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و بیستم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-هیون: شتر -کاروان: در این‌جا قطارِ شتر -پرخاشجوی: گستاخ. شاعر هیزم‌کش را به‌سببِ بدیمنیِ شغلش در این آزمون گستاخ می‌خواند. در جاهای دیگرِ شاهنامه نیز شبیهِ این را داریم مانندِ آورنده‌ی سرِ ایرج، و نیز سرِ تور، برای فریدون. -شمارَش گذر کرد بر چون و چند: شمارِ آن از حد گذشت. -چنین جست باید بلا را کلید: برای بلا باید بدین‌گونه راه‌ِحل پیدا کرد. -همی‌خواست دیدن درِ راستی: (کاوس با این آزمون) می‌خواست که حقیقت را بداند. -کاستی: نقص، عیب -چون این داستان سربه‌سر بشنوی، / بِه آید تو را گر به زن نگروی: بعد از شنیدنِ این داستانِ سیاوش می‌بینی که بهتر است به زنان اعتماد نکنی! نگاهِ منفی به زن در چند جایی از شاهنامه وجود دارد و بهتر است پیِ توجیهِ آن نباشیم، چه از زبانِ شخصیت‌ها باشد و چه، مانندِ این‌جا، از زبانِ راوی، خودِ فردوسی. -همگروه: با هم -گذر بود چندان که جنگی چهار / میانه برفتی به‌تنگی سوار: میانِ هیزم‌ها راهی بود به‌اندازه‌ی عبورِ تنگاتنگِ چهار سوارِ جنگجو در کنار هم. -بدانگاه سوگندِ پرمایه‌شاه / چنین بود آیین و این بود راه: در آن زمان رسم‌وآیینِ آزمودنِ متهمان توسطِ شاهان چنین بود. -دمیدند، گفتی شب آمد به روز...: با برافروختنِ آتش ابتدا دودِ سیاهی بلند شد که همه جا را چون شب تاریک کرد و سپس بلافاصله زبانه‌ی آتش به هوا برخاست و همه جا روشن شد. مردم خروشان بودند و آتش شعله‌کشان. -خود: کلاهخود -دشت: مردمِ دشت، که برای تماشا جمع شده بودند. -بریان: سوزان‌جگر -هشیوار: هشیار -تازی: (اسبِ) عربی -کافور: ماده‌ای خوشبوکننده -ساز: آرایش، آیین -نماز بردن: به‌احترام خم شدن و تعظیم کردن -نرم: مهربانانه -گردشِ روزگار: کنایه از تقدیر -بهایی: پربها -ور ایدون که زین کار هستم گناه / جهان‌آفرینم ندارد نگاه: (سیاوش می‌گوید:) اما اگر من در این کار گناهکارم، خدا مرا زنده نگه نخواهد داشت. -رهش: رهایی -بهر: بهره -همی خواست کو را بد آید به روی / همی گشت جوشان پر از گفت‌وگوی: (سودابه) می‌خواست که سیاوش از آن آزمون سربلند بیرون نیاید. مضطرب بود و به خود می‌پیچید و با خود حرف می‌زد. -تنگ‌دل: دل‌تنگ، ناامید -عو: صدای فریاد و خروش -اگر آب بودی، مگر تر شدی / ز ترّی همه جامه بی‌بر شدی // چنان آمد اسپ و قبای سوار / که گفتی سمن داشت اندر کنار: اگر سیاوش به‌جای آتش از آب گذشته بود حتماً خیس می‌شد و لباسش از خیس شدن خراب می‌شد اما سیاوش و اسبش از آتش چنان (بی‌آسیب) درآمدند که گویی از باغِ یاسمن درآمده باشند. -بخشایش: لطف -دم: گرما -برانگیختن: روانه شدن، روانه کردن -بخشود بر بی‌گنه٘ دادگر: خدا (سیاوشِ) بی‌گناه را بخشید (و عمرِ دوباره به او داد). 🖊@ghalatnanevisim
4_5875403574598435892.mp3
1.45M
(بخش ۱۰۱) (بخش ۱۶) گفتار اندر گذشتن سیاوخش بر آتش 🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۱.mp3
7.73M
🎙| تولد یک مبارز 🔸از دل محرومیت‌های غزه، کودکی برخاسته که تقدیرش را به مقاومت گره زده است... 🖼 قسمت اول کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار 🖊@ghalatnanevisim
📚عنوان: سلطان عشق ✍نویسنده: حسین پشنگ، مولانا جلال الدین محمد بلخی ناشر: انتشارات فردوس کتاب سلطان عشق، گزیده‌ای از ابیات گران‌بهای مولانا جلال‌الدین محمد بلخی است که به کوشش حسین پشنگ جمع‌آوری شده‌اند. در این کتاب اشعار زیبایی از دفترهای دوم تا ششم مولانا، ترجیع‌بندها و رباعیات، مثنوی معنوی و گزیده‌ای از ابیات دیوان شمس تبریزی وجود دارد که خواننده حین مطالعه‌ی آن غرق لذت خواهد شد. 🖊@ghalatnanevisim
🔹 من از زندگی‌ای که دارم ناراضی‌ام. 🔹 من از این زندگی که دارم ناراضی‌ام. 🔹من از این زندگی، ناراضی‌ام. 🔸 نکته ۱. گاهی برای اینکه دو «ی» پشت سر ‌هم نیاید، می‌توانیم پیش از واژۀ پایان‌یافته به «ی» (مانند «زندگی»)، صفت اشارۀ «این» یا «آن» بیاوریم. به‌طوری‌که، خواندن و تلفظ جملۀ اول بسیار راحت‌تر است و مشکل جملۀ دوم را ندارد. ۲. پیداکردن راه سوم گاهی ساده‌تر است و درست‌تر. 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سر شارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم 🖊@ghalatnanevisim
✍ انواع نشانه‌های معمول در خط فارسی ◻️نشانه‌های معمول در خط فارسی را می‌توان به چند دسته تقسیم‌بندی کرد: ۱. نشانه‌های مکث یا وقف «pause marks» ۲. نشانه‌های دربرگیرنده «bracket marks» ۳. نشانه‌های جداکننده «delimiter marks» ۴. نشانه‌های ساختاری «structuring marks» ۱. نشانه‌های مکث یا وقف خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: الف) نشانه‌های مکث کامل: نقطه (.)، نشانهٔ پرسشی (؟)، نشانهٔ عاطفی (!) ب) نشانه‌های مکث موقت: ویرگول (،)، نقطه – ویرگول (؛)، دونقطه (:) ۲.نشانه‌های دربرگیرنده: دو گیومه (« »)، دو هلال یا دو پرانتز ( ( ) )، دو خط فاصله (– –)، دو کاما ( ، ، )، دو کروشه ( [ ] )، خط زیر (_) و آکلاد ( { } ) ۳. نشانه‌های جداکننده: تک‌هلال یا تک‌پرانتز ( ) )، خط فاصله (–)، ممیز (/) و خط مایل راست (/)، خط مایل چپ (\)، دونقطه (:)* و سه‌نقطه (...) *دونقطه (:) از جمله نشانه‌های دووجهی است؛ یعنی گاه نشانه مکث کوتاه و گاه نشانه جداکننده به شمار می‌آید. ۴. نشانه‌های ساختاری: این نشانه‌ها در خط فارسی، شکلی صریح ندارد و ویراستاران برای صفحه‌بندی و آرایش متن، از این نشانه‌ها برای راهنمایی حروف‌چین استفاده می‌کنند: الف) نشانه‌های برجسته‌سازی؛ ب) نشانه‌های پاراگراف‌بندی؛ ج) نشانه‌های سطح‌بندی زبان؛ د) نشانه‌های تیتربندی متن. ✅ ناصر نیکوبخت و سید علی قاسم‌زاده، دانش نشانه‌گذاری در خط فارسی، چ ۱، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۱، ص ۲۵ تا ۲۶. 🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزین فارسی          بامداد، پگاه                       علی‌الطلوع آشکارا                              علنی بنابراین                            علی‌هذا، لذا به‌زودی                            عن‌قریب هنگام نیاز                         عنداللزوم بخشش                             عطا اخمو                                عبوس درآمدها                            عایدات شگفتی‌ها                          عجایب تنومند                              عظیم‌الجثه 🖊@ghalatnanevisim
