eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
266 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دکتر جلیل تجلیل (۱۳۱۳-۱۴۰۳) استاد ممتاز ادبیات دانشگاه تهران، رییس کتابخانه مرکزی، چهره ماندگار و از سلسله‌ی بزرگان ادب فارسی خرقه خاکی وانهاد و در روز وفات ختم رسولان به سرای باقی شتافت. خدایش رحمت کند
"زنده‌یاد دکتر جلیل تجلیل" عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی می‌گویند برخی نام‌ها از آسمان‌ نازل‌می‌شوند. برخی از عادات و علاقه‌های اشخاص را هم به حالاتِ اجرامِ سماوی در لحظه‌ی بریده‌شدنِ بندِ نافشان یا خُلقیّات بُرنده‌ی بندِ ناف (مازندرانی‌اش "ناف‌زن") نسبت‌می‌دهند! شاید همه‌‌ی این‌ها خرافه باشد اما درباره‌ی ادبیّتِ نامِ زنده‌یاد دکتر "جلیل تجلیل" چه بایدگفت؟ اگر هیچ‌کدام از این‌ها نبوده، حتماً پدر یا مادرشان (شاید هم والدین) به سجع و جناس تعلق خاطری ویژه داشتند و ازهمین‌رو نامِ فرزندشان را متناسب‌با نامِ حروفِ فامیلی (تجلیل)، "جلیل" نهادند! باید در نامِ دیگر اعضای خانواده‌شان جستجویی کرد و به نتیجه رسید. گمان‌می‌کنم والدینِ استاد سیروسِ شمیسا که می‌دانیم از اهالیِ علم و ادب بودند نیز در برگزیدنِ نامِ فرزندشان همین خوش‌سلیقگی را به‌خرج‌دادند. حتی زمانی با خود اندیشیدم نکند زنده‌یاد دکتر تجلیل زمانی به ثبتِ احوال مراجعه‌کرده و نامِ خود را به "جلیل" تغییرداده‌‌‌ بوده‌باشند! یادشان گرامی که جانی رقصان و طبعی مسّجع داشتند و در حفظ، ترویج و تدریسِ بلاغتِ کهن به چندین نسل، سهمی‌داشتند؛ گرچه مطالبِ آثارشان کهنه و روشِ تدریس‌شان نیز یک‌سره قدمایی بوده‌است. دکتر احمدرضا بهرام‌پور عمران
امام رضا علیه السلام.... 🌷🌸🌷💐⚡️🌟💚✨🌷🍃🌸🌟✨ ای شهنشاهی که هم آرام جان هم مهربانی هم صفای قلب مشتاق تمام زائرانی هم عزیز و هم شریف و هم رئوف و هم شکیبا قوّت قلبی و عشق فوج فوج عاشقانی ای امام معرفت ها،ای همه اخلاص و تقوا ای که نور پر فروغ جلوه های آسمانی داخل صحن و سرایت جنّت الماوای عالم در حضور حق تعالی شافع درماندگانی شد ز چشمم اشک جاری،آه از مظلومی تو یک جهان در وادی تو گرم شور و نوحه خوانی بسته ام دل تا همیشه بر نگاهت ای رضا جان کاش بنمایم همیشه در حضورت پاسبانی آمدم تا در جوار محجرت آرام گیرم خوشدل از نوش نگاهت با حضوری جاودانی ذره ای از خاک پاکت توتیای چشم من شد چشم من شد پر فروغ و جان من در شادمانی جعفر زارع خوشدل آئینی ۶۵۰ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه‌ی عزت دنیای حسین است حسن به خداوند، مسیحای حسین است حسن بی حسن سوی حسینش بروی باخته‌ای جان من! صاحب امضای حسین است حسن این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست؟ برترین اسم‌ به لب‌های حسین است حسن هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است تا ابد پرچم بالای حسین است حسن بنویسید که آقای جهان است حسین بنویسید که آقای حسین است حسن زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن باب حاجات گداهای حسین است حسن همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد در بلا هم شده، هم‌پای حسین است حسن بعد او خنده ندیدند به لب‌های حسین آی مردم! غم عظمای حسین است حسن ✍ 📝
رسول گفت: « هیچ خبرداری تا حالِ امتِ من از پسِ مرگِ من چون خواهد بودن و نگاهدارِ ایشان کی باشد؟» جبریل گفت: «هم اکنون خبر با تو دهم.» پرّی بزد و ناپدید گشت و در ساعت بازآمد گفت:‌ «یا محمد، خدایت می‌ سلام کند و می‌گوید دل شاد دار که نگهدارِ امتِ تو من باشم.» رسول گفت: «کنون خوش‌منش گشتم به مرگ.»
به رسم بدرقه تقدیم به استاد فصل سکوت، فصل تماشا شدن رسید گم‌گشته‌ای به لحظهٔ پیدا شدن رسید آن خلوت‌آشنا که گذشت از خیالِ جمع کم‌کم به خط آخر تنها شدن رسید پرواز را کشید در آغوش و صبح زود بال‌وپرش به پنجرهٔ وا شدن رسید یک آسمان پرنده، قفس را شکست داد یک دشت رازقی به شکوفا شدن رسید آهسته گفت: «ای تن زخمی! تمام شد! آرام باش! وقت مداوا شدن رسید» لبخند زد، اشاره به دالان مرگ کرد پیکی که با بشارت احیا شدن رسید در گوش خاک، زمزمه‌ای شاعرانه ماند از رودخانه‌ای که به دریا شدن رسید دفتر پر از ترانه و دیوان پر از غزل اینگونه کارنامه به امضا شدن رسید 🌱
﷽ • ای یار آشنا عَلَم کاروان کجاست • تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست • بعد از تو هیچ در دل سعدی گذر نکرد • وان کیست در جهان که بگیرد مکان دوست [شیخ اجل سعدی] ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ |⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن ۵ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۳/۰۶/۱۶ فرهنگسرای طاووسیه (بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا) [ورود برای عموم آزاد است.] ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ انجمن شعر سعدی اسلام فهندژ [ @sheresaadi ]
🔳 عصر شعر «قندیل‌های غمگین» به مناسبت ایام سوگواری دهه آخر صفر ▫با حضور شعرای آیینی 🗓 سه شنبه ۱۳ شهریورماه، ساعت۱۷ ، رواق دارالعباده حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه‌السلام @SHAHECHERAGH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حجت اشرف‌زاده غزلی از محمدعلی بهمنی در مراسم خاک‌سپاری استاد غزل خواند
گزارش تصویری عصر شعر قندیل های غمگین با حضور شاعران آیینی سه شنبه ۱۳ شهریور رواق دارالعباده حرم مطهر شاهچراغ (ع)
"حکایت ضامن آهو: از پیامبر(ص) تا امام رضا" یکی از جنبه‌های آشکار ادبیات دینی، شباهت‌هایی است که در توصیف‌ها، اشارات، مفاهیم و داستان‌های مربوط به معصومان گرانقدر دیده می‌شود. در تاریخ ادب اسلامی این مشابهت‌ها بسیار است و بارها مضامین و مطالبی در زندگی و حیات و منش ائمه علیهم‌السلام دیده می‌شود که نمونه‌هایی از آن را در حیات حضرت رسول(ص) و امیرالمومنین(ع) هم می‌توان دید. این ویژگی بیش از همه مویّد سرچشمه‌ی واحدی است که برای حیات آن بزرگواران و در نتیجه ادبیات مربوط به آنان می‌توان در نظر گرفت. از مضامین و مفاهیم ادبیات رضوی، اشاره به لقب ضامن آهو و داستانی است که درباره‌ی آن حضرت در ادب عامه و به‌موازات آن ادب رسمی روایت شده است. آنچنان که در اسناد ادبی و تاریخی دیده می‌شود، این مفهوم در شعر رضوی کاربردی عمدتا متاخر دارد؛ اما در ادب عامه و حتی شعر شاعران محدوده‌ی خراسان، از حدود قرن‌های هشتم و نهم نشانه‌هایی از این داستان را می توان‌دید. نکته‌ی قابل تامل که بسیاری از کتاب‌های تاریخی و مذهبی اهل سنت و اهل شیعه نیز آن را تایید می‌کند؛ داستانی مشابه ضمانت آهو برای حضرت رسول(ص) است. برای مثال سدیدالدین محمد عوفی در جوامع‌الحکایات در بیان معجزات پیامبر می‌گوید: "و از مشاهیر معجزات پیغامبر علیه‌السلام یکی آن است که روزی به صحرا بیرون آمده بود. اعرابیی را دید دامی نهاده و آهویی را صید کرده، ... آن آهو به حضرت رسالت استعانت کرد و گفت: یا رسول الله، مرا بچه‌ای است و گرسنه باشد؛ شفاعت کن تا صیاد مرا بگذارد؛ چندانک بروم و بچه‌ی خود را ببینم و شیردهم و زود بازآیم... . اعرابی گفت: تو او را ضمان می‌شوی؟ گفت: بلی. اعرابی به جهت آنک تا محمد را علیه‌السلام طیره* کند؛ آهو را بگذاشت، بر ظن آنک هرگز باز نیاید. چون یک ساعت بگذشت، آهو به تعجیل باز آمد و در دام صیاد رفت... ." *شرمنده/ خشمگین (ص) (ع) https://eitaa.com/mmparvizan کانال ایتا
به مناسبت شهادت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام درون آینه هایت غرور می شکند "منِ" ضعیف نه،حتی قطور، می شکند! سماع موج در آیینه ها چنان گرم است که در تزاحم آن رقص نور می شکند چنان نشسته با باریکه ی گلو نامت که بغض،لحظه ی خیسِ عبور می شکند به سمت مشرق خورشیدی تو می چرخم دلم به یاد ضریحت ز دور می شکند... کنار بارش چشمان خیس آب زده اجابت است که گل می کند شتابزده! به زیر سر درِ "باب الجواد" می بینی "هزار صف ز دعاهای مستجاب، زده"۱ نوازشی ست از ابریشمِ گل و لبخند تکانِ چوب پرِ ساده ی گلاب زده ضریح و نقش گل آفتابگردانش چقدر طعنه به سوسوی آفتاب زده... طلوع کرد شبی نامت از سر بامش و شهر حضرت خورشید شد سپس نامش گذشت سلسله ات روزی از نشابور و نشست معجزه بر برگ و بار بادامش۲ پس از عبور تو در حسرت نگین شدن اند به شوق نام تو، فیروزه های خوشنامش! چقدر تا به رسیدن شتاب کرد انگور خبر نداشت که شرمندگی ست فرجامش... از این مسیر، کسی با هوس نمی گذرد بدون قصد تبرّک، نفس نمی گذرد! از این کویر، که لبریزِ ردّ رفتنِ توست به پای هرزه و بیهوده، کس نمی گذرد از ابتدای سفر زائرت کبوتر توست که در خیال قشنگش،قفس نمی گذرد درون حلقه ی عرفان، سلوک نابی هست که جز ز خلوتِ راه "طبس" نمی گذرد! ۱. حافظ ۲- اشاره به درخت بادامی که امام در مسیر سفر در منزل پیرزنی کاشتند و مردم از ثمر درخت برای تبرک و شفا می بردند... ....... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات غربت بقیع 😔😔😔😔😔😔 از لابلای جمعیت در داخل مسجد النبی گاهی آهسته و گاهی با عجله عبور می کنم و خودم را به پشت پنجره های بقیع می رسانم. به زور دستم را به یکی از پنجره ها گره میزنم ،درست روبروی مکان حوضچه مانندی که می گویند قبر ام البنین مادر حضرت ابوالفضل است. ازدحام جمعیت مجال خواندن زیارت ائمه بقیع را نمی دهد، به زور از لای جمعیت عبور می کنم و چشمانم را به خطوط دعای بانویی می‌سپارم که زیارت نامه ای در دست دارد و مشغول خواندن است. گاهی هم فقط به زمزمه دعای او گوش میدهم. جمعیت هجوم می آورد، به پشت سر که نگاه می کنی حرم زیبای حضرت محمد همچون نگین فیروزه ای بر آسمان مسجد النبی می درخشد.هر کس می‌خواهد نزدیک تر بیاید تا ببیند آن طرف پنجره های آهنین چه رازی نهفته است؟! خدایا نمیدانم چگونه احساسم را بیان کنم ؟!یک لحظه آرزو کردم ای کاش من هم مرد بودم و به راحتی می توانستم به داخل بقیع بروم .چون به خانم ها اجازه ورود به بقیع را نمی‌دادند. دوست داشتم نزدیک بروم و های های بر سر مزار آن چهارعشق در خاک خفته بگریم. ولی افسوس فقط با پای دلم قدم برمی دارم !!و دلم و چشمانم را روانه جایی می کنم که می گویند آنجا (یعنی طرف راست جایی که من ایستاده ام) قبر آن چهار امام شریف است. هیچ کس تا آنجا نرود معنای مظلومیت اهل بیت را نمیفهمد. ولی مگر گوش های آهنین ابولهب و ابوسفیان های زمانه این نداها را می شنود ؟؟ خدایا اینان چه خبیثانی هستند که حریم و بارگاه نبوی را این گونه ویرانه کردند؟؟! شبهایش چه غریبانه و چقدر سوت و کور!! نه چراغی ونه فروغی نه گنبدی که به دور آن طواف، نه حرمی که در آنجا دو رکعت نماز عشق تلاوت کنی و نه مهری که بتوانی سر بر آستان معشوق بسایی نه یارای آن که حتی تکه ای از خاکش را به عنوان تبرک برگیری و نه سقاخانه ای که جرعه ای از آن را به شفای مرضی بنوشی. آه خدایا چقدر دردناک است !چقدر دلتنگ است! چقدر غریب است اینجا!! ک. قالینی نژاد_افروز خلاصه دلنوشته ای از دیدار بقیع ۸۶/۸/۱۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حماسه حسن.mp3
4.55M
"حماسه حسن" اول تو را سرشته و انسان درست کرد... می خواست رحمتش همه جا را بغل کند با اشکهای چشم تو باران درست کرد 🥹 📝 🎙 شهادت سبط اکبر نبی رحمت، حضرت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد.