فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار حکیم ابوالقاسم فردوسی
آیه الکرسی رابصورت شعر سروده
این سجدهها لبالب چُرت و كسالتاند
این قلبهای رفته حرا بیرسالتاند
در حج غفلت است دوباره طوافشان
یوسف نمیخرند برای كلافشان
امشب دلم به فكر مناجات خویش نیست
الفاظ مثنوی من از جنس پیش نیست
امشب حروف طبل بسی جنگ میزند
پیشانی سكوت تو را سنگ میزند
جان علی چقدر ز اسلام خواندهای؟
در شقشقیه خطبۀ همّام خواندهای؟
كو داستان دست عقیل، آهن علی؟
كو خطبههای كامل و مرد افكن علی؟...
شیعه زلال میشود و گِل نمیشود
مصداق أكل مال به باطل نمیشود
گاهی عوام در دل شب رعد میشوند
برخی خواص هم عمر سعد میشوند
اُف بر دروغهای دكاندار شهرمان
تزویر روزههای رباخوار شهرمان
اُف بر ز عیش و نوش پران خدانما
آن نان به نرخ روز خوران خدانما
اُف بر نشستگان به ظاهر شتاب كن
آن زاهدان ماه خدا را خراب كن
اُف بر برادران كه به یوسف ستمگرند
اینها به زعم خود پسران پیمبرند
یعقوب! ما برادر یوسف نمیشویم
گرگیم و هیچ منقلب از اُف نمیشویم
اصلاً به ما چه مهدی زهرا نیامدهست؟
یا هیچ كس به یاری مولا نیامدهست؟
اصلاً به ما چه چشم یتیمانمان گریست؟
چیزی به سفرههای فقیران شهر نیست!
اصلاً به ما چه زاهد شب نیست چون علی؟
كیسه به دوش نان و رطب نیست چون علی!...
همسایهها گرسنه بخوابند ما پریم
ما لقمههای شبهه به افطار میخوریم
حالا بگو كه روزۀ خود را نخوردهایم
ما آبروی ماه خدا را نبردهایم...
باید كه بر صحیفۀ سجادیه گریست
وقتی زمانه پیرو نهج البلاغه نیست
#جواد_محمدزمانی
#ماه_رمضان
#شعر_اعتراض
ژرفای شعر:
در شعر امروز ما معنای ژرف کم یافت میشود، اما پیچیدگی لفظ بسیار. یا بهعبارت بهتر بازی با واژهها.
شعرهای پیچیده اغلب به آبهای گلآلود میمانند. به قول نیچه بهعمد گل آلودهاند تا ژرف جلوه کنند، اما آبهای زلالِ ژرف همیشه ژرفاشان را کمتر از آنچه هست نشان میدهند و برای راه بردن به ژرفنای چنین آبها باید شناگری دانست و الّا به دست و رو تازه کردنی، در کنارشان بسنده باید کرد. شعر اگر بهراستی شعر باشد سرشار و تهی نشدنی است. روبهرو شدن با آن هر بار مکاشفه تازهای است، یا به قول نیما همان رودخانهای است که هرکس میتواند به اندازۀ گنجایش پیمانۀ خود از آن. آب بردارد، بی آن که از رودخانه چیزی کم شود اما حوضچهها به یک دست و رو شستن میارزند و بس.
🖊نگارنده: داریوش آشوری
📖کتاب: شعر و اندیشه، تهران، مرکز، ۱۳۷۷،ص ۱۳۲ - ۱۶۷
#عیب_غلو
این عیب زمانی پدید می آید که #روی در جایی متحرک و در مصرع بعد ساکن باشد
اما بنظر اکثر بزرگان این عیب را شاعر برای نشانه ی تبحری خود نیز گاهی بکار میبرد
معروف ترین بیت در این عیب بیت زیر از حافظ می باشد
صلاح کار کجا و من خراب کجا
تفاوت ره ببین از کجا تا به کجا
ب. در خراب ساکن
ب در تا به کجا متحرک
نظر کرد پوشیده در کارِ مرد
خلل دید در راه هشیار مرد
چندان نازست ز عشق تو بر سرِ من
کاندر غلطم که عاشقی تو بر من
#عیب_تکرار
اکر یک کلمه ی قافیه را چند بار استفاده کنیم این عیب پدید می آید
در قالب غزل ما یک بار بیشتر حق استفاده از یک کلمه را نداریم
اما قدیمیان تکرار قافیه در مصرع اول#مطلع و مصرع #چهارم یعنی آخر بیت دوم را پسندیده می دانسته و به آن #ردالقافیه می گفتند
نا گفته نماند که در آثار شاعران جدید تکرار قافیه در مصرع اول و آخر شعر نیز به چشم میخورد
"ابیاتی از یک قصیده"
بهار_ آمد و جان پر شد از ولای علی(ع)
کجاست عطر دلانگیز آشنای علی؟
...
مگر مرام علی سادگی نبود؟ کجاست؟
گلیم کهنه و نعلین وصله_سای علی
مرید سنّت شیخین زور و میز شدیم
کجاست مذهبِ از زور و زر رهای علی؟
زبیرهای زمان، طلحهطلحه جمع شدند
جملنشین شده قرآن دلربای علی
چه زود بندِ امارت، چه ساده ذوق کنیز
گسست مارا، از بند کفشهای علی
چه زود وارث تخت بنیامیّه شدیم
چه شد طنین مناجات و ربنای علی؟
چه شد تقدّس لبخند بیریای رسول(ص)؟
چه شد تفاخرِ کفپوشِ بوریای علی؟
چه شد نهیب پر از درد و داغ ابن حنیف؟
غم رثای نبی خطبهی رسای علی؟
چه شد حکایت شبها و شمع بیتالمال؟
چه شد شکایت چشمان روشنای علی؟
چه شد طریقت خرما و نان و سنگ و شکم؟
کجاست سفرهی افطار باصفای علی؟
*
پس از غدیر چه کردید با علی؟ ایکاش
که از گناه شما بگذرد خدای علی...
#علی(ع)
#محمد_مرادی
#شکایت
https://eitaa.com/mmparvizan
🌷 گزارشی از دیدار رمضانی شعرای فارسیزبان با رهبر انقلاب
💗 بالاخره چِنان یا چِهسان!؟
🔹️ بعد از نماز و قبل از رفتن سر سفرهی افطار با دکتر محمدرضا سنگری هم درباره جلسه صحبت کردم. او هم به مانند برقعی وجه فنی و ادبی این جلسه برایش اهمیت مضاعف دارد. این جلسه را یک جلسه جدی ادبی و آینه تمام نمای ادبیات و شعر انقلاب توصیف میکند. برای همین هم در ذهن و زبان و فکر حضرات شعرا یک محفل جدی تلقی میشود. بهخصوص که میزبان خودش اهل شعر و ادب و فن است و لابلای ابیات شاعران نظر فنی میدهد. اتفاقی که توی همین جلسه هم به دفعات افتاد. اوجش ریزبینی و نکتهبینی میزبان در زمان شعرخوانی حامد عسکری بود. عسکری معروفترین غزلش را میخواند:
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورهی ما بود دلآرام جهان شد
در اول آسایشمان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
🔹️ شاعر میرود و میرود تا به بیتِ «با ما که نمکگیر غزل بود چنین کرد، با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد» رسید. آقا میآیند توی بیت که «چنان یا چهسان!؟» چند نفری - در این انتهای مجلس که نشستهام - تازه دوزاریشان میافتد که واژهی «چهسان» بهمعنای چطور و چگونه اینجا از نظر معنایی درستتر است و بهتر توی بیت جاگیر میشود.
🔹️ جماعت دوزاریافتاده صدای آفرین و احسنتشان بلند میشود. خود عسکری هم بعد از لختی تامل در میآید که انتخاب من چنان بوده شما روی چهسان نظر دارید. لحنش معلوم نمیکند نظر میزبان را تأیید کرده یا روی نظر خودش ایستاده. دیگر شعرا «چهسان» را بیشتر پسندیدهاند گویا. عسکری قبل از شعرخوانیاش سلام دخترش و دو نفر سرباز که در خیابان کشوردوست منتهی به بیت رهبری او را دیدهاند را هم به آقا میرساند. آقا میگویند به هر سه نفرشان سلام مرا برسانید. این هم سهم سربازان خیابان کشوردوست از دیدار شعرا با رهبر انقلاب!
دهم فروردین #زادروز
خواننده محبوب کشورمان استاد
🌸علیرضا افتخاری🌸
علیرضا افتخاری متولد ۱۰ فروردین ۱۳۳۷ در اصفهان خواننده و آهنگساز است
او فارغ التحصیل رشته مهندسی راه و ساختمان می باشد که در آواز سنتی ایران سال ها درخشید
ایشان با بیش از هفتاد آلبوم منتشر شده سال ها بعنوان پرفروش ترین و پرمخاطب ترین خواننده ایران شناخته شد
سال ۱۳۴۹ وقتی ۱۲ ساله بود به کلاس های ویولن استاد طباطبایی که روشندل بود رفت سپس از ۱۴ سالگی نزد استاد تاج اصفهانی ردیف های آوازی را آموخت
چند سالی نزد اساتید دیگری چون جلیل شهناز نوازنده سرشناس تار و حسن کسایی موسیقیدان و نوازنده نی و سه تار دوره های مختلف موسیقی را گذراند
نفر اول مسابقه باربد
سال ۱۳۵۷ وقتی ۲۰ ساله بود در مسابقه موسیقی باربد با داوری اساتیدی چون علی اکبر خان شهنازی و علی تجویدی و داریوش صفوت شرکت کرد
او توانست به مقام نخست برسد و رسما بعنوان خواننده به جامعه هنری ایران معرفی شد
💠دستخط امیرکبیر در
شب قدر👆👆
🔹خداوندا امیر تویی کبیر تویی
تقی همان شاگرد آشپز است
🔹معبودا رو بسوی تو دارم هدایتی فرما
تا گره از کار مردم بگشایم تا مقبول الهی گردد
ادرکنی العفو العبد تقی
#امیرالمومنین_ع_مدح
ای انعکاس آینۀ هل اتی، علی
زیباترین مسیر جهان تا خدا، علی
انگشترت چه کرد که حتی بهشت هم
زانو زدهست نزد تو چون بینوا، علی
انگار نبض من صد و ده بار میبرد
در هر دقیقه نام تو را «مرتضی علی»
با کیسههای نور که بر دوش داشتی
سر میزدی به خانۀ آیینهها علی
آن شب شهادت آمد و با اشتیاق گفت
من نیز رستگار شدم با تو یا علی
فرقی میان اکبر و اصغر نبوده است
هر دفعه ریخت خون تو در کربلا، علی
#علی_گلی_حسین_آبادی
امشب است
🕯
با شاعران
سلمان ساوجی (قرن هشتم هجری)
🔽
عاشقان را از جمالش، روز بازار امشب است
لیلةالقدری که میگویند، پندار امشب است
حلقهها، بین بسته، جانها، گرد رخسارش چو زلف
قدسیان را نیز گویی روز بازار، امشب است
عاشقان! با بخت خود شب زنده دارید امشبی
ز آنکه در عمر خود آن شوریده، بیدار امشب است
پای دار، ای شمع و منشین، تا به سر خدمت کنیم
پیش او امشب، که ما را خود سر و کار، امشب است
عود در مجلس دمی خوش میزند بیهمنفس
آری! آری! وقت انفاس شکربار، امشب است
جنس فردا پیش نقد جان من، امشب، به می
میفروشم، کان بضاعت را خریدار، امشب است
زاهدان! یک دم مجالی چون کنم تدبیر چیست؟
