eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
347 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
552 ویدیو
110 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
خواندیم از رواق تو قرآن را دیدیم بر ضریح تو باران را هم از تو بود آتش دل هامان هم در تو یافتیم گلستان را بر ما بپاش خاک قدم هایت از ما بگیر در عوضش جان را ای ملجأ کبوتر و آهو، کاش فکری کنی غریبی انسان را جان تو روشن است، رضا جانم روشن بتاب مشرق ایران را سجاد حیدری قیری
نذر امام مجتبی (ع) تو شاه بیت شعر ناب اهل بیتی در روشنی چون آفتاب اهل بیتی در بیت بیت دفتر شعر خداوند تنها ترین شعر کتاب اهل بیتی -کیوانی
"از مشهد توس تا مشهد مقدس" اگر متون ادبی پارسی را در جایگاه یکی از اسناد اجتماعی_ تاریخی در نظر بگیریم؛ در خلال آن‌ها اشاراتی یافت می‌شود که می‌تواند مویّد جایگاه حرم امام رضا(ع) در خراسان کهن باشد. چنانکه در متون عرفانی و برخی دیوان‌های کهن دیده می‌شود؛ واژه‌ی مشهد در معنای مکانی مشخص، از دیرباز در ادبیات سیاسی و دینی منعکس بوده است؛ با این تفاوت که در اغلب اشارات موجود، از این واژه در مفهوم "شهادتگاه بزرگان دینی و فرهنگی" استفاده شده است. حتی در دیوان عنصری هم به این واژه اشاره شده و شاعران و نویسندگان کهن، برای تبیین این واژه از کلماتی اضافی پس از آن استفاده کرده‌اند. در شعر و متون نیمه‌ی نخست سده‌ی پنجم به بعد، بارها کلمه‌ی مشهد نمودیافته که برخی در ترکیبات مشهد توس و مشهد علی‌بن موسی‌الرضا آمده و معرِّفِ مرقد امام رضا(ع) است و در برخی نمونه‌ها به مشهد امام علی(ع) و شهدای کربلا و دیگر بزرگان اشاره شده است: سواد ساحت فرغانه‌ی بهشت‌آیین چو کربلا همه آثار مشهد شهداست (دیوان عمعق بخاری) برای مثال فلکی شروانی در سوگندنامه‌اش، به روضه‌ی پیامبر و مشهد علی(ع) قسم خورده است: به هشت قصر معمّر به هفت نور مقوّم به نور روضه‌ی سیّد به خاک مشهد حیدر (دیوان فلکی) خاقانی هم در شعری از زیارت مشهد امیرالنحل(امام علی) یاد کرده است: پس به کوفه مشهد پاک امیر النحل را همچو جیش نحل‌جوش انسی و جان دیده‌اند (دیوان خاقانی) در متون تاریخی چون تاریخ بیهقی و متون عرفانی نظیر طبقات‌الصوفیه؛ بارها به مشهد توس و مشهد علی‌بن موسی‌الرضا اشاره شده است. در برخی کتب دیگر چون: اسرارالتوحید و سفرنامه‌ی ناصرخسرو به دیگر مشاهد (شهادت‌گاه‌ها) تلمیح شده و بسیاری از شاعران نیز به کلمه‌ی مشهد(بدون اضافه و توضیح) در مفهوم مطلق شهادتگاه اشاره کرده‌اند. بر اساس متون ادبی در دست، تا میانه‌ی سده‌ی پنجم نویسندگان و شاعران فارسی‌زبان، برای مشخص‌شدن مراد خود از کاربرد کلمه‌ی مشهد، پس از آن توس یا نام امام رضا(ع) یا دیگر بزرگان مورد نظر را افزوده‌اند؛ ویژگی‌ای که حتی در متون پس از این دوره نیز تا حدودی کاربرد داشته؛ اما از اواخر سده‌ی پنجم به دلیل شهرت روزافزون زیارتگاه امام هشتم(ع) به‌ویژه در خراسان، برخی شاعران کلمه‌ی مشهد را بدون قید(چون مدینه در مدینه‌النبی)، به معنای شهر کنونی مشهد به کاربرده‌اند؛ گویا کم‌کم این واژه به معنای شهر شهادت امام رضا(ع) در میان ایرانیان کاربرد یافته است. نخستین اشاره‌ی این‌گونه در اشعار، مربوط به دیوان امیرالشعرا معزی(ف ۵۱۸_۵۲۱) است که در ستایش یکی از ممدوحانش، از شهرت شهر مشهد به دلیل زیارتگاه امام هشتم یاد کرده است: ز بورضاست جهان را همیشه نور و نوا چنانکه زینت و زیب از رضاست مشهد را (دیوان معزی) معزی در مدحی دیگر نیز به واژه‌ی مشهد در جایگاه شهر مشهد مقدس اشاره کرده است. با توجه به اینکه ممدوح معزی ابورضا، در حدود سال ۴۷۶ منصب داشته، می‌توان تایید کرد که در این زمان، مخاطبان ادبیات رسمی واژه‌ی  مشهد را در جایگاه شهر مقدس مشهد می‌شناخته‌اند؛ هرچند در ادبیات مجاوران حرم، این واژه محتملا از سده‌ی سوم با همین تلقی متداول بوده است. از قصیده‌ی مشهور سنایی در جایگاه نخستین ستایش کامل و مستقل امام رضا(ع) در شعر فارسی نیز که حدود سال ۵۰۰ سروده شده، می‌توان دریافت که شهر مشهد در این دوره حرمت و حریمی مذهبی یافته بوده است: دل را حرمی است در خراسان دشوار تورا به محشر آسان ...از رفعت او، حریم مشهد از هیبت او، شریف بنیان... (دیوان سنایی) در اسرارالتوحید محمدبن منور هم در توصیف مشاهد زمان، بارها از صفت "مقدس" استفاده شده؛ نکته‌ای که یادآور زمینه‌های شکل‌گیری شهرت "مشهد مقدس" در روزگار ماست. https://eitaa.com/mmparvizan
یا رسول الله.. فرمود خدا زخلقت خاک دیدار تو بود بس عطشناک مقصود تو بودی ای «محمد» لولاک لما خلقت الاافلا ک -کیوانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلُّ ارضٍ کربلا می‌روم گاهی خراسان گاه‌گاهی کربلا یک طرف شمس‌الشموس و یک طرف شمس‌الضحی هر دو تنها، هر دو دور افتاده، هر دو خون‌جگر کار عشق این است آری اَلبلاءُ لِلولا از علی هر کس نشان دارد به غربت مبتلاست او حسین بن علی شد، این علی موسی‌الرضا او جوانان بنی‌هاشم شهیدانش شدند «ای جوانان عجم! جان من و جان شما» اصفهان، شیراز، مشهد، فکّه، خرّمشهر، فاو سوریه، لبنان، فلسطین... «کلُّ ارضٍ کربلا» ✍🏻 🏷
تا شکنِ زلف توست، سلسله جنبان دل جمع نخواهد شدن ، حال پریشان دل شوق تو در هم شکست، پنجهٔ شاهین صبر عشق تو لشکر کشید بر سر سلطان دل کار من آمد به جان، از ستم پاسبان رفتم از آن آستان، جان تو و جان دل چاره هر درد را ، خلق به درمان کنند درد تو را کرده عشق، مایهٔ درمان دل گرچه صبوری خوش است در همه کاری ولی کردنِ صبر از رُخَت ، کی شود امکان دل؟ دل به تو بربست عهد، کز سرِ جان بگذرد جان گران مایه رفت بر سر پیمان دل در طلب چشم تو دور به آخر رسید آه که آن هم نشد حاصل دوران دل رشتهٔ عقلم گسیخت بر سر سودای عشق گوهر اشکم بریخت بر در دکان دل سوزن فکرت شکست، رشتهٔ طاقت گسیخت بس که ز نو دوختم چاک گریبان دل عمر فروغی گذشت، کام دل آخر نیافت گر تو مرادی ولی، وای ز حِرمان دل...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿گرچه شیرین‌ دهنان پادشهانند ولی او سلیمان زمان است که خاتم با اوست... 🪐 جوانان و اهالی شعر و ادب فارس 🟪خانه شعر و ادبیات خاتم 🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری 📆دوشنبه ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۳ ⏳ساعت: ۱۷:۰۰ 🪑 میزبان: 🛋 مهمان: آقای ✨موضوع: سیری در جهان شعر زنده‌یاد استاد محمدعلی بهمنی 📍مکان: چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو 🔼ورود برای عموم علاقه‌مندان به شعر و ادبیات، آزاد است. |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
✔️ سرقت ادبی و انواع آن ابیاتِ سرودۀ مرا پس بدهید مضمونِ ربودۀ مرا پس بدهید هر واژۀ آن، پاره‌ای از جسم من است لطفاً دل و رودۀ مرا پس بدهید شاعری در گوشه‌ای از این کرۀ خاکی گفته: "ساغرِ من کوچک است؛ ولی از آنِ خودم است." این سخن، در نکوهش دزدی‌های ادبی است.  «سرقت ادبی» به معنی انتساب نوشته ها و اشعار دیگران به نام خود است. به طور مثال چنانچه شخصی، شعر یا نوشته ای را که در حقیقت از آنِ دیگری است، بدون تغییر یا با اندکی تغییر، اثر خود قلمداد کند، مرتکب سرقت ادبی شده است؛ امّا انواع سرقت های ادبی به همین قسم محدود نمی‌شود و جنبه‌های دیگری چون انواع تقلید (تقلید سبک، درونمایه، قالب و غیره)، و انواع اقتباس را نیز در بر می‌گیرند.(سلیمان مختاری ) از دیرباز تا کنون شعر و شاعری با شعور همراه بوده. سرقت اندیشه، احساس و زبانِ دیگران نابخشودنی است . شعر، هنر است،  تولّد است، جوشش و زندگی است. اگر این اتفاق شکوهمند در ذهن ما نمی افتد برای احراز هویّتی جعلی، بساط شخصیت سازی مان را باید جای دیگری پهن کنیم . اشعار، فرزندان یک شاعر هستند اوست که آن‌ها را با آب دیده و غذای فکر پرورش می دهد . پس چگونه می توانیم به احساس ، اندیشه و سبک یک شاعر دستبرد بزنیم؟  چگونه می توانیم سخن و حسّ دیگری را به خود نسبت دهیم؛ در حالی که خود از ابتدایی ترین احساس های انسانی خالی هستیم؟   وقتی اشعار معروف بزرگان دزدیده می‌شود،  چرا فکر می کنیم سروده‌های زیبای شاعران گمنام در امان می‌ماند؟  حتی اگر شعری را با الهام از شاعری سروده باشیم بر ماست که قید کنیم که این شعر الهام گرفته از شعرِ فلان شاعر است گر چه این نیز باید با اجازۀ صاحب اثر در صورت زنده بودن وی صورت بگیرد . سرقت در مورد مسائل مادی شاید توجیه فقر اقتصادی داشته باشد اما در این‌گونه موارد که به خانۀ اندیشه و احساس شاعری دستبرد زده می شود، بُعد روانیِ قضیه مطرح است . سارق ادبی سرشار از پوچی و رکود است و به دنبال کسب آوازه و شهرت و هویت، از راهی غیر اخلاقی و نادرست است . گره های کور روانی و اخلاقی،  که در وجود سارق ادبی است، او را بر آن می دارد تا با دست‌آویز شدن از افکار و احساس دیگری مسیر رشد خود را هموار و آسان سازد؛ چه، اگر در این مسیر به صورت موقت هم رشدی قابل توجه داشته باشد، حکم فوارّه ای را دارد که با سرعت سرنگون خواهد شد. بی‌شک برای ماندگاری در این حیطه ، ذهن باید تراوش داشته باشد و خلاقیت فرد، از سرچشمه جوشان باشد.  آفرینش‌های ادبی-هنری هرکس، دارایی‌های عقلانی و احساسی او محسوب می شود. تجاوز به این دارایی ها باید مانند دیگر سرقت‌ها حتماً پیگیری شود و مجازات‌های مادی و معنوی برایش در نظر گرفته شود. در گذشته که مانند امروز به پیشرفت‌های الکترونیکی دست نیافته بودیم این نقیصه کمتر یافت می شد؛ اما شوربختانه، امروزه با دسترسی به اینترنت و بسیاری امکانات دیگر این معضل فراوان‌تر ریشه کرده است.  بر ماست که با نخستین سرقتی که می بینیم بر روی گزینۀ «تخلف» کلیک کرده و محیط ادب را از این آفت پاکسازی کنیم.  ما ابتدا مماشات و از طریق پیام خصوصی اطلاع رسانی می کردیم؛ اما بعد به این نتیجه رسیدیم که اگر واقع بین باشیم و این‌گونه فکر کنیم که کسی در روز روشن برای دزدی به خانۀ ما بیاید، چه بر خوردی می کنیم ؟ که به اعتقاد ما، این سرقت به مراتب جبران‌ناپذیرتر از سرقت مادی است.  از نخستین دهۀ زندگی‌مان، با شعر شاعران بزرگ مأنوسیم و به راحتی می توانیم شعر دزدی را تشخیص دهیم. با کمال تأسف، گاهی می‌بینیم که دوستی از دوست دیگر برداشت کرده و با پس و پیش کردن عبارت و مضمون دست به این عمل ناپسند زده است. جالب این که بسیاری در پای همان شعر آمده و لب به تحسین گشوده اند. در صورتی که با کمی جستجو متوجه می شویم که شعر از آنِ کیست؟ 👈 انواع دزدی ادبی: ۱- واژگان‌دزدی و اندیشه‌ربایی (نسخ و انتحال) : هرگاه لفظ و معنی هردو را عیناً و بدون تصرف و تغییر ، سرقت کرده باشند. ۲- دگرگون‌سازی واژگان و پیام (مسخ و اغاره) : هرگاه لفظ و معنی هردو را برده امّا در آن تغییر و تبدیل داده باشند ۳- بیان پیام دیگران با واژگان نوین (سلخ و المام) : تنها در صورتی که معنی و فکر و مضمون را فراگرفته و با حفظ موضوع آن را به لفظ دیگر بیرون آورده باشند ۴- جا‌به‌جایی و جانشین‌سازی (نقل) : هرگاه گفته یا نوشتۀ دیگری  را از لفظ و معنی یا معنی و مضمون بگیرند و موضوع آن را تغییر دهند؛ چنان که سخن منظوم را از باب مدح به هجا و از حماسه به غزل نقل کنند. ۵- شیّادی و دزدی بی‌برگه و بی‌نام‌ونشان: هرگاه لفظ و معنی را به سبب سرقت ماخذ و اسناد ربوده باشند. (جلال‌الدین همایی) از همۀ  صاحبان احساس و اندیشه خواستاریم که با نگاه موشکافانه و پیگیری‌هایشان نگذارند حقوق فکری و عاطفی هنرمندان پایمال شود.      ✍ و