eitaa logo
قرار اندیشه
253 دنبال‌کننده
468 عکس
191 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
حسینِ جان... قلبم چنان مشتاق توست که دهانم خشک شده و خواب از چشمهایم ربوده شده و فقط زل زده به همه ی اتفاقات اطرافم که همه چیز چیده شود و من به تو برسم! نه می‌توانم قدمی بردارم و نه می‌توانم حرفی بزنم! همه می‌پرسند که می‌روی؟ دهانم قفل شده مبهوتم!!! حسینِ جانم!!حسینِ قلبم! من به وسعت همه ی روحم تو را می‌خواهم ...مرا بگیر ببر برای خودت... من تحفه هم نیستم که پیشکش تو بشوم اما جاااانم همه ی جانم تو را می‌خواند... حسینِ جان..در میان انبووووه آدم‌هایی که به سراغ تو می آیند مرا هم سرازیر کن بگذار این رویای شیرین این مدتم مزه اش در دهانم بماند و به جانم بنشیند.. مثل طفلی که ذوق چیزی را دارد هر شب بین الحرمین را تصور می‌کنم و دلم روشن می‌شود. .. شووور و عشق در دلم به غلیان می افتد و حرارت به تنم می‌نشیند و دلی که برایت می‌رود ... و لبی که فقط با دیدن حرم تو لبخند می‌زند و چشمی که به شوق دیدن تو می‌گرید...حسینِ من... حسینِ جان ِ من!! عاجزانه..عاشقانه می‌خواهمت مرا هم ببر... @gharare_andishe
💠 دورِ هم جمع شده‌ایم، تا به کمکِ واژه‌ها، از نو با اربعین دیدار کنیم. 🏴 به موازاتِ اربعین امسال، کانال «باز اربعین» همّت کرده است برای تبادل و به‌اشتراک‌گذاری متن‌هایی که دربارهٔ رخداد اربعین نوشته می‌شوند و از شما عزیزان دعوت می‌کند نوشته‌های خود را برای انتشار با ما به اشتراک بگذارید. 📜 می‌توانید نوشته‌هایتان را برای قرارگیری در کانال، به شناسهٔ زیر ارسال بفرمایید: 💬 @mmnaderi @baaz_arbaeen | …باز، اربعین
پادکست - واژه‌ها در نسبت با اربعین.mp3
20.35M
🎧 «واژه‌ها در نسبت با اربعین» 🎙️ استاد طاهرزاده @baaz_arbaeen | …باز، اربعین
سکرات ایمان در این زمان.mp3
11.46M
🎧 «سکرات ایمان در این زمان» 🎙️ استاد طاهرزاده @baaz_arbaeen | …باز، اربعین @soha_sima
🏴🏴🏴 که داغش تا قیامت آتشی بر جان ما باشد. @gharare_andishe
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*قسمتی از خطبه حضرت زينب در شام* اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم می کنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار می شمارم، این جزع و بی تابی که می بینی نه از ترس قدرت و هیبت توست، لکن چشمها گریان و سینه ها سوزان است. چه سخت و دشوار است که نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء (آزاد شدگان) که حزب شیطانند، کشته گردند و خونهای ما از این پنجه های ناپاک بچکد و پاره های گوشت ما از دهان های ناپاک شما بیرون بیفتد و شما گرگهای وحشی پیوسته به سراغ آن بدن‌های پاک و پاکیزه آئید و بچه کفتارها آنها را در خاک بغلطانند؟ ای یزید! اگر امروز (پیروزی بر ما) را غنیمتی برای خود دانستی، زود باشد که آن را غرامت خود خواهی یافت. در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که از پیش فرستاده ای و هرگز خداوند بر بندگانش ستم نخواهد کرد. من فقط به خدا شکوه می کنم و تنها بر او اعتماد می نمایم. ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، (چراغ) وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید، هرگز ننگ این ستم از تو پاک نجواهد شد. @gharare_andishe
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠رستاخیز جان خسته و بی رمق رسیده بود به موکبی ایرانی که بالاخره می‌توانستند زبان او را بفهمند. با همان توان اندک و در حالی که مدام اشک می‌ریخت، شماره خانه خود که به گمانم روستایی در ایلام بود را به مسئول موکب می‌داد و او بالاخره شماره را گرفت و پیرزن با ته مانده توانش، لبخندی بر چهره اش نقش بست. کمک کردم به داخل موکب بیاید و جایی مستقر شود.. با لرزه ای که بر اندامش بود، مدام می‌گفت پسرم الان نگرانم میشه، یه کلیه اش کار نمیکنه و نگرانی براش مثل سمّه؛ الان دنبال من می‌گرده و نگران شده.... از حرفهاش متوجه شدم در ورودی کربلا کاروانش رو گم کرده و چندین مرتبه دور تا دور حرم را چرخیده و کسی رو پیدا نکرده؛ بالاخره موکبی پیدا کرده که ایرانی بودند و همونجا نشسته.... اصلا آرام نمی‌شد نه از خستگی که از نگرانی پسرش... مادر است دیگر... هیچ جوری آرام نمی‌شد ... مادری دیگر که توان راه رفتن نداشت، آن سوی موکب نشسته بود. چاره کار، خودِ او بود. کنارش نشست و با زبان محلی خود شروع به دلداری او کرد و او مانند بچه ای در کنار مادر آرام گرفت.. همچنان داشت ادامه می‌داد... از علقمه می‌گفت، از علمدار.. از مادر علمدار... و اینجا بشر چه نزدیک است به ملکوت؛ گویی حقیقت وجود آدمی است که ظهور می‌یابد و خودِ خود را نظاره می‌کند. تو گویی در تعلق به کربلاست که وجود انسان معنا می‌گیرد... @gharare_andishe
یکی از دوستان که اصالتا خوزستانی است، عنوان می‌کرد که در سنت اهالی عراق پیاده روی های متعددی وجود دارد از قبیل پیاده روی اربعین، پیاده روی نیمه شعبان به سمت کربلا، مشایه شهادت امام کاظم، مشایه به سوی نجف در وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله و... در این میان پیاده روی اربعین بیشتر مخصوص «زن و بچه» شمرده می‌شود... و مردان بیشتر رسم موکب داری دارند... پی نوشت: آنهایی که در پی گرفتن قلمروهای زنانه از قبیل حجاب، خانه، روضة،... از زن هستند، نفهمیده اند که این قلمرو به گستردگی عالمی‌ به میان می‌آید و جهانی را در آستانه تحول می‌بَرَد... این تحول و رستاخیز اگرچه نرم است، اما جهانِ ما را می‌سازد چراکه ظرفیتی زنانه نیز در خود دارد.... @gharare_andishe
زندگی و حیات واقعی جنسش دنیایی نیست بلکه جنسش چیز دیگری است ماورای این دنیای مادی و نسبت هایش؛ اینجا فهمیدم که دنیایی بالاتر و برتر از زمین وجود دارد که معنای حیات در آن کاملا متفاوت است با آنچه ما فهمیده ایم و درک کرده ایم. اینجا نه آسایش به آن معنای دنیایی وجود دارد، نه تفریح و شادی های بچگانه زودگذر؛ ولی عجیب شادی و سرحال! آیا فکر کرده ای که این حال خوش از کجا آمده؟؟! اینجا کجاست؟ همه اش عشق است و شور همه اش حرکت است و حرکت ... مقصد این راه کجاست که همه به این شتابان می‌روند؟ ... اینها حتما دیده‌اند، چشیده‌اند که این‌گونه شتابان به سویش می‌روند وگرنه با این همه خستگی راه چطور می‌شود این‌قدر پر انرژی قدم برداشت؟! اینجا اینقدر همه را می‌پذیرند که کوچک، بزرگ، پیر، جوان، کودک، ...همه با لذت می‌روند و این همان حضوری است که باید همیشه در آن بود و زندگی کرد. این همان زندگی واقعی است... @gharare_andishe
برای به یقین رسیدن به تمامی آنچه برایمان از اهل کرم گفته‌اند از ازل تا ابد از آن آغاز تا آغاز دیگرمان در حضور اربعین میسر و امکان‌پذیر است شدتش به نهایت می‌رسد و تمامی شور و شوق و ...عشقش به اوج خود می‌رسد. گویی با اربعین، حجت بر همگان تمام می‌شود و هر کسی به مقام شهادت می‌رسد شهادت به اینکه گواهی می‌دهم هر آنچه که از لطف و عشق حسین گفته‌اند، دیدم و شاهدش بودم.... @gharare_andishe
🔰موقعیت غربت می‌توان گفت غربت، موقعیت بنیادین آدمی در عالم است. آدمی در عالم غريب است از آنجا که از خود دورافتاده و با جدایی از خود، داغ عشقی را در خود دارد. شاید هنگامه غروب که آدمی از روز کنده می‌شود، بتواند یادآور آن موقعیت باشد. موقعیتی که گویی از اصیل‌ترین واژه های فرهنگ ماست. حال آنجا که تحقق حقیقت رخ می‌دهد و نسبت بی واسطه با اسمي برقرار است، حکایت از حاضر بودن در احوالات بنیادین انسانی و نزدیک بودن به حال دل نوع انسان است. اینجا وصف غربت، صفتی نفسانی نبوده بلکه در این حال حکایت از استعداد شنیدن سخن حقیقت و هم نوایی با آن است و این امام است که تاب این موقعیت را دارد و از این رو حقیقتا نزدیک تر از افراد به خود آنهاست. و چگونه است که فرزندان حضرت زهرا سلام‌الله علیها این‌چنین غریبند؟!! «پرسيدند که: غريب کيست؟ گفت: غريب نه آن است که تنش در اين جهان غريب است، بلکه غريب آن است که دلش در تن غريب بُوَد و سَرَّش در دل غريب بُود.» «ابوالحسن خرقانی» @gharare_andishe
هدایت شده از ๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 🔸 وقتی در کربلا بودیم مدام می‌شنیدم که ما نمی‌دانیم کجاییم و وقتی برگردیم ایران میفهمیم که کجا بودیم... هر چه سعی کردم که با این حرف کنار بیایم نشد. چند روز مزه مزه اش کردم و اخر نشد که نشد. 🔹 میخواهم در کنار تصویر شیرینی که در دلمان از کربلا مانده و فانتزی هایی که اینستاگرام در استوری ها به خوردمان داده کمی بیشتر پیش بروم و از کوچه بازارهای عراق و موکب ها کمی بیشتر صحبت کنم. 🔸 کشور توسعه نیافته‌ای که در ابتدایی ترین امور مدیریت شهرش هم مانده است، روزانه چندین ساعت برقش قطع میشد و از هر کوچه که رد میشدی منظره ای از سیم کشی‌های در هم بی حاصل که عزم خم کردن کمر تیر برق ها را داشت، به چشم می‌خورد و هر روز صدای آهنگ یوسف پیامبر، از دور آدم‌ها را آماده تعویض کپسول‌های گاز برای پخت و پز خانه ها میکرد و هر موکب در صف آب آشامیدنی با سرعت زیاد در فرصت بیست دقیقه ای که افسر عراقی بهشان داده، مخزن شان را پر آب کنند و برای چند صد نفر زائر تشنه کام موکب خود ببرند 🔹 و جوانان پر توانی که هر یک با موهایی با بهترین مدل روز آماده شده در کوچه پس کوچه های عراق در انتظار فرجی از آسمان از کنار ماشین های لوکس و اخرین مدل دنیا که به قدری گرد و خاک گرفته اند که به سختی میتوان شماره پلاک ان ها را خواند رد میشوند. 🔸 جوان‌ها می‌چرخند و بهترین برند پپسی می‌نوشند، اما آسفالت جلوی درب خانه شان از فرط گرد و خاک فرقی با کوچه ی خاکی نمی‌کند. سیصد چهارصد کیلومتر از مهمترین مسیر های عراق را هشت ساعت طول می‌کشد تا طی شود. 🔹 این حرف ها را به نام سیاه نمایی نگیرید و اجازه بدهید تا ادامه دهم. این ها را گفتم نه برای خراب کردن عراق و نه برای دلسوزی های ننه من غریبم بازی 🔸 می‌خواهم یک بار دیگر به ایران و جایمان در دنیا فکر کنیم و بفهمیم که داریم از چه صحبت می‌کنیم. خیلی راحت یادمان رفته که باید شهری بسازیم و پاسدارش باشیم تا حرمی بماند. زیارت و زیارت کننده ای وجود داشته باشد. 🔹 ای کاش این بار قصد ریا میکردیم و زحماتمان در آب آوردن و جارو کردن و ... به چشممان می آمد و به جای دل خوش کردن به زحماتمان در حل مشکلات در ده بیست روز اربعین و خماریمان در سیصد و چند روز بقیه اش کمی دردمان می آمد و در سیصد و سی چهل روز باقی مانده سال برای رفع شان عزم می‌کردیم 🔸 اگر میخواهید اسم این خواسته ها را دنیا بگذارید و بگوئید زیارت کاری به رفاهیات شهری ندارد بهتر است بگویم همه ما که برای اخرت کربلا میرویم خوب است که بدانیم برای همین زیارت، سوار بر اتوبوس ولوو آلمانی میشویم و برای عبور از مرز به پشت درب اداره جات نظام توسعه می‌رویم و وَن ژاپنی مُکیّف دار سوار میشویم و زیر باد کولر امریکایی میخوابیم و زیارت عاشورا را در باند های امریکایی گوش میکنیم و از خوب یا بد بودن صدایش هم تعریف میکنیم و در مدت کمتر از یک ماه سی میلیون مصرف کننده تولیدات غرب هستیم 🔹 و اگر همچنان اصرار دارید که برای زیارت فقط توفیق کافیست، لطف کرده به پشت بام خانه رفته، سلامی بدهید و ... 🔸 حال که بین ما زمزمه می‌شود که قرار است دنیا را با اربعین بگیریم خوب است بدانیم داریم از کدام دنیا صحبت می‌کنیم و در توهمات چشم بسته پیش نرویم؛ به امکان هایمان خوب توجه کنیم. 🔹 آری اربعین نشان دهنده شور و حرارت یک تاریخ است و اگر این شور و حرارت با سیاستی درست حفظ نشود و در مسیر توسعه کشور قرار نگیرد زود تر از آنچه فکرش را بکنیم در سردی های روزمره کوچه پس کوچه های ایران و عراق خاموش شده و به خاطرات درون حافظه ها مبدل می‌شود و عده ای هم در حال شمارش تعداد زائران و قیاس با سال‌های گذشته سر مست از معاهده های خود و شاهکار های مدیریتی شل کن سفت کن خود می‌خوابند تا نماز شبشان غذا نشود. 🔸 بگذارید خلاصه کنم؛ اگر چشم ما عزم و همت و وفاق بین ملت را در اربعین می‌بیند باید با نشان دادن راه و هموار کردن مسیر برای حرکت هر چه تندتر این ملت بکوشد و حافظ و نگهبان این حرارت باشد و پای حسین و روضه هایش را به وسط کوچه های شهر و خانه ها بکشد. 🔹 فراموش نکنیم که هر جا که برویم ما نیاز به ساختن داریم؛ نیاز به علوم انسانی داریم؛ نیاز به فلسفه داریم. 🔺 @varastgi ๛ وارَستِگی ✍🏻محمدحسین پورعلیرضا ‌‌ ‌