🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هفتم : در تاثیر تربیت
🌺 حکایت ۱۷
💫 سالی مسیر سفرم از راه بلخ بامیان بود.(۱) راه سفر امن نبود، زيرا رهزنان خونخوار در كمين مسافران و كاروانها بودند. جوانى به عنوان نگهبان به همراه من آمد. اين جوان انسانى نيرومند و درشت هيكل بود. براى دفاع با سپر، ورزيده بود. در تيراندازى و به كار بردن اسلحه مهارت داشت .زور و نيرويش در كمان كشى به اندازه پهلوان بود و ده پهلوان اگر هم زور مى شدند نمى توانستند پشتش را بر زمين آورند. ولى يک عيب داشت و آن اينكه با ناز و نعمت و خوشگذرانى بزرگ شده بود، جهان ديده و سفركرده نبود، بلكه سايه پرورده بود، با صداى غرش طبل دلاوران آشنا نبود و برق شمشير سواركاران را نديده بود.
🔸نيفتاده بر دست دشمن اسير
🔹به گردش نباريده باران تير(۲)
اتفاقا من و اين جوان پشت سر هم حركت مى كرديم، هر ديوار كهن و استوارى كه سر راه ما قرار مى گرفت او با نيروى بازو، آن ديوار را بر زمين مى افكند و هر درخت تنومند و بزرگى كه مى ديد با زور سرپنجه خود، آن را ريشه كن مى نمود و با افتخار نمايى مى گفت:
🔸پيل كو تا كتف و بازوى گردان بيند
🔹شير كو تا كف و سر پنجه مردان بيند
ما همچنان به راه ادامه مى داديم، ناگهان دو هندی از پشت سنگى سر برآوردند و قصد جنگ با ما نمودند، در دست يكى از آنها چوبى و در بغل ديگرى كلوخ كوبى (۳) بود. به جوان گفتم: چرا درنگ مى كنى؟
🔸بيار آنچه دارى ز مردى و زور
🔹كه دشمن به پاى خود آمد به گور
ولى ديدم تير و كمان از دست جوان افتاده و لرزه بر اندامش شده و خود را باخته است.
🔸نه هر كه موى شكافد به تير جوشن خاى
🔹بروز حمله جنگ آوران بدارد پاى (۴)
كار به جايى رسيد كه چاره اى جز تسليم نبود، هر چه داشتیم و نداشتیم از مال و اسلحه و لباس را در اختيار آنها قرار داديم و جان سالم به در بردیم.
🔸به كارهاى گران مرد كارديده فرست
🔹كه شير شرزه در آرد به زير خم كمند
🔸جوان اگر چه قوى يال و پيل تن باشد
🔹بجنگ دشمنش از هول بگسلد پيوند
🔸نبرد پيش مصاف آزموده معلوم است
🔹چنانكه مساله شرع پيش دانشمند (۵)
۱_تنگه بين بلخ و هرى .
۲_يعنى : جوانى كه گرفتار پنجه دشمن نشده بود و باران تير در اطراف او نباريده بود.
۳_كلوخ كوب : وسيله اى مانند پتک كه با آن كلوخ را خرد و نرم مى كنند.
۴_يعنى : چنين نيست كه هر كس كه با تير زره شكاف، آن چنان مهارت دارد كه موى را بشكافد، در روز حمله جنگاوران مبارز، بتواند ايستادگى كند.
۵_يعنى : براى جنگهاى دشوار، پهلوان جنگديده روانه ساز كه وى شير خشمگين را در حلقه كمند گرفتار سازد. جوان اگر چه به ظاهر سخت گردن و پيل پيكر است ، ولى (بر اثر ناآزمودگى ) در جنگ با دشمن از ترس ، بند از بندش جدا شود. جنگ ديده آن چنان از چگونگى نبرد آگاه است كه فقیه از احكام دين آگاه مى باشد.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-آب: اشک
-خستن: خراشیدن
-پاک: بیگناه
-بر: آغوش
-اندرگرفتن: شروع کردن
-رخ به خاک مالیدن: به خاک افتادن بهاحترام
-تف: لهیب
-کامه: کام، آرزو
-پست گشتن: نابود شدن
-پاکیزهتخم: پاکنژاد
-روشنروان: روشندل
-خُنُک: خوشا
-پارسا: پاکدامن
-کامها راندن: خوشیِ بسیار کردن
-سور: مهمانی، جشن
-درکشیدن: نوشیدن
-نبُد بر درِ گنج٘ بند و کلید: درِ همهی گنجها بهبرکتِ چنان خوشی (بهسلامت درآمدنِ سیاوش از آتش) باز بود و همه از آنها برخوردار.
-گذشتهسخنها فراوان براند: (کاوس دوباره) حرفِ ماجراهای گذشته را (با سودابه) پیش کشید.
-بدتَنی: بدرفتاری، شرارت
-زینهار خوردن به جانِ کسی: به آن کس خیانت کردن و با جانِ او بازی کردن
-بهکار آمدن: کارگر افتادن، سودمند بودن
-جای پرداختن: خالی کردنِ جای؛ در اینجا آمادهی مرگ و ترکِ دنیا شدن
-آویختن: آویزان شدن، کنایه از بهدار کشیده شدن
-مکافات: جزا
-دل نهادن: گردن نهادن، رضا بودن
-از: بهوسیلهی
-دلِ شاه از آتش بشوید همی: (سودابه میگوید که سیاوش) با گذر از آتش شکِ شاه به خود را برطرف کرده!
-همه جادوی زال کرد اندر این / نبود آتشِ تیز با من به کین: سودابه، با بیگناه از آب درآمدنِ سیاوش، کماکان از رو نمیرود و تقصیر را این بار به گردنِ زال میاندازد! اما در ضمن خوشحال است که: چه خوب که آتش سیاوش را نسوزاند و بر من رحم آورد یا: آتش اصلاً با من دشمنی نداشت.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۲.mp3
7.94M
🎙#روایت_شب| سرگذشت جدایی
🔸میان گمشدنها و محدودیتها، قصهای از امید و انتخاب شکل میگیرد...
🖼 قسمت دوم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: چشم به راه یار
✍نویسنده: حسن رشیدی
ناشر: انتشارات کتابداران
شعر فارسی آمیخته با تصاویری بدیع است و سالیان درازی است که شاعران پارسیگو به ساختن این تصاویر مشغولند. کتاب چشم به راه یار نوشتهی حسن رشیدی مجموعهای از اشعاری است که در قالب غزل به مخاطب ارائه شده است. این کتاب بهعنوان برگزیدهای از اشعار این شاعر معاصر منتشر شده است.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🔅در ستایش قلم و نویسندگی
✍ میلاد کیانی
نعمت عجیبی است نویسندگی و یار غاری است قلم؛ از دوران نوجوانی هرگاه من بودم و من، اگر نبود نوشتن و اگر نبود قلم، فرصتی نبود تا افکار خود را ببینم. به برکت وجود قلم، افکار را بر کاغذ میتوان کشید و آنها را به قضاوت میتوان نشست تا معلوم شود سره از نا سره. و این بسیار مهم است.
چیست مهمتر از حفظ فکر از خطا؟ چه انحرافات بزرگی که با دقایق و بلکه با لحظاتی اندیشه از آنها جلوگیری شد. و نوشتن، تو را به سوی صحیح اندیشیدن هدایت میکند. حق داشت خدای ما که قسم یاد کرد به قلم و آنچه مینویسد.
قدر بدان این کوتاه نوشته را و قدر بدان نعمت قلم و نویسندگی را؛ حتی اگر نویسنده نیستی.
#نویسندگی
#صحیح_اندیشیدن
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است
در عشق اگر بادیهای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
سد بلعجبی هست همه لازمه عشق
از جمله یکی قصهٔ محمود و ایاز است
عشق است که سر در قدم ناز نهاده
حسن است که میگردد و جویای نیاز است
این زاغ عجب چیست که کبک دریش را
رنگینی منقار ز خون دل باز است
این مهرهٔ مومی که دل ماست چه تابد
با برق جنون کاتش یاقوت گداز است
وحشی تو برون ماندهای از سعی کم خویش
ورنه در مقصود به روی همه باز است
#شعر #وحشی_بافقی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
سلام
در یکی از مطالب در پاسخ به یادداشتی که به وجود کلمات ناصحیح در تبلیغ سبد مسافرتی اعتراض شده بود نوشته شده حق با شماست ولی این مطلب تبلیغاتی است و برای هرگونه اظهار نظر به بخش قاصدک مراجعه کنید.
خواستم عرض کنم اگر به فروشگاهی مراجعه و محصول فاسد یا تاریخ مصرف گذشته یا غیر استاندارد دیدیم به کارخانه باید اطلاع دهیم تا محصولات خود را جمع آوری کند یا مدیریت فروشگاه برای جمغ اوری و نفروختن آن محصول؟
پس شما بعنوان مدیریت باید دروازه بانی فرموده و مانع ورود کلمات ناویراسته شوید.
سپاس از حسن نظر شما
✍️سلام مقایسه تون کاملا از سر ناآگاهی بود،بارگذاری تبلیغات کلا در اختیار همکاران محتوایی نیست، تبلیغات و محتوا دو بخش کاملا مجزا هستند. پس به کانون تبلیغاتی قاصدک مراجعه کنید👇👇
@ghaasedak
رسمالخطِ «اَم، ای، است، ایم، اید، اَند»
در گفتارینویسی
۱) در واژههای مختوم به همخوانِ پیوسته (مانند «ب»): خوبم، خوبی، خوبه، خوبیم، خوبید/ خوبین*، خوبن
* «خوبین» نسبتبه «خوبید» صمیمانهتر و خودمانیتر است. تفاوت «-ین» با «-ید» در دیگر موارد نیز همین است.
۲) در واژههای مختوم به همخوانِ جدا (مانند «د»): شادم، شادی، شاده، شادیم، شادید/ شادین، شادن
۳) در واژههای مختوم به «اِیْ» /ey/: تیزپِیَم، تیزپِیی، تیزپِیه، تیزپِییم، تیزپِیید/ تیزپِیین، تیزپِیَن
۴) در واژههای مختوم به «ای» /ī-/: ناجیام، ناجیای، ناجیه، ناجیایم، ناجیاید/ ناجیاین، ناجیان
۵) در واژههای مختوم به «و»
الف. با صدای «اُ» /o/: تواَم، توای/ تویی، توئه، توایم، (شما صاحبِ) مانتواید/ مانتواین*، تواَن
* چون «تواید/ تواین» بیمعنی است، «مانتواید/ مانتواین» آورده شد.
ب. با مصوّت مرکب «اُ» /:o/: تیزرواَم، تیزرُوی (tīzrovī)/ تیزرویی، تیزروئه، تیزروایم، تیزرواید/ تیزرواین، تیزرواَن
ج. با صدای «او» /ū/: سخنگواَم، سخنگویی، سخنگوئه، سخنگوییم، سخنگویید/ سخنگویین، سخنگواَن
۶) در واژههای مختوم به «ها»ی غیرملفوظ: سادهم، سادهای، سادهس، سادهایم، سادهاید/ سادهاین، سادهن
۷) در واژههای مختوم به «ها»ی ملفوظ: متوجهم، متوجهی، متوجهه، متوجهیم، متوجهید/ متوجهین، متوجهن
۸) در واژههای مختوم به مصوّت «آ» /â/: دانام، دانایی، دانائه/ داناس، داناییم، دانایید/ دانایین، دانائن/ دانان
۹) در واژههای مختوم به همزه
الف. روی کرسی الف («أ»): مبدأم، مبدئی، مبدئه، مبدئیم، مبدئید/ مبدئین، مبدأن
ب. روی کرسی واو («ؤ»): لؤلؤم، لؤلؤی، لؤلؤه، لؤلؤیم، لؤلؤید/ لؤلؤین، لؤلؤن
ج. روی خط کرسی («ء»): جُزئم، جُزئی، جُزئه، جُزئیم، جُزئید/ جُزئین، جُزئن
سید محمد بصام
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
چند جایگزین فارسی
طرز 👈شیوه
عجب 👈شگفت
ظن 👈گمان
طبخ 👈پختن
صریح 👈روشن
شاهد 👈گواه
صداقت 👈راستی
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim