eitaa logo
قرار اندیشه
245 دنبال‌کننده
498 عکس
236 ویدیو
5 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
سرآغاز کارهنری..MP3
زمان: حجم: 19.65M
🎙متن خوانی و گفتگو با محوریت کتاب 📚 سرآغاز کار هنری 📆شنبه ٢٥ تير ١٤٠١ @gharare_andishe
"کار بودن یعنی عالمی‌ را برافراشتن. اما آن چیست که یک عالم است؟... ذات عالم را از راهی که باید بسپریم، فقط می‌توان نمود. " ٠‌مارتین هایدگر٠ 🔹جلسه متن خوانی و گفتگو پیرامون کتاب "سرآغاز کار هنری" هایدگر 🔹شنبه ١مرداد ١٤٠١ 🔹ساعت ١٥ @gharare_andishe
قرار اندیشه
"کار بودن یعنی عالمی‌ را برافراشتن. اما آن چیست که یک عالم است؟... ذات عالم را از راهی که باید بسپر
🔹جهان امروز، جهان درد است. درد هم به معنای نتیجه و کارکرد و نفع بیشتر، که این خود دردی‌ست بزرگ‌تر، که تنها تفکر است که یارای به دوش کشیدن این رنج را دارد. شايد بتوان گفت امروز هنر به امر سرگرم كننده بدل‌شده و براي پر كردن اوقات فراغت به كار مي‌رود و البته براي فرار از فرسايندگي روزمره نیز امري التيام‌بخش است؛ و یا در نگاهی روشن‌فکرمآبانه اثر هنري، وسیله‌ای براي انتقال حس هنرمند به مخاطب دانسته مي‌شود، جمله‌اي كه امروزه هم بسيار مي‌شنويم : آثار هنري تجربه زيستن‌های متفاوت را براي ما مقدور مي‌كند به طوری‌که هنر چیزی نیست جز دریافت‌های قوه‌ی فاهمه‌ی انسان و حالات متغیر او در مواجهه با این امر. اين نگاه شكل‌دهنده‌ي عالم كنوني و البته موجب وهن هر چه بيشتر جايگاه حقيقي هنر شده و ميداني است براي فربه كردن وجود سرمايه‌مدارانه انساني و اثر هنري نيز كارزاریست برای مصرف ابزار و اشياء که هنرمند با تكنيك‌ورزي ماهرانه‌تر از ابزار مدد مي‌گيرد تا معنايي را منتقل نمايند. 🔹اما منظر هايدگر قصه‌ی هنر را به نحو ديگري مي‌گويد. او هنر را بسیار متفاوت‌تر از منظر کانتی، می‌نگرد. چشم‌انداز او حقیقت است و اثر هنری را حقیقتِ به ظهور آمده می‌داند. در نگاه او هنر مقوله‌ای جدا از حقیقت نیست. بلکه وجودِ آشکار شده‌ایست که با آن انسان می‌تواند عالَمی را به نظاره بنشیند. به عبارت دیگر هنر سنگ‌بنای عالمی را می‌گذارد و هر آنچه هست را معنا می‌بخشد. مانند شاعر که در شعر اوست که تلفظ و جای حقیقی کلمات نمایان می‌شود نه با مصرف کلمات در محاورات روزمره؛ گویا در تابلوی نقاشی‌ست تلالو رنگ مشخص می‌شود و ستبری و سختیِ سنگ در بنا و معبدی هنری نمایان می‌شود و اینگونه می‌توان گفت هنر است که عالمی را می‌عالمد و پیرامون اثر را نیز معنا و هویتی می‌بخشد. 🔹شاید بتوان گفت هنر، همچون مادرست که اگر چه در کارِ مراقبت از فرزند است، اما در عالَمی با کودک به‌سر می‌برد و در مئوایی با او زندگی می‌کند، به او تعلق دارد و تعلق می‌بخشد، به خلاف پرستار که در کارِ رتق و فتق امور است و صرفا به رسیدگی امور مشغول است. @gharare_andishe
. 🔹حجاب و آزادی در فهم همگانی، حجاب در برابر آزادی و آزادی در برابر حجاب است. در این فهم حجاب از رسومات گذشته و آزادی پدیده‌ای امروزی است. معمولا اینگونه فهمیده می‌شود که زن در گذشته حجاب داشته و در امروز آزادی دارد. در این فهم، حجاب تکلیف و آزادی حق است. با این نوع نگاه ما در یک تنگنای تاریخی نسبت به این مسأله هستیم. به عبارت بهتر این فهم همان تنگنای تاریخی ماست که باید منتظر غلبه یکی بر دیگری بود؛ تکلیف بر حق یا حق بر تکلیف. بیشتر اوقاتمان به جنگ و نزاع می‌گذرد و زمانی که از جنگ خسته شدیم از در صلح وارد می‌شویم و می‌گوییم باید عقاید یکدیگر را محترم بشماریم. اما کمی بعد دوباره... تفکر تاریخی درک تنگناهای تاریخی و پیدا کردن چشم اندازی برای فهم و درک مسائل است. تا وحدت خود را بیابیم و بجای نزاع و جدال با مهر و دوستی جهانی برای زندگی بیابیم. شاید بگوییم: تفکر تاریخی نظرش در مورد این مسأله چیست؟ و چه راه حلی ارائه می کند؟ تفکر تاریخی به ما کمک می کند تا مسائل، از نو طرح شوند به تعبیر بهتر اگر امروز خود را در یک نزاع می‌بینیم هنوز نتوانسته‌ایم مسأله را بیابیم. پس بجای آنکه اصرار بر نظر و نگاه خود داشته باشیم، باید دوباره به مسأله حجاب و آزادی بیندیشیم شاید فهم دیگری از مسأله پیش آید. @soha_sima
تو همیشه هستی اینجا، با سادگی ات، در کنار من من آنچنان که باید، ندیدمت می دانی؟ این روز ها کسی جرات دیدن سادگی را ندارد واژه ها رنگ باخته اند بودنت و همه ی سادگی ها رنگ باخته اند و تماشای قطره ای شبنم روی بنفشه های حاشیه خیابان و بوی شاخه های باران خورده در هیاهوی عبور سالهاست دست نخورده مانده اند @gharare_andishe
چند صباحی است جملاتی چون عالم داشتن و وجود داشتن را می شنوم و شاید بارها و بارها تکرار کرده ام و به همین تکرارها دلخوش که عالم دار شده ام و وجود یافته ام... غافل از اینکه فرسنگها فاصله.. نه بهتر بگویم عالمی ندارم که به تکرارها اینگونه دلخوش شده ام. آری عالم داشتن، گام نهادن در زمین محبت است و تلاش برای مَحرمیت، تا یار رخ نمایاند ودر لحظه ی انکشاف خود را در هزاران پرده مستور کند تا به جانم بنوشاند که دست نایافتنی است. اینجاست که پیکار صمیمانه معنی پیدا می کند‌؛ جنگی که صلح ندارد، زیرا به دنبال حقیقت بودن یعنی هستی و وجود رام تو نمی شود و با رام نشدنش بی نهایتی راه را به ظهور می رساند. خون می بارد در عین خون نباریدن، به راستی اینجا کجاست؟ ندایی گوش جانم را می نوازد با آوازی دلنشین که اینجا کربلاست... هو الظاهر و هو الباطن مسیری است که با خون دل خوردن، لعل وجودت را به ظهور می رساند و لازمه اش سپردن خود به دریای متلاطم کرب و بلاست. 🖊 @gharare_andishe
"فَإنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدّينِ! مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ" "فقر سبب نقصان دين و مشوش شدن عقل و جلب كينه مى گردد"(حکمت ۳۱۹) زیر آفتاب سوزان عرق می ریخت نان خشک می خورد و لباس وصله دار به تن می کرد، نخلستان ها را آباد میکرد و وقف میکرد،تا با روح مرده ای که بر مردم سایه انداخته بود و پویایی دلهای دریایی شان را زیر سلطه مغز های قالب خورده قرار داده بود مبارزه کند. و فقر مذمت شده در اسلام یعنی همین روح مرده حاکم بر قلب انسان که اجازه تماشای افق های آینده را از انسان می‌گیرد. وقتی روحیه کار و تلاش از جامعه انسانی رخت بربندد دیگر سخن حق شنیداری ندارد. البته بهتر است کار و تلاش را بازخوانی کنیم؛ چرا کار جزء لاینفک زندگی بشر امروز است از آن رو که خوردن و آسایش تن تمام زندگی بشر شده، در حالی که همه می دانیم این کار تنها یک امر تکلف آور است و بعضا از سر ناچاری گریبان گیرمان شده، هیچ کدام حیات بخش دیگری نیستیم، نه ما به کار و نه کار به ما. افق به حقی که وَلّی امروز با دانش بنیان در برابر دیدگان قرار داده را می توان و شاید باید چنین دید. درواقع دانش بنیان اگر در جایگاه حقیقی خود قرار گیرد آن حیاتی است که بستر پذیرش حق را برای انسان که وسعت انسانی اش را سلطه تکنولوژی به فراموشی کشانده آسان می‌کند. ✍ @gharare_andishe
🔹گویا راه آینده را می‌توان در روضه جست‌و‌جو کرد. از این جهت‌که روضه روایتی‌ست از موجودیت انسان‌ها که می‌تواند نمی از یمِ وجودشان را به چشم آورد. 🔹کلماتِ روضه، اصیل و صیقل‌خورده‌اند و بنابراین در استعاره‌ای پنهان، حقیقتی را آشکار می‌کنند، چنین روضه‌ای نمی‌تواند مکشوف باشد، چون در صدد فراچنگ‌آوردن غایت یا هدفی نیست. به عبارت بهتر کلمات روضه هنرمندانه کنار هم می‌نشینند تا از وجود کسی که برای آزادی قیام کرد، بگویند و حکایت کنند و اینچنین چراغ راه آینده را روشن کنند. 🔹روضه‌ی کلماتی این چنین؛ به مصائب، حوادث، افراد و شخصیت‌ها و روایتِ تراژیک واقعه‌ای جانگداز، مشغول نمی‌شود، تا در بن‌بست اهدافِ غَرَض‌مندانه، گم شود؛ بلکه می‌خواهد به آینده رنگ امید بزند و اشارتی به وجود تاریخی انسان داشته باشد و در عین نشان دادن تنگناها، ادامه و بسط زندگی باشد و اینگونه عهد و مسئولیت افراد را در راهی پرقصه نمایان کند. 🔹آری! این روضه‌است که می‌تواند امیدِ بنیان نهادن جهانی دیگر را در دل‌ها برویاند و در کارِ برافشاندن عالمی باشد که تدبیر امور انسان فراتر از سوبژکتیویته است و تمنای سیاستی را داشته‌باشد که در آن انسان‌ها با اباحه‌گری به دنبال تصرف یکدیگر نیستند بلکه با نسبتی مادرانه، حیاتی شاعرانه‌ را تمهید می‌کنند. @gharare_andishe
مینشینم گوشه ی خرابات دلم... که بنویسم قلبم، روحم، چشم های آلوده ام اماده ی محرمت نیست...! که بنویسم غم دارم از لحظاتی که تو را حبس کرده باشم در تاریخ و بنشینم به روضه خوانی و اشک و ماتم...! که بنویسم... به وقت اول محرم الحرام 🖊 @gharare_andishe
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖊 رهبر انقلاب: در هیئتها تبیینِ مکتب میشود. اینکه عرض میکنیم «میشود»، یعنی باید بشود. طبیعت هیئت این است: هیئت محلّ تبیین است، محلّ بیان است، محلّ بیان مهم‌ترین مفاهیم معارف اسلامی و معارف علوی است، محلّ پاسخ به سؤالها است.
قرار اندیشه
🖊 رهبر انقلاب: در هیئتها تبیینِ مکتب میشود. اینکه عرض میکنیم «میشود»، یعنی باید بشود. طبیعت هیئت ای
▫️در تبیین هر چیز، آنچه مهم است، توان شنیدن است. گویا تا وقتی مردمان طلب گوش‌فرادادن به سخنی را نداشته باشند، بیان یا تبیین امری بی‌وجه است، مسئله نداشتن مخاطبِ سخن، تبیین و روایت آن را عبث و بیهوده می‌کند؛ چرا که وقتی مردم پرسشی از نحوه‌ی زندگی خود ندارند، تبیین قرار است به چه پرسشی بپردازد؟ ▫️اما شاید بتوان گفت، هیئت مجالی برای نسبت پدیدارشناسانه است. فضایی است که می‌توان در آن به "شرح" و "توصیف وضعیت" پرداخت و قصه را از آغاز تا پایان بار دیگر گفت. ▫️اگر زمان را موجودی زنده بدانیم که ظهور و بروزات متفاوتی دارد پس می‌تواند، امکان‌های ویژه‌ای را هم در برابر ما قرار دهد. هئیت و نسبت آن با حرارت عشق اباعبدالله می‌تواند، صحنه‌ای را بگشاید و رقم بزند که بار دیگر مردم به وجود خود نظر بیندازند و در تمنای امری فراتر از زندگی با مشهورات باشند و اینجاست که تبیین و روشن‌کردنِ چراغ خرد، معنا می‌یابد و کاری متفاوت از تصور متعارف از روشن‌گری و بصیرت‌افزایی‌های کم‌سو و بی‌فرجام رخ‌می‌دهد. تبیین آشکاراندن حقیقتی است که در آن و با آن زندگی‌ شکل می‌گیرد و آن چیزی جز تاریخ نیست؛ امری که احیاء امر دین در گرو آنست. @gharare_andishe