ما رئیسی را انتخاب نکردیم!
خدا میداند از ابتدای دولت شهید رئیسی همیشه به خودم میگفتم چرا حس و حال و نشاطی که در دولت اول آقای احمدی نژاد داشتیم، نداریم؟
پس کجاست آن شور و نشاط و امید انقلابی؟
گویا همه رئیسی را واگذارده بودند و انتظار داشتند کاری کند و هر از گاهی همین جوانان انقلابی کنایه ای میزدند که این هم نشد، چرا نکرد؟
تا اینکه امروز فهمیدم، امروز که انتخابات به دور دوم کشیده شد.
به ذهنم آمد ما رئیسی را انتخاب نکردیم....
میدانید با توجه به شرایط کشور، ترکیب نامزدها، اجماعی که روی ایشان بود، میگفتیم که خب دیگر ریسی است که باید بیاید، اوست که می آید و همه مشکلات را حل میکند
همه عافیت طلبیدیم و کار را رها کردیم و به گوشه های دنج خود خزیدیم
و رئیسی تنها ماند و مظلوم!
ما رئیسی را انتخاب نکردیم!
میدانید کجا رئیسی را انتخاب کردم؟
۳۱ اردیبهشت! من با شهادت بود که تازه رئیسی را انتخاب کردم!
بله، رئیسی را انتخاب کردم!
آنقدر که زیر تابوت او از قم تا جمکران دویدم، ناله زدم، شرم کردم و از او عذر خواستم که او را نفهمیدم.
به گمانم این دو مرحله ای شدن انتخابات هم ثمره خون رئیسی عزیز است.
اگر جمعه پیش هر کدام از نامزدها انتخاب میشد، در ترس بود و شاید جوّ و در این فضا دوباره انتخابی نبود و عزمی نبود و سامانی حاصل نمیشد
این یک هفته فرصتی است که دوباره میشود به انتخاب فکر کرد.
من فکر میکنم مردم عزیز ما اگر آقای پزشکیان را هم حقیقتا انتخاب کنند، مملکت به سامان میرود، چون هر که انتخاب کند، برعهده میگیرد.
ولی حیف که دوباره این فرصت از دست برود...
متاسفانه این فضای انتخاب در اصلاحات رو به نابودی رفته، دارند از ترس جلیلی مردم را به صحنه میاورند،
آقایان با این مردم که انتخابی نکرده اند نمیتوانید سامانی ایجاد کنید!
اما هنوز امیدی در این فضا در جبهه انقلاب و شخص جلیلی هست.
بماند که اینجا هم گاها اشتباه میشود.
ای کاش میشد دوباره انتخاب کنیم!
همانگونه که برای آمدن احمدی نژاد از خود مایه جذاشتیم، خدا میداند ما کم سال ها از پول تو جیبی های خود سرمایه گذاشتیم تا انتخاب داشته باشیم و چه لذتی چشیدیم!
و صد حیف که طعم انتخاب را از ما گرفتند و این قهر با صندوق های رای نتیجه همان حال است
مگر میشود کسی از انتخاب لذت نبرد؟!
خدا رحمت کند رئیسی عزیز را که دوباره طعم انتخاب را به ما چشاند.
و سلام علی ابراهیم.....
#انتخاب
✍#خبازی
@gharare_andishe
هدایت شده از KHAMENEI.IR
✏️ حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز (چهارشنبه ۱۳ تیرماه): مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری خیلی مهم است. کسانی که اسلام و جمهوری اسلامی و پیشرفت کشور را دوست دارند، این موضوع را با حضور خود در انتخابات نشان دهند. اینکه تصور شود کسانی که در دور اول رای ندادند مخالف نظام هستند، برداشت کاملا اشتباهی است.
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از گروه فرهنگی هنری پرسا
نامزد انتخابات ریاست جمهوری
اولاً باید به خدا و به این انقلاب و به قانون اساسی و به این مردم ایمان و اعتقاد داشته باشد؛
ثانیاً دارای روحیهی مقاوم باشد. این ملت اهداف بلندی دارد، کارهای بزرگی دارد، تسلیم نیست، کسی نمیتواند با این ملت با زبان زور حرف بزند. کسانی که در رأس قوهی اجرائی قرار میگیرند، باید کسانی باشند که در مقابل فشارهای دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از میدان خارج نشوند؛ این یکی از شرطهای لازم است.
ثالثاً انسانهای با تدبیری باشند، با حکمت باشند. ما در سیاست خارجی گفتیم عزت، حکمت و مصلحت؛ در ادارهی کشور، در مسائل داخلی، در اقتصاد؛ باید با برنامه، با حکمت، با تدبیر، با نگاه بلندمدت و همهجانبه، با یک هندسه صحیح کارها را مشاهده کنند، نگاه کنند، وارد میدان شوند.
روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادی، مضر است؛
تغییر سیاستهای اقتصادی به طور دائم، مضر است - در همهی بخشها، بخصوص در اقتصاد - تکیه کردن بر نظرات غیر کارشناسی، مضر است؛ اعتماد کردن به شیوههای تزریقىِ اقتصادهای تحمیلی شرق و غرب، مضر است. سیاستهای اقتصاد باید سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» باشد -
رابعاً باید تهذیب اخلاقی داشته باشد؛ نپرداختن به حواشی.
.
.
.
تکیه این بوده است که برای مردم هزینه درست نکنند، مشکل درست نکنند، دغدغهآفرینی نکنند، مردم را دچار تشویش و نگرانی نکنند؛ البته وعدهی بیخود و بیمبنا هم ندهند، درِ باغ سبزهای بیمنطق هم باز نکنند؛ منطقی، معقول، منطبق با واقعیت و با توکل به خدای متعال حرکت را پیش ببرند.
خلاصهای از
بیانات رهبر انقلاب در دیدار با کارگران
۷ اردیبهشت ۱۳۹۲
@porsa_andishe
این دقیقهها، این نگرانیها، این ابهام درباره آینده، این تلاشهای همه جوره آدمهایی با نگاههای متفاوت، این رای پایینتر آقای جلیلی در دور اول، این رای خیلی پایینتر آقای قالیباف در دور اول، این ستادهای مردمی، این تماسهای بیستکالی، این سفرهای خودجوش تبلیغی، این تکاپوی رجال سیاسی، این بیانیههای پر تعداد شخصی، این استوریهای پر ماجرا، این رقیبهراسیها، این آمارهای بالا از تماشای مناظرهها، این عکسهای پشت شیشه ماشینها، این میتینگها، این سفرهای استانی همه کاندیداها، این پیامکهای نامزدها، این حضور سیاسی مداحها، این سخنرانیهای انتخاباتی سخنرانان معروف، این پول خرج کردنهای زیاد ستاد نامزدها، این اعلام رایها، این دعوتهای مردمی به مشارکت بیشتر، همه و همه یک معنای روشن دارند: «فرایند انتخابات در ایران سالم و واقعی است»، «رای مردم است که انتخاب میکند نه هیچ چیز دیگر» و «نظام امانتدار رای مردم است».
من از دل شلوغی استوریها و غبار انتخابات، این را میبینم. این وجهه روشن این انتخابات برای ماست، فارغ از اینکه چه کسی رییسجمهور میشود.
«اینها» را یادمان نرود.
.
«جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
ما به دنبال خودمان میگشتیم تا اگر خدا یاری کند و دست تقدیر الهی در انقلاب اسلامی به کمکمان بیاید، بلکه بتوانیم راهی بیابیم و بگوییم که تقسیم ما به توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی از جنس ما نیست و به دنیایی ازپس این واژههای غربزده میدان ندهیم.
ما میخواستیم راهی بسازیم که پیروزی خون بر شمشیر حسین در کربلا و پوچ شدن دنیای زور و زر کافران بار دیگر در ساحت انقلاب اسلامی برایمان طلوع کند.
فیلسوف که از تقدیر زمان چیزی دیگری مییابد و میگوید، میآید کاسه و کوزهمان را میشکند
و ما را از تب و تاب رفتن و حتی شوق رسیدن کمی میاندازد. پایمان را لنگ میکند و شاید امیدمان را میآزماید ....
او عبور از تقدیر زمان را میخواهد. او اکنون را میبیند و آینده را به انتظار مینشیند که پیش روی خود گذاشته است.
چه میشود گفت! او سخنی میگوید که تاریخ یافته و به پیش چشم کشیده و زبان باز کرده تا بلکه چیزی را به ما بگوید و انگشت نشانده تا افقی را که میبیند، اشارت دهد ...
او شنونده میخواهد؛ گوشی که میتواند بشنود و کمی از مفاهیم و فاهمه و تنگی نظر و گرانی گوش خود دست بکشد و جام شنیدن به کام بکشد، هرچند که تلخیاش گلو را بیازارد ...
او روزگار را آزموده ....
#انتخابات
#داوری_اردکانی
✍#رئیسی
@gharare_andishe
جدای از اینکه چه کسی رأی میآورد، این میزان مشارکت، معنای دیگری از انقلاب اسلامی را آشکار کرد، در جایی که فضا به سمت یأس و بیرونقیِ مهمترین صحنهی جمهوریت یعنی انتخابات میرفت، گویا حضور مردم باز هم لحظهای را ساخت تا به امتداد جمهوری اسلامی و انقلاب فکر کنیم و بیاندیشیم چگونه است که در زمانهای که طلبی جز توسعه وجود ندارد و عقل خود بنیاد خود را همه کاره میداند، مردم ایران لحظات درخشان جمهوریت را رقم میزنند و شاید بیآنکه خود متوجه باشند، ادامهی انقلاب اسلامی را طلب میکنند.
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
@gharare_andishe
May 11
.
سلام بر روضههای ساده کوچهها و خانهها؛
سلام بر استکانهای چای در دست پیرزنها و پیرمردها که بعد روضه عجیب میچسبد؛
سلام بر علم و کتلهایی که لباس شدهاند بر تن دیوارها و محلهها
و رد و نشانی شدهاند بر راه حسین علیهالسلام، راه کربلا...
راهی که هر قدر پیش میرویم، جای آن بیشتر آشکار میشود!
گویی کربلا نسبتی با دینداری و اسلام را آشکار میکند. نسبتی که هر بار در آن میتوان وضع خود را مشاهده کرد. گویی محرم هر سال ما را دعوت میکند به نظاره بنشینیم که در کربلا چه نحوه نسبتی با حقیقت پیش آمد؟ با رجوع به آن توحید و آن سرآغاز است که میتوان ضعف وجودیای که ما را دربرگرفته را درک کرد. شاید در نظاره کردن آن نحوه نسبت است که میتوان اکنون فهمید چه پوچیای ما را فراگرفته است. در مواجهه با کربلاست که به نحوه نسبت خود با حقیقت میتوان نظر کرد و دلخوش به دینداری خود نبود!
سلام بر کربلای تو
سلام بر گلوی بریده
سلام بر خیمههای به آتش کشیده
سلام بر غم حسین
سلام بر بیقراری جانهای محبین تو
...
سلام بر محرم
#به_وقت_محرم
#فرّوا_الی_الحسین
@gharare_andishe
اخلاق در زندگی کنونی.mp3
25.51M
🎙#مسئله_اخلاق
🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی" دکتر داوری
🔸گفتگو پیرامون انتخابات
🔹 ۱۹ تیر ۱۴۰۳
#اخلاق_در_زندگی_کنونی
#انتخابات
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
«خون پیکرهی حق در طول تاریخ از قلب عاشوراست که سرچشمه میگیرد و اگر واقعیت را بخواهید، هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است...»
#غزه
@gharare_andishe
امشب، شب قاسم(ع) بود، وقتی میگوییم شب قاسم، یعنی شبی که تماما با بودن او معنی میشود و روضهی او یعنی سخن از هستی قاسم...
نوجوانی که راه آینده را در شهادت میبیند و آن را احلی من العسل مییابد...
شاید در روضهی قاسم باید منتظر راهی برای نوجوان امروز بود، راهی که او را به سوی کربلای وجودش رهنماست، نوجوان امروز که در دنیای پر مخاطرهی فضای مجازی غرق شده و همهی معنای خود را در آن مییابد و همهی شئونات زندگیاش با تکنیک عجین شده _و چه باک که امروز تکنیک تا بندندان وجود همهی ما را فراگرفته_ نیازمند سخنی از وجود قاسم است، تا او نیز همنوا با قاسم بن حسن طلب شهادت در راهی کند و آن را احلی من العسل بیابد و مسئولیتی بر دوش خود ببیند تا مانند آن رزمندهی نوجوان که با اصرار به جبهه میرفت و نقش خود را در آنجا میدید، عازم راهی بشود.
داستان کربلای قاسم شاید بتواند، چنان توان اوج به نوجوان بدهد، که برای طی راه از انجام هیچکاری فروگذار نکند و بدانجا برسد که امام خمینی میگویند: رهبر من آن طفل سیزده ساله است...
گویا گشودهشدن این راه برای ما با اشک بر قاسم و دیدن عجز خود در برابر فروبستگیست تا شاید سخنی به میان آید و گره از کار ما بگشاید...
✍#ز_رجائی
@gharare_andishe
🔰یک خط روضه
عَزَّ وَاللّهِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ،
.
.
.
والله برای عمویت سخت و جانکاه است
که اجابت آسمانها و زمین در دستانش باشد
اما نتواند پاسخ تو را بدهد
#به_وقت_ششم_محرم
@gharare_andishe
395452160_-551635355.mp3
20.13M
🎙زندگی یعنی نفس، یعنی هوا، یعنی حسین...
زندگی در اصل یعنی کربلا، یعنی حسین...
#به_وقت_محرم
@gharare_andishe
نمیدانم از سر بازی در آوردن برای هجای کلمهی فکر است که امشب دیگر امشب نیست یا چیز دیگر. چیزی شبیه گیر کردن در غروبی که تماشاگرش تازه از خواب بیدار شده و نمیداند ساعت چند است. گوشیاش هم از کار افتاده و نمیتواند ساعت را راحت نگاه کند. باتری ساعت هم تمام شده. حتی نمیداند چند ساعت خوابیده و پریشان به این سو و آن سو نگاه میکند و کم کم دارد گریه اش میگیرد. خوب که اطرافش را نگاه میکند میبیند در جایی شبیه بیابان است. نه ابری پیداست و نه ستارهای و گویا ماهی میدرخشد و البته در بیابان ساعت و گوشی هم پیدا نمیشود. اینجا خبری از چراغها نیست و همین حالش را بدتر میکند. هنوز با خودش کنار نیامده که میبیند کسی از دور دارد می آید. احتمالا مردی چهل یا پنجاه ساله که به افق خیره شده و مطمئن میآید. من قصه ما دیگر نمیتواند به این وضع ادامه دهد و بلند میشود و میایستد تا کمی از این پریشان چحالی که ناشی از آمدن آن مرد است را کم کند. اما این خیالی باطل بیش نیست. او واقعا دارد میآید. باز هم جلو میآید. شب خیلی تاریک نیست اما چهره مرد به هیچوجه مشخص نیست. دستش را میگیرد و لب باز میکند:
اگر میخواهی بروی برو! من هر آنچه از گذشته تا حال بین من و تو بوده را کنار میگذارم.
اشک من قصه ما جاری میشود. بدطور هم جاری میشود. او حتی نمیداند چطور و کی و با کی آمده و حالا باید انتخاب کند که بماند یا برود. این حتما عجیبترین انتخابی است که در زندگیاش داشته و قطعا چیزی نیست که بتواند در موردش فکر کند. ناچار زانو میزند و باز بلند بلند گریه میکند.در میان گریههایش صدایی بلند میشود. صدایی از پشت سر: ما نمیرویم. میمانیم. صداهای دیگری هم با همین مضمون بلند میشود. همه میمانند اما کدام همه؟ اصلا کو نفری که بخواهد بماند؟
سرش را برمیگرداند و با دیدن جمعیت تقریبا صد نفری که پشت سرش نشستهاند، ماتش میبرد. مشعلها حالا دیگر برافروختهاند و همهچیز پیداست. صورتها، روزها و شبها. تازه به یاد میآورد امشب شب نهم و است و فردا دهم. امشب هم لابد شب دهم است. شب عاشورا و لابد او هم کسی که میان خیمهها روبروی امام(ع) و جلوی بقیه نشسته است. حالا او باید انتخاب کند. بماند یا برود. شب را صبح کند و به ظهر برسد یا آنکه بخوابد و باز در برزخی بیدار شود که نداند طلوع است یا غروب...
پیوست:
بعد از سخنان امام حسین (ع) برادران، فرزندان، برادرزادگان آن حضرت و فرزندان عبدالله بن جعفر گفتند: برای چه این کار را بکنیم؟ تا پس از تو زنده باشیم؟ خداوند هرگز آن روز را برای ما پیش نیاورد.
#به_وقت_دهم_محرم
✍#خط_تیره
@gharare_andishe
دوست دارم همیشه در هوایت معلق باشم حسین
هر زمان هر لحظه در کنارت باشم حسین
شما امید بیپناهانی آقا
کشتی نجات و نور راهی حسین
داستان غمت تکراری نمیشود هیچوقت
بلکه هر سال تازهتر میشود حسین
نمیدانم چه سرّی است که در غمت نشاط و زندگی جاریست
زنده میکنی همه را با یادت حسین
وقتی یادت اینگونه زنده میکند،
حرمت چه میکند با ما حسین!
میخواهم اربعین کربلا باشم
جایی که بالاتر از اینجاست حسین
و بالاتر از آن را هنوز نمیدانم
شاید جهان دیگری باشد آنجا حسین
#به_وقت_محرم
✍#به_عشق_زهرا
@gharare_andishe
.
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بیعنایت
رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس
گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
#به_وقت_یازدهم_محرم
#روضه
@gharare_andishe
هدایت شده از صدا
[سخت است هم امان دلها باشی هم عقاب توی قفس…]
ابالفضل قد کشیده بود برای دفاع از حسین، نذر شده بود برای حسین، بر و بازو ترکانده بود، شمشیر زنی آموخته بود، از بلاغت کلام علی ارث برده بود، پهلوانی شده بود بی مثال برای آنکه روزی همه را خرج حسین کند، تا کسی به برادرش خش نیاندازد. سی و پنج سال همه وجودش را گذاشته بود برای روزی مثل عاشورا. روزی که رجز بخواند، به میدان برود، همه دشمنان را از دم درو کند و رخصت ندهد کسی دم پر حسین شود. اما قصه عباس عجیب است…
حالا تو بیا برویم روز عاشورا. از صبح هر که رخصت میدان خواست امام فرصتش داد، اما هر بار عباس سر خم کرد پیش حسین که بگذار بروم، امام اجازه نداد. سخت است هم امان دل ها باشی هم عقاب توی قفس. همه یاران و بنی هاشم به میدان رفتند، همه دلاورانه جنگیدند، همه رجز خواندند، الا عباس. هر وقت اجازه میدان میخواست، ابیعبدالله رخصت نمیداد جز برای آوردن آب… عباس عمرش را گذاشته بود برای میدان رفتن روز عاشورا…بزرگ شده بود برای همین… اما تسلیم امر امامش بود!
میدان نرفت. پهلوانی اش را به رخ دشمن نکشید… با دلاوری و در رزم میان چکاچک شمشیرها حین جنگ شهید نشد… عباس تسلیم امامش بود…
من همیشه فکر میکنم ما آنجایی از زندگی که بین دوراهی میمانیم که باید کاری را که برایش خودمان را آماده کردهایم انجام دهیم تا احساس مفید بودن کنیم یا آن کاری که بر عهدهمان گذاشته شده را انجام دهیم، چقدر تسلیمیم؟
مصداقش توی زندگی هر آدمی پیدا میشود…
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
گر درِ ميكده را پير به عشاق گشود
پس از آن آرزوى فتح و ظفـر بايد كرد
...روح الله موسوی خمینی...
🔸هماندیشی و گفتگو با محوریت کتاب:
📗 سلوک ذیل شخصیت امامخمینی[ره]
اثر: #استاد_طاهرزاده
📆 جلسه اول شنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۳
🕠 ساعت ۱۶:۳۰
📍مکان: سرای هنر و اندیشه
جلسه به صورت حضوری و مجازی برگزار میگیرد.
لینک دعوت مجازی🔻
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
@soha_sima
#فلسفه_و_زندگی
«زندگی به اندازه همه تاریخ وسعت دارد و تاریخ گزارش تحقق زمان است و مردمی که زمان و تاریخ ندارند، زندگی هم ندارند.»
📚نگاهی فلسفی به مسائل کنونی ایران
✍رضا داوری اردکانی
📖صفحه ۳۲
@gharare_andishe
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
...روایت زن امروز...
🔹در بازخوانی شخصیت بانو مجتهده امین(ره)
گفت وگو با حضور #استاد_طاهرزاده
📆 سه شنبه ۲ مرداد ماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۷:۰۰
#سرای_هنر_و_اندیشه
جلسه به صورت حضوری و مجازی برگزار میگردد.
لینک دعوت مجازی🔻
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/soharoom
@ziafat_andishe
@soha_sima
بعد از محرم کارمان سختتر میشود؛
نقش و وظیفهمان جور دیگر میشود؛
اصلا نه! بعد از محرم باید زندگیمان عوض شود!
فکر و ذهن و روح و ریشهمان عوض شود؛
یعنی بفهمیم حسین برای چه شهید شد...
یعنی بفهمیم عشق، کربلا، حسین را...
یعنی بفهمیم خون علی اصغر حسین را...
یعنی بفهمیم عزت و بلندی و غرور را...
بعد از محرم جور دیگر میشود نگاه..
آنگونه که نقطه به نقطهی کربلای حسین
سبکی شود برای چطور بودن با حسین...
✍#به_عشق_زهرا
@gharare_andishe
.
ای شمایانی که بر رؤیاهای ما میگذرید، این غزه است...
🔹ای کسانی که از میان حرفهای زودگذر میگذری، وقت رفتنت است
هر جا که دوست داری زندگی کن، اما در میان ما زندگی نکن،
وقت رفتن تو فرا رسیده است،
هر جا دوست داری بمیر، اما در میان ما نرو، زیرا ما کار داریم. در سرزمین خود
ما گذشته را اینجا داریم
اولین فریاد زندگی را داریم
حال و حال و آینده داریم
این دنیا را اینجا داریم و اینجا پس از آن پس
کشورمان را ترک کن
سرزمین ما دریا
ما گندم، ما نمک، زخمهای ما
همهچیز، و
خاطرات خاطره را رها کن
ای کسانی که از میان حرفهای زودگذر میگذرند!
«محمود درویش»
#غزه
#کربلای_امروز
@gharare_andishe