🔹به بهانهی زادروز دکتر داوری:
▫️شان فیلسوف پرسش از شئون مختلف چیزهاست چرا که باید جایگاه و مقام هر چیز را در بیان و کلامش معین کند. چه بسا پرسشی که مطرح میکند بسیار ساده بنماید و تعجب افراد را برانگیزد. چرا که همگان آن پرسش را بدیهی میپندارند و با جوابهای آماده نزد خود، طرح چنین پرسشی را بیهوده میدانند.
اما فیلسوف همچنان کار اصلی خود را طرح پرسشهایی میداند تا آنگونه بودن و وضعیت انسانها را به چشمشان بیاورد تا بودن خود را بار دیگر ببینند. چه بسا که بسیار مشکلات و نابسامانیهای بشر امروز در گرو ندیدن و عدم فهم وضعیت خود است.
در جهان توسعهنیافته، مسالهی عدم خودآگاهی مضاعف است و نابسامانیهایش که عموما در یک دور باطل گرفتار است، قبل از هر راهحل، تحلیل، طرح و ایدهای نیازمند فیلسوفیست که جان افراد را مخاطب چنین پرسشهایی قرار دهد، تا شاید راهی را که جوامع توسعهنیافته با سرعت طی میکنند و تصور میکنند با بهرهگیری مفرط از سازوکار غربی عقبماندگی خود را جبران مینمایند، روایت کند.
شاید بتوان گفت دکتر داوری از معدود کسانیست که امروز چنین عهدی را بر دوش خود میبیند، تا بتواند مشکلات و مسائل را از غبار مشهورات بزداید و روایت کند به نحوی که فرد به دور از قیل و قالهای معمول، فهمی نسبت به وضعیت خود به دست آورد. پرسشی که او مطرح میکند و توجهی که میدهد باعث میشود عموما افراد دغدغهمند شوند و درمان دردهای خود را جایی غیر از وجود خود ندانند و شاید اغراق نباشد که داوری را "راوی وجود" و مذکِّر آن بدانیم. زیرا که درصدد بیان و آموزش اقوال و آراء فلاسفه نیست بلکه او قصهی فلسفه و مقام واقعی آن را متذکر میشود و به اقتضائات زمان و امکانات فلسفه توجه میدهد و آنگاه پرسش میکند و مسائل و مشکلات را روایت میکند تا بگوید " ما چه هستیم و چه نیستیم؟" و اینگونه جان مخاطب خود را دعوت به فکر میکند از این جهت متن دکتر داوری "پناه" است. پناه کسانیست که میخواهند بر سر مساله بایستند، فکر کنند و راه بگشایند.
@gharare_andishe
زمان تجدید عهد است.
مگر زمان ها متفاوت می شود که دائم باید به یاد تجدید آن بود؟ بله زمان ها انگار در همین متفاوت بودن معنا پیدا می کنند.
متفاوت بودن در تفکر، اندیشه، سبک زندگی، در واقع همه اش در نوع نگاه تو خلاصه می شود، در بودنی که می خواهی تفصیل دهی...
حقیقت زمان در متفاوت بودن معنا می شود و این متفاوت بودن را تو باید پیدا کنی یا کشفش کنی، آری !
کل یوم هو فی شأن...
تاریخ بودنت را جستجو کن!
اما یک اصل را هیچ گاه نباید فراموش کنی، چون انسان نسیان دارد و دائم باید عهد خود را به یاد بیاورد و آن چیزی نیست جز اینکه ببین خدا برایت چه می خواهد!
در این دیدن و یافتن رخی که می نمایاند، با تو سخن می گوید. تو در پی یافتن سخن او گوش بسپار. به عبارتی آنچه که خدا از آن استفاده می کند تا خودش را نمایان کند..
آری در زمان هزار و سیصد شصت و هفت، خداوند زبان توحیدی که با او به میدان آمده بود را از ما گرفت و به پاس همت ها و خون هایی که ریخته شده، نعمتی دیگر بر ما عطا کرد.
زبان توحیدی دیگر به میدان آمده، خوب گوش هایت را بنواز تا بشنود ندای حق را از زبان توحیدی او..
و او ماندن را به بودن ترجیح داد، چون برای ماندن نگاه نو می خواهد و می داند که زمان متفاوت است...
او می فرماید:
انقلابی ماندن مهم تر از انقلابی بودن است.
برای انقلابی ماندن جهانی را می طلبد که نه غرب آن را تفسیر می کند نه شرق...
و برای پیدا کردن آن نگاه توصیه هایی دارد:
۱.انقلابی ماندن
۲.فراموش نکردن و زنده نگه داشتن شخصی که تا به آخر انقلابی ماند
و...
✍#میقات
@gharare_andishe
گویا فکر ارتباطی وثیق با ابتدای هر چیز دارد. نقطهی شروع و گام نخست، حاصلِ فکر است.
نتیجهی زایش و تولدی درونی است و به همین دلیل تقلید و تکرارِ شروعهای دیگر، فکر نیست و شاید به همین دلیل فکر، آموختنی نیست و اگر در قالب و چهارچوب قرار گیرد، دیگر عنوان فکر بر آن اطلاق نشود و بنابراین تولید و افزودهای مضاف بر آنچه که قبلا وجود داشته، نخواهدداشت. در این حال انسان توان بنای دیگر را ندارد به بیان بهتر بیعالمَ میشود، و آنچه را که فکر میپندارد، صرفا طی مسیری خطی و تکراری خمود از یافتهای پیشین و پیشینیان است.
شاید عبارت "سرآغاز"، واژهی مناسبی برای تبیین بهتر تولد فکر و یا قرار گرفتن انسان در موقف تفکر باشد. سرآغازی که نه انتهایی دارد و نه مرحلهی بعد و یا قدم اولی که بعدی پس از آن باشد، گویا محل جوششی است که با توجه به آن، شدت بیشتری مییابد و یا سرچشمهایست که هر چه بیشتر در تمنای آن باشیم غلیان مییابد و سرشار میشود.
و اما در اینجا رازی در وجود انسان قرار دارد. آن راز مرارت و رنج انسان است، که هر چه بیشتر در نسبت با دریافتهایش تحمل شود، بیشتر میتواند خود را در مقام تفکر بیابد.
#سرآغاز
#مرارت_فکر
✍#مصیر
@gharare_andishe
.
#باز_نشر
▪️حج ابراهیمی...
وقتی سیاست به مدیریت و برنامه ریزی انسان فروکاسته میشود، گویی وجود و حقیقت انسانی نادیده انگاشته میشود.
گویی انسانها موجوداتی هستند که با سنجش کارایی و توانمندی در مسیرهایی از پیش تعیین شده قرار میگیرند و معنای حضور خود را از دست میدهند و این همان درد پوچی و نیهیلیسم است؛ درد بی معنا شدن انسان.
حج ابراهیمی فرصتی است برای آنکه انسان ها وجود همدیگر را دریابند و متوجه نسبتی عمیقتر شوند.
نسبتی که در آن انسان، دیگری را برای منفعت خویش نمیخواهد؛ نسبتی از سر فتوت و جوانمردی. آنگونه که ابراهیم به رسم فتوت بتهای جهان خویش را شکست تا انسانها را از بندگی یکدیگر آزاد کند و سرود "انی لا احب الافلین" سر دهند.
تا آنچنان وسعتی در جان خود بیابند که مهیای قربانی کردن عزیزترینشان باشند.
اینجاست که باید گفت حج ابراهیمی کارگاه عملی سیاست دینی است برای تولد سیاستمدار دینی.
#مدرسه_سیاست
@soha_sima
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈••✾•🌺🌺🌺•✾••┈
حال آدم وسط صحن تو جا می آید
به خدا مست کننده است هوای حرمت...
#قلب_ایران
@gharare_andishe
🔹همه چیز آنجاست...
جمع شد در حرم تو همه زیبایی ها
هیچ جا بین جهان نیست شبیه اینجا...
🔹جلسه گفت و گو با نگاهی به کتاب "انسان ٢٥٠ ساله"
🔹شنبه ٢١ خرداد ١٤٠١
🔹ساعت ١٥
#میلاد_امام_رئوف
@gharare_andishe
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ٢٨ خرداد ١٤٠١
🔹ساعت ١٤:٣٠
@gharare_andishe
قرار اندیشه
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر 🔹شنبه ٢٨ خرداد ١٤٠١ 🔹ساعت ١٤:٣٠ @gharare_andish
🔸در نگاه رایج، هنر دریچهایست برای برانگیختن حس، مجراییست که احساسات انسان را درگیر خود میکند تا شاید از دردها و آلامش بکاهد و دمی را با فراغ بال بگذراند. در این حال اثر هنری با امر زیبا نسبت دارد؛ به عبارت بهتر اثری هنریست که در نظر انسان زیبا باشد .
در این نگاه، گویا کار هنری به تامین حس زیباییشناسانهی انسان تقلیل یافته و جز این معنای دیگری برای خود نمییابد.
شاید با دقت در این فروکاست بتوان با این جمله که میگوید: " هنر بزرگ مرده است." همراهی کرد، تا شاید افق دیگری را بیابیم. هنر با نقش تخدیری خود از کار بزرگ بازمانده و به سطح صنعت تنزل پیدا کرده و همچون پوشاک و خوراک مصرف میشود.
در اینکه چه افق دیگری روبروی ماست، جا دارد تا انسان خود را به توجه و تذکر متفکران بسپارد؛ اما شاید بتوان گفت هنر در نسبتی غیر از نسبت زیباشناسانه؛ میتواند بوی آشنای هستی را به مشام ما برساند و به ما یادآور شود، با هنر بزرگ خنکای نسیم وجود بر انسان وزیدن میگیرد و چه بسا بتوان از بنبست این چنین بودن که در پوچی و بیمعنایی به سرمیبرد، آزاد شد و نسبت شناسایی را به نسبت حضور در نزد کار هنری مبدل کرد.
#هنر_بزرگ
#سرآغاز_کار_هنری
#مارتین_هایدگر
@gharare_andishe
وقتی تو را دوست دارم!
خورشید از من طلوع میکند
سبزه ها از من می روید
رودها از من جاری میشود
بلبل ها از من نغمه ی عشق سر میدهند
آسمان از من می بارد
وقتی تو را دوست دارم!
گویی زندگی جور دگر خودنمایی می کند...
#یا_امام_رئوف
✍#زینب
@gharare_andishe
🔹 به راستی مادری چیست؟ که وقتی به یادش می افتم دردی جانکاه وجودم را فرا میگیرد؛ همراه هاله ای از ابهام و سرگردانی!
انگار سالیان سال است که خبری از او نیست!
صحبت از کدام مادری است؟
چطور سالیان سال خبری از او نیست در حالی که خودت فرزند مادری هستی که تو را به دنیا آورده و حال، خودت مادری شدی و فرزندانی داری!
چقدر سوالت در عین آشنا بودن؛ نا آشناست!
بهتر است به هستی مادری نظری بیندازیم، چیزی که فرسنگها از آن فاصله گرفته ایم و به چیستی اش دلخوش کرده ایم.
"هستی مادری؟! چیستی مادری؟ !
چقدر مبهم صحبت می کنی، کمی بیشتر بگو! حس تشنگی کردم..."
چیستی مادری یک عمل فیزیولوژیک است،
اما هستی مادری، چیزی است که تو را در برمی گیرد و لازمه ی در بر گرفتنش انتظار و پاسبانی را می طلبد.
✍#هستی
@gharare_andishe
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ۴ تیر ١٤٠١
🔹ساعت ١٤:٣٠
@gharare_andishe
.
دولت، مردم، آزادی
با تحقق جمهوری اسلامی ملت ایران خود را در مقابل امر دشوار تشکیل دولت یافت. امری که در ابتدا دشواری خود را نشان نمیداد و تصور میشد با جایگزینی افراد انقلابی مسائل حل میشود و مردم که در نسبت با دولت گرفتار ادارات و مقررات دست و پاگیر هستند آزادی را تجربه می کنند و در سایه این آزادی امورات کشور روند صلاح به خود می گیرد.
اما دیری نپایید که دشواری ها خود را آشکار نمود دولت و سازمانهای آن کارهای مربوط به خود را داشتند و مردم نیز درگیر مسائل خود بودند. نیروهای تازه وارد هم دوبخش شدند؛ عدهای اداره و سازمان را مزاحم کار مردم میدانستند و عدهای مردم را مزاحم کار سازمانها.
این تقابل و تضاد میتوانست به یک طرح مسأله در نسبت دولت و مردم برسد.
شهید بهشتی جزو معدود افرادی بود که به مسأله نسبت سازمان(تشکیلات) و مردم اندیشید. در نظر ایشان حضور مردم برای حل مسائل کشور و برعهده گرفتن مسئولیتها امری قطعی و اجتناب ناپذیر بود اما از طرف دیگر این حضور باید در یک تشکیلات و یا همان سازمان صورت بگیرد تا بتواند موثر واقع شود.
این امر آنچنان برای ایشان مهم بود که پذیرفتن ریاست قوه قضائیه برای ایشان در درجه دوم اهمیت قرار میگرفت و نهایتا این دغدغه به تشکیل حزب جمهوری اسلامی انجامید.
دفتر حزب نیز بیشتر از آنکه در نظر ایشان محل لابی گریهای سیاسی باشد محلی برای اندیشیدن به این مسأله دشوار بود. سرچشمه تلاشی بود تا باب توجه به این مسأله پیش آید.
هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی طلیعهای است برای گفتگوهایی که به نسبت "سازمان، قانون و آزادی" بیندیشیم تا از دریچه خودآگاهی به وضعیت امروز خردی برای "مردمی سازی دولت" پیش آید. چرا که امر مهم مردمی سازی دولت بیش از آنکه به یک سازمان و ساختار جدید نیازمند باشد به خردی نیاز دارد تا نسبت عملی میان مردم و دولت را بیابد و آزادی که حاصل این خرد است پدید آید.
#مدرسه_سیاست
#دولت_مردم_آزادی
@soha_sima