امـروز پشتِ پنجـره، گلـدان گذاشتم
از غصه سر به نردهی ایوان گذاشتم...
دست و دلم به شعر نمیرفت مدتی!
عکسِ تو را کنارِ قلمدان گذاشتم...
شعر آمد و تو آمدی و خط به خط به خط
اسـمِ تـو را نوشتـم و باران گذاشتـم..!
با طعــمِ قهوهای که نخـوردم کنارِ تو
بر ذهن میزِ خسته دو فنجان گذاشتم...
عطــرِ تو را برای غــمِ روزهـــای عید
شــالِ تـو را بـرای زمســتان گذاشتـم...
از گریه خیس و خالیام امشب که نیستی
چتــرِ تو را کنارِ خـیابان گذاشتـم...
عشقت مرا به حاشیه راندهست از خودم
اینگــونه شد که سـر به بیابان گذاشتـم...
#اصغر_معاذی
💢 *به همت محمد علی جهاندیده شاعر نی ریزی اشعارشاعران کشوری درکتاب " شهیدجمهور"جمع آوری میگردد*
⭕اشعار 63 شاعر مطرح کشوری که در وصف و منقبت سیدالشهدای خدمت حضرت آیت الله سید ابراهیم رئیسی و همراهانش سروده شده اند، در دست چاپ می باشد. بنا به گفته سردار سعید کوشکی جهرمی مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در استان فارس این اشعار در قالب کتابی با عنوان " شهید جمهور" به همت محمد علی جهاندیده شاعر نی ریزی گردآوری و پس از ویراستاری و اخذ مجوزهای لازم تا نیمه خرداد ماه سال جاری چاپ و روانه بازار می گردد.
⭕به گفته کوشکی اشعار در قالب غزل و با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در راستای پاسداشت تلاش ها و خدمات خادم الرضا شهید آیت الله رئیسی سروده شده اند.
‼️ *نای ذی خبر، رسانه تراز انقلاب* ‼️
♦️لینک کانال پیامرسان ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/17317891C3aff4d963b
خدا میخواست در چشمان من زیباترین باشی
شرابی در نگاهت ریخت تا گیراترین باشی
نمیگنجید روح سرکشت در تنگنای تن
دلت را وسعتی بخشید تا دریاترین باشی
تو را شاعر، تو را عاشق پدید آورد و قسمت بود
که در شمسیترین منظومه مولاناترین باشی
مقدّر بود خاکستر شود زهد دروغینم
تو را آموخت همچون شعله بیپرواترین باشی
خدا تنهای تنها بود و در تنهایی پاکش
تو را تنها پدید آورد تا تنهاترین باشی
خدا وقتی تو را میآفرید از جنس لیلاها
گمان هرگز نمیبردم که واویلاترین باشی
#محمدرضا_ترکی
صبح شد ،،
پنجرهها خندیدند ،،
شاخهها رقصیدند ،،
همه جا بوی شکفتن جاریست ...
فرصت بیداریست ،،
گام اگر برداریم ،،
روشنی نزدیک است ...
صبحتون روشن🤍
کار هست!
هی مگویید ای جوانان جعلّق: کار نیست
کار هست اما برای مردم بیکار نیست!
آن مدیر چند شغله زحمتش را می کشد
پس مشو پاپیچ کار و فکر کن انگار نیست
راز الافی ز مسئولی وزین، جویا شدم
گفت: این جز فتنه عمّال استکبار نیست
گفت: شغلت چیست؟ بی خود هی چرا نق می زنی؟
گفتمش غیر از فروش تخمه و سیگار نیست
گفت: داری شغل والایی خدا را شکر کن
مثل سعدی در نظامیّه تو را ادرار نیست!
وضع ما در شغل از خیلی ممالک بهتر است
تو برو تا گینه، می بینی همین مقدار نیست
هرکسی بیکار باشد عارف و آزاده است
نزد سالک، شاغل و بیکار، خود معیار نیست
نیم ساعت کار هم یک شغل می گردد حساب
اشتغال آقا نماز جعفر طیّار نیست
گفتمش: بر طبق آمارت تماما" شاغلیم
گفت: البته، نمی خواهی برو اجبار نیست
دیدم انگاری سرم را شیره می مالد به حرف
ظاهرا" بیکار بودن زشت و ناهنجار نیست
گفتمش: از سر کلاهم را چرا برداشتی؟
"گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست
#شعر #شعر_طنز #عباس_احمدی
نزهه المجالس جمال خلیل شروانی_.pdf
16.5M
نزههالمجالس، جمال خلیل شروانی
به تصحیح محمدامین ریاحی
گزیدهی ۴۰۰۰ رباعی از ۳۰۰ شاعر سدههای چهارم و پنجم و ششم و اوایل هفتم
*مطالعهی این کتاب به علاقهمندان رباعی و چارانهسرایان، پیشنهاد میشود.
https://eitaa.com/mmparvizan
دستورِ عشق غیر همین حرفِ ساده نیست
با فعلِ سوختن همه ی عُمر ساختَن
#محسنبهاری
محمد خرمشاهی متولد 1291 بود و از 12 سالگی به نوشتن و سرودن پرداخت. گفته میشود این طنزپرداز در طول دوره کاری خود با بیش از 90 اسم مستعار در 90 روزنامه و مجله قلم زده است.
محمد خرمشاهی یکی از مشهورترین طنزپردازان معاصر است که سابقه همکاری با نشریاتی چون «توفیق» و «گل آقا» را دارد. برخی از شعرهای خرمشاهی در طول ۹۰ سال شاعری، چنان بین مردم جا افتاده است که به حالت ضرب المثل درآمده است، مانند «در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست» یا «چوب خدا صدا ندارد». خرمشاهی در طول قریب یک قرن فعالیت ادبی و سرودن شعر در حوزه طنز، با افرادی چون «ابوالقاسم حالت»، «عمران صلاحی»، «کیومرث صابری فومنی» و… هم نشین بوده است و از این نظر به نوعی تاریخ شفاهی شعر و نشریات طنز ایران به حساب میآید. از خرمشاهی کتابهایی نیز به چاپ رسیده است.
سرانجام آقای خرمشاهی در ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ در سن ۱۰۵ سالگی بر اثر سکته مغزی درگذشت.
#محمد_خرمشاهی #معرفی_شاعر
ای که هر روز میکشی سیگار
میفرستی به آسمان دوده
حق نداری که انتقاد کنی
روز و شب از هوای آلوده
میرسانی زیان تو با این دود
به کبد، هم به سینه و روده
با دم و دود و کار غم آلود
تن و جان را نموده فرسوده
هر زمان با کشیدن سیگار
درد بر درد خویش افزوده
آنکه این راه داده بر تو نشان
راه کج انتخاب فرموده
پشت کن بر همه دخانیات
تا که گردد خیالت آسوده
دودمان داده بهر دود به باد
هر که رو سوی دود بنموده
هیچ عاقل سفید کاغذ را
نکند خود به قیر اندوده
چه زیان گر کنی از آن پرهیز
رفع خسران کنی ز محدوده
عوض صرف دود میل کنی
سیب و آب و انار و فالوده
نادمان ترک اعتیاد کنند
این چنین بوده رسم تا بوده
ترک سیگار کن همین امروز
نه که فردا مگو که این زوده
#شعر #محمد_خرمشاهی #شعر_طنز
شعر طنز
اندر حکایت افزایش حقوق بازنشستگان و کارمندان و خبردارشدن عالم و آدم و بی خبری دنیا از افزایش ۳۵درصدی حقوق مسوولین و مدیران
بیست درصد اضافه شد به حقوق
آدم و شیث و نوح فهمیدند
سعدی از قرن هفتم و حافظ
توی اخبار بیست و سی دیدند
ناگهان از ته ِ تهِ تاریخ
سگ اصحاب کهف هم فهمید
خر عیسی شروع به عرعر کرد
قوم عاد از ثمود پرسیدند
زین میانه کلاغ هم فهمید
قارقارش بلند شد به هوا
هم کلیله شنید هم دمنه
هر یکی گوشه ای خرامیدند
توله شامپانزه های بی بی سی
باز جفتک زدند و رقصیدند
عده ای مفت خور سلبریتی
روی طبل دروغ کوبیدند
کوه ها با شنیدن این حکم
هفت ریشتر دوباره لرزیدند
شمس از دست مولوی رنجید
توی نی نامه هر دو نالیدند
رستم از شاهنامه زد بیرون
سوی اسفندیار تازیدند
هر که دردش گرفته بود آن روز
و یکس ها روی زخم مالیدند
پسران وزیر ناقص عقل
گوشه ای مثل خرس تنبیدند
لیلی از غصه عین مجنون شد
هریکی گوشه ای تُومرگیدند
چشمه های حسادت بعضی
از دل کوه عُقده جوشیدند
عده ای از مغازه داران هم
چون شنیدند خوب چاپیدند
شد اضافه حقوق مسوولین
جز خدا هیچکس نفهمیدند
#حسین_کیوانی
طنزیمات اجتماعی
کانال طنز «بیشوخی» در ایتا
https://eitaa.com/bishookhi
بله
https://ble.ir/bishookhi
روبیکا
https://rubika.ir/@bishookhii
تلگرام
https://t.me/bishookhiii
✳️ خودستایی در ادبیات فارسی (بررسی یکی از مفاخره های حافظ)
❇️ مفاخره در لغت به معنی نازیدن و خود ستایی است و در زبان فارسی شعری است که شاعر در آن به کمالات وفضایل خود می پردازد۰
◀️ در گذشته جنگاوران به هنگام نبرد تن به تن و پیش از آغاز جنگ رجز خوانی می کردند و به زور بازوی خود و نیز به اجداد خود می نازیدند۰
شاعران زیادی داریم که مفاخره داشته اند
شش تن از شاعران برجسته ی فارسی در شعرشان به مفاخره پرداخته اند که عبارتند از خاقانی، حافظ، نظامی، سعدی، فردوسی، و ناصر خسرو۰
مفاخره ها معمولاَ با اغراق همراه هستند مثال:
غزل گفتی و دُر سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
خوشه ی پروین دانه های مروارید خود را به پای سخن منظوم حافظ می افشاند که غلو است۰
و نیز:
در آسمان نه عجب گر به گفته ی حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
سیاره ی زهره که نوازنده فلک است با سرودی از شعر حافظ ، حضرت مسیح را به وجد و سماع وامی دارد۰
◀️ در ادبیات برخلاف روان شناسی ، خود ستایی عیب نیست۰ دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی ، روان شناس مشهور در کتاب راز کرشمه ها می نویسد:
*در روان شناسی جدید ، نارسیسم (خود پرستی) یک نوع بیماری است*
نارسیسم افسانه ای است از پسر جوانی به نام *اوید* که بسیار زیبا بوده و شیفتگان فراوانی داشته است اما اوید به آنان توجه نمی کند آن ها هم او را نفرین می کنند ومی گویند:
*خدایا او را شیفته ی خودش گردان۰*
اوید روزی در جنگلی دور افتاده چشمه آبی می بیند تصویر خود را در آب مشاهده می کند و شیفته ی خودش می شود و آن قدر در کنار آب می ماند و به آب نگاه می کند که می میرد۰
◀️ در ادبیات فارسی مفاخره یکی از انواع ادبی است و بعضی آن را نوعی صنایع معنوی می دانند۰
یکی از مفاخره های حافظ که در این جا مورد بحث است بیت زیر است:
« شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش»
برخی از شارحان بر این نظر هستند که حافظ در این بیت مدعی شده است که همه ی اشعارش بیتِ برگزیده، غزل عرفانی و عشق الهی است و او همه ی اشعار خود را عرفانی دانسته است در صورتی که می دانیم این بیت یک مفاخره است و در مفاخره ها بزرگ نمایی وجود دارد۰
نخست این که : همه ی اشعار حافظ بیت الغزل نیست حافظ به سان دیگر شاعران و نویسندگان به قول ادبا *غث و سمین* دارد یعنی هم ابیات قوی دارد و هم بیت های ضعیف،
ثانیاََ : برخلاف این ادعا همه ی اشعار حافظ عرفانی نیست۰
حافظ اشعار عرفانی هم دارد اما نه همه ی اشعار او گاهی با صراحت اسم ممدوحان خود را که پادشاهان زمان او هستند می آورد و به مدح آنان می پردازد که قطعاََ آن شعر عرفانی نیست اصلاََ عرفان نفی منیت و خود پرستی است، لذا با مفاخره که بیان خود ستایی است در تناقض قرار می گیرد۰
◀️ دکتر محمد استعلامی در شرح بیت مزبور می نویسد:
*بیت الغزل یعنی بیت ممتاز غزل یا شاه بیت غزل۰ حافظ می گوید سروده هایم همه شاه بیت است و به عبارت دیگر می گوید بیت ضعیف ندارم۰*
(درس حافظ،دکتر محمد استعلامی، جلد دوم، ص ۷۵۲)
در صورتی که می دانیم حافظ بیت ضعیف هم دارد۰
◀️ سودی این بیت را این گونه معنی کرده است که هر بیتی از ابیات حافظ شایستگی آن را دارد که بیت الغزل باشد۰
سودی هم هیچ اشاره ای به عرفانی بودن همه ی اشعار حافظ در این بیت نداشته است۰
◀️ و در خاتمه این که درست است که واژه ی معرفت هم خانواده ی عرفان است اما این گونه نیست که با قاطعیت بگوییم منظور حافظ از واژه ی معرفت عرفان بوده است و ادعا کرده باشد همه ی اشعارش عرفانی است۰
معرفت یعنی شناخت، شناسایی، علم و دانش و۰۰۰۰ لذا برداشت های دیگری هم می توان از این بیت نمود غیر از موارد ذکر شده۰
❇️ منابع:
١- راز کرشمه ها، دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی، موسسه مطبوعات عطایی
۲- انواع ادبی،دکتر سیروس شمیسا،انتشارات دانشگاه پیام نور،
۳- انواع ادبی، دکتر حسین رزمجو، نشر موسسه آستان قدس رضوی
۴- درس حافظ، دکتر محمد استعلامی
۵- شرح غزلیات حافظ،دکتر خلیل خطیب رهبر، انتشارات صفی علی شاه
۶- شرح سودی، محمد سودی بسنوی، تهران، نشر نگارستان
❇️ حبیب الله نوربخش
قشنگ تــریـن قرض الحسنہ
واریز همیشگی
" لـبـخـنـد "
بہ حساب دیگران است...
جالبہ بدونید
سود سپردہاش بیشتر از
واریزیه....
صبحتان پراز لبخند🌸🍃
یادش بخیر گشت و گذاری که داشتیم
با چشمهای هم سر و کاری که داشتیم
حالا رهاتریم اگر چند دورمان
جز دستمان نبود حصاری که داشتیم
سرد آنقدر شدیم که در گوشهی حیاط
پژمرده شد همیشه بهاری که داشتیم
شبها به شوق دیدن هم بسته میشدند
آن چشمهای روزشماری که داشتیم
دیشب بگو چه شد که به خوابم نیامدی؟
یادت نرفته است قراری که داشتیم؟
#علیرضا_نورعلیپور
همسایه ی خدمت وخطر ابراهیم
با عشق همیشه همسفر ابراهیم
خورشید که از سمت خراسان تابید
هر صبح بگو سلام بر ابراهیم
#حسین_کیوانی
#شهید جمهور🌹
تلفظِ عامیانه
منظور از تلفظِ عامیانۀ واژهها تلفظی متفاوت با صورتِ معیارِ رسمی یا گفتاری است که ناشی از کمسوادی یا بیسوادیِ گویشوران است.
در تلفظِ عامیانه واجهای تشکیلدهندۀ واژه دچارِ جا به جایی، تبدیل، کاهش، یا افزایش میشوند.
تلفظِ عامیانه را نباید با تلفظِ گفتاری اشتباه گرفت. مثلاً تاسکی تلفظِ عامیانۀ تاکسی است، اما جون و شیش تلفظِ گفتاریِ جان و ششاند، نه تلفظِ عامیانۀ آنها.
بر اثرِ گسترشِ روزافزونِ سوادآموزی و کاهشِ آمارِ بیسوادان، تلفظِ عامیانه رو به کاهش است.
چند نمونه از تلفظهای عامیانه
آبپاچ (آبپاش)
آدانس (آدامس)
آشخال (آشغال)
آشِ عمودَردا (آشِ اَبودَردا)
ابَرفضل (اباالفضل)
اُسّوقُسدار (اُسطُقُسدار)
اصطحکاک (اصطکاک)
اَلحَد (لَحَد)
بالاکن (بالکن)
بخچه (بقچه)
بِرفِست (بفرست)
بلت (بلد)
بیجامه (پیژامه)
پاچیدن (پاشیدن)
پنارتی (پنالتی)
پیارسال (پیرارسال)
تاسکی (تاکسی)
تیارت (تئاتر)
تیلیت (ترید)
جوات (جواد)
چیندن (چیدن)
حرضت (حضرت)
دریپ (دریبل)
دِلِر (دِرِل، دریل)
دیفال (دیوار)
دیکس (دیسک)
رُمّان (روبان)
رومان (روبان)
زَهله (زَهره)
زیگزال (زیگزاگ)
سالات (سالاد)
سلط (سطل)
سِند و سال (سن و سال)
سوات (سواد)
سولاخ (سوراخ)
سینجین (سینجیم)
ضفط و رفط (ضبط و ربط)
طناف (طناب)
عسک (عکس)
عهد و عیال (اهل و عیال)
فلاکس (فلاسک)
فوندانسیون (فونداسیون)
قلف (قفل)
لاپورت (راپورت)
لقد (لگد)
ماکس (ماسک)
مدبخ (مطبخ)
نپتون (لیپتون)
نخسه (نسخه)
نعلت (لعنت)
همبرگرد (همبرگر)
همساده (همسایه)
جالب است که سولاخ و قلف در متونِ کهنِ فارسی هم شواهدی دارند.
آرایه های ادبی
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
چرا ادبیات نمی دانیم؟
کشورهای دنیا را با نامی برجسته می شناسند. روسیه را با رمان نویسی، آلمان را با فلسفه، انگلستان را با نمایشنامه و ایران با ادبیات و شعر زبانزد شده است.
ادبیات کلاسیک ایران از هر سمت که نگاهش می کنی آن قدر پر بار هست که هیچ گونه نمی توان ایران را خالی از شعر و ادبیات تصور کرد.
این روزها اما حال و روز ادبیات خوش نیست
به قول اصغر فرهادی که گفته بود :"توی فرانسه از من پرسیدند :آن پسرک توی فیلم سر چهارراه مواد می فروخت؟"
گفتم:" فال حافظ" و حیرت کردند که در ایران و سرچهاراه هایش شعر شاعرانش را می فروشند؟!
روز حافظ ، کلیپ مستندی دست به دست شد که از جوانان دانشجو می پرسیدند شعری از حافظ بلدی و به زور دست و پا شکسته مصرعی جور می شد.
کشوری که بنیان فکریش بر شعر و نظم ادبی استوار شده به جایی رسیده است که نسل دانشجوی هنر، شاعر ملی اش را نمی شناسد دلیل کجاست؟
درس ادبیات را به مثابه ی علوم باید پاس کرد و چند لغت را طوطی وار حفظ نمود که کارنامه پر طمطراق جلوه دهدکه دانش آموز این ها را یاد گرفته است. وقتی به جای درست خوانی به دانش آموز می گوییم معنی اش را بنویس و حفظ کن، می شود کتاب فارسی که وقتی بازش می کنی زیر تمام جملات و اشعار معنی با مداد نوشته شده است
مگر حافظ و سعدی و فردوسی و...به زبانی غیر از فارسی شعر سروده اند که نیاز به ترجمه دارد؟ و اجازه نمی دهیم ذهن بر اثر تمرین و ممارست خودش معانی و صور خیالش را کشف و ضبط کند.
ادبیات روح زنده ی هر جامعه است که با هارمونی کلامی و ایماژ ذهنی رفتار را به سمت تبادل فکر و تعادل روح پیش می برد.
این که خاقانی شناسی درسی باشد برای ارشد ادبیات، ناشی از سختی زبان خاقانی نیست. از تنبلی ذهنی نسلی است که نمی داند چطور باید کلمات را استفاده کند و معانی هم پایه را بیرون بکشد.
با چنین نگاهی هرگز بیدل را نمی فهمیم اما کمی آن طرف تر برای فارسی زبانان هندوستان،حکم حافظ را برای ما دارد!
بحث بر سر چگونگی شعر کلاسیک و ادبیات معاصر نیست بحث بر سر اینست که تصویر جهان از ما به واسطه ادبیات در حال کمرنگ شدن است.
شعرای نسل نو ما در حال کپی کردن از روی دست هم هستند و دانشجوهای ما شعر بلد نیستند حتی از رو بخوانند و بعد می گوییم چرا بلد نیستیم حرف هم را بفهمیم؟!
حرفِ هم را فهمیدن، لازمه اش اینست که هر دو طرف معانی مشترکی از کلمات داشته باشند ودر جا و مکان و موقعیت خاص خود به کار ببرند.
جامعه ای که ادبیات نداشته باشند با دست هایشان حرف خواهند زد و دست بلد نیست با ذهن هماهنگ شود و خشونت حتمی است.
شعار سال بهداشت جهانی را باید جدی بگیریم و لازمه حرف زدن، تسلط به نحو جمله است و بار معنایی که هر کلمه می دهند و کشف ایهام و کنایه و آرایه های ادبی ...ما معمولا نیم ساعت از دعوا که می گذرد انتهای بی حالی در جر و بحث می گوییم که( منظور من این نبود شما بد برداشت کردید)
ادبیات را باید از دروس نمره دهی جدا کرد و به کارکرد پژوهشی نمره داد تا اینکه بخواهیم معنی کلمه به کلمه ی شعری را بگویند که فارسی سلیس نوشته شده است.
ادبیات روح سیال هرجامعه ای است و هرچه غنی تر باشد روح سبک تر می تواند در جریان زیبایی سیر کند و کمتر دچار افسردگی و خستگی خواهد شد و اگر نگران خمودگی جامعه هستیم لازمه اش دانستن ادبیات کشور است.
#روحالله_صالحی
♧▬▬▬❄️
آرایه های ادبی
♧▬▬▬❄️❤️❄️▬▬▬♧
با طعم طنز
یخِ دلهای هم را اُو نکردیم
برای عشق دُوبندُو نکردیم
فقط هی شعرو وِر گفتیم تا صبح
شبی از غصّه ی هم تُو نکردیم
#حسین_کیوانی
اؤ=آب
دوبندو= جستجو
تُو=تب