فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" عدة اي از شیعیان فکر میکردند امام حسن عسکری علیه السلام از راه پدرانشان منصرف شده اند. امام علیه السلام در نامه ای به آنها میفرمایند:" نیت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوش نیتی و خوش فکری شما آرام است."
ببینید این چقدر نیروبخش است برای شیعیان.... این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش. "
📘کتاب همرزمان حسین علیه السلام، گفتار دهم، ص346
@gharare_andishe
💎روزهای جهانی، آدمهای جهانی
روزگار ما، روزگار روزهای جهانی است؛ روز جهانی مبارزه با بلایای طبیعی، روز جهانی کار، روز جهانی زنان، روز جهانی آب... ؛
جالب است که هرآنچه دچار بحران شده، روز جهانی خاص خود دارد و عجیب تر اینکه فلسفه نیز...
فلسفه ای که شاید نتیجه اش روزهای جهانی داشتن برای این مفاهیم است، خود نیز در این پاسداشت ها قرار میگیرد.
در زمانه ای که مصرف، ما را احاطه کرده و حتی بحران آبی که گریبانگیر ماست را به سختی درمی یابیم، فهم بحران فکر و فلسفه بسی سخت تر است.
شاید آنچه ما را به خود باز میگرداند، از خلال همین فلسفه باشد؛ فلسفه ای که داعیه دار انسانی جهانی به مثابه جهان عيني است و شاید که این روزهای جهانی برای ما عيني شود و مردمانی جهانی شویم و جهان-مردانی پدیدار گردند که به گستره مسائل جهانی اندیشه میکنند و از عهده حل بحرانهای جهانی برمی آیند...
🖊#صهبا
#روز_جهانی_فلسفه
#جهان_مرد
@gharare_andishe
💎سرخط
بازی مار و پله در عین هیجانی بودنش، عجیب قابل تامله.
زندگی یه بازیه که همه ی ما در حال بازی کردنیم حالا یا اون طرف نسبت بچه است یا آدم بزرگ یا بهتر بگویم کسی که هست ما از اوست.
مهم اینه که بدونیم در حال بازی هستیم؛ که اصل بازی و قواعدش در اختیارمون نیست و مهمتر اینکه در هر حال ما بازنده ی بازی هستیم و فقط یک برنده داره وقتی این را با تمام وجود حس کنیم؛ تسلیم برنده میشیم و لذت بازی چند برابر میشه، در این حال چشیدن لذت محض رخ میده.
خدا نکنه بازی را جدی بگیریم اون موقع اول درگیر شدن با خود و دیگران و به خصوص با برنده بازی است و این شروع یه راه خطرناکه که اگر متوجه ی خطر نشیم به جز خسران چیز دیگری عایدمان نمیشه.
هیجان بازی مار و پله به اینه که رقیب دچار نیش مار بشه و متناسب با نیش مار چند خانه پایین تر بیاید و اما لذت بیشتر وقتی رخ میده که نیش چنان عمیق باشه که ناگزیر از سر خط شروع کند.
حالا اگر همین برای خودم رخ بده؛ درد عجیبی داره. اصولا زمین خوردن درد داره اگر در زمین خوردن توقف کنیم و فقط دردش را تداعی کنیم؛ هیچ حرکتی رخ نمیده و شاید رها کردن کار را به دنبال داشته باشه.
چه خوبست که در عین درد کشیدن افق رویت شود و حرکتی مضاعف، متناسب با همت والا زده شود.
زمین خوردن تجربه ای است برای دوباره روی پا ایستادن اما با امید و استحکام بیشتر. آمادگی می دهد برای فراز و نشیب ها و برخورد با موانع که وجودت شدیدتر می شود. زمین خوردن با زبان بی زبانی می گوید: نترس مانند بار قبل بلند میشوی یکبار عبور کردی این بار بهتر عبور می کنی.
✍#معمای_هستی
@gharare_andishe
.
▪️پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک"
💎 با حضور #استاد_طاهرزاده
📅 چهارشنبهها، ساعت ۱۶:۰۰
🔰 جلسه اول فردا ۳ آذر ماه ۱۴۰۰
🔻 لینک ورود آنلاین به جلسه
https://dialog.sohasima.ir/ch/elm-fanavari
#مدرسه_علم_و_فناوری
@soha_sima
قرار اندیشه
. ▪️پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک" 💎 با حضور #استاد_طاهرزاده 📅 چهارشنبهها، ساعت ۱۶:۰۰
وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا
در مواجهه با دنیای جدید شاید نگاه غالب این باشد که قدرت علم و فناوری میتواند جهان آینده را بسازد جهانی که بر بحرانهای موجود فائق آید.
نگاه دیگر هم علم و فناوری را ریشه بحرانهای موجود میداند و مشارکت در آن را ادامه وضعیت فعلی، فلذا این مشارکت را بی نسبت با جهان آینده میبیند.
شاید وضعیت ما بی شباهت به وضعیت قوم نوح نباشد که از یک طرف در معرض طوفانی ویرانگر است و از طرف دیگر جهان آینده از پس این طوفان می آید که تنها راه عبور، صبر و مقاومت و مدارا با این طوفان است که همان ساختن کشتی است وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا.
تفکر در مسائل دنیای امروز خبر از آن می دهد که این جهان آیندهای ندارد و باید مهیای جهانی دیگر شد. اما آن جهان از پس بحرانها آشکار میشود. مدارا و صبر در این بحرانها همان ساختن جهانی است میان دوجهان.
#مدرسه_علم_و_فناوری
#سرای_هنر_و_اندیشه
@soha_sima
💎جهانی این چنین...
آسمان کاملا سیاه شده است، و ستارهها جای جای آسمان پراکنده شدند و چشمک زنان شب خود را سپری میکنند، ناخوداگاه شانه هایم را بالا گرفته ام و عضلاتم را منقبض کردهام، کنار خیابان میایستم، بعید میدانم این وقت شب ماشینی بیاید و مرا سوار کند، به درخت بی برگ و بار کنار خیابان تکیه میزنم ،به قول بچه ام درخت تار عنکبوتی، راست میگوید ،درختان که بی برگ و بار میشوند، مثل تار عنکبوت میمانند، شاخه های لخت و بی روحشان یک جوری در هم تنیدهاند که تار عنکبوت را تداعی میکنند، گه گاهی با دهانم دستانم را ها میکنم تا کمی گرم شوم، به اینکه همسرم زنگ زد و گفت:"هر وقت راه افتادی تک بزن تا یک نسکافه برات درست کنم."فکر میکنم.
ناخوداگاه لبخندی بر لبم مینشیند،میتوانم خودم را تصور کنم چه شکلیام ،دماغی که نوکش سرخ شده و صورتی که گل انداخته با چشمان خسته، اما با نگاهی با نشاط... در همین فکرها هستم که صدایی نظرم را جلب میکند، برمیگردم به سمت صدا، پسر بچهی کوچکی را میبینم که تا کمر داخل سطل زبالهی شهرداری فرورفته است و شاید دنبال غذا میگردد، نمیدانم!
اولین بار است که از نزدیک چنین صحنهای را می بینم، دلم خالی میشود، یک چیزی هوار میشود بر تمام وجودم، تلاش میکنم اشک از چشمانم جاری نشود، که پسرک خودش را از آن سطل میکشد بیرون یک همبرگر نصف و نیمه پیدا کرده، مینشیند یک گوشه و ساندویچ را گاز میزند...
یک تاکسی بوق میزند و جلوی پایم ترمز میکند.
@gharare_andishe
▫️انسان همواره در عهدی خاص زندگی میکند و هر قدر متوجه آن باشد، میتواند تدبیر امور خویش را به عهده گیرد. و اگر در غفلت و بی توجهی به سر برد، در انبوهی از مشکلات دست و پا میزند و در بی افقی، بدون آنکه راهی بگشاید، زندگی میکند.
▫️مشکلات و ناکامیها در زمینهای خاص معنا مییابند و خود را به شکل مساله ظاهر میکنند.مسائلی که قابل توضیح و تبییناند.
▫️با علوم انسانی، میتوان، واجد زبانی برای نشان دادن و گفتن از درد و رنجها و ناکامیها، شد و آنها را در فضایی قابل رویت معنا داد.
▫️حال سوال این است که در چه نسبتی با علوم انسانی میتوان به چنین فضایی دست یافت؟
#دربارهی_علوم_انسانی
@gharare_andishe
💎فهمِ رنجِ منصور
منصور منتظر است، منتظر آنجایی است که توان مردمی، به صورتی رخدادگونه پدیدار شود.
بنابراین همهی توانش را صرف این میکند تا در فضایی آدمها کنار هم گرد آیند و متوجه خودشان و جایگاهشان و توانشان بشوند؛ پس تمام تلاشش را میکند تا مهندسِ ناامید و مایوس را مجاب به ماندن و مسئول هواپیمایی را متوجه اهمیتِ پایداری در ساخت هواپیما کند و به هر صورت مقابل دستدرازیها و موانع مقاومت کرده و در نهایت توانِ ساختن و پرداختنِ صنعت هواپیمایی، مجسم میشود.
فهمِ رنج و همّ چنین آدمهایی، انسانها را از روال روزمره، رها میکند و مسیر شدنشان را به آنها متذکر میشود.
@gharare_andishe
در حال قدم زدن در پیاده رو بودم که با صحنه ی زیبایی مواجه شدم.
وزش باد برگهای پاییزی که به رنگهای متفاوت بودند را از شاخه ها جدا می کرد و رقص کنان که قابل وصف نیست روی زمین قرار می داد
وقتی درخت زیر چترش مهمانت کند و با برگه هایی که درحال رقص هماهنگ هستند پذیرایت گردد، برگه ها به آرامی و محبت صورتت را لمس می کنند، در نهایت تواضع زیر پایت قرار می گیرند و با صدای خش خش گوشهایت را نوازش می دهند
تازه جمله ای که سالها شنیده بودم، یافتم "پاییز بهاری است که عاشق شده است"
#عشق، چیزی که در هر جلسه ای با هر گروه سنی زن و مرد نمی شناسد همین که حرفش به میان آید ؛ مدعیانش بسیار و وصف کنندگانش در رقابت با همدیگر گوی سبقت از هم می ربایند.
بهراستی عشق چیست؟
زمانی برگهای سبز و بانشاط در نهایت غرور بر شاخه سار درختان با انعکاس خورشید برتری خودشان را به رخ هر عابری می کشند
اما حال رنگ رخسارشان، زرد، نارنجی و قرمز گونه شده و با وزش ملایم باد به راحتی خود را به آغوشش می سپارند که هر جور و هرکجا خواست بنشاند یا درجوی آب یا زیر پای رهگذران.
آری باید از تعلقات برید که نشانه اش رنگ چهره است که از سبزی به سرخی می گراید که همان واگذاری خود به معشوق است.
🖊#معمای_هستی
@gharare_andishe