eitaa logo
📚📖 مطالعه
71 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
998 ویدیو
81 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| تفسير به روز در اردبيل جلسۀ براى جوانان برگزار نمودم، عدّه‌اى از جوان‌ها گفتند: حاج‌آقا! تفسير براى پيرمردهاست، براى ما مطالب روز بگوئيد. من فهميدم آنهايى كه قبلاً تفسير گفته‌اند، بدون رعايت حال مستمعين بوده است؛ زيرا تفسير بايد جورى باشد كه هر كَس به حدّ ظرفيّت و كشش خود بتواند استفاده كند، حتّى بچه‌ها هم مى‌توانند تفسير داشته باشند. زيرا صلى الله عليه و آله با همين داستان‌هاى قرآن، عمار و اسامه و سلمان و ابوذر تربيت كرد. همانجا براى جوان‌ها تفسير سورۀ يوسف را شروع كردم و به اين شكل گفتم كه: يوسفى بود؛ جوانها! شما همه يوسفيد. او را بردند؛ شما را هم مى‌برند. به اسم بازى بردند؛ شما را هم به اسم بازى مى‌برند... . ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
📢 (صلی الله علیه و آله) حجت را در غدیر بر همگان با ابلاغ انتصاب علی علیه السلام از سمت خداوند متعال، تمام کرد. حضرت علاوه براین انتصاب، یک وظیفه عمومی را بر عهده مومنان قرار دادند و فرمودند: «… فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ إلی یوْمِ الْقِیامَةِ». بر همگان لازم است غدیر را به دیگران برسانند، حاضران به غائبان، پدر ها به فرزندان، نسل در نسل. ✍️ از تعبیر " فَلْیُبَلِّغِ ..." نوعی از اهمیت و وجوب فهمیده می شود. 📜 بر همین اساس لازم هست مومنان و محبین علیهم السلام هر بیشتر و بهتر، را نمایند. ان شاءالله سعی کنیم اهمیت روزبه روز در زندگی مان نمود و بروز بیشتری داشته باشد. 🌐 @Mabaheeth
📜 ✔️ ؛ آخرین حج صلی الله علیه و آله در آخرین سال زندگی مبارکشان بود. در سال دهم هجرت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در آیین حج رو به مردم فرمودند: «ای مردم؛ مناسک حج را از من بیاموزید که شاید دیگر مرا نبینید». ✨ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ. وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ. 👈 این آیه ای است که در این سفر بر پیامبر صلی الله الله علیه و آله وحی شد و از آن با عنوان آیه تبلیغ یاد می شود. 👈 در این آیه خداوند متعال می فرماید: ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرسانده‌ای. 👈 در واقع از مفهوم این آیه بر می آید که تکلیفی است بر دوش پیامبر خدا که پساز خود امانت دین و هدایت مردم بر دوش فردی امین قرار دهد. و چه کسی بهتر از علیه السلام. همو که اولین ایمان آورنده به رسالت پیامبر خدا بود، او که در شب برای اینکه گزندی به پیامبر خدا از سوی مشرکان نرسد، در جایگاه ایشان خوابید؛ جان بر کف و بی ترس و واهمه. 🌐 @Mabaheeth
💭 هیچ شکی در عظمت روز که روز اکمال دین و بزرگترین عید آسمانی است برای کسی پس از معرفی علی علیه السلام باقی نمانده است، صديقه طاهره سلام الله علیها در پاسخ عذرتراشي هاي عده ای از حامیان سقیفه فرمودند: «و هَل تَرَك أبي يومَ غدير خمّ لأحدٍ عُذراً؟»[خصال صدوق ره، مجد۱، ص۱۷۳.]؛ آيا پدرم با پديدآوردن حماسه غدير، عذري براي كسي باقي گذارد؟!. 📢 (صلی الله علیه و آله) حجت را در غدیر بر همگان با ابلاغ انتصاب امیرالمومنین علی علیه السلام از سمت خداوند تمام کرد. علاوه براین انتصاب یک وظیفه عمومی را حضرت بر عهده مومنان قرار دادند، فرمودند: «… فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ إلی یوْمِ الْقِیامَةِ». بر همگان لازم است غدیر را به دیگران برسانند، حاضران به غائبان، پدر ها به فرزندان، نسل در نسل. از تعبیر " فَلْیُبَلِّغِ ..." نوعی از اهمیت و وجوب فهمیده می شود. بر همین اساس لازم هست مومنان و محبین اهل البیت علیهم السلام هر بیشتر و بهتر، غدیر را تبلیغ نمایند، متاسفانه اهمیت این عید، کمتر در زندگی ما نمایان است. 🌐 @Mabaheeth
| دوستى به خاطر خدا به حديثى برخوردم خيلى شيرين و زيبا؛ صلى الله عليه و آله از كوچه‌اى عبور مى‌كرد كه كودكى به حضرت كرد. پيامبر پاسخ سلام او را داد و از او پرسيد: آيا مرا دوست دارى‌؟ كودك گفت: البتّه كه دوست دارم، شما رسول خدا هستى! پيامبر فرمود: مرا بيشتر دوست دارى يا خدا را؟ كودك گفت: شما را هم به خاطر خدا دوست دارم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 پیرمرد فقیری که حاضر نشد نیمی از ثروت یک ثروتمند را قبول کند ... https://eitaa.com/ghararemotalee/137 💭 داستانی از سیره رفتاری (صلی‌الله علیه وآله) ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
۱۷) عیب پوش باش امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه عمدتاً درباره عیب پوشى والى نسبت به رعیت سخن مى گوید و تأکید میورزد که وظیفه او تنها مبارزه با عیوب ظاهر است و باید از تجسس و پرداختن عیوب باطن و از کسانى که او را تشویق به این کار مى کنند بپرهیزد. مى فرماید: «باید دورترین رعایا به تو و مبغوض ترین آنها در نزد تو کسانى باشند که بیشتر در جستجوى عیوب مردمند»; (وَلْیَکُنْ أَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَأَهُمْ(۱) عِنْدَکَ، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَایِبِ النَّاسِ). معمولاً در اطراف زمامداران، گروهى از عیب جویان حاضر مى شوند و براى تقرّب به والى و زمامدار، عیوب و خیانت هاى این و آن را شرح مى دهند، آبروى افراد را مى برند و ذهن والى را به آنها مشوب مى کنند و او را گرفتار سوء ظن نسبت به هرکس مى سازند. امام(علیه السلام) مى فرماید: باید این گروه را از خود دور کنى که مایه نابسامانى حکومتند; از یک سو ایجاد اختلاف در میان مردم مى کنند و از سویى دیگر رابطه زمامداران را با توده هاى ملت سُست مى سازند و از سوى سوم بذر بدبینى و سوء ظن را در همه جا مى پاشند. آرى باید چنان باشد که هیچ کَس تصور نکند با عیب جویى از این و آن به والى تقرب پیدا مى کند. سپس امام براى تأکید و تأیید این سخن به استدلال پرداخته مى افزاید: «زیرا در (غالب) مردم عیوبى وجود دارد (که از نظرها پنهان است و) والى از همه سزاوارتر است که آنها را بپوشاند، بنابراین لازم است عیوبى را که بر تو پنهان است آشکار نسازى»; ( فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً، الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا). در ادامه مى افزاید: «وظیفه تو تنها این است که آنچه را بر تو ظاهر گشته اصلاح کنى و آنچه از تو مخفى مانده است خدا درباره آن داورى مى کند»; (فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللهُ یَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ). (صلى الله علیه وآله) فرموده است: «لاَ یُبْلِغْنِی أَحَدٌ مِنْکُمْ عَنْ أَصْحَابِی شَیْئاً فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَخْرُجَ إِلَیْکُمْ وَأَنَا سَلِیمُ الصَّدْرِ; هیچ یک از شما عیوب (پنهانى) یاران مرا براى من نقل نکند؛ زیرا من دوست دارم به همه شما خوش بین باشم».(۲) آنچه امام(علیه السلام) در این بخش از سخنان خود بیان فرموده اشاره به این حقیقت دارد که بالاخره غالب مردم داراى نقاط ضعفى هستند که بر دیگران پوشیده است. اگر این نقاط ضعف آشکار گردد هم مردم به یکدیگر بدبین مى شوند و هم والى به آنها بدبین مى گردد و این بدبینى که در حدیث پیامبر نیز به آن اشاره شد، رشته اتحاد آنها را پاره مى کند و امکان همکارى صمیمانه آنها را به یکدیگر و همه را با والى سلب مى نماید. به همین دلیل قرآن مجید صریحا از تجسس و تفحص از عیوب پنهانى نهى کرده و مى فرماید: (وَلا تَجَسَّسوا).(۳) وظیفه والى آن است که اگر کسى پرده درى کند و آشکارا دست به کارهاى خلاف زند و عیوب خویش را جسورانه ظاهر نماید، به اصلاح آن از طرق مسالمت آمیز بپردازد و اگر از این راه موفق نشد شدت عمل به خرج دهد و حدود الهى را که در حکم جراحى لازم براى پیکر اجتماع است، اجرا کند. سپس امام(علیه السلام) براى تکمیل این سخن از راه دیگرى وارد مى شود و مى فرماید: «تا آنجا که در توان دارى عیب پوشى کن تا خدا عیوب تو را که دوست دارى از رعیتت پنهان باشد بپوشاند»; (فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ). اشاره به اینکه درباره دیگران عیب پوش باش تا خدا عیوب تو را مستور دارد. این پاداش الهى در دنیاست. در آخرت نیز پاداشى مهم تر و عالى تر در انتظار عیب پوشان است. در روایتى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ سَتَرَ أَخاهُ فی فاحِشَة رَآها عَلَیْهِ سَتَرَهُ اللهُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; کسى که کار بدى از برادر مسلمانش ببیند و آن را مستور دارد خداوند عیب او را در دنیا و آخرت مستور خواهد داشت».(۴) در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «کَانَ بِالْمَدِینَةِ أَقْوَامٌ لَهُمْ عُیُوبٌ فَسَکَتُوا عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ فَأَسْکَتَ اللهُ عَنْ عُیُوبِهِمُ النَّاسَ فَمَاتُوا وَ لاَ عُیُوبَ لَهُمْ عِنْدَ النَّاس; در مدینه گروه هایى بودند که عیوبى داشتند ولى عیوب دیگران را پوشاندند؛ خداوند هم عیوب آنها را از مردم پوشاند، لذا هنگامى که از دنیا رفتند مردم هیچ عیبى بر آنها نمى گرفتند».(۵)
۲/۹ آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه این سخن همین توصیه را به تعبیر زیباى دیگرى بیان مى دارد و مى فرماید: «و سزاوارترین کسى که مى تواند مورد حسن ظن تو قرار گیرد آن کَس است که تو بهتر به او خدمت کرده اى و (به عکس) آن کَس که مورد بدرفتارى تو واقع شده است سزاوارترین کسى است که باید به او بدبین باشى»; (وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاَؤُکَ(۵) عِنْدَهُ، وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلاَؤُکَ عِنْدَهُ). اشاره به اینکه همان گونه که نیکى کردن سبب حسن ظن است هر قدر بیشتر نیکى کنى، حسن ظن بیشترى فراهم مى شود و همان گونه که بدى کردن سبب سوء ظن مى شود هرقدر بدى بیشتر باشد، سوء ظن هم بیشتر است. در کتاب عیون الاخبار ابن قتیبة آمده است که ابن عباس مى گفت: به هرکَس نیکى کردم فضاى میان من و او روشن شد و به هر کَس بدى کردم فضاى میان من و او تاریک گشت.(۶) در ضمن مى توان از این سخن نتیجه گرفت که اگر کسانى به هر دلیل مورد مجازات و مؤاخذه قرار گرفتند، زمامدار و والى باید از آنها برحذر باشد و از حسن ظن به آنها بپرهیزد. * * * آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه سخن به نکته مهم دیگرى مى پردازد و را از شکستن سنّت هاى صالح برحذر مى دارد. مى فرماید: «هرگز سنّت مفید و پسندیده اى را که پیشگامان این امت به آن عمل کرده اند و ملت اسلام با آن الفت گرفته و امور رعیت به وسیله آن اصلاح شده مَشکن»; (وَ لاَ تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ(۷) هَذِهِ الاُْمَّةِ، وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الاُْلْفَةُ، وَ صَلَحَتْ عَلَیْهَا الرَّعِیَّةُ). سنّت در دو معنا به کار مى رود: گاه به معناى عادات و روش هایى است که از گذشتگان و پیشینیان به یادگار مانده و آن بر دو قسم است: حسنه و سیئه. همان گونه که در روایت معروف پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً عَمِلَ بِها مَنْ بَعْدَهُ کانَ لَهُ أجْرُهُ وَ مِثْلُ أُجُورِهِمْ مِنْ غَیْرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَىْءٌ وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً فَعَمِلَ بِها بَعْدَهُ کانَ عَلَیْهِ وِزْرُهُ وَ مِثْلُ أوْزارِهِمْ مِنْ غَیْرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ أوْزارِهِمْ شَىْءٌ; کسى که سنّت نیکى را پایه گذارى کند و بعد از وى به آن عمل شود پاداش آن و پاداش کسانى که به آن عمل کرده اند براى او خواهد بود بى آنکه چیزى از پاداش آنها کم شود و کسى که سنّت بدى را پایه گذارى کند و بعد از او به آن عمل شود گناه آن و همانند گناه کسانى که به آن عمل کرده اند خواهد بود بى آنکه از گناهان آنها چیزى کاسته شود».(۸) معناى دوم سنّت این است که به معناى سخن (صلی‌الله علیه وآله) و فعل و تقریر اوست و کلام امام(علیه السلام) در اینجا ناظر به معناى اوّل است. (به قرینه جمله: وَ لا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ...) مثلاً شخصى یا گروهى هفته اى از سال را به عنوان هفته نیکوکارى یا اکرام یتیمان یا پاک سازى مساجد یا کاشتن انواع درختان قرار مى دهند بى آنکه آن را به شرع نسبت دهند. این سنّتِ صالح باقى مى ماند و افرادى به آن عمل مى کنند و در پرتو آن کارهاى نیکى صورت مى گیرد. امام(علیه السلام)به مالک اشتر دستور مى دهد هرگز این گونه سنّت ها را نشکند و بگذارد مردم به آن عمل کنند و از برکاتش بهره مند شوند. البته اگر سنّت هاى فاسد و مفسدى باشد; مانند آنچه در زمان از انتقام جویى ها و زنده به گور کردن دختران و امثال آن وجود داشت، باید با این گونه سنّت هاى خرافى و غلط و غیر انسانى مبارزه کرد. تاریخ اسلام نیز نشان مى دهد که پیغمبر اکرم سنّت هاى صالح پیشین را هرگز نشکست، بلکه آنها را تأیید فرمود. مانند سنّت هایى که از عبدالمطلب به یادگار مانده بود; ولى با سنّت هاى زشت و خرافى سخت مبارزه کرد. سپس امام(علیه السلام) همین مطلب را به صورت دیگرى بیان مى کند و مى فرماید: «و هرگز سنّت و روشى را که به چیزى از سنّت هاى (حسنه) گذشته زیان وارد مى سازد ایجاد مکن که اجر آن سنّت ها براى کسى خواهد بود که آن را برقرار کرده و گناهش بر توست که چیزى از آن را نقض کرده اى»; ( وَ لاَ تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَیْء مِنْ مَاضِی تِلْکَ السُّنَنِ، فَیَکُونَ الاَْجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا، وَ الْوِزْرُ عَلَیْکَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا). در واقع امام مى فرماید: سنّت هاى صالح پیشین را نه مستقیماً بشکن و نه مزاحمتى براى آنها ایجاد کن که آن را بشکند، بلکه باید در حفظ آن سنّت ها بکوشى تا مردم به سبب پیروى از آن بهره مند گردند. درباره اهمّیّت سنّت هاى حسنه و فرق آن با بدعت ها و همچنین سنّت هاى سیئه و آثار آن در جوامع انسانى، در پایان همین بحث سخن خواهیم گفت.
۱۲/۱ ... شرایط فرمانده لشکر امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه به تفصیل از شرایط فرماندهان لشکر سخن مى گوید که از قبیل ذکر تفصیل بعد از اجمال است و در مجموع براى فرماندهانِ لشکر چهارده وصف ذکر مى کند. مى فرماید: «فرمانده سپاهت را کسى قرار ده که در نزد تو به خدا و پیامبر و امامت از همه خیرخواه تر و از همه پاک دل تر و عاقل تر باشد»; (فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لاِِمَامِکَ، وَ أَنْقَاهُمْ جَیْباً(۱)، وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً). ←این اوصاف سه گانه سبب مى شود؛ اوّلاً فرمانده لشکر تنها به فکر پیشرفت آیین حق و عظمت (صلی‌الله علیه وآله) و پیروزى امام باشد. ثانیاً خالصانه و مخلصانه در این راه بکوشد، و ثالثاً با بردبارى و عقل و درایتِ کافى امور لشکر را سامان بخشد. واژه «حلم» در اینجا ممکن است به معناى عقل(۲) و شاید به معناى خویشتن دارى و بردبارى باشد. جمله هاى بعد از آن معناى دوم را تقویت مى کند. آن گاه امام بعد از ذکر این سه وصف به دو وصف دیگر اشاره مى کند که در واقع تفصیلى است براى وصف اخیر. مى فرماید: «(فرمانده لشکر تو باید) از کسانى باشد که دیر خشم مى گیرد و زود عذر مى پذیرد»; (مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَ یَسْتَرِیحُ إِلَى الْعُذْرِ). بدیهى است منظور سهل انگارى و عذرپذیرى در برابر مسائل مهم و سرنوشت ساز نیست؛ منظور خطاهاى جزئى است که ممکن است از همه کَس سر بزند. فرمانده لشکر باید در برابر این امور خونسرد و عذرپذیر باشد. حضرت در ادامه این سخن به چهار وصف دیگر اشاره کرده مى فرماید: «کسى باشد که نسبت به ضعفا رئوف و مهربان و در برابر زورمندان پرقدرت باشد، کسى که مشکلات، او را از جا به در نمى برد و ضعف، او را به زانو در نمى آورد»; (وَ یَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ، وَ یَنْبُو(۳) عَلَى الاَْقْوِیَاءِ، وَ مِمَّنْ لاَ یُثِیرُهُ(۴) الْعُنْفُ، وَ لاَ یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ). این اوصاف از آنِ کسانى است که با شخصیت، شجاع و پراستقامت باشند; چنین افرادى در برابر افراد ضعیف مهربانند. آنها را در زیر چتر حمایت خود مى گیرند و مورد محبّت قرار مى دهند و به عکس در برابر زورمندان با قدرت مى ایستند و هرگز سر خود را در مقابل آنها خم نمى کنند. مشکلات را با عقل و تدبیر و قدرت حل مى کنند و در برابر هیچ کَس و هیچ کارى ضعف نشان نمى دهند. آن گاه بعد از بیان این اوصاف نه گانه، امام(علیه السلام) به هشت وصف دیگر و صفات برجسته یک فرمانده لایق اشاره کرده مى فرماید: «سپس به سراغ کسانى برو که داراى شخصیت و اصالتِ خانوادگى از خاندان هاى صالح و خوش سابقه و داراى برازندگى و شجاعت و سخاوت و کرم باشند»; (ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءَاتِ وَ الاَْحْسَابِ، وَ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ، ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ، وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ). «مُرُوءَاتِ» جمع «مروت» از ریشه «مَرء» گرفته شده که معمولاً به معناى شخصیت استعمال مى شود. «أَحْسَابِ» جمع «حَسَب» اشاره به اصالت نژاد و جنبه هاى مثبت وراثت دارد مثل اینکه مى گوییم: فلان کَس از طایفه بنى هاشم و سادات صاحب احترام است. «أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ» اشاره به خاندان هایى است که پاکدامن و صالح العمل هستند. و «السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ» ناظر به خانواده هایى است که نه تنها امروز بلکه در گذشته به سبب اعمال خوبشان نام نیکى از خود به یادگار گذارده اند. «النَّجْدَةِ» که در اصل به معناى ارتفاع مى آید در اینجا به معناى رفیع بودن مقام و روح بزرگ و جایگاه اجتماعى والاست. «الشَّجَاعَةِ» که به معناى دلاورى است معناى روشنى دارد. «السَّخَاءِ» همان مفهوم سخاوت را مى رساند. و «السَّمَاحَةِ» به معناى سعه صدر و بزرگوارى است. بنابراین هر یک از این هشت واژه معانى متفاوتى دارد که به یکى از فضایل و صفات برجسته انسان اشاره دارد، هرچند بعضى از مفسّران نهج البلاغه تعدادى از آنها را مترادف شمرده اند; مانند «نجده» و «سخاوت» و همچنین «سخاء» و «سماحت» و یا «احساب» و «اهل البیوتات الصالحة».
| ۹۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : رابطۀ مؤمنان با يكديگر بايد چگونه باشد؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : صلى الله عليه و آله فرمودند: « المؤمن مرآة المؤمن» مؤمن، آئينۀ🪞 مؤمن است. اين تشبيه بسيار زيبا، مى‌تواند نكات بسيارى را در بر داشته باشد كه به برخى موارد اشاره مى‌كنيم: ١- مثل آئينه باشيم، هم زيبايى ديگران را ببينيم و هم نقاط‍‌ ضعف آنان را. ← مثل مگسى 🪰 نباشيم كه فقط‍‌ روى زخم و جراحت مى‌نشيند. ٢- مثل آئينه باشيم، نه مثل ذرّه بين🔎. عيب مردم را بزرگ‌تر از آنچه هست نبينيم. ٣- مثل آئينه باشيم، نه مثل شانه. آينه روبرو معايب را مى‌گويد ولى شانه پشت سر رفته و در ميان موها مى‌گويد. دوست دارم كه دوست عيب مرا همچو آئينه پيش رو گويد نه كه چون شانه با هزار زبان پشت سر رفته مو به مو گويد ٤- آئينه، مراعات مقام و شخصيّت افراد را نمى‌كند و گرفتار تهديد و تطميع نمى‌شود. ٥ - آئينه زمانى مى‌تواند كارائى داشته باشد كه غبار نگرفته و صاف و صيقلى باشد. ← انسان نيز زمانى مى‌تواند انتقاد سازنده داشته باشد كه خودش معيوب نباشد. ٦- شكستن آئينه به خاطر آنكه عيب ما را نشان مى‌دهد خطاست، آزردن كسانى كه انتقاد مى‌كنند نيز نارواست. ٧- اگر آئينه را بشكنند، قطعات آن هم عيب ما را نشان مى‌دهد. ← مؤمن را نيز اگر اذيّت كنند، باز دست از كارش برنمى‌دارد. ٨ - آئينه به خاطر صيقلى بودن عيب ما را مى‌گويد. ← مؤمن نيز بر اساس صفا و صداقت بايد عيب برادر دينى خود را بگويد نه بر اساس كينه و انتقام. ٩- آئينه عيب ما را در خود نگاه نمى‌دارد، همين كه از برابر آن كنار برويم، عيب ما از صفحه آن پاك مى‌شود. ← مؤمن نيز بايد روبرو عيب را تذكر دهد و چون از او جدا شديم، عيب ما را در دل خود نگاه ندارد. ١٠- كسى عيب خود را مى‌فهمد كه بخواهد بفهمد وگرنه ممكن است انسان به آئينه نگاه سطحى بكند، ولى به فكر بررسى نواقص خود نباشد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۹۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : با كسانى كه در برابر حقّ‌ دير تصميم مى‌گيرند، چه برخوردى داشته باشيم‌؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : نه از استقبال مردم هيجانى شويم كه درختانى كه زود گل مى‌كنند سرما مى‌خورند و نه از كسانى كه دير تصميم مى‌گيرند مأيوس شويم كه بايد بر اساس فكر و انتخاب احسن باشد. قرآن درباره اولى الالباب مى‌فرمايد: «يتفّكرون فى خَلق السموات و الارض ربّنا ما خَلقتَ‌ هذا باطلا» اول در آفرينش آسمان‌ها و زمين فكر مى‌كنند سپس مى‌گويند: پروردگارا! اين هستى را بيهوده نيافريدى. قرآن بندگان خدا را كسانى مى‌داند كه سخن را گوش دهند و از بهترين سخن پيروى كنند. «الّذين يستمعون القول فيتّبعون احسنه» ← بنابراين تصميمات عجولانه چندان ارزشى ندارد. شخصى به نام صفوان از صلى الله عليه و آله درخواست كرد تا دو ماه فكر به او داده شود. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: سه، چهار ماه به تو فرصت مى‌دهم. البتّه اگر مسئله روشن باشد، انسان نبايد طفره برود. مجرمان در قيامت به دوستان بهشتى خود مى‌گويند: مگر در دنيا ما با شما نبوديم‌؟! پس در اينجا نگاه لطفى به ما داشته باشيد تا از خود شما بهره گيريم. دوستان بهشتى مى‌گويند: در دنيا ما با شما با هم بوديم، ولى شما بى‌دليل طفره مى‌رفتيد. «و لكنّكم فتنتم أنفسكم و تربّصتم»؛ بنابراين آنگاه كه مسئله روشن است بايد عجله كرد. چنانكه قرآن براى عجله و سرعت و سبقت در بعضى كارها مى‌فرمايد: « سارعوا »، « سابقوا »، « فاستبقوا » و آنگاه كه مسئله روشن نيست و به بررسى و تحقيق نياز دارد بايد بيشتر بررسى شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
💠 صد سخن گهربار از صلی الله علیه و آله به گزینش ره 🔸 شهید مطهری در یکی از جلسات سخنرانی خود به گله و شکایت از ناآشنایی مسلمانان با احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می پردازند و جریان انتخاب صد حدیث از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفارش نویسنده کتاب حکمت ادیان رو بیان می کنند که چقدر باعث تعجب نویسنده سرشناس ایرانی میشه. این مطلب رو شهید مطهری به عنوان مشت نمونه خروار میگه. بد نیست ما هم حداقل همون صد تا روایت منتخب شهید مطهری رو یکبار . ◽ @ahlolbait 🌐 @Mabaheeth
همان گونه که از عنوان نامه پیداست امام(علیه السلام) این نامه را در جواب نامه اى نوشته است که از سوى معاویه به آن حضرت بعد از جنگ نهروان و کشتن خوارج خدمت آن حضرت فرستاده شد. به گفته ابن ابى الحدید امام(علیه السلام) در این نامه تلویحا اشاره به حدیث معروف (صلى الله علیه وآله) مى کند که به آن حضرت فرمود: «أُمِرْتُ بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ; من مأمور شدم به پیکار با پیمان شکنان و ظالمان و از دین خارج شدگان».(۲) و در بیان دیگرى آمده است: «أَمَرَ رَسُولُ اللهِ عَلِىّ بن ابى طالب بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِین».(۳) بنابراین معاویه که از این حدیث باخبر بود با دیدن جنگ هاى جمل و نهروان مى بایست از خواب غفلت بیدار مى شد، چرا که سخن پیامبر درباره على(علیه السلام)و جنگ هاى او کاملا به وقوع پیوسته بود و از این رو امام نامه را چنین آغاز مى کند، مى فرماید: «اما بعد از حمد و ثناى الهى زمان آن فرا رسیده است که تو از مشاهده حقایقِ روشن با چشم بینا بهره مند گردى (و ادعاهاى باطل خود را کنار بگذارى)»; (أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ آنَ(۴) لَکَ أَنْ تَنْتَفِعَ بِاللَّمْحِ(۵) الْبَاصِرِ(۶) مِنْ عِیَانِ الاُْمُورِ، فَقَدْ سَلَکْتَ مَدَارِجَ(۷) أَسْلاَفِکَ بِادِّعَائِکَ الاَْبَاطِیلَ). منظور از «مَدَارِجَ أَسْلاَف» همان برنامه هاى ابوسفیان در مقابله با پیغمبر اسلام و مسلمین و برافروختن آتش هاى جنگ هاى متعدد بر ضد مسلمانان است و همچنین جد مادرى معاویه «عتبة بن ربیعه» و دایى اش «ولید بن عتبه» است که همه از سران کفر، شرک، بُت پرستى🗿 و بوده اند. «ولى (مع الاسف) تو همان مسیر گذشتگان خود را با ادعاهاى باطل و ورود در دروغ و فریب افکنى و اکاذیب مى پیمایى و آنچه بالاتر از شأن توست به خود نسبت مى دهى و به آنچه بدان نباید برسى (و شایسته آن نیستى) دست مى افکنى»; (وَ اقْتِحَامِکَ(۸) غُرُورَ الْمَیْنِ(۹) وَ الاَْکَاذِیبِ، وَ بِانْتِحَالِکَ(۱۰) مَا قَدْ عَلاَ عَنْکَ، وَ ابْتِزَازِکَ(۱۱) لِمَا قَدِ اخْتُزِنَ(۱۲) دُونَکَ). منظور از ادعاى باطل همان ادعاى خلافت است که معاویه در شام براى خود بیعت گرفت و منظور از ورود در دروغ، فریب افکنى و اکاذیب، ادعاى خون خواهى عثمان و مظلوم بودن طلحه و زبیر و عایشه است و منظور از نسبت دادن چیزى که در شأن او نیست به خود و دست انداختن به آنچه حق او نیست همان حکومت مصر و شام است که انتظار داشت امام آن دو را به او واگذار کند و آن را شرط بیعت قرار داده بود. و جمله «وَ ابْتِزَازِکَ ...» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه مى تواند اشاره به بیعتى باشد که معاویه براى خود براى خلافت از اهل شام گرفت.(۱۳) طبرى در کتاب خود در حوادث سال ۶۰ هجرى نقل مى کند که معاویه از اهل شام در این سال در ماه ذى القعده بعد از پایان کار حکَمین به عنوان خلافت پیامبر بیعت گرفت در حالى که قبلاً براى مطالبه خون عثمان از آنها بیعت گرفته بود.(۱۴) این احتمال نیز داده شده که منظور امام بیعت گرفتن معاویه نسبت به مطالبه خون عثمان باشد؛ زیرا این کار در حد او نیست; این گونه خون ها را صاحبان خون (در درجه اوّل فرزندان) از امام مسلمانان مطالبه مى کنند; معاویه 😈 نه از اولیاى دم بود و نه امام المسلمین و در واقع همان طور که امام مى فرماید همه اینها براى فرار از پذیرش حق; یعنى بیعت با امیرمؤمنان على(علیه السلام) بود. این تعبیراتِ گویا و حساب شده پرده را از روى مغالطه کارى هاى معاویه در نامه اش برمى دارد و هدف نهایى او را که رسیدن به حکومت به ناحق مصر و شام یا حکومت بر قاطبه مسلمانان است برمى دارد. امام نیّات فاسد واقعى او را آشکار مى سازد، هرچند بر خردمندان نه در آن زمان و نه در این زمان مخفى و پنهان نبوده و نیست. آن گاه امام دلیل این ادعاى باطل را چنین بیان مى کند و مى فرماید: «همه این کارها براى فرار از حق و انکار چیزى بود که پذیرش آن از گوشت و خونت براى تو لازم تر بود و نیز براى این بود که از چیزى که گوش تو شنیده و سینه ات از آن پر شده فرار کنى»; (فِرَاراً مِنَ الْحَقِّ، وَ جُحُوداً لِمَا هُوَ أَلْزَمُ لَکَ مِنْ لَحْمِکَ وَ دَمِکَ، مِمَّا قَدْ وَعَاهُ سَمْعُکَ وَ مُلِئَ بِهِ صَدْرُکَ). منظور از فرار از حق و انکار چیزى که از گوشْت و خون براى معاویه لازم تر بوده است همان بیعت عمومى مهاجران و انصار و توده هاى مردم با على(علیه السلام)بود به اضافه مطالبى که معاویه با گوش خود درباره آن حضرت از پیغمبر شنیده بود؛ زیرا او در ماجراى غدیر حضور داشت و نص بر امامت على را از پیغمبر شنید و نیز در غزوه تبوک حاضر بود و حدیث معروف نبوى «أنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى; تو نسبت به من همچون هارون برادر موسى نسبت به موسى هستى» و سخنان دیگرى درباره على(علیه السلام) ادامه دارد ...
۵. بسیارى از ما بر اثر بى اطلاعى از عواقب امور گاه چیزهایى را با اصرار و با تمام وجود از خدا مى خواهیم در حالى که مایه هلاکت و بدبختى ما مى شود. خداوند که عالِم به عواقب امور است دعاى ما را به اجابت نمى رساند; ولى ما را دست خالى هم برنمى گرداند و چیزى که صلاح ماست مى بخشد. قرآن مجید نیز اشاره اى به این معنا دارد که مى فرماید: «(وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ); چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است; و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است».(۲۱) در حدیثى نیز از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خداوند مى فرماید: «قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ عِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِی الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَى وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَعِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ السُّقْمِ فِی أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ السُّقْمِ فَیُصْلِحُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ; بعضى از بندگان من افرادى هستند که اصلاح امر دین آنها جز به غنا و گستردگى زندگى و صحت بدن نمى شود، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح مى کنم و بعضى از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و مسکنت و بیمارى اصلاح نمى شود، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح مى کنم و آنان را به وسیله آن مى آزمایم».(۲۲) در طول تاریخ و حتى در زمان صحابه (صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) نیز نمونه هاى روشنى از آن دیده شده که بعضى از افراد کم ظرفیت پیوسته از خدا به وسیله پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا امامان معصوم(علیهم السلام) تقاضاى وسعت مى کردند و بعد از اصرار که در حق آنها دعا شد وسعت روزى به طغیان و سرکشى آنها انجامید و حتى بعضى از آنان تعبیراتى گفتند که بوى ارتداد مى داد، همان گونه که در داستان معروف ثعلبة بن حاطب انصارى آمده است که پیوسته از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تقاضاى دعا براى مال فراوان مى نمود. پیغمبر(صلى الله علیه وآله) که وضع حال و آینده او را مى دانست به او فرمود: «قَلِیلٌ تُؤَدِّی شُکْرَهُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیر لاَ تُطِیقُه; مقدار کمى که شکرش را بتوانى ادا کنى بهتر از مقدار زیادى است که توانایى اداى حقش را نداشته باشى» آیا بهتر نیست به پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) تأسى جویى و به زندگى ساده اى بسازى؟ اما ثعلبه دست بر دار نبود. سرانجام پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حق او دعا کرد و ثروت کلانى به ارث از جایى که امیدش را نداشت رسید; گوسفندانى خرید که زاد و ولد فراوانى کردند آنچنان که نگاهدارى آنها در مدینه ممکن نبود. ناچار به بادیه هاى اطراف مدینه روى آورد و آنچنان سرگرم زندگى مادّى شد که بر خلاف رویه او که در تمام نمازهاى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) شرکت مى کرد، نماز جماعت و حتى نماز جمعه را نیز ترک کرد. پس از مدتى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مأمور جمع آورى را نزد او فرستاد تا زکات اموالش را بدهد او از پرداخت خوددارى کرد و به اصل تشریع زکات اعتراض نمود و گفت: این چیزى مثل جزیه اى است که از اهل کتاب گرفته مى شود، ما مسلمان شده ایم که از پرداخت جزیه معاف باشیم. هنگامى که این خبر به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)رسید دو بار فرمود: «یا وَیْحَ ثَعْلَبَةَ; واى بر ثعلبه».(۲۳) آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه سخنان خود در یک نتیجه گیرى روشن مى فرماید: «بنابراین باید تقاضاى تو از خدا همیشه چیزى باشد که جمال و زیباییش براى تو باقى بماند و وبال و بدیش از تو برود (بدان مال دنیا این گونه نیست) مال براى تو باقى نمى ماند و تو نیز براى آن باقى نخواهى ماند»; (فَلْتَکُنْ مَسْأَلَتُکَ فِیمَا یَبْقَى لَکَ جَمَالُهُ، وَ یُنْفَى عَنْکَ وَبَالُهُ; فَالْمَالُ لاَ یَبْقَى لَکَ وَ لاَ تَبْقَى لَه). نکته: شرایط استجابت دعا بعضى چنین مى پندارند که تعبیراتى نظیر: «(ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُم); مرا بخوانید تا (دعاى) شما را اجابت کنم»(۲۴) هیچ قید و شرطى ندارد و انسان هر دعایى که مى کند باید انتظار داشته باشد که از لطف خدا به اجابت رسد در حالى که چنین نیست.
در هفدهمین توصیه مى فرماید: «فرصت را پیش از آنکه از دست برود و مایه اندوه گردد غنیمت بشمار»; (بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً). به معناى فراهم بودن مقدمات براى رسیدن به یک مقصد است; گاه انسان مقصد مهمى دارد و مقدماتش فراهم نیست; ولى ناگهان در یک لحظه فراهم مى گردد که باید بدون فوت وقت از آن لحظه استفاده کند و خود را به مقصد برساند که اگر کند و از دست برود چه بسا در آینده هرگز چنان  شرایطى براى رسیدن به مقصد فراهم نگردد. فرصت مانند بادها و نسیم هاى موافقى است که به سوى مقصد مىوزد که اگر کشتى بادبانى از آن استفاده نکند ممکن است ساعت ها و روزها بر سطح دریا بماند و مایه غصه و اندوه شود. در حدیث مشهورى از (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَات أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا; (بدانید) از سوى پروردگار شما در ایام زندگیتان نسیم هاى سعادتى مىوزد از آن استفاده کنید و خود را در معرض آن قرار دهید».(۲۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده: «مَنْ فُتح لَهُ بابٌ مِنَ الْخَیْرِ فَلْیَنْتَهِزْهُ فَإِنَّهُ لا یَدْرى مَتى یُغلَقُ عَنْهُ; کسى که درى از خیر به روى او گشوده شود باید برخیزد و از آن بهره گیرد؛ زیرا نمى داند چه زمانى این در بسته مى شود».(۲۳) در این زمینه، روایات معصومین(علیهم السلام) و عبارات بزرگان فراون است؛ با حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) آن را پایان مى دهیم فرمود: «أَشَدُّ الْغُصَصِ فَوْتُ الْفُرَصِ; شدیدترین غصه ها از دست رفتن فرصت هاست».(۲۴)
📚📖 مطالعه
※ بخش نهم : اصل اصالت تخصص (الگوگیری از متخصص معصوم)، تنها اصل ضامن سعادت بشر @ostad_shojae ╭═════
※ بخش دهم : انقلاب اسلامی ایران در کلام صلوات‌الله‌علیه و آله @ostad_shojae ╭═══════๛- - - 🇮🇷 ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
آینده جهان 10.mp3
20.91M
📼 🎧 ✍ به قلم استاد محمد شجاعی ۱• از کجا معلوم که اشارات (صلی‌الله علیه وآله) در مورد انقلاب شرق، انقلاب اسلامی ایران بوده باشد؟ ۲• مهمترین شرط موفقیت انقلاب بسمت هدفی که پیامبر (صلوات الله علیه وآله) بدان اشاره دارند، چیست؟ @Ostad_shojae ╭═══════๛✌️🇮🇷 ┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
آنچه باید درباره ام المومنین سلام الله علیها باید بدانیم ... 1️⃣ به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت ، به ایشان طاهره و سیده قریش میگفتند. ( السیره الحلبیه ج۱ ص۲۲۴ ) 2️⃣ خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام ازدواج نکرد و برای ازدواج، خود ایشان، رسول خدا را انتخاب کرد.( همان ) 3️⃣ ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند.( دلائل النبوه ج۲ ص۷۱ و المستدرک ج۳ ص۱۸۲ ) 4️⃣ هم چنین نه پیامبر و نه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند. (مناقب آل ابی طالب ج۱ ص۱۳۸) و اقوالی که پیرامون ازدواج قبلی حضرت خدیجه سلام الله علیها است حداقل دارای چهارده تناقض آشکار و غیر قابل قبول است. 5️⃣ مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه علیهاالسلام به عهده گرفت. ( عوالی اللئالی ج۳ ص۲۹۹) 6️⃣ حضرت خدیجه سلام الله علیها اولین بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود. ( السنن‌الکبری ج۶ ص۳۶۷ ) 7️⃣ در شهادت دادن حضرت خدیجه برای اسلام، پیامبر، اقرار به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و ابراز برائت ( از : ابوبکر و عمر ) را شرط کردند که ایشان بدان اقرار کرد و هم زمان با اسلام آوردن، دو رکن ولایت و برائت را پذیرفت. ( بحار الأنوار ج۱۸ ص۲۳۳) 8️⃣ حضرت خدیجه سلام الله علیها نه تنها با مال خود که حتی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود همواره و در طول حیات مبارک خود، از صلوات الله علیه و آله دفاع نمود. 9️⃣ در اثر حصر در شعب ابی طالب تمام اموال حضرت خدیجه علیهاالسلام صرف تهیه آذوقه برای مسلمانان محصور شد و خود ایشان نیز در اثر رنج فراوان آن سه سال و بنابر تحلیلی در اثر سم دشمنان از دنیا رفت ( به شهادت رسید).🥀 0️⃣1️⃣ حضرت خدیجه در میان زنان پیامبر صاحب امتیازاتی منحصر به فرد است: 🔸 ایشان تنها همسر دوشیزه و جوان رسول خداست. سایر زنان پیامبر قبل از ازدواج با حضرت، ازدواج کرده و یا در سنین بالا همسر ایشان شدند. 🔸 تنها همسر پیامبر که از ابتدا به آیین یکتاپرستی بود ایشان است و سایر همسران دورانی را در شرک و کفر گذرانده‌اند. 🔸 شدت علاقه پیامبر به ایشان به حدّی بود که تا سال‌ها بعد از وفات ایشان همواره یاد و حرمت وی را پاس داشته و گوشزد می کرد. 🔸تنها همسر پیامبر است که صاحب فرزند شد و سایر زنان پیامبر یا در سن نبودند (مثل ام سلمه) یا عقیم و نازا بودند (مثل عایشه). 🔸تنها همسر پیامبر است که در آیات قرآن همواره مورد مدح و تمجید بوده و هرگز هیچ آیه ای در مذمت وی نازل نشده است. نه آیات خانه نشینی ، نه آیات نهی از فحشا، نه آیه افک. 🔸تنها همسر پیامبر است که در قیامت هم ردیف پیامبر و معصومین علیهم السلام بر اعراف و پل صراط مجوز ورود به بهشت می دهد. و بسیاری از نکاتی که سقیفه باوران با تیغ سانسور از رسیدن آنها به مسلمانان جلوگیری کردند... @SofreFarhangiReyhane ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
هدایت شده از مباحث
😱 حق الناس در آخرت ➖ روايت داريم در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. ➖ در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كسی که حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد. رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمودند: بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلاً در نماز، حج و ... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد؛ اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند❗ ❓علت را جويا مي شود و می شنود كه حقوق آنها را پايمال كرده است. در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبد و آنها می گويند: حلاليت بگير؛ يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر صلی الله علیه وآله بيچاره ترين بنده ها هستند. 💬 حجت الاسلام رفیعی @besamt_khoda ╭─── │ 🌙 @Mabaheeth ╰────────── ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از تلاوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ روزمان را با قرآن نورانی کنیم 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج 🎥 ترتیل صفحه ۵۶ قرآن کریم ( آیات ۴۶ تا ۵۲ سوره مبارکه آل‌عمران)  ✨ (صلی‌الله علیه وآله) : «قارِئُ القُرآنِ وَ المُستَمِعُ فِی الأَجرِ سَواءٌ» قاری قرآن و گوش‌کننده آن در پاداش مساوی هستند. (مستدرک الوسائل ۴/ ۲۶۱) 🎙 استاد: مرحوم منشاوی ╭══════════ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
هدایت شده از مباحث
💠 صد سخن گهربار از صلی الله علیه و آله به گزینش ره 🔸 شهید مطهری در یکی از جلسات سخنرانی خود به گله و شکایت از ناآشنایی مسلمانان با احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می پردازند و جریان انتخاب صد حدیث از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفارش نویسنده کتاب حکمت ادیان رو بیان می کنند که چقدر باعث تعجب نویسنده سرشناس ایرانی میشه. این مطلب رو شهید مطهری به عنوان مشت نمونه خروار میگه. بد نیست ما هم حداقل همون صد تا روایت منتخب شهید مطهری رو یکبار . ◽ @ahlolbait 🌐 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اعتراف بزرگان صهیونیسم به نزدیک بودن ظهور فرزند صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -