فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
و تو تنها سهم من از زندگی هستی . . 🌱🫀
ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌱🫀
گر بنا
باشد دلـم را جز تو
آبادش کند
این دل ویران
همان ویران بماند
بهتر است...!
ᝰ@giioomeh🔗
🌱گیومهــ🌱
#ᖘᥲɾ੮2 " #عمـقِدَریـٰاےچشمــٰآنت🌱🫀 مامان نگاه تندی بهم انداخت و از اتاق بیرون زد. روی تخت دراز
.
#ᖘᥲɾ੮3
" #عمـقِدَریـٰاےچشمــٰآنت🌱🫀"
- کی میای؟ دلم برات خیلی تنگ شده! چی میشه یه ترم تابستون برنداری؟ به خدا دیر یا زود وکیل می شی!
خنده ای کرد و گفت:
- تو همونی نبودی که میگفتی برو، تا همه چیزمو صاحب بشی؟ چی شده که الان میخوای برگردم؟
- حوصلم سر رفته دل میخواد یکی رو اذیت کنم.
قه قه اش هوا رفت.
- باشه، من که دلم نمیاد به تو نه بگم یه کاریش می کنم! ولی آیسو یه گندی زدم جرات نمی کنم اونورا آفتابی بشم.
هینی کشیدم.
- خاک برسرم چی کار کردی داداش؟
چند ثانیه سکوت کرد.
- ذهن منحرفتو درست کن، اونی که فکر می کنی نیست.
بی صبرانه لب زدم.
- عه یاکان بگو چی کار کردی؟
- خال...کوبی، مامان بفهمه پوست سرمو می کنه.
دستمو روی دهنم گذاشتم و آروم گفتم:
- ای وای، قیمه قیمه ات می کنه، میگه اونجا رفتی درس بخونی یا از این غلطا بکنی!
- والا موندم برگردم، یا تهران بمونم.
گوشی رو با اون دستم جا به جا کردم.
- دیر یا زود که میفهمه؟ تا کی میخوای تهران بمونی؟ پس بگو چرا تماس تصویری نمیگیری! حالا کجاتو خال...کوبی کردی؟
- دست، سینه و گردنم.
- یه دعوا درست حسابی تو راهه، عکستو برام بفرست، ببینم چه شکلی شدی!
- فقط حواست باشه مامان نبینه.
- حواسم هست، فقط قبل از اینکه بیای حتما منو در جریان بزار تا با وسایل آرایشیم خودمو بهت برسونم.
- مگه عروسم؟
خنده ای کردم.
- نه، میخوام این چند روزی که اینجایی با گریم پنهانش کنم.
- باشه حالا ببینم چی میشه، کاری نداری؟
- نه عزیزم، مراقب خودت باش.
- تو هم همینطور.
ᝰ@giioomeh🔗
🌱گیومهــ🌱
. #ᖘᥲɾ੮3 " #عمـقِدَریـٰاےچشمــٰآنت🌱🫀" - کی میای؟ دلم برات خیلی تنگ شده! چی میشه یه ترم تابستون
.
#ᖘᥲɾ੮4
" #عمـقِدَریـٰاےچشمــٰآنت🌱🫀"
چشمام رو روی هم گذاشتمو پتو رو تا بالای سرم کشیدم که کم کم چشمام سنگین شدن.
...
با حس بالا و پایین رفتن تخت اخمام تو هم رفت، خوابم خیلی سبک بود.
با دستی که روی موهام نشست آروم لای چشمام رو باز کردم که با دیدن زهرا حرصی لبم رو به دندون گرفت.
سریع تو جام نشستم و به تابلویی که چهار روز روش کار می کردم خیره شدم، خداراشکر سالم بود!
نگاهم به سمت زهرا برگشت.
- دقیقا تو اتاق من چی کار می کنی؟
لب برچیده گفت:
- آیسو دلم برات تنگ شده بود خب؟
- برو بیرون من تنگ نشده، دوست ندارم ببینمت.
- من که معذرت خواهی کردم.
نیشخندی زدم.
- با معذرت خواهی تو هیچی درست نشد.
خواست چیزی بگه که با تقه ای که به در خورد نگاهم رو ازش گرفت ولی میدونستم دلخور بهم خیره شده.
- بله؟
- میتونم بیام تو؟
- اره بابا.
درب آروم باز شد و بابا داخل اومد، با دیدن زهرا لب خندی زد.
- سلام زهرا خانم، عزیز دل عمو.
زهرا از جاش بلند شد و به سمت بابا رفت.
- سلام عمو آریو.
به همدیگه دست دادن که زهرا گفت:
- عمو من برم، آیسو خسته است.
دلخور دستی تکون داد.
- خداحافظ آیسو.
مهلش ندادم که بابا قضیه رو فهمید.
- کار خودتو کردی؟
- آخه بابا تو بودی فراموش می کردی؟
کنارم روی تخت نشست.
- نه فراموش نمی کردم ولی چون خانوادمم می بخشیدم.
پاهام رو توی هم جمع کردم.
- ولی من جلوی همه بچه های دانشگاه تحقیر شدم، این به کنار من دو ماه تمام وقتم رو روی این طراحی ها گذاشتم بعد با یه چالش مسخره ای که این دونفر راه انداختن تمام زحمتام به باد رفت.
ادامه در پارت بعدی👇
ᝰ@giioomeh🔗
.
به رویم چشم میبندی، جهان تاریک میگردد..
نگاهت را دریغ از من مکن ای ماهِ بیرحمم!🌱🫀
#شبتون_بعشق♥️
ᝰ@giioomeh🔗
.
ڪاش صبح ِ هر روزِ من
از عطرِ حضورت
پُـر بود ..!🌱
#لیلا_مقربی
#درود_دوستانم_صبحتان_دلبرانه♥️
ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
طُ تنها سآکن شهر دلمی🌱🫀
ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
خوشا صبری ک پایانش طُ باشی🌱🫀
ᝰ@giioomeh🔗
.
برون نمی رود از خاطرَم،
خیالِ وصالت
اگر چه نیست وصالی،
ولی خوشم به خیالَت...🌱♥️
#رهی_معیری
ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
آنچنان جای گرفتی تو به چشم و دل من
که به خوبان دو عالم نظری نیست مرا...🌱🫀
ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌱🫀
مثل هر شب
هوس عشق خودت
زد به سرم
چند ساعت شده
از زندگیام بی خبرم...
ᝰ@giioomeh🔗