چون پس از عمری، مجال صحبت یار، امشب است
گفتهای سلمان، که سر ایثار پایش میکنم
گر سر ایثار داری وقت ایثار، امشب است
#شعر_فارسی
#شب_قدر
#امیرالمومنین_ع_شهادت
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت
علی جراحت سر را همیشه در دل داشت
نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز
دلی به سینه چنان مرغ نیمبسمل داشت
دمی که آینهٔ آب چاه را میدید
هزار حنجره فریاد در مقابل داشت
همیشه دست کریمش ز دیده پنهان بود
چو بوتهای که در آغوش خاک حاصل داشت
به نخل عاطفهاش دستِ هیچکس نرسید
به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت
اگر شبانه به اطعام سائلان میرفت
-به جان فاطمه- شرم از نگاه سائل داشت
پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود،
همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت
مرحوم #غلامرضا_شکوهی
علی انسانی ۱۵ خرداد ۱۳۲۶ در کاشان چشم به جهان گشود. در ۶ سالگی به همراه خانواده به تهران آمد و بعد از مدتی به کار آزاد در بازار تهران مشغول شد. او از ۱۶ سالگی سرودن را آغاز کرد. از مشوّقین و اساتید او میتوان به امیری فیروزکوهی، خوشدل تهرانی، مهرداد اوستا و مشفق کاشانی اشاره کرد. قریحۀ ذاتی انسانی و شاگردی در محضر اساتید فن، از او شاعری ساخت که امروزه از او بهعنوان یکی از بزرگان شعر آیینی یاد میشود. نام علی انسانی و اشعار او همواره در ذهن ستایشگران نقش بسته است و خود یکی از مداحان و پیرغلامان با سابقۀ اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) به شمار میآید. نشان درجه یک هنر که معادل با مدرک دکترا میباشد به وی اعطا شده است. «دل سنگ آب شد»، «گلاب و گل»، «رخصت» و «یک دم» دربردارنده اشعار و نوحههای او است.
#معرفی_شاعر #علی_انسانی
"سحر"
ریشه میشوم که حس کنم، شب صدای پای آب را
برگ میدهم که بشنوم، گریههای آفتاب را
گوشها که باز سمت در... چشمها که مردمک بهراه
خاطرات دوره کردهاند، عکسهای کنج قاب را
پیچ میخورم به دور تو، تاب میخوری به گرد من
از غم تو ارث بردهام، ماجرای پیچ و تاب را
این شرابِ چندسالگی است؟ یاکه سکر همپیالگی است؟
مستم آنچنان که بعدازین، مست میکنم شراب را
*
ای نگاهِ لطفتان به غیر! اَلسّلام... صبحتان به خیر!
لااقل سری تکان دهید، این سلام بیجواب را
روزها همیشه داغ و زرد، روزهها هنوز گرم و خشک
از لبان سرخ من بپرس: طعم آیهی عذاب را
بیتو یکبغل جنازهایم... سالهاست در گدازهایم
یکنفس بیا و جان ببخش... این جنازهی مذاب را
بیتو شعرها خرابیاند... حرفهای ناحسابیاند
یکغزل بگو تمام کن حرفهای ناحساب را
این قلم شکسته بهتر است... آن کتاب... بسته خوب نیست
سورهای بخوان و باز کن، قفل ذالک الکتاب را
*
سالهاست یکحضور سبز، هر سحر به یاد نخلهاست
او که با خودش میآورد، شب "صدای پای آب" را
ریشه میشوم... عبور کرد: او که کولهبار نان به دوش
برگ میدهم... نسیم شد: کودکان نیمهخواب را
*
آی! چاههای منتظر! نخلهای تا همیشهسبز!
گوش وا کنید بشنوید: نالهی ابوتراب را
#رمضان
#غزل
#روزه
#ابوتراب
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
محمد غفاری ۲۳ مرداد ۱۳۶۸ در قم متولد شد. وی از سال ۱۳۸۷ با حضور در انجمن ادبی استان قم و انجمن محیط شعر را بهطور جدی آغاز کرد. او در حال حاضر، دانشجوی کارشناسیارشد است و مسئولیت واحد آفرینشهای ادبی حوزۀ هنری قم را بر عهده دارد. غفاری در حوزۀ پژوهش، نشر کتاب و رسانه نیز فعالیت دارد. مجموعه شعر «آستانه» تنها اثر او است.
#محمد_غفاری #معرفی_شاعر
مولای عدل و صبر
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
ای آسمان آبی پروازهای سبز!
ای بیکران کرانۀ لطف خدا! علی!
دست تو، چشمهسار سخای محمدیست
چشمت تبلور غزل انبیا، علی!
مثل تو هیچکس ز عدالت سخن نگفت
مولای عدل و صبر و سکوت و سخا! علی!
میپیچد از صدای یتیمان منتظر
نام تو در همیشۀ شبهای ما، علی!
گل چیست در تجلّی زیبای روی تو؟
جز تو که داشت این همه لطف و صفا؟ علی!
آیینۀ طلوع تو شد، شانۀ بهار
ای آفتاب عرصۀ ایثار! یاعلی!
باور نمیکنی که زمین و زمان هنوز
بی تو گرفتهاند عزا، مرتضی علی!
✍🏻 #سیمیندخت_وحیدی
🏷 #شعر_علوی
🇮🇷
سیزده به در، جشن فرخنده باران خواهی:
سیزده به در، جشن فرخنده باران خواهی است و به هیچ روی، روز نافرخنده(نحسی) نیست!
در فرهنگ ایرانی، سیزدهمین روز از فروردین ماه (همانند سیزدهمین روز از همه ماههای سال) به نام ستاره «تیر» یا «تِشتَر» یا همان ستاره « شِعرای یَمانی» که در باورهای کهن ایزد اهورایی باران و ترسالی بود، نامزد شده است. بر این پایه، مردم پس از برگزاری جشنهای نوروزی، در سیزدهم فروردینماه به پاس همه دادههای اهورایی، به نیایش پروردگار یکتا پرداخته و در حالی که در کوه و در و دشت گرد میآمدند، در کنار چشم اندازهای زیبای طبیعی به شادی و پایکوبی میپرداختند و با یاد ایزد باران یا همان تیر (تشتر) از خداوند، باران یا برکت و خرمی میخواستند. در «تیر یشت» می توان،نمونههای آغازین از این نیایشها را بازیافت:
«...تشتر، ستاره رایومندِ فرهمند را میستاییم ... از آن پس دگر باره تشتر رایومند فره مند از دریای فراخ کرت فراز آید ... پس آن گاه مِه پدید آورنده ابر به جنبش در آید. باد نیمروزی وزیدن آغازد و مِه را به پیش ... براند. پس باد چالاک مزدا آفریده ، باران و ابر و تگرگ را به کشتزارها و خانمان های هفت کشور برساند .... تشتر ستاره رایومند فره مند را می ستاییم که به هنگام به سر رسیدن سالِ مردم ، فرمانروایان خردمند، جانوران آزادِ کوهساران و درندگان بیابان نورد، همه برخاستنش را چشم به راهند. آن که با سرزدن خویش، کشور را سالی خوش یا سالی بد آورد. آیا سرزمین های ایرانی از سالی خوش برخوردار خواهند شد؟ ...»
در حقیقت، «سیزده به در» یکی از جشن های باران خواهی است که همه ساله در آستانهی تابستان بزرگ و در بهار طبیعت برگزار می شود.
سیروس حامی