از پیِ بهبودِ دردِ ما دوا سودی نداشت
هرکه شد بیمارِ درد عشق، بهبودی نداشت
#وحشی_بافقی
برگزیده کشوری بخش ویژه هئیت داوران بانوی مرز نشین تایباد با موضوع سفیران سلامت
تقدیم به سفیران عشق .....
عشق بازی می کنی با اضطراب این روزها..
رنج را سر می کشی همچون شراب این روزها
چشم هایت گرچه لبریزاست از باران ولی
می چکد از دست هایت آفتاب این روزها
عشقِ شیرینت، شکوهِ شورِ فرهادست وبس
کوه می افتد به پایت باشتاب این روزها
قاب چشمانت زبس پرواز دیده روز وشب
می کشد بر بوم دل چشمی پر آب این روزها
دوش همچون یاس بودی در لباس عرشیان !
رفته بود از بینتان گویا حجاب این روز ها
بالهایت هدیه می کرد آسمان را برزمین
رفته بودی بزم نور و ماه تاب این روز ها
می وزید از بین لبهایت گل اَمّن یُجیب...
تا ملائک، تاخدا، در استجاب این روزها
شهر در آغوش یلدائیِ مهرت آرَمید
بس که کردی از خوشی ها اجتناب این روزها
نور می آید، به جامی عشق؛ مهمان می شوی
فصل آذر می شود، پا در رکاب این روز ها
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
سخنی از بوستان سعدی
رفیق غایب
رفیقی که غایب شد ای نیکنام
دو چیزست ازو بر رفیقان، حرام:
یکی آن که مالش، به باطل خورند
دوم آن که نامش به زشتی برند
هر آن کُاو بَرَد نام مردم به عار*
تو چشمِ نکوگویی از وی مدار
که اندر قفای* تو گوید همان
که پیش تو گفت از پسِ مردمان
کسی پیش من در جهان عاقل است
که مشغول خود، وز جهان غافل است
لغات:
*عار: عیب.
*قفا: پشت سر.
کلیات سعدی، بوستان، باب هفتم: در عالم تربیت، ص ۳۵۲.
#رفیقغایب
#بوستانسعدی
📣 #فراخوان | حماسه شاعران
💢 فراخوان شعر حماسه شاعران با محوریت #مقاومت منتشر شد.
🔻 شاعران محترم میتوانند آثار خود را با موضوعات تعیین شده، به همراه نام و شماره تماس، به شناسه زیر در پیامرسانهای بله، ایتا و تلگرام ارسال کنند.
📲 @hamase_shaeran
📌 اشعار منتخب چاپ و به اسناد تاریخی ملت مقاوم ایران اضافه خواهد شد.
🔻 مهلت ارسال آثار: ۲۵ آبانماه ۱۴۰۳
جهان
بي عشق
چيزي نيست
جز تكرار يك تكرار
اگر
جايي
به حال خويش
بايد گريه كرد اينجاست
#فاضل_نظری #شعر
سخنان بزرگان جهان دربارهی کتاب
📚 جامعه، وقتی فرزانگی پیدا میکند که کتاب در آن فراوان باشد.
(سقراط)
📚 در دنیا، لذتی که با لذت خواندن برابری کند، نیست.
(لئو تولستوی)
📚 من هیچ غمی نداشتهام که خواندن یک صفحه کتاب، آن را از بین نبرده باشد.
(منتسکیو)
📚📚📚📚📚
افکار جاویدان، حسین رحمتنژاد، ص ۲۷۳ - ۲۷۵.
#سخنانبزرگان
#کتاب
پیامبر و دیوانه _ یک.mp3
102.54M
#کتاب_صوتی
#پیامبر_و_دیوانه نوشته #جبران_خلیل_جبران
کتاب پیامبر و دیوانه اثری عارفانه از جبران خلیل جبران است. این کتاب از دو بخش تشکیل است. بخش اول پیامبر نام دارد.
پیامبر اثری عمیق و خردمندانه است. خلیل جبران در این اثر یک شهر خیالی به نام ارفالس خلق کرده است و داستان درباره فردی به نام مصطفی است که پس از 12 سال زندگی در این شهر قصد دارد آنجا را ترک کند و هنگام خداحافظی با مردم شهر به سوالاتشان جواب می دهد و...
🎧📚یک فنجان کتاب 📚🎧
"سندرمِ خودشاعرپنداری"
برخی دچارِ سندرمِ خودشاعرپنداریاند. اینان گاه بیآنکه به مقدماتِ شاعری مجهز باشند و از الفبای وزن و موسیقیِ شعر سردرآورند، سرسختانه اصرار بر شاعریِ خویش دارند.
استدلالشان نیز جز آراستهبودن به احساسِ لطیفِ درونی، این است: اگر شعرمان آزاد یا نیمایی نیست، دستکم سپید یا شاملویی که هست!
به یادِ کمدیِ "بورژوای نجیبزاده" (The Bourgeois Gentleman اثرِ مولیر [ترجمهی خانم فریده مهدوی دامغانی]) افتادم. عنوانِ آن را به "بورژوای اشرافمنش" نیز ترجمهکردهاند.
باتوجه به کمدیبودنِ اثر، شاید "شازدهبورژوا"* نیز معادلِ مناسبی برایش باشد.
شخصیتِ این کمدی که ژوردن نام دارد سوداگرِ تازهبهدورانرسیدهای است. او بههردریمیزند تا به محافلِ اشرافی راهپیداکند. روزی از منشیِ خود میخواهد تا برایش نامهای عاشقانه، خطاب به زنی بنویسد. منشی میپرسد، نامه منظوم باشد یا منثور؟ و چون ژوردن تفاوتِ میانِ شعر و نثر را نمیداند، منشی چنین توضیحمیدهد: سخن یا شعر است یا نثر. و هرآنچه شعر نباشد، نثر است. ژوردن ارشمیدسوار فریادبرمیآورَد: بااینحساب، من چهل سال است که نثر میگویم و خودم از آن بیخبرم!
حالا حکایتِ ما است!
به قیاسِ "شازده احتجاب" یا "شازدهکوچولو".
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈.
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
روشندلان فریفته ی رنگ و بو نیند
آئینه دل به هیچ جمالی نبسته است
#کلیم_کاشانی
جنابِ آقایِ همتی!!!
پس کجایی؟نیستی هان؟حرکتی کن همتی!
گر ز حرکت ناتوانی! صحبتی کن!همتی
زندهای یا مُردهای؟هستیم ما دلواپست
لااقل اعلام وضع و حالتی کن،همتی!
جان مردم آمده بر لب،کجایی بیخیال؟
دردهاشان را علاجِ سرعتی کن ،همتی
نامهای بنویس مشکل حل شود، گر عاجزی
کاغذی بردار قدری خطخطی کن همتی!
تا دمار از روزگار هرچه مشکل درکُنی
حرکتِ ارزنده و پر قدرتی کن ! همتی!
مشکلاتی را که باشد در مسیرِ اقتصاد
چاره با تدبیرهای دولتی کن همتی!
ای که در جانِ تو شوقِ خدمتِ جانانه بود
حال این گوی است و میدان،خدمتی کن ،همتی
نیست رنگ از حرفهایِ تو به میدانِ عمل
لا اقل یک دفعه کارِ مثبتی کن! همتی
همتی بنمای و وضع قرمزی را سبز کن
نیست ممکن! قرمزش را صورتی کن!همتی
چند ده نه،چند صد همت! گرفتاریم ما
فکر ارز و اقتصاد و قیمتی کن همتی
میرسد از ره زمستان!چارهی شایستهای
از برایِ مردمان پاپتی کن همتی!
همتی از نام فامیل فخیمت شرم کن
همتی کن!همتی کن!همتی کن!همتی!
شعر طنز
#اقتصاد
#همتی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
روی خط طنز....
دلار رسید به پنجاه
فشار اومد به ۶۰ جا
اول اومد به بازار
خرید شد دل آزار
دوم اومد به سکه
ول شد سفر به مکه
سوم طلا گران شد
دل زار وناتوان شد
چارم رسید به چلغوز
شد لاکچری پریروز
پنجم رسید به پسته
گشتیم زار وخسته
شیشم پرید رو مسکن
ساکت شدیم والکن
هفتم تورم امد
انگار کژدم آمد
آمد فشار هشتم
بر نون وآب وگندم
امروز رسید به هفتاد
فشار ملت افتاد
فردا میاد رو بنزین
دین دیم دریم دریم دین
الان دلار رو چنده؟!
عرضی دگر نمانده
#حسین کیوانی
#سه تاد طنزیمات اشتماهی
۲۱ آبان زادروز "علی اسفندیاری" نيمايوشيج
(زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۶ مازندران -- درگذشته ۱۴ دی ۱۳۳۸ تهران) بنیانگذار شعرنو
او در مدرسه چندان موفق نبود و به تحصيلات آكادميك اهميتی نمیداد. انقلابهای اجتماعی سالهای ۱۳۰۰ - ۱۳۰۱ او را به كنارهگيری از مردم و زندگی در ميان جنگلها و دامان طبيعت و هوای آزاد كشاند و در آنجا اشعار بيشتری سرود.
وی از ۱۳۱۱ ساكن تهران شد و تا اواخر عمر در این شهر ماند. نيما با حركتی كه در طول زندگی خود داشت، نشان داد كه از شعر و هنر، ادراكی عميق و تازه دارد و شايستگی اين را داراست كه در عرصه سرشار و پربار ادب فارسی، بنيانگذار شيوههای نوين باشد. بنابر اين ، شعری را وارد صحنه ادب فارسی کرد كه در عين نداشتن قافيه و رديف، دارای وزن و هجا بود. اين سبك شعر به شعرنو و شعر نيمايی مشهور است و افراد فراوانی به پيروی از سبك او، هنر آزمايی كردهاند. شعر آزاد نيمايی تفاوتهای آشكاری با شعر سنتی داشته، از لحاظ عاطفی بيشتر جنبه اجتماعی و انسانی دارد و تخيل و صور خيال هر شاعر از تجربه شخص او سرچشمه میگيرد. او از لحاظ زبان، هر كلمهای را در شعرنو به كار میبرد، با اين شرط كه با كلمات همجوار، بيگانه و ناساز نباشد. به نظر او وزن بايد تابع احساسات و عواطف شاعر باشد. نيمايوشيج را به حق، پدر شعرِنو فارسی میخوانند. از او به غير از مجموعه اشعار، آثار ديگری به چاپ رسيده است از جمله: داستانها، اشعار، آثار تحقيقی، يادداشت و نامهها.
آرامگاه وی در زادگاهش، يوش است.
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم.
#نیما_یوشیج
زمستان 1336 خورشیدی
تولد: ۲۱ آبانماه ۱۲۷۶
درگذشت: ۱۳ دی ۱۳۳۸