eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
885 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
زندگی شاید... عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر می‌دارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می‌گوید: صبح بخیر @golchine_sher
تو مرداب دلم را در تلاطم میکنی گاهی و با چشمان جادویت تکلم می کنی گاهی لباس عشق می پوشی برای قامت شعرم به تلمیح نگاه من تبسم می‌کنی گاهی چنان قویی که از آغوش معشوقش جدا گشته    به لحن حُزن آلودی ترنم میکنی گاهی ندانم از سر عُجب است یا از روی دلسوزی؟ که  بر قلب پریشانم  ترحم میکنی گاهی شده دلتنگ چشمان پریشانم شوی گاهی؟ ویا در قاب رؤیایت تجسم میکنی گاهی؟ میان این هیاهوهای بی مهری  و دلسردی تو هم  این عاشق دلخسته را گم می‌کنی گاهی @golchine_sher
فراوان  می کند  زیباییت  را نقش ابرویت که پشت چشم هایت می کشی مثل النگویت تویی خورشید شهریور که می تابی تمام دشت و گویی بر سرت دعواست با پرواز گیسویت منم  اردیبهشتی که  تو  را  هر روز می جويم و در من شعله می گیرد نگاه ما جراجویت از این محشر که بر پا شد تو را فریاد دارد چشم که شاید باز  پیدا شد  دو باره خال  هندويت حضورت را به گیسوی بلند باد می بینم که روشن کرد هر جا را دوباره باز هو هویت چنان با من غريبي می کند این باد صحرا گرد و می گردد به دنبال  تو و ابریشم مویت @golchine_sher
یک عمر با فراق تو سر کردم و هنوز چشمم به راه هست و دلم رو به راه نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می کند آشفته ام، همهمه ی خویشتن کاش برون می شدم، از همه ی خویشتن می کشد از هر طرف، چون پر کاهی مرا وسوسه ی این و آن، دمدمه ی خویشتن پنجه در افکنده ام، در دل خونین خویش گرگ وش افتاده ام، در رمه ی خویشتن باده ی نابم گهی، زهر هلاهل گهی خود به فغانم از این، ملقمه ی خویشتن طفلم و بنهاده سر، بر سر دامان عشق تا کندم بیخود از، زمزمه ی خویشتن مست و خرابم امین، بی خبر از بود و است از که ستانم بگو! مظلمه ی خویشتن @golchine_sher
شیــــرین من! پایان درد بیقــــــــــــراری! قصد مــــدارا داری آخــــــــــــر یا نداری؟ بگــــــــــــذار تا لمس نگــاهت را بفهمــــم بگــــــــــــذار قربانت شـوم گــاهی گداری مثـــــــل کبوتر باز هـــــــم بالـــم شکسته زیر فشـــــــــــار چنگـــت ای باز شکـــاری اینست وقت دیدنت حـــــــــال مـن و تو؛ مشتاق و مست و شـــاد، منفـور و فراری سختست از دشمن بخواهی دوست باشد درمــــان من کی می‌شوی ای زخم کاری؟ @golchine_sher
مانند شیشه ای که خریدار سنگ بود این دل شکستن تو برایم قشنگ بود    رؤیای باشکوه رسیدن به ساحلت آغاز خودکشی هزاران نهنگ بود ماه شب چهاردهی که تصاحبت چون حسرتی به سینه ی صدها پلنگ بود خوشبخت آن دلی که برای تو می تپید خوشبخت آن دلی که برای تو تنگ بود تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی من : کشوری که با همه در حال جنگ بود با من هر آنچه از تو بجا ماند نام بود از من هر آنچه بی تو بجا ماند ننگ بود پایین نشسته ام که توبالا نشین شوی این ماجرا حکایت اَلاّکُلنگ بود... @golchine_sher
پدرم کارگر است بقچه به دوش از خانه به خیابان می رود از خیابان به خانه می آید پدر هر روز سبکتر می شود بقچه هر روز سنگین تر! پدرم فقر را به دوش می کشد! @golchine_sher
بر خالق تان اگر که ایمان دارید با عشق به بندگیش دل بسپارید فرمود امام صادق ای شیعه، مباد یک لحظه نماز را سبک بشمارید @golchine_sher
بی تو از تقویم من آینده اش را برده اند روزهای از خوشی آکنده اش را برده اند نیستی، حس می کنم  از نقشه ی سبز شمال رشته کوه ِ تا ابد پاینده اش را برده اند! حالِ  آن محکوم را دارم که مثل یک درخت سمت تبعید و تبر  پرونده اش را برده اند بی تو مرز کشوری هستم که دیگر دشمنان از زمین و آسمان  ته مانده اش را برده اند! زندگی دیگر نمایشنامه ای جذّاب نیست دلقکی پیرم که غم ها خنده اش را برده اند بی تو یک کنسرت ناکوکم که جمع  ِ سازها آبروی کهنه ی خواننده اش را برده اند! عاقبت یکروز می بینی که از میدان جنگ روی دوش دیگران  رزمنده اش را برده اند @golchine_sher