دلمان میخواهد از شما بگوییم... گرچه در خود توانِ آن را نمیبینیم، همانگونه که توانِ از امام گفتن را؛ شمایید که کلام امام را برایمان می گویید و ما هربار در دلتنگیِ شما برای امام بزرگوار، دلتنگ ایشان و دلتنگ خودمان میشویم...
گاه روزهایی برای یک ملت هست آنچنان با عظمت و سخت که گویی حکم محکمات را دارند که از راه آشنایی با آن می توان به درک متشابهات آن ملت رسید. وجود چنین روزهایی در تاریخ یک ملت، گویا حکایت از اتصال و عهدی دارد که آنها را گرد هم جمع کرده و روحِ فکری آن ملت را نمایان میکند.
چهارده خرداد از آن محکمات است، بدرقه ای با شکوه، مصیبتی با عظمت که نشان از پیوندی عمیق با مردی است که یک ملت را به خودشان نشان داد.
چگونه است که فردی میتواند امتی باشد؟ و امتی میتوانند همه یک فرد باشند؟ شاید اگر بتوانیم به درک سوالات بنیادین چنین رخداد بزرگی برسیم، توان ادراک متشابهات و ادامه چنین مسیری را بیابیم...
و شاید دلتنگی شما رازِ ادامه مسیر باشد!
#چهارده_خرداد
✍#صهبا
@gharare_andishe
🔹به بهانهی زادروز دکتر داوری:
▫️شان فیلسوف پرسش از شئون مختلف چیزهاست چرا که باید جایگاه و مقام هر چیز را در بیان و کلامش معین کند. چه بسا پرسشی که مطرح میکند بسیار ساده بنماید و تعجب افراد را برانگیزد. چرا که همگان آن پرسش را بدیهی میپندارند و با جوابهای آماده نزد خود، طرح چنین پرسشی را بیهوده میدانند.
اما فیلسوف همچنان کار اصلی خود را طرح پرسشهایی میداند تا آنگونه بودن و وضعیت انسانها را به چشمشان بیاورد تا بودن خود را بار دیگر ببینند. چه بسا که بسیار مشکلات و نابسامانیهای بشر امروز در گرو ندیدن و عدم فهم وضعیت خود است.
در جهان توسعهنیافته، مسالهی عدم خودآگاهی مضاعف است و نابسامانیهایش که عموما در یک دور باطل گرفتار است، قبل از هر راهحل، تحلیل، طرح و ایدهای نیازمند فیلسوفیست که جان افراد را مخاطب چنین پرسشهایی قرار دهد، تا شاید راهی را که جوامع توسعهنیافته با سرعت طی میکنند و تصور میکنند با بهرهگیری مفرط از سازوکار غربی عقبماندگی خود را جبران مینمایند، روایت کند.
شاید بتوان گفت دکتر داوری از معدود کسانیست که امروز چنین عهدی را بر دوش خود میبیند، تا بتواند مشکلات و مسائل را از غبار مشهورات بزداید و روایت کند به نحوی که فرد به دور از قیل و قالهای معمول، فهمی نسبت به وضعیت خود به دست آورد. پرسشی که او مطرح میکند و توجهی که میدهد باعث میشود عموما افراد دغدغهمند شوند و درمان دردهای خود را جایی غیر از وجود خود ندانند و شاید اغراق نباشد که داوری را "راوی وجود" و مذکِّر آن بدانیم. زیرا که درصدد بیان و آموزش اقوال و آراء فلاسفه نیست بلکه او قصهی فلسفه و مقام واقعی آن را متذکر میشود و به اقتضائات زمان و امکانات فلسفه توجه میدهد و آنگاه پرسش میکند و مسائل و مشکلات را روایت میکند تا بگوید " ما چه هستیم و چه نیستیم؟" و اینگونه جان مخاطب خود را دعوت به فکر میکند از این جهت متن دکتر داوری "پناه" است. پناه کسانیست که میخواهند بر سر مساله بایستند، فکر کنند و راه بگشایند.
@gharare_andishe
زمان تجدید عهد است.
مگر زمان ها متفاوت می شود که دائم باید به یاد تجدید آن بود؟ بله زمان ها انگار در همین متفاوت بودن معنا پیدا می کنند.
متفاوت بودن در تفکر، اندیشه، سبک زندگی، در واقع همه اش در نوع نگاه تو خلاصه می شود، در بودنی که می خواهی تفصیل دهی...
حقیقت زمان در متفاوت بودن معنا می شود و این متفاوت بودن را تو باید پیدا کنی یا کشفش کنی، آری !
کل یوم هو فی شأن...
تاریخ بودنت را جستجو کن!
اما یک اصل را هیچ گاه نباید فراموش کنی، چون انسان نسیان دارد و دائم باید عهد خود را به یاد بیاورد و آن چیزی نیست جز اینکه ببین خدا برایت چه می خواهد!
در این دیدن و یافتن رخی که می نمایاند، با تو سخن می گوید. تو در پی یافتن سخن او گوش بسپار. به عبارتی آنچه که خدا از آن استفاده می کند تا خودش را نمایان کند..
آری در زمان هزار و سیصد شصت و هفت، خداوند زبان توحیدی که با او به میدان آمده بود را از ما گرفت و به پاس همت ها و خون هایی که ریخته شده، نعمتی دیگر بر ما عطا کرد.
زبان توحیدی دیگر به میدان آمده، خوب گوش هایت را بنواز تا بشنود ندای حق را از زبان توحیدی او..
و او ماندن را به بودن ترجیح داد، چون برای ماندن نگاه نو می خواهد و می داند که زمان متفاوت است...
او می فرماید:
انقلابی ماندن مهم تر از انقلابی بودن است.
برای انقلابی ماندن جهانی را می طلبد که نه غرب آن را تفسیر می کند نه شرق...
و برای پیدا کردن آن نگاه توصیه هایی دارد:
۱.انقلابی ماندن
۲.فراموش نکردن و زنده نگه داشتن شخصی که تا به آخر انقلابی ماند
و...
✍#میقات
@gharare_andishe
گویا فکر ارتباطی وثیق با ابتدای هر چیز دارد. نقطهی شروع و گام نخست، حاصلِ فکر است.
نتیجهی زایش و تولدی درونی است و به همین دلیل تقلید و تکرارِ شروعهای دیگر، فکر نیست و شاید به همین دلیل فکر، آموختنی نیست و اگر در قالب و چهارچوب قرار گیرد، دیگر عنوان فکر بر آن اطلاق نشود و بنابراین تولید و افزودهای مضاف بر آنچه که قبلا وجود داشته، نخواهدداشت. در این حال انسان توان بنای دیگر را ندارد به بیان بهتر بیعالمَ میشود، و آنچه را که فکر میپندارد، صرفا طی مسیری خطی و تکراری خمود از یافتهای پیشین و پیشینیان است.
شاید عبارت "سرآغاز"، واژهی مناسبی برای تبیین بهتر تولد فکر و یا قرار گرفتن انسان در موقف تفکر باشد. سرآغازی که نه انتهایی دارد و نه مرحلهی بعد و یا قدم اولی که بعدی پس از آن باشد، گویا محل جوششی است که با توجه به آن، شدت بیشتری مییابد و یا سرچشمهایست که هر چه بیشتر در تمنای آن باشیم غلیان مییابد و سرشار میشود.
و اما در اینجا رازی در وجود انسان قرار دارد. آن راز مرارت و رنج انسان است، که هر چه بیشتر در نسبت با دریافتهایش تحمل شود، بیشتر میتواند خود را در مقام تفکر بیابد.
#سرآغاز
#مرارت_فکر
✍#مصیر
@gharare_andishe
.
#باز_نشر
▪️حج ابراهیمی...
وقتی سیاست به مدیریت و برنامه ریزی انسان فروکاسته میشود، گویی وجود و حقیقت انسانی نادیده انگاشته میشود.
گویی انسانها موجوداتی هستند که با سنجش کارایی و توانمندی در مسیرهایی از پیش تعیین شده قرار میگیرند و معنای حضور خود را از دست میدهند و این همان درد پوچی و نیهیلیسم است؛ درد بی معنا شدن انسان.
حج ابراهیمی فرصتی است برای آنکه انسان ها وجود همدیگر را دریابند و متوجه نسبتی عمیقتر شوند.
نسبتی که در آن انسان، دیگری را برای منفعت خویش نمیخواهد؛ نسبتی از سر فتوت و جوانمردی. آنگونه که ابراهیم به رسم فتوت بتهای جهان خویش را شکست تا انسانها را از بندگی یکدیگر آزاد کند و سرود "انی لا احب الافلین" سر دهند.
تا آنچنان وسعتی در جان خود بیابند که مهیای قربانی کردن عزیزترینشان باشند.
اینجاست که باید گفت حج ابراهیمی کارگاه عملی سیاست دینی است برای تولد سیاستمدار دینی.
#مدرسه_سیاست
@soha_sima
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈••✾•🌺🌺🌺•✾••┈
حال آدم وسط صحن تو جا می آید
به خدا مست کننده است هوای حرمت...
#قلب_ایران
@gharare_andishe
🔹همه چیز آنجاست...
جمع شد در حرم تو همه زیبایی ها
هیچ جا بین جهان نیست شبیه اینجا...
🔹جلسه گفت و گو با نگاهی به کتاب "انسان ٢٥٠ ساله"
🔹شنبه ٢١ خرداد ١٤٠١
🔹ساعت ١٥
#میلاد_امام_رئوف
@gharare_andishe
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ٢٨ خرداد ١٤٠١
🔹ساعت ١٤:٣٠
@gharare_andishe
قرار اندیشه
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر 🔹شنبه ٢٨ خرداد ١٤٠١ 🔹ساعت ١٤:٣٠ @gharare_andish
🔸در نگاه رایج، هنر دریچهایست برای برانگیختن حس، مجراییست که احساسات انسان را درگیر خود میکند تا شاید از دردها و آلامش بکاهد و دمی را با فراغ بال بگذراند. در این حال اثر هنری با امر زیبا نسبت دارد؛ به عبارت بهتر اثری هنریست که در نظر انسان زیبا باشد .
در این نگاه، گویا کار هنری به تامین حس زیباییشناسانهی انسان تقلیل یافته و جز این معنای دیگری برای خود نمییابد.
شاید با دقت در این فروکاست بتوان با این جمله که میگوید: " هنر بزرگ مرده است." همراهی کرد، تا شاید افق دیگری را بیابیم. هنر با نقش تخدیری خود از کار بزرگ بازمانده و به سطح صنعت تنزل پیدا کرده و همچون پوشاک و خوراک مصرف میشود.
در اینکه چه افق دیگری روبروی ماست، جا دارد تا انسان خود را به توجه و تذکر متفکران بسپارد؛ اما شاید بتوان گفت هنر در نسبتی غیر از نسبت زیباشناسانه؛ میتواند بوی آشنای هستی را به مشام ما برساند و به ما یادآور شود، با هنر بزرگ خنکای نسیم وجود بر انسان وزیدن میگیرد و چه بسا بتوان از بنبست این چنین بودن که در پوچی و بیمعنایی به سرمیبرد، آزاد شد و نسبت شناسایی را به نسبت حضور در نزد کار هنری مبدل کرد.
#هنر_بزرگ
#سرآغاز_کار_هنری
#مارتین_هایدگر
@gharare_andishe
وقتی تو را دوست دارم!
خورشید از من طلوع میکند
سبزه ها از من می روید
رودها از من جاری میشود
بلبل ها از من نغمه ی عشق سر میدهند
آسمان از من می بارد
وقتی تو را دوست دارم!
گویی زندگی جور دگر خودنمایی می کند...
#یا_امام_رئوف
✍#زینب
@gharare_andishe
🔹 به راستی مادری چیست؟ که وقتی به یادش می افتم دردی جانکاه وجودم را فرا میگیرد؛ همراه هاله ای از ابهام و سرگردانی!
انگار سالیان سال است که خبری از او نیست!
صحبت از کدام مادری است؟
چطور سالیان سال خبری از او نیست در حالی که خودت فرزند مادری هستی که تو را به دنیا آورده و حال، خودت مادری شدی و فرزندانی داری!
چقدر سوالت در عین آشنا بودن؛ نا آشناست!
بهتر است به هستی مادری نظری بیندازیم، چیزی که فرسنگها از آن فاصله گرفته ایم و به چیستی اش دلخوش کرده ایم.
"هستی مادری؟! چیستی مادری؟ !
چقدر مبهم صحبت می کنی، کمی بیشتر بگو! حس تشنگی کردم..."
چیستی مادری یک عمل فیزیولوژیک است،
اما هستی مادری، چیزی است که تو را در برمی گیرد و لازمه ی در بر گرفتنش انتظار و پاسبانی را می طلبد.
✍#هستی
@gharare_andishe
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ۴ تیر ١٤٠١
🔹ساعت ١٤:٣٠
@gharare_andishe
.
دولت، مردم، آزادی
با تحقق جمهوری اسلامی ملت ایران خود را در مقابل امر دشوار تشکیل دولت یافت. امری که در ابتدا دشواری خود را نشان نمیداد و تصور میشد با جایگزینی افراد انقلابی مسائل حل میشود و مردم که در نسبت با دولت گرفتار ادارات و مقررات دست و پاگیر هستند آزادی را تجربه می کنند و در سایه این آزادی امورات کشور روند صلاح به خود می گیرد.
اما دیری نپایید که دشواری ها خود را آشکار نمود دولت و سازمانهای آن کارهای مربوط به خود را داشتند و مردم نیز درگیر مسائل خود بودند. نیروهای تازه وارد هم دوبخش شدند؛ عدهای اداره و سازمان را مزاحم کار مردم میدانستند و عدهای مردم را مزاحم کار سازمانها.
این تقابل و تضاد میتوانست به یک طرح مسأله در نسبت دولت و مردم برسد.
شهید بهشتی جزو معدود افرادی بود که به مسأله نسبت سازمان(تشکیلات) و مردم اندیشید. در نظر ایشان حضور مردم برای حل مسائل کشور و برعهده گرفتن مسئولیتها امری قطعی و اجتناب ناپذیر بود اما از طرف دیگر این حضور باید در یک تشکیلات و یا همان سازمان صورت بگیرد تا بتواند موثر واقع شود.
این امر آنچنان برای ایشان مهم بود که پذیرفتن ریاست قوه قضائیه برای ایشان در درجه دوم اهمیت قرار میگرفت و نهایتا این دغدغه به تشکیل حزب جمهوری اسلامی انجامید.
دفتر حزب نیز بیشتر از آنکه در نظر ایشان محل لابی گریهای سیاسی باشد محلی برای اندیشیدن به این مسأله دشوار بود. سرچشمه تلاشی بود تا باب توجه به این مسأله پیش آید.
هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی طلیعهای است برای گفتگوهایی که به نسبت "سازمان، قانون و آزادی" بیندیشیم تا از دریچه خودآگاهی به وضعیت امروز خردی برای "مردمی سازی دولت" پیش آید. چرا که امر مهم مردمی سازی دولت بیش از آنکه به یک سازمان و ساختار جدید نیازمند باشد به خردی نیاز دارد تا نسبت عملی میان مردم و دولت را بیابد و آزادی که حاصل این خرد است پدید آید.
#مدرسه_سیاست
#دولت_مردم_آزادی
@soha_sima
bandeam-bandeye-velaye-toam.mp3
3.43M
◾️يا جوادالائمه ادرکنی🕊
چراغ روشن دنیا پس از غروب، توئی...
@gharare_andishe
▫️شاید بیراه نباشد اگر بگوییم جوان و نوجوان نسبت به وجود دیگران استغناء میورزند؛ گویا جوان و نوجوان در موقفی قرار میگیرند که همهی توجهشان به وجود ساده و بیپیرایهی خود است و چه بسا از همین جهت، دیگرانی که دیگر در این موقف قرار ندارند، همواره دست نیاز به سمت آنها دارند.
شاید بتوان گفت، نوجوان و جوان نسبت به وجود خود متحیر است و همین است که او را به بازیابی دوبارهی خود دعوت میکند و دیدن هربارهی وجود خود را میآغازد و از آن پرسش میکند.
اگر چه دنیای امروز این توجه به وجود را به استقلال شخصیت و تحیر نسبت به آن را بحران هویت او تعبیر میکند و از این جهت جوان و نوجوان را در مقام تلمذ و آموختن قرار میدهد و در چارچوبهای قبولافتادهی رایج میبیند، اما میتوان این توجه و تحیر نوجوان و جوان نسبت به وجود را سرمایهای برای وصول به افقهای ناپیدا دانست و امکانهایی دست نایافتنی را قابل دسترس دید.
از این جهت میتوان امام جواد(ع) را بار دیگر نظاره کرد. او در مقام بذل و بخشش و جودِ وجود خود بود. جوانی که نوید برپایی عالَم دینی در قلوب مردم و حتی در عالَم سیاست، را به جانها نشاند و پس از آن با شهادتش وجودی جاودانه پیدا کرد و هر لحظه به ما نیز این موهبت الهی را افاضه کرد.
🖊#مصیر
@gharare_andishe
"وطن پرستی جزئی از آیین سنتی مکتب شینتو است؛ چیزی فراتر از علاقه به زادگاه؛ علاقه ای از جنس عشق به مادر. حالا که بزرگتر شده بودم و به کلاس اول می رفتم، از شنیدن اسمم و معنای آن بیشتر لذت می بردم؛ کونیکو؛ فرزند وطن."
...
"بعد از فاجعه بمباران هیروشیما و ناکازاکی، دیگر شکلات آمریکایی ها برایم شیرین نبود. آنها ژاپنی ها را مردمی خنگ و شایسته تحقیر میدانستند و من کونیکو، فرزند وطن، از این تحقیرها میسوختم...."
...
" وقتی در حسینیه جماران امام را دیدم، اشک شوق در چشمانم حلقه زد. امام در ایوان نشسته بود و یک عرق چین سفید روی سر و یک پارچه بلند سفید روی پایش داشت. صورتش مثل آفتاب میدرخشید و با وقار نگاه میکرد..."
-مهاجر سرزمین آفتاب، به دنبال آفتاب....
کونیکو یامامورا
@gharare_andishe
🖋ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ
نون سوگند به قلم و آنچه مى نويسند.
▫️در روزگاری بهسرمیبریم که نوشتن و قلمزدن نوعی تکنیک بهشمار میرود؛ اطراف ما را انبوهی از فضاهای مهارتافزایی جهت نوشتن و "نویسندهشدن" فراگرفته به طوریکه شاید نتوان حتی به یک مورد برخورد که تلقی دیگری از نوشتن و نویسندگی داشتهباشند. گویا امر نوشتن به داشتن شغل تقلیل پیدا کرده و افراد با فراگیری تکنیکهای نوشتن و چاشنی استعداد میتوانند به انبوهی از تالیفات دستیابند. تالیفاتی که معمولا فاقد نقطهی اثر ماندگار و پایدار در جان خواننده است و نویسنده صرفا با کمی تسلط بر منطق بازار میتواند، کلمات خود را بفروشد. در این حال گویا نویسندهگی و بیزینس تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند.
▫️ممکن است در برخی موارد نوشتن نوعی ژست و یا رومنس باشد که نویسنده صرفا واگویههای شخصی خود را در فضاهایی خاص با نوعی انزوا و خودبرتربینی نسبت به جامعه بیانمیدارد. در این حال نویسنده فردی به دور از جامعه، بدون ارتباط با اقتضائات زمانه با ظاهری عجیب و غریب در کافههایشهر پرسه میزند و به دنبال آنست که کسی سخنان او بشنود و بیاموزد.
▫️اما گویا امر نوشتن با جایگاه "قلم" و "کلمه" نسبت عمیقی دارد. "کلمه" چنان امکانی را برای نویسنده فراهم میکند که او میتواند تاریخ را روایت کند و حتی تاریخساز باشد. و "قلم" که امکان جاری شدن کلمات و منقوش و مکتوب کردن آنها را فراهم میکند و بود انسان را به چشم او بیاورد و "نویسنده" نیز بدون آنکه مشغول کلمهپردازی و جملاتِ هر چه بیشتر ادبی و استعاری شود و کلمه و قلم را ابزاری برای تحقق ارادهی خود بداند و دلخوش به شهرت خود داشتهباشد و با نوشتن صرفا حس زیباییشناختی خود را ارضاء کند؛ متن خود را محل بروز و ظهور "حقیقت" میداند.
🖊به عبارت بهتر نویسنده در نسبت با جایگاه حقیقی "قلم"، و همراهی با مردم از موضعی همدلانه راوی وجود آنها میشود و اینگونه میان حقیقت و خواننده واسطه میگردد.
در این حالت است که انسان نوشتن را نوعی زیست میداند، نحوی زندگی کردن که اقتضائاتش را تمهید میکند تا بتواند حقیقت را ملاقات را کند و این ملاقات را مکتوب کند. در این حالت اثر راه خود را میرود و سخنش به گوش اهلش میرسد و اینگونه شاید جایگاه قلم و کلمه، نوشتن و نویسنده در دورانی که همه چیز از جای خود دورشده، واضح شود.
#قلم
#کلمه
#نویسنده
🖊#مصیر
@gharare_andishe
.
🔹 چشم اندازی برای پرورش خرد عملی
شاید اصلی ترین پرسشی که باید در ابتدای امر بدان پرداخته شود این است که مگر مردمی سازی دولت یک امر عملی نیست؟ پس مباحث نظری به چه کار مردمی سازی میآید؟
برای روشن شدن مطلب میتوان گفت یکی از دشواریهای حضور ما در دنیای جدید نسبت نظر و عمل است. در فهم مشهور مباحث نظری دستیابی به شیوهها و روشهای انجام کار است چرا که در دنیای امروز که دنیای تکنیک است برای دستیابی به نتیجه، تکنیکها و روشهایی وجود دارد که باید آن روش ها را پیدا کرد. آشنایی با این روشها را معمولا کار نظری میدانند.
شاید در کار مردمی سازی هم اولین توجهی که به کارنظری میشود پیدا کردن شیوهها و روشهای مردمی سازی باشد. از این رو معمولا بیشترین توجه در این امر دیدن تجربهها یا همان روشهایی باشد که دیگران در این امر به کار بردهاند.
اما یک خطر بزرگ در این نسبتِ میان نظر و عمل هست و آن تقلید و تکرار بدون در نظر گرفتن موقع و مقام کارهاست. همان امری که امروز در ادارههای ما جاری است.
در ادارههای ما هرکس بدون آنکه متوجه غایت و هدف کارش باشد مشغول کاری میشود بدون آنکه بدنبال حاصل و نتیجهای از کار خود باشد، لذا امور و کارها نمیتوانند به سرانجام برسند.
در این نسبتِ نظر وعمل گام دیگری که برای سامان دادن کارها برداشته میشود، توجه به هوش مصنوعی و ساخت دولت الکترونیک. در این فهم از نسبتِ میان نظر وعمل نه تنها مجالی برای مردم و آزادی باز نمی شود، بلکه هر روز به نحو فزایندهای انسان خود را در بند تکنیک میبیند و مجال شکوفایی نمییابد.
اما درک دیگری نیز از نظر و نسبت آن با عمل وجود دارد و آن؛ پیدا کردن چشم اندازی برای پرورش خرد عملی است.
در این فهم دیگر مباحث نظری پیدا کردن روشهای مردمی سازی دولت نیست بلکه مباحث نظری، نظر انداختن به یک چشم انداز است تا با دیدن آن، عقل عملی امکان عمل را بیابد و موقع و مقام را دریابد و با عمل بهنگام میدان را برای حضور مردم در اداره کشور باز کند.
برای تبیین این مطلب شاید اگر به تأسیس معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری و ایجاد زیست بوم دانش بنیان توجه کنیم متوجه میشویم که حضرت آقا به یک امکان در جهان امروز توجه نمودند و با تذکر دادن به این امکان راهی در مقابل جوانان در حوزه اقتصاد گشودند تا بتوانند آزادی را در خود تجربه نمایند و استعدادهای نهفته مردم در امر تولید و رسیدن به قلههای فناوری شکوفا شود.
آری اگر کار نظری را بتوان در چنین تمنایی که چشم باز کردن به افقهای تاریخی ملت ماست دنبال کنیم، میتوان انتظار داشت بصیرتهای بزرگی حاصل شود و به مدد این بصیرتها راه حضور مردم در امر اداره کشور گشوده شود.
#دولت_مردم_آزادی
#مدرسه_سیاست
@soha_sima
«يا وَلِيَّ اللّهِ !
إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عزّ و جل ذُنُوبا
لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ»
.
.
.
دوست نزدیک تر از من به من است
وين عجب تر که من از وی دورم...
@gharare_andishe
"سرآغاز کار هنری، هنر است. اما هنر چیست؟ هنر، واقعا در کار هنری است. اما واقعیت کار هنری از چه تشکیل شده است؟ کارهای هنری، سربهسر و هر یک به نوعی خاص، نشاندهندهی چیزگونگیست."
٠مارتین هایدگر٠
🔹جلسه متن خوانی کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ٢٥ تير ١٤٠١
🔹ساعت ١٤:٣٠
@gharare_andishe
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دنیا اگر غدیر تو را خم نکرده است
روح مدینه ردّ تو را گم نکرده است...
@gharare_andishe
🔹گویا آزادی که خود صورتی از حقیقت است، فضای بروز و ظهور حقیقت را نیز فراهم میکند.
هر میزان فضای وجود آدمیان با آزادی عجین باشد، امکان تحقق انسانیت انسان فراهم میشود؛ چهبسا بتوان گفت حکمت قوهی اختیار در وجود انسان از این روست که امکان تحقق حقیقتوجودیاش را تمهید میکند.
اگر سیاست، ارکانش را بر پایهی به بندکشیدن فهم مردمان بنا نهد، این عدم آزادی نوعی اسیر شدن مضاعف را در پی دارد. شاید بتوان گفت منجمد شدن فهم مردم، خود بزرگترین مانع جلوهی حقیقت است و سد بزرگی در مقابل خرد عملی آنهاست.
به نحو ديگر ميتوان گفت جباريت، معناي بودن انسانها را مخدوش كرده و آنها را در قالبهاي معين و مشخص جاي ميدهد و اينگونه روح زندگي، آزادي، عزم و مسئوليت را در وجود مردم كمرنگ مينمايد، هرچند كه در ظاهر امكانات رفاه و توسعه را براي آنها فراهم كند و طبيعت سيريناپذير مصرف در جامعه را پاسخ دهد.
شايد نمونه اي از اين سياست را در زمان زيست امام كاظم(ع) بتوان يافت آنجا كه حكومت عباسي در اوج و شوكت خود، وجود شاعرانهي امام را به بند کشید و موجبات مستوري هر چه بيشتر حقيقت امام را فراهم كردند.
شايد بتوان گفت آزادی وجه مادرانهی سیاستورزی است؛ که "مردم بودن" را به انسانها هبه میکند و فرصت آزمون و خطا، تجربه و بازگشت به سرآغاز خودشان را فراهم مینمايد.
#آزادی
#مادری
#حقیقت
🖊#مصیر
@gharare_andishe
"که هیچی را بخواهیم"
همچون درماندگان در خیابان پرسه زدم
جلوی ماشین ها را سد کردم
به گل های حاشیه خیابان خیره ماندم
پاهایم را روی زمین کشیدم
چون همواره درگیر این بودم که "هیچی را بخواهیم"
#هیچ_نخواستن
🖊#یا_زهرا
@gharare_andishe
#تفکر
"سوء تعبیر اساسی در این است که
بین رهایی و آزادی تمیز گذارده نمیشود....
.
.
انقلاب با بنیاد نهادن آزادی برابر است
نه با تلاش برای رهایی؛"
🖊هانا آرنت
📚انقلاب
@gharare_andishe
دیروز برای هیچ را خواستن، سرگردان شدم
امروز برای تو باریدم
گویی می آیی و می روی که متعهدانه هیچ بخواهم و هیچ نخواهم و تو را بخواهم
بدوَم و مکث کنم و پرسه بزنم
و این یعنی آزادی...
اما تو
به همین راحتی
به همین راحتی مرا رد نکن
من از وجود توأم
از وجود تو ...
#هیچ_نخواستن
🖊#یا_زهرا
@gharare_andishe
سرآغاز کارهنری..MP3
19.65M
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب
📚 سرآغاز کار هنری
📆شنبه ٢٥ تير ١٤٠١
@gharare_andishe
"کار بودن یعنی عالمی را برافراشتن. اما آن چیست که یک عالم است؟... ذات عالم را از راهی که باید بسپریم، فقط میتوان نمود. "
٠مارتین هایدگر٠
🔹جلسه متن خوانی و گفتگو پیرامون کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر
🔹شنبه ١مرداد ١٤٠١
🔹ساعت ١٥
@gharare_andishe
قرار اندیشه
"کار بودن یعنی عالمی را برافراشتن. اما آن چیست که یک عالم است؟... ذات عالم را از راهی که باید بسپر
🔹جهان امروز، جهان درد است. درد هم به معنای نتیجه و کارکرد و نفع بیشتر، که این خود دردیست بزرگتر، که تنها تفکر است که یارای به دوش کشیدن این رنج را دارد.
شايد بتوان گفت امروز هنر به امر سرگرم كننده بدلشده و براي پر كردن اوقات فراغت به كار ميرود و البته براي فرار از فرسايندگي روزمره نیز امري التيامبخش است؛ و یا در نگاهی روشنفکرمآبانه اثر هنري، وسیلهای براي انتقال حس هنرمند به مخاطب دانسته ميشود، جملهاي كه امروزه هم بسيار ميشنويم : آثار هنري تجربه زيستنهای متفاوت را براي ما مقدور ميكند به طوریکه هنر چیزی نیست جز دریافتهای قوهی فاهمهی انسان و حالات متغیر او در مواجهه با این امر. اين نگاه شكلدهندهي عالم كنوني و البته موجب وهن هر چه بيشتر جايگاه حقيقي هنر شده و ميداني است براي فربه كردن وجود سرمايهمدارانه انساني و اثر هنري نيز كارزاریست برای مصرف ابزار و اشياء که هنرمند با تكنيكورزي ماهرانهتر از ابزار مدد ميگيرد تا معنايي را منتقل نمايند.
🔹اما منظر هايدگر قصهی هنر را به نحو ديگري ميگويد. او هنر را بسیار متفاوتتر از منظر کانتی، مینگرد. چشمانداز او حقیقت است و اثر هنری را حقیقتِ به ظهور آمده میداند. در نگاه او هنر مقولهای جدا از حقیقت نیست. بلکه وجودِ آشکار شدهایست که با آن انسان میتواند عالَمی را به نظاره بنشیند. به عبارت دیگر هنر سنگبنای عالمی را میگذارد و هر آنچه هست را معنا میبخشد. مانند شاعر که در شعر اوست که تلفظ و جای حقیقی کلمات نمایان میشود نه با مصرف کلمات در محاورات روزمره؛ گویا در تابلوی نقاشیست تلالو رنگ مشخص میشود و ستبری و سختیِ سنگ در بنا و معبدی هنری نمایان میشود و اینگونه میتوان گفت هنر است که عالمی را میعالمد و پیرامون اثر را نیز معنا و هویتی میبخشد.
🔹شاید بتوان گفت هنر، همچون مادرست که اگر چه در کارِ مراقبت از فرزند است، اما در عالَمی با کودک بهسر میبرد و در مئوایی با او زندگی میکند، به او تعلق دارد و تعلق میبخشد، به خلاف پرستار که در کارِ رتق و فتق امور است و صرفا به رسیدگی امور مشغول است.
#سرآغاز_کار_هنری
@gharare_andishe
هدایت شده از سیمای هنر و اندیشه/ سُها
.
🔹حجاب و آزادی
در فهم همگانی، حجاب در برابر آزادی و آزادی در برابر حجاب است. در این فهم حجاب از رسومات گذشته و آزادی پدیدهای امروزی است. معمولا اینگونه فهمیده میشود که زن در گذشته حجاب داشته و در امروز آزادی دارد.
در این فهم، حجاب تکلیف و آزادی حق است. با این نوع نگاه ما در یک تنگنای تاریخی نسبت به این مسأله هستیم. به عبارت بهتر این فهم همان تنگنای تاریخی ماست که باید منتظر غلبه یکی بر دیگری بود؛ تکلیف بر حق یا حق بر تکلیف. بیشتر اوقاتمان به جنگ و نزاع میگذرد و زمانی که از جنگ خسته شدیم از در صلح وارد میشویم و میگوییم باید عقاید یکدیگر را محترم بشماریم. اما کمی بعد دوباره...
تفکر تاریخی درک تنگناهای تاریخی و پیدا کردن چشم اندازی برای فهم و درک مسائل است. تا وحدت خود را بیابیم و بجای نزاع و جدال با مهر و دوستی جهانی برای زندگی بیابیم.
شاید بگوییم: تفکر تاریخی نظرش در مورد این مسأله چیست؟ و چه راه حلی ارائه می کند؟
تفکر تاریخی به ما کمک می کند تا مسائل، از نو طرح شوند به تعبیر بهتر اگر امروز خود را در یک نزاع میبینیم هنوز نتوانستهایم مسأله را بیابیم. پس بجای آنکه اصرار بر نظر و نگاه خود داشته باشیم، باید دوباره به مسأله حجاب و آزادی بیندیشیم شاید فهم دیگری از مسأله پیش آید.
#مدرسه_سیاست
#دولت_مردم_آزادی
@soha_sima
تو همیشه هستی
اینجا، با سادگی ات، در کنار من
من آنچنان که باید، ندیدمت
می دانی؟
این روز ها کسی جرات دیدن سادگی را ندارد
واژه ها رنگ باخته اند
بودنت و همه ی سادگی ها رنگ باخته اند
و تماشای قطره ای شبنم روی بنفشه های حاشیه خیابان
و بوی شاخه های باران خورده
در هیاهوی عبور سالهاست دست نخورده مانده اند
#به_سادگی_مادری
✍#یا_زهرا
@gharare_andishe