eitaa logo
گوهرشاد قم
401 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
263 ویدیو
8 فایل
این کانال جهت انتشار اشعار ،بداهه های زیبا و رویدادهای ایجاد شده در #انجمن_شعر_گوهرشاد_قم و معرفی بانوان شاعر کشور می باشد. ارتباط با ادمین @somayeh_kheradmand
مشاهده در ایتا
دانلود
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱-منتظر نشسته‌ام در بهار باغچه پیش جای خالی‌ات در کنار باغچه میرسی دوباره و سبز می‌شود بهار یک بهشت بی‌نظیر سبزه‌زار باغچه ۲-سبز است سبز خاطر باغ از حضور تو بر چهره‌اش درخشش زیبای نور تو دارد به دست صد گل زیبای صورتی تقدیم می‌کند به مسیر عبور تو با خاطراتت زندگی کردم نمی‌دانی هرگز ندانستم کنار من نمی‌مانی یا مهدی ۱-دوباره زنده شد آن خاطرات خوبِ زمین بهار آمد و رخسار خاک گلگون شد ۲-ببین طلاییِ خورشید روی این جاده ست زمین دوباره به ما روی خوش نشان داده ست هم‌عطر بهارهای خوب و دیرین همواره بساز خاطراتی شیرین گاهی بنشین کنار من شعر بگو سرگرمی عاشقانه‌ی فروردین باتو به نجوا برمیخیزم بر روی نیمکت تنهائیم آنجا که سرشاخه های رها گشته در باد با صدای تپش قلب من همخوانی می کنند # گل نرگس بیا محمدی هرگز ننشسته ای به زیبایی من بر نیمکت ساده و رویایی من من غرق بهار خاطراتم هستم دست تو نمی رسد به تنهایی من گیرم همه‌جا سبز و گلستان شده باشد وقتی که کسی منتظرم نیست،خزانم ۱-بهار دلخوشی غنچه های کم صبر است... ۲-بهارم تویی لاله زارم تویی هنوزم فقط یار غارم تویی... 🌺🌺🌺🌺
کِی خاک ز بوی گِل شدن خسته شده؟ با باد، نگاه پنجره بسته شده؟ رگبار شدید حاوی این خبر است باران به گل و گیاه وابسته شده باران و ... گل و ... پنجره باز است...ولی باور بکنید هوش مصنوعی نیست اَلَیسَ الصُّبحُ بِقَریب مسلمانان مسلمانی دل بی کینه میخاهد شبیه قطره ی باران صفای سینه میخاهد هوای هردو چشمانم چنان دلگیر وبارانیست دلم کرب وبلای یار، شب آدینه میخاهد ای ابر تیره ! خون گریه کم کن شاید پذیرا شد توبه ات را... باران! به کویر دل من سر نزدی آرام نیامدی چرا؟ در نزدی؟! من سنگ شدم کنار این سختی ها ای ابر چرا به سیم آخر نزدی؟ ۲-ای کاش به این پنجره باران بزند شبنم به دل خسته ی بی جان بزند در روز و شبِ کویریِ دلتنگی یاد تو سری به این بیابان بزند... ۳_باران مصنوعی، ایوان مصنوعی در گوشه ی عکسی، گلدان مصنوعی این هوش مصنوعی پر کرده دنیا را ترسم به بار آرَد یاران مصنوعی.. باران و گل و آب و هوا، مصنوعی‌ست عطر خوش این شکوفه‌ها، مصنوعی‌ست با دیدن تصویر به هوش آمده‌ایم این هوش طبیعی است یا مصنوعی‌ست؟ آسمان آب پاشش را پشت پنجره ی دلتنگی جا گذاشته بود. **** بغض آسمان پشت پنجره ی دلتنگی ترکید * رنگ صدای باران آبی تر از بهار است *** می شود از این اتاق تا خانه خورشید رفت؟ باران بیا تنم تو را می خواهد شکوفه آور لطیف گل اندام شکننده نسیمی خنک روی گونه ام کنار پنجره حس و حال عید در سبزه زار هایِ بهار پا به پایت از تپه ها بالا رفته و در دشت ها سرازیر می شدیم حس و حالم را دگر باره به من بده ریز ریز ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
روی فرش راه می روم تا آفتاب را بگیرم روی نقش و نگار ها می روم و می آیم گُل و ترنج ها له شده پرتو ها از پا افتاده انصراف می دهند از نور افشانی و دنبال بازی با من پاهایم می سوزد رویِ کُرکِ قالی می دوم تا سرد شود کف پاها آفتاب از کنارم می پرد از پنجره فرار می کند از ترس سایه ای که روی سایه اش انداخته ام از ترس دیده نشدن تحمل نکردن و نخواستن ِ این آفتابِ دلچسب........ گل‌های نجیبِ فرشِ مادرجان! هربار که مادرم شما را می‌شست یک گل وسط حیاط تنها می‌ماند می‌رفت به سمت خاک و دلتنگی‌ها در باغچه‌ی پرگل آن سوی حیاط صد خاطره در ذهن زمین جا می‌ماند آمد و... خانه غرق آفتاب شد لاله و ترنج بین نور و سایه قاب شد نور تابه جانماز مادرم رسید قد کشید اشکهای ابر مستجاب شد ۲-شبیه حاشیه ی دور قالی خانه بدون جلوه و پاخورده زیر پا ماندم ۳-آفتاب بعد از یک روز گرم کاری روی قالی دراز کشید و از پنجره غروب را تماشاکرد ۴-گاه گاهی ب غزلخانه ی من پا بگذار خوش ب حال من و این قالی و این نقش و نگار ۱_نرده ها همه به صف شدند صاف و مستقیم پس چرا زیر نور آفتاب ناگهان کج و تلف شدند؟ ۲-گلهای قالی بعد از یک روز سخت کاری در ایوان نشستند و آفتاب گرفتند ۳-آفتاب امروز خط خطی کرده گل قالی را ۴-تاریک روشن می شود خط نگاهم گاهی که می خواهی نباشم در کنارت نمی دهم صفای لحظه های خانه ی تو را به ساعتی هتل نشینی و فضای کافه ای... ۲-صبحانه مهمانم کنی گر برج میلاد باز عاشق نان و مربای تو هستم... مثل همیشه مادر تکانده دامنش را فرشِ به گِل نشسته گُل‌دار شد دوباره ۲-روی حاشیه‌‌‌ی قالی راه می‌رفت دخترکی که نمی‌خواست پرنده‌‌های روی شاخه‌ی فرش به آسمان بپرند نور رااز نرده دیدن میتوان نور از دیوار دیدن ، ناتوان شدمعاصی نرده های راه راه نورحق درقلب عصیان گاه گاه دقتی باید که بعد از اربعین قلب دیواری شده نتوان ببین تاجوانی قلب خود صیقل بده نرده های معصیت راخم بده
۱-دور از حصار برج های تنگ و باریک بی اسب های آهنی، دور از ترافیک رودی روان در دشت می خواند دلم را یک چای آنجا کیف دارد قد شیشلیک ۲-دیر کردی باد سیلی زد به این بابونه ها دیر کردی چای ما را از دهن انداخت باد با دسته گلی که من برایت چیدم رفتی و کنار او غزل نوشیدی چای باشد عشق باشد... این هوای بی نظیر... شک ندارم زندگی یعنی همین ثانیه ها آنشرلی و دیانا با یک سبد پر از گل... فنجان چای تازه...آواز ناز بلبل... در گوشه ای از این باغ...این تکه سبز رویا... دور از تمام غم ها...دور از تمام دنیا... درفکر برایت سبدی گل چیدم چای دم کردم و درفکر تو آن نوشیدم ای روشنی قلب تمام شیعه ای داشتنت شده امید دیده بازآی که ماچشم براهیم همه بازآی که ما دیده به راهیم همه اللهم عجل لولیک الفرج ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
این بزم گل و بساط هستی آهنگ هزار و شور مستی اندر طلب سراب باشد باعشق حسین ناب باشد پرجوی حقیقت زمان را زیبایی مطلق جهان را اصل و هدف خلقت آدم درحب حسین بوده هردم شافع به جمیع شیعیان است دلگرمی قلب مومنان است آرامش این خانه را این حال رویاگونه را بی تو جهنم دیده ام... دریاب این دیوانه را....
حال زاری شبیه طوفان داشت بغض ابری که کاش باران داشت آن شبِ بی قرارِ وحشتناک اضطرابی که کاش درمان داشت از خبر ها فرار می کردم کاش جایی برای کتمان داشت یوسفی که فروختیم او را کاش قصد سفر به کنعان داشت آنهمه ناسپاسی ام ای کاش ذره ای جا برای جبران داشت آتشی که تو را گرفت از ما کاش در قلب خود گلستان داشت رفتی و شب نصیب چشمم شد آن شب سرد کاش پایان داشت... ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
برای تو، غزه! چرا من نمردم؟! تو که تشنه بودی، چرا آب خوردم؟! ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
کفن پوشیدم از امشب، امان نامه نمی خواهم رها باشم از این امواج هنگامه؟! نمی خواهم به دنیا آمدم تا در چنین روزی سپر باشم برای دشمنانت ای وطن! زنگ خطر باشم خیالت جمع ایرانم! فراوان مثل من داری نه تنها شیر مردان را، هزاران شیر زن داری فدای پرچمت‌ جانم! سر این قول می مانم تو پیروزی در این میدان، من از آغاز می دانم ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
بی جان شده بودیم که جانان آمد با عطر دل انگیز شهیدان آمد شب بود ولی حسینیه روشن شد خورشید دوباره خود به میدان آمد ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
جهان باز هم بستر التهاب است غذا خوردن این روز ها یک عذاب است اگر گریه هایم برای تو، غزه شود شعر موزون هزاران کتاب است فراری شدم از خبر های دنیا به خوابم که دور از غم و اضطراب است: رسیده است از غزه مهمان و امشب سر سفره دیزی و مرغ و کباب است گواهی بده آبْ! این روز ها را پر از بغض سربسته لیوان آب است دلم خون شد از عکس هایی که دیدم همه چهره ها شکل بانو رباب است تو ای منجی مهربان! پس کجایی! بدون تو حال جهانم خراب است ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
برای روز های ظهورش✨ خوشبحال مردم آن روز ها آب و باد و گندم آن روز ها کاش نام کودکان غزه بود بین نام مردم آن روز ها مقصدش را با تو پیدا می کند هر دل سردرگمِ آن روزها شهر من آن روز ها زیباتراست به! چه خواهد شد قمِ آن روزها! کاش می شد عکس ما ظاهر شود در میان آلبوم آن روز ها... ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
ای معمای سخت و پیچیده! شبهه ای که کسی نپرسیده! تا بیاید کسی کند حلّت! مرگ او را گرفته بلعیده! با تو ام! راز مبهم! ای دنیا خاکِ شادی و غم به خود دیده آه، بردی جوانی ام را هم خاطراتم چقدر خشکیده! در زمانی که شکل ماشین است آرزو های من چروکیده عده ای شاد و عده ای غمگین چیست رازش؟ کسی نفهمیده؟! این گذر را چگونه طی کردید؟! ای کفن های تازه پوسیده! مرگ!تازه شروع زندگی است بعد از این روزگار شب دیده! کاش با اینهمه هیاهو ما لااقل می شدیم بخشیده... ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom