eitaa logo
گوهرشاد قم
399 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
266 ویدیو
9 فایل
این کانال جهت انتشار اشعار ،بداهه های زیبا و رویدادهای ایجاد شده در #انجمن_شعر_گوهرشاد_قم و معرفی بانوان شاعر کشور می باشد. ارتباط با ادمین @somayeh_kheradmand
مشاهده در ایتا
دانلود
هربرگه رأی ما سلاحی ست جدید شلیک کنیم پرتوان، سخت، شدید جمهوری اسلامی ما پابرجاست تاکور شود هر انکه نتواند دید @goharshadqom
از رونق بی حساب ما میترسند از وحدت و انقلاب ما میترسند امروز که روز سرنوشت است بیا 《از قدرت انتخاب ما میترسند》 @goharshadqom
نتایج بداهه گویی انجمن گوهرشاد در شب شنبه مثل آن اشکی که روز وصل از چشمم چکید خود نمی‌دانم که از چشمت چرا افتاده‌ام ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 تکیه‌گاهم سست شد پا در هوا افتاده‌ام برگم از چشمِ تمامِ شاخه‌ها افتاده‌ام باد هم گَرد مرا در آسمان پیدا نکرد گم شدم از خویش هم ، در ناکجا افتاده ام توی پیچاپیچ عمامه دلم را بسته‌ام روی دوش مهربانش چون عبا افتاده‌ام تا هوای روی تو کردم دلم بی تاب شد این هوا آمد که من هم بی هوا افتاده ام گهگداری سفره سلطانی ات را باز کن من که در دربار تو همچون گدا افتاده ام محرم دیدار صحن با صفایت نیستم یک غریبه در زمین نا کجا افتاده ام کربلا در دوری ات اشکم دمادم می چکد آه از درد فراق ،از تو جدا افتاده ام داشتم رد می‌شدم از کوچه‌ی تنها‌یی‌ام ناگهان دیدم در آغوش شما افتاده‌ام عشق تو تنها دلیل هستیِ جان من است با وجود نور تو دور از فنا افتاده ام دوست دارم درمیان روستا باشم ولی در کلانشهری پر از بوق وصدا افتاده ام کعبه دل کارگاه بت تراشیها شده از خلیل عقل خود گویا جدا افتاده ام کاروان عشق، ما را تا کجا ها می برد باز هم در دام موزون بلا افتاده ام در وطن هستم ولی چون دورم از کرب و بلا در خیالم در بیابان بلا افتاده ام گنبد زیبای مولایم امیرالمومنین...آه بی تابم که دور از آن هوا افتاده ام حرف مادر را نکردم گوش و نفرینش گرفت مادری بیچاره ام گیر شما افتاده ام دشمنان گاهی به حال من ترحم کرده اند درد جانکاهیست گیر آشنا افتادم از نفس افتاده‌ام ای هم‌نفس ای هم‌قفس دست‌هایم را بگیر از دست و پا افتاده‌ام دست در دستت که بگذارم برایم کافی‌است سردی‌‌اش فهمانده گیر بی‌وفا افتاده‌ام من خوشم در این قفس پرواز می‌خواهم چکار ای قناری‌ها که از چشم شما افتاده‌ام از زبان فرش حرم: حال من از حال کل هر دو دنیا بهتر است گرچه در ظاهر به زیر دست و پا افتاده ام بهترین فرش جهان هم کی به پایم می رسد؟! من چه خوشبختم در این صحن و سرا افتاده ام پختهٔ این روزگارم ته‌نشینم، ته نشین در کف آرام‌پز چون لوبیا افتاده‌ام دائما دنبال خود می‌گردم اما نیستم! بس که گشتم هرکجا از دست و پا افتاده‌ام وقت خواب است و من و درس و سکوت این اتاق نیمه شب من یاد فیلم کیمیا افتاده ام! بار سنگینی است عشق و زندگی بر دوش من از مصیبت مثل یک صاحب عزا افتاده‌ام بهتر از من نیست در دنیای ما یک بنده ای باز وقت امتحان یاد خدا افتاده ام. مثل خفاش شبم از روشنی‌ها بی خبر مست غم در رختخوابم روزها افتاده‌ام باز بیدارم شبیه جغدِ روی شاخه ای باز هم از خوابِ شب هایم جدا افتاده ام نیمه شب هم بارش شعرم پر از عیب است و نقص باز هم در دام ناز واژه ها افتاده ام دست های ربنا در خواب سنگین رفته است خواب رنگین دیدم از یاد خدا افتاده ام روزگاری پولدار مملکت بودم ولی چشم خوردم از سر بام غنا افتاده ام.. باغبان گرمِ هَرَس در خِش‌خِشِ پاییز بود باغ اما گفت:دیگر از صفا افتاده‌ام باغ سبزم ذبحِ یک طوفان پاییزی شده سهره ی عشقم که در ماتم‌سَرا افتاده ام مانده ام در کنح خانه شعر می بافم زیاد آنقدر که در کلاف بادها افتاده ام شد توهم این که عنقایم امیر کوه قاف یا پری هستم که از بال هما افتاده ام ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
نتیجه بداهه شب شنبه: عرض سلام و ادب دارم خدمت همه عزیزان گروه امشب هم بداهه گویی داریم قدر صدسال گذشته است ازاین تنهایی از دلم رفته ولی وِرد زبانم مانده 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱🌱🌱 هجرش از اول پائیز شروع شد انگار تک درختم که فقط وقت خزانم مانده رفتم از خویش ولی خاطره هایت ای عشق مثل خون، در تپش هر ضربانم مانده زنده ماندم پس از آن روز که آوار شدم گَردِ آن خاطره اما به گمانم مانده گرچه او رفت و دگر باز نیامد خبرش رد آن گونه سرخش به لبانم مانده آنقدر از غم هجران تو من می بارم برکه ای خشک از آن رود روانم مانده خواهشی دارم و از عمق دلم آمده است آمده تا دهنم روی زبانم مانده راه رفت او و من از دور نگاهش کردم رفته آن تیر جوان قد کمانم مانده بارها رفتم و از دور نگاهش کردم رفت آن خاطره ها، قد کمانم مانده مدرسه ، تخته و گچ ، ناخون و قیژ بلند اثرش تا به کجا روی روانم مانده؟ عشق تو هر چه که من داشتم از قبل ربود دیگر از آن همه من، یک هیجانم مانده نیست در خانه دگر مرغ و کباب و شیشلیک توی این سفره فقط لقمه ی نانم مانده سالها منتظر و زنده به امید ظهور پیکرم پیر شد و قلب جوانم مانده ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
نتایج بداهه شب سه شنبه: عرض سلام و ادب دارم خدمت همه عزیزان گروه امشب هم بداهه گویی داریم به این صورت که سه کلمه در گروه گذاشته میشه و دوستان شاعر با هر وزن و قافیه ای که مدنظرشون هست در بداهه امشب شرکت خواهند کرد. چون نزدیک به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها هستیم سه کلمه ویژه شهادت میزارم و سه کلمه هم با موضوعات دیگر. کلمات ویژه شهادت: کلمات اصلی: ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 ⚘️🌿 آتش گرفته جانِ تنور از نبودتان دیوار و در یتیمِ شمایند مادرم از گندمزار که می‌آمد درخشان‌ترش کرده بود آرزوی تنور خانه ی تو در خیالش نان نه که خورشید می‌شد . . . دیر رسید اما در سوخته بود و کودکان یتیم میلی به نان نداشتند بارفتن تو شهر سراسر یتیم شد تنهانه کودکان تو، حیدر یتیم شد شهر مدینه، کوچه و خانه، تنور و در حوض و حیاط و حجره و بستر یتیم شد ای انکه گفته ام ابیها تو را رسول گویا دوباره باز پیمبر یتیم شد ممنون از محبت مادرانه ات تنها نه آسیاب و تنور و گلیم شد دنیا همه شرمنده از مهربانی ات از بعد رفتنت همه دنیا یتیم شد رفتی و بعد از تو تمام خانه دلگیر است مادر بدون تو، پدر از زندگی سیر است حالا علی بعد از تو بی یاور شده، دشمن با صد هزاران کینه، دستانش به شمشیر است دارد جهان رنگ عزا و غم درین خانه با خاطرات خنده‌هایت سخت درگیر است با بغض دوری ات تنور خانه خاموش و بال و پر گندم به پای غصه زنجیر است آتش به جانت نه، به قلبت می‌زدند آنها یک نامسلمان هم نگفت این آیه تطهیر است حالا یتیمان علی و خانه ای غمبار تنها همین یک جمله غمگین است و دلگیر است.. ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
بداهه گویی دوستان گوهرشادی برای عکس مذکور ۱- زخمی تواَم پرچمت به دوش می کشد مرا ۲-جهان ببین که روی زخم های تازه روی داغ های داغ شبیه پرچم غیور کشورم هنوز سربلند و تا همیشه سربلند ایستاده ام ۳-ایستاده ام راه می روم به سوی تو برای تو برای ایستادگی؛ مقاومت. برای پرچمت ایستاده ام ۴-به راه رفتنم نظاره کن تو ای خبیثِ صهیونیست نفس های واپسین خویش را شماره کن برای ماندنت کمی تو راهِ چاره کن قسم به روز به خاک سیاه نشستن مرا اراده کرده ای ولی به خاک سرخ این وطن ایستاده ام! راه می روم هنوز... ۵-ای غم که می‌سوزانی‌ام از داغ سرشارم هر روز و شب در بستری از غصه می‌بارم یادم نمی‌آید که شادی بر لبم باشد عمریست می‌بینم که بر یک چوبه‌ی دارم ۶-بر شانه‌ام جغرافیای سرزمینی، از جنس عشق‌و احساس و امیدست اینجا نوار غزه، محراب عروج است هر کودکی قبل از تولد نام زیبایش، شهید است... ۷-می ایستم حتی اگر پایی نباشد خاک من اینجاست.. اینجا... من داغدار زخم صد پروانه ام اما.... پرچم سرخی که روی دوش دارم تکیه گاهم میشود.. ۸-از دامنت از دست هایت از وجودت بر نخواهم خواست آن اشتیاقی که برای ِپرچم سفید خواستند رقم بزنم تا تا آخرم خودم هستم همان همیشه سبزِ سنگرت همان شورِ پایدار سنگ ریزه هایِ طوفان بر خشم ِ سیاه تا تا آخرش همان خودم هستم ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
مادرم بعد تو گلدانها همه خشکیده اند💔 حسن یوسف زرد شد، گلهای یخ پوسیده اند💔 شمعدانی مان دگر یک شاخه ی گل وا نکرد شاخه های تاک هم با اشک ما نالیده اند💔 سفره خالی شد دگر از عطر نان تازه ات عطر و بوی زندگی از خانه مان برچیده اند💔 این دل به نبودنت فسرده است به که بگویم چه عذابی در وصف تو می کشم هزاران دلم پر می کشد برای دیدنت کجایی که یکبار دورت بگردم🥀 من که نباشم کی میاد اینجا با گریه گلدونامو آب میده؟ تو خونه‌ی تاریکِ بی‌مهمون کی اولین حلوامو تاب میده؟ یه روز تو این‌ خونه که آقا بود هر روزمون یه ماجرایی داشت این خونه رو اینجور نبین مادر اون‌وقتا یه بروبیایی داشت ندارمت که ببینم چه لذتی دارد سکوت مانده به جانم حکایتی دارد😭 چارقد گُل گُلی دست هایِ حنایی دشتِ پیراهنت بوی ِبهشت می دهد سرشار از تو در پناهت با فراغ بال در آغوش ِ آرام در قلمرو ات سر سبز می شوم ای خنده ات خوشبوتر از بابونه و یاس رونق گرفته از تو حتی سنگ الماس مادر خبر دارم که با باریدن تو سیراب میشد غنچه در گلدان احساس
حالا برای تصویر دوم ای غول سیاهِ پستِ دودآلوده جای تو در آسمان ایران جان نیست پ.ن:(این عرصه ی پرواز خوش سیمرغ ست) دریا بزن موجی بر این کابوس آتش خاموش کن داغ ِدل ِایران ما را💔 بندر به دل سوختگان تو قسم یک ایران دلش برای تو تپید بوی باروت ، اسکله ، شرجی باز عطر شهید می آید هرچه باشد وطن که بیدار است سنگری نو پدید می آید بندر در آتش سوخت ای باران کجایی تابکی با خیال تو هرشب بشکنم بغض بی حسابم را بنویسم دوخط ازین هجران سرنهم بر غم تو خوابم را دلم از دوری تو پرخون و چشم بارانیم بدر خسته زندگی هم‌بدون تو درد است همه در ها بروی او بسته باغرور شکسته ام چه کنم که چنین در مسیر غم افتاد خسته شد زین همه پریشانی دل دیوانه در ستم افتاد خون شده واژه های اشعارم وصل در آن دوجمله ی خالی است درعوض چند بیت اش از هجران چقدر خوش نشسته وعالی است غزلم ناتمام و دل مانده روی دستم کنار دوری تو آسمانم همیشه بارانی است گله دارد زمن صبوری تو قصه های شبم که تکراری است داستانی که نیمه جان دارد دل تنگم به عادتش باقی است چشم در راه بی گمان دارد بی صدا مانده از درون زخمی است این دل سرسپرده ی مجنون درد او بی دوا ودرمان است شب هجران واین دل پر خون --------- _نیک ------------- اگرچه سهم من از سرزمین من کفن است مرا صلابت این خاک عینِ جان و تن است به حال خویش نمی‌گریم از فُزونی داغ غریب هستم و از من غریب‌تر وطن است سری به صفحه‌ی اخبار می‌زنم سر صبح "وطن دِلی است که در حال منفجرشدن است" کدام گوشه‌ی ایران به خون خضاب شده؟ صدای آتش و دود از کدام شهر من است؟ بگو بلند بگریند ماهیان خلیج در این عزا که هوا نیز تیره‌پیرهن است نظر بدوز به دریا و هیچ چیز نپرس که موج راوی این قصه‌‌ی کمرشکن است صدای ناله‌ی دَمّام و سنج می‌آید بهار در قُرقُ گریه‌های مرد و زن است سکوت کن وطن! ای پاره‌های پیکر من! که مرگ آه! فقط مرگ با تو هم‌سخن است تو مادری و به آغوش می‌کشی همه را و روی دامن تو عادتم گریستن است .س.ح ممنونم بخاطر انتخاب شعری تون ایران تسلیت ------ میان دود و آتش مانده بندر درون شعله سرکش مانده بندر دوباره شط خون بر پاست این جا خداوندا مشوش مانده بندر ------- شاداب نیک ------------
اگر چه نوشتند بر سردرش (بنی ادم اعضای یکدیگرند) ولی در حقیقت گمان کرده اند اروپاییان از  ژن بهترند سفیدانِ موبور و چشم آبیان به پندارشان گونه ی برترند به عنوان، مدافع به حق بشر به کردار اما بر این باورند که نسل فلسطین مظلوم را کُشند و بسوزند و  غارت برند نبینند در غزه !! بیداد  را تو گویی همه گنگ وکور وکَرَند اگر در تلاویو، سگ توله ای سَقَط شد ،گریبان خود میدرند ولی در فلسطین، هزاران جوان چنان دسته گل، روز و شب پر پرند بیا سعدیا شعر دیگر بگو بنی ادم اعدای یکدیگرند ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
اینجا نباید از حساب عمر کم کرد فکر نباید ،باید و افسوس و غم کرد مثل درخت سبز باید ایستاد و از آب چشمه چاییِ بابونه دم کرد زهرا سادات موسوی مقدم دو فنجان چای می‌ریزم گل بانونه می‌چینم سر راه تو می‌شینم بگو کی می‌رسی از راه؟ در دشت جنون چیزی ،غیر از تو نمی‌بینم صیاد اگر باشی،آهو شدنم حتمیست دوست دارم درکنار رود بنشینم ولی درکلانشهری پراز دود و صدا زندانی ام عطر چای و رقص اب و بوی خاک من چه میخواهم دگر از زندگی😍 در هوایِ سردِ رشت تنها می چسبه دورِ آتیش بشینی گرم کنی دستات دود بره تو چشمات اشک بیاد و دود کنی اون حرفاتو با شعری که هیچکی هیچی ازش نمی فهمه جز خنده خودت به خودت و پوزخندی که نمی رسه به دلت و نمی شکنه چای داغ و آبنبات ِ هِلی با سیب زمینیِ آتیشی از نقشه هات باشه برایِ شکمت داری می چینی روی آتیش ...... در گرمایِ سبز ِدشت کاهو و سکنجبین می رن کنارِ رود می شینن به دورهمی تا نگن از هیچ غمی می رسن به لبی شیرین می شن با بوسه بر لبش نگاهِ مهربونِ دختر با رنگای تر و تازه پیرهنش جون میدن به شاخه ها به بوی ِشکوفه ها به سیب و گلابی و گیلاس به صدایِ شُر شُر آب که پیچیده در سبزه زار در خوردن چای یکه تازی کردن باخاطره اش، خاطره بازی کردن کار دل او زیادی فاصله ها کار دل من شبیه سازی کردن صامره حبیبی دیگران نیستند ولی میشود چای تازه‌ای نوشید می‌شود دید کوه و صحرا را یا خنک شد از آب رود چشید می‌شود بود، گفت، خندید گرچه مثل زلالی این رود مثل این روز روشن است ببین من و تومانده‌ایم تنهایی... ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
از نقشه‌ی دنیا به‌زودی محو خواهی شد تو صهیونیستی! نیستی در نام تو پیداست ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
سرخط خبرها شده ای، دختر ایران اسطوره فردا شده ای ،دختر ایران با شور و صلابتت، یقین شاگردی ازمکتب زهرا شده ای، دختر ایران ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom