eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
274 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کربلای غزه ...کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا صبح را تا مرز شب آورده‌ایم کربلا را تا حلب آورده‌ایم می‌کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب‌های مردم است غزه آه! این کربلای چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله‌ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطهٔ پایان اسراییل کن... ✍🏻 🏷 | |
شعر آیینی در ادب فارسی ▪️ دکتر مهدیه قیصری 🔹شعر و ادب آیینی به لحاظ محتوایی ، گستره دامنه داری دارد. شعرا و نویسندگان در اشعار آیینی که -یک رویکرد مذهبی دارد - سعی کردند با نهایت احساس ،همه شگردهای هنری و نازک خیالی ها را در کلام پیاده کنند و شعرشان را به مدح ،منقبت و مرثیه برای اهل بیت آل الله علیهم السلام مزین کنند 🔹 اما در ادبیات ما دو سه واقعه هست که بسیار پررنگ تر از سایر وقایع مذهبی در آثار ادب پارسی خود را نشان می‌دهند یکی واقعه معراج حضرت رسول اکرم (ص) است که نظامی گنجه‌ای در کلامش بسیار زیبا به آن پرداخته ، دیگری واقعه غدیر خم و آغاز امامت حضرت مولا علی علیه السلام و سوم واقعه عظیم عاشورا است. 🔹اولین شاعری که اشعار مذهبی و آیینی را به صورت گسترده در کلامش گنجانده کسایی مَروزی است که ما وی را به عنوان پرچمدار ادبیات شیعه می شناسیم؛ بعد از کسایی شاعر نامدار دیگری که به مقام با عظمت اهل بیت پرداخته فردوسی است؛ علیرغم اینکه ما او را به عنوان شاعری حماسه سرا می شناسیم و اسطوره پردازی در کلامش کاملا هویداست اما ردپای مدح و منقبت اهل بیت در اشعار ناب این شاعر برحسته کاملاً آشکار است. فردوسی راه رهایی از تیرگی ها و بدی ها را پیامبرخدا (ص) می‌داند : به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگی ها بدین آب شوی ونیز به اعتبار حدیث "انا مدینه العلم و علی بابها " در ادامه ی این ابیات این گونه می‌سراید: که من شهر علمم علی اَم در است درست این سخن قول پیغمبر است 🔹همان طور که اشاره شد واقعه عاشورا نیز در کلام شعرا بسیار زیبا تبلور یافته است، نهضتی که یکی از رویدادهای زنده و پویای اسلام به شمار می‌رود و مبنایی است برای دو نگرش حق و باطل که به تبیین خوبی ها و بدی ها می‌پردازد؛ امام حسین(ع) به عنوان شاهراه هدایت بشری و معلم آزادی و آزادگی تجلیگاه شرافت انسانی و کرامت اخلاقی است . حسین آمد که انسان از قیامش از اول درس تا آخر بگیرد 🔹به هرروی نهضت ماندگار عاشورا نشانگر تفکر والای حسین (ع) است که تمام انسانیت، ظلم ستیزی، حق پرستی و عدالت خواهی در آن موج می‌زند و این مهم بارها و بارها در آثار ادب پارسی خود را به وضوح نشان داده است. 🔹پرداختن به مرثیه در ادبیات آیینی در عصر صفویان با رسمی شدن مذهب تشیّع پررنگ تر جلوه می‌کند و یکی از شهرهایی که مهد تفکرات شیعی به شمار می‌رود "کاشان" است. شهری که شاعران برجسته و صاحب نامی را در دامن خود پرورش داده از جمله صباحی بیدگلی،فیض کاشانی و مهمتر از همه محتشم ، که پدر مرثیه سرایی عاشورایی است و ترکیب بند عاشورایی این شاعر بارها مورد استقبال سرایندگان بعد از وی قرار گرفته است و آنچه که با خواندن این شعر آیینیِ محتشم برای ما مشخص خواهد شد این است که او برای سرودن این ترکیب بند مطالعه عمیقی در دیوان شعرای قبل از خود داشته است و یقینا این ترکیب بند باعث نام و آوازه او در ادب فارسی شده است. البته جایگاه ادبیات شیعی و شعر مذهبی در دوران بازگشت ادبی و معاصر نیز پررنگ‌تر می‌شود و درکلام شاعران این دو دوره تجلی عمیق تری می یابد و در بسیاری موارد شعرا ادبیات آیینی را با شعر و ادب پایداری پیوند می‌زنند
به ژولیده نیشابوری گفتند یک شعر در وصف حضرت عباس (علیه السلام) بگو که پنج بار کلمه "چشم" داشته باشد او شعری گفت که ده تا کلمه «چشم» داشت: چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محو چشمم چشم ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم چشم دادم چشم پوشیدم ز آب من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_- جاری‌ است خون تو به بلندای قرن‌ها ای خونِ زنده! ای غم عظمای قرن‌ها! آه ای قتیل اشک! ای اندوهِ بی زمان! دردا و حسرتا و دریغای قرن ها جان داده‌ای به پیکر بی جانِ یک جهان یحیای سر بریده مسیحای قرن‌ها! مایی که خسته‌ایم و شکسته حسین جان سمت تو آمدیم ز غوغای قرن‌ها یک روز می‌رسد کسی از راهِ رفته‌ات آری امید هست به فردای قرن‌ها🤍 -ایهام🖤
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعری از نزار فرنسیس، شاعر مشهور مسیحی اهل لبنان که در مدح امام حسین(ع) سروده است ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
ای مطلع خونین جدا مانده ز پیکر ای آیه‌ی مشتق شده از سوره‌ی کوثر رسم الخط دلدادگیت، مشق شب ماست شاگرد دبستان تو شد، منبر و دفتر ای مکتب تو کشتی امنی که ز طوفان انداخته در وادی ایمن شده، لنگر بر مرکب نی، ای سر چون لاله پر از خون جاری شده از لعل لبت، مصحف داور هر چند نشد فلسفه‌ی حج تو کامل قربان شده از روی ادب، حضرت اکبر باید به ره دوست شبیه تو فدا کرد عباس وفادار و علی اکبر و اصغر شب، شال سیاهیست که در این غم عظمی پوشیده به سر، دور فلک، جمله سراسر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تماشا 🔸بعضی واژه‌ها به ظاهرشان نمی‌خورد که عربی باشند. حتی اگر با زبان عربی آشنا باشیم، آن‌قدر این واژه‌ها در زبان فارسی حل و هضم شده‌اند و معانی تازه پیدا کرده‌اند که ذهن متوجه تبارشان نمی‌شود، مگر اینکه پیش‌تر آن‌ها را در جایی شنیده یا خوانده باشد. 🔸تماشا یکی از آن واژه‌هاست. «مَشی» به معنای «راه رفتن و قدم زدن» است. «حکمت مشّائی» نیز از همین ریشه گرفته شده‌. «مَشّاء» یعنی «بسیار راه‌رونده». می‌گویند ارسطو هنگام تدریس معمولاً قدم می‌زده و به همین دلیل پیروان ارسطو و حکمت او را مشائی می‌نامند. 🔸«مشی» اگر به باب تفاعل برود، می‌شود «تماشیٰ/تماشا». مهم‌ترین معنای باب تفاعل «مشارکت» است. تماشا یعنی قدم زدن با هم، راه رفتن و گردش کردن. حافظ در بیت زیر تماشا را به همین معنا به کار برده است: خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است سعدی نیز در بیت زیر تماشا را در دو معنا به کار برده، در مصرع اول به معنای قدم زدن و گردش و در مصرع دوم به معنای دیدن و نگاه کردن: یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی مردمان از در و بامت به تماشا آیند ✍سجاد سرگلی
نیزه‌هاست پیشِ رو خیمه‌ها محاصره‌ست تیغ‌هاست بر گلو دشنه‌هاست پشتِ سر، نیزه‌هاست پیشِ رو روی خاک پیکری‌ست، روی نیزه‌ها سری‌ست قصّه را شنیده‌ایم بندبند، مو به مو قصّه را شنیده‌ایم، قصدِ راه کرده‌ایم شرحِ ماجرا بس است لب ببند قصّه‌گو! نیست، نیست نخل‌زار، پشت رقصِ این غبار نیزه‌زارِ دشمن است، دشمن است روبه‌رو در مسیرِ مردها صف کشیده دردها زخم‌ها نفس‌نفس، زهرها سبوسبو عدّه‌ای ولی هنوز گرمِ بازیِ خودند یا خزیده در سکوت یا اسیرِ های‌وهو شاهراه ما بلاست، راه شاه کربلاست جز به خون نمی‌کنند عاشقانِ او وضو عاقبت برای او پیشِ چشم‌های او غرقِ خون‌شدن مرا آرزوست آرزو! ✍🏻 🏷