✅ همه با هم ✅ کنیم؟ ❌ چه اشکالی داره همه با همکاری کنیم 🖊@ghalatnanevisim
برابرهایی برای چند واژه تنوین‌‌دار در بسیاری از موارد می‌توان با کمک حرف اضافه، واژه‌های تنوین‌دار عربی را یک گام به فارسی‌نویسی نزدیک‌تر کرد. یقیناً              👈 به‌یقین حدوداً            👈 درحدود/ حدود/ نزدیک به قطعاً              👈 به‌قطع/ بی‌گمان عملاً               👈 در عمل 👈 برای اجرای این طرح حدوداً هزار میلیارد نیاز داریم. ❌ 👈 برای اجرای این طرح نزدیک به هزار میلیارد نیاز داریم. ✅ 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب هفتم : در تاثیر تربیت 🌺 حکایت ۱۷ 💫 سالی مسیر سفرم از راه بلخ بامیان بود.(۱) راه سفر امن نبود، زيرا رهزنان خونخوار در كمين مسافران و كاروانها بودند. جوانى به عنوان نگهبان به همراه من آمد. اين جوان انسانى نيرومند و درشت هيكل بود. براى دفاع با سپر، ورزيده بود. در تيراندازى و به كار بردن اسلحه مهارت داشت .زور و نيرويش در كمان كشى به اندازه پهلوان بود و ده پهلوان اگر هم زور مى شدند نمى توانستند پشتش را بر زمين آورند. ولى يک عيب داشت و آن اينكه با ناز و نعمت و خوشگذرانى بزرگ شده بود، جهان ديده و سفركرده نبود، بلكه سايه پرورده بود، با صداى غرش طبل دلاوران آشنا نبود و برق شمشير سواركاران را نديده بود. 🔸نيفتاده بر دست دشمن اسير 🔹به گردش نباريده باران تير(۲) اتفاقا من و اين جوان پشت سر هم حركت مى كرديم، هر ديوار كهن و استوارى كه سر راه ما قرار مى گرفت او با نيروى بازو، آن ديوار را بر زمين مى افكند و هر درخت تنومند و بزرگى كه مى ديد با زور سرپنجه خود، آن را ريشه كن مى نمود و با افتخار نمايى مى گفت: 🔸پيل كو تا كتف و بازوى گردان بيند 🔹شير كو تا كف و سر پنجه مردان بيند ما همچنان به راه ادامه مى داديم، ناگهان دو هندی از پشت سنگى سر برآوردند و قصد جنگ با ما نمودند، در دست يكى از آنها چوبى و در بغل ديگرى كلوخ كوبى (۳) بود. به جوان گفتم: چرا درنگ مى كنى؟ 🔸بيار آنچه دارى ز مردى و زور 🔹كه دشمن به پاى خود آمد به گور ولى ديدم تير و كمان از دست جوان افتاده و لرزه بر اندامش شده و خود را باخته است. 🔸نه هر كه موى شكافد به تير جوشن خاى 🔹بروز حمله جنگ آوران بدارد پاى (۴) كار به جايى رسيد كه چاره اى جز تسليم نبود، هر چه داشتیم و نداشتیم از مال و اسلحه و لباس را در اختيار آنها قرار داديم و جان سالم به در بردیم. 🔸به كارهاى گران مرد كارديده فرست 🔹كه شير شرزه در آرد به زير خم كمند 🔸جوان اگر چه قوى يال و پيل تن باشد 🔹بجنگ دشمنش از هول بگسلد پيوند 🔸نبرد پيش مصاف آزموده معلوم است 🔹چنانكه مساله شرع پيش دانشمند (۵) ۱_تنگه بين بلخ و هرى . ۲_يعنى : جوانى كه گرفتار پنجه دشمن نشده بود و باران تير در اطراف او نباريده بود. ۳_كلوخ كوب : وسيله اى مانند پتک كه با آن كلوخ را خرد و نرم مى كنند. ۴_يعنى : چنين نيست كه هر كس كه با تير زره شكاف، آن چنان مهارت دارد كه موى را بشكافد، در روز حمله جنگاوران مبارز، بتواند ايستادگى كند. ۵_يعنى : براى جنگهاى دشوار، پهلوان جنگديده روانه ساز كه وى شير خشمگين را در حلقه كمند گرفتار سازد. جوان اگر چه به ظاهر سخت گردن و پيل پيكر است ، ولى (بر اثر ناآزمودگى ) در جنگ با دشمن از ترس ، بند از بندش جدا شود. جنگ ديده آن چنان از چگونگى نبرد آگاه است كه فقیه از احكام دين آگاه مى باشد. 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و بیست و‌یکم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-آب: اشک -خستن: خراشیدن -پاک: بی‌گناه -بر: آغوش -اندرگرفتن: شروع کردن -رخ به خاک مالیدن: به خاک افتادن به‌احترام -تف: لهیب -کامه: کام، آرزو -پست گشتن: نابود شدن -پاکیزه‌تخم: پاک‌نژاد -روشن‌روان: روشن‌دل -خُنُک: خوشا -پارسا: پاک‌دامن -کام‌ها راندن: خوشیِ بسیار کردن -سور: مهمانی، جشن -درکشیدن: نوشیدن -نبُد بر درِ گنج٘ بند و کلید: درِ همه‌ی گنج‌ها به‌برکتِ چنان خوشی (به‌سلامت درآمدنِ سیاوش از آتش) باز بود و همه از آن‌ها برخوردار. -گذشته‌سخن‌ها فراوان براند: (کاوس دوباره) حرفِ ماجراهای گذشته را (با سودابه) پیش کشید. -بدتَنی: بدرفتاری، شرارت -زینهار خوردن به جانِ کسی: به آن کس خیانت کردن و با جانِ او بازی کردن -به‌کار آمدن: کارگر افتادن، سودمند بودن -جای پرداختن: خالی کردنِ جای؛ در این‌جا آماده‌ی مرگ و ترکِ دنیا شدن -آویختن: آویزان شدن، کنایه از به‌دار کشیده شدن -مکافات: جزا -دل نهادن: گردن نهادن، رضا بودن -از: به‌وسیله‌ی -دلِ شاه از آتش بشوید همی: (سودابه می‌گوید که سیاوش) با گذر از آتش شکِ شاه به خود را برطرف کرده! -همه جادوی زال کرد اندر این / نبود آتشِ تیز با من به کین: سودابه، با بی‌گناه از آب درآمدنِ سیاوش، کماکان از رو نمی‌رود و تقصیر را این بار به گردنِ زال می‌اندازد! اما در ضمن خوشحال است که: چه خوب که آتش سیاوش را نسوزاند و بر من رحم آورد یا: آتش اصلاً با من دشمنی نداشت. 🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۲.mp3
7.94M
🎙| سرگذشت جدایی 🔸میان گم‌شدن‌ها و محدودیت‌ها، قصه‌ای از امید و انتخاب شکل می‌گیرد... 🖼 قسمت دوم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار 🖊@ghalatnanevisim
📚عنوان: چشم به راه یار ✍نویسنده: حسن رشیدی ناشر: انتشارات کتابداران شعر فارسی آمیخته با تصاویری بدیع است و سالیان درازی است که شاعران پارسی‌گو به ساختن این تصاویر مشغولند. کتاب چشم به راه یار نوشته‌ی حسن رشیدی مجموعه‌ای از اشعاری است که در قالب غزل به مخاطب ارائه شده است. این کتاب به‌عنوان برگزیده‌ای از اشعار این شاعر معاصر منتشر شده است. 🖊@ghalatnanevisim
🔅در ستایش قلم و نویسندگی ✍ میلاد کیانی نعمت عجیبی است نویسندگی و یار غاری است قلم؛ از دوران نوجوانی هرگاه من بودم و من، اگر نبود نوشتن و اگر نبود قلم، فرصتی نبود تا افکار خود را ببینم. به برکت وجود قلم، افکار را بر کاغذ می‌توان کشید و آنها را به قضاوت می‌توان نشست تا معلوم شود سره از نا سره. و این بسیار مهم است. چیست مهمتر از حفظ فکر از خطا؟ چه انحرافات بزرگی که با دقایق و بلکه با لحظاتی اندیشه از آنها جلوگیری شد. و نوشتن، تو را به سوی صحیح اندیشیدن هدایت میکند. حق داشت خدای ما که قسم یاد کرد به قلم و آنچه می‌نویسد. قدر بدان این کوتاه نوشته را و قدر بدان نعمت قلم و نویسندگی را؛ حتی اگر نویسنده نیستی. 🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است سد بلعجبی هست همه لازمه عشق از جمله یکی قصهٔ محمود و ایاز است عشق است که سر در قدم ناز نهاده حسن است که می‌گردد و جویای نیاز است این زاغ عجب چیست که کبک دریش را رنگینی منقار ز خون دل باز است این مهرهٔ مومی که دل ماست چه تابد با برق جنون کاتش یاقوت گداز است وحشی تو برون مانده‌ای از سعی کم خویش ورنه در مقصود به روی همه باز است 🖊@ghalatnanevisim
سلام در یکی از مطالب در پاسخ به یادداشتی که به وجود کلمات ناصحیح در تبلیغ سبد مسافرتی اعتراض شده بود نوشته شده حق با شماست ولی این مطلب تبلیغاتی است و برای هرگونه اظهار نظر به بخش قاصدک مراجعه کنید. خواستم عرض کنم اگر به فروشگاهی مراجعه و محصول فاسد یا تاریخ مصرف گذشته یا غیر استاندارد دیدیم به کارخانه باید اطلاع دهیم تا محصولات خود را جمع آوری کند یا مدیریت فروشگاه برای جمغ اوری و نفروختن آن محصول؟ پس شما بعنوان مدیریت باید دروازه بانی فرموده و مانع ورود کلمات ناویراسته شوید. سپاس از حسن نظر شما ✍️سلام مقایسه تون کاملا از سر ناآگاهی بود،بارگذاری تبلیغات کلا در اختیار همکاران محتوایی نیست، تبلیغات و محتوا دو بخش کاملا مجزا هستند. پس به کانون تبلیغاتی قاصدک مراجعه کنید👇👇 @ghaasedak
رسم‌الخطِ «اَم، ای، است، ایم، اید، اَند» در گفتاری‌نویسی ۱) در واژه‌های مختوم به هم‌خوانِ پیوسته (مانند «ب»): خوبم، خوبی، خوبه، خوبیم، خوبید/ خوبین*، خوبن * «خوبین» نسبت‌به «خوبید» صمیمانه‌تر و خودمانی‌تر است. تفاوت «-ین» با «-ید» در دیگر موارد نیز همین است. ۲) در واژه‌های مختوم به هم‌خوانِ جدا (مانند «د»): شادم، شادی، شاده، شادیم، شادید/ شادین، شادن ۳) در واژه‌های مختوم به «اِیْ» /ey/: تیزپِیَم، تیزپِیی، تیزپِیه، تیزپِییم، تیزپِیید/ تیزپِیین، تیزپِیَن ۴) در واژه‌های مختوم به «ای» /ī-/: ناجی‌ام، ناجی‌ای، ناجیه، ناجی‌ایم، ناجی‌اید/ ناجی‌این، ناجی‌ان ۵) در واژه‌های مختوم به «و» الف. با صدای «اُ» /o/: تواَم، توای/ تویی، توئه، توایم، (شما صاحبِ) مانتواید/ مانتواین*، تواَن * چون «تواید/ تواین» بی‌معنی است، «مانتواید/ مانتواین» آورده شد. ب. با مصوّت مرکب «اُ» /:o/: تیزرواَم، تیزرُو‌ی (tīzrovī)/ تیزرویی، تیزروئه، تیزروایم، تیزرواید/ تیزرواین، تیزرو‌اَن ج. با صدای «او» /ū/: سخنگواَم، سخنگویی، سخنگوئه، سخنگوییم، سخنگویید/ سخنگویین، سخنگواَن ۶) در واژه‌های مختوم به «ها»ی غیرملفوظ: ساده‌م، ساده‌ای، ساده‌س، ساده‌ایم، ساده‌اید/ ساده‌این، ساده‌ن ۷) در واژه‌های مختوم به «ها»ی ملفوظ: متوجهم، متوجهی، متوجهه، متوجهیم، متوجهید/ متوجهین، متوجهن ۸) در واژه‌های مختوم به مصوّت «آ» /â/: دانام، دانایی، دانائه/ داناس، داناییم، دانایید/ دانایین، دانائن/ دانان ۹) در واژه‌های مختوم به همزه الف. روی کرسی الف («أ»): مبدأم، مبدئی، مبدئه، مبدئیم، مبدئید/ مبدئین، مبدأن ب. روی کرسی واو («ؤ»): لؤلؤم، لؤلؤی، لؤلؤه، لؤلؤیم، لؤلؤید/ لؤلؤین، لؤلؤن ج. روی خط کرسی («ء»): جُزئم، جُزئی، جُزئه، جُزئیم، جُزئید/ جُزئین، جُزئن سید محمد بصام 🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزین فارسی طرز             👈شیوه   عجب           👈شگفت ظن              👈گمان طبخ         👈پختن صریح          👈روشن شاهد           👈گواه صداقت       👈راستی 🖊@ghalatnanevisim